گزیده‌ها

نتیجۀ وادادگی در برابر غرب

اگر می‌خواهید فرجام ما در عراق یا مصر یا ایران یا هر نقطۀ دیگری از جهان اسلام را ببینید، به آن دسته از کشورهای اسلامی نگاه کنید که از اروپا بیشتر استقبال کردند و در برابر تمدن اروپا از خود وادادگی بیشتری نشان دادند؛ به ترکیه و فرجام ترکیه نگاه کنید: وادادگی در برابر تمدن اروپا و دوری از اسلام.

این کشور زمانی از کشورهایی بود که بر جهان حکومت می‌کرد، اما نسبت به تمدن اروپا پذیرش و وادادگی بیشتری داشت و در نتیجه، عاقبتش این شد که می‌بینید. [صرفاً به این دلیل که] شکل‌پذیری و هویت‌پذیری آنها از ما بیشتر بود.

 

📚 حوزه و بایسته‌ها، ص١۴۶-١۴٧.

فاطمه سلام‌الله‌علیها، معیاری برای همیشه

فاطمه زهرا علیها‌السلام در اسلام یک اسوه بود؛ در جهاد برای اسلام، در صبر بر مصائب اسلام الگو بود. در همۀ سختی‌ها، در همۀ مشکلات، در کنار پدرش بود. در جنگ‌ها همراه پدرش شرکت می‌‌کرد، زخم‌‌هایش را مداوا می‌‌نمود، غصه‌‌هایش را برطرف می‌‌ساخت، همواره در کنارش بود.

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ در سختی‌‌ها با بودن او آرامش می‌‌گرفت، در لحظات بسیار طاقت‌‌‌‌فرسا با او قوت می‌گرفت. او به‌معنای حقیقی کلمه یک زن مسلمان مجاهد بود. این از یک‌سو.

از سوی دیگر، فاطمه زهرا علیها‌السلام زنی عالم بود؛ الگوی والای علم و فرهنگ بود، اما نه این فرهنگی که استعمارگران برای ما می‌خواهند، نه فرهنگ هوسرانی و برهنگی، نه فرهنگ اختلاط و لااُبالیگری، نه فرهنگ اباحیگری؛ بلکه فرهنگ حقیقی.

📚 بارقه‌ها، صفحه ۵۸.

مضامین سیاسی در ساختار عقیدتی حکومت اسلامی

مضامين سياسى در ساختار عقيدتى حكومت اسلامى نقش بزرگى در پرورش تمامى استعدادهاى نيک انسان و به‌كارگيرى آنها در خدمت او ايفا مى‌‏كنند.

يكى از اين مضامين، ريشه‌‏كن كردن تمامى مناسبات استثمارى حاكم بر جوامع جاهلى توسط حكومت اسلامى است.

يكى ديگر از مضامين سياسى حكومت اسلامى، وضعيت واقعى زندگى فرمانروا و فرمانروايان در حكومت اسلامى است؛ زيرا آنها در زندگى خصوصى و رفتار با مردم و مسكنى كه در آن زندگى مى‌‏كنند و روابطشان با ديگران همانند شهروندان معمولى زندگى مى‏‌كنند.

يكى ديگر از مضامين سياسى حكومت اسلامى، مناسبات آن با ديگر ملت‏‌ها در عرصه بين‏‌المللى است؛ چراكه حكومت اسلامى در عرصه بين‌‏المللى، همچون تمدن غربى، نه بر اساس استثمار و مكيدن خون ملت‌‏هاى ضعيف و نه بر اساس منافع متقابل، چنانكه اين تمدن مدعى آن است، بلكه بر اساس حق و عدل و يارى مستضعفان جهان رفتار مى‌‏كند.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص٢٠۵-٢٠٩ با تلخیص.

علی علیه‌السلام، مظهر امتدادیافتۀ خط اسلام تا امروز

چنانچه از تاريخ تجربۀ اسلامى بگذريم و نظرمان را به واقعيت اين تجربه در وضعيت فعلى معطوف كنيم، خواهيم ديد كه آن علوى بزرگ [امام خمینی]- كه رهبرىِ پيكار ملتش را زير پرچم اسلام به عهده گرفت تا آنجاکه خداوند او را يارى نمود و امپراطورى شاه با تمامى گنجينه‌‏هايش به‌دست او افتاد و پيروزمندانه به ديار خود بازگشت- خانه‏‌اى را بر خانۀ قديمى‌‏اش ترجيح نداد، بلكه به همان خانه‌‏اى بازگشت كه ستمگران نزديک بيست سال قبل او را از آنجا تبعيد كرده بودند تا شاهدى باشد بر اينكه امام على عليه‌السلام تنها يک فرد معين نبود كه تمام شده باشد، بلكه او مظهر خط اسلام بود كه پايان نمى‌‏پذيرد.

