آثار

الزام مسلمانان به فراگیری و تدبر در قرآن

در قرآن کریم و سنت صحیح، به فراگیری قرآن، تدبر در معانی و نیز اندیشه در اهداف و مقاصد آن بسیار تشویق شده است. خداوند متعال می‌فرماید:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها
آيا در قرآن تدبر نمى‏كنند يا بر دل‌هايشان قفل نهاده شده است؟!

این موضع اسلام امری طبیعی است. اسلام با همه ابزارهای انگیزشی‌اش مسلمانان را تشویق می‌کند تا در فراگیری قرآن و تدبر در آن بکوشند؛

زیرا قرآن دلیل جاویدان بر پیامبری، قانونی ثابت و آسمانی برای امت اسلامی در تمام عرصه‌های زندگی و کتابی هدایتگر برای بشریت است که جهان را از تاریکی‌ها به نور راهنمایی می‌کند. این کتاب امتی را ساخت، به آن‌ باورهای دینی آموخت، نیرو و توانش بخشید، با مکارم اخلاقی رشدش داد و بزرگ‌ترین تمدنی را برایش بنا نهاد که بشریت تا به امروز شناخته است.

📚 علوم قرآن، ص٢١-٢٣ با تلخیص

تعجب غرب‌گرایان از بانکداری اسلامی

انديشۀ «بانک بدون ربا» به‌منظور ارائۀ الگوى عملى از بانک اسلامى مطرح شد. البته اين انديشه براى كسانى كه ذهنياتى آكنده از روح تقليد دارند و پذيراى وضع فاسد موجود شده و با تصورات انسان غربى به زندگى و نهادهاى اجتماعى خوگرفته‌اند، شگفت و باورنكردنى به نظر رسيد. يكى از مسلمانان، كه روند انحراف در جامعۀ اسلامىِ ما او را به سرحد وزارت در كشورش رسانده بود، از اين شگفتى با بچگى و سادگى تمام براى من چنين تعبير كرد: وقتى من نام «بانكدارى بدون ربا» را شنيدم به همان ميزان شگفت‏زده شدم كه بشنوم انسانى از «دايره مربع» سخن بگويد.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص٢٣٩.

آیا یک فرد هرقدر هم که بزرگ باشد، چنان قدرتی دارد که این نقش بزرگ را ایفا نماید؟
دیدگاه نهفته در این پرسش به رویکردی معین در تاریخ ارتباط دارد که آن را بر این اساس تفسیر می‌نماید که انسان، عامل درجه‌دوم در رویدادهای تاریخی به‌شمار می‌رود و نیروهای عینی پیرامون وی عامل اساسی هستند.

تاریخ دو قطب دارد: یکی انسان و دیگری نیروهای مادی اطراف وی. همان‌سان که نیروهای مادی و وضعیت تولید و طبیعت در انسان اثر می‌نهند، انسان نیز در نیروها و وضعیت پیرامون خود اثر می‌گذارد. توجیهی برای این فرضیه که حرکت از ماده شروع می‌شود و به انسان ختم می‌گردد نمی‌توان یافت، مگر اینکه به همان اندازه توجیهی برای عکس این فرضیه هم یافت می‌شود. انسان و ماده در طول زمان با یکدیگر ارتباط داشته‌اند و در این چهارچوب، فرد می‌تواند در جریان تاریخ نقشی بیش از یک طوطی [تقلیدگر] داشته باشد، به‌ویژه آنگاه که عامل ارتباط این فرد و آسمان را هم در محاسبات خود به‌شمار آوریم که دراین‌صورت این ارتباط نیز همانند نیرویی که حرکت تاریخ را به پیش می‌برد، وارد محاسبات می‌شود. این همان چیزی است که در تاریخ نبوت‌ها و به‌طور ویژه در تاریخ نبوت واپسین پیامبر تحقق یافته است. حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله به حکم پیوند رسولانه‌اش با آسمان، مهار حرکت تاریخ را در دست گرفت و گسترش تمدنی را رقم زد که وضعیت عینی پیرامون او هرگز نمی‌توانست آن را به ارمغان آورد. آنچه به دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله امکان تحقق یافت، می‌تواند به‌دست راهبر منتظَر نیز تحقق یابد؛ راهبری که از اهل‌بیت اوست و خود او به وجودش بشارت داده و از نقش بزرگش سخن گفته است.

📚 پژوهشی درباره امام مهدی، ص٨٧-٨٨.

امتداد روح مسجد در تمامی عرصه‌های زندگی

شریعت به آدمی آموخت که تفاوت مسجد، به‌‌‌عنوان خانه خدا، با خانه آدمی در شکل ساختمان یا داشتن نشانه‌‌‌هایی مخصوص نیست؛

بلکه مسجد از آن رو خانه خداست که آدمی در آن قلمرو به کارهایی می‌‌‌پردازد که در انجام آن‌‌‌ها از خود می‌‌‌گذرد و هدفی فراتر از منطق منافع مادی محدود را پی می‌‌‌گیرد و این قلمرو باید گسترش یابد و همه زمینه‌‌‌های زندگی آدمی را دربربگیرد.

