آثار

استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر در روند فکری و علمی خود، با واقع‌نگری و توجه به جریان‌ها و رویکردهای کلان و مکاتب بزرگ در جهان فعالیت می‌کرد. کتاب‌هایی چون فلسفتنا و اقتصادنا، جلوه‌ای از این توجه و آگاهی است؛ کتاب‌هایی که در دوران خود، انقلابی فکری را رقم زدند و یک‌تنه توانستند در برابر هجمه‌های سخت فکری که از غرب و شرق بر جهان اسلام وارد می‌شد، بایستند. اما این کلان‌نگری و توجه به مکاتب بزرگ سبب نمی‌شد که شهید صدر به اتفاقات جزئی‌تر در عرصه معرفت توجه نداشته باشد. او با دقت آخرین دستاوردهای اندیشمندان را رصد می‌کرد و متناسب با وظایف خود نسبت به آن‌ها اقدام می‌نمود. در این راستا یکی از روش‌های او برای تصحیح یا تکمیل دستاوردهای فکری اندیشمندان اسلام، نگارش دیباچه بر کتاب‌های آنان بود و از این رهگذر در صورت امکان، کاستی‌ها یا کژی‌های کتاب را در نوشته‌ای مختصر برطرف می‌نمود و بدین‌سان آسیب‌های احتمالی را از بین ‌می‌برد. «بحث حول الولایة» نمونه‌ای از این حضور پویای شهید صدر در عرصه علمی است؛ کتابی که در زمان خود با استقبال کم‌نظیر اندیشمندان مواجه شد و برخلاف حجم کوچکش، تأثیراتی بزرگ را در پی داشت.

شهید صدر ابتدا این کتاب را به عنوان دیباچه‌ای بر کتاب «تاریخ الشیعه الامامیه و اسلافهم؛ منذ نشأه التشیع حتى مطلع القرن الرابع الهجری» تألیف دکتر عبدالله فیاض نگاشته است. دکتر فیاض در سال ١٩٧٠م (١٣۴٨ش) این کتاب را تألیف کرد و در آن به موضوع پیدایش شیعه و مراحل حیات آن در طول تاریخ پرداخت. به نظر می‌رسد استاد شهید ضمن آن‌که این اثر را کتابی ارزشمند یافت، در آن اشکالاتی اساسی دید و برای رفع این اشکالات، تصمیم گرفت با نوشتن مقدمه‌ای بر کتاب، نگاهی دیگر را جز آن‌چه مؤلف در تحلیل شکل‌گیری شیعه گفته ‌است به خوانندگان ارائه کند.

این دیباچه با استقبال مؤلف روبه‌رو شد و او آن را پیش از مقدمه خود در کتاب به چاپ رساند و خود در مقدمه‌اش نوشت:

به‌حکم وفا باید از علامه گران‌قدر سید محمدباقر صدر که لطف کرد و بر این کتاب مقدمه نوشت و نظرات ارزشمندش را درباره شیعه و تشیع شرح داد، تشکر کنم. ایشان اشاره کرده است که برخی از نظراتش با نظرات من در این کتاب اختلاف دارد. من بسیار خوشحال شدم که دیدم برخی، نظراتی متفاوت با شماری از دیدگاه‌های من در این کتاب دارند؛ زیرا اختلاف سازنده است و….

سه سال بعد این مقدمه به‌شکل مستقل و با‌ نام «التشیع و الاسلام» به چاپ رسید و بدین‌سان فصلی جدید را در پژوهش درباره مسئله ولایت در اسلام گشود.

پس از انتشار التشیع و الاسلام، حجت‌الاسلام‌والمسلمین شیخ علی حجتی کرمانی این کتاب را _ در سال ١٣۵٢ش _ ابتدا با نام «تشیع و اسلام» و سپس با نام «تشیع مولود طبیعی اسلام» به فارسی ترجمه کرد. با انتشار کتاب، دکتر علی شریعتی آن را مطالعه کرد و نقدها‌یی را درباره آن برای مترجم فرستاد؛ نقدهایی که به دو بخش تقسیم می‌شد؛ ستایشِ نیمۀ اول کتاب (تشیع چگونه پدید آمد) و اشکالاتی درباره بخش دوم آن (شیعه چگونه پدید آمد) که در واقع نگرانی‌های دکتر شریعتی از برداشت‌های احتمالی از برخی عبارات آن بود. خود او در این باره می‌نویسد: «بی‌شک این مسائل نه بر استاد صدر پوشیده است و نه بر شما. درعین‌حال، فکر می‌کنم به‌عنوان یادآوری و نیز توجه دادن شما به اینکه یک خواننده روشنفکر بی‌طرف یا تاریک‌فکر باطرف و باغرض، چگونه تلقی‌هایی از نوع برداشت‌ها یا تعبیرهای کتاب ممکن است داشته باشد،‌ لازم بود».

