🏴 روزی که واپسین امیدها، رخت بربست
امشب به یادبود شومترین شب پس از [روز] درگذشت رسول گرامی اسلام گرد هم آمدهایم؛ زیرا روزی که رسول خدا جهان را بدرود گفت، تجربه اسلامی خویش را در گذربادِ تقدیر و در پهنه دسیسههایی برجا گذاشت که از پسِ اندک زمانی بر آن چیره شدند.
و آن روز که امیرمؤمنان(ع) ترور شد، روزی بود که واپسین امید بر بازگشت روند آن تجربه درست از میان رخت بربست؛ امیدی که هنوز از جان مسلمانان آگاه به فراموشی نرفته و در شخص همان بزرگ مرد کالبد یافته بود؛ مردی که از نخستین دم با دغدغهها و دردهای دعوت به سر بُرد و به آتشش سوخت و خشت به خشت در بنایش همدست شد و به همراه استاد خویش کوشک به کوشک کاخش را به پا داشت. آن مردی که بازگوکننده همه این گامها با همه دغدغهها و دشواریها و دردهایش بود.
📚 امامان اهل بیت(ع)، ص۲۷۵.
🏴 تنها امید مسلمانان آگاه
آن مرد، نماینده تنها امیدی بود که از برای مسلمانان آگاه به جا مانده بود تا مگر تجربه اسلامی به روند روشن و ناب خود و شیوه سرراست نبویاش بازگردد؛ زیرا کژروی در درون و ژرفای این تجربه چونان سر کشیده بود و نیرو گرفته بود و گستره یافته بود که دیگر هیچ امیدی برای فروکوبیاش در کار نبود؛ جز به دستان یگانه مردی همچون علی بن ابی طالب(ع).
از این روست که واقعه ترور آن امام همام ـ هنگامی که در چنین روزی بر زمین نگون شد ـ به راستی سرنگونیِ واپسین امیدِ راستین، تا به روز نامعلوم و گاه ناپیدا، برای برپایی جامعه شایسته اسلامی بر روی زمین بود .
📚 امامان اهل بیت(ع)، ص۲۷۵-۲۷۶.