آثار

تربیت اسلامی متناسب با جامعۀ امروزی (٢)

این‌که مسلمانان صدر اسلام جانشان را فدای اسلام می‌کردند… به‌خاطر بهشت و جهنم نبود، بلکه به‌خاطر این بود که به اسلام عشق می‌ورزیدند و می‌دیدند جاهل بودند که اسلام آمد و آن‌ها را عالم کرد، پراکنده بودند که اسلام آمد و آن‌ها را یکپارچه کرد….

اما امروز اسلام کجاست؟ چطور در راه اسلام فداکاری کنند؟ اسیرِ دست‌بسته‌ای که غرق ذلت و پستی است، چگونه ممکن است احساس کند که اسلام به او چیزی داده است؟! و واقعاً اسلام به او چه داده است؟!

بله، اسلام مقصر نیست. اسلام به او چیزی نداده است؛‌ چون ظالمان مانع از این شدند که اسلام به او چیزی بدهد، اما در هر صورت نتیجه این بوده که اسلام وضعیت او را عوض نکرده و درعین‌حال از او می‌خواهد که زغال افروخته و آتش را به‌دست بگیرد؛ به او گفته می‌شود : این زغال افروخته را بگیر و من [در مقابل] به تو چیزی نمی‌دهم. این منطقی و معقول نیست.

پس این موعظه و این درخواست از مردم که شما در حد فداکاری و ازخودگذشتگی هواخواه اسلام باشید، اما اسلام در برابر به شما چیزی نمی‌دهد، کاری ناشدنی و غیرممکن است.

📚 حوزه و بایسته‌ها، ص٧۶-٧٧

تربیت اسلامی متناسب با جامعۀ امروزی(۱)

زن وقتی می‌خواهد وارد جامعه شود و با مردم زندگی کند، خود را مجبور به ترک حجاب و دین می‌بیند؛ چون جامعه بی‌حجابی را بر او تحمیل می‌کند…. پس جامعه به این زن این طور تحمیل می‌کند که یکی از این دو راه را برگزیند: یا باحجاب باشد و گوشه‌نشینی اختیار کرده و همه میدان‌های فعالیت را رها کند و یا – اگر می‌خواهد که وجود و حیات داشته باشد – حجاب و کرامت و دینش را رها کند و بی‌حجاب و بی‌کرامت و بی‌دین به این میدان‌ها قدم بگذارد.

در چنین وضعیتی ما نباید به موعظه و تهذیب فردی، بیندیشیم؛ چرا؟ چون تهذیب فردی تنها در صورتی می‌تواند موفق و مؤثر باشد که ظرفیت و توانی در حد ازخودگذشتگی و جانبازی به فرد بدهد…

معلوم نیست که حتی اگر خود ما هم مخاطب حکمی شرعی باشیم که به موجب آن باید تمام زندگی را تعطیل کنیم، به چنین حکمی عمل خواهیم کرد یا نه؟ [آن وقت] توقع داریم که این زن در آن سطح از آگاهی [دینی] به این حکم گردن نهد و از آن اطاعت کند!

پس اسلام چگونه می‌تواند این‌چنین فردی را به سطح ازخود‌گذشتگی‌های بزرگ ارتقا بدهد؟!

