چهرۀ ممتاز و شگفتانگیز جهان اسلام
در میان چهرههای برجستۀ حوزههای علمیه در دهههای اخیر، مرحوم آیتالله شهید سید محمدباقر صدر قدساللهروحه یکی از ممتازترین و شگفتانگیزترین آنهاست. شهید آیتالله صدر برای طلاب و فضلای جوان، بیشک یک اسوه و نمونه است. درس انسانپروری او با شهادت جانگدازش خاتمه نیافته است. آثار علمی و شیوه تحقیق او اکنون پیش روی فضلای جوان حوزههای علمیه قرار دارند.
مقام معظم رهبری
ازخودگذشتگی برای رسالت
اسلام امروز از تو اندازهای ناچیز ازخودگذشتگی میخواهد، از زمانت، از آسایشات، از منافع شخصیات، از تمایلاتت، از هوس هایت، در راه بسیجسازی همۀ نیروها و امکانات و وقتهایت، بهخاطر رسالت.
امامان اهلبیت علیهمالسلام، ص۵٣٩
سرنوشت در دستان انسان
سنتهای تاریخ نه از بالای سر انسانها، بلکه از زیر دستان آنها جریان مییابد؛ زیرا خداوند وضعیت هیچ گروهی را دگرگون نمیکند، مگر آنکه خودشان تغییرات لازم را در خود ایجاد کنند و اگر آنان در راه حق استوار باشند، آب فراوان نصیب آنها خواهد شد.
سنتهای تاریخی در قرآن کریم، ص۸۵
به گزارش خبرگزاری ایکنا؛ در دو قرن اخیر، احیای اسلام به یکی از دغدغههای اصلی اندیشمندان و عالمان مسلمان تبدیل شده و نقش محوری در شکلگیری جریانهای فکری و تحقیقات دینی ایفا کرده است. شکلگیری جنبشهای اصلاحی و ظهور اندیشهها و ایدههای نوین در حوزه دین، همگی ثمره تفکر احیاگری محسوب میشود که هدف آن کارآمدی و بارورسازی نهاد دین در عرصههای گوناگون زندگی بشر معاصر است.
هنگامی که مسلمانان عقبماندگی خود را در مقایسه با دیگر ملل درک کردند، به بازنگری و اصلاح اندیشههای دینی روی آوردند. هرچند پیش از این نیز مصلحانی مانند امام محمد غزالی نسبت به وضعیت دین دغدغه داشتند، اما جریان احیاگری بهمثابه حرکتی پویا و فراگیر، محصول دوره بیداری دو قرن اخیر است.
شهید سیدمحمدباقر صدر، فقیه جامعالشرایط، فیلسوف، مفسر، نویسنده، سیاستمدار و یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان و نماد احیاگری دینی در قرن چهاردهم هجری است. او با تلفیق نبوغ نظری و عملگرایی اجتماعی، الگویی بینظیر از بازخوانی دین در دنیای معاصر ارائه داد. بر این اساس و بهمناسبت سالروز شهادت او و خواهرش بنتالهدی صدر، در سلسله یادداشتهایی، جایگاه و شخصیت علمی این عالم دینی بیشتر مورد واکاوی قرار میگیرد.
شهید صدر و مواجهه با دو رویکرد احیای دین
شهید صدر با درک دقیق از چالشهای دوگانه پیشروی اسلام، هم به ضعفهای عملی این حوزه و هم به کاستیهای نظری آن اشراف و عنایت کافی داشت. وی معتقد بود که دین در دنیای امروزی، گاهی در عرصه عمل و مدیریت اجتماعی از ارائه راهکارهای کارآمد بازمیماند و گاه در مواجهه با پرسشهای فلسفی، کلامی و حقوقی عصر جدید، پاسخهای قانعکنندهای ندارد.
اندیشمندان همعصر او درباره احیای دین، دو دیدگاه متفاوت به شرح زیر داشتند:
۱. احیای عملی: در این نگاه، دین ذاتاً زنده و پویاست؛ اما حیات آن به عملکرد دینداران بستگی دارد. عمل به احکام دینی و تجلی آن در زندگی انسانها، موجب رونق دین میشود، در حالی که بیتوجهی به آن، رکود به دنبال دارد.
۲. احیای فکری: این رویکرد بر بازخوانی و بازسازی دستگاه فکری دین متناسب با مقتضیات زمان تأکید میکند.
شهید صدر نیز هر دو شیوه احیاگری را در فعالیتهای خود دنبال میکرد. او در احیای عملی، با تشکیل حزب، تأسیس مجله، تربیت مبلغان و مبارزه با نظام سیاسی حاکم، درصدد تعمیق دین در لایههای اجتماعی بود؛ همچنین در حوزه احیای فکری، به بازخوانی نظام حقوقی و کلامی اسلام پرداخت و در فرصتهای گوناگون، تحلیلهای نوینی از آموزههای دینی بیان کرد.
صدر چنان سنت و نوگرایی را درهم آمیخت که گویی از اعماق تاریخ اسلام تا اوج اندیشه مدرن را تجربه کرده بود. او تمام تلاش خود را صرف آن کرد که دین را از حصار نظریهپردازیهای انتزاعی خارج کند و به متن زندگی اجتماعی بازگرداند. صدر در این راستا به نوآوری و ابداع در حوزههای گوناگونی روی آورد. بنیانگذاری دستگاه معرفتی نو، تحول در روششناسی فلسفی، تحول در فقه و پاسخگویی به نیازهای جهان معاصر و رویکرد نو به تفسیر قرآن، نمونهای از ابداعات و خلاقیتهای او بهشمار میآید.
رویکردی نو به کتاب هدایت
شهید صدر با تخصص فقهی و فلسفی، انسی ویژه با قرآن داشت و تأملات عمیقی درباره مفاهیم قرآنی انجام میداد. این ویژگی در میان همه مصلحان و احیاگران دینی معاصر مشترک است که توجه خاصی به قرآن داشتند و این کتاب آسمانی را الهامبخش اقدامات خود قرار میدادند. بازگشت به قرآن و نهضت گسترده تفسیرنویسی در قرن چهاردهم هجری، از مشخصههای اصلی انقلاب اصلاحی و رنسانس اسلامی بهشمار میرود.
شهید صدر قرآن را کتاب حیات، زندگی و سعادت میدانست و معتقد بود که با تصحیح برداشتها و دوری از سوءتعبیرها، باید قرآن را از انزوا خارج کرد. برای تحقق این هدف، او تفسیر قرآن را آغاز کرد که بخشی از آن با عنوان «السنن التاریخیه فی القرآن» به چاپ رسید.
از دیدگاه شهید صدر، قرآن کتاب هدایت است، نه کتاب علمی محض و نباید انتظاراتی را که از کتب علمی مانند فیزیک و شیمی داریم، بر آن تحمیل کنیم. روابط انسان با خداوند و تعاملات میان انسانها که جنبه هدایتی دارد و زمینههای سعادت و شقاوت را فراهم میکند، در حوزه بیانات قرآنی قرار میگیرد.
