اخبار

به گزارش خبرگزاری مهر، علی قجری دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین دانشگاه تهران در یادداشتی به نقد و بررسی اندیشۀ اجتماعی شهید صدر در کتاب جامعه ما، نوشتۀ سید منذر حکیم و ترجمه مسعود فکری پرداخته است:

انتشار کتاب ارزشمند و فاخر «جامعه ما» که با تلاش مجاهدانه و قلم نیکوی استاد فاضل و دانشمند برجسته جناب سید منذر حکیم به زیور طبع آراسته شده و به لطف حضرت حق، اخیراً به جامعه علمی و فرهنگی پارسی زبانان عرضه شده است، بهانه‌ای شد تا به‌رسم قدرشناسی از این مؤلف و مترجم این اثر، به اجمال و اندازه‌ای ناچیز از دریای جوشان اندیشه رفیع علمی استاد شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر (ره) را مرور نمائیم. این کتاب با تبویب ارزنده، قلمی شیوا و نگاهی روش‌مند، توانسته است طی شش فصل منسجم، چارچوب اندیشۀ اجتماعی شهید صدر را -که خود ایشان تحت عنوان مستقل «مجتمعنا» و به عنوان یکی از اعضای مجموعه سه گانه آثار اصلی خود موردنظر داشته اند- ترسیم و تشریح نماید. این فرصتی مغتنم است که دانش پژوهان فاضل از حوزه و دانشگاه، بتوانند در یک کل واحد و منسجم به تصویری از بنیان‌های اندیشۀ اجتماعی شهیدصدر دست یابند. بخشی از ابعاد مهم اندیشۀ اجتماعی شهید صدر، که در این اثر نیز به خوبی موردتوجه قرار گرفته است را می‌توان در چند محور مدنظر قرار داد:

۱. «اجتماعی بودن» ویژگی ذاتی اندیشه شهید صدر است.

شهید صدر با وجود اینکه به‌عنوان یک متبحر و صاحب‌سبک در اصول و فروع علوم اسلامی شناخته می‌شود، محوریت مسائل و مشکلات اجتماعی انسان امروز را همواره چون نخ تسبیحی در اندیشه و تتبعات خود مدنظر داشته است. در بحث از بنیان‌های معرفتی انسان -که در «فلسفتنا» نضج یافته- در بحث از شیوه و الگوی زندگی اقتصادی انسان امروز -که در «اقتصادنا» ساخته و پرداخته شده-، در تأکید بر نظام‌مندی و الگومندی اندیشۀ دینی برای حیات بشر -که در «الاسلام یقود الحیات» تدارک دیده شده است-، همه و همه بر محوریت دغدغه‌ها و مفاهیم اجتماعی زیست انسان امروز، بنیان نهاده شده‌اند.

۲. «حل مسئله» رویکرد ذاتی اندیشۀ اجتماعی شهید صدر است.

هرآنچه در آثار، احوال و آرای شهید بزرگوار مرور می‌شود، زندگی او را سراسر حل مسئله می‌یابیم. شهید صدر به‌معنای دقیق کلمه فرزند زمینه و زمانه خویش است و همین امر باعث گردیده تا آثار اصلی ایشان در پاسخ به بی‌شمار مسائل حیات جمعی انسان، به‌ویژه مسلمانان قرن حاضر، شکل گیرد. در دوره‌ای که شیوع اندیشه چپ و مارکسیستی از یکسو، و قدرت‌نمایی امپریالیسم پیش روی ملل اسلامی از سوی دیگر، فردفرد مسلمانان را با شبهات و بحران‌های فکری و فرهنگی مواجه نمود، ایشان مأموریت خویش را برای پاسخ‌گویی به خلأهای فکری و مشکلات پیچیدۀ زیست انسان مسلمان در این دورۀ تاریخی قرار می‌دهند. این رویکرد شهید صدر، امروزه از دو حیث برای ما مهم و قابل توجه است: نخست از جهت «دانش» و اطلاعات غنی که ایشان به مخاطب خود عرضه می‌کند و خلأهای ذهن او را در مواجهه با مکاتب فکری و سیاسی پُر می‌نماید؛ و دوم، از جهت «بینش» و الگویی برای شیوۀ درستِ روبه‌رو شدن با مسائل هر دورۀ تاریخی که پیش روی فردفرد و کل جامعه اسلامی قرار دارد.

۳. «شیوۀ مفهوم پردازی» در مسائل اجتماعی، وجه ممیزۀ اندیشه شهید صدر در میان متفکران مسلمان است.

شهید صدر با دقت و ظرافت یک اندیشمند و پژوهشنده اجتماعی، به طراحی و تدارک مفاهیم بنیادین در مسائل اجتماعی می‌پردازد. آنچه امتیاز و فضل تقدم ایشان نسبت به سایر اندیشمندان مسلمان در حوزۀ اجتماعی است، عمق معنایی مفاهیم است؛ به عبارتی، آنجا که از توازن اجتماعی، تعاون اجتماعی، عدالت اجتماعی، نظام اجتماعی و… سخن می‌گوید، گویی دست به غنی‌سازی این مفاهیم می‌زند. شهید صدر مفاهیم را عمق و گستره‌ای توأمان می‌بخشد و پوشش تحلیلی آنها را وسیع می‌سازد، به‌نحوی که می‌توان «هر مفهوم را به‌مثابۀ یک نظریه» موردتوجه قرار داد و چارچوبی ضابطه‌مند برای تحلیل مسائل اجتماعی به‌دست داد.

۴. «اعتباربخشی دینی» به تحلیل‌های اجتماعی، از موازین روش شناسی شهید صدر است.

شهید صدر به‌عنوان یک عالم اسلامی ذالفنون، پیوندی وثیق میان مبانی اصیل و ناب اسلامی با مسائل و موضوعات اجتماعی برقرار می‌کند. ایشان هیچ مفهوم و بحث اجتماعی را بدون ارجاع به پشتوانۀ قرآنی آن صورت نمی‌دهد و به همین سبب است که گام‌های استواری در احصای نظریۀ اجتماعی قرآن پیموده است. این امر موجبات اعتباربخشی یا اعتباریابی اندیشۀ اجتماعی ایشان را به‌عنوان الگویی تراز برای اندیشۀ اجتماعی اسلامی فراهم می‌آورد. این در حالی است که قاطبۀ رویکردهای ایشان در موضوعات اجتماعی، ناظر به سطح «امت اسلامی» است؛ به بیانی، شهید صدر مسیری را در تدارک سازۀ اندیشۀ اجتماعی بر مبنای معرفت‌شناسی دینی اسلام بنیان می‌گذارد که وجه اشتراک مذاهب اسلامی است. میزان استقبال و ارجاع به اندیشه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایشان در جغرافیای فرهنگی جهان اسلام، از مصر تا سوریه، پاکستان، ایران، عراق و … دال بر درجه اعتبار دینی اندیشۀ ایشان در میان جوامع اسلامی است.

۵. «تازگی و نو بودن» مسائل اجتماعی موردنظر شهید صدر، برای حیات امروز بشر.

هرآنچه امروز در مطالب و مباحث اجتماعی متفکران مختلف پیش می‌رویم، اهمیت صورت‌بندی و مسئله‌یابی نیم‌قرن پیش شهید صدر، بیشتر رخ می‌نمایاند. ایشان محوریت اندیشۀ اجتماعی خود را بر یک سؤال بنیادین درباره «نظام اجتماعی شایسته» قرار دادند و در پاسخ به این پرسش محوری، ده‌ها صورت‌مسئله را طراحی نموده و پاسخ می‌دهد. برمبنای همین پرسش و منطق است که مکاتب مهم اندیشۀ بشری را مورد بررسی دقیق و عمیق قرار داده و از تولّد «انسان سوم» یعنی انسان مکتب اسلام، سخن می‌گوید. امروز نیز شاهد آن هستیم که ابنای بشر در پی راه‌وروش صحیح زندگی و به‌عبارتی پرسش «چگونه زیستن» هستند. همین سبب تازگی و کاربردی بودن اندیشۀ اجتماعی ایشان برای دورۀ تاریخی حاضر و حتی نسل‌های آتی است.

۶. «مغفول ماندن» اندیشۀ اجتماعی شهید صدر، در حاشیۀ عظمت اندیشۀ فقهی و اصولی ایشان.

آنچه امروز باید بدان توجهی ژرف نمود، ناشناخته ماندن ابعاد اجتماعی شخصیت و اندیشۀ شهید صدر در حاشیۀ بلندای بنای علمی ایشان در حوزۀ فقه و اصول است. این ضرورتی بی‌بدیل است که حوزه‌های علمیه امروز در کنار دانشگاه‌ها، علاوه‌بر تعمق و تدبر در اندیشه تخصصی شهید بزرگوار در حوزه علوم اسلامی، میراث غنی ایشان در زمینه اندیشۀ اجتماعی را مورد بازخوانی، بسط و نقادی قرار دهند. شیوه‌ای که خود شهید کرراً از آن استفاده نموده و همواره سنتی حسنه در میان علمای اسلامی بوده است.

استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر(ره) در طول پنج دهه عمر با برکت خود، پایه‌گذار بسیاری از رویکردهای نوین در جریان علمی جوامع اسلامی بوده‌اند. این مهم تا حدّی است که امام خمینی(ره) در سخنرانی پس از شهادت ایشان تأکید می‌کنند که فقدان این عالم شهید ثلمه‌ای بزرگ بر پیکر جهان اسلام است و به آحاد مسلمانان از مردم تا نخبگان در جوامع مختلف اسلامی سفارش می‌کنند که آثار این عالم برجسته را مورد توجه و مطالعه قرار دهند. آنچه امروز به‌همت مؤلف کتاب «جامعه ما» پیش روی ماست، می‌تواند زمینه‌ای بسیار مناسب برای پژوهشگران اجتماعی و علاقه‌مندان به اندیشه‌های اجتماعی متفکران مسلمان باشد و فرصتی جدید را برای بسط این اندیشه‌های نافع و راهگشا در حل و رفع مسائل اجتماعی جوامع اسلامی فراهم آورد.

 

به گزارش روابط عمومی انتشارات سروش آئین رونمایی از کتاب «جامعه ما» نوشتۀ آیت‌الله سید منذر حکیم با حضور ابراهیم شمشیری مدیرعامل انتشارات سروش، دکتر مسعود فکری مترجم کتاب، حجت‌الاسلام مؤذنی معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصی شهید صدر، حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر حمید پارسانیا استاد حوزه و دانشگاه، دکتر سید مهدی اعتمادی فرد رئیس دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر سید مجید امامی استادیار دانشگاه امام صادق(ع)، دکتر محمدهادی همایون استاد دانشگاه امام صادق(ع)، دکتر مهدی حسین‌زاده مدیر گروه علوم اجتماعی‌اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سید رائد العبیدی استاد جامعةالمصطفی العالمیة در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

در ابتدای این مراسم آقای ابراهیم شمشیری، مدیرعامل انتشارات سروش، با بیان اینکه شخصیت و جایگاه شهید صدر بین اندیشمندان و متفکران اسلامی موضوع ناشناخته‌ای نیست، گفت: در دهۀ اول انقلاب کتاب‌های مختلفی از نگاه ایشان به مبانی اسلامی، از جمله کتاب‌ فلسفه ما، در بین نسل اول انقلاب منتشر شده است. اخیراً نیز در مجموعه صداوسیما به این مقوله تأکید شده؛ ولی نگاه ایشان در حوزۀ اجتماعی که جزو آرزوها بوده اتفاق نیفتاده است.

وی ادامه داد: شهید صدر در دوارن حیات در برهه‌های مختلف در دروس خود به ایدۀ نوشتن کتاب اشاره داشتند که این امر به‌همت آیت‌الله سید منذر حکیم محقق شد. البته ترجمه کتاب سال‌ها پیش در مجموعۀ سروش آغاز شده بود که به‌دلایلی در روند آن وقفه ایجاد شد، ولی در اوائل امسال کتاب منتشر و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت.

وی در پایان گفت: امیدواریم که انتشارات سروش و سایر مجموعه‌های فکری و فرهنگی مسیری که در حوزه تولید فکر و تولید علوم  اسلامی انسانی را پیش رو دارند، سریع‌تر طی کنند و کتاب‌هایی که از مبانی اندیشه فکری دینی ما برخاسته است نیز در متون درسی در دانشگاه‌ها مورداستفاده قرار بگیرد.

مجتمعنا، حلقۀ اصلی سه‌گانۀ آثار شهید صدر

در ادامه این جلسه حجت‌الاسلام سید امید مؤذنی، معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر، مقدمۀ شناخت کتاب مجتمعنا (جامعه ما) را شناخت دیگر آثار شهید صدر دانست و گفت: درباره کتاب مجتمعنا و اندیشۀ شهید صدر خوب است قبل از هر بحثی به این توجه کنیم که شهید صدر، پیش از نگارش اندیشه‌های اجتماعی چه آثاری را تقدیم کرده بودند و چه بخشی از اندیشۀ اسلامی در آنها مطرح شده است.

وی با بیان اینکه تعداد قابل‌توجهی از آثار شهید صدر مفقود شده و به‌دست ما نرسیده، افزود:  اولین کتاب شهید صدر «فدک فی تاریخ» است که در  رمضان ١٣۶٧ قمری  نوشته شده و در بخش قابل‌توجهی از آن دیدگاه تاریخی و اجتماعی شهید صدر قابل مشاهده است. این کتاب را خانم راشل کنتز در بنیاد تل‌اویو موضوع پایان نامه خود قرار  داده است. منظر توجه وی به این کتاب به‌نوعی نگاه اجتماعی صدر در روایت تاریخ و اثراتی است که او به‌عنوان یک اندیشمند مؤثر جامعۀ عراق در پی ایجاد آن اثرات بود.

حجت‌الاسلام مؤذنی ادامه داد:  کنتز در این تحقیق خود که چکیده‌ای از آن را در مجلۀ مطالعات خاورمیانه لندن چاپ کرده، اشاره دارد که نگاه صدر برای تحول در جامعه بازتعریف الگوهای موجود در جامعۀ شیعی است  که این موضوع با آن چیزی که شهید صدر در آخرین اثر و در درس‌های تفسیری نوشته‌، هم‌خوانی دارد؛ چراکه صدر در آنجا از این بحث می‌کند که نقطۀ تحول جامعه، وجود ذهنی‌ای است که الگوها در ذهن افراد جامعه دارند و با تحول آنها جامعه به‌سوی تحول حرکت می‌کند.

وی با اشاره به دومین اثر شهید صدر، غایة الفکر فی علم الاصول، بیان کرد: این اثر در ده  جلد  نوشته شده است که تنها جلد پنجم آن باقی مانده و نُه جلد دیگر از بین رفته است.

معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر با اشاره به فلسفتنا، سومین کتاب شهید صدر گفت:  ایشان در مقدمه این کتاب به مشکل اجتماعی انسان معاصر پرداخته‌اند و فلسفتنا را آغاز پاسخ به مسئله اجتماعی انسان قلمداد کردند. البته پیش از این  کتاب،  شهید صدر جزواتی را برای حزب‌الدعوه نوشته بودند که مفقود شده و تنها چند برگه از آنها باقی است. در این نوشته‌ها 13 اصل از اصول حکومت اسلامی بیان شده است.