📚 حوزه و بایسته‌ها، ص٧٣-٧۶

جهت‌دهی انگیزه‌های فردی در راستای رسالت اسلامی

سومین عنصر معنوی‌‏ای که هر نهضتی بدان نیاز دارد، انگیزه‌‏های فردی است؛ زیرا انسان‏‌های عادی هرچند دارای انگیزه‌‏های آرمانی باشند، انگیزه‌‏های شخصی آنها اثر بسزایی در زندگی و حرکتشان دارد.
رسالت، انگیزه‌‏های آرمانی و روح ایثار و فداکاری را می‌‏طلبد و دعوت به رسالت نیز مقداری انگیزه‌‏های فردی می‌‏خواهد تا حرارت و نیرو و شور آن را افزایش دهد؛ ازاین‌‏رو می‌بینیم که دعوتگران هر رسالتی بسیاری از اوقات پس از گذشت زمانی اندک یا طولانی از دعوت یا پیروزی‌شان، غرق در انگیزه‌‏های فردی می‏‌شوند؛ آن انگیزه‌‏های آرمانی به‌تدریج فرومی‏‌نشیند و جای خود را به انگیزه‌‏های شخصی می‏‌دهد، و پس از آنکه انگیزه‏‌های آرمانی در نفوس آنان فروکش کرد، رسالت بهانه و وسیله‌‏ای می‌‏شود برای پرداختن به انگیزه‌‏های شخصی.

اما اسلام با دیگر رسالت‏‌ها فرق دارد ؛ زیرا اسلام انگیزه‏‌های خودخواهانه و آرمانی را هم‌زمان به نفع مکتب به خدمت می گیرد. با این توضیح که ماهیت رسالت اسلامی، انسان مسلمان را به این حقیقت قانع می‌سازد که داشتن اخلاص برای این رسالت و دعوت به آن و ایثار و فداکاری در راهش، پیش از آنکه دستاوردی آرمانی یا اجتماعی باشد، فایده‌ای شخصی است، و پیش از آنکه احساس آرمانی یا شوری حماسی باشد، سودی است در جهت پاداش و نعمتی که حدی ندارد. بدین سان رسالت اسلامی همۀ انگیزه‌‏های انسانی را به‌نفع اسلام بسیج می‏‌کند و از انگیزه‌‏های خودخواهانه، انگیزه‏‌های خیرخواهانۀ هم‌ساز با مقتضیات انگیزه‏‌های آرمانی می‏‌سازد.
بنابراین رسالت اسلامی رسالت عقیده و ایمان، رسالت آرزو و امید، و رسالت بسیج همه انگیزه‌‏ها و نیروهای انسانی است.

📚 رسالت ما، ص١١٠-١١١.

حکومت بر مردم بر پایۀ خلافت الهی

اينكه خداوند خليفه‏‌اى در زمين برگزيد معنايش اين نيست كه اين كار صرفاً گزينش خليفه‌‏اى بوده است و بس، بلكه اين گزينش شامل اعطاى تمامى شئونى است كه به مستخلِف (خداوند) برمى‌‏گردد….

دستاورد مفهوم انسانىِ خلافت در اسلام اين است كه خداوند متعال حكومت كردن بر افراد و ادارۀ جامعه و رهبرىِ هستى و آبادانى طبيعى و اجتماعى آن را به جماعت بشرى واگذار كرده است

و حكومت مردم بر مردم و مشروعيت عهده‌دارى حكومت از سوى مردم، به‌عنوان جانشين خدا بر روى زمين، بر همين شالوده استوار است.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص١۵٠

باید همه توان‌ها را به میدان بیاوریم!

حملۀ اسرائیل سینه‌های همۀ ما را نشانه گرفته است؛ پس باید همۀ توان‌ها را برای جلوگیری از تجاوز بی‌رحمانه و دفاع از مقاومت شریف به میدان آوریم…

✉️ پاسخ شهید صدر به نامۀ سید جعفر شرف‌الدین در پی حملۀ اسرائیل به جنوب لبنان
السیرة و المسیرة، ج٣، ص۴۴۴.

رسالت دین؛ حل معضل اصلی جهان۲

تربیت انسان بر اساس این فهم معنوی از زندگی و احساس اخلاقی کار چندان دشواری نیست. ادیان در طول تاریخ بشر، رسالت بزرگ خود را در این زمینه به انجام رسانده‌اند. با بررسی همه مفاهیم معنوی، احساسات اخلاقی، آگاهی‌ها و عواطف متعالی که در جهان امروز جمع شده‌اند، به این نتیجه منطقی می‌رسیم که پایه‌ها و بنیان‌های آن‌ها بر اساس تلاش‌های فراوان ادیان برای تهذیب انسانیت، انگیزه‌های طبیعی انسان، و ضرورت‌های زندگی و عمل او استوار شده است.