بدون شک اين خط كه حكومت اسلامى آن را عينيت بخشيد، نيروهاى شگفت‏‌انگيزى را در شهروندان شكوفا و آنها را با روحيۀ معنوى سترگى تقويت مى‏‌كند و هر فرد را چنان مى‌‏سازد كه احساس كند پاسخ مثبت دادن به فعاليت‏‌هاى سازنده‌‏اى كه حكومت اسلامى آن را رهبرى مى‌‏كند، پاسخ مثبت دادن به كرامت و عزت او بر روى زمين است.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص٢٠٨-٢٠٩.

مرجعیت فکری و سیاسی اهل‌بیت علیهم‌السلام

امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام و امام علی علیه‌السلام که در همان پدیده طبیعی (تشیع) مجسم می‌شود، از دو مرجعیت حکایت دارد: یکی مرجعیت فکری و دیگری مرجعیت در عمل رهبری و اجتماعی.

این هر دو مرجعیت در شخص رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نمود یافته بودند و در پرتو مطالعاتی که از شرایط زمانه ارائه نمودیم، ناگزیر باید آن پیامبر بزرگوار امتداد شایسته این هر دو را طراحی می‌نمود تا از سویی مرجعیت فکری، همه خلأهای ذهنی را که ممکن بود برای مسلمانان پیش آید، پر کند و آموزه‌های مناسب و دیدگاه اسلام را درباره مسائل نوپدید در ساحت اندیشه و عمل ارائه نماید و مشکلات و پیچیدگی‌های قرآن کریم را که نخستین منبع در مرجعیت فکری اسلام است، تفسیر کند و از سوی دیگر مرجعیت رهبری اجتماعی، دنباله حرکت و پیشوایی تجربه اسلامی را در مسیر اجتماعی آن پی گیرد.
نمونه اصلی این سخنان نبوی در زمینه مرجعیت فکری، حدیث ثقلین است.
و اما نمونه اصلی سخن پیامبر در زمینه مرجعیت در عمل راهبری اجتماعی، حدیث غدیر است.

📚 پژوهشی درباره ولایت، ص۶٩-٧٠.

دستاورد خلافت در اسلام

دستاورد مفهوم انسانى خلافت در اسلام اين است كه خداوند متعال، حكومت كردن بر افراد و اداره جامعه و رهبرى هستى و آبادانى طبيعى و اجتماعى آن را به جماعت بشرى واگذار كرده است و حكومت مردم بر مردم و مشروعيت عهده‌دارى حكومت از سوى مردم، به‌عنوان جانشين خدا بر روى زمين، بر همين شالوده استوار است.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص۱۵۰.

ای امت مسلمان بزرگ
روز مبعث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله روز ولادت تو و فجر دین بزرگ توست.

بارقه‌ها، ص٣١۴

بهای خون حسین علیه‌السلام روشنگری در طول تاریخ

ممکن نيست بهای خون امام حسين علیه‌السلام اين باشد که فقط بنيان بنی‌اميه را به لرزه انداخته يا حقيقت بنی‌اميه را آشکار کرده يا تنها وجدان نسلی از امت اسلام را زنده کند. اين در بهای خون پاک امام حسين علیه‌السلام کافی نيست، بلکه بهای خون امام حسين علیه‌السلام، که گران‌سنگ‌ترين خونی است که در راه اسلام ريخته شده، اين است که در گذر تاريخ درون همۀ نسل‌های امت اسلام را همچنان به حرکت درآورد و روشنگری کند و برانگيزاند و پاک و پاکيزه گرداند .

بايد امروز وجدان ما را، وجدان يکايک ما را تکان دهد؛ همچنان که سيزده قرن پيش وجدان مسلمانان را تکان داد.

بايد در هر کجا که با فريبندگی و گمراه‌سازی و هراساندن روبه‌رو می‌شويم، وجدان يکايک ما را تکان دهد.

📚 امامان اهل‌بیت، ص۵٣٩-۵۴٠.

تفاوت خلافت الهی با حکومت‌های دموکراتیک غربی

بدين‌سان خلافت و جانشينى با مفهوم قرآنى و اسلامى آن از حكومت‏ مردم در نظام‌‏هاى دموكراتيک غربى متمايز مى‌‏شود؛ زيرا در اين نظام‌‏ها مردم اختياردار حكومت هستند و چنين نيست كه به نيابت از خداوند اِعمال حاكميت كنند. نتيجه اين نگرش اين است كه مردم در قبال كسى مسئول نبوده، در حكومت به معيارى واقعى ملزم نيستند، بلكه كافى است كه بر چيزى توافق كنند، هرچند با مصلحت و كرامتِ همه يا بخشى از مردم در تضاد باشد؛ به این دلیل که خود آنان از مصلحت و كرامت خويش صرف‌نظر كرده‌اند.

اما آن حكمرانى مردم كه بر پايۀ خلافت الهى استوار است، چنين نيست. چنين حكومتى مسئول است و مردم در چنين حكومتى ملزم هستند كه حق و عدالت را اجرا و ظلم و سركشى را طرد كنند و چنين نيست كه بين ستم كردن و عدالت ورزيدن مخير باشند.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص١۵٢-١۵٣