دکتر شریعتی نوشته خود درباره کتاب را با ستایشی بلیغ از نویسنده و کتاب او آغاز می‌کند:

در باب کتاب تشیع مولود طبیعی اسلام، نوشته استاد متفکر و نویسنده آگاه زمان ما،‌ سید محمدباقر صدر که خوشبختانه با آثار نو و گران‌قدر وی چون فلسفتنا و اقتصادنا آشنایی یافته‌ایم و نشان داده است که علاوه بر فرهنگ اسلامی، هم فهم زمان ما را دارد و هم درد زمانه ما را حس می‌کند و هم با زبان مردم این زمان حرف می‌زند و با شیوه کار علمی عصر حاضر نیز آشناست؛ اینهاست آنچه یک عالم اسلامی در عصر ما بدان نیازمند است و این است آن عالم اسلامی که عصر ما به او محتاج. طرح مسئله «چگونگی تولد شیعه در قلب اسلام و متن دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و نیز ضرورت منطقی و فوریت حیاتی وصایت که هم سرنوشت انقلاب اسلامی و هم سرگذشت امت انقلابی بدان پیوسته است»  در افقی بسیار وسیع، با نگرشی دقیق و بسیار علمی و روشی تحلیلی آغاز شده است و نویسنده آگاه و پژوهنده و حاکم بر زمینه کار و مطمئن از سرانجام بحث، همه عناصر را بیرون ریخته و در صحنه‌ای بسیار وسیع گسترش داده و تمامی احتمالات و فرضیات موجود و ممکن را با جرأت مطرح کرده و همه جوانب مختلف واقعیت را بررسی نموده و به هر راهی رفته و به هر جایی سر زده و این منشور را از همه سو دیده و هر پرتویی را بر آن تابانده و در پایان، هوشیارانه و با مهارت بسیار، همه را سر به‌هم آورده و خوب تمام کرده و در نهایت موفق بیرون آمده است. تا اینجا که فصل اول کتاب است و سخن از چگونگی ظهور تشیع و به‌ویژه مسئله وصایت _ در برابر «بلاتکلیفی» و یا «شورا» _ دیدگاه وسیع [است]، طرح مطلب استادانه، شیوۀ بررسی علمی و تحلیلی و زبان، پخته و استدلال نیرومند است، و گذشته از این‌ همه، فشردگی مطلب است که غالب نوشته‌های فضلای مذهبی ما _ به‌ویژه در این زمینه _ آن را فاقد است. خواننده احساس می‌کند که بحری را در کوزه‌ای ریخته و همچون مرغی دورپرواز با اینکه تمامی این شهر عظیم را دیده است، به‌شتاب از آن گذشته است.

مترجم کتاب نقد‌ها و نکات دکتر شریعتی را برای نویسنده فرستاد و در چاپ بعدی ترجمه کتاب نیز آن نقد‌ها را به کتاب افزود و خود، برخی از اشکالات دکتر شریعتی را پاسخ داد.

همچنین پس از آن‌که نقدهای دکتر شریعتی به استاد شهید رسید، ایشان نقدهای وی را به تفصیل پاسخ داد و به‌شکل کتابچه‌ای به‌ ایران فرستاد تا به چاپ برسد. ازآنجاکه شهید صدر به‌شکلی واقعی به کار جمعی و مشورت‌پذیری باور داشت و به‌طور خاص همه امور مربوط به ایران را با جمعی از شاگردان و یاران موثق خود در ایران هماهنگ می‌کرد ،از آنان خواست که نظر خود را درباره این کتابچه بیان کنند. آنان نیز با توجه به شرایط خاص آن دوران اعلام کردند که با چاپ این جوابیه موافق نیستند و پاسخ‌های مترجم را در این زمینه بسنده می‌دانند. هرچند شهید صدر نظر آنان را درست نمی‌دانست و در نامه‌هایی به تفصیل به ایشان توضیح داد که اشتباه می‌کنند، نظرشان را پذیرفت و از چاپ پاسخ در ایران خودداری کرد. اما در چاپ‌های بعد، بخش‌هایی را که در واقع پاسخ به آن نقدها بود، به متن نخست کتاب افزود.

