یادداشت‌ها

آنچه از شهید صدر درباره امام خمینی(ره) معروف شده،‌ جمله‌ای است که از اولین روزهای پیروزی انقلاب از شاگردان شهیدصدر در ایران نقل شد و شهرت یافت: «ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام». اما این همه آنچه شهیدصدر درباره امام خمینی گفته،‌ نیست. در نامه‌ها و نوشته‌های شهید صدر تعابیر گوناگونی درباره انقلاب اسلامی ایران و به‌طور ویژه امام خمینی(ره) وجود دارد که بیانگر مفاهیم ارزشمندی در تاریخ انقلاب اسلامی است. شاید آن‌قدر حمایت شهید صدر از امام و انقلاب برجسته و پررنگ بوده است که ظرافت‌ها و آموزه‌های این کنش تاریخی شهید صدر که برخاسته از عمق معرفتی و فقاهتی او بوده، به‌خوبی نمایان نشده است. در ادامه تنها به چند نمونه از تعابیر موجود در اسناد تاریخی اشاره می‌شود.

نهضت ملت ایران به رهبرى آیت‏‌الله خمینى یکى‏ از بزرگ‌ترین ذخایر و قوای تاریخ معاصر اسلام

شهیدصدر در آذرماه ١٣۵٧ در پیامی خطاب به ملت ایران می‌نویسد:

صادقانه‏‌ترین و واقعى‏‌ترین هویت یک ملت، هویتى است که آن را در عرصه جهاد و ایثار و ازخودگذشتگى به نمایش مى‏‌گذارد و واضح‏‌ترین و آشکارترین نمایشى که یک ملت مى‏‌تواند از هویت مبارزه‏‌اى خود به ظهور برساند، نمایشى است که ملت مسلمان ایران ارائه کرده و در نبردهاى شریف خود، هویت اسلامی‌اش را متجلى ساخته است؛ چه این‏که در تمام این حماسه‏‌ها بسیج مردم تحت لواى اسلام انجام مى‏‌پذیرفت و عواطف و دل‏‌هاى مردم بر محور اسلام متحد مى‏‌گشت و این نیروهاى معنوى و مرجعیت صالح بودند که ملت را در این مبارزه مقدس رهبرى مى‏‌کردند. ملت مسلمان ایران همواره هویت جهادى اصیل خود را نشان داده است، اما نهضت زنده و معاصر آن به رهبرى مرجع دینى حضرت آیت‏‌الله خمینى، به‌دلیل استمرار روبه‏‌رشد و حجم فداکارى‏‌ها و مقاومتى که از خود بروز داده، بهترین تجلى این هویت است و ما باور داریم که این هویت جهادىِ مؤمنانه که ملت ایران با آن خود را شناسانده و می‌شناساند، یکى‏ از بزرگ‌ترین ذخایر و قوایى است که اسلام در تاریخ جدید خود به‌دست آورده است.

 

سقوط امام خمینی، سقوط همه کیان دینی است

شادی حاصل از پیروزی انقلاب در نامه‌های شخصی شهیدصدر نیز بازتاب یافته است. او در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در نامه‌ای خطاب به پسرعمویش آیت‌الله مستجابی می‌نویسد:

پسرعمو جان! چقدر در این دوران به تجدید آن لحظات و دیدارهایمان احساس نیاز می‌کنم؛ در این دوران سرنوشت‌ساز از تاریخ ایران عزیز و در موج این شادی بزرگی که همۀ ما را غرق خود کرده است و ما همگی سرمستیم از پیروزی مردم مسلمان ایران و تحقق اهداف عظیم آن در برپایی حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و هم‌یاری همۀ نیروهای نیکوکار و علمای اعلام. بیان احساسات درباره این پیروزی در کلمات نمی‌گنجد؛ زیرا احساسات امتی است که از دیرباز در انتظار این فتح مبین بوده است… .

شهیدصدر در همان ایام در نامۀ دیگری خطاب به آیت‌الله مستجابی می‌نویسد:

در اواسط ماه محرم بیانیه‌ای درباره رویدادهای ایران آماده کردیم، ولی چون همان‌طور که شما هم گفتید ابزارها در اختیار ما نبود، ترجیح دادیم که بیانیه را از طریق تماس تلفنی به بیت آقای خمینی در پاریس برسانیم. بیانیه را کاملاً پشت تلفن خواندیم و گفتیم که این بیانیه در اختیار شماست و می‌توانید آن را به فارسی هم ترجمه و به هر دو زبان چاپ کنید… من احساس کردم که آقای خمینی در شرایطی حساس و تعیین‌کننده قرار گرفته و باید بدون درنظرگرفتن هرگونه ویژگی شخصی و از جنبه دینی از او حمایت کرد؛ زیرا در شرایط فعلی سقوط او ـ خدایی نکرده ـ به‌معنای سقوط همۀ کیان دینی است.

آیت‌الله‌العظمى خمینى و هدایت کشور از ظلماتِ جهل به نورِ اسلام

شهید صدر همچنین هنگامی که امام خمینی(ره) قصد بازگشت به ایران را داشتند و بختیار فرودگاه‌های کشور را برای جلوگیری از ورود ایشان بسته بود، در پیامی اعتراضی خطاب به بختیار می‌نویسد:

جناب آقاى دکتر بختیار، به نمایندگى از مرجعیت و علماى نجف اشرف اقدام شما در بستن فرودگاه‏‌هاى کشور را در زمانى که آیت‌الله‌العظمى خمینى قصد بازگشت به ایران دارند، به‏‌شدت محکوم مى‏‌کنم. این اقدام در حالى صورت مى‏‌پذیرد که میلیون‏‌ها نفر از برادران مسلمان در ایران و سراسر جهان منتظر بازگشت ایشان هستند تا ایشان نقش رهبرى ملت را به عهده بگیرند و مسئولیت تاریخى و اسلامى عظیم خود را ایفا کنند و کشور را از ظلمات جهل و بى‏‌دینى به نور اسلام و پرتوهاى ایمان هدایت فرمایند.

همۀ وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامى مى‏‌گذاریم

شهید صدر پس از ورود امام خمینی به ایران در ١۶ بهمن ١٣۵٧ پیام تبریکی به ایشان صادر کرده و در بخشی از آن چنین می‌گوید:

حضرت آیة الله العظمى الإمام المجاهد الخمینى دام‌ظله

این نامه را به حضرت‏عالى در یکى از حساس‏‌ترین لحظات تاریخ اسلام مى‏‌نویسم تا بدین وسیله اعتماد و مباهات بى‏‌نهایت خود را به پیروزى‏‌هاى بزرگ ملت مسلمان ایران اظهار کنم؛ پیروزى‏‌هاى پى‏‌درپى و چشمگیرى که با رهبرى خردمندانه آن حضرت صورت گرفت و برنامه نجات‏‌بخش اسلامى را به‌جاى دو تمدن و ایدئولوژى متقابل شرق و غرب به بشریت عرضه داشت؛ پیروزى شکوهمندى که با همت بلند ملت مسلمان ایران به رهبرى حکیمانه آن حضرت تحقق پیدا کرد و این سرزمین اسلامى را از لوث شبح طاغوت زمان پاک کرد و شرافت و کرامت جریحه‏‌دارشدۀ ملت مسلمان ایران را از نو احیاء و زنده کرد… در این هنگام که با امید و دعاى فراوان از درگاه الهى چشم‌به‌راه مراحل بعدى پیروزى این نهضت عظیم اسلامى هستیم، همۀ وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامى مى‏‌گذاریم و از خداوند متعال خواستاریم که بر عمر و عزت آن حضرت بیفزاید و آرزوهاى دیرینه و بزرگ ما را در سایۀ مرجعیت و رهبرى آن حضرت محقّق بفرماید، ان‌شاءالله.

هرچه توان، ظرفیت و استعداد دارید در راه این انقلاب خرج کنید

اندکی پیش از پایان سال ١٣۵٧ شهید صدر در نامه‌ای به شاگردانش که پیش از آن، از عراق اخراج شده بودند، آنها‌ را به حمایت همه‌جانبه از ایران فراخوانده و به آنها دستور می‌دهد که با تمام وجود در خدمت انقلاب و امام باشند:

فرزندان و عزیزانم! خداوند شما را با چشمان همواره بیدارش حفظ کند.

السلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته‏

این نامه را در این لحظات باعظمت براى شما مى‏‌نویسم؛ لحظاتى که اسلام به‌دست ملت مسلمان ایران و به رهبرى امام خمینى دام‌ظله و همکارى دیگر نیروهاى نیکوکار و علماى اعلام، به پیروزى قاطع و بى‏‌نظیرى دست یافته است؛ زمانى که رؤیاها به حقیقت بدل شدند و آرزوها محقق گشتند و اندیشه‏‌ها همچون آتشفشانى بر سر ستمگران فرود آمدند تا صورت عمل به خود گرفته و حکومت حق و اسلام را بر روى زمین به‌پا نمایند. اسلامى که ظالمان و استعمارگران آن را در شیشه محبوس کرده بودند، به قدرت بازوان ایرانى جوانى که از مرگ نمى‏‌هراسند و خشونت طاغوت‏‌ها عزمشان را سست نکرده است، این شیشه را شکسته و از آن بیرون آمده است تا زمین را زیر پاى همه‏ ظالمان به لرزه درآورد و در دل همۀ مسلمانان در شرق و غرب زمین، روحى نو و امیدى تازه بدمد. تکلیف هریک از شما و هر کسى که بخت با او یار شده تا در سایه این تجربه اسلامىِ پیش‌گام زندگى کند، این است که هرچه توان، ظرفیت و استعداد دارد در راه این انقلاب خرج کند؛ زیرا وقتى بنائى براى اسلام به‌پا مى‏‌شود، هزینه کردن براى آن پایانى ندارد و آن‏گاه که نهضتى با قدرت اسلام پرچم مى‏‌افرازد، بذل و فداکارى حد و اندازه نمى‏‌شناسد و عملیات ساخت بناى جدید به ظرفیت‏‌هاى هرچند ناچیز همه نیاز دارد. هم‏چنین لازم است روشن باشد که همگى باید گِرد مرجعیت امام خمینى که آرزوهاى اسلام را امروز در ایران محقق کرده است، جمع شوید و براى آن فداکارى و از منافع آن دفاع کنید و همان‌همه که آن مرجعیت خود، در هدف بزرگش ذوب شده است، شما نیز در آن ذوب شوید، که مرجعیت صالح یک شخص نیست، بلکه یک هدف و راه است و هر مرجعیتى که این هدف و راه را محقق کند، همان مرجعیت صالح است که باید با اخلاص کامل براى آن کار کرد. میدان و عرصه مرجعیت در ایران باید از هرچیزى که مى‏‌تواند مرجعیت حکیمانه رهبرى را تضعیف کند و یا نقشى در حراست از آن نداشته باشد، دور بماند.

در این حوادث ایمان ملت به رهبری حکیمانۀ شما بیشتر می‌گردد

در ١٢ اردیبهشت ١٣۵٨ آیت‌الله مطهری به شهادت رسید. شهید صدر که از هر فرصتی برای ابراز حمایت از انقلاب بهره می‌گرفت به این مناسبت اولین ـ و بنا بر برخی منابع تاریخی تنها ـ مراسم ختم برای این اندیشمند بزرگ را در نجف اشرف برگزار کرد. در این ایام شهید صدر آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی را به‌عنوان نمایندۀ تام‌الاختیار خود به ایران فرستاده و به او اجازه داده بود که در صورت لزوم، هر پیام یا تلگرامی که صلاح دانست از سوی شهید صدر صادر کند. آیت‌الله شاهرودی نیز بلافاصله پس از ترور شهید مطهری پیامی صادر می‌کند که وقتی متن آن به اطلاع شهید صدر می‌رسد، می‌گوید: «سید محمود بسیار کار خوبی کرده است». متن آن پیام نیز که خطاب به امام خمینی صادر شده به این شرح است:

«اقدامات تجاوزکارانۀ مستمری را که در برابر چهره‌های برجستۀ این شجرۀ مبارک و قله‌های فکری و علمی انقلاب اسلامی ظفرمند شما شده را شدیداً محکوم و تأکید می‌کنیم که حاصل این حوادث چیزی جز این نیست که ایمان ملت مسلمان ایران عزیز به اسلام و به رهبری حکیمانۀ شما بیشتر می‌گردد و پایبندی‌شان به راه خداوند متعال فزونی می‌گیرد. خداوند ما را به دوام عمر شریف شما بهره‌مند گرداند و دیگر شما را به داغ فرزندان عزیز و مجاهدتان ننشاند. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته‏. النجف الأشرف ـ محمد باقر الصدر»

نور اسلام بار دیگر به‌ دست شما تابیدن گرفته است

امام خمینى(ره)در اوایل خرداد ١٣۵٨ به‌دلیل شایعاتى که درباره تصمیم شهید صدر براى خروج از نجف به‌وجود آمده بود، تلگرامى به شهید صدر فرستاد. شهید صدر نیز به‌رغم همۀ خطرات و تهدیداتی که از جانب حزب بعث برای او وجود داشت در پاسخ به امام نوشت:

محضر امام مجاهد، حضرت آیت‏‌الله‌العظمى سید روح‌الله خمینى دام‌ظله

تلگرام کریمانۀ شما را که تجلیگر پدرى و عنایت معنوى شما به نجف اشرف بود دریافت نمودم. این شهر از لحظه جدایى از شما در فضاى پیروزى‏‌هاى بزرگتان زندگى می‌کند. من از رهنمود شریف شما نفحه‏‌اى روحانى مى‏‌گیرم و هم‏چنین به عمق مسئولیت حفظ کیان علمى نجف اشرف پی مى‏‌برم. مایلم به این مناسبت سلام و تحیت میلیون‏‌ها نفر از مسلمانان و مؤمنان عراق عزیزمان را به اطلاعتان برسانم؛ اینان که در نور اسلام، که بار دیگر به‌دست شما تابیدن گرفته است، پرتوى هدایت‏گر براى تمام جهان یافته‌اند و نیز نیرویى معنوى براى درهم‏‌کوبیدن استعمارگران کافر و به‌طور خاص‏ استعمار آمریکایى و آزادسازى تمام جهان از همۀ انواع جنایت‏‌هاى آن و در رأس همه آن‏ها جنایت اشغال سرزمین مقدسمان فلسطین. از خداوند متعال مسئلت مى‏‌کنم که ما را به بقاى وجود گران‏‌بهاى شما بهره‏‌مند فرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

امام خمینى، رهبر بزرگ جهان اسلام

در چهارم خرداد ماه نیز شهید صدر در واکنش به ترور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیامی صادر کرد:

سوءقصد جنایت‌بار به آن مجاهد نستوه و آن عزیزى که زندگانی‌اش با مبارزه علیه طاغوتیان عجین گشته باعث تأثر بیش از حد این‌جانب شد. مى‌دانم که روحیۀ انقلابی آن رزمندۀ عزیز را هیچ نیرویى نمى‌تواند بشکند و بندگان صالح خدا که با تمام نیرو در راه خدا قدم برداشته‌اند و دل به او بسته‌اند از هیچ خطر و رنجى ابا ندارند. من وجود چنین روحانیت والایی را به آن مجاهد روحانى عزیز و فرزند گران‌قدر رهبر بزرگ جهان اسلام امام خمینى تبریک گفته، سلامت و بقاى آن جناب را از خداوند متعال مسئلت دارم.

همه ظرفيت‏‌ها در چارچوب رهبرى حكيمانۀ امام خمينى ریخته شود

شهيد صدر در اواسط خرداد ١٣۵٨ و در واکنش به جنجال‌های قوم‏‌گرايى كه رژيم عراق، اندكى پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در منطقۀ خوزستان به‌پا كرده بود، پیامی به ایرانیان عرب‌زبان ساکن خوزستان نوشت و آنها را به گردآمدن حول محور امام خمینی فراخواند:

ملت عزيز مسلمان و مجاهد عرب ايران!

السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

اما بعد، من به‌نام اسلام با شما سخن مى‏‌گويم و شما و همه مردم بزرگ ايران را به اين فرامى‏‌خوانم كه روح برادرىِ اسلامى را متجلى كنيد؛ روحيه‏‌اى كه در تاريخ اسلام بهترين الگوى هم‌بستگى و همكارى را در جامعۀ پرهيزكاران محقق كرد؛ جامعه‏‌اى كه در آن هيچ مسلمانى بر ديگرى برترى و فضلى نداشت، مگر به تقوا؛ جامعۀ عماربن‌ياسر و سلمان فارسى و صهيب رومى و بلال حبشى؛ جامعۀ دل‏‌هايى آباد از انديشه و ايمان و فراتر از همه حدومرزهاى زمينى و دل‌هاى باز و گشايش‏‌يافته به‌نام اسلام و رسالت آسمان. پس بايد همۀ دل‏‌ها متحد گردد و همۀ ظرفيت‏‌ها ذوب شده و در چارچوب رهبرى حكيمانۀ امام خمينى و در راه برپايى جامعۀ اسلامى عظيمى كه مشعل قرآن كريم را به همۀ جهان خواهد برد، ریخته شود.

شما منار و مشعل اسلام هستید و  عطای شما براى مسلمانان در طول تاریخ الگوى عظیم مجاهدان خواهد ماند

پس از تشدید فشارهای حزب بعث به شهید صدر، امام خمینی(ره) تلگرام دیگری برای ایشان فرستاد که شهید صدر آن را از رادیو شنید. شهید صدر امکان پاسخ از طریق تلگراف را نداشت؛ ازاین‌رو در اولین تماسی که از ایران توسط خبرنگار روزنامه «جمهورى اسلامى» با ایشان گرفته شد، به پیام امام پاسخ داد:

محضر امام مجاهد حضرت آیت‌الله‌العظمى سید روح‌الله خمینى دام‌ظله

تلگرام شما را که تفقد پدرانه‏‌اى از من بود شنیدم، ولى چون کنج خانه افتاده‏‌ام و نه مى‏‌توانم کسى را ببینم و نه کسى مى‏‌تواند مرا ببیند، نمى‏‌توانم از طریق تلگراف پاسخ شما را ارسال کنم و ازاین‌رو تنها چیزى که از دستم برمى‏‌آید این است که از خداوند متعال مسئلت کنم که شما را که منار و مشعل اسلام هستید حفظ فرماید و دین حنیف را به مرجعیت پیشروى شما محفوظ بدارد. هم‏چنین از خداوند متعال مى‏‌خواهم سختى‏‌هایى را که در راه او متحمل می‌شویم از ما بپذیرد و به ما توفیق حفظ عقیده و آرمان‏‌هاى والاى امت را بدهد؛ زیرا حیات هر انسانى تنها به همان اندازه‏‌اى است که از وجود و زندگى و افکارش به امت مى‏‌بخشد و شما از وجود و حیات و فکرتان آن‏‌چنان عطایى براى مسلمانان داشتید که در طول تاریخ الگوى عظیم مجاهدان خواهد ماند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

ایران هستۀ اولیۀ حکومت بزرگ اسلام است

آنچه گذشت بخشی از تعابیر شهید صدر در اسناد مکتوب ‌است. شهید صدر در کتاب اسلام راهبر زندگی که آن را از اساس برای جمهوری اسلامی ایران نوشته‌، به تحلیلی جامع از نقش انقلاب ایران در تاریخ معاصر اسلام و نیز رهبری امام خمینی پرداخته است. افزون‌براین در خاطرات و گفته‌های شفاهی که از شهید صدر نقل شده است، تعابیر بسیار بلندی درباره انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی نقل شده است. یکی از معروف‌ترین این تعابیر که چند تن از شاگردان شهید صدر در مجالس مختلف از او شنیده‌اند، این عبارت مشهور است: «اگر امام خمینی به من دستور دهد که به روستایی در ایران بروم و در آن فعالیت کنم، ذره‌ای درنگ نمی‌کنم». این‌گونه عبارات بسیار فراوان است که گردآوری آنها نیاز به پژوهشی مفصل دارد. در پایان به یک عبارت از گفت‌وگوی شهید صدر با سید حسن شبّر بسنده می‌کنیم: «امام خمینی حفظه‌الله هیبت استعمار جهانی را درهم‌ شکسته است و پس از انقلاب امام، دیگر کشورهایی که خود را ابرقدرت می‌دانستند، ابرقدرت نخواهند ماند. پس از این، ابرقدرت حکومتی است که اسلام به‌پا خواهد کرد و ایران هستۀ اولیۀ این حکومت را شکل می‌دهد».

برای مطالعه اسناد نک: احمد ابوزید العاملی، محمدباقر الصدر، السيرة و المسيرة في حقائق و وثائق، ج۴و۵.

شهید سید محمدباقر صدر با ارائه تصویری از اسلام که عهده‌دار تنظیم حیات اجتماعی مسلمانان است، با بهره‌گیری از نبوغ فکری، در زمینه‌های مختلف اسلامی وارد شده و راهکارها و سیاستهای عملیاتی را نیز پیشنهاد داده است. یکی از این زمینه‌ها مسئله‌ی تولید و راهکارهای ایجاد جهش در آن است. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت مسئله «قواعد حکمرانی تولید» را از دیدگاه شهید صدر بررسی کرده است.

* در دوران غلبه‌ی نگاه‌های مادی به ساحت زندگی و رقابت شدید میان آن‌ها برای نشان‌دادن کارآمدی خود و در اوضاعی که بسیاری از متفکران جهان اسلام تمام هم و غم خود را به انتخاب و توجیه یکی از مکاتب شرقی یا غربی معطوف کرده بودند، مجتهدی نابغه از حوزه‌ی نجف طرحی نو در اندیشه‌ی اسلامی پی‌ریزی کرد و ضمن نقد تمامی این نظریات مادی‌گرایانه و دست‌ساز بشر از موضع استقلال فکری، توانست چارچوب منسجمی از نظام حکمرانی را مبتنی بر آموزه‌های شریعت الهی ارائه دهد. شهید مظلوم سیدمحمدباقر صدر در طول عمر نه‌چندان بلند خود (۴۶ سال)، آنچنان با ژرف‌اندیشی و موشکافی به مسائل اجتماعی و اقتصادی جوامع انسانی پرداخت که دهه‌ها پس از فقدان ناگوار و دردناک او، به‌جرئت می‌توان ادعا کرد که مباحث او زنده و جاری است و شاکله‌ی کلی نظریات علوم انسانی اسلامی را تشکیل می‌دهد.

شهیدصدر با ارائه‌ی تصویری از مذهب اسلام که عهده‌دار تنظیم حیات اجتماعی مسلمانان است، ازطریق کشف زیربناها و اصول بنیادین اسلام ناظر به عرصه‌های زیست انسان موضوعات مبتلابه جوامع اسلامی، روش‌شناسی جدیدی را برای حل مسائل مسلمانان از منظر اسلامی به متفکران مسلمان معرفی کرد. به‌کارگیری این روش می‌تواند راهکارهای جدیدی برای حل مسائل اجتماعی ارائه دهد که از آنچه متفکران سکولار و مادی‌گرا ارائه می‌دهند و توسط سازمان‌های بین‌المللی تحت سلطه‌ی مستکبران دیکته می‌شود، مستقل و پیشروتر از آن‌ها باشد. با این حال، پروژه‌ی علمی شهیدصدر به ارائه‌ی روش‌شناسی انتزاعی و دور از مسأله ختم نمی‌شود بلکه او با بهره‌گیری از نبوغ فکری و ظرفیت علمی اسلام، در حوزه‌های مختلف مذهب اسلامی وارد شده است و راهکارها و سیاست‌هایی عملیاتی را پیشنهاد داده است.

یکی از این زمینه‌ها، مسئله‌ی تولید و راهکارهای ایجاد جهش در آن است. در نگاه شهیدصدر، اگرچه نظام‌های اقتصادی همگی بر رشد تولید و بهره‌وری از طبیعت تا بیشترین حد ممکن، اتفاق نظر دارند، اما سازماندهی امر تولید دارای ابعاد مذهبی است و تدابیر اتخاذشده توسط هر کدام از آن‌ها می‌تواند متفاوت از دیگری باشد. به‌عنوان مثال، سرمایه‌داری تمامی شیوه‌های رشد تولید و افزایش ثروت را که با اصل آزادی اقتصادی ناسازگار باشد مردود می‌شمارد (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۳۱). اسلام نیز شیوه‌های ناسازگار با توزیع عادلانه را رد می‌کند و تولید حداکثر ثروت را همراه و همزمان با توزیع عادلانه می‌خواهد.

* مشکل تولید

براساس دیدگاه شهیدصدر، برخلاف مذهب سرمایه‌داری که مشکل تولید را در طبیعت و کمبود منابع آن می‌داند، در نگاه اسلامی، طبیعت قادر است همه‌ی نیازهای زندگی را که برآورده‌نشدن آن‌ها به مشکل جدی در زندگی انسان می‌انجامد، برآورده سازد. همچنین برخلاف مارکسیسم که مشکل تولید را به تضاد میان شیوه‌ی تولید و روابط توزیع برمی‌گرداند، از دیدگاه اسلام، مشکل ـ پیش از هر چیز – خود انسان است، نه طبیعت و نه شیوه‌ی تولید. شهیدصدر با استناد به آیه‌ی ٣۴ سوره‌ی ابراهیم (إن الإنسان لظلوم کَفّار)، «ظلم» انسان در زندگی عملی خود و «کفران» او نسبت به نعمت‌های الهی را دو عامل اساسی برای پیدایش فساد در عینیت زندگی انسان می‌داند. ستمگری انسان در حوزه‌ی اقتصاد، در توزیع بد تجسم می‌یابد و کفران او نسبت به نعمت‌ها در بهره‌برداری‌نکردن از طبیعت و موضع منفی‌داشتن نسبت به آن متبلور می‌گردد (صدر ١٣٩٣ب، ج١، ٣٩٩). اسلام ازبین‌بردن ستم را با ارائه راه‌حل‌هایی برای مسائل توزیع و گردش ثروت، بر عهده گرفته و ناسپاسی را با وضع مفاهیم و احکامی برای تولید چاره کرده است.

اسلام برای رشد ثروت و بهره‌وری از طبیعت، همه‌ی امکانات مذهبی خود را به کار گرفته و ابزارهای تحقق آن را فراهم کرده است. این ابزارها در نگاه شهیدصدر دو گونه هستند: برخی از ابزارها را باید مذهب اجتماعی ایجاد و تضمین کند و بعضی از ابزارهای اجرایی را دولتی که این مذهب اقتصادی را پذیرفته است به کار می‌گیرد تا سیاست عملی همراه با این رویکرد مکتبی عام را ترسیم کند. ابزارهایی که مذهب اجتماعی اسلام برای تولید حداکثری ثروت در نظر گرفته است دو جنبه دارند: جنبه‌ی فکری و جنبه‌ی تشریعی (به معنای سیاستگذاری و تقنین).در ادامه به تبیین هر کدام از این ابزارها و دلالت‌های آن‌ها در سیاستگذاری و حکمرانی تولید می‌پردازیم.

* ترویج و نهادینه‌سازی فکر و فرهنگ تولید

ازجنبه‌ی فکری، اسلام کار و تولید را تشویق کرده و آن را دارای ارزش فراوان شمرده و کرامت و جایگاه انسان نزد خدا و حتی خرد او را به کار ارتباط داده است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۳۴). بدین ترتیب، بستر مناسب فکری و فرهنگی را برای انگیزش تولید و رشد ثروت را فراهم کرده است و به بیکاری و کم‌کاری و تنبلی و سستی و همت‌های پایین صفت ضداخلاقی داده است.

علاوه بر اینکه اسلام با بیکاری مقابله کرده و کار را تشویق کرده است، با رهاکردن ثروت‌های طبیعی و معطل‌گذاشتن و بهره‌برداری‌نکردن از آن‌ها نیز مخالفت کرده است و به‌کارگرفتن بیشترین حد ممکن از نیروها و ثروت‌های طبیعی را برای تولید و کمک به انسان در عرصه‌های بهره‌برداری و سرمایه‌گذاری، تشویق کرده است. در نگاه اسلامی، کنارگذاشتن یا رهاکردن برخی از منابع یا ثروت‌های طبیعی، نوعی انکار و کفران نعمت دانسته شده است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۳۷). همچنین اسلام در جنبه‌ی فکری تشویق تولید، مخارج تولیدی را بر مخارج مصرفی برتری بخشیده است و مسلمانان را از فروش زمین و سایر عوامل تولید و هزینه‌کردن آن در موارد مصرفی نهی کرده است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۳۸).

* راهبردها و سیاست‌های حکمرانی تولید

اما نظام اسلامی تنها به جنبه‌ی فکری برای حداکثرکردن تولید ثروت در جامعه اکتفا نکرده است بلکه قواعد و دستورات عملی را در عرصه‌ی حکمرانی اقتصادی مطرح کرده است که اجرا و رعایت آن‌ها می‌تواند ضمن رفع موانع تولید، انگیزه‌های اقتصادی فعالان اقتصادی را از فعالیت‌های غیرمولد به سمت فعالیت‌های تولیدی سوق دهد. درواقع، این قوانین و احکام، قواعد بازی را در زمین اقتصاد به‌نفع تولید حداکثری تغییر می‌دهند. دراینجا به چند نمونه از این تشریعات در بیان شهیدصدر اشاره می‌کنیم که دلالت‌های مهمی در وضعیت فعلی کشور برای سیاست‌گذاری درجهت جهش تولید دارند.

* ۱. به‌کارگیری تمام امکانات تولید

مذهب اجتماعی اسلام برای به‌حداکثررساندن تولید در جامعه، بر مسلمانان واجب کرده است که به بیشترین و بالاترین حد ممکن در مهارت‌های زندگی در زمینه‌های گوناگون دست یابند تا جامعه‌ی‌ اسلامی تمامی ابزارهای معنوی و علمی و مادی را در اختیار گیرد تا به ایفای نقش راهبرانه‌ی آن‌ها در جهان کمک کند. یکی از این ابزارها، وسایل و امکانات متنوع تولید است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۵۰). شهیدصدر با استناد به آیه‌ی ۶۰ سوره‌ی انفال (و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة) می‌گوید: «قدرت در اینجا به شکل مطلق و بدون قید آمده است؛ یعنی همه‌ی انواع توان و نیرو که قدرت یک امت راهبر را برای ابلاغ رسالتش به ملت‌های جهان می‌افزاید. در طلیعه‌ی این نیروها، نیروهای معنوی و مادی برای رشد ثروت و رام‌ساختن طبیعت در خدمت انسان قرار دارند» (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۵۱). بدین ترتیب، جامعه‌ی اسلامی موظف است تمامی امکانات داخلی و خارجی لازم را برای تأمین قدرت اقتصادی و جهش تولید به کار اندازد و این امر تکلیفی الهی بر عهده‌ی ملت و حکومت است.

* ۲. رفع انحصارها درجهت استفاده حداکثری از منابع طبیعی

بهره‌برداری بهینه از ثروت‌های طبیعی خدادادی (شامل معادن، زمین‌ها، جنگل‌ها، مراتع، آب، رودها و دریاها، کوه‌ها و بیابان‌ها و …) مهمترین و ضروری‌ترین امر برای جهش تولید به شمار می‌رود. مذهب اقتصادی اسلام به‌منظور استفاده‌ی حداکثری از منابع طبیعی و جلوگیری از معطل‌گذاشتن یا ایجاد انحصار در بهره‌برداری از این منابع، تدابیری را اتخاذ کرده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. اولاً اگر صاحب‌ زمین آن را بی‌استفاده رها کند و از آبادکردن آن خودداری کند، باید آن زمین را از او بازستاند؛ ثانیاً تصاحب زمین‌های بایر بدون انجام هیچ کاری درجهت احیا و بهره‌برداری از آن ممنوع است؛ ثالثاً واگذاری منابع طبیعی به افراد باید صرفاً به اندازه‌ای باشد که آن فرد (حقیقی یا حقوقی) توانایی بهره‌برداری و احیای آن را داشته باشد و واگذاری بیش از این مقدار ممنوع است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۳۸ تا ۳۴۰). این سیاست‌ها در عین حالی که معطل‌ماندن و انحصار منابع طبیعی را به حداقل ممکن می‌رساند، توزیع این منابع را به صورتی عادلانه و براساس قاعده‌ی احیا رقم می‌زنند. بنابراین تنها کسانی که توان بهره‌برداری و تولید ثروت از این منابع را دارند می‌توانند حق دسترسی و بهره‌برداری از این منابع را دریافت کنند و به‌محض کوتاهی در این امر یا ازدست‌دادن این توان، این حق از آن‌ها سلب می‌شود و به دیگرانی که این صلاحیت را دارند واگذار می‌شود. بر این اساس، ‌سیاست‌های واگذاری مجوزهای بهره‌برداری از منابع طبیعی و معادن و زمین‌ها توسط دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط چنانچه در این چارچوب مذهبی قرار گیرند، می‌توانند به جهش تولید بسیار کمک کنند.

