سخنرانی‌ها

سخنرانی آیت‌الله میرباقری در چهلمین سالگر شهادت شهید سید محمدباقر صدر در تاریخ ١٩فروردین١٣٩٩ که در آن به نقش شهید صدر درارتقای سطح مواجهه اندیشه دینی با جهان پرداخته است.

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی أعدائهم أجمعین. این روزها مقارن است با چهلمین سالگرد شهادت شهید بزرگوار آیت الله العظمی سید محمد باقر صدر رضوان الله تعالی علیه و مناسب هست در باب ایشان از جهات مختلف گفتگو بشود. این شخصیت هنوز برای ما شناخته شده نیست، هم به لحاظ جنبه شخصیتی و هم از لحاظ اندیشه‌های بزرگی که داشتند که می‌تواند برای دنیای اسلام و حوزه‌های علمیه راهگشا باشد. البته در باب ایشان طبیعتاً در طول این چهل سال زیاد صحبت شده و حرفهای خوبی هم گفته شده، همچنین آثار ایشان هم که به تدریج در اختیار حوزه‌ها و افکار عمومی قرار می‌گیرد، در پرده برداری از ابعاد شخصیت ایشان به ما کمک می‌کند، ولی در عین حال هنوز جا برای تحلیل اندیشه‌های ایشان به خصوص با نگاه درجه دو و عبرت آموزی و درس گیری برای آینده علمی حوزه‌های علمیه وجود دارد.
شخصیت ایشان یک شخصیت جامع الاطرافی است و واقعا در طول تاریخ علمی دنیای شیعه، مثل ایشان انگشت شمار هستند، مخصوصاً با این جامعیت و این عمق به خصوص با رویکرد اجتماعی و انضمامی‌ای که ایشان داشتند. من فقط دو سه نکته را در این فرصت در باب این شخصیت بزرگوار عرض می‌کنم و بقیه جنبه‌های وجودی ایشان را می‌گذارم برای کسانی که صاحب نظرند و می‌توانند ر این زمینه‌ها بحث بگویند.

ارتقای سطح مواجهه اندیشه دینی با جهان

نکته اولی که تقدیم می‌کنم در ارتقائی است که ایشان در مواجهه ما با دنیای غرب به ظرفیت اندیشه‌های دینی دادند. متعینا عرض می‌کنم که ایشان مسئله مستحدثه حوزه‌های علمیه دنیای اسلام به خصوص جامعه تشیع را ارتقاء بخشیدند. چون تفقه ما در طول تاریخ در عین این که در مسیر طبیعی خودش که تبعیت از کتاب و سنت است پیش می‌فته، اما در قبض و بسط این تفقه، مواجهه با رقبا و مسائل مستحدثه‌ای که پیش می‌آمده بسیار اثرگذار بوده است. گرچه آنها نتوانستند مسیر تفقه شیعی را از مدار اصلی خودش که تعهد نسبت به وحی و کتاب و سنت هست منحرف بکنند، ولی این تعاملی که برقرار می‌شده موجب قبض و بسط تفقه دینی در جامعه‌های شیعی و حوزه‌های علمیه شده است.
یکی از برکاتی که اندیشه‌های مرحوم شهید صدر داشت این است که در تعاملی که بین ما و دنیای غرب به ویژه غرب مدرن هست، ایشان مسئله مستحدثه حوزه علمیه را هم برای علم فقه، هم برای علم کلام و هم برای سایر علوم اسلامی ارتقاء بخشیدند. تلقی حقیر این است تا قبل از ایشان مواجهه ما با دنیای مدرن و مسئله‌هایی که برای ما ایجاد می‌کردند نوعا از جنس موضوعات بودند، حتی در علم کلام، یک شبهه کلامی مطرح می‌شد و پاسخ می‌دادند. یک موضوعی پیش روی فقها قرار می‌گرفت و باید پاسخ می‌دادند، از ساده ترین موضوعات که در آغاز مواجهه پیش آمد مثل برق و شبکه آب بهداشتی تا ابزار حمل و نقل جدید که اتومبیل و غیره بود. خب طبیعتاً این فقه و اندیشه‌های فقهی پاسخ این مسائل را میداد. همچنین فقه، مسائل کلامی که پیش می‌آمد از موضوعات ساده تا موضوعات پیچیده‌ای که در مواجهه با دنیای مدرن برای دنیای اسلام پیش آمده را هم پاسخ می‌داد، مثل پدیده‌ای به اسم مجلس قانون گذاری، چون ما قبلا مجلس قانون گذاری نداشتیم و از مواجهه ما با دنیای غرب این وارد فضای اسلامی شد.

برای مثال در نهضت مشروطه در ایران یا مشابه این نهضت در سایر کشورهای اسلامی، طبیعتاً در تعامل بین نظام سیاسی کشور ما و دنیای غرب یک اتفاقاتی افتاده که حالا من نمی‌خواهم تحلیل کنم که چرا این نهضت مشروطه شکل گرفت، بحث من این است که سطح مواجهه ما با این واقعیت چگونه بوده و مسئله مستحدثه‌ای که حوزه‌ها تلاش کردند به آن پاسخ بدهند چه بوده است؟ بعضی‌ها که اصلا به این مسائل نپرداختند اما بزرگوارانی مثل مرحوم نائینی رحمه الله هم که به جد این مسئله موضوع فکرشان شد، گرچه در آن موقع یک مجتهد جامع الشرایط بودند ولی چون هنوز جوان بودند، دوران پختگی کاملشان نبود. اما در عین حال ایشان به لحاظ اقتضاء توانایی هایشان و مواجهه‌ای که داشتند، این مسئله را مورد بحث قرار دادند و انصافا هم نوآوری‌های بدیعی در این زمینه دارند که یک قسمتش در کتاب «تنبیه الامه»شان بیان شده است. وقتی آدم کتاب ایشان را مرور می‌کند، می‌بیند مسئله مستحدثه ایشان که ما باید بگردیم پاسخ دین را به آن بدهیم مثلا مشروعیت مجلس قانون گذاری است. یعنی به چه دلیل ما مجلس قانون گذاری می‌توانیم داشته باشیم و چرا ضروری است که ما چنین مجلسی را برای کنترل نظام استبدادی و سلطنت استبدادی بپذیریم؟ اما در مسئله ذهنی ایشان، انسان طراحی یک نظام سیاسی جامع در مقابل نظام‌های غربی را واقعا نمی‌بیند که ایشان بخواهند به این سمت بروند، در عرصه‌های دیگر هم همینطور است.

نگاه ویژه شهید صدر به مسایل مستحدثه

بنابراین مسائلی که ما با آن مواجه می‌شدیم کم کم به یک مسئله‌های جدیتر و بزرگتر تبدیل می‌شدند مثل بازار بورس، بیمه، بانک و مسائلی از این دست که وارد فقه ما شدند و فقهای ما به بحث و بررسی آنها پرداختند. اما مرحوم شهید صدر توجهی که کردند این است که مسئله مستحدثه دوران ما فراتر از موضوعات است و ما با یک مذاهب روبرو هستیم. به تعبیر خود ایشان که با مسامحه می‌گویند ما با نظامات رو به رو هستیم، البته مذهب در نگاه ایشان کمی متفاوت با نظامات مصطلح است.

پس یعنی ایشان توجه پیدا کردند که در عرصه سیاست و اقتصاد و حتی فرهنگ، یک نظام‌های مسلطی در جهان مدرن طراحی شده، که آن لایه‌های باطنی اعتقادات و چارچوب‌های اندیشه‌ای در آن مستور و پوشیده است و به راحتی قابل دیدن نیست و مواجهه مستقیم هم با احکام فقهی ما ندارند. لذا ارتباط آنها با مبانی دینی و با فقه ما خیلی آشکار نیست، ولی اگر ما آن چارچوبه‌ها و مذاهب و نظام‌های مسلط را قبول کردیم، آنگاه آن‌ها مبانی خودشان را بسط خواهند داد و در عرصه عمل هم ما را ناچار به پذیرش قوانین مناسب با خودشان خواهند کرد. یعنی شریعت را هم تحت تأثیر قرار می‌دهند و امکان عملیاتی شدن شریعت را نمی‌دهند. ایشان می‌فرمایند: اگر این نظام، حاکم شد بر فرض که ما به همه احکام هم عمل کنیم به اسلام عمل نخواهد شد. یعنی آنها یک چارچوب‌هایی هستند که سیطره دارند و فرهنگ زندگی بشر را تغییر می‌دهند. این نظامات، مبتنی بر یک مبانی اعتقادی هستند که آن مبانی را در زندگی بشر تسری می‌دهند. بنابراین مسئله مستحدثه ما دیگر صرفا موضوعات نیستند بلکه ما با نظام‌های مسلطی مواجهیم که آن نظام‌ها وقتی جاری می‌شوند و ما آنها را می‌پذیریم، موضوعات مستحدثه خودشان را بر ما تحمیل کرده و ما را مجبور می‌کنند که گام به گام عقب نشینی کنیم و از باب شرایط اضطراری از احکام اولیه به سمت احکام ثانویه برویم.

این نکته بسیار مهمی است که ایشان به آن عنایت کردند و لذا می‌گویند ما در سطح مذهب اقتصادی و سیاسی باید اندیشه‌های اسلامی را باور کنیم و به فعلیت برسانیم و همین امر هم موجب شده که این شهید بزرگوار و این فقیه جامع ما، دنبال دستیابی به طرح نظامات و مذاهب اسلامی باشند. البته این مسیر حتما با یک دشواری‌هایی مواجه هست که مهم ترینش به گمان من، نرم افزار استنباط یک چنین نظامی از منابع دینی است. ایشان در این زمینه تلاش بسیار گسترده‌ای داشتند که البته هنوز این تلاش به اتمام نرسیده و باید دقت بشود که تکمیل بشود، البته این طور نیست که این مسئله از نظر ایشان مغفول بوده باشد.

پس ما اگر بخواهیم مسئله مستحدثه خودمان را مذاهب ببینیم، در استنباط مذهب نیاز به یک ساز و کارهای جدید استنباطی داریم و آن شیوه‌های قدیم کافی نیستند، نه این که غلط باشند. به نظر من این توجه مهمتر از توجه اول است. ایشان تعمیق نگاه برای دستیابی به تفقه جامع دینی در مقیاس روش را تعقیب می‌کردند و توفیقاتی هم به دست آوردند، به خصوص در این سالهای پایانی عمر مبارکشان. این یک نکته است که می‌خواستم عرض کنم که این واقعا نیاز به بسط و گفتگو دارد. البته ممکن است خیلی‌ها این را به راحتی قبول نکنند که ظرفیت مواجهه ما با مسئله مستحدثه قابل ارتقاء هست و می‌شود از موضوعات مستحدثه به سمت نظامات و به سمت تمامیت تمدن غرب ارتقاء پیدا کنیم. ممکن است خیلی‌ها این را قبول نداشته باشند که ما مسئله مستحدثه مان را تمدن ببینیم با تمام ابعادش و بگوییم در مقابل این تمدن باید چه کرد.

سیر تکاملی اندیشه شهید صدر در توجه به مسئله مستحدثه

تلقی من این است که نگاه ایشان در مقدمه‌ای که بر چاپ دوم «اقتصادنا» می‌نویسند، عمیق تر شده، چرا که سال‌ها بعد است و آن تجارب قبلی را پیدا کرده اند. یعنی اگر در اقتصادنا، مسئله مستحدثه‌ای که ایشان می‌بینند در حد نظامات است، آدم احساس می‌کند که در این مقدمه دوم کمی جدی تر به مسئله پرداختند و عنایت کردند که مسئله مستحدثه ما، تمامیت تمدن غرب است به عنوان یک مجموعه‌ای که دارای اضلاع و ابعاد مختلف و دارای لایه‌های مختلفی است. ایشان در مقدمه دوم، به مسئله از اعماق ایدئولوژیک تا برنامه ریزی‌های جاری توجه کردند و گفته اند که ما با یک چنین امر عظیمی مواجه هستیم و باید در مقابل آن موضع بگیریم.

این نکته اولی است که آدم در آثار ایشان به وضوح می‌بیند که درک ایشان از مسئله‌ای که ما با او روبرو هستیم و او می‌خواهد خودش را بر ما تحمیل کند و ما باید در مقابل او موضع فعالی داشته باشیم، درک جدیدی است. حتی در مواجهه با بانک لاربوی‌ای که ایشان بیان فرمودند، تصریح می‌کنند که این که ما می‌گوییم، نظام مالی مطلوب اسلام نیست. یعنی کاملا عنایت دارند که ما یک دوره گذار داریم و یک مرحله مطلوب، در دوره گذار، بالاخره مسئله ما این بانک است و باید بگونه‌ای در آن تصرف کنیم که سازوکارهایش را به نفع خودمان به نسبتی تغییر بدهیم، ولی ایشان در پایان می‌دانند که با یک لا ربوی و اسلامی نوشتن، اقتصاد اسلامی درست نمی‌شود و دنبال این هستند که یک طراحی‌های عمیق تری بکنند. گمان من این است که در آنجاها ایشان به این مسئله عنایت هم دارند و این در مجموع آثارشان آشکار است.

البته این اتفاق هم به راحتی نمی‌افتد. شما نمی‌توانید به راحتی مثلا از دستکاری و تصرف در این پدیده‌های نوظهور، به یک نظام عمیق و همه جانبه اسلامی برسید، بلکه آنجا باید یک تصرفات عمیق تر و همه جانبه تری در جوامع اسلامی باشد و یک تغییرات بنیادی تری اتفاق بیفتد. پس این نکته اولی است که در باب شخصیت ایشان عرض کردم. شهید صدر ظرفیت حوزه‌های علمی و فقهی شیعی را ارتقاء بخشیدند و توجه دادند که ما با یک مسائلی عظیم تر مواجه هستیم که باید با آنها برخورد فعال کنیم. پاسخگویی به مسائل مستحدثه در سطح موضوعات، برخورد انفعالی با مسائل کلان هست و موجب می‌شود که ما ولو تغییراتی در اینها ایجاد کنیم اما آن جریان تمدن غرب در جامعه ما ساری و جاری بشود و راه را بر عملیاتی شدن شریعت بندد.

نحوه تعامل دنیای اسلام با تمدن غرب از نگاه شهید صدر

اما نکته دومی که در باب شخصیت شهید صدر باید عرض کنم که البته این هم به اجمال است، این است که ایشان توجه به این داشتند که دنیای غرب که تمدن خودش را شکل داده، هیچ وجه قدرت استحاله دنیای اسلام را در نظام تمدنی خودش نخواهد داشت. به تعبیر من غرب لایه‌های مختلف تمدن خودش را به صورت هم افزا شکل داده و آرام آرام جغرافیای خودش را پشت سر گذاشته و وارد محیط فرهنگ‌ها و جوامع دیگر شده، بعد هم تلاش کرده که تمدن خودش را در آن جوامع بسط بدهد و همه جوامع را تحت تسخیر تمدن خودش قرار بدهد. اما این کاری که دنیای غرب انجام می‌دهد در تعامل با دنیای اسلام به یک توفیق نهایی دست پیدا نمی‌کند، یعنی آنها به هیچ وجه قدرت استحاله دنیای اسلام را در نظام تمدنی خودشان نخواهند داشت و دنیای اسلام برای حل و فصل مشکلات خودش ناچار است به فرهنگ اسلام و مذاهب اسلامی رو بیاورد، بلکه از این بالاتر دنیای غرب هم برای حل معضلات خودش ناچار است به ادیان و دین اسلام رو بیاورد. این نکته مهمی است که ایشان در مقدمه چاپ دوم «اقتصادنا» به خوبی به آن توجه دادند.

ایشان در آنجا می‌فرمایند: در تعامل بین ما و دنیای غرب، دنیای اسلام ابتدا مقهور به اصطلاح چیزی شده که به عنوان پیشرفت از آن یاد می‌شود. دنیای اسلام در مواجهه‌های مختلفی که با دنیای غرب داشته چه این که نظام سیاسی شان تحت تأثیر نفوذ غرب شکل گرفته باشد، یا اینکه نظام اقتصادی شان اینگونه شکل گرفته باشد یا اینکه هیچ کدام از اینها نباشد، یعنی هم نظام اقتصادی و هم نظام سیاسی شان مسیر مستقلی داشته باشد، اما شیوه‌های آنها را پذیرفته است.

یعنی مواجهه دنیای اسلام با دنیای غرب از منظر ایشان سه شکل داشته، گاهی در شکل تسخیر سیاسی یک جامعه بوده، گاهی به گونه‌ای بوده که در جامعه دینی و اسلامی استقلال سیاسی برقرار بوده ولی تحت سلطه نظام اقتصادی غرب واقع شده و گاهی هیچ کدام از این دو نیست، هم استقلال سیاسی و هم استقلال اقتصادی خودش را حفظ کرده ولی چون یک اشتباه یا به تعبیر من استراتژیک داشته و خیال می‌کرده که راه رسیدن به پیشرفت و حل معضلات دنیای اسلام پذیرش فرهنگ غرب هست، شیوه‌های آنها را پذیرفته است. یعنی آن کشورهایی هم که استقلال سیاسی و اقتصادی خودشان را در مقابل دنیای غرب از دست ندادند و تحت سلطه سیاسی و اقتصادی هیچ کدام از اینها نرفتند، اما در عین حال شیوه‌های آنها را برای حل معضلات خودشان انتخاب کردند، حالا به اقتضاء کشورها بعضی شیوه‌های سوسیالیستی را قبول کردند و بعضی شیوه‌های لیبرالیستی، پس همه پذیرفته اند که باید آن چارچوب‌های فرهنگی را، ما بپذیریم که بتوانیم از بن بست‌های پیش رو عبور کنیم.