شهید صدر قرآن را کتاب هدایت و سعادت انسان میدانست؛ اما معتقد بود هدایتجویی از قرآن با هر روشی ممکن نیست. او در این زمینه، تأملات ارزشمندی درباره روششناسی استفاده از قرآن ارائه داد. به تعبیر شهید صدر، استفاده از قرآن به دو روش ممکن است:
۱. روش تجزیهای: در این روش، عالم دینی همچون مستمعی ساکت در برابر وحی زانو میزند، میشنود و میآموزد. این همان تفسیر جزء به جزء و آیه به آیه قرآن است.
۲. روش موضوعی: در این شیوه، مفسر با متون دینی به گفتوگو مینشیند، پرسش میکند و پاسخ میگیرد. او با مجموعهای از اطلاعات و دانشهای عصر خود به سراغ قرآن میرود و از مجموعه آیات پاسخ میطلبد.
در روش تفسیری موضوعی سه ویژگی اساسی وجود دارد:
ـ گردآوری و تنظیم دادههای قرآنی
ـ طرح پرسش از قرآن و طلب پاسخ
ـ بهرهمندی از پیشزمینهها و اطلاعات پیشین
از آنجا که در هر دوره پرسشهای متفاوتی با توجه به شرایط و مقتضیات زمان شکل میگیرد، رجوع به قرآن و طلب پاسخ از آن، خود نوعی احیاگری قرآنی محسوب میشود. قرآنپژوهی شهید صدر بر روششناسی ویژهای استوار بود و قرآن و قرآنپژوهی در نهضت احیای اسلامی نقش محوری ایفا میکرد. درواقع، تمدن نوین اسلامی در گرو توانایی سامانه دین در توسعه این الگوهای پویا و کارآمد است که هم از اصالت و هم از کارآمدی لازم در حل معضلات جامعه امروز برخوردار باشد.
جریان احیای فقه شیعی در دو قرن اخیر، بهویژه در حوزههای علمیه ایران و عراق، با تکیه بر سازوکار حیاتبخش اجتهاد، تحولی عمیق در نظام فقهی شیعه رقم زد. این تحول فکری که در دوره مشروطیت ایران به اوج خود رسید و مورد حمایت جدی مراجع تقلید نجف اشرف قرار گرفت، نشانگر بیداری نوینی بود که در پی ایجاد سازگاری میان آموزههای دینی و مقتضیات دنیای مدرن و همچنین رهایی از جمود فکری حاکم بر بعضی از محافل حوزوی شکل گرفته بود.
اجتهاد که در ادوار گذشته عمدتاً به استنباط احکام فردی محدود میشد، در دوره معاصر دچار تحولی بنیادین شد. فقهای نوگرا با گسترش دامنه این مفهوم، آن را از حیطه احکام شخصی فراتر بردند و به عرصههای کلان اجتماعی از جمله نظامسازی حقوقی، طراحی ساختارهای اقتصادی اسلامی، مهندسی نظام سیاسی دینی و حتی بازتعریف مفاهیم تربیتی و اخلاقی گسترش و تعمیم دادند. اصلاحگرانی چون اقبال لاهوری اجتهاد را موتور محرکه تجدد در اندیشه شیعی و نیروی پیشبرنده اسلام در مواجهه با چالشهای عصر جدید میدانستند.
تحلیل ساختاری شهید صدر از آینده اجتهاد
شهید سیدمحمدباقر صدر در مقاله علمی عمیقی با عنوان «الاتجاهات المستقبله لحرکة الاجتهاد عند الشیعه» که به درخواست محقق برجسته، حسن الامین برای دائرةالمعارف الاسلامیة الشیعیه به رشته تحریر درآورد، به تبیین نظاممند دو رکن اساسی تحول در فرایند اجتهاد پرداخت:
۱. بعد غایی و هدفشناختی، یعنی آثار و نتایجی عینی که فرایند اجتهاد در پی تحقق آن در متن زندگی اجتماعی است.
۲. بعد روششناختی، یعنی سطوح پیچیدگی و عمق روشهای استدلال که متناسب با پیشرفتهای دانش فقهی در حال تکامل است.
صدر با نگاهی تاریخی تحلیلی بیان میکند که در ادوار گذشته، اهداف اجتهاد عمدتاً به مسائل فردی و عبادی محدود بود؛ اما با تحولات شگرف ناشی از انقلاب صنعتی، پیشرفتهای فناورانه و پیچیدگی روزافزون نظامهای اجتماعی، ناگزیر باید اهداف جدید و گستردهتری برای اجتهاد تعریف شود.
شهید صدر با نگاهی نقادانه به سیر تاریخی فقه شیعه، بیان میکند که اگرچه فقه امامیه از آغاز پیدایش دارای ابعاد فردی و اجتماعی بود، اما به دلایل متعدد تاریخی و اجتماعی، بهتدریج جنبههای فردی غلبه یافت و فقه از عرصههای کلان اجتماعی فاصله گرفت. این روند به مرور باعث شکلگیری رویکردی فردگرایانه، هم در روشهای استنباط و هم در قلمرو موضوعات فقهی شد.
اگرچه شهید صدر در مقاله یادشده بهصورت مستقیم به ذکر مشکلات روشی اجتهاد نپرداخته، اما در کتاب ارزشمند «اقتصادنا» و بهویژه در مبحث «عملیه اکتشاف المذهب الاقتصادی» با دقتی تحسینبرانگیز به بازتعریف روششناسی فقه اسلامی همت گماشت. از جمله محورهای کلیدی این روششناسی میتوان به این موارد اشاره کرد: تبیین نسبت دانش فقه با علوم جدید و ارائه الگویی برای تعامل سازنده میان آنها، تحلیل تمایزات ماهوی میان فقه سنتی و حقوق مدرن و طراحی سازوکارهای ارتباطی میان آنها، تأکید بر ضرورت توجه به واقعیتهای عینی زندگی انسان معاصر در فرایند استنباط، تبیین نقش و جایگاه پیشفرضها در سیر استنباط فقهی، تعیین حدود و ثغور توانایی فقه در پوشش تمام ابعاد زندگی و ارائه الگویی برای تعامل فقه با مسائل جدید.
شهید مرتضی مطهری نیز با تأکید بر ضرورت تخصصیشدن موضوعات فقهی، این رویکرد را مهمترین عامل احیای فقه در عصر حاضر میداند که درواقع بیان دیگری از اندیشههای عمیق صدر درباره ضرورت تعامل فقه با علوم تجربی است. از سوی دیگر، مرحوم محمدحسین کاشفالغطاء نیز در تشریح اهمیت اجتهاد چنین بیان میکند که اجتهاد مهمترین موضوعی است که به فقه اسلامی حیات عملی میبخشد و ضامن صلاحیت فقه برای ساماندهی به زندگی سعادتمندانه است. از آنجا که اعمال انسانها نامحدود و همواره در حال تحول است، فقها موظفاند در برابر هر پدیده نوظهور، به استنباط حکم الهی بپردازند.