* ۳. کوتاه‌کردن فاصله تولیدکننده تا مصرف‌کننده

یکی از آفت‌های تولید، روی‌آوردن به انواع سفته‌بازی‌ها و درآمدهای بدون انجام کار است. اخلاق سرمایه‌داری با محورقراردادن منفعت شخصی، تمامی ملاحظات اجتماعی و اخلاقی دیگر را کنار می‌گذارد و کسب درآمد از هر طریق ولو بدون کار و بدون تولید را مشروع می‌داند. اما اسلام درآمد بدون کار را حرام می‌داند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۴۰). بدین ترتیب، انواع واسطه‌گری‌ها بین تولیدکننده و مصرف‌کننده‌ی نهایی بدون انجام کار و افزودن ارزش اضافی به محصول، باید حذف شوند. البته این امر نافی تجارت نیست بلکه تجارت متضمن انجام کار برای رساندن کالا از یک منطقه به منطقه‌ی‌ دیگر و انبار و نگهداری از کالاست (نک: صدر، ۱۳۹۳ج، ۱۲۴) و از این نظر، تجارت به معنای واقعی آن نه تنها مضر نیست که رکن اساسی در حکمرانی تولید به شمار می‌رود. در نامه‌ی امیرالمؤمنین به مالک اشتر، هویت بازرگانان اینگونه توصیف می‌شود: «آن‌ها منابع اصلی منافع و اسباب آسایش جامعه به‌شمار می‌روند. آن‌ها هستند که از سرزمین‌های دوردست، از پرتگاه‌ها و کوهستا‌ن‌ها و دریاها و سرزمین‌های هموار و ناهموار مواد مورد نیاز را گرد می‌آورند، از مناطقی که عموم مردم با آن سر و کار ندارند و جرئت رفتن به آن سامان را نمی‌کنند.» بر این اساس، وزارت‌های کشاورزی، صمت و بازرگانی، وظیفه دارند بر مسیر مبادله‌ی‌ کالاهای تولیدی از تولیدکننده تا مصرف‌کننده‌ی نهایی نظارت بیشتری داشته باشند و با حذف واسطه‌های غیرضروری که کارکردی جز بالابردن قیمت نهایی محصول برای مصرف‌کننده و کاستن از سهم تولیدکننده از ارزش کالا ندارند، نظام سهم‌بری عادلانه‌ی عوامل تولید را برقرار کنند. با اصلاح این فرایند، هم سهم اصلی از ارزش محصول به تولیدکننده می‌رسد و هم قیمت نهایی برای مصرف‌کننده کاهش می‌یابد و قدرت خرید او را بهبود می‌بخشد.

* ۴. برخورد جدی با هرگونه سفته‌بازی غیرمولد

یکی از موانع جدی بر سر راه تولید، بی‌صرفه‌بودن تولید در مقایسه با سودهای حاصل از سپرده‌گذاری در بانک یا سفته‌بازی در بورس است. به همین دلیل، اسلام بهره را حرام شمرده و سرمایه‌ی ربوی را باطل کرده است تا سرمایه در جامعه‌ی اسلامی به عاملی تولیدآفرین در طرح‌های صنعتی و تجاری تبدیل شود (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۴۰). اگرچه در کشور ما نظام بانکی و ساختارهای تأمین مالی، غیرربوی است اما وجود نرخ‌های سود تضمین‌شده‌ای که بیشتر از میانگین بازدهی تولید در اقتصاد است، باعث تضعیف ساختار تولید می‌شود. شهیدصدر با تمایزقائل‌شدن بین بانک بدون‌ربا و بانک اسلامی،‌ بر این باور است که بانک اسلامی باید در خدمت مصالح اجتماعی و تولید اقتصادی قرار گیرد و صرف مبتنی‌بودن عملیات بانکی بر عقود شرعی برای این منظور کفایت نمی‌کند (نک: صدر، ۱۳۹۳ج، ۲۳۹ تا ۲۵۲). در این راستا، سیاست‌های بانکی باید به گونه‌ای طراحی و تدوین شود که بیشترین امکان تولید را در جامعه فعال کند. به‌عنوان مثال، به‌صفررساندن نرخ‌های سود سپرده‌های بانک، صاحبان نقدینگی را وادار می‌سازد که برای کسب سود، سرمایه‌های نقدی خود را وارد فعالیت‌های مولد اقتصادی کنند و سرمایه‌های خود را در طرح‌های کلانی به کار اندازند که تا پیش از این انگیزه‌ای برای آن نداشتند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۴۱) چون سود قطعی و بدون ریسکی را دریافت می‌کردند. همچنین با صفرشدن این نرخ‌های سود تضمین‌شده، هر طرح تولیدی که بازدهی مثبت داشته باشد دارای صرفه‌ی اقتصادی می‌شود و به عرصه‌ی فعالیت اقتصادی وارد می‌شود. صفرشدن نرخ تسهیلات نیز با کاهش هزینه‌های تولید، فعالان اقتصادی را به سمت تولید بیشتر با قیمت کمتر هدایت می‌کند.
شهیدصدر بر این باور است که در جامعه‌ی اسلامی، دولت ازطریق یک بانک رسمی، عملیات جمع‌آوری اموال و به‌کارگیری آن را بر عهده دارد و به بخش خصوصی اجازه نمی‌دهد که وارد عرصه سودبری‌های بانکی شود. بدین‌سان، هدف توسعه‌ای این عملیات بانکی از محتوای سرمایه‌داری آن جدا می‌شود؛ چه اینکه عملیات جمع‌آوری اموال، فرایندی اجتماعی می‌شود که حکومت به یک معنا آن را به نیابت از جانب خود صاحبان اموال، انجام می‌دهد (صدر، ۱۳۹۳ج، ۲۴۲). بنابراین، بانکداری باید از قالب کسب‌وکار انتفاعی خارج شده و به سازوکاری حاکمیتی در جهت منافع عمومی تبدیل شود. به عبارت دیگر، پول و سرمایه‌های نقدی باید محرک و مشوق تولید در جامعه باشد نه اینکه خودش به نحوی از انحا (چه به صورت ربوی و چه به صورت خلق پول و چه به صورت بنگاه‌داری بانک‌ها) به منبعی برای کسب درآمد خصوصی تبدیل شود.

* ۵. وضع مالیات بر سرمایه‌های نقدی راکد و انباشت‌شده

علاوه بر ازبین‌بردن زمینه‌های کسب درآمد بدون کار، مذهب اجتماعی اسلام از راکدگذاشتن دارایی‌ها و ثروت‌ها از عرصه‌ی مبادلات و فعالیت‌های اقتصادی نیز جلوگیری کرده و جرایم مالی را بر این اموال وضع کرده است. این امر ازطریق وضع مالیات بر پول انباشت‌شده است. در نگاه شهیدصدر، زکات به‌نوعی مصادره‌ی تدریجی اموال انباشته‌شده و راکد است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۴۳).

* ۶. تضمین اجتماعی همگانی

برخلاف نگاه‌های متعارف در نظام سرمایه‌داری که تأمین اجتماعی را باعث افزایش تنبلی و کاهش انگیزه‌های کار می‌دانند، شهیدصدر بر این باور است که تضمین سطح معقولی از زندگی برای همه‌ی افراد، باعث تحریک انگیزه‌های ریسک‌پذیری و افزایش شجاعت آن‌ها در ورود به عرصه‌های تولید و ارتقای خلاقیت و نوآوری می‌شود چون در این صورت، مردم می‌دانند که اگر در فعالیت تولیدی خود بدون تقصیر و کوتاهی زمین بخورند، تمام هستی خود را از دست نخواهند داد و دولت معیشت آن‌ها را تضمین کرده است (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۴۹). در کنار این، کسانی که توان کار و فعالیت اقتصادی دارند باید از حمایت اجتماعی محروم شوند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۵۰). دولت برای تأمین مخارج لازم برای این امر می‌تواند از حق مالکانه‌ی خود از منابع طبیعی استفاده کند و عواید حاصل از واگذاری حق دسترسی و بهره‌برداری از این منابع را برای مخارج تأمین اجتماعی به کار برد. بر این اساس، ساختار تأمین اجتماعی باید به گونه‌ای تغییر کند که با اتکا به درآمدهای حاکمیتی از منابع طبیعی، بتواند سطح معیشت متعارفی را برای همگان فراهم سازد. چنین ساختار تأمین اجتماعی با آنچه در نظام سرمایه‌داری براساس خصوصی‌سازی بیمه‌ها رخ می‌دهد، اساساً متفاوت است و به جای تبدیل‌کردن تأمین اجتماعی به عرصه‌ای برای سوداگری و کسب سودهای هنگفت، آن را در موضع عادلانه‌ی خود قرار می‌دهد تا کارکرد اصلی خود را پیدا کند.

* ۷. به‌کارگیری حداکثری ظرفیت‌های بخش عمومی

نقش حکومت اسلامی در استفاده‌ی حداکثری از ظرفیت‌های تولیدی جامعه به نظارت و قانونگذاری و تعیین قواعد مالکیت و بهره‌مندی محدود نمی‌شود بلکه اسلام به دولت قدرت داده است که تمامی بخش‌های تولیدی را ازطریق اقداماتش در بخش عمومی راهبری کند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۵۱). قراردادن گستره‌ای بزرگ از مالکیت دولتی و عمومی در قلمرو اقدامات دولت سبب می‌شود که بخش عمومی دارای قدرتی هدایتگرانه و راهبرانه برای بخش‌های دیگر جامعه شود و این زمینه را فراهم کند که طرح‌های تولیدی بخش‌های دیگر از همین تجربه استفاده کنند و بهترین شیوه‌ها را در بهسازی تولید و رشد ثروت به کار گیرند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۵۱). ازجمله اینکه دولت می‌تواند شمار فراوانی از نیروی کار انسانی را گرد آورد و در حوزه‌های بخش عمومی از آن‌ها استفاده کند. بدین ترتیب، دولت امکان می‌یابد که اجازه ندهد نیروهای انسانیِ زیاده بر نیاز بخش خصوصی هدر روند و نقش همه‌ی نیروها را در جریان کلی تولید تضمین می‌کند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۲، ۳۵۱). البته این امر افزایش تصدی‌گری دولت درمعنای منفی آن نیست بلکه نقشی که شهیدصدر برای دولت در اقتصاد تعریف می‌کند تکمیل‌کننده و هدایت‌گر بخش خصوصی و مردمی است تا این اطمینان حاصل شود که هم تمامی امکانات جامعه در خدمت تولید قرار گرفته است و هم انحرافی در مسیر افزایش ثروت و تداول عادلانه‌ی آن صورت نمی‌گیرد. بنابراین، حکومت اسلامی (اعم از دولت و مجلس و قوه‌ی قضائیه و سایر نهادهای حاکمیتی) علاوه بر ریل‌گذاری برای فعال‌کردن ظرفیت‌های تولید مردمی و بخش خصوصی، باید منابع دراختیار خود را به بهترین و کاراترین شکل ممکن اداره کنند تا به ارتقای سطح تولید و اشتغال در کشور کمک کند.

* جمع‌بندی

در نگاه شهیدصدر، به‌حداکثررساندن تولید ثروت در جامعه یکی از اهداف مورد تأکید مذهب اجتماعی و اقتصادی اسلام است که با اتخاذ تدابیر و راهکارهای متعدد در شریعت همراه است. تعالیم اسلامی ضمن ایجاد روحیه‌ی تولیدی در آحاد جامعه، قواعد بازی را در میدان فعالیت‌های اقتصادی به گونه‌ای وضع کرده است که از هرگونه انباشت و راکدگذاشتن اموال و ثروت‌ها اعم از ثروت‌های طبیعی و عمومی و خصوصی، جلوگیری شود و تمامی امکانات و فرصت‌های ممکن برای رشد و رونق تولید به کار گرفته شود. اجرای این سیاست‌های برآمده از مبانی اسلامی می‌تواند ضمن رفع موانع تولید، جهش بزرگی در سطح تولید در کشور ایجاد کند. در این چارچوب، نهادها و دستگاه‌های قانونگذاری و اجرایی کشور می‌توانند برنامه‌های اقدام در حوزه‌ی فعالیت خود را تدوین و عملیاتی کنند.

منابع

-صدر، محمدباقر (١٣٩٣الف)، فلسفه‌ی ما، ترجمه‌ی سیدابوالقاسم حسینی ژرفا، پژوهشگاه علمی‌تخصصی شهید‌صدر، چاپ اول.
-صدر، محمدباقر (١٣٩٣ب)، اقتصاد ما، جلد اول ترجمه‌ی سیدمحمدمهدی برهانی؛ جلد دوم ترجمه‌ی سیدابوالقاسم حسینی ژرفا، پژوهشگاه علمی‌تخصصی شهید‌صدر، چاپ اول.
-صدر، محمدباقر (١٣٩٣ج)، اسلام راهبر زندگی، مکتب اسلام و رسالت ما، ترجمه‌ی مهدی زندیه، پژوهشگاه علمی‌تخصصی شهید‌صدر، چاپ اول.
-صدر، محمدباقر (١٣٩٣د)، بارقه‌ها، ترجمه‌ی سیدامید مؤذنی، پژوهشگاه علمی‌تخصصی شهید‌صدر، چاپ اول.

در یادداشت زیر حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی رئیس میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم به این بحث می‌پردازد که اندیشه‌ها و آموزه‌های شهید صدر چگونه می‌تواند به حکمرانی خوب در ایران کمک کند؟

حکمرانی خوب چیست؟

چندی است مفهوم حکمرانی در ادبیات علمی رشته‌های علوم سیاسی، مدیریت و جامعه‌شناسی رایج شده و در مطالعات اقتصادی و حقوقی نیز به کار گرفته می‌شود. مفهوم حکمرانی(Governance) هم‌خانواده با با مفهوم حکومت (Goverment) اما متفاوت از آن است. حکمرانی به جای تمرکز بر دولت، قدرت را در داخل و خارج از اقتدار رسمی و نهادهای حکومت و در قالب سه رکن: «حکومت»، «بخش خصوصی» و «جامعه مدنی» جریان می‌دهد. به علاوه شالودۀ حکمرانی، فرآیند تصمیم‌سازی و اجرای تصمیمات است که مشخص می‌کند چگونه سه بازیگر یادشده با اولویت‌ها و سلایق متفاوت، به هماهنگی می‌رسند. سازمان ملل متحد حکمرانی را چنین معرفی کرده است: «حکمرانی مجموعه‌ای از اقدامات فردی و نهادی، عمومی و خصوصی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور است، و فرآیند مستمری از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد است که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار حرکت می‌کند، و شامل نهادهای رسمی و ترتیبات غیررسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان است».

به این ترتیب فضای حکمرانی دیگر فضای دولت محور نیست و نقش دولت در اجتماع مورد باز تعریف قرار می‌گیرد. در تعریف حکمرانی، دولت می باید بسیاری از تصدی‌گری‌ها را کنار بگذارد، اگرچه باید همچنان سه انحصار را به طور قانونی برای خود نگاه دارد: خدمات عمومی، امنیت و خشونت. بنابراین، یک حکومت / دولتِ خوب، شرط حکمرانی خوب است.

حکمرانی خوب یا مطلوب (Good governance)، در یکی دو دهۀ اخیر به شدت مورد توجه محققان علوم اجتماعی قرار گرفته و آنها در تحقیقات خود نشان داده‌اند که حکمرانی خوب، از اصول رشد و توسعه در کشورهاست و بی‌توجهی به آن، یکی از مهمترین موانع رشد کشورهای فقیر در دهه‌های اخیر بوده است.