از آن پس این ‌کتاب به‌همراه افزوده‌های شهید صدر بارها و با نام‌های گوناگون به چاپ رسید. البته خود نویسنده در نامه‌های گوناگون از این اثر با نام «بحث حول الولایة» یاد کرده و تمایل داشته این کتاب هم‌نام و در تراز پژوهش دیگرش یعنی «بحث حول المهدی علیه‌السلام» به چاپ برسد؛ کتابی که آن هم دیباچه‌ای از این دست بوده است.

این اثر به‌رغم حجم اندک، در نوع خود بی‌نظیر است و افزون بر محتوای غنی، نمونه‌ای زیبا از هم‌افزایی فکری و الگویی خردپسند و دلپذیر از پاسداری مرزهای مذهب را به‌ نمایش می‌گذارد.

صدر در این کتاب با روشی نو و با تکیه بر مسلمّات تاریخی به اثبات این مطلب می‌پردازد که تشیع رهاورد طبیعی اسلام است، نه اینکه در گذر زمان و بر اثر حوادث سیاسی و یا اجتماعی پدید آمده باشد. او در سه فصل که درواقع هریک احتمالات ممکن برای ادامه حیات سیاسی اسلام پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله است، به‌گونه‌ای روشن و خدشه‌ناپذیر این موضوع را بررسی می‌کند که تنها از دروازه عناد می‌توان به مقابله با آن پرداخت. دکتر الأسعد بن علی التونسی که تشیع خود را مدیون این کتاب می‌داند در کتاب «التَّجدید الکلامی عند الشَّهید محمد باقر الصَّدر قراءه فی المعالم المنهجیَّه؛ نوآوری کلامی شهید صدر؛ بررسی شاخصه‌های روش‌شناختی»، ص٧٧، می‌نویسد: «محمدباقر صدر با درنظرگرفتن ریشه‌های تاریخی به تکامل زمانی نبوت پرداخته و کتاب «بحث حول الولایه» نمونه‌ای دیگر از این تعامل تاریخی با نبوت است که البته در این کتاب نه به پیشینه، بلکه به آینده نبوت و تکامل و استمرار پسینی آن پرداخته است و با روشی نو، بی‌نظیر و مبتنی‌بر حساب احتمالات، ضرورت ولایت را به‌عنوان استمرار خط نبوت در تاریخ اثبات کرده است.»

این کتاب با عنوان پژوهشی درباره ولایت با ترجمۀ حجت‌الاسلام سید ابوالقاسم حسینی ژرفا و به‌همت پژوهشگاه شهید صدر در ٩۵ صفحۀ رقعی به چاپ رسیده است.

 

برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید

 متن این کتاب را اینجا بخوانید

امام باقر(ع) سرآغاز مرحله دوم امامت

اکنون ما درباره امامی سخن می گوييم که سرآغاز نقش دوم از نقش‌های سه‌گانه است؛ يعنی امام باقر(ع) . ايشان زماني به عرصه آمد که نقش نخست به پايان رسيده بود و ديگر همه مسلمانان می‌دانستند که پدران اين بزرگ‌مرد کسانی بوده‌اند که جان و خون و زندگی خود را فدا کرده‌اند و از آسايش و فراخی و همه سويه های دنيا دست کشيده‌اند تا در برابر اين کژروی بايستند و به مردم ـ دست کم ـ بگويند که اين، اسلام نيست، بلکه چيزی جز اسلام است، و اين اجرا چيزی جز آن نظريه است، و اين واقعيت بيرونی چيزی جز ادعايی است که می شود، و مفهومی که کتاب و سنت به دست می دهند، چيزی جز اين نمودی است که در دستگاه اين پيشوايان کجرو پيکره يافته است .

پس از آن که اين مهم از گذر نقش نخست به انجام رسيد، امام باقر(ع) آمد تا بگويد: اين نقشی که به انجام رسيد، فقط يک سری اعمال شخصی نبوده که کسانی جداجدا برای مصلحت اسلام انجام داده باشند و تنها تعصب بر سر اسلام وجه مشترک آن‌ها باشد، بلکه اين نقش در حقيقت نما و نمودی است از يک گروه آگاه که به طور صحيح و آگاهانه به اسلام ايمان دارد . اين جماعت و اين گروه، همان گروه نجات يافته‌ای است که رسول خدا ذکر فرمود. اين گروه نشانه‌های ويژه و چارچوب ويژه و شرايط ويژه خود را دارد و در برابر شاخه‌های گوناگون معارف اسلامی روز، موضع ويژه خود را دارد .

