لحظهای از وی جدا نبود
زهرا بر بال خیال پاک خویش به آفاق زندگانی پیشین و دنیای پدر بزرگوارش سیر کرد؛ دنیایی که با پیوستن سَرور هستی به خداوندگارش، به یادگاری جاودان و تابناک برای این بهشتیبانو تبدیل شد که هر لحظه وی را با گونههایی از احساس و عاطفه و رهنمایی یاری میداد و جلوههایی از شادمانی و خوشی را در وجودش برمیانگیخت. هرچند وی بهحساب زمانه، چند روز یا چند ماه دیرتر به پدرش پیوست، در پیوند روحی و یادمانی، حتی لحظهای از وی جدا نبود.
بدینروی، در جان وی سرچشمهای از نیرو جاری بود که فرونمیخشکید و قدرتی برای انقلابی کوبنده وجود داشت که پایان نمیپذیرفت. درون او پرتوهایی از نبوت و جان محمد(ص) تابیدن داشت که راه را برایش روشن میساخت و او را به راه درست هدایت میکرد.
📚 فدک در تاریخ، ص۲۶-۲۷.
پذیرش امام مهدی علیهالسلام در پی خلأ تمدنی
چه روشی را میتوانیم تصور کنیم که آن فرد (امام عصر علیهالسلام) از رهگذر آن، عدالت را به پیروزی نهایی میرساند و نظامهای ظالمانه فراروی خویش را سرنگون میسازد؟
پاسخ مشخص به این پرسش با شناخت زمان و مرحلهای ارتباط دارد که قرار است امام مهدی(ع) در صحنه حضور یابد….
در این جا، تنها یک فرض اساسی را میتوان در پرتو احادیث مربوط و تجارب ناظر به فرایندهای تغییر بزرگ در تاریخ، پذیرفت. آن فرض این است که مهدی علیهالسلام در پی یک خلأ بزرگ که نتیجه نگونساری و بحران نفسگیر تمدنی است، رخ خواهد نمود. این خلأ زمینه را فراهم میسازد تا آن رسالت تازه گسترش یابد و این شکست و نگونساری، فضای روانی را برای پذیرش آن رسالت مهیا میسازد. این نگونساری رخدادی نیست که به صورت تصادفی در تاریخ تمدن انسانی روی داده باشد؛ بلکه پیامد طبیعی تضادهای تاریخِ گسسته از خداوند متعال است که سرانجام راهحلی نهایی برای آن یافت نمیشود و بدین روی، آتشی برافروخته میگردد که همه چیز را از میان میبرد. در آن حال، نوری میدرخشد و آن آتش را فرومینشاند و عدل آسمان را بر زمین استقرار میبخشد.
📚 پژوهشی درباره امام مهدی علیهالسلام، ص٩١-٩٢.