کمیسیون اقتصادی، اجتماعی آسیا و اقیانوس آرام (ESCAP) حکمرانی خوب را با پی‌ریزی سه نوع رابطه توسط حکومت/ دولت، میسّر می‌داند: الف) روابط توسعه‌ای در حوزۀ اقتصاد، برای نیل به حداکثر رشد اقتصادی؛ ب) روابط شهروندی بر اساس مشارکت و حفظ حقوق شهروندان؛ ج) روابط اجتماعی بر اساس حقوق و آزادی‌های اساسی و مشارکت حداکثری مردم در ادارۀ کشور.

این کمیسیون عوامل مؤثر در تقویت این اصول را چنین تبیین نموده است: عدالت و مساوات حقوقی و فرصت‌های برابر، وفاق عمومی و همگرایی با آرمان‌های جامعه، مسئولیت پذیری، قانون‌مداری به مدد دستگاه قضائی و پلیس سالم و مستقل، مشارکت آزاد و منسجم مردم در امور جامعه، شفافیت و دسترسی به اطلاعات، پاسخگویی نهادهای حکومتی، کارایی و اثربخشی.

نگرش و بینشِ توحیدی به هستی و انسان، زیرساخت اعتقادی برای حکمرانی خوب

علامه شهید صدر با بررسی ژرف‌اندیشانۀ منابع اسلامی، مسیری تکاملی را در ساخت نظریه عام سیاسی و در واقع طرح حکمرانی اسلامی، پیمود و در سه مرحله آن را تدوین و به ترتیب در کتاب‌های «الأسس الاسلامیه» (۱۳۷۸ ق)، «تعلیقات منهاج الصالحین» (۱۳۹۵ ق) و «الفتاوی الواضحة» (۱۳۹۶ ق)، و اندکی پیش از شهادتش به شکل نهایی در «الإسلام یقود الحیاة» (۱۳۹۹ ق) منتشر ساخت.

زیرساخت‌های بینشی و نگرشی در نظریۀ حکمرانی شهید صدر، بر سه رکن اعتقادی استوار است:

رکن نخست نظریۀ سیاسی علامه شهید صدر، بینش و نگرش توحیدی بر پایه نظام الهی احسن در جهان هستی و سنن تخلف‌ناپذیر او در روابط و مناسبات حاکم بر هستی از جمله انسان و جوامع بشری و محیط زیست اوست. جهان هستی، هویتی هدفدار، هماهنگ و قانون‌مند دارد و از معنا، شعور و ادراک برخوردار، و مسئولیت‌آفرین است. انسان در روابط سه‌گانه‌اش با خود، هم‌نوعان و طبیعت، به طور جبری بر رابطۀ مرکزی خداوند با هر سه و ارادۀ تکوینی الهی متکی است.

رکن دوم این نظریه، حاکمیت مطلق خدا بر جهان و انسان هم در بُعدِ تکوینی (جبری بر اساس سنن الهی) و هم در بعد تشریعی (اختیاری بر اساس احکام الهی) است. از این رو انتخاب شایستۀ انسان در این روابط سه‌گانه با خود، هم‌نوعان و طبیعت و رابطۀ چهارم با مرکزیت عالم یعنی خداوند به طور شایسته، در گروی محور قراردادن و هماهنگی با ارادۀ تشریعی خداوند است. با شناخت سنن تکوینی و تشریعی حاکم بر هستی، هم می‌توان در ساخت باورها و ارزش‌ها، و هم در عرصه‌های هنجاری و رفتاری (مانند: حقوق، اخلاق، نظام‌های سیاسی، قوانین اجتماعی) و حتی آینده‌پژوهی از آن بهره جست.

رکن سوم نظریۀ سیاسی ایشان، اصل کرامت ذاتی، فطری و عمومی انسان است که خداوند بر اساس قدرت عقل، اختیار و آزادی به او عنایت کرده و درنتیجه، به وی نیروی تفسیر و تغییر جهان داده و او را بر سرنوشت خویش، حاکم کرده است.

فلسفۀ سیاسی شهید صدر، ترسیم کنندۀ اصول و ویژگی‌های حکمرانی خوب

وی در آخرین حلقۀ تطور، فصلی را در کتاب «الإسلام یقود الحیاة» با عنوان «خلافة الإنسان و شهادة الأنبیاء»، نقش مشارکت و انتخاب مردمی در حکمرانی، نقش فقیهان و ولایت ایشان در حکومت، و سپس ترکیب خلافت الهی مردم با رهبری شاهدان آگاه را ترسیم کرده است.

شهید صدر با زیربنای اعتقاد به توحید و عدل فراگیر، سه اصل را ساخته است؛ نخست، حاکمیت مطلق خدا بر جهان؛ دوم، سنت‌های حاکم بر هستی؛ و سوم، آزادی و اختیار انسان. حاصل این اصول، پذیرش خلافت و جانشینی همۀ انسان‌ها از سوی خدا به صورت تکوینی و فطری و همراه با تأیید شرعی است و یکی از ابعاد این خلافت، اداره سرنوشت مشترک جمعی یعنی حکومت است. از این رو حاکمیت، حق مردم و همزمان مسئولیت آنان به عنوان جانشینان خدا بر روی زمین است. این حق اولاً ناشی از حق حاکمیت الهی است که تحت عنوان استخلاف و استئمام به انسان واگذار شده است و از این رو اعتباری، نسبی ومحدود است. وظیفۀ حکومت، پاسداری از حقوق، شؤون و مصالح عمومی و مصالح دین الهی است.

هدف از جانشین سازیِ انسان توسط خداوند بر زمین (استخلاف)، این است که انسان ارزش‌هایی را مشابه و همسو با آنچه از خداوند تجلی می‌یابد، در وجود خود به عنوان خلیفه خدا، تبلور بخشد؛ آن چنان که صفات عدالت، علم، قدرت، بخشش، رحمت بر مستضعفان و سخت‌گیری بر ظالمان و مستکبران و… در اهداف و ارزش‌ها و رفتارهای جامعۀ بشریِ خلیفة اللهی، بازتاب یابد. نامتناهی بودن صفات جمال و مکارم اخلاقی خداوند، ایجاب می‌کند جامعۀ بشری حرکتی پیوسته و مستمر به سوی این هدف نامتناهی فراهم سازد و ساختار روابط اجتماعی خود را در ابعاد چهارگانۀ پیش‌گفته، هماهنگ با این هدف، شکل دهد.

درک خلافت انسان و باور به آن، به نتایجی منتهی می‌شود که در ادبیات حکمرانی، تضمین‌کنندۀ یک حکمرانی خوب خواهد بود:

الف) جامعۀ بشری وابسته به مرکزیت خدای تعالی است که او را جانشین خود بر روی زمین قرار داده است.

ب) روابط اجتماعی باید برپایۀ اخلاص در توحید باشد و با نفیِ هرگونه سلطه‌جویی و استثمار، برادری عمومی را در همۀ ابعاد، تحقق بخشد.

ج) لازمۀ خلافت انسان، قابل اعتماد بودن و امانتداری اوست و ازین رو قرآن خلافت انسان را «امانت» خوانده است. امانت، مسؤولیت آور است ومسؤولیت از یک طرف تقید به قانون وعدالت می‌آورد؛ و از سوی دیگر، مسئولیت بدون آزادی، معنا ندارد. خداوند، موجود آزاد ومختاری روی زمین قرار داد تا بتواند با آزادی، خود راهش را برگزیند.

اما غیر از خط خلافت، سنت الهی خط دیگری را رقم زده که خط شهادت (گواهی) انبیا و امامان و صالحان است که نظارت بر چگونگی جانشینی (استخلاف) و راهنمایی امانتداری (استئمان) را بر عهده دارد. شهادت در سه مرحله (با حفظ مراتب) از انبیا آغاز، با امامان معصوم ادامه می‌یابد و در دوران غیبیت امام عصر عج به فقهای صالح منتهی می‌شود. علامه شهید صدر سه مسؤولیت مشترک برای شاهدان برشمرده است:

الف) دریافت و فراگیری محتوای رسالت وحیانی و حفظ و مراقبت از آن؛

ب) راهنمایی و نظارت بر رفتار انسان‌ها برای ایفای نقش خلافت الهی و قلمروی مرتبط با رسالت وحیانی؛

ج) مراقبت از سلامت مسیر و اتخاذ تدابیر پیشگیری و اصلاح انحراف در آن.

در اندیشۀ نهایی شهید صدر، در زمان غیبت امام زمان (عج)،حکومت از دو خط خلافت انسان (با مسئولیت تشکیل حکومتی مشتمل بر قوای مقننه و مجریه) و خط شهادتِ مرجع فقیه عام شامل مسئولیت نظارت شرعی بر حکومت و بیان احکام و قضاوت تشکیل می‌شود و آن را «جمهوری اسلامی» می‌نامد.

حاصل آنکه در فلسفۀ سیاسی شهید صدر، استخلاف و استئمان الهیِ انسان، به «معنای توحیدی»، «رشد اخلاقی»، «سلامت و تساوی روابط»، «برادری و نفی سلطه‌جویی»، «مسئولیت‌پذیری»، «آزادی مسئولانه»، «عدالت فراگیر» و «حاکمیت قانون» منتهی می‌شود. اینها همان است که در ادبیات سیاسی و اجتماعی معاصر، اصول و ویژگی‌های حکمرانی خوب، محسوب می‌شود.

 

منبع: خبرگزاری مهر

پژوهشی درباره امام مهدی (عج) اثر استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، به‌رغم حجم اندک خود، یکی از مهم‌ترین آثار معاصر درباره اندیشه مهدویت است. ترجمه‌های چندباره این کتاب به زبان‌های گوناگون، نقد و بررسی آن از سوی علمای مذاهب مختلف و استقبالی که اندیشمندان اسلامی از مضامین و شیوه پژوهش این کتاب داشته‌اند، گواه اهمیت این اثر ارجمند است. شاید کمتر کتابی بتوان پیدا کرد که به‌رغم حجم اندک در عمده کتاب‌های هم‌موضوع پس از خود به‌عنوان منبع پژوهشی تأثیر گذاشته باشد.

شهید صدر در این کتاب به شماری از پرسش‌هایی که ذهن علم‌گرا و مادی‌نگر انسان امروز ممکن است نسبت به مهدویت و باور به امام مهدی(ع) در اندیشه اسلامی داشته باشد، پاسخ می‌دهد. شهید صدر در ابتدا با توضیحی کوتاه درباره اندیشه مهدویت و ریشه‌های آن در تاریخ، شماری از پرسش‌هایی را که ممکن است درباره امام مهدی(ع) به ذهن برسد برمی‌شمارد و هر یک را در فصلی به میدان بررسی می‌کشد و پاسخ می‌دهد. این پرسش‌ها به‌ترتیب عبارتند از: چگونه این عمر بلند برای مهدی فراهم شدە است؟ چرا این همه پافشاری برای بلندی عمر مهدی؟ آمادە‌سازی راهبر منتظَر چگونه به انجام رسیدە است؟ چگونه باور کنیم که مهدی وجود یافته است؟ چرا هنوز این راهبر ظهور نکردە است؟ آیا یک فرد می‌تواند این همه نقش ایفا کند؟ روش تغییر در روز موعود چیست؟

این کتاب با چکیدگی و درعین‌حال عمق و دقت در جوانب گوناگون و با بهره‌گیری از زبان نو و ادبیات استدلالی، به این پرسش‌ها، نه به‌شکل سنتی و با استفاده از ادلۀ‌ نقلی محض، بلکه به‌گونه‌ای هماهنگ با فضای علمی رایج در جهان معاصر و مبتنی بر روش تجربی پاسخ می‌دهد. ازاین‌رو این کتاب کوچک همچون دیگر دستاوردهای فکری شهید صدر مورد توجه ویژه فرهیختگان و اندیشمندان جهان اسلام قرار گرفت و به‌شکل مجزا بارها به چاپ رسید. شهید صدر در یکی از نامه‌های خود به مرحوم شیخ علی اسلامی به استقبال گسترده از این کتاب اشاره کرده و می‌گوید: «بحث حول المهدی را دوباره در بغداد چاپ کردیم و استقبال از آن بی‌نظیر بود و در کمتر از یک هفته بیش از ده‌هزار نسخه آن به فروش رفت و این نشان می‌دهد که امت چه اندازه به این موضوع نیاز دارد».

بیان خردپذیر و استدلال‌های نوین شهید صدر عالمان اهل‌سنت را نیز به شگفتی و تقدیر از این کتاب واداشت و کسانی چون استاد حامد حفنی داود بر این کتاب مقدمه نوشتند. دکتر حامد حفنی، فارغ‌التحصیل الازهر و رئیس گروه زبان عربی دانشکده زبان دانشگاه عین‌شمس قاهره و از چهره‌های برجسته تقریب بین مذاهب اسلامی در مصر بود. مقدمه او دربردارنده مطالبی مهم در تبیین نگرش اهل‌سنت به مهدویت است و نیز به‌خوبی نشان می‌دهد که منطق سلیم و زبان شیوا و بی‌تعریض در بحث از باورهای مذهبی تا چه حد می‌تواند در تقریب بین مذاهب اسلامی مؤثر باشد و فضایی مساعد را برای گفت‌وگو درباره تفاوت‌های فکری و اعتقادی میان مذهب‌های گوناگون اسلامی بگشاید.

او درباره این کتاب می‌نویسد: «استاد محمدباقر صدر، دانشمندی متبحر و شخصیتی درخشان است که اندیشه معاصر به‌وجود او مباهات می‌کند. ویژگی کتاب‌ها و پژوهش‌ها و مقاله‌های او واقع‌گرایی، دوری از جانبداری و تأثیر نپذیرفتن از عاطفه و منافع شخصی است…او در کتابی که درباره موضوع بسیار مهم «مهدی» نوشته است، اندوخته‌ای جدید را به این بحث گرانقدر افزوده است… ازآنجاکه این مسئله از امور مربوط به مسائل معنوی و اعتقادی است، تلاش برای استدلال بر آن یکی از سخت‌ترین کارها، حتی برای راسخان در علم است. البته منظورم از استدلال در این باره، استدلال علمی است که متفکران معاصر و به‌ویژه رئالیست‌ها و تجربه‌گرایان و عمل‌گراها و دیگر زیردسته‌های ماتریالیسم را قانع می‌کند. در این میان علامه صدر با مهارت عالمی اصیل توانسته از پس این مهم برآید و مطالب پراکنده نقلی و عقلی علوم شرعی و علوم طبیعی را گرد هم آورد و به‌شکلی کم‌نظیر از همه‌جانبگی ارائه کند. او به لطف استعداد ذاتی و با بهره‌ از روش‌های علمی اکتسابی، توانسته است این اعجاز را در چهره‌ای علمی بررسی کند؛ درست مانند همان کاری که طبیعت‌شناس یا شیمیدان در آزمایشگاهش انجام می‌دهد تا مخالفان و منکرانش را با آزمایش قانع کند. من دست او را به‌گرمی می‌فشارم و برای این موفقیت بزرگ در تفسیر موضوع اعجازین مهدویت به او تبریک می‌گویم و نمی‌توانم ستایش خودم را بر حماسه دستان پرتوان علامه صدر در دفاع از امر اعجازین امام مهدی کتمان کنم؛ دفاعی با روشی علمی و همراه با ادبیاتی هماهنگ با روح اندیشه معاصر.»

پژوهشی درباره مهدی(ع) به‌رغم حجم اندک، از سطح والایی از نوآوری در محتوا و روش بحث از مسائل اعتقادی برخوردار است و همانند دیگر آثار استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، جایگاهی والا یافته و همواره مورد توجه و مراجعه علاقه‌مندان و اندیشه‌ورزان بوده و بااین‌همه مایه شگفتی است که آن شهید والامقام چنان‌که خود بیان می‌کند این اثر گرانبها را تنها در پنج روز به رشته تحریر درآورده است.

شایان ذکر است که شهید صدر ابتدا این کتاب را به‌عنوان دیباچه‌ای بر کتاب «موسوعة الإمام المهدي (عج)» تألیف شاگردش، شهید بزرگوار آیت‌الله سید محمد صدر، به رشته تحریر در آورد و بعدها به‌صورت اثری مستقل و با نام «بحث حول المهدي(ع)» به چاپ رسید. موسوعة الإمام المهدي (عج) اثری ارجمند دربارۀ موضوعات گوناگون مرتبط با اندیشه مهدویت است که چهار جلد چاپ‌شدۀ آن به ترتیب با عناوین تاریخ دوران غیبت صغری، تاریخ دوران غیبت کبری، تاریخ پس از ظهور و روز موعود در اندیشه دینی و مادی، به بررسی جنبه‌های مختلف این اندیشه می‌پردازد.