شهید صدر می‌فرمایند که دنیای اسلام به ناچار برمی گردد، یعنی جنبشهای اجتماعی که در دنیای اسلام برای جبران عقب افتادگی اتفاق افتاده، گرچه وارد این ورطه‌های پر از مخاطره و خطا شده ولی ناچاراً به سوی بنیادهای اسلامی بر می‌گردد و می‌پذیرد که راه حل مشکلات ما از پذیرش فرهنگ اسلام عبور می‌کند و تنها راه همین است. به تعبیر امروزی‌ها این که ما باید در پارادایم غرب زیست کنیم تا بتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم ولو این که بومی سازی کنیم، ما را به هدف نمی‌رساند، گرچه سلطه سیاسی و اقتصادی غرب را قبول نکنیم و اجازه ندهیم آنها منابع ما را چپاول کنند و در کشور ما سرمایه گذاری کرده و از طریق تجارت آزاد اقتصاد ما را تسخیر بکنند.

یک موقعی است ما چارچوب‌های فکری آنها را قبول می‌کنیم و در آن چارچوبها عمل کرده و ناخوداگاه در آن ورطه می‌افتیم، یک موقعی هم نه، می‌رسیم به یک نقطه‌ای که باید بنیادهای جدیدی را بریزیم و در چارچوب مبانی اسلامی عمل بکنیم، کما این که می‌گویند دنیای غرب هم برای حل معضلات خودش به یک بحران‌های بزرگی می‌رسد که ناچار می‌شود به سوی ادیان برگردد.

دلیل فروپاشی شوروی از نگاه امام خمینی و شهید صدر

الان هم که الان هست این تفکر از خیلی از حرفهایی که ارائه می‌شود جلوتر و پیشرو تر است، ولو این که این فرمایش برای قریب به پنجاه سالِ قبلِ ایشان هست ولی نسبت به خیلی حرفها، رو به پیش است. پس باید توجه داشته باشیم که دنیای اسلام نمی‌تواند معضلات خودش را از طریق چارچوب‌های فکری غرب حل کند، ولو استقلال سیاسی و اقتصادی خودش را حفظ بکند، چون اگر آن چارچوب‌ها را پذیرفت این مشکلات حل نخواهد شد، حتی خود دنیای غرب هم نمی‌تواند به الگوهای مارکسیستی و لیبرالیستی مشکلات خود را حل کند. البته در زمان شهید صدر هنوز مارکسیسم فروپاشی نشده بود و مارکسیست‌ها نیمی از جهان را در اختیار داشتند و عمرشان کفاف نداد که فروپاشی شوروی و کمونیسم را ببینند. ولی همان موقع می‌گویند: دنیای غرب هم ناچار است بیاید به سمت اسلام، همان دعوتی که حضرت امام نسبت به گرباچف کردند و فرمودند: شما ناچارید برگردید، همینطوری که مارکسیسم عمرش تمام شده، نظام سرمایه داری هم عمرش رو به پایان است. آنجا هم توضیح دادند که مشکل اصلی، مکتب فلسفی و دین حاکم شماست که آن هم مبارزه بی دلیل با خداست. امام در نامه به گرباچف فرمودند: همین موجب فروپاشی نظام سرمایه داری هم خواهد شد.

این را مرحوم شهید صدر در مقدمه چاپ دوم با یک بیان فنی توضیح دادند. ایشان فرمودند: نه الگوهای مارکسیستی و نه الگوهای لیبرالیستی برآمده از تمدن غرب نخواهند توانست معضلات بشریت را حل بکنند. حتی خود جوامع غربی با تمام تصرفاتی که کرده، تغییراتی که دادند و با تمام زیرساخت‌هایی که از اعماق حیات اجتماعی ایجاد کردند، در این زمینه موفق نخواهند شد.

ایشان یک تفاوتی می‌گذارند بین دنیای اسلام و غرب، به ادبیات من، ایشان به این توجه می‌دهند که دنیای غرب وقتی به الگوهای پیشرفت و توسعه رسید که زیرساخت هایش را ایجاد کرد، از جمله اینکه بافت انسانی متناسب با توسعه را شکل داد. این از اصولی است که به شدت به آن توجه شده است که رسیدن به توسعه از طریق انتقال تکنولوژی واقع نمی‌شود، بلکه بافت نیروی انسانی و عمدتا بافت فرهنگی باید تغییر کند. به تعبیر دیگر، آدم باید آدم توسعه باشد تا با تکنولوژی توسعه و ساختارهای مدرن کنار بیاید و الا اگر آدم، آدمی است که به لحاظ روحی، فکری و مهارت هایش نمی‌تواند در چارچوب توسعه عمل کند، به هیچ وجه اندیشه توسعه را نخواهد پذیرفت، ولو اینکه شما به جبر تکنولوژی را منتقل کنید توسعه واقع نخواهد شد.

ایشان به این توجه دارد و می‌گوید غرب زیرساخت‌های خودش را ایجاد کرده، از جمله تحول در بافت انسانی. او انسان غربی را از آسمان جدا کرده، یعنی آورده در حیات دنیا، «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْو» (انعام/۳۲) و توانسته انسان را در زندان محبوس کند، به تعبیر قرآن «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه» (زخرف/۵۴)، توانسته آنها را کوچک کند و ارتباطشان را با عالم غیب و به افق‌های بزرگتر عالم حقیقت قطع بکند، وقتی آنها را در حد یک انسان محدود محاصره کرد، حالا ارام آرام توانسته با آنها یک تمدن بسازد. ولی در دنیای اسلام موفق به این کار نشدند، چون همه انبیاء سلام الله علیهم اجمعین در این منطقه که غربی‌ها به آن خاورمیانه می‌گویند، ظهور کرده و تعالیمشان در مردم نفوذ کرده است. تعالیم انبیاء الهی در تار و پود امت اسلامی عمیق شده، به خصوص در حوزه نفوذ اهل بیت سلام الله علیهم، تا آنجایی که مردم هزار و چهارصد سال با عاشورا زندگی کردند و با خون و پوست و گوشتشان عجین شده است. برای همین شما نمی‌توانید به راحتی مشکلات آن آدمی را که در آن افق می‌اندیشد، درگیری‌ها را در مقیاس عاشورا می‌بیند و با عوالم غیب مانوس است، در چارچوب الگوهای خودتان حل کنید.

یعنی ایشان می‌گویند: گیرم به شما اجازه دادند که الگوی سرمایه داری به تمامه را در ایران پیاده کنید اما بدانید که جواب نمی‌دهد، چون زیرساخت هایش فراهم نیست، نه زیرساخت‌های سختش، بلکه زیرساخت نرمش که اصلی ترین آن بافت نیروی انسانی است. لذا می‌گویند: گرچه دنیای اسلام جنبش‌های اجتماعی داشته و این جنبش‌های اجتماعی گاهی زیگزاگی عمل کردند، یک موقعی به سمت شرق رفتند و یک موقع به طرف غرب، مثل اینکه در دوران ایشان سعی کردند برای حل معضلات خودشان الگوهای مارکسیستی یا لیبرالیستی را در حوزه سیاست و فرهنگ و حتی اقتصاد تجربه کنند، ولی به هیچ وجه در حل معضلات و عقب افتادگی دنیای اسلام موفق نخواهند شد، چون آن الگوها غیر از این که غلط و مبتنی بر یک بنیان‌های سستی است، اصلاً در این منطقه جوابگو و کارامد نیست. شکست این الگوهای سوسیالیستی که معلوم شد، شکست الگوهای سرمایه داری هم معلوم خواهد شد.

پس یکی از علل اصلی عدم توفیق این الگوها در دنیای اسلام این است که زیرساخت‌های فکری و فرهنگی و روحی دنیای اسلام، همچنین تعالیم انبیاء و تربیت انسانی‌ای که که نفوذ کرده، هرگز به شما اجازه نمی‌دهد که آن الگوها را در این منطقه پیاده بکنید و اگر پیاده هم کنید جواب نخواهید گرفت. این مثل همین است که شما با انتقال تکنولوژی بخواهید توسعه را جلو ببرید، توسعه یک پدیده به هم پیوسته‌ای است که همه ابعاد و اضلاع اجتماعی را از عمق تا سطح به نفع آرمان‌های توسعه تغییر می‌دهد. اینطور نیست که شما اراده کنید که توسعه را در کشوری بیاورید و این واقع بشود. لذا ایشان توجه می‌دهند و می‌گویند الگوی غربی در دنیای اسلام نه تحقق یافتنی است و نه اگر تحقق یابد، مشکلات ما را حل می‌کند.

علت عدم پاسخگویی الگوی غربی در خود جوامع غرب از نگاه شهید صدر

ایشان نسبت به خود دنیای غرب هم یک توجه عمیقی می‌دهند و می‌گویند: اینها می‌خواهند انسان را از فطرتش جدا کرده و در جنبه نفسانیات محصور کنند. بعد هم یک الگوهایی بدهند برای این که منافع متضاد این انسان‌های بریده از فطرت که فقط نفسشان دارد فعالیت می‌کند و انسان بازار هستند، را به هماهنگی منافع برسانند. الگوهای مارکسیستی، همین کار را می‌خواهند بکنند، این الگوها تضاد را می‌خواهند به پیشرفت و تکامل تبدیل کنند. الگوهای سرمایه داری هم همین است، در این الگوها می‌خواهند تضاد منافع را بگونه‌ای در مدل بازار، به هم آوایی و هم آهنگی تبدیل کنند. شهید صدر می‌فرمایند: که اینها توفیق این کار راه هم پیدا نخواهند کرد.

ایشان یک نقد بنیادین دارند و می‌گویند: اصلاً این مسیر چون خلاف مسیر فطرت انسانهاست حتی در دنیای غرب هم به چالش کشیده خواهد شد، که الان دارید آثارش را می‌بینید. وقتی یک پدیده بزرگ اجتماعی ظهور پیدا می‌کند، می‌بینید که بحران‌های عمیق پنهان در دنیای غرب سر بر می‌دارند و خودشان را نشان می‌دهند. همین مسئله نشان می‌دهند که آنها نتوانسته اند یک بافت انسانی سالمی را تربیت بکنند.

انتظار شهید صدر برای وقوع انقلاب اسلامی

علی‌ای حال نقد ایشان در مقدمه «اقتصادنا» خواندنی است و نگاه حقیر این است که ایشان با این نگاه و توجهی که دارند و می‌فرمایند: به هیچ وجه این الگوها در دنیای اسلام جواب نمی‌دهد، گویی انتظار واقعه‌ای مثل انقلاب اسلامی را می‌کشیدند. ایشان به صراحت می‌گویند: که حتما متفکرین دنیای اسلام به دامن اسلام برخواهند گشت و معتقدند: نهضت‌های اجتماعی در دنیای اسلام به بنیادهای اصیل اسلام بر می‌گردد و بر آن پایه‌های اصیل اسلامی شکل خواهد گرفت. لذا یک طرح‌هایی هم داشتند برای ایجاد یک جنبش اجتماعی مبتنی بر بنیادهای اسلامی به ویژه مکتب اهل بیت و عاشورا که حالا من آن طرح‌ها را بحث نمی‌کنم. به همین خاطر است که آدم احساس می‌کند ایشان انتظار واقعه‌ای مثل انقلاب اسلامی را می‌کشیدند، آن چیزی که دنیای غرب اصلا انتظارش را نمی‌کشید!

دنیای غرب گمان می‌کرد که از دوران دین عبور کرده، تغییراتی در جهان ایجاد کرده و توانسته مسلط بشود. او فکر می‌کرد جامعه بشری را از اعماق وجود به حدی دگرگون کرده که انسان‌ها به آسمان فکر نمی‌کنند و به خدا و انبیاء نمی‌اندیشند. لذا باورش نمی‌آمد که در دنیای شرق از اعماق جامعه ایمانی یک انقلابی شروع بشود که به یک رقابت تمدنی تبدیل بشود، اصلا باور نمی‌کرد!

لذا انقلاب اسلامی را هم جدی نگرفتند و حتی بعضی هایشان وقتی انقلاب اسلامی را تحلیل می‌کردند، می‌گفتند: این مسائل به خاطر سرعت اصلاحات اجتماعی است که ما داریم می‌کنیم! در واقع این یک سزارینی است که در مسیر توسعه غربی اتفاق افتاده است! به تعبیر دیگر چون ما سرعت حرکت جامعه را به سمت نظام‌های مدرن بیش از ظرفیتش تسریع کردیم یک سزارین اتفاق افتاده، یعنی خود انقلاب اسلامی را هم نتیجه تعامل غرب با دنیای اسلام و نتیجه انفعال دنیای اسلام می‌دیدند و احساس نمی‌کردند یک جریان فعال از عمیق ترین لایه‌های عالم انسانی بر علیه تمامیت استکبار و شیطنتی که در طول قرن‌ها پیش آمده، دارد اتفاق می‌افتد! آنها باورشان نمی‌آمد که تلاشی که انبیاء کردند و در عاشورا تبلور پیدا کرد و دوره اهل بیت علیهم السلام، امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و سایر ائمه، فرهنگش شکل گرفته، دارد به یک حرکت بزرگ جهانی تبدیل می‌شود. لذا شوکه شدند و به نظر من تسلط خودشان را هم بر جهان از دست دادند.

این که دموکراسی را می‌آورند و در منطقه قربانی کرده و از نو به خاورمیانه لشکر کشی می‌کنند، یعنی برمی گردند به استعمار کهنه، نه مدرن در حالی که اینها وارد استعمار فرا مدرن شده بودند، ناشی از این است که در مقابل تهاجم دنیای اسلام منفعل اند. یعنی در مقابل این هجومی که دنیای اسلام به سمت آنها برده، آنها هنوز خودشان را پیدا نکرده اند. به نظر من این آخرین موجی هم که دارند ایجاد می‌کنند، اگر دست ساز و تدبیر شده باشد، فراتر از یک جنگ بیولوژیک و یک مواجهه جهانی با تمدن اسلامی است که این هم شکست خواهد خورد. من معتقدم به همین دلیلی که مرحوم شهید صدر می‌گویند، آنها نمی‌توانند خودشان را در این منطقه بیاورند، پس تردید نکنید که شکست خواهند خورد، همینطوری که نتوانستند ما را در عالم دنیا محبوس کنند و نگاه ما به پنجره‌های غیب، به یک حرکت بزرگ که ساختار آنها دارد می‌شکند، منتهی شد. ما اول ساختار را در مقیاس ملی شکستیم، بعد منطقه و بعد در دنیا داریم ساختارهای سلطه را می‌شکنیم و این به خاطر این است که این ظرفیت در آن ساختارها نمی‌تواند زندگی بکند.

فضای مجازی، ابزار تمدن غرب

در ساختارهای پیشرفته ترشان هم که ساختار حکمرانی مجازی است و انسان را در زندان طبیعت و اوهام و تخیلات می‌خواهد ببرد، من تردید ندارم که این بافت نیروی انسانی قبول نمی‌کند و شکست می‌خورند. ولی این پدیده را هم من در همین مقیاس می‌بینم، مواجهه‌ای که اینها با انقلاب اسلامی کردند از جنگ هشت ساله تا حمله مستقیم به دنیای اسلام و حادثه یازده سپتامبر و پیامدهای بعد از او، تا ایجاد داعش برای زمین گیر کردن جبهه مقاومت، همه این‌ها یک طرف، اما این کاری که اخیر کردند یک حرکت جهانی است برای عبور از تمدن اسلامی و قوت تمدن خودشان که بی تردید این هم شکست خواهد خورد.

پس به خلاف غربی‌ها و دانشمندانشان که اصلا منتظر چنین واقعه‌ای نبودند، مرحوم شهید صدر برای این واقعه ثانیه شماری می‌کرد و این از خود آثارشان به ویژه مقدمه چاپ دوم «اقتصادنا» معلوم است. ایشان منتظرند که یک واقعه‌ای پیش بیاید و جنبش‌های رهایی بخش دنیای اسلام و جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی‌ای که شکل گرفته به دامان اسلام برگردد.
این دومین نکته‌ای است که من در باب ایشان می‌خواستم عرض کنم. پس در بیان ایشان کاملا پیداست که فراتر از بحث نظامات یک مواجهه تمدنی می‌بینند و می‌گویند: تمدن غرب توفیق نخواهد داشت و در تسخیر لایه‌های دنیای اسلام خواهد بود. لذا اگر ساز و کارهای ظاهری خودش را هم به جبر بر دنیای اسلام حاکم کند، توفیقی به دست نخواهد آورد.

همراهی تمام‌عیار شهید صدر با انقلاب اسلامی

از همین جا من وارد نکته سومی می‌شوم که در باب این شهید بزرگوار خواستم عرض بکنم. وقتی انقلاب اسلامی به دست امام شکل می‌گیرد، ایشان احساس می‌کند آن امری که سالها و سالها در اندیشه و رفتارهای اجتماعی خودشان دنبال می‌کردند، از موطن خودش ظهور کرد، لذا با تمام وجود می‌آیند و دنبال این حرکت قرار می‌گیرند، با این که این شخصیت، خیلی شخصیت بزرگی است. این که می‌گویم با همه وجود، جدی می‌گویم، در بیانات ایشان نسبت به حضرت امام و انقلاب اسلامی آمده که «ذوبوا فی الامام کما ذاب فی الاسلام» و حرفهای دیگری که ایشان دارند، این به خصوص در رفتار عملی شان آشکار بود. چون هیچ کسی از علمای ما، بعد از انقلاب اسلامی دروس خودش را تعطیل نکرد تا بیاید و به حل مسائل انقلاب اسلامی بپردازد اِلا ایشان، البته در مقیاس ایشان عرض می‌کنم چرا که ممکن است یک کسان دیگری این کار را کرده باشند. ایشان تمام درسهای خودشان را در نجف تعطیل می‌کنند و تفسیر موضوعی شروع می‌کنند برای پاسخگویی به مسائل اصیل انقلاب اسلامی.