📚 امامان اهل بیت، ص۵۸۶ـ۵۷۸.

کتاب المدرسة القرآنیة مجموعه‌ای است از سه پژوهش قرآنی شهید صدر که پژوهشگاه شهید صدر آن‌ها را در این جلد جمع‌آوری کرده است؛ این عناوین عبارت‌اند از:

التفسير الموضوعی للقرآن الكريم‏

این بخش از کتاب المدرسة القرآنیة شامل گفتارهایی تفسیری از استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر است. وی این درس‌ها را پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بنا بر ضرورت‌های پیش‌آمده در عرصه سیاسی‌اجتماعی عراق و جهان اسلام ارائه کرد. شهید صدر دو روز در هفته (سه‌شنبه و چهارشنبه) درس خارج فقه خود را تعطیل کرد و به‌جای آن به موضوع تفسیر قرآن کریم پرداخت. هدف از این سخنرانی‌های عمومی تقویت ارتباط رهبری دینی و مردم و ایجاد زمینه آگاهی‌بخشی و روشنگری از سوی مرجعیت بود. اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه و همچنین عموم مردم از این سخنرانی‌ها استقبال کردند و نوارهای آن به‌شکلی بی‌سابقه تکثیر و در میان مردم منتشر شد.

با وجود اینکه مخاطب این سخنرانی‌ها تنها طلاب درس خارج نبودند، محتوای این دروس همچون سایر آثار استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر از اتقان و نوآوری ویژه‌ای برخوردار است. محور اصلی در این گفتارهای تفسیری سنت‌های تاریخی در قرآن کریم است که شهید صدر به‌ژرفا و فراگیری شگفتی به آن می‌پردازد، اما این کتاب بیش از آنکه کتابی درباره سنت‌های تاریخی باشد، درواقع بیانگر روشی نو و بی‌سابقه برای تفسیرِ موضوعی است که شهید صدر خود آن را روش استنطاق نامیده است؛ روشی که او با پی‌ریزی آن سطح پژوهش‌های علمی در این عرصه را به مرحله‌ای جدید وارد می‌کند.

این بخش از کتاب، در سه فصل تنظیم شده است:

  • فصل اول: درآمدی بر روش تفسیر موضوعی؛
  • فصل دوم: پیاده‌سازی روش در نظریه سنت‌های تاریخی؛
  • فصل سوم: بررسی مصداقی نظریه در موضوع رابطه دین با تاریخ و جامعه.

شهید صدر در تعریف تفسیر موضوعی و تبیین تفاوت آن با تفسیرهای مرسوم می‌گوید:

مفسرِ جزئی‌نگر معمولاً نقشی سلبی در تفسیر دارد؛ او متنِ قرآنیِ معینی، برای مثال یک آیه یا بخشی قرآنی را بدون هیچ پیش‌فرض و اندیشه‌ای در نظر می‌گیرد و می‌کوشد مدلول قرآنی آن را در پرتو مفهوم الفاظ و توجه به قرینه‌های متصل و منفصلی که می‌یابد تعیین کند….

اما مفسرِ وحدت‌بخش و موضوع‌محور، برخلاف آن رویه، فعالیت خود را از متن آغاز نمی‌کند؛ بلکه او ابتدا واقعیت‌های زندگی را می‌بیند و نظرش را بر یکی از موضوع‌های اعتقادی یا اجتماعی یا هستی‌شناسانه متمرکز می‌کند، مشکلاتی را که تجربیات اندیشه انسانی درباره آن موضوع طرح کرده و نیز راه‌حل‌هایی که تفکر بشری ارائه نموده و همچنین پرسش‌ها و نارسایی‌هایی را که تجربه‌های تاریخی بروز داده، به‌خوبی فرامی‌گیرد و سپس به متن قرآن رجوع می‌نماید؛ نه به این منظور که در برابر متن قرآن فقط نقش شنونده و ثبت‌کننده را بازی کند، بلکه با این هدف که موضوعی آماده و آکنده از انبوهی از افکار و مواضع بشری را در محضر قرآن مطرح کند و با آن به‌صورت سؤال‌وجواب به گفت‌وگو بپردازد.