جایگاه ممتاز اندیشه شهید صدر در منظومه فقهی معاصر
در دوره معاصر، عالمان شیعه عمدتاً دو پارادایم اساسی برای احیای دین ارائه کردهاند:
۱. پارادایم احیای تمدنی: احیای شریعت از طریق بازسازی بنیادین سازوکار اجتهاد و نظامسازی اجتماعی بر مبنای فقه.
۲. پارادایم تفکیک قلمروها: تفکیک حوزههای دینی و غیردینی و واگذاری بخش غیردینی به عقل و علم بشری.
اگرچه شهید صدر از جمله فقهای برجستهای بود که به توانایی فقه در نظامسازی برای کل جامعه باور داشت، اما نظریهپردازی عمیق او درباره «منطقةالفراغ» و تعیین حدود علوم جدید مانند حقوق مدرن و تفکیک وظایف آنها، گویی او را به پارادایم دوم نزدیک میکند. این رویکرد ظریف و چندبعدی نشاندهنده عمق نگاه او به تعامل پیچیده سنت و مدرنیته در جهان معاصر است.
او با اشراف کامل بر چالشهای پیش روی اجتهاد در عصر حاضر، همچون حفظ انعطافپذیری فقه در مواجهه با مسائل مستحدثه و نوپدید، تعیین دقیق مرزهای منطقةالفراغ و قلمروهای غیردینی، ایجاد پیوندهای ساختاری میان فقه سنتی و دانشهای مدرن، توسعه روشهای استنباط برای پاسخگویی به نیازهای پیچیده جامعه امروز، طراحی سازوکارهای نهادی برای تعامل فقه با علوم اجتماعی و حفظ تعادل میان اصالت فقهی و پاسخگویی به نیازهای متغیر، به افقهای روشن اجتهاد در ایجاد تمدن اسلامی آینده معتقد بود و با ارائه این نظریات عمیق، افقهای نوینی برای احیای اجتهاد در جهان معاصر گشود.
نویسنده: الههسادات بدیعزادگان
رسانهی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردینماه ۱۳۵۹، روایت حضرت آیتالله خامنهای از زندگی شهید صدر و ویژگیهای این شهید والامقام را به همراه فیلمی از دیدار خانواده شهید صدر با رهبر انقلاب اسلامی در نماهنگ «نابغه علمی و انقلابی» منتشر کرد.
حضرت آیتالله خامنهای:
شهید صدر بیشک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد. ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
رسانهی KHAMENEI.IRبه مناسبت سالروز شهادت شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردینماه ۱۳۵۹،روایت آیتالله خامنهای از زندگی شهید صدر و ویژگیهای این شهید والامقام را مرور کرده است.
حضرت آیتالله خامنهای: «شهید صدر بیشک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹


حضرت آیتالله خامنهای خاطره ملاقات با شهید صدر در نجف را اینگونه نقل میکنند: «من در سال ۱۳۷۷ هجری قمری که میشود سال ۱۳۳۶ [هجری شمسی]» ۱۳۶۳/۱/۱۹ «آمدم عراق و آن وقت آنجا شهید آقاى آقا سیّدمحمّدباقر صدر را دیدم.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ «بنده مثلاً هجده نوزده سالم بود و آقاى آقا سیّدمحمّدباقر صدر ۲۴ سالش بود.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ «البتّه ننشستیم [صحبت کنیم]؛ در آن جلسه، همینطور دیدم ایشان را. ایشان یک جوانى بود که محاسنش هم دیر درآمده بود و آن سال که بنده ایشان را دیدم، محاسن خیلى درستوحسابى هم نداشت.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ در واقع تصویری که شهید صدر آن روزگار داشت، یک چهره علمی و فاضل بود، «میگفتند ایشان خیلى فاضل است، خیلى پیشرفته است!» ۱۳۸۳/۳/۱۹ از درسهای معروف آن دوران «ایشان آن وقت درس آقاى خویى میرفتند.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ اما با وجود سن کم، او را مجتهد میدانستند «با اینکه جوان بود امّا یک چهرهی ممتاز حوزهی علمیّهی نجف بود. همان وقت گفته میشد که او یک مجتهد در علوم اسلامی و یک فقیه است.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ «در همان سن این مرد معروف بود به فضل و تسلط بر مبانی اسلامی و فقاهت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ اجتهاد ایشان مورد تأیید افراد فراوانی بود، «من تعجب میکردم که یک مرد جوانی در این سن چطور مورد احترام قاطبهی فضلاست، اما بود. از افراد متعددی در آن روز ما میشنیدیم که ایشان یک مجتهد قوی است.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا «علاوه بر اینکه از خانوادهی علم و تقوا و دارای دودمان بسیار شریف و اصیلی بود، خود او هم در میان چهرههای ممتاز حوزهی علمیّهی نجف، یک چهرهی استثنائی بود که میدرخشید.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
شهید صدر در سن جوانی دارای تألیفات بود و جلسات تدریس او مورد توجه قرار گرفت، «همان وقت کتابهایی نوشته بود ارزشمند و کمنظیر؛ همان وقت شاگردانی داشت، حوزهای داشت؛ همان وقت به عنوان یک متفکّر و یک فقیه، در نجف از او اسم برده میشد؛ با اینکه جوان بود، امّا احترام پیرها را به خودش جلب میکرد. اینها چیزهایی بود که انسان خیلی آسان از شخصیّت او و از محیط زندگی او میفهمید.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ علاوه بر مسائل علمی «در همان اوقات معروف به تقوا و دیانت هم بود؛ یعنی به عنوان یک چهرهی متدین متقی و یک جوان نازنین، در حوزهی نجف معروف بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا ایشان واقعاً «یک سرمایهای بود، یک گنجی بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

وجه تمایز شهید صدر با دیگران این است که «مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ «ما در زمینهی مسائل فکری و اسلامی و در زمینهی فقه و اصول و بقیّهی چیزها، آدمهای پیشرفته زیاد داریم؛ منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزو نادرهایی بود که حقیقتاً نابغه بود. ذهن و فکر ایشان فراتر از کارهایی که دیگران میکنند حرکت میکرد.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ درواقع «علماى بزرگ ما، مثل همین مراجع بزرگى که در این صد سال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند، همه مردمان بزرگى بودند، استعداد داشتند؛ منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ اما «آن نبوغ، یک چیز دیگرى بود که در ایشان وجود داشت.» ۱۳۹۵/۵/۲۵