این پیشنهاد قانون اساسی هم که می‌دهند یک پیشنهاد فوق العاده دقیق و عمیقی هست که پیداست در ساختار قانون اساسی ما هم به شدت اثرگذار بوده، البته این پیشنهاد را حضرت امام می‌دهند و ایشان هم آن را در اختیار مجموعه‌ای قرار دادند که این مجموعه یکی از منابعی بوده که روی آن برای اصلاح و تدوین قانون اساسی تأمل شده بود. البته عمر ایشان کفاف نداد و دشمن هم ایشان را در محاصره قرار داد و پایانش هم به شهادت ختم شد.

علی‌ای حال من احساس می‌کنم تنها کسی که در مقیاس ایشان تمام درس‌های رسمی را تعطیل کردند و شروع کردند به تفکر و پاسخگویی به مسائل، به طوری که همه مسائل را در سطح کلان می‌دیدند و نظریه‌های کلان برای اداره جامعه دینی می‌دادند، ایشان هست. در طول این چهل سال، احدی را من ندیدم که این کار را کرده باشد. بله، بزرگانی انگشت شمار بودند که آمدند و خودشان را وقف این راه کرده و همه درسهای دیگر را تعطیل کردند، ولی واقعا این عجیب است که آدمی در مقیاس ایشان، رهبری حضرت امام را قبول کردند و به این شدت پشت سر حضرت امام قرار گرفتند. حتی نقل شده از ایشان که گفته بودند اگر امام الان به من دستور بدهند که بروم و در یکی از روستاهای ایران فعالیتی بکنم می‌پذیرم، این خیلی حرف بزرگی است! این علامت همین است که ایشان آن گم شده خودشان را اینجا پیدا کردند.

حرف شهید صدر این بود که غرب دارد ما را تسخیر تمدنی می‌کند و مسئله انتقال تکنولوژی و ایجاد رفاه نیست. ایشان به وضوح می‌فهمند که چیزی به نام مدرنیته اخلاقی و اسلامی نداریم. می‌فهمند که ما چالش تمدنی با غرب داریم و بنیان‌های ما در ایجاد یک تمدن، متفاوت است و لذا می‌گویند جنبش‌های اجتماعی در شکل کنونیش در دنیای اسلام تغییر خواهد کرد. یعنی توجه به این دارند که دیگر از مبارزه مسلحانه یا فرض بکنید مبارزات پارلمانتاریستی، ما باید عبور کنیم. ولی شکل این مبارزه را در مبارزه امام می‌بینند و می‌گویند: امام طراحی انقلاب اسلامی کرد. این مبارزه نه پارلمانتاریستی است و نه مسلحانه که در دنیای دو قطبی و پیچیده آن روز، با شعار نه شرقی نه غربی به پیروزی رسید. این همان گمشده ایشان است.

تسخیر لانه جاسوسی نقطه شروع جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران

به خصوص بعد از سال ۵۸ و با اشغال لانه جاسوسی که به نظر من شهید صدر آن را خیلی پسندیدند و این واقعه به عمق جانشان نشست، انقلاب اسلامی از مرزهای خودش عبور کرد و وارد جهان شد، بعد هم به یک امر اثر گذار بر کل نهضت‌های آزادی بخش تبدیل شد. همه نهضت‌های آزادی بخشی که زیر چتر مارکسیست‌ها شکل گرفته بودند آرام آرام دارند صبغه اسلامی پیدا می‌کنند. شما در سال ۵۸ به بعد یک نهضت مارکسیستی موفق در جهان نمی‌بینید، در حالی که در سال ۵۷ طبق آماری که من دیدم، کوبا در ۱۷ کشور افریقایی لشکر داشت و از مبارزات مارکسیستی دفاع می‌کرد! خب این از نظر ایشان خیلی پدیده مهمی است و این را با عمقشان فهم کردند. بعضی خیال می‌کنند که رفتار ایشان یک رفتار سیاسی است در حالی که اصلاً اینطور نیست. رفتار ایشان کاملا یک رفتار فرهنگی است، ایشان از عرصه فرهنگ وارد عالم سیاست شدند و درک می‌کنند که این اتفاقی که افتاده یک اتفاق بزرگ اثرگذار و ان شاء الله ماندگاری است.

وظیفه حوزه علمیه نسبت به شهید صدر

البته من همینجا اشاره بکنم که آن کاری که ایشان آغاز کردند باید حوزه‌های علمیه به جد ادامه می‌داد، نمی‌گویم تلاش نشده، چرا، ما در طول این چند سال دستاوردهای فراوانی داشتیم که اگر هم افزا بشود معلوم می‌شود که ما مرزهای دانش مدرن را شکستیم، البته نه به معنی این که قله هایش را فتح کردیم، بلکه به معنی این که اصلا از پارادایم اندیشه‌های غربی عبور کردیم و در چارچوب دیگری برای حل مسائل خودمان داریم می‌اندیشیم. ولی در عین حال آنچنان که ایشان همت کردند به نظر می‌آید کمتر همت شده، چون اگر با همه وجود ما چنین کاری را می‌کردیم قاعدتا باید به راه حل‌های بهتری می‌رسیدیم.

البته عده‌ای این کار را کرده اند و من نمی‌خواهم الان نام ببرم. ما آدم‌های بزرگی را می‌شناسیم که خودشان را وقف این راه کردند و اصلا مسیر طبیعی تدریس و تحصیل و زندگی خودشان را تغییر دادند. اما من معتقدم اول کسی که در مقیاس مرحوم شهید صدر کار کرد، شخص ایشان بود. چون احساس می‌کردند آن خطری که استحاله دنیای اسلام در نظامات غربی، بلکه تمدن غربی است و ضرورت یک حرکت اجتماعی به سوی بنیان‌های اسلامی، واقع شده است. آن طرحی که ایشان گاهی در مقیاس‌های کوچکتری حتی حاضر بودند خونشان را برایش بدهند، در مقیاس بزرگتری موفق شده، لذا من احساسم این است که سومین نکته‌ای که در باب ایشان باید تأمل بشود که این مبتنی بر همان دو گامی است که عرض کردم، مواجهه ایشان با انقلاب اسلامی در بستر مواجهه شان با تمدن غرب و جنبش‌های اجتماعی داخل دنیای اسلام، برای حل معضلات دنیای اسلام و همچنین انفعال آن جنبش‌های اجتماعی از اردوگاه غرب اعم از تفکر لیبرالیستی یا مارکسیستی است.

این درک عظیم و جدی‌ای که ایشان داشتند، خیلی ایشان را رنج می‌داده است. دغدغه ایشان این بوده که چرا ما گاهی در مقیاس خرد فکر می‌کنیم و یا اگر وارد جنبش‌های اجتماعی می‌شویم و کارهای بزرگی می‌خواهیم صورت بدهیم باز منفعل هستیم و روش ما روش دنیای مدرن هست! ایشان این که ما باید یک کار جدی و عمیقی در چارچوب‌های اسلامی انجام بدهیم در مقیاس مواجهه با تمامیت تمدن غرب نه پاسخگویی به موضوعات مستحدثه یا نظامات مستحدثه، این را در انقلاب اسلامی یافته بودند و در مواجهه ایشان با انقلاب اسلامی از پذیرش و استقبال و دعوت به تبعیت از حضرت امام، هیچ کس دیگری به نظر من در رَدِه ایشان این کار را نکرده است.

اینکه کسی که برای خودش ایده و مسیر داشته، بعد بیاید اعلام همراهی کند و بعد هم تأملات جدی برای پاسخگویی به مسائل انقلاب اسلامی داشته باشد، خیلی مهم است. این هم بخش سوم عمر ایشان هست، طبیعی است که پایانش هم یک شهادت فوق العاده با نقطه مختصات ویژه‌ای باشد که خدای متعال برای ایشان رقم زده و به دست یکی از خبیث ترین شخصیت‌های دوران ما به شهادت رسیدند. شهادت ایشان شهادتی اثر گذار بود و ان شاء الله ترکیب شهادت و اندیشه‌های ایشان در دنیای اسلام به تدریج ظهور پیدا خواهد کرد. خدای متعال همه ما را موفق بدارد این که این راه را با تمام قوت ان شاء الله ادامه بدهیم و به استعلای دنیای اسلام و غلبه دنیای اسلام بر دنیای کفر بیندیشیم و در این مسیر موفق بشویم قدمهای بزرگی برداریم.

صوت جلسه را اینجا گوش کنید

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله میرباقری

سلسه‌جلسات وبینار کارگاه توانمندسازی اساتید اصول، جهت تدریس حلقات، توسط مدیریت اساتید معاونت حوزۀ‌ علمیه خراسان با همکاری مرکز تخصصی آخوند خراسانی، برگزار شد. حجت‌الاسلام‌والمسلمین محتبی الهی خراسانی، استاد مرکز تخصصی آخوند خراسانی دفتر تبلیغات اسلامی و دبیر میز تخصصی توانمندسازی علوم اسلامی، در نخستین جلسه از این کارگاه با موضوع شخصیت علمی شهید صدر ارائه بحث کرد و بررسی شخصیت شهید صدر را از ضروریات تدریس کتاب‌های این شهید والامقام دانست. تاکنون دو جلسه از شش جلسۀ این کارگاه برگزار شده است. برای اطلاع بیشتر از این جلسات به اینجا را ببینید.

به مناسبت سالگرد قمری شهادت شهید صدر (٢٢جمادی‌الاولی)، گزیده‌ای از بیانات استاد الهی خراسانی درباره شخصیت شهید صدر در ادامه آمده است:

نبوغ و جایگاه خانوادگی شهید صدر

گاهی آنچه درباره شهید صدر گفته می‌شود، چنان غریب، و از اذهان دور است که تصور مبالغه درباره بعضی از ویژگی‌های ایشان می‌شود. برای اینکه جو مبالغه را بشکنم خاطره‌ای را نقل می‌کنم:

یکی از عزیزانی که در درس حلقۀ ثانیه من در سال‌های 74 یا 75 شرکت می‌کرد می‌گفت: وقتی خدمت مقام معظم رهبری بودیم، از من سؤال کردند چه می‌خوانی، گفتم: حلقۀ ثانیه را فلان جا می‌خوانم، ایشان گفتند: «می‌دانید خیلی‌ها در حوزه یا بیرون هستند که گفته می‌شود نابغه هستند؛ درحالی‌که نابغه نیستند، بلکه آدم‌های تیزهوشی هستند با پشتکار زیاد؛ ولی درباره شهید صدر باید با دقت و قاطعیت گفت که ایشان واقعاً یک نابغه بودند».

شهید صدر به‌لحاظ امکان خانوادگی هم از خاندان پرآوازه و علمی صدر است. مرحوم آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی می‌فرمودند: تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که در تاریخ اسلام، خاندانی به پرافتخاری و پرثمری برای اسلام و مسلمین بیشتر از خاندان صدر نداریم. سرشاخه خاندان صدر به سید مرتضی(رض) می‌رسد. بنابراین منظورشان از خاندان صدر خاندانی است که از سید محمدباقر صدر به دوره‌ها و نسل‌های قبلی تکیه دارد تا سید مرتضی(رض). درعین‌حال که این‌چنین است، برای تربیت حوزوی خودش [بسیار تلاش کرده است].

جمع بین علوّ نسب و علو همت

علوّ نسبی که عرض کردم و مفاخر خاندان ایشان تا سید مرتضی یک فهرست بلندبالایی از فقها و مفسران و محدثان و فیلسوفان و اصولیان هستند، اما این نسب باعث نشد که شهید صدر به این نسب دل خوش کند و تحرک علمی ایشان را تحت‌الشعاع قرار دهد. ازاین‌رو اگر علو نسب داشت، علو همت هم داشت؛ ازاین‌رو محیطی پر از جهاد و تلاش علمی برای خود فرض کرد؛ برنامه‌ای که برای خودش در نظر گرفت، استفاده از رانت خانوادگی نبود.

شهید صدر حتی در مراودات علمی خودش هم سعی نمی‌کرد که از این نسب استفاده ببرد. او به‌دلیل علوّ همتی که پیش رو گرفته بود، از هیچ تلاشی نمی‌گذشت: مطالعه و تتبع زیاد؛ پرسش از هرکسی که ممکن بود برای آن پرسش‌ها پاسخی داشته باشد؛ مطالعه کتب متنوع، چه کتب بزرگان تشیع، چه کتب کسانی که در سایر مذاهب حرفی قابل‌عرضه داشتند و حتی کتاب‌های کسانی که غیرمسلمان هستند.

یکی از شاگردان ایشان می‌فرمود: یکی از کارهای من این بود که به سفارش آقای صدر، در کتاب بازار بغداد می‌رفتم و کتاب‌های جدیدی که می‌آمد و در آن مسائلی که ایشان سفارش کرده بود، اگر تألیفی از فلاسفه غربی می‌دیدم، حتی گاهی از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان می‌دیدم، می‌خریدم و برای ایشان می‌آوردم.

کسی در تراز شهید صدر برنامه‌های مطالعاتی دارد که منابع را در مسیر برنامۀ مطالعاتی خود شناسایی و مصرف می‌کند.

جمع بین نبوغ ذاتی و جست‌وجوگری و تعلم

ایشان در سیزده سالگی بر منطق حاشیه نوشته است؛ مادۀ اولیه کتاب فدک را در 12 سالگی نوشته؛ در علم اصول حسب شمارشی که بنده کردم، حداقل حدود 17 یا 18 مبنای اساسی و نزدیک شاید 100 نظریه متفاوت دارد. باز با این حال برنامه مطالعاتی ایشان چنین بود که بنده از آیت‌الله سید کاظم حائری شنیدم که می‌فرمودند: آقای صدر در سنینی که ما شاگرد ایشان بودیم، (یعنی در سنین چهل سالگی و بالاتر) به اندازه سه طلبه معمولی کار می‌کرد و زحمت می‌کشید، با اینکه خودش نابغه بود. به ایشان گفتم: شما روزی چند ساعت کار می‌کنید، گفتند: تقریباً روزی چهارده تا شانزده ساعت. گفتم شما با این سنتان از ما که فرزند شما محسوب می‌شویم، خیلی بیشتر کار می‌کنید، ایشان فرمودند که من الآن دیگر پا به سن گذاشتم؛ یاد ایام جوانی به خیر که آن موقع پُرکار بودم.

جمع بین شجاعت علمی و انصاف و نقادی

معمولاً کسانی که اهل ابداع و ابتکار هستند، گاهی از انصاف به‌دور می‌مانند؛ ما کسانی را داریم که انتقادهای قابل‌ملاحظه و مهمی را هم برای مثال به شیخ انصاری (رضوان الله علیه ) وارد کردند و باب نقدی علمی ایشان را گشودند؛ اما گاهی جانب ادب و انصاف را رعایت نمی‌کنند. بعضی را دیده‌ام که در حدیث مقداری کار کرده‌اند و هنوز هم حرف‌های همه را ندیده‌اند و دقت کافی نداشته‌اند، با متخصص‌تر از خودشان به رایزنی و گفت‌وگو نپرداخته‌اند، در جلسه‌ای به‌عنوان نقد قدما در حدیث‌شناسی شیخ صدوق را متهم به تدلیس می‌کنند، شیخ طوسی را متهم به خلط و اغلاط فاحش بی‌شمار می‌کنند؛ اینها اصلاً پسندیده نیست.

شهید صدر از معدود کسانی است که در اوج شجاعت و ابتکار و درعین‌حال اوج انصاف و تواضع علمی است. ملاحظه بفرمایید که در تمام کتابشان تعبیراتشان از مرحوم آیت‌الله خویی، سیدنا الاستاذ است.

بنده از یکی از فضلای نجف که شاگرد شهید صدر هم نیست، و تقریباً هیچ ارادتی هم به شهید صدر ندارد، شنیدم که ایشان به بنده فرمود: به چشم خودم دیدم که در بازار نجف، آقای صدر در همان اوجی که تمام جوانان حزب‌الدعوه و دیگران به ایشان توجه داشتند و به اصرار رساله ایشان هم چاپ شده بود، وقتی در بازار نجف به مرحوم آیت‌الله خویی رسید، جلوی همه تا کمر خم شد و دست آیت‌الله خویی را بوسید.

شهید صدر نسبت به تحلیل حرف بزرگان زود نمی‌گذرد و مثلاً می‌گوید شاید منظور محقق نایینی در ایجادیت این باشد، شاید منظور فلان بزرگ این باشد؛ شما در تمام تقریرات یا تألیفات ایشان یک کلمه بی‌ادبی به احدی از بزرگان نمی‌بینید یا اینکه بگوید این مطلبی است که ما اولین کسی هستیم و قبل از ما احدی این را نگفته. با اینکه بسیاری از آثار ایشان واقعاً اولین‌ است.

جمع بین رسالت علمی و رسالت اجتماعی

شهید صدر کسی است که هم ساعات متمادی، روزانه، دهه‌های مختلف عمر شریف خود را بر روی تفکر و مباحث علمی گذاشته است و هم رسالت اجتماعی خود را فراموش نکرده است.

درباره تفکر و رسالت علمی یکی از شاگردان ایشان می‌فرمود: آقای صدر به ما می‌گفت شماها از همه وقتتان برای تفکر استفاده کنید. می‌گفت: من خبر دارم آقای صدر در جوانی نحوه مطالعه و تفکرش این‌چنین بود که بخشی از مطالعه خود را در حرم امیرالمؤمنین علی (ع) می‌گذاشت و می‌گفت آنجا مسائل علمی برایم حل می‌شود و بهتر حل می‌شود. به شاگردانش فرموده بود فکر نکنید در مسیر رفت‌وآمد یا در مجلسی که شرکت می‌کنید، چون جلسه درس‌وبحث و وقت مطالعه نیست، می‌توانید وقتتان را به امور کم‌اهمیت اختصاص دهید؛ در راه سعی کنید که فکر کنید.