شهید سید محمدباقر صدر در پاسداشت از این اثر گرانقدر و برای تکمیل جنبۀ‌ تحلیلی و اقناعی آن، مقدمه‌ای برای این کتاب می‌نویسد و در پایان با تأکید بر ویژگی جامعیت و عمق این اثر، آن را دائرة‌المعارفی بی‌نظیر در موضوع خود می‌نامد و می‌گوید:

«در این جا به همین بیان مختصر از این اندیشه‌ها بسنده می‌کنم و شرح گسترده و مباحث مربوط به آن‌ها را به کتاب ارجمندی وامی‌گذارم که اکنون پیش روی ماست؛ دائرة‌المعارفی گران‌بها درباره امام مهدی(ع) که یکی از فرزندان و شاگردان عزیز ما، یعنی علامه پژوهشگر سید محمد صدر – خدایش نگاه دارد – تألیف نموده است.»

«این پسر ملحد خواهد شد.» استاد این حرف را به آقاسید اسماعیل گفت و وقتی تعجب را در چشم‌هایش دید، توضیح داد: «چون خیلی در مسائل اعتقادی سؤال و تشکیک می‌کند». سید اسماعیل نگاهی به سید محمدباقر که ١٣ سال از او کوچکتر بود انداخت و لبخندی زد و راه افتادند. می‌دانست که باید استاد دیگری برای برادر کوچک و نابغه‌اش پیدا کند. برادری که از خیلی از معلم‌هایش بیشتر می‌خواند، بیشتر فکر می‌کرد، بیشتر سؤال داشت و هیچ‌وقت از گشتن دنبال جواب‌هایش خسته نمی‌شد.

هنوز مدرسه منتدی‌النشر راه نیفتاده بود که خودش به محمدباقر خواندن‌و‌نوشتن یاد داد. بچه‌ای چهارپنج‌ساله که آن‌قدر باهوش بود، خیلی زود همه‌چیز را یاد می‌گرفت. حالا خودش خیلی کتاب‌ها را می‌خواند و هرچه نمی‌فهمید را از برادرش یا مادرش می‌پرسید. پدرشان آیت‌الله سید حیدر صدر، در سه‌سالگی او از دنیا رفته بود؛ همان سالی که خواهر کوچک‌ترش آمنه به‌دنیا آمد.

منتدی‌النشر که باز شد، سید اسماعیل با خیال راحت برادرش را سپرد به سید مرتضی عسکری که مدیر این مدرسه بود. مدرسه‌ای که در آن، مثل همه مدرسه‌ها افکار غیردینی تدریس نمی‌شد و معلم‌ها با دین دشمنی نداشتند. نیمه‌های سال بود که معلم مدرسه به سید عسکری خبر داد: «محمدباقر درس‌ها را تمام کرده و نیازی نیست در این کلاس باشد.» عسکری از او امتحان گرفت؛ حتی یک سؤال را هم پاسخ غلط نداد.

مدرسه سیرابش نمی‌کرد. در کنار درس‌های ابتدایی خودش کتاب می‌خواند. کلاس چهارم که بود،‌ مجلات مارکسیسم را دست یکی از معلمانش دید و از او خواست که اجازه بدهد آن را بخواند. معلم خیالش راحت بود این بچه چیزی از اینها نمی‌فهمد و برای اینکه دل طفل معصوم را نشکند، مجله را به او داد. فردا محمدباقر مجله را آورد. همه را خوانده بود و این بار کتابی درباره مارکسیسم می‌خواست. معلم نویسنده بود و از این کتاب‌ها زیاد داشت؛ چند سؤال پرسید که ببیند آیا او اصلاً چیزی از این حرف‌ها را می‌فهمد. پاسخ‌ها را که شنید، فهمید چند مقاله را خودش هم خوب نفهمیده بوده. یاد حرف معلم اعتقادات افتاد که گفته بود: «این سید محمدباقر خیلی عجیب است؛ آن روز در کلاس درس به من اشکال گرفت که نمی‌توان با استناد به آیه قرآن بر خدا استدلال کرد. قرآن کلام خداست و چطور با کلام خودش، وجودش را اثبات می‌کنید. این استدلال باید با غیر قرآن باشد».

می‌دانست اگر معلم‌های مدرسه پاسخ سؤالش را ندانند، به‌معنای بی‌جواب بودن سؤال‌هایش نیست. آن‌قدر می‌خواند و می‌پرسید که جواب سؤال‌هایش را پیدا کند. پاسخ‌هایش را که می‌یافت، می‌نوشت. همین یادداشت‌ها اولین کتاب‌هایش شدند. هنوز یازده سالش نشده سه کتاب نوشت؛ یکی در علم منطق، یکی درباره زندگی ائمه و دیگری درباره اعتقادات اسلامی: «العقيدة الالهية في الإسلام». همه این کتاب‌ها بعدها گم شدند و فقط از کتاب آخر چند جمله را در کتاب فدکش به یادگار گذاشت: «حق آن است که همه مراتب علم و صورت‌های ادراک شده، مجرد هستند؛ اما مراتب تجرید آن‌ها تفاوت دارد… ما این رویکرد را در کتابمان «العقیدة الالهیة فی الاسلام» توضیح داده‌ایم».

فدک را هم در نوجوانی نوشت. سال دومی بود که با خانواده به نجف رفته بودند تا او بتواند تمام وقتش را به درس‌هایش برسد. منطق و فلسفه و اصول و فقه می‌خواند و در درس خارج دایی‌اش آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌یاسین حاضر می‌شد. ماه‌رمضان‌ها درس‌ها تعطیل بود، اما محمدباقر لذت خواندن و تحقیق را تعطیل نمی‌کرد. یادداشت‌های پراکنده‌اش درباره فدک را جمع کرد و کتابی نوشت به نام فدک در تاریخ. کتابی که وقتی علامه شرف‌الدین دید،‌ قسم خورد که نویسنده‌اش مجتهد است. کتابی که ۶٣ سال بعد در بنیاد موشه‌دایان موضوع پژوهش رساله دکترای راشل کنتز بود که در آن با شگفتی درباره ابعاد کتابی محققانه از نوجوانی ١٣ساله تحقیق می‌کرد.

تازه به سن بلوغ رسیده بود که استادش آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی برایش اجازه اجتهاد نوشت. این یعنی او در علوم اسلامی صاحب‌نظر شده بود و می‌توانست خودش احکام را استنباط کند؛‌ چیزی که خیلی طلبه‌ها بعد از بیست سال تحصیل هم به آن نمی‌رسند. اما او رسیده بود و برای همین در ١٧ سالگی در ١٠ جلد، آرای اصولی‌اش را نوشت و اسمش را گذاشت «غايةالفکر».

اما او فقط در عالم اندیشه اسیر نبود. دلش از اینکه جهان اسلام، حکومت دینی ندارد خون بود. ٢٢سالش بود که دروس خارج اصولش را راه انداخته بود و شاگردانی گاهی ده سال بزرگتر از خودش داشت و طلبه تربیت می‌کرد. اما این را کافی نمی‌دانست. پیشنهاد راه‌اندازی یک حزب اسلامی را به سید مرتضی عسکری داد تا از طریق حزب اندیشه‌های اسلام را به‌روشی سازمانی در عموم مردم تبلیغ کنند. او پذیرفت و با همراهی تعداد دیگری از هم‌فکرانشان «حزب‌الدعوه» را راه انداختند. اولین اساسنامه حکومت اسلامی را در همان سال‌ها نوشت.

آیت‌الله حکیم که زعیم حوزه نجف بود، نبوغ و استعداد محمدباقر را کشف کرده بود. از او خواست برای جلوگیری از افکار الحادی کتابی بنویسد. این بود که محمدباقر ١٠ ماه وقت گذاشت و هنوز ٢۵ سالگی را تمام نکرده، فلسفتنا را نوشت؛ کتابی که در کمتر از چند ماه تمام جهان اسلام را گرفت و حتی در مصر هم که کتاب‌های نجفی را قبول نداشتند، تبدیل شد به کتاب درسی روشنفکرهای مصری.

شده بود عالم جهان اسلام. با اقتصادنا نشان داد که اسلام مکتب اقتصادی مخصوص به خودش دارد و برای حکومت محتاج گدایی اندیشه از غرب و شرق نیست. مبانی منطقی استقرا را هنوز سی‌سالش نشده بود نوشت و در این کتاب بود که با ابداع روشی نو در حساب‌احتمالات نشان داد بین راه ارسطو و هیوم در علوم‌تجربی راه دیگری هم هست که می‌تواند اساس دانش مدرن را به‌کلی دگرگون کند. کتابی که پروفسور زکریا ابراهیم که از سوربن دکترای فلسفه گرفته و استاد تمام دانشگاه قاهره بود،‌ درباره‌اش می‌گفت: «اگر به‌ انگلیسی ترجمه شود، کسی در انگلیس پیرو تفکر مادی در فلسفه نمی‌ماند».

محمدباقر که زیاد سؤال می‌پرسید و از خواندن و نوشتن خسته نمی‌شد، ملحد نشد؛ کتاب‌هایی نوشت که وقتی در ۴۶سالگی‌ و بعد از سال‌ها مبارزه‌اش با رژیم بعث، شهید شد، در سراسر جهان، متفکران اسلامی عزادار کسی شدند که آثارش مانع از ملحد شدن آن‌ها شده بود.

 

منبع: http://nojavan.khamenei.ir

متن زیر یادداشتی از علی قجری، دانشجوی دکتری علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران است که به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت استاد شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر (ره) نگاشته شده است

آنچه در چهلمین سالگرد شهادت استاد شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر (ره)، می‌تواند به‌عنوان روشی برای مطالعه اندیشه اجتماعی این عالم ذوالفنون و نیز تبیین ابعاد واقع نمایی، رهگشایی و راهبردی بودن چارچوب «نظریه مکتب» او در حیات اجتماعی امروز ما در جهان اسلام موردتوجه قرار گیرد، عنایت به پدیداری واقعیتی برجسته و جهان‌گیر طی ماه‌های اخیر با عنوان «مکتب حاج قاسم سلیمانی» در جهان اسلام است.

۱- مقدمه

در طول قریب به یک سده‌ی اخیر، مسئله‌ی تحلیل اجتماعی جوامع اسلامی و وضعیت عمومی جهان اسلام -به معنای گستره‌ی فرهنگی و جغرافیایی زیست‌بوم مسلمانان- به طور فزاینده‌ای مورد توجه اصحاب اندیشه و نحله‌های مختلفی از متفکران و گروه‌های فرهنگی، اجتماعی و به‌ویژه تشکل‌های سیاسی قرار گرفته است. از یک منظر شاید بتوان قدر مشترک مسئله‌شناسی قاطبه جریان‌های فکری-فرهنگی جهان اسلام در این دوره را، موقعیت و مختصات «زیست اجتماعی انسان مسلمان در جهان مدرن» و یا به تعبیری وضعیت جامعه اسلامی در این دوره به شمار آورد. جریان‌هایی مثل: مروّجان ایده بازگشت به الگو و عصر سلف صالح در اندیشه “اخوان المسلمین”، طرح ایده‌ی علل فکری عقب‌ماندگی مسلمانان و جوامع اسلامی در جریان “نواعتزال” با نمایندگانی مثل طه حسین، فضل الرحمان، نصرحامد ابوزید، محمد ارکون، محمدعابد الجابری و…، بحث پیرامون استثمار و استحمار فکری و «از خودبیگانگی» جهان اسلام و طرح اندیشه “بازگشت به خویشتن” در میان متفکرانی همچون دکتر علی شریعتی، مسئله ضرورت شناخت “میراث غنی اسلام راستین (ناب) ” در بین اندیشورانی چون شهید مرتضی مطهری، اندیشه و سودای تشکیل و بازسازی “امپراطوری یا خلافت اسلامی” در آرای سیدقطب، عبدالرحمن کواکبی و…، مسئله جمهوریت و دموکراسی و ملّی‌گرایی در جریانات موسوم به “جریان نوسازی اسلامی” همانند فتح‌اله گولن و…، بحث از تأثیرات جنگ جهانی بر وضعیت کشورهای اسلامی، حضور استعمارگران اروپایی و آمریکایی در پهنه جغرافیای کشورهای جهان اسلام و متغیرهای متعدد درون‌زایی مثل جنبش‌ها، انقلابات و کودتا در این کشورها و…، همه و همه نمونه‌هایی از انواع تلاش‌ها و تتبعات فکری در راستای پاسخگویی به پرسش و مسئله‌ی مزبور، یعنی وضعیت جهان اسلام -اعم از امّت اسلامی، روابط اجتماعی اسلامی و نظام اجتماعی اسلامی- در جهان جدید و یافتن راه‌حل و مدلی برای زیست اجتماعی انسان مسلمان امروزی، به شمار می‌آیند. وضعیتی که برخی محققان و شرق‌شناسان از آن با عنوان وضعیت فلاکت‌بار جهان اسلام در قرن نوزدهم یاد کرده‌اند. (شولتسه، ۱۳۸۹)

در این میان، آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر که به عنوان یکی از متفکران پرکار، پیشرو و مسلّط به علوم اسلامی و علوم جدید در دوره متأخر جهان اسلام شناخته می‌شود، مسئله «نظام اجتماعی» و جامعه اسلامی را به عنوان یکی از محوری‌ترین پروژه‌های فکری خود برمی‌گزیند. در اندیشه شهیدصدر، به عنوان نماینده‌ای فعّال از جریان فلسفی جهان اسلام و همزمان محقق و استادی برجسته در حیطه فقه، اصول، تفسیر و فلسفه -و به تعبیر مقام معظم رهبری، «مسلّط در همه دانش‌های اصلی و فرعی مربوط به این علوم» -، می‌توان توجه و تمرکز عمده‌ای را بر مقولاتی همچون: نظام، روابط، ارکان و عناصر ترکیب اجتماعی یک جامعه انسانی بر مدار تفکر و اندیشه اسلامی رهگیری نمود.

استاد شهید آیت‌الله صدر به عنوان عالمی زمان‌شناس و درعین‌حال کنشگری اجتماعی و سیاسی، دغدغه‌های روز جهان اسلام را محور تأمّلات و تتبّعات اجتهادی خود قرار داده است. ایشان مستقیماً بر موضوعاتی همانند «عناصر و روابط اجتماعی در قرآن» تمرکز می‌کند (صدر ۴: ۱۳۹۵: ۱۲۱) و سعی بر استخراج مفاهیم کلیدی از سنت قطعی اسلامی برای تبیین «الگوی آرمانی جامعه الهی» یا به تعبیر خود ایشان «المثل الأعلی»، دارد. (همان، ۱۳۵) شاکله و منظومه‌ی معرفتی منسجمی که وی از آن با عنوان «مکتب» اسلام یاد می‌کنند (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۲۶۳) و همین رویکرد است که به‌حق استاد شهید را شایسته عنوان «بنیان‌گذار مکتب» می‌نماید. (خامنه‌ای، ۱۳۹۷)

در چارچوب رویکرد مکتبی شهیدصدر به آموزه‌های اسلامی و الهی، مکتب اسلام در تضاد بنیادین با دو مکتب مهم دیگر در جهان امروز یعنی «دموکراسی سرمایه‌ای» (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۲۹۳) و «سوسیالیسم- کمونیسم» (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۳۰۷) -که جنبه‌ی علمی آن نیز در «ماتریالیسم تاریخی» (صدر ۱، ۱۳۹۳: ۵۲) و نظریه اجتماعی‌اقتصادی «مارکسیسم» نمود دارد (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۳۰۹)- قرار می‌گیرد. آنچه اهمیّت و بداعت اندیشه اجتماعی شهیدصدر را در دوره معاصر بیش از همه نمایان می‌سازد، طرح بحث مکتب اسلام ناظر به صورت‌بندی چالش اصلی در جامعه اسلامی معاصر است و آن: «انسان امروزی و قدرت او بر حل مشکلات اجتماعی است». (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۲۶۹)

آنچه که در چهلمین سالگرد شهادت استاد شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر (ره)، می‌تواند به عنوان روشی برای مطالعه اندیشه اجتماعی این عالم ذوالفنون و نیز تبیین ابعاد واقع‌نمایی، رهگشایی و راهبردی‌بودن چارچوب «نظریه مکتب» او در حیات اجتماعی امروز ما در جهان اسلام موردتوجه قرار گیرد، عنایت به پدیداری واقعیتی برجسته و جهان‌گیر طی ماه‌های اخیر با عنوان «مکتب حاج قاسم سلیمانی» در جهان اسلام است. واقعه‌ای که تحولات امروز و فردای یکایک مسلمانان، بلکه سرنوشت آحاد بشر را وارد مرحله‌ای جدید از تاریخ حیات جمعی نموده است. گرچه غصه‌ی رخداد ترور ناجوانمردانه مشهورترین سردار جبهه مقاومت اسلامی هنوز برای ما تازه است و التیام و انتقامی الهی می‌طلبد، توجه به معنایابی و ترجمان این پدیده در قالب واقعیت اجتماعی امروز جهان اسلام و کاربستی که شهیدصدر با عنوان «مکتب اسلام» پیش‌روی ما می‌گشاید و جز به جز عناصر و شبکه‌ی مفهومی آن را طراحی می‌نماید، مهم و ضروری است.