وی عنوان کرد:  آن‌چنان که  شهید صدر در مقدمه فلسفتنا اشاره کرده، قرار بر این بوده که حلقه وصل در سه‌گانۀ فلسفتنا، اقتصادنا و مجتمعنا که ایشان موفق به نوشتن آن نشدند، مجتمعنا باشد؛ اما با توجه به اصرارهای عموم خوانندگان که از شهید صدر  درخواست داشتند اقتصادنا را  بر نگارش مجتمعنا مقدم کند؛ ایشان اقتصادنا را پیش از مجتمعنا تألیف می‌کند تا به توده مردم که آن زمان تحت‌فشارهای فکری اندیشه‌های مارکسیستی بوده‌اند و عمده درگیری در حوزۀ اندیشه‌های اقتصادی شکل و بروز پیدا می‌کرده، کمک کند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به عدم تألیف این کتاب از سوی شهید صدر اشاره کرده و علت آن را نامناسب بودن فضای اجتماعی  برای دریافت اندیشۀ اجتماعی اسلام در عراقِ آن زمان و در جامعه اسلامی دانسته و ادامه داد: تحلیل دیگر  که واقع‌بینانه‌تر به نظر می‌رسد، این است که شهید صدر فرصت کافی برای مطالعه تمام آثار اروپایی یا حداقل آثار مهم رقیب در لیبرالسیم و مارکسیسم که دو جریان اصلی  مقابله با اندیشه های اسلامی در آن دوران بود را پیدا نکرد. اگرچه اندیشه اسلامی به‌خودی‌خود و بدون مقایسه با اندیشه‌های رقیب در ذهن ایشان حاضر بود. شاهد این موضوع این است که وقتی شهید صدر می‌خواستند یکی از مهم‌ترین کتاب‌های خود، «الاسس المنطقیة الاستقراء» را بنویسند، برای نوشتن این کتاب آثار اندیشمندان مختلف که مهم‌ترین آن راسل بوده است را جست‌وجو می‌کنند و ردی از آن در زبان عربی پیدا نمی‌کنند و سفارش می‌دهند برخی از این آثار را به‌طور ویژه برای ایشان ترجمه کنند که این کار در مصر انجام می‌شود. پس از اتمام کتاب نیز ایشان از اساتید دانشگاه در بغداد در حوزه ریاضیات درخواست می‌کنند بررسی کنند تا ببینند در حوزه ریاضیات و احتمالات کتابی هست که  در این فضا اندیشه‌ای را مطرح کرده  باشد که ایشان قبل از انتشار کتاب حتماً اخرین سطح تولیدات علمی در جهان را مطالعه کرده باشد.

وی با بیان اینکه معتقدم ایشان فرصت نکردند همه آثار موجود در فضای غربی‌شرقی در حوزۀ اندیشه‌های اجتماعی را با آن گستردگی که خود قائل بودند بررسی کنند و مجتمعنا (جامعه ما) به همین دلیل توسط  خود ایشان نوشته نشد، ادامه داد: آن چیزی که شهید صدر قصد داشت در مجتمعنا (جامعه ما) بنویسد، تبیین روبنای معرفت و درواقع برونداد جهان‌بینی اسلامی در حوزه اجتماعی بود که در این بحث بنابه گفته خودش انسان‌شناسی و تعریف انسان در اسلام، معنای جامعه به‌طور ویژه و به‌طور خاص دیدگاه‌های شهید صدر در مورد مسئله حکومت جایگاه ویژه‌ای داشته است که بخشی از این موارد را شهید صدر در آثار بعدی توانستند به‌صورت اجمالی بیان کنند و بخشی بیان نشد.

معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر با بیان اینکه آن چیزی که امروز به‌عنوان «مجتمعنا» (جامعه ما) منتشر شده است با تلاش شاگرد مرحوم آیت‌الله شهید صدر ، سید منذر حکیم گردآوری شده، گفت: این کتاب، جمع نوشته‌های پراکنده شهید صدر درباره اجتماع در آثار مختلف او بوده و گام مهمی است برای اینکه اندیشه شهید صدر در فضای اجتماعی تا حد زیادی مطرح شود و در یک مجلد دیده شود. اگرچه آنچه که در مجتمعنای فعلی آمده یا نوشته شهید صدر یا برگرفته از دروس اوست، اما مجتمعنای شهید صدر نیست. وی در پایان گفت: ما برای دستیابی به مجتمعنای شهید صدر راهی جز این نداریم که روش و منطق شهید صدر را  در فهم مسئله، تولید نظریه، ساخت مکتب و نظام، که از طریق روش استنطاقی ایشان از قرآن و روش جزء به کل در ساخت مکتب است را فراگرفته و اندیشۀ اجتماعی اسلام را مبتنی‌بر روش شهید صدر استخراج کنیم.

شهید صدر را نباید صرفاً در طاقچۀ اندیشمندان مسلمان نگه داشت

در بخش دیگری از این آئین دکتر سید مهدی اعتمادی فرد رئیس دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه این کتاب حلقه مفقوده‌ای است برای  تبیین آثار دیگر مرحوم شهید صدر گفت: کتاب مجتمعنا (جامعه ما) مهم‌ترین کتابی است که می‌تواند بنیادی‌ترین حلقه‌های تبیینی در سایر آثار شهید صدر را آشکار کند. این کتاب را نباید به‌مثابۀ یک کتاب که الگویی را از ابتدا تا انتها نشان می‌دهد در نظر گرفت؛ بلکه این کتاب گردآوری است که باید تلاش کنیم از دل آن به الگویی برسیم. وی ادامه داد: معتقدم اگر قرار باشد با توجه به فضا و اقتضائات امروزی کتاب را مورد بازتفسیر و بازخوانی قرار دهیم نباید در مواجهه تاریخ اندیشه‌ای با این کتاب، آن را صرفاً ذیل آرای یک متفکر که در زمانی چیزی ارائه کرده، دسته‌بندی کنیم.

اعتمادی فرد با بیان اینکه همه نظریات جامعه شناسی  به‌طور مستقیم و غیرمستقیم جنبه شبه‌دینی دارند، گفت:  نکتۀ مهم در نظریۀ شهید صدر و تلاش ما برای بازتفسیر، هسته اصلی نظریۀ شهید صدر در باب اجتماع است. به همین دلیل  نباید شهید صدر را در طاقچۀ اندیشمندان مسلمان باقی نگه داشت؛ چراکه به مرگ اندیشه و زایایی آن منجر می‌شود.

رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با طرح این سؤال که هستۀ سخت الگوی نظری شهید صدر کجاست، افزود: اهداف و کارکردهایی که در پاسخ به این سؤال می‌توان به آن دست یافت در ابتدا امکانات شناختی و نظری این الگو را بیشتر برای ما آشکار  می‌کند؛ چون می‌تواند در ساحت انتزاعی به ما قدرت شناور شدن و قدرت فرض کردن تئوریک بدهد تا بتوان به چیزهایی که حتی مرحوم شهید صدر نگفته هم بیندیشیم. هر الگوی نظری باید چنین امکانی را در اختیار قرار دهد.

وی به دیگر اهداف و کارکرد این موضوع اشاره کرد و ادامه داد: کارکرد دوم پاسخ به سؤال از هسته سخت نظری، کارکرد تطبیقی است. نظریه باید تطبیق‌پذیر باشد. نظریه‌ای که در ساحت انتزاع باقی بماند از اعتبار برخوردار نیست.

اعتمادی فرد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اساس هر نظریۀ اجتماعی، از نسبت بین خود و دیگری شروع می‌شود؛ یعنی چگونه می‌تواند آن نظریه نسبت بین خود و دیگری را تقریر کند. از اینجا باید شروع کنیم تا بفهمیم  ساحت سخت نظریۀ خاصی که موردبحث ماست کجاست و از چه الگویی تبعیت می‌کند. در منطق شهید صدر باید حول مهم‌ترین مقوله اعتبار بخش نظم الهی یعنی توحید، این نسبت میان خود و دیگری را شناخت.

رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران عنوان کرد: از این جهت، سؤال را این‌گونه بازتقریر می‌کنیم که نسبت بین خود و دیگری ذیل خداوند یکتا چگونه در نظریه شهید صدر تعریف می‌شود؟ اگر این را پاسخ دهیم می‌توانیم بفهمیم که امکانات  نظری و تطبیق‌پذیری شهید صدر کجاست. من فکر می‌کنم مهم‌ترین میانجی برای فهم نسبت خود و دیگری ذیل خداوند یکتا در نظریۀ شهید صدر با میانجی‌گری مفهوم عدالت تقریرپذیر است.

وی با اشاره به تبار این بحث در میان ادیان و خصوصاً تلاش ادیان توحیدی چنین گفت: در ادیان توحیدی خصوصاً در دین یهود، تحت‌تأثیر نگاه پیشینی، انتظار دارند که بتوان خدا را دید و او را مورد اطاعت قرار داد. به عنوان مثال، حضرت موسی علیه‌السلام وقتی  تقاضا می‌کند خداوند را در آن ایامی که در کوه بیتوته کرده است ببیند، صاعقه‌ای می‌آید و باعث مدهوش شدن حضرت موسی می‌شود. آن چیزی که در جواب  دیدن خداوند برای حضرت موسی علیه‌السلام باقی می‌ماند فرامین خداوند است که بر کوه نقش می‌بندد. خداوند اگر بخواهد آشکار بشود به چشم بصری دیدنی نیست.

رعایت حقوق دیگران، و توجه به حق دیگری موجب لحاظ کردن حق خداوند می‌شود و تنها از این طریق است که می‌توان حق خداوند را در جامعه به‌نحو ملموسی پاس داشت. در ادیان توحیدی به‌تدریج نوع نگاه به عدالت مطابق با موجودیت خداوند یکتا به‌مثابۀ وجودی سراسری و جاودان که در قالب یک چیز قابل فروکاستن نیست، اصلاح شد. عدالت اجتماعی در دین یهود به معنی توجه داشتن به حق دیگری است. در دین مسیح، به نفی حق خود که پیامدهای رهبانیت‌گرایانه هم پیدا می‌کند، تغییر می‌یابد. و در نگاه اسلامی این نوع فهم از عدالت به مقدم داشتن  دیگری بر خود اصلاح می‌شود. به همین دلیل، از منظر اسلامی، ملازم با اعتقاد به توحید به‌تدریج برداشتی از عدالت در کلام و عمل نبی مکرم مشاهده می‌شود. در چنین فضایی می‌توان نوع مواجهه شهید صدر و هسته سخت نظری او را بهتر درک کرد. مرحوم صدر تلاش کرده است با توجه به منابع مختلف اسلامی از کلمات  خداوند حتی روایات منقول از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه هدی علیهم‌السلام به تلفیقی بهتر از نسبت و ارتباط میان خود و دیگری در پرتو وجود خداوند یکتا به‌عنوان صاحب اثر در تمامی ابعاد وجودی برسد. ازاین‌رو، در این الگوی نظری عدالت مهم‌ترین میانجی است برای اینکه بتوان خداوند را در جامعه مرئی کرد؛ یعنی اگر بخواهی خداوند را ببینی باید بتوانی خداوند را در پاسداشت حقوق دیگران به‌مثابۀ نوعی مقدم داشتن حق دیگری بر خود ببینی.

این استاد دانشگاه با اشاره به آثار گذشته شهید صدر در نقد مکاتب سرمایه‌داری و نقد مکاتب مارکسیستی  در اقتصادنا و فلسفتنا، گفت: آن چیزی که هدف اساسی پیامبران بوده، مبارزه با «اتراف» بوده است. اتراف معنای خاصی است از اسراف. اسراف به معنی آن است که در امری یا در نسبت با چیزی زیاده‌روی کنیم. حتی این زیاده‌روی ممکن است در انفاق رخ دهد. ولی اتراف یعنی اسراف در خوشگذرانی و در لذائذ. آن چیزی که در اولین برخورد پیامبران با گروه مخالفانشان آشکار می‌شود، مخالفت با این گروه است.  اتراف یعنی نادیده انگاشتن  تقدم حق دیگری بر خود. به‌تدریج  در ادیان توحیدی از حضرت ابراهیم علیه‌السلام تا پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله این را می‌بینیم که این مفهوم تفصیل پیدا می‌کند.

اعتمادی‌فرد با تأکید بر عدالت به‌عنوان میانجی اصلی در الگوی نظری شهید صدر که قرار است ذیل وجود خداوند امکان تسری به فهم دقیق‌تر خود و دیگری را فراهم کند، عنوان کرد: مرحوم صدر در این کتاب به صراحت می‌گوید توحید را نباید یک ویژگی جداشده از مردم در نظر گرفت، بلکه ویژگی‌ای است که در بدنۀ بیرونی و در دل مردم متبلور می‌شود. عدل به‌عنوان یکی از اوصاف خداوند پیوند ذاتی و درونی با توحید پیدا می‌کند و به همین در اصول دینی رتبه دوم پس از توحید را در نظر شهید صدر داراست. توحید در این نوع نگاه، تقلید نظری یک ایده در باب خداوند یکتا نیست، بلکه ملموس‌شدن حق خداوند از خلال پاسداشت حقوق مردم است. این نوع مرئی‌شدن، از جنس دیده‌شدن بصری نیست بلکه از جنس نهادینه‌شدن مکانیسم‌ها و سازوکارهایی است در نظام اجتماعی.

وی افزود: تقدم حق‌الناس بر حق‌الله را نیز این‌چنین باید دریافت، نه اینکه بگوییم خداوند دارای حقوقی است که از آن گذشته است، حق‌الله را اگر بخواهیم به‌جا بیاوریم وظیفه داریم حق‌الناس را به‌جا بیاوریم. تقدم ذاتی است، نه تقدم مبتنی‌بر لطف. بنابراین  با میانجی‌گری  عدالت می‌توان امکاناتی را حتی به‌صورت جامعه‌شناختی در نظر شهید صدر جست‌وجو  کرد و ادامه داد تا براساس آن بتوان  هم امکانات تئوریک و انتزاعی را بیشتر تداوم بخشید و هم تجریه‌های تطبیق‌پذیر و اثباتی را در بدنه عمومی نگه داریم. به‌واسطۀ نهادهایی واسط که وظیفه بسط عدالت را دارند یا هنجارهای مرتبط با آن، می‌توان امکانات بهتری را در زمانه معاصر برای اصلاح و ترمیم ارتباط خود و دیگری در نظر گرفت و این‌چنین می‌توان به‌نحو ملموس‌تری حقوق خداوند را نیز در جامعه پاسداشت که لازمۀ آن افزایش سطح التزام جامعه مسلمان حتی به وظایف عبادی و دینی است.

اعتمادی فرد در پایان گفت:  من فکر می‌کنم با میانجی‌گری عدالت امکان تبیین معتبر هم برای افزایش ظرفیت انتزاعی و تبیینی و هم برای تطیق‌پذیری آن چیزی که هدف مرحوم شهید صدر بود از الگوی فکری در مجتمعنا (جامعه ما) را به‌دست بیاوریم. وی افزود: این البته مقدمه‌ای است که باید راجع به آن در فرصت بیشتر به توضیحات دقیق‌تری مبتنی‌بر متون به‌جای مانده از ایشان مبادرت کرد.

انقلاب اسلامی عظیم‌ترین تحول تاریخ بشری است

در ادامه این مراسم، دکتر محمدهادی همایون استاد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام به‌صورت ویدئو کنفرانس در این مراسم حاضر شد.