بنابراین، هدف تفسیر وحدت‌بخش و موضوع‌محور، تبیین دیدگاه قرآن و به‌تبع آن اسلام، در یکی از موضوع‌های زندگی یا هستی است. بنابراین دستاوردی که از فرایند تفسیر موضوعی به‌دست می‌آید، نظریه‌ای قرآنی درباره یکی از موضوعات بزرگ و اساسی حیات بشری است.

شهید صدر سپس با ترجیح رویکرد موضوع‌محور، سعی می‌کند این روش را در موضوع «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» پیاده کند و با بررسی ابعاد گوناگون این موضوع و تبیین ویژگی‌ها و انواع سنت‌های تاریخ در قرآن، نظریه‌ای قرآنی را در این عرصه به‌دست دهد. شهید صدر در فصل دوم این بخش به این پرسش‌ها پاسخ گفته است:

  • آیا در بینش قرآن، تاریخ بشری سنت‌هایی دارد؟
  • آیا سنت‌ها و قوانینی هست که بر مسیر و حرکت و تحولات تاریخ حاکم باشد؟
  • این سنت‌ها کدام است؟
  • تاریخ بشر چگونه آغاز شد، بالید و تحول یافت؟
  • عوامل اصلی در نظریه تاریخ چیست؟
  • نقش انسان در حرکت‌های تاریخ چیست؟
  • جایگاه وحی آسمانی و نبوت در عرصه اجتماعی کجاست؟

شهید صدر سپس به بررسی یکی از مهم‌ترین مصادیق سنت‌های تاریخی در قرآن، یعنی دین و رابطه آن با جامعه و تاریخ می‌پردازد. او دین را افزون‌بر قانون، یکی از سنت‌های تاریخی می‌داند و با دسته‌بندی سنت‌ها، آن را در دسته سنت‌های کوتاه‌مدت چالش‌پذیر قرار می‌دهد.

وی در فصل پایانی یکی از مهم‌ترین مباحث جامعه‌شناسی خود را مطرح می‌کند و فهم دین را بدون فهم جامعه و عناصر آن نادرست می‌داند. در دیدگاه شهید جامعه از سه عنصر تشکیل می‌شود: انسان، زمین و روابط و مناسبات.

علوم القرآن

این بخش از کتاب مجموعه‌درس‌های علوم قرآن است که استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر در سال ١٣٨۴ق. برای تدریس در دانشکدۀ اصول‌الدین بغداد به رشته تحریر درآورده بود.

مقصود از علوم قرآن در ابتدای این درس‌ها این‌طور توضیح داده شده است:

علوم قرآن عبارت است از دانش‌ها و پژوهش‌های مربوط به قرآن کریم که به تناسب جنبه‌های مختلفی که از این کتاب بررسی می‌کنند، از یکدیگر تفاوت می‌یابند؛ زیرا قرآن دارای جنبه‌های مختلفی است و با نظر به هریک از این جنبه‌ها، موضوع پژوهشی ویژه قرار می‌گیرد.

این درس‌ها ابتدا در مجلۀ رسالةالإسلام (نشریۀ دانشکدۀ اصول‌الدین) به چاپ رسید؛ البته در این مجله به‌نام نویسنده این مقالات (شهید صدر) اشاره‌ای نشده بود. هم‌زمان و به پیشنهاد شهید صدر، شهید سید محمدباقر حکیم این دروس را در دانشکده تدریس می‌کرد و متن این دروس مادۀ درسی سال اول و بخشی از مادۀ درسی سال دوم در موضوع علوم قرآن را تشکیل می‌داد. خود او نیز شماری دیگر از دروس مربوط را برای تکمیل مادۀ درسی سال دوم و سال‌های سوم و چهارم نگاشت. «المجمع العلمی الإسلامی» مجموعه این دروس را در قالب کتابی مستقل به چاپ رساند. سومین بار این مجموعه همراه با اصلاحات و اضافاتی در «مجمع الفکر الإسلامی» در قم به چاپ رسید که در این چاپ با نظارت خود شهید سید محمدباقر حکیم نوشته‌های ایشان از نوشته‌های شهید صدر متمایز شده بود.

پژوهشگاه تخصصی شهید صدر بنا به شیوۀ خود در چاپ آثار شهید صدر، صرفاً نوشته‌های خود استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر را در کنار دروس تفسیر موضوعی و نیز مجموعه‌ای از مقالات قرآنی وی با عنوان «المدرسة القرآنية» به چاپ رساند و نوشته‌های شهید سید محمدباقر حکیم و سایر اضافات چاپ‌های گوناگون را حذف کرد.