پرسشی که می‌بایست در قالب موقعیت انسان مسلمان امروز و چالش‌های فردی و اجتماعی پیش‌روی از این پس بیشتر مورد بحث و توجه قرار گیرد. اینکه جهان اسلام و امّت اسلامی در چه شرایط به‌سر می‌برند و مجموعه‌ی فعالیت‌هایی که ذیل گفتمان جریان مقاومت و با محوریت شهیدسلیمانی در طول دهه‌های اخیر شکل گرفته و در جریان بوده، چه آثاری بر حیات فکری و اجتماعی مسلمانان داشته که در «عصر پساسلیمانی» شاهد جوشش و ثمردهی آن خواهیم بود و لذاست که مختصات فردی و اجتماعی زیست‌جهان اسلام در آن مدار ترتیب و تنظیم یابد.

چارچوب نظری شهیدصدر و مفاهیم کلیدی اندیشه او مانند «نظام شایسته»، «نظام‌سازی اجتماعی»، «تنظیم زندگی اجتماعی»، «چشم‌انداز حرکت در جوامع اسلامی»، «ارزش‌ها و نظام شناختی حق و باطل» و…، همگی نویدبخش تصویری نظام‌مند و راهبردی از شرایط زیست‌جهان اسلام و تصویرگر دورنمایی از مسیر پیش‌روی امّت اسلامی در پیوند با واقعیت‌های اجتماعی همچون شهادت سردار سلیمانی و یارانش ایشان است. آنچه نیازمند دقت است، لزوم ژرف‌نگری در بازخوانی منظومه فکری شهیدصدر است؛ چرا که بیان نظری و مفهوم‌پردازی‌های دقیق ایشان، ضمن ارائه منطق و به‌تعبیری، دینامیزم درونی جامعه آرمانی اسلامی، منطبق و متکی بر واقعیت‌های اجتماعی کشورهای اسلامی -در دوره حیات بابرکت این عالم و اندیشمند سترگ- است و این شاخص، منزلت و ارزش دوچندان میراث فکری استاد شهید برای حیات علمی، اجتماعی و فرهنگی امروز ما را نمایان می‌سازد.

۲- مشکل جهان اسلام در دوره معاصر

کشورهای اسلامی در دهه‌های پایانی بیستم موقعیتی را هم‌نوا با سایر کشورهای جهان تجربه کردند که به‌واسطه فشار غالب سپهر بین‌المللی و ضرورت ادغام سیستم‌های اجتماعی و اقتصاد ملّی کشورها در روند جهانی‌سازی اقتصاد و فرهنگ، نظام اجتماعی آن‌ها با چالش‌های هویتی و گفتمانی مواجه شد. این چالش‌های بیرونی از یکسو، در کنار ناکارآمدی سیستم داخلی کشورهای اسلامی در اداره امور جوامع خود، سبب نوعی بدبینی مردم مسلمان نسبت به ساختار و قوانین حاکم بر جامعه را ایجاد نمود. قوانینی که یا به‌طور کامل و یا به صورت عمده، از چارچوب‌ها و موازین اسلامی -در قرائت‌های مختلف آن- ملهم بوده است و در ظاهر امر به نام و نشان اسلام بر مردم حکومت می‌نمودند. در میان انواع تحلیل‌ها و مطالعات جامعه‌شناسی تاریخی معاصر، تصویری که دکتر احمد امین، مورخ و نویسنده فعال مصری ارائه می‌کند، واجد آن حدّی از بزرگنمایی تحلیلی است که بتواند گویای ابعاد ریز و درشت واقعیات اجتماعی جهان اسلام در این دوره باشد: «جهان اسلام در قرن ۱۵-۱۴ هجری کاملاً از دنیا، جدا و متفرق است. علم و فرهنگ از دوران جنگ‌های صلیبی، درهای خود را به روی آن بسته است. بعضی بعض دیگر را می‌خورد. مسلمانان هیچ‌گونه ترقی در علم و صنعت ندارند، نه اختراعی، نه ابتکاری، نه نوآوری، هیچ گونه تحولی در علم و اندیشه رخ نمی‌دهند. نه در صنعت نه در کشاورزی نه در شهر سازی و …؛ آنچه هست رواج زندگی سنتی و تأکید بر رسومات و عادات و رسوم قدیم است و شهرها و روستاها آن چنان دورند که ساکنان آنها هیچ گونه مشارکتی نه در شئون و امور سیاسی دارند و نه در امور جنگی؛ نه در ارتشی هستند و نه ارتش منظمی دارند که رهبری و قیادت آن را به عهده بگیرند و نه صاحب رأی و نظر در کشورداری و امور سیاسی حکومت هستند. مرکز خلافت عثمانی از هم پاشیده و داغون است و همه ولایت‌ها و ایالت‌ها از مصر و شام و عراق و حجاز ورشکسته و عقب مانده‌اند، روح استقلال و هویت ملی مرده و دیو استبداد بر آنها تسلط یافته است. علم و اندیشه تنها در خواندن و مطالعه‌ی کتاب‌های دینی خلاصه شده است و آنچه خوانده می‌شود، تکرار مکررات است، حاشیه بر یک متن قدیمی با شرح الفاظ و عبارت پردازی‌های پیچیده است. از علم دنیا، هیچ خبری نیست، نه هندسه و ریاضیات و نه علم طبیعی و کیهان شناسی. اگر حسابی و جدول ضربی خوانده می‌شود فقط برای محاسبات فروض ارث و میراث اموال مردگان است. اگر علم هیأتی مطرح است فقط برای تعیین اوقات نماز و اول ماه است. علم سیاست و حقوق سیاسی تنها در مشاجره و نزاع امراء و مستبدان خلاصه می‌شود و هر امیر و مستبدی حزب خود را دارد که کورکورانه از مواضع رهبرشان دفاع می‌کنند. هر حزبی می‌خواهد فقط از رقیبش پیروز شود نه برنامه‌ای دارد و نه از تدبیری برخوردار است. ایالت‌ها آشفته و پریشان‌اند. خلاصه در این قرن جهان اسلامی بسان پیرمرد افتاده‌ای شده است که حوادث بدفرجام از پایش درآورده و بدآوری روزگار فرتوتش کرده است. دین اسلام روح خود را باخته و به شعائر و قالب سازی پرداخته، شعار جای شعور نشسته، روح امید مرده و نورها به خاموشی گراییده، خرافات حاکم است، اوهام و خیالات، حلال مشکل شده، تصوف انزوا طلبی، به عنوان بازی و پهلوانی گرفته می‌شود، دین و مذهب در زنجیر شکل قالب گرفتار آمده است. و فاقد روح حیات است. دیگر کوشش و تلاش و رمز پیروزی نیست، وقت‌کشی و بطالت شغل روزگار شده است. کشورهای ایران و افغان اوضاع‌اش بهتر از جهان عرب و دولت عثمانی نیست. اگر ایران به ظاهر استقلالی دارد، دولتمردان آن هرکدام هوای دولت استعمارگری را دارد یا انگلوفیل‌اند یا راشافیل و اخیراً آمریکن‌فیل». (توسلی و همکاران، ۱۳۸۹: ۶۵-۶۴)

اقتصاد نفتی، رشد فزاینده بیکاری، نبود فرصت‌های برابر اجتماعی، تبعیض جنسیتی و از همه مهم‌تر، «اقتصاد مصرفی و وابسته» در کشورهای اسلامی، در کنار جذابیت‌های ظاهری و مادی تمدّن غربی، زمینه‌ساز بحرانی اساسی برای نسل‌های جدید را در جوامع اسلامی ایجاد نمود. بحرانی که شاید مهم‌ترین ثمره‌ی آن از دست دادن اعتماد به‌نفس مردم و ناامیدی مفرط نسبت به مدیریت اسلامی -دینی- در جامعه است. به عبارتی شاید بتوان مشکله‌ی بنیادین جهان اسلام و قاطبه کشورهای اسلامی در دهه‌های اخیر را به عدم داشتن تصویری درست از نظام اجتماعی احسن، کارآمد و پاسخگوی نیاز انسان امروز تعبیر نمود. بحرانی که شهید صدر به تفصیل، ذیل تشریح مکتب اسلام، در باب آن بحث می‌کنند: «مساله نظام اجتماعی ریشه در اعماق تاریخ بشریت دارد. از همان آغاز پیدایش زندگی اجتماعی و ظهور پدیده انسان اجتماعی در جمعی از افراد و مناسبات و روابط مشترکی آنها را گرد هم آورده بود، انسان با این مساله روبه رو شد؛ زیرا این روابط به هدایت و سازماندهی نیازمندند و به میزانی که این سازماندهی با واقعیت انسان و مصالح او سازگاری داشته باشد، پایداری و سعادت جامعه را تأمین می‌کند… مسأله‌ای که امروزه در جهان، فکر انسانی را به خود مشغول کرده و عمیقاً به واقعیت زندگی او مربوط است، مساله نظام اجتماعی است که در ارائه درست ترین پاسخ از سوال زیر خلاصه می‌شود: کدام نظام اجتماعی است که شایسته انسان است و او را در زندگی اجتماعی به سعادت می‌رساند؟» (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۲۶۹) ایشان همچنین در آسیب‌شناسی وضعیت حیات انسان امروزی و موقعیتی که مسلمانان با مواجهه خواهند داشت بیان می‌کند: «تحصیلکرده‌های غربی و غربزدگان، زیاد این جملات را تکرار می‌کنند که: اسلام یک دین است نه اقتصاد. اسلام عقیده است نه برنامه‌ای برای زندگی. اسلام رابطه بین انسان و خدای او را بیان می‌کند و صلاحیت ندارد که بنیاد یک انقلاب اجتماعی قرار گیرد».(صدر ۵، ۱۳۹۳: ۴۶) این نگاه شهیدصدر به دلیل تجربه‌زیسته او در بخشی مهم از جغرافیای جهان اسلام، به‌صورت کامل با شرایط اجتماعی، فکری و سیاسی قاطبه‌ی کشورهای اسلامی تطبیق و تناسب دارد. شرایطی که دین اسلام و آموزه‌های مکتب قرآن، یکسره جدا از شرایط سیاسی و اجتماعی معنا و تفسیر می‌گردید و توطئه‌ی دشمنان جهان اسلام نیز بر شکل‌گیری و عمق این بحران بسیار دامن زده است.

۳- جهان اسلام و سنت «عصر مقاومت»

تحولات جهانی و واقعیت‌های سیاسی-اجتماعی کشورهای اسلامی در سال‌های اخیر، جهان اسلام را در سال‌های آغازین قرن بیست‌ویکم، بتدریج وارد مرحله‌ای جدید از رویارویی با جهان غرب نمود. این نزاع ساختاریافته البته سابقه‌ای کهن در کشورهای اسلامی نداشته و با استناد به داده‌های تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصر جهان اسلام به جرئت می‌توان گفت که با وقوع انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه ۷۰ میلادی قرن بیستم، طرح تقابل گفتمانی جهان غرب و جهان اسلام از سطح فکری-فرهنگی به سطح سیاسی و نظامی ارتقا یافته و شکلی جدید به خود گرفت. اهمیت رخداد انقلاب اسلامی ایران را نیز شهیدصدر به صورت صریح موردتوجه قرار داده و آن را الگویی از انقلاب جهانی پیامبران الهی می‌داند. (همان، ۴۹-۴۸)

بتدریج با استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران و افزایش قدرت نظامی و سیاسی آن در سطح منطقه غرب آسیا، همراه با دیپلماسی فعّال ایران در بین کشورهای اسلامی، هراسی فزاینده از شکل‌گیری موقعیت قدرتمند جهان اسلام و بازتولید امپراطوری بزرگ اسلامی سده‌های ۱۳ و ۱۴، در میان دولت‌های غربی سکل می‌گیرد. طراحی پروژه‌های سیاسی در قرن ۲۱ میلادی -مانند: اسلام‌هراسی در اروپا، مبارزه با سلاح‌های کشتارجمعی و تروریسم در خاورمیانه-، جهان اسلام را با واقعیت جدیدی یعنی نبرد نظامی با دنیای غرب نمود. آنچه که با عنوان «جریان مقاومت» -هم به مثابه یک رویکرد و هم به عنوان یک تشکل سازمان‌یافته قوی و فعّال در کشورهای اسلامی- با آن روبرو هستیم، ثمره یک حرکت و پاسخ جمعی مردم کشورهای اسلامی به نیم قرن توطئه‌ی برنامه‌ریزی‌شده و هماهنگ دولت‌های جنگ‌افروز غربی علیه امّت اسلامی است. شهید صدر ذیل تفسیر آیه ۴۹ سوره یونس و آیه ۳۴ سوره اعراف، رقم زدن چنین موقعیت‌های تاریخی در جوامع و حرکت پیش‌رونده‌ی امّت را چنین تفسیر می‌کند: «هر امتی سرآمدی دارد که هرگاه فرارسد، نه به تأخیر می‌افتد و نه پیشی می‌گیرد. در این دو آیه شریفه اجل و سرآمد به امّت نسبت داده شده است. امّت یعنی وجود جمعی انسان‌ها، نه این یا آن فرد. بنابراین در ورای اجل معین و حتمی هر انسانی به عنوان یک فرد خاص، سررسید دیگری برای هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ یعنی همان امّت به عنوان جامعه‌ای که بین افراد آن، مناسبات و پیوندهایی بر پایه مجموعه‌ای از افکار و اصول برقرار است و با نیروها و قابلیت‌هایی، پشتیبانی می‌شود. این جامعه که قرآن از آن به امّت تعبیر می‌کند، دارای اجل و سررسید است، دارای مرگ و حیات است، درست مثل یک فرد تا زمانی که حرکت دارد، زنده است و پس از آن می‌میرد، امّت نیز ابتدا زنده است، سپس به مرگ دچار می‌شود و همانطور که مرگ یک انسان، تابع اجل و قانون است، امّت‌ها هم دارای اجل‌های مشخصی هستند که توسط قوانینی، معین می‌شوند». (صدر ۴؛ ۱۳۹۵: ۶۶) در منظر شهیدصدر، دوره تاریخی تشکل‌یابی جریان مقاومت اسلامی، به مثابه‌ی یک سنت و سرآمدی برای امّت و جوامع اسلامی قابل معنایابی است. میعادی که پس از قرن‌ها تفرّق اجتماعی-عقیدتی و تشتّت سیاسی، امروز فرصتی دوباره را برای اتحّاد و حرکت جمعی جوامع و ملّت‌های اسلامی فراهم نموده است. عصری که شهید سلیمانی و یاران ایشان از جغرافیای بزرگ جهان، طی دو دهه‌ی گذشته ستون‌های آن را بنیان نهادند و به برکت اخلاص، مجاهدت شبانه‌روزی و ابتنای ایشان به آموزه‌های مکتب اسلام، اراده الهی بر این سرآمد رقم خورده است.