وقتی از نبوغ صحبت میکنیم یعنی «کارى که از عهدهى او برمىآمد، از عهدهى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزههاى ما برنمىآید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواستهها.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ و در همین جهت «استعداد خارقالعاده و پشتکار کمنظیر او از وی عامل ذوفنون و ژرفنگری پدید آورده بود که دید نافذ و ذهن جستجوگرش در آفاق علوم متداول حوزهها محصور نمانده و هر آنچه را که برای یک مرجع بزرگ دینی در دنیای متنوع امروز سزاوار است به حیطه تحقیق و مطالعه کشیده بود و سخنی نو و فکری بکر و اثری ماندگار در آن میآفرید.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ به عنوان نمونه «ایشان همین «البنک اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آنطور که شنیدم، آنها میخواستند یک کار اینجورى درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب] را فراهم کرد و براى آنها فرستاد.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ همچنین ایشان در علوم مرسوم حوزوی تألیفاتی نو و ابتکاری داشتند، مانند تألیف کتابی در «اصول فقه» که با عنوان «حلقات شهید صدر» معروف است، «ترتیبى که مرحوم شهید صدر براى تبویب اصول مشى کرده، بسیار خوب و منطقى است؛ این حتّى از ترتیبى که مرحوم مظفر و بعضى دیگر عمل کردهاند، و همچنین از ترتیب قدیم کتابهاى اصولى ما بمراتب بهتر است.» ۱۳۷۸/۶/۲۹ در واقع در اصول فقه «چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیر لازمِ اصولِ، معطّل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر (رضوان اللَّه علیه) کار خوبی کردهاند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینهی درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است.» ۱۳۷۴/۹/۱۳
البته همه اینها را در سن کم داشت، «طول عمر کوتاه ولی پُربرکت این مرجع اسلامی نشاندهندهی یک عنایت و لطف ویژهی خدا بود. آن وقتی که این شهید عزیز شربت شهادت را به دست اشقیاء رژیم عراق نوشید، از کسانی که در رتبهی علمی او بودند سنّ بسیار کمتری داشت؛ کمتر مرجعی، کمتر عالم بزرگی، در سنین او به رتبههای علمی او نائل شده بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ ایشان نه تنها در علوم اسلامی مقام اجتهاد داشت بلکه یک «نظریهپرداز» بود، «حکومت و نظام اجتماعى، بدون نظریّه امکان ندارد که باقى بماند؛ اوّلاً به وجود بیاید، یا باقى بماند، یا رشد بکند. این آدم، آدم نظریّهپرداز بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ «سیّدمحمّدباقر صدر کسی بود که به دنیا میگفت اگر قرار است نظام اسلامی و جمهوری اسلامی در عراق و در سایر نقاط عالم برقرار بشود، بر روی پایههای فلسفتنا و اقتصادنا است.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ لذا «شخصیّت آقاى صدر، حالا اگر نگوییم بىنظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ «واقعاً یک نابغهاى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.» ۱۳۹۵/۵/۲۵

کار بزرگ شهید صدر احیای دوباره اسلام بود، ایشان از دو عامل برای این منظور استفاده کرد، «اوّل از ناحیهی تزریق ایمان علمی و فکری، دوّم از ناحیهی تزریق ایمان انقلابی.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ ایشان در زمینه ایمان علمی و فکری «شاید بیست سال یا بیشتر ــ شاید حدود سی سال ــ تلاش و مجاهدت کرده بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ ایشان میدانست که «نسل جدید و تحصیلکرده و با معارف و فرهنگ شرق و غرب آشناشده و مکتبهای اقتصادی و سیاسی را شناخته و با فلسفههای گوناگون اُنسپیداکرده را نمیشود با اندوختهها و ذخیرههای فکری صد سال و دویست سال قبل، بدون فعّالیّت و تلاش علمی مدرن قانع کرد و مؤمن کرد.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ لذا برای این منظور دست به تألیف زد، «کتاب اقتصادنای او، کتاب فلسفتنای او و کتابها و جزوههای فراوان دیگر او و بحثهای فکری او، همه تلاشهای موفّقی بودند برای تزریق ایمان علمی و فکری به نسلهای روبهرشد مسلمان.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
در واقع «مسئلهی این متفکّر بزرگ فقط مسئلهی آشنایی با علوم سنّتی حوزههای علمیّه نبود؛ با علوم جدید، با افکار نو، با نیازهای روزبهروز امّت اسلامی آشنا بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ نظرات شهید صدر گستره وسیعی دارد، «در زمینهی اقتصاد، در زمینهی سیاست، در زمینهی فلسفه، در زمینهی انقلاب و در زمینهی مسائل قرآنی و مسائل فقهی، در همهی زمینهها حرف دارد. [ایشان] یک عالِم صامت نبود؛ یک عالِم ناطق و مبیّن و صاحبنظر در همهی زمینهها بود.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ در نتیجه «فیلسوف بود، اقتصاددان بود، مسائل اجتماعی را میفهمید، سیاست را درک میکرد، فقه اسلامی را در همهی زوایای زندگی انسان با دید فعّال و با استنباط زنده حاضر میکرد و تحقّق میبخشید.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ همچنین «کار سیاسی کرده بود، کار تشکیلاتی کرده بود، در مسائل سیاسی عراق وارد شده بود، مسائل جهانی اسلام را فهمیده بود و دانسته بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱

البته باید توجه داشت «روح همهی فعّالیّتهای او که به آنها جان میداد، ارزش مضاعف میداد، فعلیّت میداد، آنها را به صورت ذخیرههای آیندهی اسلام مشخّص میکرد، روحیهی انقلابی او بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ با اینکه «ایشان در نجف ارتباط تاموتمامى با امام نداشتند؛ به طور معمول، یک ارتباط خیلى ضعیفى با بیت امام و با تشکیلات امام [داشتند]، ارتباطشان خیلى زیاد نبود؛ ولیکن بمجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد» ۱۳۹۵/۵/۲۵ ایشان به شاگردان خود و همه مردم و امت گفت: «ذوبوا فی الأمام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ یعنی «ذوب بشوید در امام خمینى، همچنان که او در اسلام ذوب شده.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ به عبارتی «همانطوری که او خودش را تسلیم اسلام کرد تسلیم او بشوید.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ باید به عمق این حرف در آن شرایط توجه کرد، «این چه شجاعتی است که انسان در عراق زیر سایهی سنگین کدر ظلمانی آن حکومت مجرم و رژیم پلیسی و اختناق شدید بنشیند و اینجور قوی حرف بزند و از انقلاب اسلامی ایران و از رهبر این انقلاب ستایش بکند؟!» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ روشنبینی شهید صدر را از همین سخن میتوان فهمید، زیرا «این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلهى انقلاب چیست.» ۱۳۹۵/۵/۲۵