مقالات قرآنیة

این بخش از کتاب المدرسة القرآنیة شامل پژوهش‌های قرآنی پراکنده‌ای است که توسط شهید صدر نگاشته شده و به‌صورت مقاله‌هایی در برخی مجلات منتشر شده‌اند. از جملۀ این مقالات می‌توان به «عمل صالح در قرآن» و «آزادی در قرآن» اشاره کرد.

المدرسة القرآنیة با عنوان «پژوهش‌های قرآنی» و در ٣٧۵ صفحۀ وزیری از سوی پژوهشگاه شهید صدر به چاپ رسیده است. همچنین بخش نخست این کتاب نیر با عنوان «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» با ترجمۀ سید جلال میرآقایی و بخش دوم با عنوان «علوم قرآن» و مجموعه‌مقالات قرآنی این کتاب به انضمام دیگر مقالات مرتبط با عنوان «آموزه‌های وحی» در قطع رقعی به چاپ رسیده اند

 

 برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید

 متن این کتاب را اینجا بخوانید

مراحل تاريخ امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام (١)؛ مرحلۀ اول و دوم

تاريخ علیهم‌السلام را پس از درگذشت رسول الله(ص) می‌توان به سه مرحله بخش کرد:
مرحلۀ نخست: مرحلۀ مصون سازی در برابر آسيب کژروی

[…] اين مرحله همان مرحله‌ای است که رهبران اهل بيت علیهم‌السلام در آن با لطمه ناگوار کژرویِ تجربۀ اسلامی پس از درگذشت رسول خدا(ص) به سر بردند. اين کژرویِ ناگوار و معضل‌آفرين، با ويرانی‌ها و بدبختی‌ها و پيامدهايی که داشت، ممکن بود تا نابودی اسلام و منابع آن و امت اسلام پيش رود و آن را در روند پيوستۀ زمان به داستانی تاريخی تبديل کند که هيچ موجوديتی برای آن باقی نماند.

[…] اين همان مرحله نخست است که از بعد درگذشت پيامبر اعظم(ص) آغاز می‌شود و تا زندگانی امام چهارم، يعنی امام زين‌العابدين(ع) ادامه می‌يابد.

مرحلۀ دوم: مرحله تشکيل گروه شايسته
[…] در مرحلۀ دوم اهل‌بیت علیهم‌السلام پس از آنکه [در مرحلۀ نخست] طرح‌های لازم را به انجام رساندند و از ساختِ ضمانت‌های اساسی دربرابر آسيب کژروی فارغ شدند، آغاز به تشکيل گروه کردند؛ تشکيل گروهی که به پيشوايی اهل‌بيت علیهم‌السلام ايمان داشته باشند و زير لوای ايشان گرد آيند و مفهومی را که اهل‌بيت علیهم‌السلام از اسلام ارائه کرده‌اند، با تمام مرزها و بُعدهايش درک کنند.

[…] اين کار را امام باقر و امام صادق(ع) در بالاترين سطح انجام دادند و گفتيم اين مرحله تا زمان امام کاظم(ع) ادامه داشت.

📚 امامان اهل‌بیت، ص۱۳۸ـ۱۴۰.

شهید سید محمدباقر صدر به‌شایستگی، ویژگی‌های یک اندیشمند جامع و هوشمند را پیکره بخشید. او هرگز به ایفای نقش استادی بسنده نکرد، بلکه افقی بلندتر و وسعتی گسترده‌تر را به نمایش گذاشت. شهید برای رشد علمی و پرورش فکری شاگردان خود از تعطیلی‌های کلاس درس به مناسبت‌ درگذشت امامان علیهم‌السلام بهره برد و به بررسی ابعاد شخصیتی و شرایط فعالیت آن امامان علیهم‌السلام پرداخت و نقش آن حضرات را بنابه رسالتی که بر عهده داشتند، آشکار ساخت. شهید صدر در این سخنان نیز همچون همیشه مدارک اسلامی را مورد بازخوانی نوآورانه قرار داد و به تبیین نظام‌مند و علمی از زندگانی معصومان علیهم‌السلام ‌پرداخت. در این نگاه به وجود مبارک امامان علیهم‌السلام به‌عنوان حقیقتی یکتا در نمودهای متعدد نگریسته شده و از عملکرد اجتماعی و سیاسی ایشان تحلیلی یکپارچه و وحدتگرا ارائه شده است. وی در بررسی زندگی امامان علیهم‌السلام درعین‌حال که رویکرد جزءگرا را رد نمی کند و آن را گامی بایسته در پیشبرد روش خود می‌داند، بر ناتوانی این دیدگاه در تفسیر نمودهای ناهم‌خوان از زندگی امامان علیهم‌السلام تأکید دارد و ازاین‌رو در بررسی و تحلیل زندگی امامان علیهم‌السلام به دیدگاه کل‌گرای فراگیر تکیه می کند.