۴- «خط خلافت و گواهی» مکتب اسلام در عصر پساسلیمانی

امّت اسلامی امروز به عنوان تنها پیروان اندیشه الهی و غیرمادی در حیات طبیعی و انسانی، در مقابل دو مکتب مادّی سرمایه‌داری و کمونیسم-سوسیالیسم به شمار می‌آیند. حیاتی که به تعبیر شهیدصدر، تأکید بر عنصر «اعتدال» و هماهنگی میان فهم معنوی زندگی و احساس اخلاقی از زندگی را محور برنامه‌های خود قرار می‌دهد. (صدر ۱، ۱۳۹۳: ۶۰) آنچه که جهان اسلام را در موقعیت پس از شهادت سردار سلیمانی و یاران ایشان فرامی‌خواند، تبلوّر انسجام مکتب اسلام در سطح نظر و عمل است. شهیدسلیمانی به عنوان یکی از ثمرات مشخص و بارز این نگاه و به تعبیری «انسان مکتب اسلام»، توانست هم در عرصه برنامه‌ریزی و منطق تحوّل و هر در عرصه پیاده‌سازی و اجرا، کارآمدی و توانمندی این مکتب را به نمایش همگان بگذارد. او و جریان مقاومت تحت امرش، از علم و فنونی که برای تمدّن غربی هدف ویژه و محور بهره‌مندی مادی از طبیعت است، به عنوان ابزاری برای تحقق رویکرد اجتماعی و به تعبیر شهید صدر «تحقق بینش سیاسی عمیق اسلام که همان رسالت صلح در جهان است» (همان، ۵۶) استفاده نمود.

اندیشه و سلوک عملی شهیدسلیمانی که به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب باید آن را به عنوان یک «مکتب» مورد توجه قرار داد (خامنه‌ای، ۱۳۹۸)، الگوی امروزی و روشنی از نسخه‌ی نجات بشر و حل مشکلات نظامات اجتماعی است. آنچه که به بیان شهید صدر، «در دیگر مکاتب، محدود به تفسیر مادی از زندگی است و همین نگاه مادی‌گرایانه دلیل ناکارآمدی نسخه‌های مکاتب سرمایه‌داری و کمونیستی است.» (همان، ۴۹-۴۷) واکنش‌های گستره مردم به رخداد شهادت سردار سلیمانی در اقصاء نقاط جهان اعم از کشورهای اسلامی و غیر آن، نشانگر اثرگذاری این الگو و مکتب بر فطرت انسانی است. در طرح نظری شهیدصدر جهان پس از شهیدسلیمانی را سطح نظام اجتماعی می‌بایست در «نظریه استخلاف» پیرامون مسئله جانشینی الهی نوع انسان در زمین مورد توجه قرار داد. استاد شهید با محوریت قرار دادن آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره بقره، به بررسی دو جریان یعنی «خط خلافت» (پیامبر و امام) و «خط گواهی-شهادت» (نایب امام و پیروان بر حق او) پرداخته و سیر حرکت جوامع انسانی و اسلامی را در از این دو منظر به بحث می‌گذارند: «خداوند متعال، افتخار جانشینی خود بر روی زمین را به انسان داد و به این وسیله او را بر تمامی موجودات جهان ممتاز کرد. بر اثر این خلافت، انسان شایستگی آن را یافت تا مسجود ملائکه شده، همه نیروهای پیدا و پنهان جهان از او اطاعات کنند. خلافتی که خداوند در آیات یاد شده از آن سخن می‌گوید، به شخص آدم (ع) اختصاص ندارد؛ بلکه مراد از خلافت، خلافت از جنس آدمی است؛ زیرا آنکه در زمین فساد و خونریزی می‌کند، خودِ آدم نبوده، بلکه آدمیت و انسانیت در امتداد تاریخی آن بوده است. بنابراین خلافت بر روی زمین به انسانیت اعطا شده است… رشد و پیشرفت حقیقی در اسلام، آنست که انسان به عنوان خلیفه خدا روی زمین، در خودش ارزش‌هایی را تحقق بخشد که ایمان دارد همگی آنها با ویژگی وحدت در خداوند عزوجل جمع است، خداوندی که او را خلیفه کرده و سکان هستی را به او سپرده است». (صدر ۵، ۱۳۹۳: ۱۵۶)

این جریان و سیر تاریخی است که به عنوان واقعیت زیست‌جهان اسلام در عصر پساسلیمانی در کاربست نظری «خط خلافت و گواهی»، مسیر حفظ انقلاب الهی پیامبران به شمار آمده و منقطع نمی‌شود؛ مسیری که شهیدسلیمانی و یارانش، در آن پای نهادند و بر سر آن جان گذاشتند. این مسیر با ظهور انسان‌های مکتب اسلام و به تعبیر شهید صدر «انسان سوم»، بر مدار پرچمداری از جریان الهی در زمین ادامه خواهد داشت تا خلافت به صاحب اصلی‌اش (اروحنافداه) تقدیم گردد. شاید این نتیجه‌گیری بی‌مناسبت نباشد که این روزها، پس از گذشت چهل‌سال از شهادت استاد شهید، تحقّق تامّه و تجلّی عینی نظریه مکتب اسلام او را در «مکتب حاج قاسم» رهگیری نمائیم و عصرپساسلیمانی را دوره‌ی بلوغ حیات اجتماعی بشریّت و ورود او به مرحله جدید تاریخ تعبیر کنیم.

منابع

– توسلی، غلامعباس؛ ثقفی، محمد؛ ساعی، ایرج؛ شکربیگی، عالیه؛ محدثی، حسن؛ مدنی، سعید. (۱۳۸۹). جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی. تهران: جامعه شناسان.

– خامنه‌ای، سیدعلی. (۱۳۹۷). «پیام به کنگره بزرگداشت شهید آیت‌اللّه سید محمدباقر صدر»، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.

– خامنه‌ای، سیدعلی. (۱۳۹۸). «پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او»، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.

– شولتسه، راینهارد. (۱۳۸۹). تاریخ جهان اسلام در قرن بیستم. ترجمه ابراهیم توفیق. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.

– صدر، محمدباقر ۱. (۱۳۹۳). فلسفه ما. ترجمه حسینی ژرفا، قم: دارالصدر.

– صدر، محمدباقر ۲. (۱۳۹۳). اقتصاد ما. ترجمه مهدی برهانی، قم: دارالصدر.

– صدر، محمدباقر ۴. (۱۳۹۳). پژوهش‌های قرآنی. ترجمه جلال امیرآقایی، قم: دارالصدر.

– صدر، محمدباقر ۵. (۱۳۹۳). اسلام راهبر زندگی. ترجمه مهدی زندیه، قم: دارالصدر.

منبع: خبرگزاری مهر

حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمد حسین مختاری، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی به مناسبت ۱۹ فروردین، سالروز شهادت آیت‌الله سید محمدباقر صدر، در یادداشتی نهضت امام خمینی(ره) از نگاه شهید صدر را بررسی کرده است.

شهید صدر شخصیتى چند بُعدى داشت، یک فرد نبود بلکه با صیقل دادن درون خود، آیینه تمام نماى مکتب نجات‌بخش اسلام ناب محمدى (صلی الله علیه و آله وسلم)‌ و مذهب اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) بود و به تحقیق می‌توان گفت او یک امت بود و رژیم جنایتکار بعثی عراق با به شهادت رساندن او یک امت را به مسْلخ برد و از کار انداخت؛ زیرا امت بی‌روح و اراده، دیگر چیزى نیست جز ابزار دست شرورترین افراد بشر و نامردترین حکام تاریخ.

اخلاص و وفاى شهید صدر برخاسته از توحید خالص و عشق او به پروردگار مهربان بود و این یکرنگى به او صفایى ویژه بخشیده بود او در عبادت و بندگى خداوند صفا داشت، با بندگان خداوند و شاگردانش باوفا و باصفاى خاصى رفتار می‌کرد؛ به حدى که به آن‌ها عشق مى‌ورزید. او ملت اسلام و ملت عراق را بسیار دوست می‌داشت و از عمق جان به آن‌ها محبت می‌کرد.

یکى از جملات جاودانه او چنین بود: «اى ملت آبا و اجدادم، همانا با تأکید می‌گویم که من با شما هستم و تا آخر نیز با شما خواهم بود و در مصائب و مشکلات شما را رها نخواهم کرد و به زودى خون خود را براى خدا به جهت رهایى شما فدا خواهم کرد.»

اخلاص شرط اصلى و بی‌بدیل تمامى فعالیت‌هاى زندگى یک طلبه و روحانى

شهید صدر به خوبى دریافته بود که اخلاص شرط اصلى و بی‌بدیل تمامى فعالیت‌هاى زندگى یک فرد طلبه و روحانى است؛ زیرا بدون اخلاص کارهاى علمى و اجتماعى عالمى که به ظاهر وارث رسالت سنگین انبیای الهى است نه تنها هیچ ارزشى ندارد، بلکه در بسیارى از مواقع مضر و هلاکت‌بار است.

او حتى از این‌که مبادا کارهاى گذشته‌اش بدون اخلاص بوده یا چه بسا شهرت جهانى آثار فکرى‌اش مانع اخلاص در او می‌شده، ناراحت و نگران بود. آن شهید عزیز با نوشتن کتاب “اقتصادنا” و “فلسفتنا” و دفاع جانانه و پیروزمندانه از مکتب اقتصادى و فکرى اسلام، طومار مدعیان جهانى بودن تمدن‌هاى آن زمان شرق و غرب را در هم پیچیده بود و کوس رسوایى آنان را به صدا درآورد.

 نهضت امام خمینی(ره) روزنه امید نجات امت اسلامی از نگاه شهید صدر

آن عالم شهید یکى از مصادیق آیه شریفه «وَ جَعَلَنی‌ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ»بود. او پیوند عمیقى با حضرت امام خمینى(ره) بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامى داشت و این پیوند بر اساس ارزیابى ویژه از امام استوار بود. لذا با تمام وجود حاضر به همکارى و فداکارى در راه آرمان‌هاى بلند امام خمینى(ره) بود.

سید محمد باقر صدر، نهضت امام خمینی(ره) در ایران را روزنه امیدی برای نجات امت اسلامی می‌دانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت می‌کرد. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عده ای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام در نجف شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد… در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمد باقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق می‌ورزید،  عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام بود.

سید محمد باقر صدر، در دورانی که امام خمینی(ره) در پاریس اقامت داشت، طی نامه ای پشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیتهای او بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمایت از مردم ایران سوق می‌داد.

در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام خمینی (ره) بر طاغوت آمریکایی بود. آیت الله صدر در مسجد جواهری نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشه ‌های دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضد دینی بعثی، معین کرد.

از دیگر کارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تألیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاه» در شش جلد بود که شامل بحثهایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و … می‌شود.

مبارزات شهید سید محمد باقر صدر متأثر از انقلاب اسلامی

مى توان گفت كه مبارزات شهید سید محمد باقر صدر متأثر از انقلاب اسلامى در ایران قبل و بعداز پیروزى و شخصیت امام روح الله خمینى در زمان حضور در نجف و بعد از آن تا پیروزى انقلاب اسلامى بوده است؛ و این مبارزات یكى از دلایل عمده شهادت وى بود. این مبارزات در ابعاد و مسیرهاى مختلفى جریان داشت ولى در آخر به یك مسیر سرازیر مى شده و آن اقامه حكومت اسلامى بود.

امام راحل، شهید صدر را متفكر و نخبه اسلامى معرفی کردند

ارتباط امام خمینى(ره) و شهید صدر بسیار قوى بود، به‌صورتى كه امام خمینى وى را متفكر و نخبه اسلامى در بسیارى از علوم و دانش‌هاى زمانه خود مى‌دانست. شهید صدر ایستادگى و پایدارى را با توجه به مرجعیت امام خمینى(ره) در قبل و بعد از انقلاب و در هنگام شهادت، پیرامون امام و انقلاب و دولت اسلامى كه وى آنرا هدف اصلى مى شمرد، داشت.

شهید صدر در نامه‌اى كه بعداز پیروزى انقلاب به شاگردان خود در ایران مى‌نویسد، كه در آن تجارب و عبارت‌هاى بزرگى براى متصدیان امور وجود دارد مى‌گوید: «برهمه شما و كسانى كه در سایه این تجربه زندگى مى‌كنند، واجب است كه تمام توان خود را از خدمات و امكان در خدمت به این تجربه قرار مى‌دهند تا اهداف اسلامى به قوت اقامه گردد.» و درجاى دیگر آن نامه مى‌گوید: «در صورتى كه آقاى خمینى به بنده دستور زندگى در یك روستایى در ایران دهد و در آنجا خدمت به اسلام نمایم در آن هیچ شك نمى‌كنم زیرا آنچه بنده در راه آن كوشش مى نمودم، بوسیله آقاى خمینى تحقق یافت».

دیدگاه شهید صدر درباره تقریب و وحدت بین مذاهب

شهید سیّد محمّد باقر صدر از منادیان وحدت اسلامی بود. او همانند دیگر مصلحان و متفکران اسلامی از اوضاع نابسامان و آشفته جامعه های اسلامی و اختلاف های تأسف بار مسلمانان رنج می‌برد و در اندیشه اصلاح جهان اسلام بود.

او برای تحقّق این هدف مقدس از همه تواناییهای موجود سود جست. همه توان علمی و عملی خود را به کار گرفت تا این آرمان بلند جامه عمل بپوشد. نخستین گام را در مجلّه (الاضواء) با نگارش مقاله: (رسالتنا یجب ان تکون قاعدة للوحده) برداشت. وی در این مقاله عالمان دینی و امّت اسلامی را به همدلی و همراهی فراخواند و به مبانی اتحاد سببها و انگیزه های جدایی اشاره کرد و امت اسلامی را از پیامدهای زیانبار جدایی پرهیز داد.

شهید صدر هیچ گاه از این آرمان مقدّس چشم نپوشید. در واپسین روزهای زندگی هنگامی که منزل ایشان در محاصره نیروهای بعثی بود سه پیام ارزشمند ضبط و برای مردم عراق فرستاد. در آخرین پیام همه مردم عراق؛ شیعه و سنّی کرد و عرب را مورد خطاب قرار داد و با توجّه به موقعیت بحرانی و حساس عراق آنان را به یکدلی و یگانگی در برابر استبداد و استعمار فرا خواند:

من از زمانی که خودم را شناختم و به مسئولیتم در میان امّت پی بردم به گونه یکسان برای شیعه سنّی عرب و کرد تلاش کرده‌ام و از هر پیامی که سبب همبستگی آنان گردد و از هر عقیده‌ای که آنان را یکدل و همراه گرداند به دفاع و پشتیبانی برخاسته‌ام. با اندیشه و تمام هستی خود تنها برای اسلام زیسته ام همان اسلامی که راه رهایی و هدف همگان است.

تقریب و وحدت بین مذاهب دارای شاخصه‌های متعددی است که از آن جمله می‌توان به احترام به عقاید دیگران و برخورد محترمانه و محبت‌آمیز با مخالفان اشاره کرد.

یکى از ویژگی‌هاى اخلاقى شهید آیت الله العظمى صدر احترام به آرا و نظریه‌های علماى دیگر بود.اگر خطا و بطلان نظریه‌ای هم براى او واضح بود، هرگز آن را سبک نمی‌شمرد و مسخره نمی‌کرد؛ با این‌که این مسائل، امرى رایج بین اکثر علماى بزرگ بود و از تعبیراتى مانند «هذا مما یضحک به الثکلى» یا «هذا ممّا لا یصدر عمن له ادنى معرفه» از آن یاد می‌کنند. شهید صدر همواره به افکار دیگران احترام می‌گذاشت و از صاحبان آن افکار ستایش می‌کرد. او این شیوه را با برادران اهل سنت نیز رعایت می‌کرد و باعث تألیف قلوب و جذب آن‌ها شده بود.

شهید صدر(ره) در برخوردهاى علمی و غیر علمى، به عالمان و هم‌چنین توده مردم اهل سنت احترام می‌گذاشت. بی‌احترامى به باورهاى آنان را روا نمی‌دانست، بر این اساس در آثار خود از خلفا به احترام یاد می‌کرد… سید حسین صدر در این باره می‌نویسد: بحث‌هایش از نظر مذهبى داراى هیچ‌گونه تفرقه‌افکنى و طعن به برادران اهل سنت نبود، بلکه همواره نشان‌گر چهره اصیل مکتبى و اصیل مقوله‌ها و اندیشه‌هاى اسلامى بود و به همین خاطر بود که مورد قبول برادران علماى اهل سنت نیز قرار گرفت تا جایى که در مشکلات مختلف به ایشان رجوع کرده و نظر ایشان را می‌خواستند.