شخصی با این‌همه دغدغه علمی و این‌همه اهتمام به امور علمی، درعین‌حال از جامعه فاصله نگرفته و در را به روی خود نبسته که مثلاً می‌خواهم فکر کنم. دغدغه اجتماعی ایشان باعث تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة شد. حلقه‌‌های مبارزاتی تشکیل می‌داد، ارتباطات با جوانان، ترغیب برای راه‌اندازی مجلات، و ایشان تا سال‌ها بیانیه برخی از علما را برای امور اجتماعی تنظیم می‌کردند.

جمع بین سنت و روزآمدی

جمع بین سنت و روزآمدی در شهید صدر خیلی عجیب است. ایشان از شیوه درسش تا تعلق‌خاطرش به میراث علمی شیعه، وفاداری ایشان به سنت‌های حوزه‌های علمیه یا آنچه از آن به میراث خالص شیعی در عقیده و باور و مناسک تعبیر می‌کنیم، درعین‌حال روزآمدترین آرا را دارد، جدیدترین آرا را هم می‌خواند.

ایشان در باب حساب احتمالات، نظریاتی را مطرح می‌کند که هم در معرفت‌شناسی و هم در ریاضیات و هم در منطق واقعاً اوج محسوب می‌شود و قابل‌رقابت با بسیاری از نظرات مطرح در آن علوم است.

جمع میان نیازمداری و تکلیف‌محوری

بعضی‌ها از نیازهای جامعه غافل می‌شوند و بعضی هم رویکردشان تکلیف‌مداری است؛ دو نگاه به دین وجود دارد، یک نگاه تکلیف مداری عبودیت‌محور است که همه‌چیز را از در تکلیف و مأموریت می‌بیند و یک نگاه هم نیاز. جمع بین این دو خیلی عجیب است که در اندیشه شهید صدر است؛ اگر کسی بخواهد این را ببیند در دو جا این دو جریان را می‌تواند ببیند، یکی در رساله مختصر عقیدتی در مقدمۀ الفتاوی‌الواضحه، و یکی هم در بحث نظریه خلافت انسان: در یک جا کاملاً عبودیتی و در یک جا کاملاً نیازمحور به نگاه به دین پرداخته است. ما به جمع بین این دو بسیار نیاز داریم که هم روح ایمان را و هم روح نیاز و عقلانیت را هم‌زمان تقویت کند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، آیت‌الله مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در طی سخنرانی در مراسم رونمایی از کتاب «نا» جدیدترین اثر پژوهشگاه تخصصی شهید صدر درباره زندگی و زمانه این شهید والامقام، به بررسی شخصیت علمی شهید صدر پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید بیانات آیت‌الله مبلغی در این مراسم است:

ضرورت شناساندن شهید صدر به نسل کنونی

معرفی شخصیت شهید صدر به نسل کنونی و نسل‌های بعدی یک ضرورت است و طبیعتاً این معرفی باید روزآمد، مؤثر و برخوردار از ادبیات موردپذیرش برای نسل کنونی باشد. کتاب نا را که تورق کردم، به این نتیجه رسیدم که این توانایی در قلم به‌کاررفته در این کتاب وجود دارد و توانسته زوایایی از زندگی شهید صدر و حتی فراتر، پاره‌ای از ساحت‌های علمی ایشان را در قامت علمی جذاب درآورد و این باعث تقدیر از نویسندۀ توانای این کتاب سرکار خانم دکتر مریم برادران است.

دو بعد مهم در پرداخت به شخصیت‌ها

هر شخصیتی که نابغه است، از دو بعد می‌توان وی را کاوید؛ یکی افکار و اندیشه‌هایی که در یک یا بیش از یک زمینه عرضه می‌کند و طبیعتاً این اندیشه‌ها در قالب کتاب‌ها و گاهی در قالب سلوکی آن نابغه بروز پیدا می‌کند. این اندیشه‌ها به این دلیل اینکه از جایگاه اندیشه برتر برخاسته است، مغتنم و قابل‌توجه است و نیازمند به کاوش، بررسی و تحلیل‌های چندباره در سطوح مختلف علمی است. این یک بُعد اساسی یک نابغه برای بررسی و مطالعه است.

شهید صدر از این حیث دارای اندیشه‌های بسیار مهمی است و همۀ آنها دارای نوعی ابتکار، ابداع، سازنده‌بودن و بسیاری از آنها خاستگاهی برای عزیمت بوده‌اند و وی در این زمینه دارای تبلور برجسته‌ای است.

بُعد دوم یک شخصیت نابغه که باید مغتنم شمرده و به آن پرداخته شود، بُعد روشی وی است و اینکه چرا این شخصیت و براساس چه مکانیزمی به ارائه و تولید اندیشه می‌پردازد. البته سطح اول یعنی اندیشه‌ها اهمیت دارد و الگوست، اما نکته مهم‌تر روشی است که شخصیت برای تولید این افکار به‌ویژه در حوزۀ دین از آن بهره برده است.

روش‌شناسی در مطالعات دینی

حوزۀ دین پر از لایه و ارتباط با فضای جهانی و انسانی است. اتخاذ یک روش در عرصۀ مطالعات دینی از سخت‌ترین و حساس‌ترین روش‌های علمی است. شاید اگر گزاف نگوییم، پیچیده‌ترین روشی که در فضای علمی به‌کار گرفته می‌شود، در عرصه دین است. شهید صدر در این عرصه یک شخصیت سرآمد است. عمدۀ مطالعات ما بر بُعد اندیشه‌ای ایشان است که هنوز هم به اتمام نرسیده است، اما مهم‌تر، بُعد روشی وی است.

جایگاه انسان معاصر در اندیشۀ شهید صدر

شهید صدر را می‌توان در دو ساحت، شامل کلان‌حرکت در مطلقِ مطالعات دینی و روش‌های علمی مشخص در ساحت علوم، مطالعه کرد. در این رابطه، در اندیشه شهید صدر، خدا و حرکت از انسان به‌سمت خدا از یک سو و علم و حرکت از خاستگاه انسان به‌سمت علم، از سوی دیگر دارای اهمیت است. در این زمینه اگر روش‌ ایشان محل مطالعه قرار گیرد، دائماً می‌توانید خدا و ارتباط انسان با خدا را در این مطالعات، حاضر ببینید. شهید صدر وقتی به انسان می‌رسد سطح‌اندیشی نمی‌کند، در کلامی از ایشان آمده است، ما باید در فقه، خصایص انسان را بشناسیم که منظور ایشان خصایص انسان معاصر است.

نظر شهید صدر این است که فقه‌پردازی منهای شناخت انسان معاصر، نارسا و ناکافی است؛ چراکه این انسان معاصر نقطه کانونی همه تحولات علمی در اجتماع است. اهمیت، نقش‌آفرینی، تأثیرگذاری و خلق‌های مداومی که این تحولات علمی دارد، در نقطۀ انسان تراکم پیدا می‌کند و خصایص انسانی بر این اساس شکل می‌گیرد، لذا در فقه و استنباط خود بر کلیدواژه خصایص انسان معاصر در بررسی علوم بشری تأکید و از آن استفاده می‌کند.

شهید صدر حرکت منهای علم ندارد

شهید صدر بر برخاستن از این خاستگاه علمی مربوط به انسان معاصر تأکید و تمرکز می‌ورزد. در هیچ‌کدام از کتاب‌های خود از علم دوری نورزیده و از آن استفاده عمیقی کرده است. معروف است که گفته است هرکسی بخواهد درباره مسائل معاصر بررسی کند، ابتدا باید سراغ علم برود، سپس به‌سمت قرآن برود تا بفهمد قرآن چه می‌گوید. وی سپس به‌دنبال خلق اندیشه در کتاب‌های مختلف خود می‌رود. این ساحت اول و نگاه کلان شهید صدری است، لذا شهید صدر را یا باید در طبیعت، سنن تاریخی یا در صفات و وجود خدا و ارتباط انسان با خدا جست‌و‌جو کنید یا باید سراغ دانش‌ها و علوم بروید. وی حرکت منهای علم ندارد و آنگاه است که یک فیلسوف بزرگ و مفسر پر از ابتکار، اندیشمند اصولی خلاق و نظریه‌پرداز به صحنه می‌آید و تبدیل به شهید صدر می‌شود.

حرکت علمی شهید صدر با شهادتش ناتمام ماند

البته باید تأسف خورد که ایشان این اندیشه‌ها، این شخصیت و این راه را به‌شکل نیمه‌تمامی به‌دلیل شهادتشان رها کردند و این راه تکامل پیدا نکرد. شهید صدر به‌دنبال این بود که این «نا»ها را تکمیل کند. آخرین «نا»یی که نوشت «مجتمعنا» بود که کتاب بسیار ارزشمندی است که از «فلسفتنا» و «اقتصادنا» ارزش بیشتری دارد؛ چراکه آمده بود تا سنن حاکم بر جامعه را ترسیم کند و البته این کتاب با هجوم بعثی‌ها از دست رفت و همین نشان‌دهنده هجوم به تاریخ و اندیشه بود.

تولید روش در ساحت علوم

بعد دوم شخصیت علمی شهید صدر، روش‌های علمی مشخص در ساحت علوم است. این چیزی است که متأسفانه امروزه ابتر مانده است و فرسنگ‌ها با آن فاصله داریم، لذا باید بسیار کار کنیم تا یک روش را تولید کنیم. کتاب‌های شهید صدر در هر بخشی بر دوش گیرنده روش ایشان است. برای مثال، شهید صدر در زمینه فقه، شخصیتی است که آن‌قدر روش فقهی اجتهادی و استنباطی عمیقی دارد که با مطالعه عمیق این کتاب می‌فهمید که وی چقدر اندیشیده است تا این سطور فکری را بنگارد.

یک بار کتاب «اقتصادنا» را مطالعه می‌کردم که سطوری از آن برایم جالب بود؛ لذا مقاله‌ای در این باب نوشتم، اما فهمیدم این مقاله ناقص است، بنابراین هفده یا هجده مقاله در باب روش آن کتاب نوشتم که همگی در رابطه با همان نصف صفحه‌ای از کتاب «اقتصادنا» بود که مطالعه کرده بودم. شهید صدر در این مطالعه عمیق، نگاهی به گذشته دارد که با زبان علمی صِرف، به‌دور از هیاهو و جنجال و پرستیژ علمی است.

وی ارتباط تاریخِ فقه با روایات و مصادر را به‌خوبی می‌فهمد و معتقدم عمیق‌ترین اندیشه‌ها و ادبیات فلسفه فقهی در همان نصف صفحه‌ای که مطالعه کردم، وجود داشت. شهید صدر، فقیه عرصه مسائل اجتماعی و اقتصادی بود که می‌داند چگونه رابطه فقه با دین و اجتماع را به‌خوبی توصیف کند.

شهید صدر در ایران ناشناخته است

از سرکار خانم برادران تقدیر می‌کنم که نثر شیوایی دارند و با این قلم توانسته‌اند با نسل جدید رابطه برقرار کنند. شهید صدر در فضای ایران ناشناخته است و این کتاب برای همه قابل‌توجه است، البته برخی از بخش‌های کتاب همانند ارتباط شهید صدر با مظاهر اسلامی و مسلمانان باید بازسازی شود که بنده در این زمینه برای کمک کردن آمادگی دارم، چراکه درست است برخی از کتاب‌های ایشان شیعی صِرف است، اما کتاب‌هایی هم برای همه جهان اسلام دارند.

کتاب «نا» در نوع خود کم‌‌نظیر و از جهاتی بی‌نظیر است. خوب است که این روش برای شخصیت‌های دیگر هم به کار گرفته شود. انقلاب اسلامی این برکات را برای ما خلق کرده است و لازم است در اینجا از امام امت یاد و برای آن حضرت تکامل روحی و معنوی آرزو کنم. همچنین برای مقام معظم رهبری که مدیریت کلان کشور را بر عهده دارند، آرزوی سلامتی دارم که بحمدلله مقتدرانه در عرصه جامعه اسلامی حضور دارند. از مسئولان کشور هم باید تشکر کنم که با همه سختی‌ها، کشور را اداره می‌کنند و ان‌شاءلله همگی در راستای بهبود وضعیت کشور تلاش کنیم.

دکتر حسن لاهوتیان در نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‎های کلامی شهید صدر» به تبیین نوآوری‎های کلامی شهید صدر پرداخت.

وی گفت: خیلی متفکران ما دیدگاه‎های مشابه شهید صدر از حیث کلامی داشته‎اند، اما به‌خاطر اینکه اینها مبانی خودش را پیدا نکرده، مورد توجه قرار نگرفته است.

وی افزود: مثلاً در مسئلۀ جبر، اصولیین قائل‌اند مسئلۀ جبر یک پاسخ متفاوتی با آنچه فیلسوفان می‎گویند دارد. بحثی را تحت عنوان سلطنت بیان می‎کنند. در آثار محقق نائینی و آقای خوئی نمی‎توانیم ارتباطی با این برقرار کنیم، چون اینها مبانی لازم خودش را ندارد.

توسعه شهید صدر در مواد قضایا و طرح عنوان سلطنت

وی ادامه داد: مثلاً در قاعده وجوب: «الشیء ما لم یجب لم یوجد» می‎گویند این را قبول نمی‎کنیم. انسان نسبت به افعال خودش سلطنت دارد و وجوب بر او حاکم نیست. ما با نگاه فیسلوفانه قبول نمی‎کنیم و می‎گوییم قاعدۀ عقلی قابل تخصیص نیست.

دکتر لاهوتیان افزود: شهید صدر در همین بحث اولا بین مسئله کلامی جبر و مسئله فلسفی جبر تفکیک کرده. از حیث کلامی می‎پرسیم فاعلِ افعال انسان کیست؟ خدا یا انسان؟ اینجا امر بین الامرین مطرح می‎شود. اما یک مسئله فلسفی جبر داریم که طبق قاعده وجوب، هر کاری و هر معلولی وقتی موجود می‎شود که ضرورت پیدا کند. ما هم مثل دیگر علت‎ها در سلسله این علت‎ها وجوب پیدا می‎کنیم، فعالیت ما هم ضرورت پیدا می‎کند.

وی افزود: شهید صدر برای سلطنتی که ما بر افعال خودمان داریم در فلسفه مبنای فلسفی درست کرده.

او ادامه داد: در جایی که می‎گوییم مواد قضایا امتناع، وجوب و امکان است، شهید صدر در این حصر خدشه می‎کند. نسبت چهارمی تحت عنوان سلطنت بیان می‌کند که در رابطه بین انسان و افعال خودش است. هر فاعل مختاری با افعال خودش نسبت سلطنت دارد.

طرح توالد ذاتی و جایگاه احتمال در اندیشه شهید صدر

او گفت: مبنای دوم همین نظریه معرفت‎شناختی و توالد ذاتی است و احتمال کلاً در نظام فکری شهید صدر خیلی نقش ایفا کرده. در نظریه شناخت ایشان هست. در اصولشان احتمال را از باب حق‌الطاعه استفاده می‎کند و مطلق احتمال را منجز می‎داند. یک جای دیگر هم استفاده کرده که کلامی است.

وی ادامه داد: وقتی وارد بحث کلام می‎شویم و سؤال می‎کنیم اصلاً چرا باید سمت شناخت خدا و معرفت دین و خدا برویم؟ در کتاب کلامی از قاعده وجوب شکر منعم یا دفع ضرر محتمل که عقلاً واجب است، استفاده می‎کنند. شهید صدر در بحث حسن و قبح شرعی آنجا که به اشاعره اشکال می‎شود، از اشاعره دفاع می‎کند. می‎گوید نیاز به این دو گزاره نداریم و حتی کسانی که قائل به حسن و قبح عقلی هستند هم آنچه وجوب معرفت را برایشان ایجاد کرد، احتمال بود.

اعم دانستن واقعیت از وجود

دکتر حسن لاهوتیان در ادامه گفت: مبنای سومی شهید صدر دارد و خیلی این مبنا را تکرار می‎کند. «العالم الواقع اوسع من عالم الوجود»؛ این عبارت خیلی در آثار ایشان تکرار شده. شهید صدر قائل است واقعیت اعم از وجود است. در تاریخ فلسفی و کلامی خودمان معتزله قائل به این هستند. در کتب مرسوم فلسفی، دیدگاه معتزله را در تساوق شیء و وجود مطرح می‎کنند.

وی ادامه داد: طرح این مطلب که واقعیت اعم از وجود است و واقعیت‎‌هایی داریم که موجود نیستند، ممکن است خیلی عجیب به نظر برسد.

دکتر لاهوتیان افزود: گاه اشکال می‎کنند که شهید صدر بین نفس‌الامر منطقی و نفس‌الامر واقعی خلط کرده و نفس‌الامر را نفهمیده، درحالی‌که این در تقریرات درس خارج شهید صدر هست. شهید صدر آنجا بحث فیلسوفان را هم ذکر می‎کند.

نقد تلقی رایج از معقولات فلسفی

وی افزود: مبنای چهارم تعریفی است که از معقولات فلسفی دارند. معروف است که معقولات فلسفی عروضشان در ذهن است و اتصافشان در خارج. شهید صدر بارها با این مخالفت کرده و گفته این بی‌معناست. صدرا هم همین حرف را دارد که با اعتراض حاجی سبزواری مواجه شده. شهید صدر هم مثل ملاصدرا همین تعریف را از معقولات فلسفی دارد.

وی گفت: معقولات فلسفی‎ای که صدرا ارائه می‎دهد، در حاشیه محقق سبزواری اعتراض می‎کند که این حرف کلاً قواعد فلسفی را به هم می‎ریزد. می‎گوید این خلاف بداهت هم هست. طبق مبنای شهید صدر این اشکال سبزواری به ملاصدرا شاید وارد باشد، اما به شهید صدر وارد نمی‎شود. اشکال این است که قائل‌اید امور عدمی هم باید در خارج باشد. شهید صدر می‎گوید امور عدمی هم در خارج هستند. حاجی می‎گوید این خلاف بداهت است.