بر این اساس هر عرصه‌‌‌ای که انسان در آن کاری را می‌‌‌کند که در انجام آن از خود می‌‌‌گذرد و هدفش را خدا و خلق خدا قرار می‌‌‌دهد، عرصه‌‌‌ای است که روح مسجد را با خود دارد.

📚انسان و عبادت، ص۶۴

راه خدا، همان خدمت به مردم است

«راه خدا» تعبیری انتزاعی از «راه خدمت به انسان» است؛ زیرا هر کاری برای خداست، درحقیقت برای بندگان اوست؛ چراکه خداوند از بندگانش بی‌نیاز است.

بنابراین کارکردن در راه خدا و برای خدا، کار کردن برای همه مردم و به نفع آن‌هاست و یک تمرین روحی‌روانی مداوم برای نیکی به مردم است.

در دین هر جا سخن از راه خدا آمده است، می‌توان آن را به‌معنای راه همه انسان‌ها دانست.

📚 انسان و عبادت، ص۵١.

پیوند با خدا در تربیت اسلامی

فراگیر بودن عبادت بیانگر رویکرد کلی تربیت اسلامی است که به‌دنبال آن است که آدمی را در همۀ کارها و فعالیت‌هایش با خداوند متعال پیوند بزند و همۀ کارهای شایسته را در هر شکل و زمینه‌ای که هستند به عبادت تبدیل کند.

 

📚 انسان و عبادت، ص۶۳

پیوند عقیده و عاطفه در رسالت اسلامی

اسلام از ضرورت درهم آمیختنِ اندیشه و عاطفه، و پیوند عقیده و مقتضیات آن، یعنی انواعی از احساس، سخن می‌‏گوید تا زندگی در عقیده سریان یابد و سرچشمه جنبش و نیروی پیش‌برنده شود، نه اینکه صرفاً اندیشه عقلی باشد که نه تپشی دارد، نه احساسی به آن واکنش نشان دهد و نه زندگی در آن جریان بیابد.

… دلیل این پیوند بین مفاهیم و عواطف در اسلام کاملاً روشن است ؛ زیرا اسلام مفاهیم و افکار را جدای از عمل و پیاده شدن نمی‏‌خواهد. اسلام مفاهیم و افکار را به‌عنوان نیروهای محرک برای ساختن زندگی کامل در چهارچوب آن مفاهیم و ضمن حدود آن می‏‌خواهد و بدیهی است که افکار و مفاهیم به‌تنهایی چنین کارکردی نخواهند داشت، مگر در صورتی که شکلی عاطفی بگیرند.

📚 رسالت ما، ص١١۴-١١۵.

روز پایان وحی

امروز به مناسبت بزرگ‌ترین فاجعه‌ در سراسر تاریخ بشر گرد هم آمده‌ایم. به مناسبت فاجعه‌ای دوسویه که یک سوی آن انقطاع وحی از تاریخ بشریت است؛ وحی پدیده‌ای است که انسان در طول تاریخ خود هیچ پدیده دیگری نمی‌یابد که در فرهمندی و شکوه و اثرگذاری در زندگی و اندیشه آدمی همانند یا هم‌پای آن شود.

سوی دیگر این حادثه، پیدا شدن انحراف درون جامعه اسلامی است که بر اثر دسیسه گروهی از مسلمانان پس از درگذشت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نمود یافت و راهی که از سوی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و از سوی خداوند متعال مقرر شده بود، به کج‌راهه کشیده شد.

این روز ناخجسته، آغاز انحرافی درازدامن و فرجام وحیی طولانی و نیز پایان روزگاری برخوردار از وحی بود که ـ بر پایه برخی روایت‌ها ـ در وجود یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر نمود داشته است.

این روز، سرآغاز تیرگی‌ها و سختی‌ها و اندوه‌ها، و خاستگاه حادثه‌ها و بلایایی بود که در رویدادهای تاریخ جهان اسلام پس از درگذشت پیامبر والا رخ نمود. این رویدادها با حادثه‌ای که در این روز رخ داد، همه پیوندی سخت و استوار دارند.

📚 امامان اهل‌بیت، ص۸۱.

پناهی برای همه

اهالی خراسان ترور فضل‌بن‌سهل را کاری از سوی مأمون تفسیر کردند و ازاین‌رو انبوهی از مردم به‌پا خاستند و بر درِ کاخ مأمون در انتظار ایستادند تا او بیرون بیاید و خشم خود را بر سرش خالی کنند و از او انتقام بگیرند. مأمون از در پشتی خارج شد و به خانه امام ـ که در همسایگی وی بود ـ رفت و به ایشان پناه بُرد. آن گاه امام بیرون آمد و انبوه مردم را به یک فرمان پراکنده کرد.

این یعنی در همان سرزمینی که مأمون در آن حکومت می‌کرد و درواقع در همان شهری که حکومت را به مأمون داده بود و با نیرو و سپاه او را یاری می‌کرد، در همان سرزمین، پشتوانۀ مردمی و اجتماعی امام به چنین حدی رسیده بود؛ بگذریم از پشتوانۀ علمی و فکری و پیشوایی علمی و فکری ایشان که نمونه‌های بسیاری از آن سراغ دارید…

📚 امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام، ص۶١٨.