همایون با بیان اینکه به‌لحاظ تاریخی و تحلیل تمدنی، تحولات عظیم علمی در تاریخ بشر، چه در زمان انبیا و چه پس از آن تا به امروز، همه اتفاقات بزرگ در صحنه اجتماع رخ داده است، گفت: با شکل‌گیری انقلاب، تشکیل حکومت و حوزه تمدنی که به طرح دیدگاه‌های امروز و نظریات جدید منجر شده، قابل فرمولیزه کردن هستند. تاریخ ما با این اتفاقات بزرگ، که در عرصه بیرون و در صحنه اجتماعی بشر رخ داده، گره خورده و به‌تبع بر جریان علمی تأثیر گذاشته است.

وی انقلاب اسلامی را در دل بعثت انبیا و پیامبر گرامی اسلام را عظیم‌ترین تحول تاریخ بشری دانست و ادامه داد: انقلاب اسلامی به‌شدت از نمونه‌هایی چون دوران صفویه بزرگ‌تر است. اگر تحولات تمدنی دوره صفویه مثل مکتب  حکمت متعالیه مرحوم ملاصدرا را ایجاد کند یا قرن چهار مثل مرحوم ابن‌سینا را ایجاد کند، قاعدتاً انقلاب اسلامی باید تحول عظیم‌تری را منجر شود.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما در پی بازخوانی و تفسیر اندیشه‌های اندیشمندان گذشته خود هستیم، عنوان کرد: در هر دوره پا را بر شانه پیشینیان می‌گذاریم که کار درستی هم هست. باید قدردان باشیم، اما توقع و همت بلند ما باید متناسب با احوالات پیرامون ما باشد و اگر اندیشه‌های جدید ایجاد نشود، توقف ایجاد می‌کند. قاعدتاً در جریان انقلاب اسلامی باید از همه این دستاوردها تاریخی که در مقاطعی ضعیف‌تر از وضعی که ما در انقلاب اسلامی داریم حاصل شده باید استفاده کرده و جلوتر برویم.

همایون با بیان اینکه شهید صدر و شهید مطهری جلوتر از زمانه خود می‌اندیشیدند و به تحول در جامعه منجر شدند، گفت: آن چیزی که شهید صدر را صدر می‌کند و مطهری را مطهری، این نیست که از این فرصت استفاده کردند و فرصت تحول اجتماعی ایجادشده را در خدمت علم قرار دادند، بلکه اصل ارزش این است که خود آنها تحول را ایجاد کردند. ارزش این بزرگواران این بود که جلوتر از زمان خود می‌اندیشند که سبب شد بار ایجاد انقلاب اسلامی را بر دوش خود بگذارند.

وی در پایان گفت: به نظر می‌رسد اگر به‌دنبال بازسازی شیهد صدر به‌عنوان یک نابغه هستیم، باید توقع و همت خود را در این اندازه تنظیم کنیم. ما به‌دنبال یک جریان انقلاب اسلامی باید بتوانیم انقلاب اسلامی را به رتبه‌های بالایی ارتقا دهیم و زمینه را برای عرصه‌های بعدی علم و داوطلبان فراهم کنیم.

عبادت لازمۀ تحقق فرهنگ در جامعه

دکتر سید مجید امامی استادیار دانشگاه امام صادق علیه‌السلام دیگر سخنران این مراسم بود که با اشاره به فصل پنجم کتاب مجتمعنا و موضوع جامعه و عدالت، گفت: با الهام از این فصل به ظرفیت‌های اندیشه نوین و مسئله‌مند شهید صدر برای بازتولید نظریه فرهنگی اشاره کنم. ایشان در فصل پنجم وقتی در مورد نسبت دین و جامعه صحبت می‌کنند، ٩ اصل را مطرح می‌کنند.

وی ادامه داد: این اصل به عبادت می‌پردازد و سپس سه موضوع بسیار جذاب را مطرح می‌کند که به‌واسطۀ عبادت  در زندگی انسان محقق می‌شود و در زیست روزمرۀ انسان که از آن به‌عنوان فرهنگ یاد می‌کنیم محقق می‌شود؛ چراکه بدون این موارد، فرهنگ جامعه محقق نمی‌شود.

دکتر امامی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جامعه بدون جامعه‌گرایی، بدون به خدمت جامعه درآمدن محقق نمی‌شود. در نقطه مقابل آن منافع شخص است. لیبرالیسم در ظاهر این مرض را  درمان کرده، و سعی می‌کند با تعریض این خودخواهی انسان، به‌عنوان یک ارزش بدیهی یک مقداری جامعه را مدیریت کند. اصل نهم دقیقاً موضوع فرهنگ و عبادت است، این اصل و نگاه سیستمی ایشان به عبادت است. خود عبادات  شخصی و مستحبی تمهید فرهنگی برای جامعه است.

وی ادامه داد: ایشان معتقد است سه مسئله ذیل عبادات حل می‌شود که مشکل جامعه است: مسئله نیاز ارتباط با مطلق، مسئله نیاز به عینیت‌گرایی در نیت و گذار از ذات که در اینجا ذات یعنی خود و مسئله احساس مسئولیت درونی به‌عنوان ضمانت اجرایی و در ادامه به مفهوم اخلاص پرداخته است که  اخلاص بدون نیت تام که این عمل را برای تقرب انجام می‌دهم، ممکن نیست و عبادت تلقی نمی‌شود. او این مسئله را بیان می‌کند که در تاکتیک اخلاص، فرد مؤمن و عضو جامعه اسلامی دقیقاً این عبور از خود را در عین رشد، به‌واسطۀ مفهوم اخلاص محقق می‌کند.

در مجتمعنا بودن کتاب باید تأمل کرد

دکتر مهدی حسین‌زاده یزدی استاد و مدیر گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران دیگر سخنران این مراسم بود. وی در ابتدا بیان کرد که این کتاب را در سه ساحت می‌توان مورد بررسی قرار داد: ترجمه اثر، خود اثر به‌صورت مستقل و  اثر از این حیث که واسطۀ بین  فلسفتنا و اقتصادناست.

حسین‌زاده با اشاره به ترجمه کتاب جامعه ما گفت: کتابی که من به زبان عربی مطالعه کردم، مربوط به نسخه مجمع تقریب مذاهب است که عناوین آن در قسمت‌های ابتدایی با ترجمه فارسی کمی متفاوت است. معلوم می‌شود که ترجمه از نسخۀ دیگری است که متأسفانه در برخی قسمت‌ها به مطلب آسیب زده است. مثلاً در ص٨۵ می‌نویسد بحث از جامعه ما را در فرصت دیگری ارائه می‌کنیم با اینکه بحث اصلی کتاب جامعه ماست.

صحبت در خصوص خود اثر به‌صورت مستقل بحث عمیقی است، اما چون تمرکز بحث ما روی شهید صدر است کتاب را از ساحت سوم بررسی می‌کنم.

آیا کتاب که عنوان مجتمعنا (جامعه ما) را داراست، می‌تواند واسطۀ بین فلسفتنا و اقتصادنا باشد یا نه؟ شهید صدر در قسمت پایانی فلسفتنا می‌نویسند که بر ماست که مبانی فلسفی اسلام را درباره هستی و زندگی و اجتماع و… مطالعه کنیم. فلسفتنا معرفت‌شناسی وهستی‌شناسی را بررسی کرد و نگاه فلسفی اسلام را درباره آن به‌مثابۀ زیربنا موردمطالعه قرار داد. اکنون خواننده  به‌دنبال پل ارتباطی برای مطالعۀ اقتصادناست. کتاب مجتمعنا این حلقه ارتباطی را به نظر من ایفا نمی‌کند؛ بلکه کاملاً تک‌بعدی با مسئله مواجه می‌شود.

این استاد دانشگاه عقل، قرآن و عترت را سه منبع مهم در تقکر شیعی و اسلامی دانست و اظهار داشت: تمرکز این کتاب بر تفسیر قرآنی است و اسم کتاب، می‌توانست جامعه در قرآن از منظر شهید  صدر انتخاب شود. اما با انتخاب نام مجتمعنا (جامعه ما)، توقع می‌رود که این کتاب نقش واسطه‌ای را ایفا کند. مثال جالب این است که شهید صدر در انتهای فلسفتنا وعده بحث مفصلی در خصوص نسبت میان ادراک و آگاهی و شرایط اجتماعی را می‌دهد. پس انتظار بر این بود که با جامعه‌شناسی معرفت هم در این کتاب مواجه شوید؛ اما این‌گونه نیست. این نگاه ما را وادار می‌کند که در مجتمعنا بودن این کتاب اندکی تأمل کنیم.

وی ادامه داد:  شهید صدر در کتاب فلسفتنا در ابتدا به بررسی همه دیدگاه‌ها آن هم نخست به‌صورت دقیق و هم‌دلانه می‌پردازد و سپس آنها را نقد می‌کند و آنگاه فلسفۀ اسلامی را مستدل بیان می‌کند. اما در این کتاب چنین چیزی را شاهد نیستیم و اگر هم چنین است مختصر بوده و  از آن گذر می‌شود و اساساً هم‌دلانه نیست. مثلاً ص ۱۸۸ و ۱۸۹ را ببینید تقریری که از جامعه در اندیشه هگل می‌شود، با اینکه جای بحث مفصل از اصالت جامعه و فرد اینجاست به‌راحتی از آن عبور می‌کند.

جان کلام آنکه باید اسم کتاب عنوانی مانند جامعه در قرآن از منظر شهید صدر قرار می‌گرفت، نه مجتمعنا. وی در پایان به نقد تقریر یکی از سخنرانان جلسه پرداخت و توجه داد که شهید صدر میان علم و مکتب تفاوت می‌گذارد.

حاکمیت نظام‌وارۀ ذهنی بر شهید صدر و شاگردان وی

دکتر مسعود فکری، مترجم کتاب آخرین سخنران این مراسم بود که با اشاره به آشنایی و شناخت خود از آیت‌الله منذر حکیم، گفت: شاگردان صدر از دو ویژگی برخوردارند. یکی آنکه نظام‌واره ذهنی که بر شهید صدر حاکم بوده را دارا هستند و در اینجا باید توجه کنیم که ما با یک عالِم دارای نظام فکری مواجه هستیم. خیلی از افردا وقتی درباره یک اندیشمند  مطالعه می‌کنند، در انتها به این می‌رسند که شاید فرد برجسته باشد، اما نظام فکری ندارد. اما مرحوم شهید صدر نظام فکری داشت و شاگردان وی بسیار تحت‌تأثیر این نظام فکری بودند. ممکن است این نظام فکری نقدپذیر باشد یا در همگن بودن اجزا دارای اشکال باشد، اما در هر صورت دارای یک نظام فکری بودند.

وی با بیان اینکه آیت‌الله منذر حکیم تلاش کرده است در برگرفتن آن نظام‌واره، بتواند قطعات پازل مربوط به دیدگاه‌های اجتماعی ایشان را بازسازی کند، ادامه داد: همان‌طور که آقای مؤذنی اشاره کردند اینکه در فلسفتنا و اقتصادنا در ابتدا به نظریه‌های رقیب پرداخته و در مقام مقایسه نسبت‌های برتری و ترجیحی و اسلامی را بازگو می‌کند، اما چنین روشی در این کتاب نیست و دلیل روشنی دارد؛ اینکه چون شهید صدر اقدام به تألیف و کنار هم قرار دادن اجزای نظریه خودشان در باب نظریه‌های اجتماعی موفق نشدند این اتفاق نیفتاده است.

فکری در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به دکتر حسین‌زاده بر تفاوت نسخ، افزود: این کتاب دو نسخۀ لبنانی و مجمع تقریب مذاهب دارد. چون آیت‌الله منذرحکیم ابتدا این کتاب را تحت عنوان مجموعه مقالات در همایشی ارائه و سپس منتشر کرده بود و بعد توسط ایشان بازسازی شد، ایشان آنچه را به‌صورت قطعاتی بوده در کنار یکدیگر قرار داده است. که دو سؤال  مطرح می‌شود: آیا این پایان دیدگاه شهید صدر در مورد مسائل  اجتماعی از منظر اسلام بوده است؟ پاسخ منفی است. سؤال دیگر اینکه شهید صدر اگر می‌خواست این قطعات را در کنار یکدیگر قرار دهد و به اندیشۀ اجتماعی اسلام برسد، به همین شکل می‌رسید؟ پاسخ این سؤال نیز منفی است. کما اینکه نویسنده کتاب هم  با همه آن دغدغه‌مندی و ارتباطی که با نظام‌واره مرحوم صدر داشتند نیز چنین ادعایی را نداشتند.

وی ادامه داد: این کتاب چند ویژگی مهم داشت: ابتدا اینکه یک‌سری مسائلی که ممکن است در ادبیات دینی و مطالعاتی ما کمتر سابقه داشته باشد در حوزه اجتماعی به آن پرداخته است. دومین نکته اینکه دیدگاه‌های مرحوم صدر دیدگاه‌هایی بنیادمحور است؛ یعنی این‌گونه نیست که براساس برداشتی که در یک لحظه با یک خوانشی کوتاه و سطحی به آن دست پیدا کرده باشد، تئوریزه کند؛ بلکه مطالعات بنیادین در پشت آن قرار دارد که آن را به این مرحله رسانده است. سومین نکته اینکه عبارتی که آیت‌الله تسخیری در مقدمه کتاب نوشته بحث نظریه‌پردازی است. همان‌طور که عرض کردم در اصطلاح  فلسفی یک منظومۀ فکری و یک نظام فکری داریم.

مترجم کتاب مجتمعنا (جامعه ما) با بیان اینکه منظومه فکری، مبدع اندیشه نیست، اما اندیشه‌های دیگران را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد و از آنها یک مجموعه متناسب برای خود می‌سازد، گفت: اصولاً اگر بخواهیم کسی را عالم در یک زمینه بنامیم باید یک منظومه فکری داشته باشد؛ اما نظام یعنی اینکه وی بتواند از این داشته‌ها و دریافت‌های اولیه به تولید فکر جدید بپردازد. به همین جهت مرحوم صدر را باید در دسته دوم قرار دهیم.

فکری در بخش دیگری از سخنان خود به ترجمه کتاب اشاره کرد و ادامه داد: سعی کرده‌ام بین عبارات‌های مربوط به شهید صدر و توضیحات نویسنده توجه کنم.  همان‌طور که دکتر شمشیری در ابتدای مراسم اشاره داشتند این ترجمه مربوط به سال 93 است که به‌دلایلی منتشر نشد. از این حیث این نکته آخر را هم اشاره کنم که توصیه‌ای است برای مجموعه‌های دانشگاهی و فرهنگی که در این قضیه سهیم بودند. ما به جد نسبت به برقرار کردن پل ارتباطی فرهنگی خودمان و جهان عرب دچار کمبود هستیم. هم در جنبه‌های اثباتی و هم نفیی.

این مترجم ادامه داد: خیلی از آن افکار به جامعه ما سرازیر می‌شود؛ اما چون درست ترجمه نمی‌شود و در اختیار اهل فن قرار نمی‌گیرد، تلقی‌های نادرستی از آن به‌وجود می‌آید. الآن دعوای میان سنت و مدرنیسم به مراتب جدی‌تر و پرحرارت‌تر در جهان عرب است تا در جامعه ما.

وی در پایان گفت: با در دستور کار قرار دادن آثار فاخر در حوزۀ زبان عربی که می‌تواند به تحرک بیشتر جامعه فکری ما بینجامد، قطعاً خدمت شایسته‌ای به جامعه کرده‌ایم.

شهید صدر یکی از معماران نوین تمدن اسلامی بود

در پایان این مراسم نیز ویدیوی سخنان آیت‌الله منذر حکیم که به‌دلیل کسالت نتوانسته بودند در این جلسه حاضر شوند، پخش شد.