برهان نظم

دکتر لاهوتیان گفت: برهان نظم برای شهید صدر جایگاهی پیدا می‎کند که برهان صدیقین برای صدرا دارد. این برهان این‎قدر برای او اهمیت دارد.

نقد شهد صدر بر استدلال بر نبوت

وی افزود: در بحث اثبات نبوت، شهید صدر از همین توالد ذاتی استفاده کرده. یک اشکالی دارد به برهانی که از ابتدای علم کلام بوده و از آن استفاده می‎شده. متکلمین می‎گویند معجزه دلیل بر نبوت است، چون اگر خدا به یک فرد کاذب معجزه دهد، او مردم را گمراه می‎کند. گمراه کردن مردم قبیح است. خدا هم فعل قبیح انجام نمی‎دهد. این استدلال معروفی است که در باب رابطه معجزه و نبوت است.

دکتر لاهوتیان ادامه داد: شهید صدر می‎گوید این مقدمه قبح اضلال به چه درد استدلال شما می‎خورد؟ آنکه می‎آید معجزه می‎آورد و می‎خواهد گمراه کند، آیا معجزه‎اش دلالت بر نبوت می‎کند یا نه؟ اگر کرد نیازی به قبح تضلیل نداریم. قبل از اینکه بحث هدایت و تضلیل مطرح شود، بحثمان این است که آیا معجزه دلالت بر نبوت می‎کند یا نه. اگر کرد که کرد. اگر دلالت می‎کند، پس یک منشأ دیگری دارد. خود ایشان با توالد ذاتی نبوت را اثبات می‎کند. بحث جالبی هم در باب اعجاز قرآن دارند.

وی تأکید کرد: در امامت هم توالد ذاتی قابل پیگیری است. برخی شاگردان شهید صدر این را پیگیری کرده‎اند.

حسن و قبح در اندیشه شهید صدر

دکتر لاهوتیان همچنین گفت: از ولایت و سلطنت در بحث حسن و قبح استفاده می‎کنند. شیهد صدر حسن و قبح را خیلی جامع و متقن بحث کرده. نظر خودشان در ابتدا حسن و قبح عقلایی بود و متمایل به دیدگاه محقق اصفهانی بودند. در چند ماهی که درسشان حسن و قبح بود، از طرفداران حسن و قبح عقلی شدند. دیدگاه خود شهید صدر در واقع با این بحث‎ها متحول شد. بحث‎های بسیار دقیقی است.

وی افزود: بحث معناشناسی اخلاقی و معنای حسن و قبح را بحث می‎کنند. معنای مشهوری هست که حسن فعلی است که فاعل آن مستحق مدح است. قبیح نیز فعلی است که فاعل آن مستحق قدح است. شهید صدر این تعریف را رد می‎کنند و تعریف دیگری ارائه می‎دهند. حسن و قبح ضرورت‎های اخلاقی هستند که در لوح واقع ثابت‌اند. از جمله واقعیاتی هستند که وجود نیستند. برخی واقع‎ها واقع بالوجود هستند و برخی واقع بالذات. حسن و قبح واقع بالذات است. در خارج نباید دنبال آنها بگردیم.

وی تأکید کرد: برخی اساتید ما مثل آقای مصباح، حسن و قبح را ضرورت بالقیاس و یا برخی مثل دکتر حائری ضرورت بالغیر می‎دانند.

نتیجه‎گرایی اخلاقی در اندیشه شهید صدر

دکتر حسن لاهوتیان گفت: شهید صدر برای اولین بار در تاریخ فلسفه به نفع غایت‎گرایی و نتیجه‎گرایی اخلاقی برهان می‎آورند و نقد می‎کنند. اینجا می‎توان نتیجه گرفت ملاصدرا واقع‎گرای اخلاقی است.

وی افزود: در معرفت‎شناسی اخلاقی، مباحث عقل عملی را با وظیفه‎گرایی کانت مقایسه کنید. اشکالاتی که به کانت شده را با نگاه شهید صدر می‎توان پاسخ داد.

گزارش تصویری این نشست را اینجا ببینید

در نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‎های کلامی شهید صدر» که با همکاری بنیاد فرهنگی امامت در قم برگزار شد، پس از حجت‌الاسلام خسروپناه، حجت‌الاسلام سبحانی درباره مبانی، روش‌ها و نوآوری‎های شهید صدر سخن گفت.

شهید صدر استثنایی در میان اندیشمندان اسلامی

حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی بیان کرد: شهید صدر انصافاً یک نابغه و استثناء در بین اندیشمندان ما بود. متأسفانه در آستانۀ اوج بلوغ علمی دچار آن صدمه و فاجعه شهادت ایشان شدیم. من به‌عنوان کسی که از خوانندگان فعال آثار ایشان است، تردید ندارم اگر ایشان سال‎هایی می‎ماند و هم‎چنان اندیشه می‎کرد و می‎گفت و می‎نوشت، ما امروز میراث گرانسنگ بیشتری در اختیار داشتیم.

وی افزود: بحث‎های مهم و اساسی شهید صدر همچنان مکتوم و مخفی مانده است. چون موضوع جلسه بحث ولایت و توجه به سیره و آرمان‎های اسلامی اهل‎بیت(ع) است، سعی می‎کنم در ضمن اینکه به این موضوع می‎پردازم و یک طرح‌واره‎ای از اندیشه‎های شهید صدر را عرض می‎کنم، به پاره‎ای از نوآوری‎های تأسیسی بنیادی شهید صدر هم اشاره کنم. شاید سبب شود طرحی جدید در مطالعات اعتقادی و کلامی ما گشوده شود.

مواجهه شهید صدر با مکتب‎های رقیب

استاد سبحانی تصریح کرد: شهید صدر دغدغه بنیادی در حوزۀ اندیشه و فکر اسلامی دارد. آغازگر حرکت علمی او یک مواجهه نسبت به انحرافات و مکتب‎های رقیب است. اقتصادنا و فلسفتنا در اوائل دهه سوم زندگانی او نوشته شد. هر دو کتاب، پاسخی است به دو مسئله اساسی عصر او؛ مسائل بنیادینی که از غرب آمده: مارکسیسم و لیبرالیسم. شهید صدر با فلسفتنا و اقتصادانا هم طرحی از اندیشۀ اسلامی را ارائه می‎کند و هم پاسخی بنیادین به یک موج جدید از اندیشه‎های فکری و فرهنگی دارد.

توجه شهید صدر به مسائل روز

وی افزود: نهاد و بنیاد اندیشۀ صدر بر محور تفکر، بینش و اعتقادسازی بنا شده است. اگر کسی می‎خواهد شهید صدر را قرائت کند، این عنصر باید به‌عنوان عنصر اصلی شخصیت او مورد توجه قرار گیرد. هرجا صدر در روال طبیعی حوزۀ علمیه در فقه و اصول با یک مسئلۀ فکری برخورد می‎کند، یا مسیر درسش را تغییر می‎دهد یا درسش را تعطیل می‎کند یا در اولین فرصتِ تعطیلیِ درس، به آن بحث می‎پردازد. این در طول زمان با حیات علمی شهید صدر تا آخرین لحاظات حیات او همراه است.

لزوم مطالعۀ روش‎شناسی و نظریۀ امامت شهید صدر

استاد سبحانی گفت: در آثار مختلف او چه در محاضرات چه در رساله‎های کوتاه چه لابه‎لای رساله‎های اصولی او کاملاً روشن است که او مسئله امامت و ولایت دارد و به جد روی موضوع فکر می‎کند.

وی افزود: شهید صدر در بحث امامت را باید از دو منظر مطالعه کرد. یکی به‌لحاظ رویکرد امامتی او که به روش‎شناسی ویژۀ شهید صدر در حوزۀ مطالعات اسلامی برمی‎گردد و دوم به نظریۀ امامت شهید صدر. هر دو عنوان در نظر ایشان دائم در حال رشد و تکامل است.

قابل نقد بودن نظریۀ امامت شهید صدر

استاد محمدتقی سبحانی ادامه داد: از همان محاضرات، یا دیگر آثارشان اندیشۀ امامت ایشان روشن است. یک نظریه را تا آخرین بحث که در الاسلام یقود الحیاة است، می‎خواهند پیش ببرند. این کتاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به‌عنوان طرحی برای جمهوری اسلامی نوشته شد. در مقدمه که مسئلۀ استخلاف الهی را مطرح می‎کنند، گریزی به مسئله امامت هم دارند. این بخش خودش یک بحث مستقلی می‎خواهد. حتماً نکات بسیار دقیق و توجهات ویژه‎ای به امامت و ولایت دارد و البته نقدهایی هم به اندیشه ایشان وارد است. ممکن است بتوان گفت اگر ابتدا و انتهای نظریه ایشان را جمع کنیم، در یک نظریه واحد قابل‌جمع نیست.

جدایی‎ناپذیری رسالت و امامت

استاد سبحانی گفت: طرح نظریۀ امامت شهید صدر تبیین امامت از درون اصل رسالت است. تمام تلاش ایشان این است که نشان دهد امامت چیزی جز رویۀ دوم رسالت نبوی نیست. بدون رسالت، امامت را نمی‎توان فهمید و بدون طرح امامت، فهم دقیق رسالت، روشن و واضح نمی‎شود. ایشان چه در بحث‎های تاریخی، چه بحث‎های تبیینی و اعتقادی، دنبال بیان این نکته است که رسالت و امامت جدایی‎ناپذیر است. در نگاه ایشان اگر کسی فهم درستی از رسالت پیامبر داشته باشد، بی‌تردید امامت را تأیید می‎کند.

وی تصریح کرد: در طرح نظریۀ امامت، ایشان معتقد است اگر کسی رسالت پیامبر و سیره و سخنان آن حضرت را به‌صورت واقعی و موضوعی دنبال کند، بی‌تردید حکم می‎کند حتماً طرحی برای بعد از پیامبر پیش‎بینی شده تا این رسالت به سرانجام خودش نزدیک شود.

وی افزود: در کتاب «ائمة اهل البیت و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة» اهل‌بیت را باید در تقویت و استمرار اسلام دید. حرف اصلی ایشان هم همین است. اگر کسی تاریخ اسلامی را مطالعه کند و گزینه‎های فراروی جامعۀ پیامبر را پیش رو بگذارد، متوجه می‎شود تنها گزینه، طرحی برای وصایت است.

ماجرای نقد شریعتی بر شهید صدر و پاسخ ایشان

وی ادامه داد: مرحوم صدر کتاب «بحث حول الولایة» را در نقد اندیشه‎های عبدالله فیاض در باب بنیاد تشیع که امامت است نوشته. وقتی این کتاب به ایران آمد، شریعتی به این مقدمه نقد نوشت. وقتی این به نجف رسید، ایشان یک پاسخ مفصل نوشت و گفت در ایران باید چاپ شود. آن‌چنان فضا به نفع دکتر شریعتی داغ بود که نزدیکان شهید صدر که می‎دانم چه کسانی بودند، توصیه کردند این پاسخ‎ها نباید در ایران چاپ شود. دوستان متن کتاب عبدالله فیاض و نقدهای شهید صدر در کتاب «بحث حول الولایة» و نقدهای شریعتی را به آن بخش ببیند. شریعتی طرحی دارد و می‎خواهد طرحش را کنار طرح شهید صدر بگذارد. طرح شریعتی می‎خواهد بین وصایت و شورا جمع کند و نقدش از این منظر به شهید صدر است. این مجموعه گویای نگاه عمیق و دقیق شهید صدر به مسئلۀ ولایت و وصایت است. خود این قابل مطالعه است. این بحث نظریه امامت از دیدگاه شهید صدر بود.

بررسی روش‎شناسی شهید صدر

استاد سبحانی سپس به بحث دوم یعنی روش‎شناسی شهید صدر پرداخت و گفت: بخش دوم به نظرم مهم‌تر است و سرآغاز یک نگاه مطالعاتی جدید به حوزۀ مطالعات اسلامی است.

این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: مرحوم صدر یکی از شخصیت‎های نادری است که در دوران معاصر ما به مسئلۀ روش‎شناسی و متدولوژی توجه کرده. حتی در بین اندیشمندان نوگرای حوزه کمتر کسی داریم که بحث روش‎شناسی را دنبال کرده باشد و نوآوری داشته باشد.

روش اصولی و روش منطقی

وی افزود: دو روش معمول در حوزه علمیه داریم؛ یکی علم اصول و دیگری منطق. اصول را فعلاً کنار می‎گذاریم. خودش داستانی دارد که شهید صدر در بحث منطقِ فهم متن و استنباط چه نگاهی دارد؛ آیا مسلک اصولیین را به‌تمام‌معنا پذیرفته یا حاشیه دارد یا تأسیس‎هایی دارد. این در جای خودش را بیان بحث شود.

مواجهه شهید صدر با دو منطق حاکم در منطق استدلال

استاد سبحانی گفت: در منطق استدلال نه منطق استنباط، مرحوم صدر در عصر خودش با دو منطق حاکم مواجه است. یکی منطق استدلالی ارسطویی و دوم منطق تجربی پوزیتویستی. می‎توانید به کتاب مبانی منقطی استقرا یا رساله‎ای که قبل از آن با عنوان “التأسیس للمنطق الذاتی” نوشت مراجعه کنید. حتماً این رساله را قبلاً بخوانید.

وی افزود: ایشان وقتی درس اصول می‎دهند، در مباحث قطع و ظن با پرسش‎هایی مواجه می‎شوند. مسائل روز را در درس مطرح می‎کنند. بحث بالا می‎گیرد. ایشان احساس می‎کند با این بحث‎های جاری اصولی این سؤالات قابل پاسخ نیست. درس را تعطیل می‎کنند یا درس به تعطیلات می‎خورد. یک گعده علمی تشکیل می‎دهند. آثار غربی‎ها و مسلمین را می‎بینند و بحث می‎کنند که مبنای حجیت قطع کجاست. ما این را راحت در اصول می‎گوییم و رد می‎شویم. قطعی که می‎گوییم هم قطع شخصی و روان‎شناختی است. این به هم ریختن اساس حجیت است. قطع در تفسیر برخی اصولیان معاصر نفی حجیت قطع است. اصلاً نفی حجیت فقه است. قطع شخصی روان‎شناختی که از ادله برای فرد قطع حاصل می‎شود و این را مبنای فهم دین قرار می‎دهد، قابل‌قبول نیست. این پرسش برای مرحوم صدر جدی می‎شود. بحث از گعده به درس خارج می‎آید. یک بار تقریر می‎شود. اولین بار رساله التاسیس للمنطق الذاتی را می‎نویسند. می‎گویند دو منطق داریم. منطق ارسطویی و منطق پوزیتویستی.

نقد منطق ارسطویی

استاد سبحانی با اشاره به دو منطق ارسطویی و پوزیتویستی ادامه داد: از دیدگاه شهید صدر این دو منطق کافی نیست و باید منطق جدیدی را تأسیس کرد. تعبیر ایشان این است که منطق ارسطویی توالد موضوعی دارد. اصطلاح توالد موضوعی و توالد ذاتی دارند. نقص بزرگ منطقی ما در حوزه استدلال این است که ارسطو آمد برای صورت، منطق و متدولوژی ارائه داد اما برای ماده کار ارسطو ناتمام ماند. تنها در صناعات خمس آن هم در برهان و جدل به ماده پرداخت. مرحوم صدر منطق ارسطو را از حیث ماده نقد می‎کند. شیوه و رویکرد ارسطو در تبیین موضوع استدلال کافی نیست. اسم این منطق جدید را توالد ذاتی می‎گذارد.

ریشه مبانی قطع اصولی

استاد سبحانی افزود: مبنای قطع اصولی ما کجاست؟ این را به تفصیل در جامعةالمصطفی در دکتری بحث کردم. قطع اصولی ما یک امر حادثی است که ریشه‎اش در یقین کلامی یعنی آثار شیخ مفید و سایر بغدادی‎های ماست. وقتی آنها می‎گفتند یقین، آن یقین همین توالد ذاتی است که مرحوم صدر می‎گوید.

ترجیح منطق متکلمانه توسط شهید صدر

وی گفت: مرحوم صدر در میانه دو یقین یعنی یقین ارسطویی و یقین متکلمانه یقین دوم را ترجیح می‎دهد. می‎گوید اولی را قبول داریم اما محدودیت دارد و مشکل تفکر را حل نمی‎کند. منطق مکمل، منطق توالد ذاتی است.

طرح مسئله استقرا

وی ادامه داد: شهید صدر در مبانی منطقی استقرا نشان می‎دهد یکی از راه‎های مهم استقراست. از حساب احتمالات استفاده می‎کند و روشن می‎کند راه و روش رسیدن به یقین لزوماً روش ارسطویی نیست.

وی گفت: ایشان معتقد است این منطق است که راه را در حوزۀ مطالعات اسلامی بازمی‎کند. منطق استقراءِ او با کل اندیشۀ او گره خورده است. معتقد است با منطق ارسطویی یا پوزیتویستی نمی‎توان فقه و تاریخ و عقاید را پیش برد.

پذیرش برهان نظم مبتنی‌بر استقراء

استاد سبحانی ضمن اشاره به منزلت استقراء در مباحث شهید صدر، افزود: اینکه این را در مسئلۀ وجود خدا تمام می‎کند و نشان می‎دهد برهان نظم یک برهان استدلالی یقینی است، از همین باب است. از نگاه ارسطویی برهان نظم یقینی نیست؛ یا تثمیل است یا استقراء. خیلی تلاش شده دلیل نظم را برهانی کنند؛ اما نشده، چون مبتنی‌بر مشاهدات و استقراء مصادیق است. از دیدگاه منطق ارسطویی برهان نظم، برهان نیست. فیلسوفان در هیچ اثر فلسفی نامی از این برهان نیاورده‎اند. چون حداکثر جدلی است، نه برهانی. مرحوم صدر در مقدمۀ الفتاوی‌الواضحة می‎گوید برهان نظم، برهان است و یقینی است، اما مبتنی‌بر منطق توالد ذاتی، نه منطق ارسطویی.