او کسی بود که «انقلاب اسلامی را با آغوش باز پذیرفت و در حسّاسترین زمان و در هنگامی که هنوز چشمهای تهدیدگر از این انقلاب بدرستی چیزی نمیدانستند، او با دید نافذ خود نسبت به آن یک قضاوت عمیق و مثبت و قطعی کرد.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ و این در حالی است که «ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد و این زلزلهاى که در دنیا بهوجود آمد اصلاً چه بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ اما «این آدم، آن روز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ از جمله علتهای دشمنی با شهید صدر همین مسئله بود، «گرایش و دلبستگی شهید آیت اللَّه صدر به اولین شکوفهی انقلاب اسلامی در ایران، و عقیدهی راسخ او به «ولایت فقیه» یعنی حکومت اندیشمندان اسلام شناس، توجیه کنندهی موضع وحشیانه و قساوتآمیز عمال بیگانه در عراق نسبت به این اسلام شناس بزرگ است.» ۱۳۶۱/۱/۱۹

در کنار نابغه بودن ویژگی مهم شهید صدر عمل به نظریات و گفتههای خود بود، «در بین روشنفکرهای مسلمان و چهرههای معروف داریم، در بین هندیها داریم، در بین ایرانیها داریم، در بین عربها داریم که اینها یک عمر راجع به احیای فکر اسلامی، بازگشت به قرآن، ایجاد یک انقلاب، مبارزه با استکبار و از این قبیل حرفها گفته بودند و نوشته بودند… بعد، انقلاب به وجود آمد… نشستند در خانههایشان، احیاناً کتاب هم علیه انقلاب نوشتند… امّا کسی که عملش فکر او را تصدیق میکند، بلکه با مُهر شهادت و با مُهر خون پای نوشتههای او ممهور میشود و امضا میشود، این فکر یک فکر تضمینشده است و جاذبهی این فکر برای همه زیاد است. شهید صدر این[جوری] است؛ خون او سخنان او را، فکر او را، اسلامخواهی او را، دعوت او به نظام اسلامی را و احیای قرآن را اثبات کرد و تضمین کرد، تصدیق کرد، و این چیز بسیار باارزشی است.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ ایشان خود را از مسائل جامعه دور نگه نمیداشت «در هنگامی که حوزه کهن نجف، در بوته آزمایش مواجهه با امواج بیداری اسلامی و انقلابی قرار گرفت، این شخصیت بیدار و آگاه قدم در راه مجاهدتی علمی و سیاسی نهاد و درخشش معنوی خود را مضاعف ساخت. بینش عمیق او نیاز زمان را حس کرد و در راهی که اجداد طاهرینش به روی پیروان و جانشینان خود گشوده بودند، گامی استوار نهاد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ و تا آخرین مرحله یعنی شهادت در راه خدا پیش رفت، «و چه زود پاداش این فداکاری عظیم، یعنی محنت و سپس شهادت در راه خدا را دریافت کرد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
شهادت او مقارن شده بود با سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، «آن اوّل انقلاب، خبر شهادت ایشان براى ما بسیار ضربهى سنگینى بود؛ چون ایشان واقعاً یک عمود فکرى بودند براى نظام اسلامى و جامعهى اسلامى.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ زیرا «از قبل از انقلاب، ما از کتابهاى ایشان و فعّالیّتهاى بسیار باارزشى که ایشان داشتند مطّلع بودیم، اینها را میدانستیم؛ بعد هم که انقلاب پیروز شد، ایشان پیامهاى بسیار خوبى دادند. خیلى امید بود به آقاى صدر.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ اما اگر «این جوهره علم و تحقیق و این ذخیره تمام نشدنی انسانی، با دست پلید جنایتکاران از حوزه علمیه ربوده نمیشد، جامعه شیعی و اسلامی میتوانست در آینده نزدیکی شاهد اوج دیگری در قلمرو مرجعیت و ریاست علمی و دینی باشد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹

اهمیت شهادت شهید صدر در این است که «اول ملّت اسلام باید سربلند باشد که متفکّرانش، پیشوایان و پیشروانش حاضرند در راه آرمانها و عقاید خود و در راه هدفهاى والاى اسلامىِ خود مجاهدت کنند و جان بر سر این کار بگذارند.» ۱۳۶۰/۱/۲۱ اما «شخصیّت این عالم روحانى چگونه شخصیّتى بود که یک دستگاهى اجازه داشته باشد یک چنین شخصیّتى را دستگیر کند، به زندان بیندازد و بعد هم آنطورى که نقل کردهاند، با شکنجههاى وحشیانه او را به قتل برساند که وقتى دوستان و نزدیکان او با زحمتِ زیاد میتوانند به جسد پاک و مطهّر او دست پیدا کنند، آثار شکنجههاى سخت را بر بدن او ببینند؟» ۱۳۶۴/۱/۲۳ لذا «ملّت اسلامى ما، ملّت ایران، ملّت عراق، حقطلبان دنیا، انسانهاى خیرخواه عالَم، حق دارند اگر به داعیهى سازمانهاى مدّعى طرفدارى از حقوق بشر با سوء ظن نگاه کنند و از آنها باور نکنند.» ۱۳۶۴/۱/۲۳ «واقعاً یکی از بزرگترین جرائم رژیم عراق این بود که این شخصیت بزرگ را اینجور با این وضع فجیع به شهادت رساند و از بشر و از امت اسلامی او را گرفت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ اینکه «دستگاهى بیاید یک چنین شخصیّت عظیم و مغتنمى را اینطور نابکارانه از دست اسلام و جامعهى اسلامى بگیرد و نعمت وجود او را از مسلمانان سلب بکند! این نشاندهندهى عمق خباثت آن دستگاه است.» ۱۳۶۴/۱/۲۳