آیت الله منذرحکیم در این ویدوئو با بیان اینکه این رونمایی در گام دوم انقلاب اسلامی رخ داده است، گفت: این اثر گویای تحقق یکی از ایده‌ها و پروژه‌های زیرساختی انقلاب و تمدن نوین اسلامی از نگاه شهید صدر است که به‌حق باید ایشان را یکی از معماران تمدن نوین اسلامی مطرح کنیم.

وی کتاب مجتمعنا (جامعه ما) را دربردارنده یک پروژه تحول فردی و اجتماعی در جامعۀ معاصر دانست و ادامه داد: نام این اثر توسط خود شهید انتخاب شده و محتوا و مضمون این کتاب نیز در زبان عربی با کلمات، عبارات و متون خود شهید صدر تهیه شده و شکل و قالب را از شهید صدر در اقتصادنا الهام گرفته است. آنچه من را به تهیه این پروژه وادار کرده است تأکید بر یک روشمندی در اصالت، عمق و همچنین همه‌جانبه‌نگری شهید صدر در خصوص کشف و تبیین نظریۀ اجتماعی و نظام اجتماعی اسلام از قرآن است.

آیت‌الله منذر حکیم افزود: بنابراین در مقدمه سعی کردیم دورنمایی از شخصیت علمی شهید صدر را در چند بخش بیان کنیم و با آشنایی از شخصیت علمی، فکری، معنوی و تربیتی ایشان به پنج قلمروِ مهم که ساختار این کتاب را تشکیل می‌دهد بپردازیم.

روش‌شناسی نظریه و نظام اجتماعی، مبانی این نظریه و نظام اجتماعی، نظریه اجتماعی اسلام در قرآن از نگاه شهید صدر و با کلمات شهید صدر و چهارم کلان‌نظام اجتماعی از نگاه شهید صدر براساس قرآن و بخش پنجم بررسی خرده‌نظام‌های اجتماعی عناوین این پنج فصل را شامل می‌شد که آیت‌الله حکیم در این‌باره گفت: طرز فکر و ایده‌های شهید صدر و روشمندی آن را در بررسی مباحث قرآنی به‌طور خاص و علمی به‌طور عام در این کتاب نشان داده‌ایم.

نویسندۀ کتاب مجتمعنا (جامعه ما) با اشاره به مخاطبان این کتاب، عنوان کرد: این کتاب کاربردهای فراوان دارد و فقط برای رشته جامعه‌شناسی نیست. علوم تربیتی، حقوق و بحث‌های دیگری که در زمینه انقلاب و تمدن اسلامی لازم است در این مباحث گنجانده شده و به همین خاطر این کتاب کاربردهای فراوانی خواهد داشت و برای عموم افراد جامعه و خصوصا فرهیختگان  دانشگاه‌ها، حوزه و رسانه‌ها از جمله صداوسیما که در کشور فرهنگ‌سازی می‌کنند کاربرد دارد.

آیت الله منذر حکیم، شهید صدر را مبدع یک کار علمی بسیار دقیق و مهم عنوان کرد و ادامه داد: شاگردان شهید صدر سعی کردند گام‌های ایشان را تکمیل کنند که در نهایت یکی از کتاب‌های قابل‌توجه، «جامعۀ انسانی از نگاه قرآن» بود که  توسط شاگرد وی، شهید آیت سید محمدباقر حکیم چاپ شده است. یک کار تکمیلی  شهید حکیم انجام داد که مجموعه مقالاتی که در مجمع جهانی اهل‌بیت در رسالةالثقلین در بیست مقاله یا بیشتر چاپ شد که این دو جلد کتاب در یک کتاب مطرح شد که خرده‌نظام‌هایی که مدنظر شهید صدر بوده است طراحی شده وآیات و روایات مربوطه فراهم شده است.

نویسنده کتاب مجتمعنا ابراز کرد: البته این دو جلد کتاب ظرفیت تکمیل شدن را دارد تا یک دورۀ ده جلدی در مجموعه خرده‌نظام‌های اسلامی یعنی نظام سیاسی، اداری، تربیتی، آموزشی، اقتصادی، دفاعی، حقوقی، قضایی و جزایی قابل مطرح شدن است و می‌طلبد مراکز علمی و حوزه‌ها و دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی به این خلئی که مورد نیاز ما در گام دوم انقلاب است بپردازند.

وی با بیان اینکه  جریان‌سازی علمی و فرهنگی  تحول‌آفرین در این کشور نیاز داریم که در حال شکل‌گیری است، عنوان کرد: این کتاب می‌تواند نشان‌دهنده عناصر اقتدار این فکر و ایده‌های قرآنی ما با تأکید بر روشمندی و پژوهش‌محوری و عمق و اصالت همه‌جانبه‌نگری و انسان سازی بودن میراث علمی شهید صد ر و متمایز بودن نسبت به معاصران باشد. امیدواریم با تدوین مجدانه کلان‌نظام‌های اجتماعی و خرده‌نظام‌های اجتماعیِ مورد نیاز با متد و عمق همه‌جانبه‌نگریِ شهید صدر به این امر مهم دست یابیم.

وی در پایان گفت: به امید دیدار طلوع خورشید عدالت دولت مهدوی ان‌شاءالله که یکی از آرزوها و امیدهای شهید در کتاب مجتمعنا (جامعه ما) به‌عنوان قله‌ای در اسلام است. شهید صدر درواقع برای رسیدن به این قله در حقیقت این مسیر طولانی را طی کرده و با شهادت خود آن را اثبات نمود و آمادگی خود برای رسیدن به این قله را با جان و قلم خود تأیید کرد.

 

برای خرید آنلایت این کتاب اینجا را کلیک کنید

 

 

 

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏َ

روح بلند عالم ربانی و مجاهد خستگی‌ناپذیر، حضرت آیت‌الله محمدعلی تسخیری، به رحمت ایزدی پیوست.

آیت‌‌الله تسخیری مشاور رهبر معظم انقلاب در امور جهان اسلام و پس از مرحوم آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی، سال‌ها دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بود و با توجه به توانایی علمی و آشنایی با زبان‌های عربی و انگلیسی، اقدامات مؤثری در زمینۀ وحدت جهان اسلام انجام داد. وی یکی از بارزترین چهره‌های علمی جهان تشیع بود که در بسیاری از مجامع و محافل علمی جهان اسلام به‌عنوان نماینده‌‌ای توانمند از تفکر شیعی حضور می‌یافت و مورد احترام و تقدیر علمای اسلام بود.
همچنین آیت‌الله تسخیری یکی از شاگردان و یاران استاد شهید آیت‌الله‌العظمی سید محمدباقر صدر بود که به توصیه استاد شهیدش تفسیری براساس روش پیشنهادی ایشان به رشته تحریر درآورد که با نام «المختصر للقرآن الکریم» به چاپ رسید. آیت‌الله تسخیری پس از شهادت استاد خویش تلاش‌های بسیاری برای حفظ و ترویج اندیشه‌ها و میراث آن علامه کم‌نظیر جهان تشیع نمود و به‌همت او کنگره بین‌المللی شهید صدر در سال ۱۳۷۹ برگزار و درپی‌آن پژوهشگاه تخصصی شهید صدر تشکیل شد. آن عالم ربانی و پرتلاش تا آخرین روزهای عمر پربار خود از اعضای هیئت‌مدیره این پژوهشگاه بود.
حضرت آیت‌الله محمدعلی تسخیری شامگاه دیروز ۲۷ مرداد بر اثر ضایعۀ قلبی دار فانی را وداع گفت.

 

به گزارش روابط عمومی انتشارات سروش، رونمایی از کتاب «جامعۀ ما» نوشته سید منذر حکیم از سوی انتشارات سروش برگزار می‌شود.

در این مراسم که در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌شود، آیت‌الله سید منذر حکیم مؤلف اثر، دکتر مسعود فکری مترجم کتاب، دکتر سید مهدی اعتمادی فرد رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسینعلی سعدی رئیس دانشگاه امام صادق، حجت‌الاسلام‌والمسلیمن دکتر حمید پارسانیا و دکتر مهدی حسین‌زاده  از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر رافائل مائوریلو استاد دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر محمدرضا روحانی استاد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، سید رائد العبیدی استاد جامعةالمصطفی العالمیة و اساتیدی از مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و پژوهشگاه تخصصی شهید صدرحضور خواهند داشت و به ارائه نظر و بررسی کتاب خواهند پرداخت.

گفتنی است این کتاب دربردارنده مسائل اجتماعی و مبنای جامعه‌شناختی اسلام براساس نگرش شهید آیت‌الله سید محمدباقرصدر است.

در این کتاب مطالب شهید صدر، نه به شیوه خطابی و جدل، بلکه از باب یک منطق مستدل ومحکم مطرح می‌شود، که شهید صدر قصد پرداخت به آن را داشت، اما فرصت تألیف کتاب را پیدا نکرد. در نهایت شاگرد وی سید منذر حکیم مطالب مرتبط با این موضوع را از میان آثار و سخنرانی‌های شهید صدر گردآوری و منتشر کرده است.

«جامعۀ ما» با ترجمۀ دکتر مسعود فکری از سوی انتشارات سروش منتشر و در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

یادآور می شود آیین رونمایی این کتاب روز دوشنبه ٢٧مرداد١٣٩٩ از ساعت ١۴ تا ١۶ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد.

برای خرید آنلاینِ این کتاب اینجا را کلیک کنید.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدحسین ملک‌زاده در سال تحصیلی 95_96 برای دانشجویان دوره دکتری دانشگاه امام صادق علیه‌السلام کتاب الاسس المنطقیة للاستقراء اثر شهید صدر  را در شانزده جلسه تدریس کرده است.
در این جلسات، پس از بررسی دیدگاه عقل‌گرایان(منطق ارسطویی) و #تجربه‌گرایان (پوزیتویست‌ها) به شیوه‌ای محققانه و همراه با نقد و بررسی به شرح و تفسیر نظریۀ شهید صدر، پرداخته شده است.
ایشان کتاب المعالم‌الجدیدۀ شهید صدر را نیز در دورۀ تابستانی مرکز مفتاح قم در سال ١٣٩۶ تدریس کرده است.
صوت این جلسات را در کانال ایتای مباحث به‌تازگی منتشر شده است؛ برای دریافت صوت این جلسات به آدرس کانال مباحث به این آدرس مراجعه کنید: eitaa.ir/mabaheth

شیخ علی‌اکبر دشتی محمود‌ی (ملقب به برهان) فرزند شیخ محمد دشتی در سال 1365 ق. (1945م) در نجف اشرف به‌دنیا آمد. در سال 1385ق. در دروس خارج شهید صدر حضور پیدا کرد و از آن پس همواره هم‌نشین و ملازم استاد خود شد و در همۀ مجالس استاد، حضور می‌یافت تا اینکه حزب جنایتکار بعث  او را همچون دیگر طلاب ایرانی‌الاصل تحت فشار قرار داد  و از عراق اخراج کرد. این علاقه دوسویه بود و شهید صدر نیز او را همچون فرزند خود دوست داشت و در برخی از نامه‌های خود او را «برهان حوزتي» و «برهان المحبّة و الوفاء و الإخلاص» خطاب می‌کرد.

وی پس از اخراج در شهر مقدس قم مستقر شد و به تدریس و همچنین تبلیغ در برخی شهرهای ایران پرداخت. با پیروزی انقلاب عظیم ایران بنا به اوامر استاد خود، آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر، با تمام توان در خدمت این انقلاب مبارک قرار گرفت و به رفع نیاز های مبرمی که آن زمان در سراسر کشور  وجود داشت، مشغول شد. از جمله در خوزستان و در زمان جنگ به‌عنوان قاضی به فعالیت پرداخت. پس از پایان جنگ، با دعوت گروهی از مؤمنان کویت، رهسپار آن دیار شد و در آنجا به پیشوایی دینی و هدایت مردم و تبلیغ دین پرداخت. وی سال‌های زیادی در کویت بود؛ اما در آنجا نیز به‌دلیل اقدامات مؤثر مذهبی از سوی دولت کویت تحت فشار قرار گرفت و به‌همراه جمعی از مؤمنان مجبور به ترک کویت شد. شیخ علی‌اکبر برهان در روز پنج‌شنبه ١۶مرداد به‌دلیل بیماری دار فانی را وداع گفت.

آنچه در ادامه می‌آید متن مصاحبۀ این عالم بزرگوار درباره ارتباطش با استاد شهید صدر است که در سال ١٣٩۵ به مناسبت سالگرد شهادت شهید صدر انجام شد.

در ابتدا از چگونگی آغاز رابطه خودتان با شهید آیت‌الله صدر بفرمایید.

ارتباط بنده با ایشان از آنجا شروع شد که با پیشنهاد آقای سید نورالدین اشکوری در کلاس‌های ایشان شرکت کردیم. بنده سطح را در نجف خدمت آقا سید کاظم حائری خواندم و بعد با توصیۀ ایشان به درس آقای صدر رفتم. خود ایشان توسط آقای اشکوری با مرحوم صدر آشنا شده بود. فقه و اصول را خدمت شهید صدر گذراندم. البته ایشان آوازۀ خوبی در حوزه نجف داشت. هرچند شاید برخی حرف‌هایی می‌زدند، اما او موردتأیید مراجعی همچون آیت‌الله‌العظمی خویی بود. بنده از سال 85 قمری در سن حدود 20 سال در درس فقه و اصول ایشان شرکت کردم و از موضوع: «أقل و أکثر» مباحث را آغاز نمودم. در آن زمان شهید صدر فقه را صبح‌ها و اصول را عصرها می‌گفتند.

آیا ارتباط شما محدود به شرکت در همین دو درس بود؟

ما به غیر از شرکت در درس شهید صدر، شب‌های پنج‌شنبه در منزل آقای اشکوری با ایشان جلسه داشتیم. مجلسی عمومی برگزار و مباحثی در آن مطرح می‌شد که شاید برخی از آنان چاپ شده باشد. برای مثال بنده در آن جلسات سؤالی را مطرح کردم که در وضع امروز و در این مرحله وظیفۀ طلاب چیست؟ که ایشان شروع به سخن کرد و هفته‌های بعد نیز با درخواست شرکت‌کنندگان این مباحث ادامه داشت.

از آن پاسخ های شهید صدر مطلبی در ذهنتان باقی مانده است؟

ایشان در آن جلسات به اهمیت حوزۀ علمیه نجف می‌پرداخت و می‌فرمود: غرب تلاش می‌کند با تمام امکانات این حوزۀ علمیه را قلع‌وقمع کند. ایشان از کشور مصر به‌عنوان یکی از قلعه‌های جهان اسلام نام می‌برد که مورد هجمۀ غربی‌ها واقع شده بود. ایشان سخن یکی از تحلیلگران غربی را نقل می‌کرد که گفته بود: جهان اسلام دو بال به‌نام‌های الازهر شریف و حوزۀ علمیه نجف دارد که ما امروز بر الازهر مسلط شده‌ایم و رئیس این نهاد در دست ماست؛ اما هنوز نتوانستیم حوزه نجف را در دست بگیریم.

البته در گذر زمان غربی‌ها تا حدی موفق شدند و حوزۀ علمیۀ نجف را به انزوا بردند. البته انقلاب اسلامی ایران در افزایش فشارهای غربی‌ها تأثیرگذار بود؛ چراکه ترس از سرایت این انقلاب داشتند.