مشکل فقدان روش‎شناسی صحیح برای مطالعات اسلامی

وی افزود: از نگاه شهید صدر بسیاری از مطالعات اسلامی مکتوم مانده. دلیلش هم این است که روش‎شناسی درست برای مطالعات اسلامی نداریم.

نقد دیدگاه رایج اصولی در باب قطع

استاد سبحانی با اشاره به دیدگاه اصولی معروف در باب قطع گفت: گفته‎اند قطع چه از پریدن کلاغ حاصل شود، چه از چیز دیگر حجت است. شهید صدر می‎گوید قطعی که از تواترات و تجربیات حاصل می‎شود، با قطعی که از پریدن کلاغ حاصل می‎شود فرق دارد.

نقد کم‎اعتنایی بینادی حوزه به روش‎های تاریخی

استاد سبحانی تأکید کرد: مشکل اصلی ما در حوزۀ مطالعات تاریخی چیست؟ چرا تاریخ از منظومۀ مطالعات دینی ما بیرون رفت؟ موج جدید نقد، نقدهای تاریخی است. حوزۀ علمیه از بنیاد نسبت به روش‎های تاریخی کم‎اعتنا و کم‎مهر است؛ چون منطق تفکر ما مطالعات تاریخی را یقینی نمی‎داند؛ چون در مقدمات برهان قرار نمی‎گیرد؛ علوم ظنی است. به چه دردی می‎خورد؟!

وی افزود: قرآن کریم بسیاری از ادله و شواهد خودش را از تاریخ می‎آورد. مرحوم صدر معتقد است از طریق منطق توالد ذاتی می‎توان مطالعات تاریخی را احیا کرد. «بحث حول الولایة»، «ائمة اهل البیت و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة» و… همه مطالعۀ تاریخی است. تمام مباحث شهید صدر در حوزۀ ولایت و امامت ناظر به تاریخ است.

نگاه شهید صدر به تاریخ

استاد سبحانی گفت: می‎خواهم بگویم رویکرد روش‎شناختی ایشان به تاریخ چیست. ایشان تاریخ را منبع و مصدر می‎داند، نه اینکه صرفاً عبرت باشد. استدلال ایشان بر حقانیت ولایت و امامت مبتنی‌بر یک تحلیل تاریخی است که از منطق توالد ذاتی ایشان برمی‎خیزد. روش‎شناسی ایشان جمع شواهد و قرائن است که مجموعۀ اینها به شما یقین ذاتی می‎دهد. از تاریخ بر حقانیت امیرالمؤمنین و وجوب نص استدلال می‎کند.

وی افزود: مرحوم صدر در امامت عامه از تاریخ استفاده می‎کند. بحث حول المهدی اثبات وجود نص است. اثبات شرط عصمت است. اثبات یک طرح امامت عامه است. می‎گوید اگر کسی رسالت اسلامی و سیرۀ پیامبر و واقعیت‎های بعد پیامبر را مطالعه کند، یقین می‎کند پیامبر هم به‌صورت پیشینی و هم پسینی نگاهش مبتنی‌بر امامت بوده.

استاد سبحانی افزود: ایشان در کتاب امامان اهل بیت یک استدلال تاریخی بر حقانیت می‎کند. امامان اهل بیت، امامت خاصه است با نگاه تاریخی. چون این نگاه و رویکرد را نمی‎شناسیم، نمی‎توانیم تشخیص دهیم که ایشان به‌صراحت و اشاره می‎گوید بحثم برای اثبات ولایت اهل‌بیت است.

وی گفت: نقدهای تند نسبت به خلافت دارد. فدک در تاریخ چیست؟ فدک برای ایشان فقط یک نمونه است. صدیقۀ طاهره محور نقد را فدک می‎گذارند. مرحوم صدر نشان می‎دهد فدک در تاریخ بزرگ‌ترین علامت نقد خلافت خلفا است. نشان می‎دهد اینها اعتنایی به سنت پیامبر نداشتند. نقدها از منظر تاریخی آن‎قدر روان، منطقی، معتدل و روش‎شناسانه است. ما یک موج استبصار در جهان عرب تحت‌تأثیر آثار شهید صدر داریم. کسانی رهبر فکری بودند در مراکش و… .

دو روش اصلی امامت‎پژوهی

حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی گفت: امامت در تاریخ تفکر شیعه روش‎های مختلفی داشته. دو روش مهم امامت‎پژوهی داشتیم: امامت‎پژوهی کلامی یا تطبیقی که از شیخ مفید و هشام و مؤمن‌الطاق تا دوران معاصر بزرگان زیادی داشته. در دوران معاصر هم بزرگ‌ترین شخصیت علامه میرحامد حسین و مدرسۀ لکنهو بود. ادامه این راه هم در آثار مرحوم مظفر، علامه امینی و… است.

وی افزود: خط دوم، مطالعات درون‎متنی یا امامت تبیینی بوده. اینها معرفةالامام است. این را بیشتر محدثان ما داشتند؛ کلینی، علامه مجلسی، ضیاءالعالمین، مرحوم شفتی، اثبات‌الولایۀ مرحوم نمازی و….

لزوم طرح مطالعات تاریخی امامت

استاد سبحانی تأکید کرد: خط دیگری باید گشوده شود که خط مطالعات تاریخی امامت یا تاریخالامامة است. انه به این معنا که از امامت گزارش کنیم. باید ادله اثبات امامت را چه در امامت عامه چه خاصه، از درون واقعیت جهان اسلام بگیریم. می‎توان از درون متن تاریخ و مستندات تاریخی با آن واقعیت رسالت پیامبر، واقعیت اتفاقات بعد از پیامبر و واقعیت حیات پیامبر، اثبات کرد حقانیت از آنِ اهل‎بیت است.

وی در خاتمه گفت: یکی از سرآمدان آغازگر این رویکرد روش‎شناسی، مرحوم علامه شهید صدر است. متأسفانه شاگردان ایشان هم در ادامه این اندیشه‎ها تلاشی نکردند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، در هفتمین نشست از سلسله‌نشست‌های «روایت حجره» با حضور آیت الله صالحی مدرس (رئیس شورای علمای شیعه افغانستان) زندگی، فعالیت‌ها، افکار و تجربیات این عالم برجسته افغانستان بررسی شد.

ولادت در خانواده‌ای مذهبی و مُحبّ اهل‌بیت علیهم‌السلام

آیت‌الله صالحی مدرس در این نشست با بیان اینکه در منطقه ترکمن ایالت پَروان افغانستان و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده است، بیان داشت: پدرم بسیار علاقه‌مند به جامعه روحانیت بود، همیشه به برگزاری مجالس امام حسین(ع) اهتمام داشت و ازاین‌رو در منطقه زندگی خویش، ایشان همواره میزبان علما و روحانیون بود.

وی بیان داشت: یکی از آیین کهن مردم متدین و عاشقان اهل‌بیت(عم) برگزاری مجالس حَمله‌ خوانی و خواندن کتاب «حمله‌ حیدری» در کنار برگزاری مراسم‌‌های ادعیه و توسل بود که یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های شیعیان به‌شمار می‌رفت و ازاین‌رو، پدر بزرگوارم با اینکه سواد ابتدایی داشت، نیمی از این کتاب را که دارای اشعاری در مدح اهل‌بیت(ع) بود، حفظ بود.

آغاز تحصیل در میان محرومیت های تحمیلی حکومت به پیروان اهل بیت(ع)

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان با اشاره به اینکه علم‌آموزی را در مکتب‌خانه‌های دینی آغاز نموده است، عنوان کرد: در آن زمان حکومت توجهی به مناطق مرکزی افغانستان که اکثراً شیعه‌نشین بود، نداشت و شیعیان در محرومیت شدید بدون راه‌های ارتباطی و مدارس دولتی و… ایام می‌گذراندند.

آیت‌الله صالحی مدرس شرایط سخت و عدم حضور رجال سیاسی شیعی در بدنه حکومت را سبب گرایش پیروان اهل‌بیت(عم) به تجارت و دادوستد دانست و افزود: شیعیان با روی آوردن به کارهای اقتصادی خصوصاً امور ترانسپورتی، توانمندی اقتصادی خود را ترمیم نمودند که بعدها متأسفانه در جنگ‌هایی که توسط کمونیست‌ها تحمیل گردید، درصد کثیری از آن به یغما رفت.

تهیه کتب درسی در پرتو انجام عبادات استیجاری

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان در ادامه بیان داشت: تحصیل علوم دینی و مسیر طلبگی برای ما خاطرات فراوانی را داشته است. درس خواندن بنده با زحمت زیادی شروع شد و گاهی برای استفاده از درس استادی، مسافت زیادی به‌صورت پیاده باید طی می‌شد و بعضاً گاهی مجبور می‌شدم جهت تلمّذ دروس، بعضی شب‌ها در مسیر رفت‌وبرگشت، در منزل اقوام و دوستان بیتوته نمایم. ایشان همچنین ابراز داشت: در این دوران، مقوله‌ای تحت عنوان شهریه وجود نداشت و گاهی برای خرید کتب درسی، مجبور به انجام عبادات مستأجره، خصوصاً روزه گرفتن می‌شدم.

بعد از مدتی تحصیل، در پرتوی فضای کاملاً سنتی و مکتب‏خانه‌ها، از منطقه به شهر کابل مسافرت نمودم و خود را برای ورود به حوزه علمیه کابل آماده می‌نمودم و در این حوزه علمیه نوپا، دروس جامع‌المقدمات، سیوطی، معالم، شرح لمعه، رسائل و کفایه را با اشتیاق فراوان بعضاً مرور و به اتمام رساندم و در سال‌های بعد در دروس خارج کفایه در محضر آیت‌الله سید سرور واعظ(ره) و فلسفه را در محضر استاد بزرگوار، استاد میرعلی احمد عالم فراگرفتم. در همین ایام نیز به اشاره و علاقه فراوان سید سرور واعظ، مشغول به تدریس کتاب «رسائل» در مدرسه ایشان شدم. کرسی تدریس درس رسائل در آن زمان، جایگاه ویژه‌ای داشت که باعث توانمندی علمی و غنابخشی در اندوخته‌های علمی‌ام شد و باید گفت که تدریس در کنار تحصیل در فضای حوزه علمیه، از رموز موفقیت است.

هجرت به نجف با توصیه آیت‌الله سید سرور واعظ(ره)

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان با بیان داشتن شوق و علاقه شدید و وصف‌ناپذیرش برای هجرت به نجف گفت: از استاد بزرگورام آیت‌الله سید سرور واعظ اجازه هجرت گرفتم که مشارٌالیه در این زمینه بیان نمود که استعداد سرشار شما در حوزه علمیه نجف شکوفا خواهد شد. از همان ابتدای ورود به حوزه علمیه نجف، با اینکه سطوح عالی را قبلاً به اتمام رسانده بودم، در حوزه نجف بار دیگر سطوح عالیه را مرور نموده و در دروس مختلف شرکت می‌جستم.

وی با اشاره به اینکه دروس کفایةالاصول را در محضر آیت‌الله شیخ صدرای بادکوبه‌ای شرکت می‌نمودم، اظهار داشت: آیت الله شیخ صدرای بادکوبه‌ای، درحدود نیم قرن مشغول به تدریس کفایةالاصول مرحوم آخوند خراسانی(ره) بود و هرچه از ایشان خواسته شد تا دروس خارج اصول و فقه را تدریس نماید، در جواب، نیاز علمی طلاب به کفایةالاصول را دلیل تدریس کفایه عنوان می کرد و به تدریس خارج فقه و اصول نمی‌پرداخت؛ یعنی ایشان براساس نیاز و ارتقای سطح علمی طلاب، اهتمام ویژه‌ای مبذول می‌داشتند.

آیت‌الله صالحی مدرس با بیان اینکه سایر دروس را در نزد استوانه‌های بزرگ حوزه علمیه نجف، حضرات آیات معظم شیخ کاظم تبریزی(ره)، شیخ مجتبی لنکرانی(ره) و محمداسحاق فیاض(مدظله) خوانده است، ابراز کرد: در همین ایام با شرکت در دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) و مشاهده وزانت علمی ایشان، حضور در سایر دروس را به حداقل رساندم.

آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) و خانه‌ای در بهشت

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان افزود: در اوایل حضور در دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) که ایشان را به درستی نمی‌شناختم با توجه به اینکه برای طلاب حوزه علمیه نجف، فضای سکونت دغدغه اصلی به‌شمار می‌رفت، از ایشان پرسیدم که شما خانه و منزل مسکونی دارید و ایشان تبسّمی کرد و گفت: بله، خانه من در بهشت است. جواب حضرت استاد، روزها مرا در فکر فرو برد و همچنان تأثیر عمیقی برجاگذاشته بود که سال‌ها زندگی در پرتو منزل استیجاری و مشقّت‌های فراوان در زمان حضورم در نجف اشرف، معنا پیدا نموده بود و انگیزه مضاعفی در روند ادامه تحصیل و تدریسم شد.

ایشان نیز یادآور شد که آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) تا پایان عمر پُربار و ارزشمند خود، حاضر به داشتن منزل مسکونی نشد و در طبقه دوم مقبره مرحوم آیت‌الله مامقانی ـ که در آنجا تدریس می کرد ـ سکونت داشت.

آیت‌الله صالحی با اشاره به رویکرد اخلاقی و نبوغ فوق‌العاده آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره)، ادامه داد: آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) اخلاص و ارادت خاصی به علما و خصوصاً مرحوم حضرت امام(ره) داشت که در بیاناتی که ابراز می‌فرمود، بینش سیاسی و کاربردی بودن جامعیت فقه را در دیدگاه‌های مرحوم امام متبلور می‌دانست.

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان در پاسخ به سؤالی درباره شاگردان برجسته شهید صدر، آیت‌الله سید کاظم حائری را در درس، فضل و اخلاق شاگرد ممتاز آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) دانست و افزود: آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی هم دیگر شاگرد برجسته آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) بود که ضایعه ارتحال این عالم ربانی، جبران‌ناپذیر است.

وی با بیان اینکه آیت‌الله هاشمی شاهرودی، سال‌های متمادی در مسائل سیاسی و اجتماعی، مشاور آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) بود، گفت: آیت‌الله شاهرودی به توصیه آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) به شرکت در دروس و همراه شدن با حضرت امام(ره) و کمک به نهضت ایشان ترغیب شد.

علم آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره)  از مراجع زمان خود بالاتر بود

آیت‌الله صالحی با اشاره به اینکه قبل از عزیمت به نجف، در کابل شُهرت و آوازه آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) فراگیر شده بود، عنوان کرد: حتی از نظر آیت‌الله سید سرور واعظ، آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) از لحاظ توانمندی علمی و تجزیه و تحلیل مبانی فقهی و اصولی، از مراجع زمان خود بالاتر بود.

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان به فشارهای رژیم بعث و خانه‌نشینی علما که تحت‌فشار روزافزون دستگاه حاکم صورت گرفته بود، اظهار داشت: در آن اوضاع، آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) توصیه می‌فرمود که به فشارها بی‌اعتنا باشیم و به‌صورت عادی فعالیت‌های تحصیلی و اجتماعی خود را ادامه دهیم. مشکلات عدیده‌ای در طول تاریخ همیشه وجود داشته است. مهم این است که از نقاط عطف تاریخی، جهت تحولات ارزشی استفاده نماییم.

جایگاه و احترام استاد

آیت‌الله صالحی مدرس، احترام شدید آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) به آیت‌الله‌العظمی خوئی را یادآور شد و ابراز کرد: آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) با اینکه کرسی تدریس درس خارج فقه و اصول را داشت و در فضای علمی، جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده بود، اما هنگام دیدار با آیت‌الله خوئی، از ابتدای فضای ورودی تا جایگاه استقرار مرجع بزرگوار، آیت‌الله‌العظمی خوئی، با حالت اشتیاق، سریع خود را در کنار ایشان می‌رساند، دو زانو نزد استاد خویش می‌نشست و با کمال احترام، دست ایشان را می‌بوسید.

اخراج از نجف اشرف و عنایات آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) و آیت‌الله هاشمی شاهرودی(ره)

آیت‌الله صالحی مدرس بیان داشت: در ادامه حضور در نجف اشرف، علاوه‌بر شرکت در دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره)، در دروس میرزا جواد آقای تبریزی(ره)، آیت‌الله‌العظمی خوئی و آیت‌الله شیخ عباس قوچانی و همچنین دروس حکومت اسلامی حضرت امام(ره) نیز شرکت می نمودم.

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان با اشاره به اینکه دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) از لحاظ علمی در نجف، جایگاه ویژه‌ای داشت، عنوان کرد: از دروس آیت‌الله‌العظمی خوئی، استقبال بیشتری می‌شد و کمیت شاگردان دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) و مرحوم حضرت امام (ره)  نیز چشم‌گیر بود.