رژیم بعث خباثت را از حد گذرانده بود، «بحث اختلاف نظر سیاسی مطرح نیست؛ خب در همه جای دنیا حکومتها با مخالفین خودشان یک برخوردهای خشنی گاهی دارند، اما در همه جای دنیا هم روی شخصیتهای علمی برجسته و بزرگ یک ملاحظاتی هست. اینجور راحت گلهای استثنائی را پرپر نمیکنند، اینجور راحت یک نهال استثنائی، یک انسان استثنائی را قلع و قمع نمیکنند و رژیم مجرم و قسی القلب و شقی حاکم بر عراق این کار را کرد، و به خود او هم اکتفا نکرد؛ خواهر او که او هم یک زن برجستهای بوده آنطوری که نقل میکنند واقعاً مناسب و زیبندهی خواهری مرحوم صدر بوده، او را هم با وضع فجیعی شهید کرد.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ باید گفت «لعنت بر رژیم مزدور صدّام که متفکّر بزرگ و ارزندهاى را از امّت اسلامى گرفت؛ و ننگ باد بر کسانى که از چنین رژیمى حمایت میکنند که متفکّر برجستهى اسلامى مانند آیتاللّه سیّدمحمّدباقر صدر و نیز خواهر مؤمن و فاضل او را میگیرند، میربایند و زیر شکنجه میکُشند.» ۱۳۶۰/۱/۲۱ چرا که «عظمت این عالم بزرگ نشاندهندهى عمق خباثت قاتلین او است. شخصیّت بىنظیرى که حوزههاى علمیّه و دستگاههاى علمى و مربّیان و معلّمان، سالیان درازى باید کار کنند و زحمت بکشند تا یک چنین شخصیّت بزرگى را بسازند و تحویل جهان اسلام بدهند» ۱۳۶۴/۱/۲۳

تحلیل ما این است «همانطور که امام فرمودند، ما در مقابل این حادثه از اینکه یکی از فرزندان اسلام و پیشگامان راه خدا شربت شهادت نوشیده است متأسّف نیستیم؛ شهادت، میراث اجداد سیّدمحمّدباقر صدر است… امّا تأسّف ما از این است که ملّت اسلام نداند که دشمن چه میکند و چرا میکند، و تأسّف ما از آن است که عالَم اسلام در مقابلهی با حملات خصمانهی دشمن برنیاید.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ نباید عاملان شهادت شهید صدر را فقط رژیم بعث دانست، زیرا صدام «یک آلت بیاراده بود؛ سگ درندهای بود که او را به جان این انسان شریف و این سیّد ارزنده و این شهید بزرگوار و خواهر فاضل و ادیب و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند. تنها او مقصّر نیست؛ مقصّر صهیونیسم بینالملل است؛ مقصّر شبکههای جاسوسی آمریکا است.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ لذا «قاتل شهید صدر فقط صدّام نیست؛ همهی پشتیبانان سیاسی جهانی صدّام و همهی کسانی که رژیم بعث را به نحوی تأیید کردند، در خون شهید صدر شریکند و سیاستبازان و طرّاحان سیاستهای استعماری، یقیناً در توطئهی این قتل شرکت داشتند.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
جلوگیری از تکرار انقلاب، نقشه استکبار بود، «مقصّر آن قدرتی است که انقلاب اسلامی را در ایران دید، ضربتش را چشید و برای اینکه این ضربت در عراق تکرار نشود، سیّدمحمّدباقر صدر را ــ آن کسی را که میتوانست محور حرکات مردمی در عراق باشد ــ به قتلگاه کشانید.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ زیرا «آنها دیده بودند که وقتی یک عالم آماده میشود که فداکاری بکند، آب و رنگ زیبا و جلوهکننده و مؤثّر فداکاری و مجاهدت را هم به سلاح مجهّز علم و دانش میآمیزد، چگونه این سلاح بُرنده میشود و چگونه آثار فراموشنشدنی به جای میگذارد. تجربهی ایران آنها را بیدار کرد، فهمیدند بایستی این منادی بزرگ حق و صدق را از سرِ راهِ خودشان بردارند و بظاهر برداشتند.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
این برخورد خباثتآلود، همیشه در سیاست استعماری وجود داشته، «البتّه ما تعجّب نمیکنیم که شخصیّتی با این عظمت، به دست جلّادان دستنشاندهی عراق به شهادت برسد؛ اگر زنده میماند، [موجب] تعجّب بود. استعمار جهانی مدّتهای متمادی زحمت کشید تا اندیشهی اسلام را از تحرّک و نشاطی که تهدیدکنندهی قدرتهای متجاوز است برکنار بدارد و متأسّفانه در مدّت درازی موفّق هم شده بود. استعمار فهمیده بود که قرآن، تسلّط سلطهگران بزرگ جهانی و غاصبان حقوق ملّتها را بر ملّتهای مسلمان نمیپذیرد.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ در حقیقت «استعماری که با چند کشیشِ ساده میتوانست در اقصیٰنقاط دنیا، در آفریقا، در آمریکای لاتین، در مناطق آسیای دور، هدفهای استعماری خودش را پیش ببرد… در کشورهای اسلامی، همین استعمار دچار موانع سخت شده بود؛ این موانع عمدتاً از اسلام سرچشمه میگرفت؛ لذا بود که به فکر اسلام افتادند… در چند ده سال اخیر، جلوههای زندگیِ دوبارهی اسلام همه جا دیده شد و شهید صدر یکی از برترینِ این جلوهها بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ از همینرو علت شهادت ایشان را باید به خوبی فهمید، «هوشمندان و صاحبنظران عراق و نیز سراسر سرزمینهای اسلامی باید دانسته باشند که آن بزرگ مرد در راه ترویج اسلام و قرآن و تلاش برای پیاده کردن حکم خدا و مبارزه با کفر و الحاد و ظلم و طغیان و استکبار به شهادت رسیده است.» ۱۳۶۱/۱/۱۹ در نتیجه «این دشمنى فقط با اسلام است و با پرچمداران راستین اسلام؛ و اگر مىبینید امروز با روحانیّون مبارز و متعهّد و در خط، اینهمه دشمنى و خصومت میشود، هیچ سرّى جز این ندارد.» ۱۳۶۰/۱/۲۱ اما قاتلان شهید صدر مرتکب اشتباه شدند، «حاکمان خودکامهی عراق گمان میبردند که با شهید کردن این اندیشمند مبارز و انقلابی خواهند توانست از نفوذ و پیشرفت تفکر اسلامی در میان مردم عراق جلوگیری کنند. اما با شهادت این عالم ربانی، مردم عراق بیدارتر و آن حاکمان ستمگر، رسواتر و نضج اندیشههای اسلامی در آن کشور، بیشتر شد.» ۱۳۶۱/۱/۱۹ و «مرحوم آیتاللّه شهید سیّدمحمّدباقر صدر (رضوان اللّه علیه)، به قدر عظمت علمی و فکریاش و استحکام شخصیّتش، در مسئلهی عراق تأثیر خواهد داشت… واقعاً در مشخّص کردن و واضح کردن جریان اسلامی در صحنهی مبارزهی عراق نقش داشت.» ۱۳۶۶/۱/۳۰

خانواده شهید صدر در سال ۱۳۸۳ با رهبر انقلاب اسلامی دیدار داشتند و رهبر انقلاب چنین فرمودند: «ما، هم به وجود مرحوم شهید آیتاللّه آقای سیّدمحمّدباقر صدر به خاطر شخصیّت علمی و جهادی و فکرىِ ایشان افتخار میکنیم ــ ایشان مایهی افتخار همهی ما بودند ــ و هم به شما افتخار میکنیم؛ چون شما در بیستوچند سالِ گذشته زحمات زیادی متحمّل شدید و سختیهای فراوانی کشیدید، امّا صبر کردید. شما از خانوادهی بزرگی هستید و صبر و کرم و بزرگواری سجیّهی خانوادهی شما است. پس از شهادت مرحوم آیتاللّه صدر، شما در آن شرایط سخت در نجف زندگی کردید، بعد هم شوهران این دخترخانمها شهید شدند و هر کدام به نحوی گرفتار شدید، امّا همهی اینها را تحمّل کردید. واقعاً صبر شما برای ما خیلی ارزش دارد… این خانمهایی که در آن محیط اِرعاب و خفقان صبر کردند و در دورهی جوانی، شوهرهایشان به شهادت رسیدند و بچّههایشان ماندهاند، پیش خدای متعال خیلی ارزش دارند. این صبری که شما کردید، نزد خدای متعال خیلی ارزش دارد.» ۱۳۸۳/۳/۱۹