پس از انقلاب اسلامی ایران، فشارها در نجف بر آقای صدر بیشتر شد؟

بله؛ بعثی‌ها اصرار داشتند که آیت‌الله محمدباقر صدر را متقاعد کنند که دست از حمایت از انقلاب اسلامی بردارد و به ایشان می‌گفتند: شما را چه به ایران؟ شما عراقی هستید؛ مرجع عراق هستی و….

شما در آن دورانی که ایشان به شهادت رسیدند، در نجف بودید یا ایران؟

خیر؛ بنده در ایران بودم.

چه مقدار پیش از شهادت آیت‌الله صدر به ایران آمدید؟

بنده در سال ١٣۵١ شمسی به ایران آمدم و ایشان در سال ١٣۵٩ به شهادت رسید.

آن سال‌هایی که امام خمینی و شهید صدر در نجف بودند، آیا با هم ارتباطی هم داشتند؟

بله، میان ایشان و امام رابطۀ خانوادگی وجود داشت و عیال آقای صدر با خانوادۀ امام راحل(ره) رفت‌وآمد داشتند.

غیر از رابطۀ‌ خانوادگی چطور؟ آیا رابطۀ اجتماعی یا سیاسی با هم داشتند؟ یا شهید صدر در درس خود از امام صحبت می کرد؟

در درس به‌صورت خاص نه. البته پس از اینکه امام راحل(ره) درس ولایت فقیه را آغاز کردند، شهید صدر این نظریه را تأیید کردند و به شاگردانشان سفارش کردند که در درس امام شرکت کنند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم شهید آیت‌الله صدر به ما به‌عنوان شاگردان خود تبریک گفته و پیامی به شاگردانشان دادند و آن جمله معروف را به ما فرمودند: «ذوبوا فی الإمام الخمینی کما ذاب هو فی الإسلام؛ در امام خمینی ذوب شوید، همان‌طور که خود او در اسلام ذوب شده است». گمان نمی‌کنم کسی چنین تعبیری برای امام داشته باشد.

ایشان بر تأیید امام و انقلاب اسلامی ایران اصرار داشت؛ تا حدی که از سوی بعثی‌ها تهدید شد و عده‌ای از سوی صدام خدمت ایشان آمدند و گفتند: اگر از تأیید انقلاب اسلامی دست برنداری، نیست‌ونابودت می‌کنیم؛ اما اگر سکوت کنی و هیچ حرفی نزنی، تمام امکانات دولتی را در اختیارت قرار می‌دهیم به‌نحوی که مرجع اعلای عراق باشی. می‌گفتند: لازم نیست حتی بر ضد انقلاب ایران حرف بزنی؛ فقط ساکت باش و حمایت نکن. همان‌طوری که خیلی‌های دیگر ساکت‌اند. اما ایشان این حمایت و تأیید را وظیفۀ خود اعلام کرد که این کار، برای این شهید بزرگوار گران هم تمام شد و جان خود را داد. البته این شهادت‌ها برای آبیاری شجرۀ طیبۀ انقلاب اسلامی نیاز بود و ارزشش را داشت؛ چراکه این انقلاب نعمتی کم‌نظیر است.

جایگاه شهید صدر در آن زمان چطور بود؟ ایشان چه نقشی در آن دوره ایفا کرد که تا این اندازه از اهمیت ایشان صحبت می‌شود؟

شخصیت مرحوم آقای صدر با فکر و اندیشه‌اش جهانی شد؛ هنگامی که اصل دین، مذهب، حوزه‌های علمیه و… در سدۀ اخیر از سوی رسانه‌ها، مجلات و روزنامه‌های متعدد مورد تهاجم قرار گرفت و نظریه‌پردازی‌های بسیاری انجام شد که دین از بین برود، شهید صدر در این موضوع ورود کرد و کتاب‌هایی همچون فلسفتنا، اقتصادنا و… را به رشته تحریر درآورد تا در مقابل افکار ماتریالیستی و عقایدی که به‌دنبال جدایی دین از مردم بود، بایستد که در آن زمان بسیار اثرگذار بود؛ به‌طوری‌که برخی از شخصیت‌های بزرگ جهان اسلام ایشان را تحسین کرده و از این شهید بزرگوار به‌عنوان معلم ثانی و معلم ثالث تعبیر می‌کردند.

این کار ایشان خدمت بزرگی در جان عرب به‌حساب می‌آمد. ما در ایران نیز بزرگانی همچون علامه طباطبایی(ره) و شهید مطهری(ره) را داشتیم که کتاب‌های بسیار خوبی نوشتند؛ اما ایشان در جهان عرب به‌شکل مکتبی شمولی و فراگیر مبارزه خود را آغاز کرد و دین اسلام را به‌عنوان یک نظام جامع مطرح نمود.

کتاب‌هایی که از این شهید نام بردم، واقعاً کارهای بزرگی بود که پس از عرضۀ آنان، آن‌قدر اثرگذار بود که حتی از سوی توده‌ای‌ها و مخالفان جریانات دینی مورد تهدید قرار گرفتند. در نهایت هم که وقتی انقلاب اسلامی آغاز شد، ایشان در همان مسیر ایستاد و جان خود را نیز تقدیم کرد.

نجف اشرف در زمان شهید صدر از وضعیت علمی مناسبی برخوردار بود و بزرگان بسیاری در آن حضور داشتند؛ اما چه شد که در این میان، فقط این شهید بزرگوار در این شکل در مقابل کمونیسم و لیبرالیسم قد علم کرد و کتاب‌هایی همچون فلسفتنا، اقتصادنا و… را نوشت؟ ایشان از چه ویژگی‌های خاصی بهره‌مند بود و از چه ظرفیت‌هایی استفاده کرد؟

سؤال خوبی است. [گذشته از مسائلی که معمولاً مطرح می‌شود] مرجعیت آیت‌الله‌العظمی حکیم در موفقیت‌های شهید صدر بسیار مؤثر بود؛ چراکه ایشان مرجعی بسیار مردمی و با عظمت و با نفوذ در عراق بود و سخن ایشان از مقبولیت بالایی برخوردار بود و انجام می‌شد. عظمت آیت‌الله‌العظمی حکیم در عراق همانند زعامت فوق‌العاده آیت‌الله‌العظمی بروجردی در ایران بود و مردم بسیار به سخنان او اهمیت قائل شده و آن را انجام می‌دادند. بنده این هیبت و بزرگی را در هر دو مرجع دیدم.

آیت‌الله‌العظمی حکیم مخالفت با احزاب کفر، نفاق و… را تأیید می‌کرد و به همین دلیل آیت‌الله صدر که در آن ابتدای جوانی در سایۀ مرجعیت ایشان فعالیت می‌کرد توانست به‌خوبی از این ظرفیت استفاده کند و اثرگذار باشد.

ظرفیت دیگری که سبب موفقیت شهید آیت‌الله صدر در عراق شده بود، جماعة‌العلمایی بود که به‌شکل یک تشکل حوزوی و با حضور استوانه‌های علمی نجف راه‌اندازی شده بود و شخصیت‌هایی همچون آقا شیخ مرتضی آل‌یاسین که دایی شهید صدر نیز بود، در آن حضور داشتند.

مؤسس جماعةالعلما چه کسی بود؟

همه‌چیزِ آن توسط شهید صدر بود و آقایان هم می‌پذیرفتند. به‌عنوان مثال مقالات این تشکل را ایشان می‌نوشت و مباحث فکری را به جامعه عرضه می‌کرد؛ ولی به اسم جماعة‌العلما به‌دست مردم می‌رسید و اعضای پای آن را امضا می‌کردند. حتی ظاهراً شهید صدر ابتدا که فلسفتنا را نوشت نمی‌خواست به اسم خود منتشر کند و پیشنهاد داده بود که همان را هم به اسم جماعة‌العلما منتشر کنند،‌ اما بعداً به‌دلایلی این اتفاق نیفتاد.

این جماعت در مناسبت‌های گوناگون از مردم دعوت عمومی می‌کردند و جلسات عظیمی تشکیل می‌شد و جماعة‌العلما مباحث موردنظر خود را مطرح می‌کرد؛ البته فقط یک تجمع ساده نبود؛ جریاناتی وجود داشت و مردم نیز می‌فهمیدند. حالا ظاهرش خیلی مشخص نبود که سیاسی باشد؛ ولی پشت پرده سیاسی بود و مردم نیز استقبال کرده و می‌دانستند که این یک اتفاق سیاسی است که جریان اسلامی در عراق را به‌عنوان یک جریان قوی نشان می‌داد. درواقع یک مانور بود.

این مراسم‌ها که در کربلا و نجف برگزار می‌شد، بسیار شلوغ می‌شد و دانشجویان و اساتید دانشگاه از بغداد و شهرهای دیگر در آن حضور پیدا می‌کردند و واقعاً در آن زمان و در مبارزه با تفکرات ضددینی مؤثر بود.

این مباحثی که فرمودید همچون مرجعیت آیت‌الله حکیم، جماعةالعلما و … از مسائل بیرونی است؛ به نظر شما در خود شخصیت شهید صدر چه‌چیزهایی وجود داشت که ایشان را از دیگران متمایز می کرد و توانست این کتاب‌ها را بنویسد و آن تأثیرات را در جهان اسلام داشته باشد؟

اینها دیگر یک بصیرت و دید خدایی است. برخی از انسان‌ها زودتر از دیگران پیش‌قدم بعضی از مسائل می‌شوند که شاید در تمام رهبران دینی این نکته وجود دارد. همانند امام راحل(ره) که در سنین پایین توانست کتاب کشف‌الأسرار را بنویسد. همیشه رهبران دینی که اسمشان در تاریخ ثبت می‌شود، این خصوصیات ممتاز را داشته‌اند.

البته پرهیز از ذاتیات [منافع شخصی] یکی از ویژگی‌های بسیار مهم شهید صدر بود. اینها کار خدایی است. حضرت حق همیشه در برهه‌ای از زمان افرادی را مسخّر می‌کند که از دین و حریم الهی، دفاع کنند و اگر این اشخاص نبودند، معلوم نبود که چه اتفاقاتی رخ می‌داد. دشمنان 1400 سال است که با بدترین وسائل و شیوه در حال مبارزه با شیعه هستند و به دنبال نابودی آن می‌باشند؛ اما عده‌ای از اولیای خدا از حریم و افکار اسلام دفاع کرده و خود را سپر بلا قرار می‌دهند و جانفشانی‌های بسیاری انجام داده و می‌دهند تا اسلام حفظ شود.

البته ایشان به غیر از پرهیز از ذاتیات، نبوغ علمی هم داشت؛ اما این نبوغ به‌تنهایی کارساز نیست؛ چراکه برخی عقل و نبوغ داشته، ولی در راه غیر خدایی مصرف می‌کنند؛ اما ایشان آن را در راه خدا خرج کرد.

یکی دیگر از مسائلی که تقریباً تمام شاگردان شهید صدر (رضوان‌الله‌علیه) برآن اتفاق نظر دارند، فکر جامع ایشان بود و وقتی مبحثی از فقه یا دروس دیگر مطرح می‌کرد، با یک شمول و جامعیت آن را طرح می‌کردند. این اوصاف در کتاب‌های ایشان نیز به‌خوبی دیده می‌شود.

به نظر شما امروز اگر نظام اسلامی بخواهد از اندیشه‌های شهید صدر استفاده کند، کدام‌یک از بخش‌های اندیشه‌های این شهید بیشتر برای نظام اسلامی ضروری است و باید به آن توجه داشته باشد؟

یکی از معضلات امروز جامعه اسلامی مسئلۀ رباست که معضلی جهانی بوده و ایشان برای آن نظریه داشتند.

همچنین مسائل پولی و مالی و مباحثی از این دست از دیگر بخش‌هایی است که نظام اسلامی می‌تواند از آن استفاده کرده و به آن توجه داشته باشد.

آثار شهید صدر چه کمکی می‌تواند بکند؟ کدام بخش‌های آن و کدام اندیشه‌های شهید صدر می‌تواند در حل این معضل کمک نماید؟

ایشان در کتاب اقتصادنا، نظریه منطقةالفراغی دارد که بنا بر آن، به فقیه اختیاراتی داده می‌شود. این منطقةالفراغ به این معناست که مسائل و مشکلاتی که وجود داشته و راه حلی برای آن نیست، به فقیه تحویل داده می‌شود تا آن را حل نماید که اگر ضرورت‌ها اقتضا کرد چه کار کند؟ این خودش راه‌گشاست که آیا فقیه می‌تواند مثلاً حلالی را حرام کند. به‌عنوان مثال بگوید مردم به حج واجب نروند یا مباحث و مثال‌های دیگر. دست فقیه با این منطقةالفراغ باز است تا برخی از مشکلات را مرتفع نماید و این از مسائلی است که شهید صدر به آن قائل بوده و دیگر فقها به این شکل به آن قائل نیستند.

آن قسمتی از نظریهۀ فقهی شهید صدر که مربوط به مبحث ولایت فقیه در منطقةالفراغ می‌شود، یکی از مباحثی است که به نظر شما امروز می‌تواند راهگشا باشد؟

بله این قسمت از نظریۀ شهید صدر بسیار راه گشاست.

در پایان ضمن تشکر از لطف جنابعالی، اگر نکتۀ خاصی باقی مانده بفرمایید.

این، خدمت و کار بسیار بزرگی است که شما در حال انجام آن هستید. معرفی شهید صدر یعنی معرفی علم، معرفی دین، معرفی انقلاب و واقعاً همه چیز در آن هست.

ایشان مرجع اعلی نبودند؛ اما مرجعی بودند که در جهان اسلام از ایشان به‌عنوان مرجع بزرگ استفاده می‌شد و اگر زنده می‌ماند حتماً به آن بالاترین درجات [دنیوی و اجتماعی و سیاسی] می‌رسید؛ ولی ایشان بر روی تمام این مباحث پا گذاشت و گفت: ذوب در امام شوید. خود ایشان نیز فرمود: من یک سرباز امام هستم و این نظام را دوست دارم و آرزومندم که خدمتگزار این نظام باشم و جان و مرجعیت خود را در این راه تقدیم کرد.

ایشان به دیگران می‌فرمود: برای مرجعیت من تبلیغ نکنید؛ برای امام تبلیغ کنید. این کارها کم اتفاق می‌افتد و بسیاری از اشخاصی که با حوزه و روحانیت سر ستیز دارند، این مباحث را نمی‌بینند که این اشخاص بزرگ چطور در مواقع خطر، جان خود را تقدیم می‌کنند. این مباحث فقط در حوزه‌ها و آن هم به برکت تشیع و امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) وجود دارد.

 

دکتر حسن لاهوتیان در نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‎های کلامی شهید صدر» به تبیین نوآوری‎های کلامی شهید صدر پرداخت.

وی گفت: خیلی متفکران ما دیدگاه‎های مشابه شهید صدر از حیث کلامی داشته‎اند، اما به‌خاطر اینکه اینها مبانی خودش را پیدا نکرده، مورد توجه قرار نگرفته است.

وی افزود: مثلاً در مسئلۀ جبر، اصولیین قائل‌اند مسئلۀ جبر یک پاسخ متفاوتی با آنچه فیلسوفان می‎گویند دارد. بحثی را تحت عنوان سلطنت بیان می‎کنند. در آثار محقق نائینی و آقای خوئی نمی‎توانیم ارتباطی با این برقرار کنیم، چون اینها مبانی لازم خودش را ندارد.