وی افزود: از همان اوایل حضور در نجف، در مدرسه علمیه دارالحکمه آیت‌الله‌العظمی حکیم حجره داشتم و از جانب این مرجع بزرگوار، در بخش اخذ امتحانات حوزوی، مسئولیت داشتم تا بالأخره شرایط حضور در حوزه علمیه نجف ضیق گردید و در بازگشت از زیارت کربلای معلی، اوائل ورودی شهر نجف، توسط پلیس بازداشت شدم و به مدت سه ماه در اسارت حکومت بودم. حکم طرد از کشور عراق، بالأخره صادر گردید و با اسکورت پلیس تا نقطه صفر مرزی همراهی شدیم. آیت‌الله سید محمود شاهرودی به سفارش و توصیه استاد بزرگوار، آیت‌الله‌العظمی شهید صدر، کمک فراوانی در انتقال خانواده، کتب و اثاث بنده تا نقطه صفر مرزی نمودند.

توصیه شهید صدر به آیت‌الله هاشمی شاهرودی

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان با بیان اینکه در زمان حضور مرحوم حضرت امام(ره) در نجف، مبارزین علاقه وافری به مرحوم حضرت امام(ره) پیدا کرده بودند، خاطر نشان کرد: آیت‌الله هاشمی شاهرودی به توصیه آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) در درس مرحوم حضرت امام(ره) شرکت می‌کرد و کانون‌های خطوط فکری و مبارزاتی در حوزه علمیه نجف، جایگاه ویژه‌ای پیدا نموده بود و رژیم بعثی نیز با آگاهی به این مسائل، در جهت سرکوب، حوزه علمیه نجف را در مضیقه قرار داده بود.

آیت‌الله صالحی مدرس در پاسخ به سوالی، آیت‌الله سید محمد صدر، پدر مقتدی صدر را از لحاظ علمی، عالمی فاضل و مجتهد معرفی نمود و بیان داشت: سید محمد صدر علاوه‌بر شرکت در دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره)، مسئولیت امور ارتباطات دفتر آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) را برعهده داشت و به‌طور مستقیم در امورات اجرایی شرکت می‌نمود.

آیت‌الله صالحی مدرس ارادت خاص سید محمد صدر به آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) را یادآور شد و بیان کرد: آیت‌الله سید محمد صدر چندین بار توسط رژیم بعث دستگیر و زندانی شد، اما هر بار پس از آزادی مستقیم نزد آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) می‌آمد و ترس و ابایی از ارتباط با آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) و زندانی شدن مجدد نداشت که این امر، حاکی از شدت علاقه وافر ایشان به شهید صدر بود.

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان با بیان اینکه دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) از همان اوایل توسط کاست ضبط می شد، ادامه داد: این کاست‌ها در ابتدای هرشب جهت مرور دوباره در دسترس من قرار می‌گرفت و بعد از آن آقایان مسلمی کاشانی و سید محمد غروی، متون دروس را پیاده و آماده‌سازی می‌نمودند که الآن بخش اعظم این دروس و نوشتار، در چندین دفتر موجود است و متأسفانه هنوز منتشر نشده است.

تدریس حلقات آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره)

آیت‌الله صالحی مدرس با اشاره به ورود خود به حوزه علمیه قم و آغاز تدریس، اظهار داشت: در حدود 22 سال تدریس در حوزه علمیه قم از افتخارات من می‌باشد که برای اولین بار، دروس حلقات آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) را در برنامه‌های تدریسی خود قرار دادم که از جهت فارسی بودن منحصربه‌فرد است و صوت آن جلسات توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ضبط و تکثیر گردیده است که اکنون در دسترس عموم می‌باشد.

رئیس شورای علمای شیعه افغانستان با بیان اینکه بیش از 500 طلبه در دروس اصول فقه او در قم شرکت داشته‌اند، ابراز کرد: پس از تدریس اصول فقه در 11 دوره، حدود 4 سال نیز در مدرسه آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی مشغول به تدریس دروس خارج فقه و اصول بودم.

وی با اشاره به حضور خود در حوزه علمیه قم، شرکت در دروس آیت‌الله‌العظمی میرزا جوادآقای تبریزی(ره)، یادآور شد که برای تکمیل دروس آیت‌الله‌العظمی شهید صدر(ره) به توصیه ایشان در دروس آیت‌الله سید کاظم حائری شرکت جستم. و لازم می‌دانم این را هم عرض کنم که مدتی نیز جهت تکمیل دروس خارج مکاسب در درس فقه آیت‌الله‌العظمی میرزا جوادآقای تبریزی(ره) حاضر می‌‌شدم.

منبع: خبرگزاری تسنیم

 

 

این نوشتار متن سخنرانی آقای عمر زبیر، رئیس بانک توسعه اسلامی، در سمینار بانکداری اسلامی است که به بررسی سیره و اندیشه شهید صدر و تطابق آن با بحث بانکداری اسلامی پرداخته‌اند. ایشان یکی از معضلات اساسی در عرصه بانک‌های اسلامی را تطبیق احکام شریعت اسلام با این بانک‌ها مطرح کرده و اظهار نموده‌اند که اندیشه شهید صدر می‌تواند در این زمینه روشنگر باشد. ایشان در ادامه به مهم ترین قواعد اقتصادی اسلام و فعالیتهایی که دولت باید به آن‌ها بپردازد اشاره کرده و به وظایفی که بر دوش بانک‌های اسلامی است نیز اشاراتی داشته‌اند.

ایشان در پایان تحقیقات انجام شده در این زمینه را دارای نقاط ضعف اساسی دانسته و مجاهدت دانش پژوهان را در این زمینه خواستار شده‌اند.

این سخنرانی از سوی ستاد فرمان هشت ماده‌ای امام خمینی (ره) ترجمه شده است.

متن سخنرانی

با حمد و سپاس خداوند متعال و سلام و صلوات بر آخرین پیامبرش صلی الله علیه و آله که بشیر و نذیر و داعی الی الله و چراغ فروزان هدایت بود و بر خاندان بزرگوار و اصحاب و تمام پیروان آن حضرت تا روز قیامت.

اندیشمندان، متفکران و دانشمندان عزیز!

وزیران محترم، بزرگواران، استادان و همکاران عزیز،   سلام علیکم.

شایسته است که در اینجا به نیابت از شما در بانک توسعه اسلامی نهایت تشکر و سپاس خود را از آیت الله محمدعلی تسخیری رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ابراز کنم، که از بنده دعوت نمودند در این همایش شرکت کنم و همین طور از شما اندیشمندان و دانشمندان گرامی که در این گردهمایی مبارک جمع شده اید تا درباره سیره و اندیشه و جهاد یکی از سردمداران و پرچمداران نهضت فکری معاصر در جهان اسلام مطالعاتی داشته باشید.

برادران عزیز!

مؤسسه بانک توسعه اسلامی به توفیق خداوند متعال از اولین جاهایی است که از تعالیم علامه سید محمدباقر صدر رحمه الله علیه رهنمون یافته است؛ زیرا که ایشان به عنوان اولین معضلی که در عرصه بانک‌های اسلامی در باب اداری رسالت بانک‌ها و تطبیق احکام شریعت اسلام وجود داشت، «بانک توسعه اسلامی» را مطرح کردند تا دانش و معرفت خود را در قالب مشورت و نصیحت در این عرصه وارد کنند و لیکن در آن زمان برای اندیشه‌های روشنگر او همکاری وجود نداشت و اکنون یکی از علمایی که از ایشان نیابت دارد آن را دنبال می‌کند.

برادران عزیز!

کسی که به میراث علمی ارزشمند شهید صدر می‌نگرد و در آثار ایشان می‌اندیشد، گفتار ما فوق تصور و تا حدی خارق العاده سید محمد حسینی راجع به ایشان را در رابطه با طی مراحل تحصیلی خیلی عجیب نمی داند. آری ایشان در سال ۱۳۶۵ (ه .ق) وارد حوزه علمیه نجف شده و در سال ۱۳۷۴ یکی از بارزترین علما و اندیشمندان به شمار می‌آمدند و شهرتش در تمام آفاق کشورهای اسلامی پیچیده و حلقه‌های درسی متعددی برای بزرگان و طلاب و دانشجویان پسر و دختر در آن شهر بر پانمودند.

اندیشمندان گرامی و برادران عزیز!

علی رغم مشغولیت هایی که شهید صدر به خاطر امور مهمی نظیر آماده کردن افراد، تربیت فرزندان، تدریس، توعیه، تبلیغ، دعوت به سوی خداوند متعال و مسایل مهمی را که بیان و توضیح آن‌ها را برای مردم واجب می‌دانست داشت ولی به ناچار می‌بایست در میان میراثهای اسلامی از علوم دینی شروع می‌کرد؛ مانند اعتقادات، عبادات و معاملات؛ تا جایی که بتواند آن‌ها را به جریانات جاری جامعه اسلامی و تغییر و تحولات سوق داده و راه چاره ای برای آن مسایل مهم در راستای برپایی و صلاح و سرافرازی جامعه اسلامی پیدا کند.

با نگاهی گذرا در میراث فکری ایشان به وضوح می‌توان نکاتی را که در حیات پربار علمی خود روی آن‌ها توقف داشته‌اند دریافت تا با فعالیت فکری و علمی و جهادی مسیر برپایی جامعه اسلامی را متفاوت با دیگران از حیث ساختاری و خصوصاً مکتب اقتصادی و نظام بانکی منحصر به فردشان طی کنند.

شهید صدر فعالیتهای خود را با بیان استدلال جدیدی بر اثبات وجود خدا در کتاب «المرسل و الرسول و الرساله» آغاز کرد و بر دلیل استقرایی که ضمن مطالعات ارزشمند خود در «الاسس المنطقیه للاستقراء» (اساس‌های منطقی استقراء) ابراز کرده‌اند اتکا کردند که به عنوان ابزاری برای برهان، با کنار هم چیدن موارد انفرادی و یا در خلال نوآوریهای خود در کتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) به نوعی تحریک و یا تعرض به دیگر روش بود.

در باب نقش عبادت در زندگی انسان به بیان و شرح و توضیح مفصل نقش بندگی در زندگی انسان و ضرورت وجود آن برای ساختن انسان کامل با توجه کامل به مطالب تعبدی احکام فقهی مبادرت ورزیدند.

تدریس و نشر علوم اسلامی هم ایشان را از کوشش برای نزدیک و آسان کردن فهم آن برای عامه مردم باز نداشت. در وهله اول عنایت خاصی به اصول فقه داشتند چرا که آن را ابزار اصلی دست مجتهد می‌دانستند که می‌تواند جوابگوی تغییر و تحولات دوران‌ها باشد و لذا برای عرضه اصل وعصاره ای اصولی ضمن روش تحصیلی طلاب علوم دینی «دروس فی علوم الاصول» را تدوین کرده و پیش از آن سبک علمی خاص و معاصر خود را با »معالم جدیده فی علم الاصول« توضیح دادند که درضمن آن دوره‌های مختلف پیشرفت این علم را تا نیل به دیدگاه‌های فقهی معاصر تشریح کردند. اگر بتوانیم از بسیاری از نکاتی که این عالم جلیل القدر روی آن‌ها انگشت گذاشته بود، چشم بپوشیم آن هم با نگاهی که آکنده از تأمل و تدبر و عمق اندیشی بوده، مانند تدبر ایشان در سنتهای تاریخی قرآن در کتاب «المدرسه القرآنیه» و سنتهای اجتماعی در کتاب «المدرسه الاسلامیه» نمی توان از سه مسأله اساسی که ایشان مدنظر داشته‌اند چشم پوشید:

اول، دیدگاه‌های فلسفی اندیشه اسلامی در کتاب مشهور ایشان »فلسفتنا« که تمرکز آن بر لغزشگاه‌های دو شق اندیشه‌های مادی مارکسیستی و لیبرال سرمایه داری و به کارگیری اسلوب موضوعی است.

دوم و سوم، از این جنبه به اقتصاد اسلامی مربوط می‌شود:

مراکز دید و توجه، روش آن، ابزار‌ها و نظام بانکی و پولی که طی بسیاری از کتاب‌ها و مقالات خود به آن پرداخته‌اند که برخی از آن‌ها عبارتند از:

– اقتصادنا

– البنک اللاربوی فی الاسلام (بانک بدون ربا در اسلام)

– اقتصاد المجتمع الاسلامی (اقتصاد جامعه اسلامی)

– خطوط تفصیلیه عن اقتصاد المجتمع الاسلامی (خطوط کلی اقتصاد جامعه اسلامی)

– والاسس العامه للبنک فی المجتمع الاسلامی (اصول کلی بانک در جامعه اسلامی)

براداران عزیز!

در خصوص آرای اقتصادی ایشان باید گفت شهید صدر به دو جنبه مهم در اقتصاد اسلامی توجه داشته اند: اول به نظام اقتصاد اسلامی و روشمندی آن و موضع آن در برابر مکاتب اقتصادی معاصر و دوم به نظام بانکی در اسلام که شهید صدر در ارتقای اولین محصولات این عرصه که خود بنیانگذار آن بوده‌اند و انشاءالله این بنا همچنان پابرجا بماند موفق بوده‌اند.

شهید صدر معتقد بودند که اساس توازن و تعادل میان مصلحت فرد و جامعه در اقتصاد اسلامی از نگاه اسلام از دو نوع مالکیت اساسی ریشه می‌گیرد: مالک حقیقی خداوند متعال است و انسان هم جانشین او در این فضاست.

مالکیت خصوصی به نظر ایشان همان مالکیتی است که با روابط اجتماعی که اسلام جهت همیاری و روزی رسانی همه افراد جامعه بنا نهاده، در تعارض نباشد.

به نظر ایشان بی شک در اندیشه اقتصادی اسلام، عنایت و توجه بسیار ویژه ای به مالکیت خصوصی البته با توجه به حضور فرد در نظام اقتصادی اسلامی جامعه وجود دارد و این نظریه ذاتاً با دو مکتب مارکسیستی و سرمایه داری متفاوت است.

مالکیت خصوصی وظیفه ای اجتماعی و خارج از ظرف و فضایی خاص و معین و یا برهه ای از تاریخ بر عهده دارد که برخاسته از مبدأ ثابتی است که از ارزش جانشینی انسان برای خداوند حکایت می‌کند و از این روست که مالکیت خصوصی برخاسته از اهتمام شریعت به انسان و مسؤولیتی که بر عهده وی به واسطه توانایی برای عمل و به دست آوردن و تجارت است می‌باشد.

دربارۀ ارتباط اقتصاد و اخلاق که یکی از معضلات اقتصادی به شمارمی رود و فکر اقتصادی معاصر میان دو دیدگاه ارتباط تحلیلی و نظام اقتصادی اخلاق مدار و دیدگاه قایل به جدایی میان این دو متحیر است. این ارتباط در اسلام متکی به همان مطلبی است که پیش از این گفتیم (مالکیت خصوصی) به این شکل که اقتصاد اسلامی مالکیت خصوصی را حق مطلقی که شخص طبق هواهای نفسانی خود عمل کند، نمی داند. اقتصاد اسلامی متکی بر آموزه‌های وحیانی است به این سادگی‌ها نمی توان از دستورات، نهی‌ها و توجیهات قرآن و سنت چشم پوشی کرد.

در باب استقلال مداری اقتصاد اسلامی استاد بی همتای ما در مکتب اقتصادی اسلام نظری غیر از نظریات متعارف مارکسیستی و لیبرالی (سرمایه داری) ارایه کرده‌اند و از این روست که می‌بینیم ایشان روی استقلال ذاتی نظام اقتصادی اسلام با استناد به قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تأکید می‌ورزند.

حلقه نظری اقتصاد اسلامی بنا بر نظر ایشان از امت اسلامی، ذهنیت و ارزش و مبادی شخصیتی انسان مسلمان تشکیل شده است. اسلام، انسان را در دشتی بدون دلیل و راهنما رها نکرده و با مجموعه ای از احکام کلی و عمومی و اصول دقیقی که می‌توان ریشه‌های فکری آن‌ها را دریافت و وضعیت‌های مناسبی که برخاسته از ترکیبی از مبادی و قواعد خاصی است که با توجه به شرایط ترسیم می‌شوند، او را پوشش داده است.

چنین نگرشی بوده که علاوه بر اینکه مانع شده تا استاد تحت سلطه و سیطره دو اندیشه مادی معاصر قرار نگیرد، ایشان را یاری کرده است که پس از رد آن‌ها و بیان نقاط تباین و اختلاف آن‌ها با اسلام، اندیشه ناب اسلامی را عرضه کنند. به عنوان نمونه ای برای توسعه اقتصادی، ایشان اعتقاد داشتند که ارتباط توسعه اقتصادی با عناصر ارزشی در اسلام که از جمله مهم ترین آن‌ها منزلت ربّانی و نبوی برپایه وجود و عمل براساس محقق کردن رسالت جانشینی انسان است ما را به سویی سوق می‌دهد که نمونه کاملی برای توسعه باشد و در آن تولید و یا مصرف اهداف ذاتی به شمار نمی روند. انسان [مسلمان] با این قوانین و قواعد در برابر بیهودگی‌ها و یا ذلت و سلطه پذیری جاهلانه خضوع نمی کند و در آن تعقل جلوه نمایی می‌کند و نور خود را از آموزه‌های وحیانی می‌گیرد.

اندیشمندان گرامی و برادران حاضر در جلسه!

عذر می‌خواهم که بنده از اندیشه‌های اقتصادی و نقش شهید صدر در نهضت تحقق اقتصاد اسلامی سخن می‌گویم. چرا که کتاب »اقتصادنا« ی ایشان که در آن به موضوع اقتصاد و رسم خطوط و چارچوب آن می‌پردازند حاصل بیش از ۴۰ سال گشت و گذار در عالم اسلام است که در دهه هفتاد عمرشان با »خطوط تفصیلیه عن اقتصاد المجتمع الاسلامی« آن را تکمیل کردند که برای فهم این موضوع می‌توانید رساله‌ها و مقالات متعدد ایشان در این رابطه را مطالعه کنید.

در این فرصت قصد دارم اهم اندیشه هایی را که نقش قابل توجهی در جنبش اقتصاد اسلامی در دو بعد نظری و مقایسه ای بازی می‌کنند برای شما بیان کنم.