پس از اینکه بشریت به سطح خاصی از بینش دست یافت، اسلام این مشعل نورانی را به دست گرفت و نویدبخش بنیانی معنوی و اخلاقی در گسترده‌ترین سطح و دورترین مرزها شد. اسلام بر این اساس، پرچم انسانیت را برافراشت و حکومتی فکری بنا نهاد که در طول یک چهارم قرن، زمام جهان را در دست داشت و می‌خواست همه بشریت را یکپارچه کرده و بر اساس بنیانی فکری و واحد گرد هم آورد تا شیوه و نظام زندگی را ترسیم نماید.

📚فلسفه‌ما، ص۶۳-۶۴.

رسالت دین؛ حل معضل اصلی جهان

در اينجا دين به ايفاى رسالت بزرگ خود مى‏پردازد كه ديگرى نمى‏تواند بار آن را بر دوش گيرد و اهداف سازنده و مقاصد والاى آن رسالت، تنها بر پايه مبانى و قواعد دين استوار مى‏شود. دين است كه ميان معيار اخلاقى برنهاده براى انسان و خوددوستى عمق‌يافته در فطرت او پيوند برقرار مى‏كند. به بيان ديگر، دين ميان آن معيار فطرى كار و زندگى، يعنى خوددوستى، و معيار شايسته كار و زندگى هماهنگى ايجاد مى‏كند تا سعادت و رفاه و عدالت را تضمين نمايد.

📚 فلسفه‌ما، ص۵۸.

معضل اصلی جهان

معضل اصلى جهان كه فكر انسان امروز را انباشته و با واقعيت آن عميقا پيوند خورده، عبارت است از مسئله نظام اجتماعى كه در تلاش براى رسيدن به صادقانه‌‏ترين جواب براى سؤال زير خلاصه می‌‏شود:

نظام مناسب انسان كه او را در زندگى اجتماعى‌‏اش به سعادت مى‌‏رساند، كدام است؟

طبيعى است كه اين مسئله داراى جايگاهى مهم است و به‌سبب پيچيده بودنش و گوناگونى راه‏‌حل‏‌هاى پيشنهادى، منشأ خطر براى انسانيت باشد؛ زيرا نظام زندگى، درون محاسبات حيات بشرى قرار دارد و عميقا بر كيان اجتماعى آن اثر مى‌‏نهد.

اين معضل در گذشته‏‌هاى دور تاريخ بشر ريشه‌‏هاى عميق دارد و از همان هنگام كه زندگى اجتماعى در واقعيت حيات بشر آغاز گشت و زندگى جمعى انسان‌‏ها در قالب گروهى از افراد با پيوندها و روابط مشترک شكل گرفت، انسان با اين معضل روبه‌رو بوده است. اين پيوندها كه به اقتضاى نياز فطرى و طبيعى انسان پديدار شد، طبيعتاً نيازمند جهت‏‌دهى و سامان‌‏بخشى است و آرامش‌‏يابى و سعادتمندى اجتماع انسانى وابسته به ميزان هماهنگى اين سامان‏‌بخشى با واقعيت انسان و مصلحت اوست.

📚 فلسفه‌ما، ص۱۹.

حج برائت

حاج عبدالله ابوزید در سفر خود به عراق، در دیداری با شهید صدر از ایشان درباره جوانان مؤمنی پرسید که با دشمن صهیونیستی می‌جنگند، شهید صدر در جواب گفت: «هرکس کاری را با اعتقاد بر اینکه به اسرائیل زیانی می‌رساند انجام دهد، آن کار فی‌سبیل‌الله است».

📚 السیرة و المسیرة، ج٣، ص۴۴۶.