توسعه شهید صدر در مواد قضایا و طرح عنوان سلطنت

وی ادامه داد: مثلاً در قاعده وجوب: «الشیء ما لم یجب لم یوجد» می‎گویند این را قبول نمی‎کنیم. انسان نسبت به افعال خودش سلطنت دارد و وجوب بر او حاکم نیست. ما با نگاه فیسلوفانه قبول نمی‎کنیم و می‎گوییم قاعدۀ عقلی قابل تخصیص نیست.

دکتر لاهوتیان افزود: شهید صدر در همین بحث اولا بین مسئله کلامی جبر و مسئله فلسفی جبر تفکیک کرده. از حیث کلامی می‎پرسیم فاعلِ افعال انسان کیست؟ خدا یا انسان؟ اینجا امر بین الامرین مطرح می‎شود. اما یک مسئله فلسفی جبر داریم که طبق قاعده وجوب، هر کاری و هر معلولی وقتی موجود می‎شود که ضرورت پیدا کند. ما هم مثل دیگر علت‎ها در سلسله این علت‎ها وجوب پیدا می‎کنیم، فعالیت ما هم ضرورت پیدا می‎کند.

وی افزود: شهید صدر برای سلطنتی که ما بر افعال خودمان داریم در فلسفه مبنای فلسفی درست کرده.

او ادامه داد: در جایی که می‎گوییم مواد قضایا امتناع، وجوب و امکان است، شهید صدر در این حصر خدشه می‎کند. نسبت چهارمی تحت عنوان سلطنت بیان می‌کند که در رابطه بین انسان و افعال خودش است. هر فاعل مختاری با افعال خودش نسبت سلطنت دارد.

طرح توالد ذاتی و جایگاه احتمال در اندیشه شهید صدر

او گفت: مبنای دوم همین نظریه معرفت‎شناختی و توالد ذاتی است و احتمال کلاً در نظام فکری شهید صدر خیلی نقش ایفا کرده. در نظریه شناخت ایشان هست. در اصولشان احتمال را از باب حق‌الطاعه استفاده می‎کند و مطلق احتمال را منجز می‎داند. یک جای دیگر هم استفاده کرده که کلامی است.

وی ادامه داد: وقتی وارد بحث کلام می‎شویم و سؤال می‎کنیم اصلاً چرا باید سمت شناخت خدا و معرفت دین و خدا برویم؟ در کتاب کلامی از قاعده وجوب شکر منعم یا دفع ضرر محتمل که عقلاً واجب است، استفاده می‎کنند. شهید صدر در بحث حسن و قبح شرعی آنجا که به اشاعره اشکال می‎شود، از اشاعره دفاع می‎کند. می‎گوید نیاز به این دو گزاره نداریم و حتی کسانی که قائل به حسن و قبح عقلی هستند هم آنچه وجوب معرفت را برایشان ایجاد کرد، احتمال بود.

اعم دانستن واقعیت از وجود

دکتر حسن لاهوتیان در ادامه گفت: مبنای سومی شهید صدر دارد و خیلی این مبنا را تکرار می‎کند. «العالم الواقع اوسع من عالم الوجود»؛ این عبارت خیلی در آثار ایشان تکرار شده. شهید صدر قائل است واقعیت اعم از وجود است. در تاریخ فلسفی و کلامی خودمان معتزله قائل به این هستند. در کتب مرسوم فلسفی، دیدگاه معتزله را در تساوق شیء و وجود مطرح می‎کنند.

وی ادامه داد: طرح این مطلب که واقعیت اعم از وجود است و واقعیت‎‌هایی داریم که موجود نیستند، ممکن است خیلی عجیب به نظر برسد.

دکتر لاهوتیان افزود: گاه اشکال می‎کنند که شهید صدر بین نفس‌الامر منطقی و نفس‌الامر واقعی خلط کرده و نفس‌الامر را نفهمیده، درحالی‌که این در تقریرات درس خارج شهید صدر هست. شهید صدر آنجا بحث فیلسوفان را هم ذکر می‎کند.

نقد تلقی رایج از معقولات فلسفی

وی افزود: مبنای چهارم تعریفی است که از معقولات فلسفی دارند. معروف است که معقولات فلسفی عروضشان در ذهن است و اتصافشان در خارج. شهید صدر بارها با این مخالفت کرده و گفته این بی‌معناست. صدرا هم همین حرف را دارد که با اعتراض حاجی سبزواری مواجه شده. شهید صدر هم مثل ملاصدرا همین تعریف را از معقولات فلسفی دارد.

وی گفت: معقولات فلسفی‎ای که صدرا ارائه می‎دهد، در حاشیه محقق سبزواری اعتراض می‎کند که این حرف کلاً قواعد فلسفی را به هم می‎ریزد. می‎گوید این خلاف بداهت هم هست. طبق مبنای شهید صدر این اشکال سبزواری به ملاصدرا شاید وارد باشد، اما به شهید صدر وارد نمی‎شود. اشکال این است که قائل‌اید امور عدمی هم باید در خارج باشد. شهید صدر می‎گوید امور عدمی هم در خارج هستند. حاجی می‎گوید این خلاف بداهت است.

برهان نظم

دکتر لاهوتیان گفت: برهان نظم برای شهید صدر جایگاهی پیدا می‎کند که برهان صدیقین برای صدرا دارد. این برهان این‎قدر برای او اهمیت دارد.

نقد شهد صدر بر استدلال بر نبوت

وی افزود: در بحث اثبات نبوت، شهید صدر از همین توالد ذاتی استفاده کرده. یک اشکالی دارد به برهانی که از ابتدای علم کلام بوده و از آن استفاده می‎شده. متکلمین می‎گویند معجزه دلیل بر نبوت است، چون اگر خدا به یک فرد کاذب معجزه دهد، او مردم را گمراه می‎کند. گمراه کردن مردم قبیح است. خدا هم فعل قبیح انجام نمی‎دهد. این استدلال معروفی است که در باب رابطه معجزه و نبوت است.

دکتر لاهوتیان ادامه داد: شهید صدر می‎گوید این مقدمه قبح اضلال به چه درد استدلال شما می‎خورد؟ آنکه می‎آید معجزه می‎آورد و می‎خواهد گمراه کند، آیا معجزه‎اش دلالت بر نبوت می‎کند یا نه؟ اگر کرد نیازی به قبح تضلیل نداریم. قبل از اینکه بحث هدایت و تضلیل مطرح شود، بحثمان این است که آیا معجزه دلالت بر نبوت می‎کند یا نه. اگر کرد که کرد. اگر دلالت می‎کند، پس یک منشأ دیگری دارد. خود ایشان با توالد ذاتی نبوت را اثبات می‎کند. بحث جالبی هم در باب اعجاز قرآن دارند.

وی تأکید کرد: در امامت هم توالد ذاتی قابل پیگیری است. برخی شاگردان شهید صدر این را پیگیری کرده‎اند.

حسن و قبح در اندیشه شهید صدر

دکتر لاهوتیان همچنین گفت: از ولایت و سلطنت در بحث حسن و قبح استفاده می‎کنند. شیهد صدر حسن و قبح را خیلی جامع و متقن بحث کرده. نظر خودشان در ابتدا حسن و قبح عقلایی بود و متمایل به دیدگاه محقق اصفهانی بودند. در چند ماهی که درسشان حسن و قبح بود، از طرفداران حسن و قبح عقلی شدند. دیدگاه خود شهید صدر در واقع با این بحث‎ها متحول شد. بحث‎های بسیار دقیقی است.

وی افزود: بحث معناشناسی اخلاقی و معنای حسن و قبح را بحث می‎کنند. معنای مشهوری هست که حسن فعلی است که فاعل آن مستحق مدح است. قبیح نیز فعلی است که فاعل آن مستحق قدح است. شهید صدر این تعریف را رد می‎کنند و تعریف دیگری ارائه می‎دهند. حسن و قبح ضرورت‎های اخلاقی هستند که در لوح واقع ثابت‌اند. از جمله واقعیاتی هستند که وجود نیستند. برخی واقع‎ها واقع بالوجود هستند و برخی واقع بالذات. حسن و قبح واقع بالذات است. در خارج نباید دنبال آنها بگردیم.

وی تأکید کرد: برخی اساتید ما مثل آقای مصباح، حسن و قبح را ضرورت بالقیاس و یا برخی مثل دکتر حائری ضرورت بالغیر می‎دانند.

نتیجه‎گرایی اخلاقی در اندیشه شهید صدر

دکتر حسن لاهوتیان گفت: شهید صدر برای اولین بار در تاریخ فلسفه به نفع غایت‎گرایی و نتیجه‎گرایی اخلاقی برهان می‎آورند و نقد می‎کنند. اینجا می‎توان نتیجه گرفت ملاصدرا واقع‎گرای اخلاقی است.

وی افزود: در معرفت‎شناسی اخلاقی، مباحث عقل عملی را با وظیفه‎گرایی کانت مقایسه کنید. اشکالاتی که به کانت شده را با نگاه شهید صدر می‎توان پاسخ داد.

گزارش تصویری این نشست را اینجا ببینید

در نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‎های کلامی شهید صدر» که با همکاری بنیاد فرهنگی امامت در قم برگزار شد، پس از حجت‌الاسلام خسروپناه، حجت‌الاسلام سبحانی درباره مبانی، روش‌ها و نوآوری‎های شهید صدر سخن گفت.

شهید صدر استثنایی در میان اندیشمندان اسلامی

حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی بیان کرد: شهید صدر انصافاً یک نابغه و استثناء در بین اندیشمندان ما بود. متأسفانه در آستانۀ اوج بلوغ علمی دچار آن صدمه و فاجعه شهادت ایشان شدیم. من به‌عنوان کسی که از خوانندگان فعال آثار ایشان است، تردید ندارم اگر ایشان سال‎هایی می‎ماند و هم‎چنان اندیشه می‎کرد و می‎گفت و می‎نوشت، ما امروز میراث گرانسنگ بیشتری در اختیار داشتیم.

وی افزود: بحث‎های مهم و اساسی شهید صدر همچنان مکتوم و مخفی مانده است. چون موضوع جلسه بحث ولایت و توجه به سیره و آرمان‎های اسلامی اهل‎بیت(ع) است، سعی می‎کنم در ضمن اینکه به این موضوع می‎پردازم و یک طرح‌واره‎ای از اندیشه‎های شهید صدر را عرض می‎کنم، به پاره‎ای از نوآوری‎های تأسیسی بنیادی شهید صدر هم اشاره کنم. شاید سبب شود طرحی جدید در مطالعات اعتقادی و کلامی ما گشوده شود.

مواجهه شهید صدر با مکتب‎های رقیب

استاد سبحانی تصریح کرد: شهید صدر دغدغه بنیادی در حوزۀ اندیشه و فکر اسلامی دارد. آغازگر حرکت علمی او یک مواجهه نسبت به انحرافات و مکتب‎های رقیب است. اقتصادنا و فلسفتنا در اوائل دهه سوم زندگانی او نوشته شد. هر دو کتاب، پاسخی است به دو مسئله اساسی عصر او؛ مسائل بنیادینی که از غرب آمده: مارکسیسم و لیبرالیسم. شهید صدر با فلسفتنا و اقتصادانا هم طرحی از اندیشۀ اسلامی را ارائه می‎کند و هم پاسخی بنیادین به یک موج جدید از اندیشه‎های فکری و فرهنگی دارد.

توجه شهید صدر به مسائل روز

وی افزود: نهاد و بنیاد اندیشۀ صدر بر محور تفکر، بینش و اعتقادسازی بنا شده است. اگر کسی می‎خواهد شهید صدر را قرائت کند، این عنصر باید به‌عنوان عنصر اصلی شخصیت او مورد توجه قرار گیرد. هرجا صدر در روال طبیعی حوزۀ علمیه در فقه و اصول با یک مسئلۀ فکری برخورد می‎کند، یا مسیر درسش را تغییر می‎دهد یا درسش را تعطیل می‎کند یا در اولین فرصتِ تعطیلیِ درس، به آن بحث می‎پردازد. این در طول زمان با حیات علمی شهید صدر تا آخرین لحاظات حیات او همراه است.

لزوم مطالعۀ روش‎شناسی و نظریۀ امامت شهید صدر

استاد سبحانی گفت: در آثار مختلف او چه در محاضرات چه در رساله‎های کوتاه چه لابه‎لای رساله‎های اصولی او کاملاً روشن است که او مسئله امامت و ولایت دارد و به جد روی موضوع فکر می‎کند.

وی افزود: شهید صدر در بحث امامت را باید از دو منظر مطالعه کرد. یکی به‌لحاظ رویکرد امامتی او که به روش‎شناسی ویژۀ شهید صدر در حوزۀ مطالعات اسلامی برمی‎گردد و دوم به نظریۀ امامت شهید صدر. هر دو عنوان در نظر ایشان دائم در حال رشد و تکامل است.

قابل نقد بودن نظریۀ امامت شهید صدر

استاد محمدتقی سبحانی ادامه داد: از همان محاضرات، یا دیگر آثارشان اندیشۀ امامت ایشان روشن است. یک نظریه را تا آخرین بحث که در الاسلام یقود الحیاة است، می‎خواهند پیش ببرند. این کتاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به‌عنوان طرحی برای جمهوری اسلامی نوشته شد. در مقدمه که مسئلۀ استخلاف الهی را مطرح می‎کنند، گریزی به مسئله امامت هم دارند. این بخش خودش یک بحث مستقلی می‎خواهد. حتماً نکات بسیار دقیق و توجهات ویژه‎ای به امامت و ولایت دارد و البته نقدهایی هم به اندیشه ایشان وارد است. ممکن است بتوان گفت اگر ابتدا و انتهای نظریه ایشان را جمع کنیم، در یک نظریه واحد قابل‌جمع نیست.

جدایی‎ناپذیری رسالت و امامت

استاد سبحانی گفت: طرح نظریۀ امامت شهید صدر تبیین امامت از درون اصل رسالت است. تمام تلاش ایشان این است که نشان دهد امامت چیزی جز رویۀ دوم رسالت نبوی نیست. بدون رسالت، امامت را نمی‎توان فهمید و بدون طرح امامت، فهم دقیق رسالت، روشن و واضح نمی‎شود. ایشان چه در بحث‎های تاریخی، چه بحث‎های تبیینی و اعتقادی، دنبال بیان این نکته است که رسالت و امامت جدایی‎ناپذیر است. در نگاه ایشان اگر کسی فهم درستی از رسالت پیامبر داشته باشد، بی‌تردید امامت را تأیید می‎کند.

وی تصریح کرد: در طرح نظریۀ امامت، ایشان معتقد است اگر کسی رسالت پیامبر و سیره و سخنان آن حضرت را به‌صورت واقعی و موضوعی دنبال کند، بی‌تردید حکم می‎کند حتماً طرحی برای بعد از پیامبر پیش‎بینی شده تا این رسالت به سرانجام خودش نزدیک شود.

وی افزود: در کتاب «ائمة اهل البیت و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة» اهل‌بیت را باید در تقویت و استمرار اسلام دید. حرف اصلی ایشان هم همین است. اگر کسی تاریخ اسلامی را مطالعه کند و گزینه‎های فراروی جامعۀ پیامبر را پیش رو بگذارد، متوجه می‎شود تنها گزینه، طرحی برای وصایت است.