از دیدگاه رهبر انقلاب «حادثهی شهادت این بزرگوار دو بعد دارد؛ یک بعد خسارت است؛ یک ضایعهای بود برای جهان اسلام. واقعاً «ثلُم فی الاسلام ثلمة» که «لا یسدّها شیء» یک ثلمهای و رخنهای ایجاد کرد و ضرر بزرگی زد؛ این یک بُعد قضیه است… بعد دوم قضیه بعد سازندهی این حادثهی بزرگ است، این یک شهادت است؛ یک خون است؛ آن هم خونی به این طهارت، به این نفاست.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ پرهیز از حرکت سازشکارانه، اهمیت کار شهید صدر بود، «این عنصر نفیس و عزیز که وجودش برای اسلام نافع بود و خودش هم میدانست؛ ماند در عراق و مبارزه کرد و مقاومت کرد و تسلیم نشد تا جان خودش را داد، آن هم با این وضع. یقیناً یک بلهی کوچک، یک گوشهی چشم نشان دادن، یک حرکت حاکی از نوعی سازشکاری جان او را حفظ میکرد، میتوانست خودش را نگهدارد، اما او قبول نکرد؛ حاضر نشد.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ «بیشک، شاگردان آن شهید ــ چه شاگردانی که او را دیدند و از محضر او استفاده کردند، چه کسانی که در پرتو راهنماییهای او حرکت میکنند ــ راه او را ادامه خواهند داد و شهید صدر بعد از شهادتش زنده است و زندهتر است.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

درست است که «آیت اللَّه صدر در زندان شهید و غریبانه دفن شد، اما نام درخشان وی، مرزها را در نور دید و در اقطار عالم، قلب مسلمانان حقیقت خواه را متوجه خود ساخت، ملتها یاد او را گرامی داشتند و به چشم شهیدی بزرگ به او نظر کردند و بدینصورت اندیشههای متین و مستحکم او، درخشندگی و جلای «شهادت» نیز یافت و عمق و تأثیر بیشتر گرفت.» ۱۳۶۱/۱/۱۹ وظیفهای که در قبال این متفکر اسلامی داریم این است که «زندگی او، افکار او، روشهای او و پیام او بایستی معرّفی بشود و روی آن کار بشود.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ «این نسل جوان که دل پاکی دارد و احساسات آمادهای دارد، احتیاج به الگو دارد. ما الگوسازی را نباید دستکم بگیریم. الگو همان «کونوا دُعاةَ النّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم» است؛ این یک دعوت عملی است. خب کدام الگو بهتر از شهید صدر؟» ۱۳۶۶/۱/۳۰ همچنین «شهید آیتالله صدر برای طلاب و فضلای جوان، بیشک یک اسوه و نمونه است. درس انسانپروری او با شهادت جانگدازش خاتمه نیافته است. آثار علمی و شیوه تحقیق او اکنون پیش روی فضلای جوان حوزههای علمیه قرار دارد و انگشت اشاره او آنان را به راه عظمت و مجد علمی، همراه با روشنبینی و جهان نگری هدایت میکند.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ زیرا «حوزههای علمیه امروز نیز محتاج شهید صدر و هر عنصر با همت و پرتوانی هستند، که راه علمی و اسلامشناسی و جهاننگری او را دنبال کند.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
شهید صدر الگوی همگان میتواند باشد، «شهید صدر اگر از یک کشور دورافتاده هم بود، اگر عرب هم نبود، اگر عراقی هم نبود، اگر مال اقصیٰنقاط دنیا هم بود، جا داشت که همهی ملّتهایی که برای انقلاب میخواهند کار کنند و به آن فکرها متّکی هستند، چهرهی او را زنده نگه دارند.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ احیای تفکرات شهید صدر، احتیاج به کار عمیق و فراوان دارد، «من تأیید میکنم همهی تلاشهایی را که برای احیای این چهرهی منوّر و مقدّس انجام میگیرد و فکر میکنم که آنچه هم انجام میگیرد، همهی آنچه ممکن است نیست؛ بیشتر از این میتوان برای این شهید کار کرد؛ کارهای عمیق و پُرجاذبه؛ کتابهای او را [باید] باز کرد، تبیین کرد، ورقورق کرد و فرستاد به بازارهای فکری دنیا و برای جوانها… مخصوصاً آن فکرهای انقلابی سیاسی.» ۱۳۶۶/۱/۳۰
ملاحظهای که باید داشت این است که «آن مقداری که ما از شخصیت ایشان میدانیم یقیناً کمتر از آنی است که بود؛ دلیلش هم این است که هر وقت هر مقالهای یا نوشتهای از ایشان را منتشر کردند و جدیداً یک چیزی از ایشان دست ما آمده، باز احساس احترام بیشتری نسبت به ایشان پیدا کردیم.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ در این راستا «هر چه ما در این شخصیّت بزرگ و مخصوصاً خون مطهّر این شهید عزیز بگوییم، کم گفتهایم. باید این شهید را زنده نگه داشت؛ اگر احیای شهید وجود نداشته باشد و به عنوان یک مسئولیّت پذیرفته نشود، تأثیرات او ضعیف خواهد شد. این وظیفهی همهی ما است.» ۱۳۶۶/۱/۳۰
شهید صدر در همه جهات الگو است، «مقاومت او، شجاعت او، صراحت او، صمیمیت و انصاف او، و بالأخره شهادت او الگوست، برای همه مخصوصاً برای مجاهدین عراقی و ملت عراق بطور عموم از او درس بگیرند، خاطرهی شهادت او را زنده نگهدارند.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ شهید صدر در حقیقت «یکی از چهرههای برجسته و ماندگار تاریخ شد و نهفقط چهرهی خود این بزرگوار عزیز، بلکه این مقطع از تاریخ عراق را در سرتاسر تاریخ کشورهای اسلامی و کشور عراق، ثابت و ماندگار کرد… واقعاً یک ضایعهی بزرگی بود شهادت ایشان؛ نهفقط برای عراقیها، بلکه برای جهان اسلام.» ۱۳۶۶/۱/۳۰
در کلام آخر باید گفت «انشاءالله خداوند درجات آن شهید عالىقدر را عالى کند؛ خداوند اجر داد به این مرد بزرگ که شهادت را نصیب او کرد؛ آن هم آن شهادت دشوارى که ایشان مبتلا شد و دچار [آن] شد. و امیدواریم که انشاءالله خداى متعال روزبهروز روح ایشان را به خودش نزدیکتر و مقرّبتر کند و درجات ایشان را عالىتر کند و انشاءالله با اجداد طاهرینشان محشور بشوند.» ۱۳۹۵/۵/۲۵
به گزارش رحا مدیا، حجت الاسلام دکتر محمد زارعی، پژوهشگر پژوهشگاه آیتالله شهید سید محمدباقر صدر، در گفتوگو با رسانۀ رحا به تبیین ابعاد شخصیتی و علمی شهید صدر پرداخت و افزود: شهید صدر پدر علم اقتصاد اسلامی است.