به نظر ایشان مبدأ و منشأ قوانین اقتصادی در جوامع اسلامی همان بحث جانشینی انسان بر روی زمین است و شرافت امانتی که بدو سپرده شده است و در راستای همین جانشینی است که اجازه تصرف در امور و اشیا را پیدا می‌کند و به دست آوردن مال و منال و انفاق آن به نیت سعادت دنیایی و آخرتی بخش عمده ای از امانتی است که بر دوش انسان نهاده شده است. این قوانین و احکام در دو دسته خلاصه می‌شوند:

اول: بخش کامل و عمومی؛ و آن جنبه تشریعی برای جامعه است که بر اسلام و برپایی نظام‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بنا شده و در تمام شؤون و مراتب خود، در مسیر احکام و دستورات و هدایت اسلام سیر می‌کند.

دوم: بخش محدود که بخش تشریعی برای افرادی است که نسبت به احکام شرع خود را ملتزم دانسته و آن را بر روابط خود و دیگران تطبیق می‌دهند مگر اینکه جامعه در چارچوب کلی و نظام حیات اقتصادی و اجتماعی خود در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در برخی موارد در عالم واقع با قوانین اسلامی تطابق نداشته باشد.

مهم ترین قواعد اقتصادی اسلام بنا بر نظر شهید صدر از این قرار است:

– منابع ثروت طبیعی جزء بخش اموال عمومی به حساب می‌آید و افراد براساس میزان فعالیت خود مانند احیای موات از آن بهره مند می‌شوند.

– ثروت‌های طبیعی دست چین شده با فعالیت و یا یکی از اسباب مالک شدن مانند معاوضه، ارث بردن، هدیه‌ها و .. به ملکیت شخص در می‌آید.

– تولید برای خدمت کردن به انسان است، نه اینکه انسان در خدمت تولیدباشد.

– توزیع ثروت‌های به دست آمده طی تولید باید براساس فعالیت‌ها و نیازمندی‌ها انجام شود.

– انواع احتکار در بازار کالاها و خدمات عوامل تولید باید از بین برود.

– دولت برای اتخاذ عملیات‌های مناسب برای بازگرداندن تعادل و حفظ آن در زمانهایی که موقعیتی استثنایی پیش می‌آید و تعادل اجتماعی را بر هم زده و آن را دچار خطر می‌کند دخالت می‌کند.

– دست گردانی اموال و استثمار دیگران و ثروت اندوزی با این روش‌ها ممنوع است.

– تمام راه‌‌های تولید پول (حرمت ربا) در قالب کسب ممنوع است.

–  رویکرد سیاست اقتصادی در اقتصاد اسلامی، کاهش فاصله زیاد میان تولید و مصرف و کاهش مبادلات جدای از فعالیت‌های تولید و عملیات است.

– سطح متوسط زندگی افراد لازم است که در حد رفاه عمومی افراد جامعه و نه در حد اسراف باشد.

لازم است دولت به این فعالیت‌ها بپردازد:

– تکامل اجتماعی حداقل زندگی برای افراد جامعه.

– تعادل اجتماعی در مسأله معیشت و زندگی به وسیله نزدیک کردن سطح متوسط زندگی و درآمدها به وسیله ممانعت از احتکار و جمع شدن اموال.

– تلاش برای کاهش قیمت کالاها و خدمات ت.

برادران عزیز!

جهاد علمی و دعوتگرانه شهید صدر همواره آکنده از خیر و بخشش برای همه امت اسلامی و در عرصه‌های مختلف بود و به خوبی از امتحانات مختلف سربلند بیرون آمد ولیکن در واقع امت اقتصادی در دو عرصه مهم به مراتب بیش از بقیه عرصه‌ها و آن هم به شکل ماندگار تا دوران کنونی بهره مند شد که این دو عبارتند از اقتصاد اسلامی و صرافی اسلامی. (بانکداری اسلامی)

در عرصه اول قرن شانزدهم توجه متفکران و متخصصین خیلی جدی تر به موضوع اقتصاد اسلامی در مقابل نظام سرمایه داری که بر بخش قابل توجهی از جهان جریان یافته بود و نظام اشتراکی مارکسیستی در بسیاری از کشورهای جهان حکومت یافته بود که طی آن با دلایل عقلی و نقلی خود ثابت کردند که مبادی اقتصاد اسلامی از دیگر نظام‌ها محکم تر و با منفعت تر است و توفیق بیشتری در رهبری جوامع اسلامی و بشری در راستای رفاه و بهره مندی دارد.

خدا هم نتیجه زحمت کشیده شده برای «اقتصادنا» را آن حدی از قبول در میان مردم قرار داد که فرهنگیان و متخصصان از آن سخن گفته و قبله محققان و منبع استادان و کتاب مرجع دانشگاهیان گشته و به زبان‌های مختلفی ترجمه شد و در آینده نزدیک نه تنها مقرری بسیاری از بخش‌های اقتصادی و اقتصاد اسلامی بلکه کتاب مرجع مهم برای مطالعات عالی دانشگاهی خواهد شد.

عرصه دوم فعالیت بانکی اسلامی است؛ هدف استاد دانشمند ما ارایه احکام شرع راجع به اموال و معاملات مالی واقعی بود تا مردم بر حسب این قواعد و قوانین بتوانند فعالیت‌های خود را جهت داده و در اموال تصرف کنند و به همین جهت است که در پیشگفتار چاپ اول کتاب »بانک بدون ربا در اسلام« می‌گویند: از این پس ثروت مسلمانان در صندوق‌ها نگهداری نمی شود، مادامی که انسان امروز معنای ثروت را فهمیده و نسبت به آن احساس نیاز داشته باشد. علامه بزرگوار روش کاملی را برای فعالیت‌های بانکی در چارچوب اسلام و در قالب بیان وظیفه‌های اصلی بانکی بیان می‌کنند که به طور خلاصه از این قرار است:

اول، قبول انواع سپرده‌ها و باز کردن حساب‌های مناسب آن‌ها و به جریان انداختن آن‌ها و دریافت و پرداخت و به دست آوردن چکها.

دوم، خدمات بانکی همانند اوراق ضمانتی، اعتبارات اسنادی و عرضه قرض الحسنه.

سوم، صرافی و تجارت پول و کارمزد و خدمات تبدیل پول‌ها به همدیگر.

سپس رابطه میان بانک و ودیعه گذاران و بهره برداران را ترسیم کرده‌اند و این روش را براساسی که نیاز واقعی بانک‌ها را برای خروج از شرایط ربا در معاملات در قرض دادن‌ها و قرض گرفتن‌ها، بنا نهاده‌اند.

ایشان در ترسیم رابطه میان صاحبان پول و عاملان بانک اسلامی از یک سو و بانک و بهره برداران از سوی دیگر همگان را سهیم کرده و این روش چیزی جز مضاربه و شرکت نیست. در عرصه خدمات بانکی که بانک‌ها به کارمندان خود باید ارایه کنند به سپرده‌‌های جاری اشاره کرده و برخی از مناسبات قانونی جاری را از این سپرده هایی که تام یا ناقصند رد کرده‌اند و آن‌ها را در فقه اسلامی همانند قرضهایی که بر عهده بانک است، برمی شمرند؛ چرا که مالکیت عامل در نهایت از پولی که نزد بانک به سپرده گذاشته است از او ساقط می‌شود و بانک حق تصرف تام بر آن پیدا می‌کند. این مناسبات که همواره طبق آن در بانک‌های اسلامی رفتار شده و آن را مقبول می‌شمردند علی رغم صحبت‌های مختلفی که راجع به ایجاد تکلیفات دیگری که در آن عامل در سودهایی که بانک از حساب‌های جاری می‌برد شریک شود.

مسأله مزد گرفتن برای خدمات بانکی را هم علامه جلیل القدر بدان پرداخته‌اند و میان مجرد ضمان که نمی توان بر آن طلب مزد کرد و کفالت به همراه کار و زحمت تفاوت قایل شده‌اند که در حالت دوم اخذ اجرت جایز است؛ چرا که این مزد دادن به جهت کار انجام شده است و نه ضمان و این نهایت چیزی است که مجامع فقهی و مجموعه‌‌های رقابت مدار شرعی بدان رسیده و فعالیت‌های بانکی براساس آن شکل می‌گیرد.

در پایان پس از گشت و گذاری که در اقوال و اندیشه‌‌های شهید صدر داشتیم باید بگوییم که آنچه علما و متفکران به طور کلی در باب اقتصاد اسلامی و به طور اخصّ راجع به فعالیت بانکی اسلامی خصوصاً در سال‌های اخیر گفته‌اند حاصل زحمات زیاد و متفاوت از آنچه است که تاکنون بوده است و آنچه در بسیاری از تحقیق‌ها و مطالعات جدی در باب بانکداری اسلامی گفته شده از بُعد تحلیلی اساس نظام مالی و بانکی اسلامی به شدت دچار ضعف است و کوشش و تلاشی مضاعف به طور هم زمان از ناحیه اقتصاددانان و فقها می‌طلبد تا بتوان به چارچوبی تحلیلی و جامع و کامل برای دستیابی به محورهایی که اقتصاد اسلامی و فعالیت بانکی اسلامی بر آن بنا می‌شود، پیدا کرد و این وظیفه تمام دوستداران و راهیان و شاگردان شهید صدر است که به وصیت ایشان که صبح امروز به آیه الله سید کاظم حائری متذکر شدم، عمل کرده و آنچه را ایشان شروع کرده‌اند به اتمام برسانند تا جزیی از وظیفه زنده نگهداشتن آن شهید بزرگوار را عمل کرده باشیم.

برادران عزیز بار دیگر خالصانه از شما تشکر کرده و برای توفیق و بشارت ثبات قدم شما دعا می‌کنم و از خداوند متعال می‌خواهم که استاد جلیل القدرمان شهید سید محمدباقر صدر را غریق رحمت خویش نموده و بهترین مزد و جزا را به ایشان بدهد.

بسم الله الرحمن الرحیم

همت و شوق، لوازم اصلی انجام‌دادن کارهای بزرگ

اولاً واقعاً باید تشکر کرد از جناب آقای اشکوری، جناب آقای تسخیری، جناب آقای اراکی و دیگر برادران که به این کار همت گماشتند. اصل قضیه همت است. وقتی همت بود، آدم حتی در زیرزمین خانه‌اش هم، همان‌طور که آقای اشکوری فرمودند، یک تشکیلات درست می‌کند. از یک زیرزمین یک مجموعۀ بزرگ را هدایت می‌کند. اگر همت نبود، هرچه هم پول و امکانات باشد به‌جایی نمی‌رسد. شما این رکن اصلی را که همت به این کار است، دارید و این هم ناشی از شناختی است که شماها از مرحوم شهیدصدر دارید. واقعاً هرکسی که آشنا باشد با ممیزات و فضائل مرحوم آقای شهیدصدر و خصوصیات این مرد بزرگ، همین علاقه و شوق را پیدا می‌کند به اینکه حرف‌های ایشان، افکار ایشان، کارهای ایشان گسترش پیدا کند و امیدواریم خداوند به شماها توفیق بدهد. قطعاً این را من یک کار مفید و لازم می‌دانم برای کشور و برای اسلام و برای دنیای اسلام. ان‌شاءالله هر کار از دستمان بربیاید، می‌کنیم.

شهیدصدر؛ از نوابغ حوزه‌های علمیه

مرحوم شهیدصدر قطعاً یک نابغه بود. این یک خصوصیتى است. خب، ما آدم‌هاى بااستعداد در حوزه‌هاى علمیه کم نداشتیم؛ آدم‌هایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند. علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صد سال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند، همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند؛ منتها نابغه یک خصوصیاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمی‌کند. مرحوم آقاى صدر (رضوان‌الله‌علیه) به‌نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنى کارى که از عهدۀ او برمى‌آمد، از عهدۀ خیلى از فقها و علما و متفکرین حوزه‌هاى ما برنمى‌آید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخ‌گویى سریع و آماده به خواسته‌ها – ایشان همین «البنکُ اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آن‌طور که شنیدم، آن‌ها می‌خواستند یک کار این‌جورى درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب‌] را فراهم کرد و براى آن‌ها فرستاد ـ فهم مسائل اقتصاد، فهم مسائل مربوط به فلسفه. ایشان «فلسفتنا» را در حدود سن بیست‌وپنج‌سالگی نوشته، آن‌‌طور که در ذهن بنده است. بنده ایشان را در سال ۷۷[۱] قمری در نجف زیارت کردم. البته ننشستیم [صحبت کنیم]. آن جلسه همین‌طور دیدم ایشان را. یک جوانی بود. آن وقت هنوز ایشان درست محاسنش هم درنیامده بود. آن سال که بنده ایشان را دیدم، خیلی محاسن درست‌وحسابی هم نداشت؛ و لیکن همان وقت یعنی سال ۷۷ (سال ۳۶ شمسی ما)، در نجف معروف بود ایشان به فضل و امتیاز؛ می‌گفتند خیلی فاضل است. ایشان آن وقت به درس آقای خویی می‌رفتند. خب، یک شخصیت این‌جوری [بودند]. به‌نظرم «فلسفتنا» هم مال همان سال‌هاست؛ مال همان سال‌های ۷۷ و ۷۸ است به‌گمان من؛ (سال ۳۵ و ۳۶ [شمسی] است.) حالا تاریخِ «فلسفتنا» هست. البته من الان درست یادم نیست. خب، ایشان واقعاً یک نابغه‌اى بود، مسائل را می‌فهمید؛ مسائل را حدس می‌زد.

ایشان در نجف ارتباط تام و تمامی با امام نداشتند؛ به‌طور معمول، یک ارتباط خیلى ضعیفى با بیت امام و با تشکیلات امام [داشتند]. ارتباطشان خیلى زیاد نبود؛ و لیکن به‌مجرد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت: «ذوب بشوید در امام‌خمینى؛ هم‌چنان که او در اسلام ذوب شده». این حرف ایشان معروف است. این خیلى شناخت لازم دارد؛ خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلۀ انقلاب چیست. ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب می‌گذرد، هنوز درست نفهمیده‌اند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتفاقى افتاد و زلزله‌ای که در دنیا به‌وجود آمد، اصلاً چه بود! ما [کسانی را] داریم در بین هم‌لباس‌های خودمان و هم‌صنف‌های خودمان که هنوز هم درست نفهمیده‌اند که انقلاب چه بود. این آدم، آن روز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. این‌ها نبوغ است؛ یعنى شناخت درست محیط را، پیرامون را، علم را، بیان را، کیفیت تبیین را، اثرگذارى را.

این نظریه‌پردازى که آقاى اشکورى فرمودند، خیلى مسئلۀ مهمى است. ایشان راست می‌گویند: حکومت و نظام اجتماعى، بدون نظریه امکان ندارد که باقى بماند؛ اولاً به‌وجود بیاید یا باقى بماند یا رشد بکند. این آدم، آدم نظریه‌پرداز بود. این انسان، انسان برجسته‌اى بود. به‌نظر من، شخصیت آقاى صدر، حالا اگر نگوییم بى‌نظیر، حداقل یک شخصیت کم‌نظیر بود. خب، حالا ما کسانى با استعدادهاى خوب الحمدلله در حوزه‌هاى علمیه داریم. در قم که ما می‌دانیم و مى‌شناسیم افراد زیادى هستند؛ لکن آن نبوغ، یک چیز دیگرى بود که در ایشان وجود داشت.

اهمیت رواج افکار فقهی و اصولی شهیدصدر در حوزه‌های علمیه

البته افکار فقهی و به‌خصوص اصولی ایشان در حوزه‌ها خیلی رواج پیدا نکرد. بنده یک مدتی اصرار داشتم که «حلقات» ایشان تدریس بشود. یک‌چندی هم در یک گوشه‌هایی، یک کارهایی انجام گرفت؛ لکن نشد؛ یعنی در حوزه جا نیفتاد. من نمی‌دانم چرا. حالا علتش را آقایان در حوزه خودشان تحلیل باید بکنند و حالا، ولو «حلقات» با همان متن اصلی و شکل اصلی خودش نتواند به‌دلایلی رواج پیدا کند، می‌توان مفاهیم مندرج در «حلقات» را یا آن ترتیبی را که ایشان در اصول دنبال می‌کرده، به شکل‌های دیگری تدوین کرد و درست کرد و در بین حوزه ترویج کرد.

به‌هرحال، به‌نظر من این کار، یک حسنه است که شماها دارید دنبال می‌کنید و ان‌شاءالله که این حسنۀ شما موردقبول الهى قرار می‌گیرد و برکت پیدا می‌کند و «کَشَجَرَهٍ طَیِّبَه» ان‌شاءالله خواهد بود که «اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فِى السَّمآء تُؤتى اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» ان‌شاءالله در آینده رشد پیدا خواهد کرد.

به‌هرحال «دنبال‌کردن» کار بسیار خوبی است. ما هم موظفیم که ان‌شاءالله هرچه بتوانیم در این زمینه کمک کنیم. متشکر هم هستیم از آقایان که این زحمت را کشیدید و با ما در میان گذاشتید. ان‌شاءالله خداوند درجات آن شهید عالى‌قدر را عالى کند. خداوند اجر داد به این مرد بزرگ که شهادت را نصیب او کرد؛ آن‌هم آن شهادت دشوارى که ایشان مبتلا شد و دچار شد. و امیدواریم که ان‌شاءالله خداى متعال روزبه‌روز روح ایشان را به خودش نزدیک‌تر و مقرب‌تر کند و درجات ایشان را عالى‌تر کند و ان‌شاءالله با اجداد طاهرینشان محشور بشوند.

والسلام علیکم و رحمه الله

بخشی از فیلم این بیانات را اینجا ببینید

[۱]. سال ١٣٧٧ق.