ماجرای نقد شریعتی بر شهید صدر و پاسخ ایشان

وی ادامه داد: مرحوم صدر کتاب «بحث حول الولایة» را در نقد اندیشه‎های عبدالله فیاض در باب بنیاد تشیع که امامت است نوشته. وقتی این کتاب به ایران آمد، شریعتی به این مقدمه نقد نوشت. وقتی این به نجف رسید، ایشان یک پاسخ مفصل نوشت و گفت در ایران باید چاپ شود. آن‌چنان فضا به نفع دکتر شریعتی داغ بود که نزدیکان شهید صدر که می‎دانم چه کسانی بودند، توصیه کردند این پاسخ‎ها نباید در ایران چاپ شود. دوستان متن کتاب عبدالله فیاض و نقدهای شهید صدر در کتاب «بحث حول الولایة» و نقدهای شریعتی را به آن بخش ببیند. شریعتی طرحی دارد و می‎خواهد طرحش را کنار طرح شهید صدر بگذارد. طرح شریعتی می‎خواهد بین وصایت و شورا جمع کند و نقدش از این منظر به شهید صدر است. این مجموعه گویای نگاه عمیق و دقیق شهید صدر به مسئلۀ ولایت و وصایت است. خود این قابل مطالعه است. این بحث نظریه امامت از دیدگاه شهید صدر بود.

بررسی روش‎شناسی شهید صدر

استاد سبحانی سپس به بحث دوم یعنی روش‎شناسی شهید صدر پرداخت و گفت: بخش دوم به نظرم مهم‌تر است و سرآغاز یک نگاه مطالعاتی جدید به حوزۀ مطالعات اسلامی است.

این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: مرحوم صدر یکی از شخصیت‎های نادری است که در دوران معاصر ما به مسئلۀ روش‎شناسی و متدولوژی توجه کرده. حتی در بین اندیشمندان نوگرای حوزه کمتر کسی داریم که بحث روش‎شناسی را دنبال کرده باشد و نوآوری داشته باشد.

روش اصولی و روش منطقی

وی افزود: دو روش معمول در حوزه علمیه داریم؛ یکی علم اصول و دیگری منطق. اصول را فعلاً کنار می‎گذاریم. خودش داستانی دارد که شهید صدر در بحث منطقِ فهم متن و استنباط چه نگاهی دارد؛ آیا مسلک اصولیین را به‌تمام‌معنا پذیرفته یا حاشیه دارد یا تأسیس‎هایی دارد. این در جای خودش را بیان بحث شود.

مواجهه شهید صدر با دو منطق حاکم در منطق استدلال

استاد سبحانی گفت: در منطق استدلال نه منطق استنباط، مرحوم صدر در عصر خودش با دو منطق حاکم مواجه است. یکی منطق استدلالی ارسطویی و دوم منطق تجربی پوزیتویستی. می‎توانید به کتاب مبانی منقطی استقرا یا رساله‎ای که قبل از آن با عنوان “التأسیس للمنطق الذاتی” نوشت مراجعه کنید. حتماً این رساله را قبلاً بخوانید.

وی افزود: ایشان وقتی درس اصول می‎دهند، در مباحث قطع و ظن با پرسش‎هایی مواجه می‎شوند. مسائل روز را در درس مطرح می‎کنند. بحث بالا می‎گیرد. ایشان احساس می‎کند با این بحث‎های جاری اصولی این سؤالات قابل پاسخ نیست. درس را تعطیل می‎کنند یا درس به تعطیلات می‎خورد. یک گعده علمی تشکیل می‎دهند. آثار غربی‎ها و مسلمین را می‎بینند و بحث می‎کنند که مبنای حجیت قطع کجاست. ما این را راحت در اصول می‎گوییم و رد می‎شویم. قطعی که می‎گوییم هم قطع شخصی و روان‎شناختی است. این به هم ریختن اساس حجیت است. قطع در تفسیر برخی اصولیان معاصر نفی حجیت قطع است. اصلاً نفی حجیت فقه است. قطع شخصی روان‎شناختی که از ادله برای فرد قطع حاصل می‎شود و این را مبنای فهم دین قرار می‎دهد، قابل‌قبول نیست. این پرسش برای مرحوم صدر جدی می‎شود. بحث از گعده به درس خارج می‎آید. یک بار تقریر می‎شود. اولین بار رساله التاسیس للمنطق الذاتی را می‎نویسند. می‎گویند دو منطق داریم. منطق ارسطویی و منطق پوزیتویستی.

نقد منطق ارسطویی

استاد سبحانی با اشاره به دو منطق ارسطویی و پوزیتویستی ادامه داد: از دیدگاه شهید صدر این دو منطق کافی نیست و باید منطق جدیدی را تأسیس کرد. تعبیر ایشان این است که منطق ارسطویی توالد موضوعی دارد. اصطلاح توالد موضوعی و توالد ذاتی دارند. نقص بزرگ منطقی ما در حوزه استدلال این است که ارسطو آمد برای صورت، منطق و متدولوژی ارائه داد اما برای ماده کار ارسطو ناتمام ماند. تنها در صناعات خمس آن هم در برهان و جدل به ماده پرداخت. مرحوم صدر منطق ارسطو را از حیث ماده نقد می‎کند. شیوه و رویکرد ارسطو در تبیین موضوع استدلال کافی نیست. اسم این منطق جدید را توالد ذاتی می‎گذارد.

ریشه مبانی قطع اصولی

استاد سبحانی افزود: مبنای قطع اصولی ما کجاست؟ این را به تفصیل در جامعةالمصطفی در دکتری بحث کردم. قطع اصولی ما یک امر حادثی است که ریشه‎اش در یقین کلامی یعنی آثار شیخ مفید و سایر بغدادی‎های ماست. وقتی آنها می‎گفتند یقین، آن یقین همین توالد ذاتی است که مرحوم صدر می‎گوید.

ترجیح منطق متکلمانه توسط شهید صدر

وی گفت: مرحوم صدر در میانه دو یقین یعنی یقین ارسطویی و یقین متکلمانه یقین دوم را ترجیح می‎دهد. می‎گوید اولی را قبول داریم اما محدودیت دارد و مشکل تفکر را حل نمی‎کند. منطق مکمل، منطق توالد ذاتی است.

طرح مسئله استقرا

وی ادامه داد: شهید صدر در مبانی منطقی استقرا نشان می‎دهد یکی از راه‎های مهم استقراست. از حساب احتمالات استفاده می‎کند و روشن می‎کند راه و روش رسیدن به یقین لزوماً روش ارسطویی نیست.

وی گفت: ایشان معتقد است این منطق است که راه را در حوزۀ مطالعات اسلامی بازمی‎کند. منطق استقراءِ او با کل اندیشۀ او گره خورده است. معتقد است با منطق ارسطویی یا پوزیتویستی نمی‎توان فقه و تاریخ و عقاید را پیش برد.

پذیرش برهان نظم مبتنی‌بر استقراء

استاد سبحانی ضمن اشاره به منزلت استقراء در مباحث شهید صدر، افزود: اینکه این را در مسئلۀ وجود خدا تمام می‎کند و نشان می‎دهد برهان نظم یک برهان استدلالی یقینی است، از همین باب است. از نگاه ارسطویی برهان نظم یقینی نیست؛ یا تثمیل است یا استقراء. خیلی تلاش شده دلیل نظم را برهانی کنند؛ اما نشده، چون مبتنی‌بر مشاهدات و استقراء مصادیق است. از دیدگاه منطق ارسطویی برهان نظم، برهان نیست. فیلسوفان در هیچ اثر فلسفی نامی از این برهان نیاورده‎اند. چون حداکثر جدلی است، نه برهانی. مرحوم صدر در مقدمۀ الفتاوی‌الواضحة می‎گوید برهان نظم، برهان است و یقینی است، اما مبتنی‌بر منطق توالد ذاتی، نه منطق ارسطویی.

مشکل فقدان روش‎شناسی صحیح برای مطالعات اسلامی

وی افزود: از نگاه شهید صدر بسیاری از مطالعات اسلامی مکتوم مانده. دلیلش هم این است که روش‎شناسی درست برای مطالعات اسلامی نداریم.

نقد دیدگاه رایج اصولی در باب قطع

استاد سبحانی با اشاره به دیدگاه اصولی معروف در باب قطع گفت: گفته‎اند قطع چه از پریدن کلاغ حاصل شود، چه از چیز دیگر حجت است. شهید صدر می‎گوید قطعی که از تواترات و تجربیات حاصل می‎شود، با قطعی که از پریدن کلاغ حاصل می‎شود فرق دارد.

نقد کم‎اعتنایی بینادی حوزه به روش‎های تاریخی

استاد سبحانی تأکید کرد: مشکل اصلی ما در حوزۀ مطالعات تاریخی چیست؟ چرا تاریخ از منظومۀ مطالعات دینی ما بیرون رفت؟ موج جدید نقد، نقدهای تاریخی است. حوزۀ علمیه از بنیاد نسبت به روش‎های تاریخی کم‎اعتنا و کم‎مهر است؛ چون منطق تفکر ما مطالعات تاریخی را یقینی نمی‎داند؛ چون در مقدمات برهان قرار نمی‎گیرد؛ علوم ظنی است. به چه دردی می‎خورد؟!

وی افزود: قرآن کریم بسیاری از ادله و شواهد خودش را از تاریخ می‎آورد. مرحوم صدر معتقد است از طریق منطق توالد ذاتی می‎توان مطالعات تاریخی را احیا کرد. «بحث حول الولایة»، «ائمة اهل البیت و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة» و… همه مطالعۀ تاریخی است. تمام مباحث شهید صدر در حوزۀ ولایت و امامت ناظر به تاریخ است.

نگاه شهید صدر به تاریخ

استاد سبحانی گفت: می‎خواهم بگویم رویکرد روش‎شناختی ایشان به تاریخ چیست. ایشان تاریخ را منبع و مصدر می‎داند، نه اینکه صرفاً عبرت باشد. استدلال ایشان بر حقانیت ولایت و امامت مبتنی‌بر یک تحلیل تاریخی است که از منطق توالد ذاتی ایشان برمی‎خیزد. روش‎شناسی ایشان جمع شواهد و قرائن است که مجموعۀ اینها به شما یقین ذاتی می‎دهد. از تاریخ بر حقانیت امیرالمؤمنین و وجوب نص استدلال می‎کند.

وی افزود: مرحوم صدر در امامت عامه از تاریخ استفاده می‎کند. بحث حول المهدی اثبات وجود نص است. اثبات شرط عصمت است. اثبات یک طرح امامت عامه است. می‎گوید اگر کسی رسالت اسلامی و سیرۀ پیامبر و واقعیت‎های بعد پیامبر را مطالعه کند، یقین می‎کند پیامبر هم به‌صورت پیشینی و هم پسینی نگاهش مبتنی‌بر امامت بوده.

استاد سبحانی افزود: ایشان در کتاب امامان اهل بیت یک استدلال تاریخی بر حقانیت می‎کند. امامان اهل بیت، امامت خاصه است با نگاه تاریخی. چون این نگاه و رویکرد را نمی‎شناسیم، نمی‎توانیم تشخیص دهیم که ایشان به‌صراحت و اشاره می‎گوید بحثم برای اثبات ولایت اهل‌بیت است.

وی گفت: نقدهای تند نسبت به خلافت دارد. فدک در تاریخ چیست؟ فدک برای ایشان فقط یک نمونه است. صدیقۀ طاهره محور نقد را فدک می‎گذارند. مرحوم صدر نشان می‎دهد فدک در تاریخ بزرگ‌ترین علامت نقد خلافت خلفا است. نشان می‎دهد اینها اعتنایی به سنت پیامبر نداشتند. نقدها از منظر تاریخی آن‎قدر روان، منطقی، معتدل و روش‎شناسانه است. ما یک موج استبصار در جهان عرب تحت‌تأثیر آثار شهید صدر داریم. کسانی رهبر فکری بودند در مراکش و… .

دو روش اصلی امامت‎پژوهی

حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی گفت: امامت در تاریخ تفکر شیعه روش‎های مختلفی داشته. دو روش مهم امامت‎پژوهی داشتیم: امامت‎پژوهی کلامی یا تطبیقی که از شیخ مفید و هشام و مؤمن‌الطاق تا دوران معاصر بزرگان زیادی داشته. در دوران معاصر هم بزرگ‌ترین شخصیت علامه میرحامد حسین و مدرسۀ لکنهو بود. ادامه این راه هم در آثار مرحوم مظفر، علامه امینی و… است.

وی افزود: خط دوم، مطالعات درون‎متنی یا امامت تبیینی بوده. اینها معرفةالامام است. این را بیشتر محدثان ما داشتند؛ کلینی، علامه مجلسی، ضیاءالعالمین، مرحوم شفتی، اثبات‌الولایۀ مرحوم نمازی و….

لزوم طرح مطالعات تاریخی امامت

استاد سبحانی تأکید کرد: خط دیگری باید گشوده شود که خط مطالعات تاریخی امامت یا تاریخالامامة است. انه به این معنا که از امامت گزارش کنیم. باید ادله اثبات امامت را چه در امامت عامه چه خاصه، از درون واقعیت جهان اسلام بگیریم. می‎توان از درون متن تاریخ و مستندات تاریخی با آن واقعیت رسالت پیامبر، واقعیت اتفاقات بعد از پیامبر و واقعیت حیات پیامبر، اثبات کرد حقانیت از آنِ اهل‎بیت است.

وی در خاتمه گفت: یکی از سرآمدان آغازگر این رویکرد روش‎شناسی، مرحوم علامه شهید صدر است. متأسفانه شاگردان ایشان هم در ادامه این اندیشه‎ها تلاشی نکردند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر خسروپناه در نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‎های کلامی شهید صدر» که در قم و با همکاری بنیاد امامت برگزار شد به روش‌شناسی آثار کلامی شهید صدر پرداخت و گفت:

شهید صدر یک مکتب فکری است

حجت‌الاسلام‌والمسلمین خسروپناه در نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‌های کلامی شهید صدر» بیان کرد: شهید صدر یک شخص نیست؛ یک مکتب فکری است که نوآوری‎ها و نظریه‌‎پردازی‌‎های فراوانی داشته است. ایشان انصافاً شخصیتی بود که از زمان خودش جلوتر بود. حجاب معاصرت از موانع درک انسان‌های بزرگ است.

وی همچنین افزود: بحثی که دوستان ترتیب دادند، پژوهشی درباره ولایت است و نگاهی که شهید صدر به مسئله ولایت و امامت دارد.

استاد خسروپناه در تبیین این بحث در ابتدا خلاصه‌‎ای از کتاب «پژوهشی درباره ولایت» را مورد اشاره قرار داد و به تحلیل روش‎شناسی شهید صدر در این کتاب پرداخت.

تشیع یک اصل بود، نه یک پدیدۀ عارضی

حجت‌الاسلام خسروپناه در این نشست که به همت بنیاد امامت و در سالن اجتماعات این بنیاد برگزار شد، تصریح کرد: شهید صدر در کتاب پژوهشی درباره ولایت به چند نکته کلیدی اشاره دارد. یکی اینکه تشیع را نباید یک پدیدۀ ناگهانیِ شکل‎گرفته در طول تاریخ دانست. تشیع یک امر اتفاقی نیست که از طریق عبدالله‌بن‌سبا و فعالیت‎های حزبی او یا به هر دلیل به‌صورت تصادفی و رَندوم ایجاد شده باشد. تشیع یک اصل بود، نه یک پدیدۀ عارضی در جامعه اسلامی.

اینکه شیعیان به‌لحاظ تعداد و جمعیت کمترند، این اندک بودن نسبیِ افراد دلیل بر این نیست که بگوییم استثناء است و اصل نیست. تشیع یک واقعیت استثنائی نیست؛ یک اصل است. زمینه‎هایش از زمان نبی مکرم اسلام پدید آمد.