وی در معرفی اجمالی نَسَبی شهید صدر گفت: شهید صدر از یک خانواده بسیار جلیلالقدر است که اجدادش به امام کاظم علیهالسلام میرسند. بخشی از این خانواده در طول تاریخ در منطقه لبنان و جبل عامل بودند و بخشی به ایران و اصفهان آمدند و اجداد و پدر ایشان در کاظمین و نجف ساکن شدند. خانوادهای علمی و همه از علمای دین بودند. جد بزرگ ایشان از کسانی بودند که مثل خود شهید صدر قبل از دوران بلوغ به مرحله اجتهاد رسیدهبود.
او افزود: شهید صدر در نجف ساکن میشود. از همان سنین کودکی نبوغ خاصی داشته و بین اساتید زبانزد بوده است. دوره کودکی را در دبستانی که توسط مرحوم مظفر تأسیس شده بود درس میخواند و سریع هم تمام میکند و زود وارد تحصیلات حوزوی میشود. و چون استعداد خوبی داشته خیلی از درسها را بدون استاد خواندهاست.
زارعی درباره ویژگیهای سیاسی شهید صدر گفت: از همان دوره جوانی فعالیتهای سیاسی در عراق را آغاز میکند و حزب «الدعوة» را تأسیس میکند. بعدها از این حزب کنارهگیری میکند و حوادث متعددی اتفاق میافتد تا به پیروزی انقلاب اسلامی ایران میرسد که در آن زمان بهخاطر نبوغی که داشته، وجاهت خاصی در جهان اسلام داشته است. این نبوغ و ظرفیت و نفوذ را در راستای حمایت از جمهوری اسلامی به کار میبندد و در نهایت هم بهخاطر همین حمایت بهدست دژخیمان حزب بعث و صدام ملعون به شهادت میرسد.
وی در درباره کتابهای شهید صدر گفت: شهید صدر کتابهای متعددی از همان دوره جوانی نوشته که اولین کتاب «فدک در تاریخ» است که وقتی این کتاب را دایی او، مرحوم آل یاسین میبیند، میگوید این کتاب را کسی غیر از مجتهد نمیتواند بنویسد!
زارعی یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشهای شهید صدر را جامعیت شمول بودن وی ذکر کرد و گفت: در کنار اینکه یک فقیه و اصولی و یک فعال سیاسی است، کتاب «فلسفتنا» را نوشته، یک نظریهپرداز در عرصه سیاسی و اجتماعی هست، یک اقتصاددان است که اگر پدر علم اقتصاد اسلامی را برای او در نظر بگیریم اغراق نکردیم.
زارعی درباره شرایط زمانی که شهید صدر اقدام به نوشتن مباحث اقتصادی کرده گفت: کل عالم اسلامی با اندیشههای غربی درگیر شده بود. با نظام سرمایهداری غربی واندیشههای سوسیالیستی شرقی درگیر بوده است. هر دو اندیشه در آن نفوذ کرده و یک عقب ماندگی از سالها پیش نسبت به مسائل اقتصادی و به تبعش سیاسی ایجاد شده بود.
وی با بیان این نکته که می توان در هفت گام اندیشههای اقتصادی شهید صدر را تدوین و بازخوانی کرد، خاطرنشان کرد: گام اول اثبات ضرورت توجه به اقتصاد اسلامی است. ضرورت رفتن به اقتصاد اسلامی برای برونرفت. شهید صدر اثبات میکنه که ما راهی جز رفتن بهسمت اقتصاد اسلامی نداریم. شهید صدر راز عقبماندگی اقتصادی را از مانی میدانست که جامعه اسلامی در را به روی اندیشه غربی باز کرد.
وی در بیان گام دوم ابراز کرد: شهید صدر ماهیت اقتصاد اسلامی را تبیین میکند که منظور چیست. اساسی را مطرح میکند که ما اگر بخواهیم از اقتصاد اسلام حرف بزنیم باید بین مکتب اقتصاد و بین علم اقتصاد تفکیک کنیم. مکتب اقتصادی چهارچوبها را برای رسیدن به عدالت تبیین میکند. علم اقتصاد علمی است که پدیدههایی که در جامعه اتفاق میافتد مثل تورم، عرضه و تقاضا را را بررسی میکند. اسلام مکتب اقتصادی دارد و مذهب اقتصادی با علم اقتصاد فرق دارد. تعریف اقتصاد اسلامی از نظر شهید صدر روش اسلامی تنظیم زندگی اقتصادی مبتنی بر اندیشههای اسلامی است.
پژوهشگر حوزوی گام سوم را ویژگیهای اقتصاد اسلامی دانست و تصریح کرد: شمول و جامعیت اقتصاد اسلامی، اخلاقی بودن اقتصاد اسلامی، بههم پیوستگی اجزا اقتصاد اسلامی و نیاز آن به نظریهپردازی را از ویژگیهای اقتصاد اسلامی است. اقتصاد اسلامی متناسب با تحولات بشر قابلیت تطبیق دارد.
حجتالاسلام زارعی با اشاره به گام چهارم که اصول اساسی اقتصاد اسلامی است، به مالکیت چندگانه اشاره کرد و گفت: اقتصاد سرمایهداری تکیه و مبنایش بر مالکیت خصوصی است. البته ناگزیر است که بعضی مواقع به آن تن بدهد؛ اما اصل را بر مالکیت خصوصی گرفته است. از طرفی اقتصاد مارکسیستی مالکیت خصوصی را نفی میکند؛ اما اقتصاد اسلامی هم مالکیت خصوصی را دارد و هم مالکیت عمومی را قبول دارد.
وی افزود: شهید صدر اصل آزادی اقتصادی را بهعنوان یکی از اصول مطرح میکند؛ اما این با آزادی غربی فرق دارد. آزادی در محدوده مشخص است و بهمعنای بی قیدی نیست.
گام پنجمی که زارعی به آن اشاره کرد قواعد کلی است که در اقتصاد اسلامی با آن مواجه هستیم. شهید صدر در کتاب «اسلام راهبر زندگی» تحت سیزده قاعده بیان کرده است که شامل قواعدی همچون توزیع و مبادله مصرف میشود.
وی درباره گام ششم گفت: مسئولیتهای کلانی است که حکومت دارد. بحث تأمین اجتماعی و ایجاد تعادل و توازن در اجتماع، بحث مراقبت از بخش عمومی است. نظارت بر روند تولید و محافظت از ارزشهای مبادلاتی است که اینها عناوین مباحثی است که خود شهید صدر مطرح کرده است.
زارعی گام هفتم را نظریاتی خواند که شهید صدر اختصاصاً درباره نظام مالی در اسلام مطرح کرده و افزود: کتاب بانکداری بدون ربا است که خیلی هم شناخته شدهاست. این را به پاسخ درخواست جمعی از علما در کویت آن را نوشت. بانکداری اسلامی فقط منحصر به بانکداری بدون ربا نیست و شاخصههای دیگری دارد.