شهید صدر باور دارد که این نگاه فقط فرضیه‌ای نظری نیست، بلکه رویکردی است که عقیدۀ متبلور در ایدۀ امامت به خودی خود آن را فرض می دارد؛ چون امامت در همه موارد، با توجه به مسئولیت ها و شرط هایش امری واحد است؛ پس هرقدر هم نمودهای ظاهری اش به‌سبب شرایط و ملزومات گوناگون باشد، باید در رفتارها و نقش های امامان علیهم‌السلام بازتابی واحد یابد.

شهید صدر افزون‌بر داده هایی که درباره رویکرد کل گرا به‌دست می دهد و گذشته از بررسی نقش مشترکی که هریک از امامان علیهم‌السلام در امتداد امامان دیگر داشته‌اند، در بررسی جزئیات زندگی و شرایط هریک از امامان علیهم‌السلام نیز نگاهی نو دارد. از بارزترین مصادیق این نگاهِ نو، بررسی همه‌جانبۀ او درباره موضع امیرمؤمنان علیه‌السلام، تحلیل او از صلح امام حسن علیه‌السلام با معاویه، خوانش بی نظیر وی از قیام امام حسین علیه‌السلام و دیگر ابتکارات در زمینۀ تحلیل تاریخ امامان علیهم‌السلام است.

این سخنرانی ها مجال آن نیافتند که در زمان حیات شهید صدر و زیر نظر ایشان به چاپ برسند، اما پس از شهادت ایشان بارها و با کیفیت و دقت متفاوتی به چاپ رسیدند. کتاب «ائمة اهل البیت و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة»، مجموعۀ این گفتارها و مقالات شهید محمدباقر صدر است که به‌کوشش «کنگره جهانی شهید صدر» گرد آمده است. این کتاب با ترجمۀ حسام حاج‌مؤمن و رضا ناظمیان، با عنوان «امامان اهل‌بیت، مرزبانان حریم اسلام» و به‌همت پژوهشگاه شهید صدر در ۶٢٠ صفحۀ وزیری منتشر شده است.

 

 برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید

 متن این کتاب را اینجا بخوانید

 

«محاضرات تأسیسیة» شش درس‌گفتار ارزشمند شهید صدر در تعطیلی‌های درسیِ ماه رمضان است که به گفتۀ خود شهید خمیرمایۀ برخی از آثار مهم او را شکل می‌دهند. این دروس که به‌نوبه خود نمایانگر نوآوری، ژرفا، دقت و فراگیری اندیشۀ استاد شهید هستند، عبارت‌اند از:

پایه‌گذاری منطق ذاتی: شهید صدر به مکتبی تازه در شناخت دست یافت که آن را «مکتب ذاتی شناخت» نام نهاد. این گفتار، گام‌های نخست پی‌ریزی این مکتب و هسته اصلی کتاب «الأسس المنطقیة للاستقراء» است.

شبکه مالکیت‌ها در فقه اسلامی: این گفتار، پژوهشی فقهی‌‌اقتصادی است که شبکه مفهومی مالکیت‌ها در اسلام را تبیین می‌کند و با مقایسه‌ای مختصر، برخی تفاوت‌های مفاهیم بنیادین فقه اسلامی و حقوق غربی را نشان می‌دهد.

حواله در فقه اسلامی: در این گفتار، شبکه مالکیت‌ها و تأثیر تفاوت‌های مفاهیم فقهی در یک مصداق آن، یعنی حواله، به‌شکل تطبیقی بررسی می‌شود و تبعات تفاوت مفاهیم در فقه شیعی، فقه سنی و حقوق غربی ارائه می‌گردد.