توضیح شهید صدر در مورد خلط میان اصطلاح و شکل‎گیری محتوا و نقد دیدگاه مدرسی طباطبایی

استاد خسروپناه تأکید کرد: شهید صدر این نکته را هم اشاره می‎کنند که اصطلاح شیعه و تشیع کِی به‌وجود آمد. او می‎گوید این را با محتوای تشیع خلط نکنید. برخی مواقع اصطلاح بعداً شکل می‎گیرد. آقای مدرسی طباطبایی در کتاب فرایند تکامل این خلط را دارد. می‎گوید چون اصطلاح عصمت به‌صورت یک بار معنایی خاص در زمان خاصی شکل گرفته پس این اعتقاد در زمان ائمه بین اصحابه نبوده است. این خلطِ بین شکل‎گیری اصطلاح و شکل‎گیری محتواست. این را شهید صدر توضیح می‎دهد.

پرسش شهید صدر از ولادت مذهب تشیع و شکل‎گیری گروه شیعه

او افزود: شهید صدر دو سؤال مطرح می‎کند. این دو سؤال این است که اولاً مذهب تشیع چگونه ولادت یافت و ثانیاً گروه شیعه چگونه پدید آمد.

تبیین تشیع به‌مثابۀ رهاورد طبیعی اسلام

وی در ادامه تصریح کرد: شهید صدر تحلیل زیبایی را بیان می‎کند که تشیع رهاورد طبیعی اسلام است. چون اسلامی که رسول الله بیان و معرفی کرد، این بود که جامعه جاهلی را به جامعه اسلامی دعوت کرد. این رهاورد بزرگی بود و بعد از وفات پیامبر باید استمرار پیدا می‌کرد و رسول الله هم به این نکته توجه داشت. پیامبر غیر از مقام عصمت و وحی به‌عنوان یک شخصیت تأثیرگذار اجتماعی به این توجه داشت که فرصت کافی برای حل تمام‎عیار این مسئله در زمان او وجود ندارد که جامعۀ جاهلی کاملاً جامعۀ اسلامی شود. این خودش را در حجةالوداع نشان داد.

وی افزود: تمام ریشه‎ها و زمینه‎ها و بسترهای جاهلیت باید از بین می‌رفت و این زمان می‎بُرد. چگونه اتفاق می‎افتد؟ وقتی مسئله ولایت مطرح شود. نبی اسلام به‌طور طبیعی چند راهکار پیش رو داشت. یک راهکار این بود که سکوت کند و به همان هدایت و راهبری خودش بسنده کند. بگوید ان‎شاءالله انحرافی در امت اتفاق نمی‎افتد. این کاملاً غلط بود. چون علائم فراوان عدم بلوغ امت مشاهده می‎شد. آن‎قدر عدم بلوغ آشکار است که می‎بینید خلیفۀ اول تصمیم می‎گیرد به نص خودش خلیفۀ دوم را تعیین کند. چطور خلیفۀ اول این را متوجه می‎شود، اما نبی مکرم اسلام باید سکوت کند و با سکوتش امت را به حال خودش رها کند؟! یا خلیفۀ دوم شورا تعیین می‎کند.

اقدامات نبی اکرم نشان می‎دهد فرض اول، فرض غلطی است و سکوت نکرده. پس حتماً باید یک موضع ایجابی داشته باشد. این هم دو راه دارد. یک راه در قالب نظام شورایی است. اگر این بود، باید پیامبر امت را برای نظام شورایی آماده کند. پیامبر باید جزئیات قانونی و مفاهیم فکری و مبانی نظری و قوانین اجرایی و شورا را برای ادارۀ جامعه بیان کند. اما ما اینها را مشاهده نمی‎کنیم. مسلمانان به شخص پیامبر اتکا دارند. به حاکم متکی هستند و به او اتکا دارند.

استاد خسروپناه افزود: رابطه امت با نبی گرامی اسلام نشان می‎دهد که یک رابطه مدرس و مربی نیست. فقط یک معلم نیست. نبی اسلام به تعلیم آموزه‎های دین پرداخته، به تربیت مسائل اخلاقی و سلوکی پرداخته، اما پیامبر غیر از این، شأن فرماندۀ جنگ و رئیس دولت هم هست. اتکای امت به پیامبر هم در عرصه تعلیم است، هم تربیت و هم فرمانده نظامی و هم دولتمرد و حاکمی که ادارۀ جامعه را به عهده دارد. سیره امت و امام و امت و پیغمبر این‎گونه بود. اینها نشان می‎دهد پیامبر در قالب نظام شورایی موضع ایجابی نداشته است.

وی پس از رد موضع ایجابیِ پیامبر در خصوص نظام شورایی افزود: می‎ماند یک فرض و آنکه پیامبر موضع ایجابی در مورد تعیین مصداق امام داشته باشد. آن هم تعیین امیرالؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است. تشیع به این شکل تحقق پیدا کرد.

برهان سبر و تقسیم

استاد خسروپناه با ذکر این مقدمه به بررسی روش‎شناسی شهید صدر در این بحث پرداخت. او گفت: شهید صدر این بحث را مستند به حوادث تاریخی با برهان سبر و تقسیم و به‌صورت تحلیلی ارائه می‎کند. روش ایشان در کتاب «پژوهشی در باب ولایت»، یک روش برهانی‌تاریخی است؛ برهان سبر و تقسیم است. در چگونگی پیدایش تشیع با مستندات تاریخی با همین برهان بحث می‎کند. شهید صدر بدون اینکه آسیبی به بحث تقریب بزند و بخواهد تعابیر تندی نسبت به اهل‌سنت داشته باشد، این را بیان می‎کند. یک عالم اهل‌سنت هم این را بخواند، منطقی و برهانی می‎تواند حقانیت تشیع را بپذیرد.

تبیین شهید صدر از نحوه به‌وجود آمدن شیعه

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: پرسش دوم این است که شیعه چگونه به‌وجود آمد؟ شهید صدر نشان می‎دهد پیدایش شیعه دقیقاً بعد وفات رسول الله تحقق پیدا کرد. می‎گوید دو دسته صحابه پیغمبر بودند. یک گروه طرف‌دار اجتهاد در مقابل نص بودند و یک گروه پایبند به نص. یک گروه برایشان راحت بود که بگویند در مقابل این نص حرف دیگری داریم. این گروه برای اینکه تزِ اجتهاد در مقابل نص را مستقر ‎کنند، باید اولاً سنت پیامبر را تعطیل می‎کردند.

استاد خسروپناه با تأکید بر اینکه این بحث به این شکل در کتاب شهید صدر نیست و این تفصیل از ناحیه ایشان است، افزود: دقیقاً مقابل ثقلین ایستادند. سنت پیامبر کنار رفت. دوم اینکه کتابت حدیث هم تعطیل شد. سوم اینکه نقل حدیث هم تعطیل شد. این سه کار است. دیدم برخی، اینها را یک کار حساب می‎کنند. اینها سه کار متفاوت است. در مقابل این سه کار سلبی، یک کارهای ایجابی هم انجام دادند. رأی و اجتهاد در مقابل نص را به عنوان یک اصل اصول فقهی و هرمنوتیکی تحقق دادند. دوم اینکه یک نهادی در دارالخلافه راه انداختند به‌عنوان نهاد قصه‎گویی. قصه‏ها هم همان اسرائیلیات بود که شید صدر به این اسرائیلیات اشاره دارد. حتی متأسفانه دامن شیعه را هم گرفت و برخی منابع شیعه هم به آن مبتلا شد. البته منایع اهل‌سنت خیلی بیشتر. در صحیح بخاری و صحیح مسلم خیلی فراوان از اسرائیلیات در توصیف خدای سبحان و انبیا و… استفاده کردند. فرهنگ مسیحیت و اندیشۀ یهود هم آمد.

مواجهه امامان با کج‌روی زنجیره‎ای

وی  افزود: در واقع یک اتفاقی افتاد به‌نام کج‌روی زنجیره‎ای. شیهد صدر در کتاب امامان اهل‌بیت به این نکته پرداخته. این کار سلبی و ایجابی یک کج‌روی زنجیره‎ای بود. از زمان حیات پیامبر هم شروع شد. وقتی اواخر عمر نبی مکرم اسلام است و می‎فرماید قلم و دوات بیاورید تا مطلبی بنویسم که گمراه نشوید، آن شخص می‎گوید: «ان الرجل لیهجر!» این همان اجتهاد در مقابل نص است و از زمان خود پیامبر شروع شد.

استاد خسروپناه ادامه داد: کل آموزه‎های پیامبر و حتی قرآن این‎گونه زیر سؤال می‎رود. با قصه غرانیق و… هم همین اتفاق افتاد. اینها همه استمرار همین جملۀ «ان الرجل لیهجر» است.

حجت‌الاسلام خسروپناه با تأکید بر اینکه اینها واقعیت‎های تاریخی است و تهمت یا سخن غیراخلاقی نیست، گفت: اینها در تاریخ طبری است. در منابع خود این آقایان است. اجتهاد در مقابل نص از زمان حیات نبی مکرم اسلام شروع شد و یک عده از خواص که درک می‎کردند، مقابل این قصه ایستادند. ابان‌بن‌تغلب از امام صادق علیه‌السلام سؤال کرد آیا کسانی بودند مقابل این جریان بایستند؟ فرمودند: بله. 12 نفر ایستادند. مخالفت با جریان انحراف و کج‌روی بود نه فقط خلیفه. حضرت، خالدبن‌سعید، ابوذر غفاری، مقدادبن‌اسود، بریده اسلمی و ابی‌بن‌کعب و ابوایوب انصاری و… را نام می‎برند.

روش جریان‎شناسی

استاد خسروپناه تأکید کرد: شهید صدر در اینجا دارد از روش جریان‎شناسی استفاده می‎کند. دو جریان را بیان می‎کند. این جریان، مقابل یک جریان زنجیره‎ای کج‌روی است که شهید صدر در آثار دیگر به آن پرداخته.

برخورداری از وجدان رها؛ شرط پذیرش توحید

پس از کتاب «پژوهشی درباره ولایت» نوبت به روش‎شناسی دیگر آثار شهید صدر رسید. استاد خسروپناه تأکید کرد: شهید صدر در آثار دیگرشان باز به این مسئله پرداخته و از روش‎های دیگری استفاده کرده است. مثلاً کتاب مقدمۀ اعتقادی فتاوی‌الواضحة که با عنوان «اعتقاد ما» ترجمه شده، این بحث را مقدمتاً باز می‎کند. می‎گوید اگر انسان‎ها با وجدان آزاد و رها بودند، ساده‎ترین استدلال برای ایمان آوردنشان به خالق کافی بود؛ اما این اندیشه مدرن مانع از وجدان آزاد و بی‎آلایش شده است.

وی افزود: من زمانی فکر می‎کردم در زمان ما دیگر جاهل قاصر نباشد. اگر جاهلی هم هست، با وجود این امکانات، جاهل مقصر است. بعد که در این دو دهۀ اخیر توفیق داشتم گفت‎و‎گوهای مختلفی با رهبران و ادیان داشتم، دیدم جاهل قاصر هم کم نیست. آن‎قدر رسانۀ مقابل شبهه‎پراکنی می‎کند که خیلی سخت است واقعاً انسان وجدان آزاد و رها داشته باشد.

وی ادامه داد: در برخی روشنفکران خودمان هم هستند. وقتی براهین اثبات خدا و یا حقانیت پیامبر را مطرح می‎کنند، مدام اشکال می‎کنند؛ اما وقتی تبارشناسی فوکو یا تلورانس جان لاک یا قرارداد اجتماعی هابز را می‎خواهند بگویند، به‌گونه‎ای می‎گویند که انگار اشکالی ندارد. هرجا شبهه‎ای در مورد دینداری هست، همان طرف غش می‎کنند.

روش استقراء

استاد خسروپناه گفت: شهید صدر در استدلالی که برای اثبات وجود خدا آورده، از همان اسس المنطقیة یعنی روش استقرا استفاده کرده که وقت ندارم آن را اینجا باز کنم. از روش استقرایی توالدی، نه روش اگوست کنت یا پوزیستویسم منطقی یا پساپوزیتویسم پاپر و…. یک روش استقرایی مبتنی بر توالد موضوعی و ذاتی است. یک روشی است که در بحث‎های اعتقادی به آن پرداخته. پدیده‎های هماهنگ را به عنوان دلیل ذکر می‎کند. برای بحث امامت ندیدم از این روش استفاده کند، اما به نظر می‎رسد امکان استفاده هست. اگر دانشجو یا طلبه‎ای آمادگی داشته باشد، می‎تواند بحث ولایت را با روش استقرای شهید صدر تبیین کند.

روش ساختارگرایی جامعه‎شناختی

وی ادامه داد: یک روش دیگری شهید صدر در بحث حول المهدی دارد. تحلیل عقلایی می‎کند که آیا ممکن است کسی عمر زیادی داشته باشد؟ اصلاً چرا باید عمر زیادی داشته باشد و چرا ظهور نمی‎کند؟ از یک روش ساختارگرایی جامعه‎شناختی استفاده کرده. ساختارهای جامعه اسلام را تحلیل می‎کند. ما نگاه فردی داریم و می‎گوییم افراد آماده نیستند. شهید صدر یک بحث ساختاری و اجتماعی دارد.

لزوم تحلیل روش‎های شهید صدر بر پایه مبانی فلسفی او

استاد خسروپناه افزود: ما وقتی روش ساختاری می‎گوییم، ساختارگرایی دورکیم به ذهن نیاید. آن مبانی خودش را دارد. روش استقرایی شهید صدر هم با بقیه فرق دارد و مبانی خودش را دارد. شهید صدر در کتاب‌هایش مبانی خودش را بیان کرده. حتماً باید روش‎ها را با آن مبانی فهمید. نه ساختارگرایی که مثلاً در اسکاچ پُل یا دورکیم است.

بررسی کتاب فدک در تاریخ

وی گفت: در کتاب فدک در تاریخ که شهید آن را در نوجوانی تدوین کرده و بعد تکمیل شده، شیوه تاریخی را پی‌گیری کرده است. روش جدید نیافتم. اما باز این روش تاریخی مارکس یا وبر نیست. روش تاریخی شهید صدر مبتنی بر مبانی خاص خودش است.

روش کل‎گرایانه

وی همچنین به روش کل‎گرایانه به‌عنوان یکی دیگر از روش‎های شهید صدر پرداخت و گفت: آخرین مطلب، رویکرد کل‎گرایانه‎ای است که در بحث امامت دارد و می‎گوید باید امامان را یک کل به هم پیوسته ببینیم. این در مقابل رویکرد جزءگرایانه به امامان است. شبیه بحث‎های مقام معظم رهبری در انسان 250 ساله است. خیلی هم زیبا است.

استاد خسروپناه افزود: یک جریان کج‌روی از زمان پیامبر شروع شد. شهید صدر امامان را در سه مرحله تصویر کرده. مرحله مصون‎سازی در برابر کج‎روی که از امیرالمؤمنین شروع شد تا امام سجاد. مرحله دوم، مرحله تشکیل یک جریان ایجابی است. بحث‎های مذهب جعفری از امام باقر(ع) شروع شد. در ادامه مرحله اول، تشیع عمیق‎تر و تفصیلی‎تر می‎شود. در مرحله سوم، مرحله گسترش و آمادگی برای در دست گرفتن حکومت است که از زمان امام کاظم به بعد است.

گزارش تصویری نشست را اینجا بینید