قالب‌ریزی فقهی معاملات بانکی: برخی از مباحث فقهی و بنیادین بانک‌داری بدون ربا که در کتاب استاد شهید با نام «البنک اللاربوي في الاسلام» مجال طرح نیافته بود، در این دروس ارائه شده است.

مالکیت زمین‌های مرده و احکام آن: این بحث اولین درس خارج فقه استاد شهید است که خمیرمایۀ بخش دوم از کتاب اقتصادنا را شکل داد.

احیای زمین‌های مرده: این بحث نیز تکمیل همان بحث پیشین و بررسی ابعاد دیگری از آن است.

این کتاب با عنوان گفتارهای بنیادین و با ترجمۀ حجت‌الاسلام‌ سید ابوالقاسم حسینی ژرفا از سوی پژوهشگاه شهید صدر به چاپ رسیده است

 

 برای خرید این کتاب اینجا را کلیک کنید

 متن این کتاب را اینجا بخوانید

رفتارهای او روزبه‌روز جوانان و طلبه‌های بیشتری را به این مسجد می‌کشاند؛ از جوانی سیزده‌ساله که به شکایت از پدرش، که دین را قبول نداشت، دو ساعت در گوشه‌ای با او سخن می‌گفت گرفته تا پاسخ به سؤال جوانی دربارۀ امام زمان قبل از ظهور و بعد از آن، که دو روز جوابش طول می‌کشید و سرانجام جوانانی که سؤال‌هاشان از دغدغه‌ای خبر می‌داد که محمدباقر عمرش را برای آن می‌گذاشت: «چه کنیم امت اسلام آگاه شوند؟» این سؤال‌ها، حتی در زمان خستگی، او را به وجد می‌آوردند و زمان را از کفش می‌ربودند. شب‌وروزش به همین می‌گذشت، بهترین لحظات عمرش. […]

این سؤال‌ها و کنجکاوی‌ها برای او بشارت بودند. می‌گفت: «سؤال بیشتر از دعا مرا به خدا نزدیک می‌کند.»

نا، ص۱۱۱ـ۱۱۲.

زهرا بر بال خیال پاک خویش به آفاق زندگانی پیشین و دنیای پدر بزرگوارش سیر کرد؛ دنیایی که با پیوستن سَرور هستی به خداوندگارش، به یادگاری جاودان و تابناک برای این بهشتی‌‌بانو تبدیل شد که هر لحظه وی را با گونه‌‌هایی از احساس و عاطفه و رهنمایی یاری می‌‌داد و جلوه‌‌هایی از شادمانی و خوشی را در وجودش برمی‌‌انگیخت. هرچند وی به‌حساب زمانه، چند روز یا چند ماه دیرتر به پدرش پیوست، در پیوند روحی و یادمانی، حتی لحظه‌‌ای از وی جدا نبود.

بدین‌‌روی، در جان وی سرچشمه‌‌ای از نیرو جاری بود که فرونمی‌‌خشکید و قدرتی برای انقلابی کوبنده وجود داشت که پایان نمی‌‌پذیرفت. درون او پرتوهایی از نبوت و جان محمد(ص) تابیدن داشت که راه را برایش روشن می‌‌ساخت و او را به راه درست هدایت می‌‌کرد.

📚 فدک در تاریخ، ص۲۶-۲۷.

از جنبه بشری، این احساس انسانِ متمدن که دیگر به پایان راه رسیده، عاملی زیربنایی در آفرینش فضای مناسب برای پذیرش رسالت جدید، یعنی رسالت عدالت است.

این احساسِ رسیدن به پایان راه، از رهگذر تجارب گوناگون تمدنی انسان متمدن فراهم می‌آید که از رفتارهای منفی خود گران‌بار گشته و نیاز خود به یاری را دریافته و با فطرتش به جهان غیب یا سویی نامعلوم گراییده است.

از جنبه مادی، شاید وضعیت مادی زندگی جدید،‌ نسبت به وضعیت زندگی کهن در روزگارانی همچون عصر غیبت صغری، برای پیاده‌سازی آن رسالت در همه جای جهان تواناتر باشد.

این از آن رو است که مسافت‌ها کوتاه گشته و قدرتی بزرگ برای هم‌کنشی میان ملت‌های جهان پدید آمده و ابزارهایی فراهم شده که نیاز دستگاه مرکزی برای آگاهی‌بخشی به ملل جهان و پرورش آنان بر اساس رسالت تازه را برآورده می‌سازد.

📚 پژوهشی درباره امام مهدی علیه‌السلام، ص٨٢