با نگاهى به تاریخ در می‌یابیم که از میان نوشته‌ها، سخن‌ها و گفت‌وگوها آن‌هایى مفید و ثمربخش بوده‌اند که ادب را نگه داشته‌اند و از مرز اعتدال نگذشته‌اند.

نمونه‌هاى آن را می‌توان در المراجعات سید شرف‌الدین و برخورد شهید صدر(ره) با دکتر تیجانى سماوى دید، آن‌جا که دکتر تیجانى می‌گوید: از گفتار و کردارش بسیار لذت بردم… در این برخورد بود که یقین کردم شیعیان مسلمانند و تنها خدا را می‌پرستند و به رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان دارند.

تیجانى که باورهاى وهابیت به مذاقش خوش آمده است با یک برخورد حساب شده و محبت‌آمیز در عقاید پیشین خود شک می‌کند و به مسلمان بودن شیعیان یقین پیدا می‌کند و در ادامه از دیدار خود با شهید صدر(ره) چنین می‌گوید: من یقین کردم اگر یک ماه با او باشم شیعه خواهم شد، تصحیح میگرفتم چند روزى در خدمت ایشان باشم، در این مدت هرگز به او نگاه نمی‌کردم مگر این‌که در رویم تبسم می‌کرد و می‌فرمود: امرى دارى، چیزى می‌خواهى… .

تیجانى به مدت چهار روز در خدمت شهید صدر(ره) می‌ماند و از همه شبهاتى که دارد می‌پرسد از جمله: از شهادت به ولایت على در اذان، عزادارى، آراستن مزار امامان و اولیای خدا به طلا و نقره، توسل و تبرک، عقیده شیعه نسبت به صحابه و… .

شهید صدر بدون این‌که به عقاید دیگران بی‌احترامى کند به گونه‌ای مستدل و مختصر به پرسش‌هاى او پاسخ می‌دهد.

شهید صدر در پیامى خطاب به ملت عراق می‌فرماید: «اخى السنى و اخى الشیعى و اخى الکردى و اخى الترکمانى؛ برادر سنى‌ام و برادر شیعه‌ام و برادر کردى‌ام و برادر ترکمنى‌ام!…» که این‌ها همه نشان‌دهنده روح بلند و عطوفت پیامبرگونه آن شهید سعید بود.

آری شهید صدر تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی نمی‌اندیشید چرا که او یک مصلح و منادی وحدت به معنای واقعی کلمه بود. مصلح مسلمان به هر مذهبی که وابسته باشد نمی‌تواند در برابر دیگر مسلمانان بی‌تفاوت باشد.

 

منبع: خبرگزاری آنا

متن زیر یادداشتی از حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدحسین ملک‌زاده استاد دانشگاه، مدرس دروس خارج حوزه علمیه قم و مترجم کتاب «اعتقاد ما» است. وی در این یادداشت به معرفی و تشریح کتاب «اعتقاد ما» پرداخته است.

کتاب «اعتقاد ما» برگردان فارسی «موجز فی اصول الدین» است که از رشحات اندیشه و قلم علامه مجاهد آیت‌آلله شهید سید محمدباقر صدر است. این اندیشمند نابغه که در ایران و جهان معمولاً با دو نگاشته گران‌سنگ «اقتصادنا» و «فلسفتنا» شناخته می‌شود، بی‌تردید یکی از بزرگترین اندیشمندان معاصر دنیای اسلام است که با نگارش کتاب‌ها و طرح اندیشه‌هایی در زمینه‌های گوناگون علوم اسلامی مکتب علمی عظیمی را بنیاد نهاد و افق‌های علمی و معرفتی تازه‌ای را به روی عالمان جهان اسلام گشود و این همه در حالی است که او افزون بر عرصه اندیشه در ساحت جهاد و مبارزه نیز می‌کوشید و پس از عمری مبارزه با رژیم منحوس و جهنمی بعث و تحمل سخت‌ترین شکنجه‌ها در سن ۴۶ سالگی به شهادت رسید.

یکی از آثار نوآورانه علامه شهید «الفتاوی الواضحه» (فتواهای آشکار) است که او به‌عنوان رساله عملیه خود و در مقام یک مرجع تقلید در سن ۴۱ سالگی و در پاسخ به اصرار فراوان مقلدان و پیروان فقهی‌اش، منتشر کرد. «الفتاوی الواضحه» تبویبی تازه از فقه و هندسه‌ای جدید را از ابواب و مسائل فقهی ارائه کرده است. ساختار این کتاب به‌گونه‌ای در چهار جلد طراحی شده است که به‌وسع یک رساله عملیه، تمام ابعاد زندگی بشر یعنی ابعاد فردی، اجتماعی و حکومی را دربربگیرد. هرچند متأسفانه تنها یک جلد از آن منتشر شد، اما همین یک جلد غوغایی در سطح جهان اسلام به پا کرد، تا جایی که برخی فرهیختگان و تحصیل‌کردگان دانشگاهی اهل‌سنت در عین اینکه مذهب اعتقادی‌شان سنی بود، از این کتاب استقبال کرده و در فقه و احکام مقلد فقهی شهید صدر شدند.

اندکی بعد از نخستین چاپ «الفتاوی الواضحة» و استقبال گسترده و بی‌نظیر از آن، شهید صدر به درخواست گروهی از علمای نجف اشرف و البته به پیروی از روش علمای گذشته، متنی درباره اصول و عقاید اسلامی نگاشت و نام آن را «موجز فی اصول الدین» یعنی «مختصری درباره اصول دین» نهاد و این متن اعتقادی را به عنوان مقدمه کتاب «الفتاوی الواضحة» در نظر گرفت و در چاپ بعدی، این مقدمه را به رساله اضافه کرد.

بیان و استدلال بدیع، استوار و جذاب این مقدمه سبب شد که تنها همین بخش از کتاب بارها و به‌وسیله ناشران گوناگون در کشورهای مختلف به چاپ برسد و به زبان‌های مختلف نیز ترجمه شود. در فارسی هم چند بار این کتاب ترجمه شد که متأسفانه ترجمه‌ها کامل نبود و مثلاً در مواردی به دلیل ناتوانی در فهم مطلب، بخش‌هایی حذف یا خلاصه‌گیری شده بود. در مواردی نیز مترجم به صورت ترجمه آزاد، از کل نوشته شهید صدر برداشتی را به رشته تحریر در آورده بود که به همین دلیل ظرافت‌های اندیشه شهید صدر در ترجمه بازتاب نداشت. به این دلیل پژوهشگاه تخصصی شهید صدر ترجمه‌ای نو از این کتاب مهم را به بازار نشر فرستاد.

در «اعتقاد ما» افزون بر اثبات اصول اعتقادی به روش فلسفی، روش علمی یا همان دلیل استقرایی مبتنی بر حساب احتمالات هم به‌کار گرفته شده است که در نوع خود ابداعی چشمگیر و راهگشاست. البته شهید صدر در قسمت دلیل فلسفی بر اثبات وجود خدا نیز دست به نوآوری زده و در شیوه ارائه استدلال تا حدودی از شیوه‌های کلامی و فلسفی معمول فاصله گرفته است.

این کتاب سه بخش «المرسل؛ پیام ده»، «الرسول؛ پیامبر» و «الرساله؛ پیام» دارد. بخش نخست به اثبات وجود خداوند متعال و مهم‌ترین صفات او به‌عنوان آفریدگار و پروردگار هستی و فرستنده دین و ارسال‌کننده پیام به سوی بشر می‌پردازد.

شهید صدر در این بخش روش خود، یعنی دلیل علمی استقرایی مبتنی بر حساب احتمالات را تبیین، معرفی و ارزیابی می‌کند. همچنین وی پیش از ورود به اثبات وجود و صفات خداوند، به موضوعاتی چون منشأ ایمان دینی و چگونگی سوءاستفاده ماتریالیست‌ها از دستاوردهای علوم جدید برای توجیه افکار الحادی و مادی‌گرایانه، می‌پردازد و به اختصار بر پوزیتیویسم نیز نقدهایی را مطرح می‌کند.

بخش دوم «الرسول» به بررسی پدیده پیامبری به شکل عام و اثبات پیامبری آخرین فرستاده و پیام‌آور الهی حضرت محمد (ص) اختصاص پیدا کرده است.

در بخش سوم «الرساله»، درباره اصل پیام یعنی دین، قرآن و ویژگی‌های پیام اسلامی توضیحاتی ارائه می‌شود و الهی بودن آن با ادله محکمی اثبات می‌شود.

مهم‌ترین نوآوری شهید صدر در این کتاب بهره‌گیری از روش علمی است که بر حس و تجربه تکیه دارد. وی در این باره می‌نویسد «روشی که در دلیل علمی برای اثبات آفریدگار از آن پیروی می‌کنیم، روش استقرایی بر اساس حساب احتمالات است؛ به همین خاطر از دلیل علمی برای اثبات خدا با عنوان دلیل استقرایی یاد می‌کنیم». سپس مؤلف شهید با ذکر متعدد مثال‌های علمی و عادی، به معرفی دلیل علمی مبتنی بر روش استقرایی، تعیین مراحل، ارزیابی و ارزش‌گذاری آن می‌پردازد.

در روش شهید صدر مراحل و گام‌های دلیل علمی مبتنی بر روش استقرایی پنج مرحله است و آنچه کار شهید صدر را از دیگرانی که به این عرصه پرداخته‌اند متمایز می‌کند، گام پنجم است که در آن تلاش می‌کند به یقین استقرایی دست پیدا کند؛ این تلاش از راه بررسی تناسب معکوس میان میزان اثبات فرضیه به وسیله مشاهدات و نسبت برقرار شده در گام سوم است.

فهم عمیق این روش به مطالعه و درک کتاب «الاسس اللمنطقیه للاستقرا؛ مبانی منطقی استقرا» نیاز دارد که شهید صدر در آن کتاب از رهگذر پژوهشی علمی، فلسفی، ریاضیاتی و اصولی و با استفاده از حساب احتمالات، نظریه‌ای را جهت دستیابی به یقین از طریق استقراء ناقص ارائه می‌کند که ضمن نقد منطق ارسطویی می‌تواند استحکام بخش پایه‌های لرزان دانش جدید و به اصطلاح science باشد.

کتاب «الاسس المنطقیه للاستقراء» به گفته نویسنده کتاب تفرج صنع «حاوی آرای ابتکاری در فلسفه منطق است. به جرأت می‌توان گفت که این نخستین کتاب از یک عالم و فقیه مسلمان در تاریخ فرهنگ اسلامی است که در یکی از مسائل مهم و سرنوشت‌ساز فلسفه‌ی علم و روش‌شناسی علمی با بصیرت و احاطه‌ی کامل همراه با نقل و نقد آرای حکیمان مغرب و مشرق نوشته شده است… مرحوم صدر [در این کتاب] نظریه معرفت‌شناختی تازه‌ای را طرح می‌کند و به کمک آن نه تنها به حل استقراء بلکه به حل تودۀ انبوهی از مسائل منطقی و روش‌شناختی نوین همت می‌گمارد.» بسیار مایه شگفتی است که انسانی که ازلحاظ دروس نو فقط تا ششم ابتدایی درس خوانده و سپس وارد حوزه شده، جدیدترین و قوی‌ترین نظریات ریاضیاتی دنیا را خوانده، فهمیده، نقد و اصلاح کرده و در قوانین حساب احتمالات دست برده و قوانین تازه‌ای به قوانین حساب احتمالات اضافه کرده است.

شهید صدر در آن کتاب از این بحث علمی، بهره‌ای برای اثبات عقاید گرفته که چکیده آن را در مقدمه رساله خود می‌آورد. سال‌ها بعد از شهید صدر دانشمندان و به‌ویژه ریاضیدانان و فیزیکدانان بزرگی در مغرب زمین در مقام دفاع از این روش بهره گرفته‌اند تا نشان دهند که ظهور نظم از بی‌نظمی بسیار نامحتمل‌تر از آن چیزی است که هیوم یا امثال آن تصور کرده‌اند. برای نمونه اسلتون ریاضیدان آمریکایی با استفاده از حساب احتمالات بیان می‌کند «برای اینکه دو سطر از یک نمایش شکسپیر به صورت شانسی و تصادفی نوشته شود، باید ده به توان پانزده ضربه تصادفی روی یک ماشین تایپ پنجاه حرفی زده شود». یا هویل اختردان انگلیسی با بهره‌گیری از حساب احتمالات توضیح می‌دهد که احتمال اینکه هزار آنزیم متفاوت در طی چندین میلیون سال عمر زمین به صورتی هماهنگ به هم بپیوندند که یک سلول زنده تشکیل شود، یک در ده به توان چهل هزار است.

این افراد بعد از شهید صدر بوده‌اند و به فرض اینکه قبل از وی هم کسانی بوده باشند باز هم به حساب احتمالات اکتفا کرده‌اند و جلوتر نرفته‌اند؛ یعنی تنها به این نتیجه می‌رسند که خیلی خیلی بعید است، اما کاری که شهید صدر انجام می‌دهد این است که به لحاظ معرفت‌شناختی، فلسفی و منطقی ما به یقین می‌رسیم و این کار بسیار باشکوه است.

به هر حال شهید صدر از نتایج به دست آمده از کتاب «الاسس المنطقیه للاستقرا» در متن «موجز فی اصول الدین» استفاده می‌کند و با ارائه روش پنج مرحله‌ای، اثبات باورهای بنیادین اسلامی را به صورت یقینی به انجام می‌رساند؛ گذشته از عرضه استدلالی و اثبات اصول عقاید و باورهای بنیادین اسلامی به روشی ابتکاری، متقن و زیبا، اگر به کتاب اعتقاد ما تنها از منظر منطق استقرا هم نگریسته شود، می‌توان تا حدودی آن را به مثابه حلقه اولی و مقدمه‌ای برای فهم کتاب گران‌سنگ و سترگ «الاسس المنطقیه للاستقرا» به شمار آورد.

به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری در پرونده «متفکر نابغه» به معرفی ابعاد مختلف شخصیت شهید صدر می‌پردازد، در این مطلب گفتاری از حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسن اراکی، از شاگردان شهید صدر، درباره ویژگی‌های معنوی، علمی و سیاسی شهید صدر آمده است.

* استاد بزرگوار، شهید اسلام و مسلمین آیت‌الله العظمی حاج سید محمدباقر صدر (قدس الله نفسه الزکیه) در همه ابعاد گستره وجودی شخصیت خود، ممتاز، کم‌نظیر یا بی‌نظیر بود. بُعد علمی شخصیت ایشان دارای شعبه‌های مختلف و دامنه‌‌ای گسترده است؛ بعد اخلاقی، بعد اندیشه و رفتار سیاسی، رفتار خانوادگی، معاشرت با مردم، طلاب، شاگردان و سایر شخصیت‌ها و علمای معاصر خود، رفتار سیاسی با طاغوت‌های زمان، همگی از ابعاد شخصیتی ایشان است که هر یک به‌تنهایی شایسته تحقیق و بررسی است و باید درباره آن سخن‌های بسیار گفته و مطالب فراوان نوشته شود. آنچه تاکنون در این باره نوشته و گفته شده در مقایسه با شایستگی شخصیت این مرد عظیم و بزرگ، بسیار اندک است.

ایشان در بعد اخلاقی فردی بی‌نظیر یا کم‌نظیر بود؛ در همه جنبه‌های رفتاری متواضع بود و هیچ‌گاه خود را از دیگران برتر نمی‌دانست. رفتارش واقعاً خاکسارانه بود و در تواضعش با دیگران خاطرات بسیاری از ایشان وجود دارد. مردی خودساخته بود و اخلاصش در علم و عمل کم‌نظیر و به واقع درس‌آموز بود.

* جلوه‌هایی از سلوک معنوی شهید صدر

مدتی نماز جماعت را خدمت شهید صدر حاضر می‌شدیم؛ ایشان با وجود اینکه همه شرایط نماز فراهم بود، یعنی وقت نماز شده بود و تعداد زیادی از مأمومین حاضر بودند، حدود پنج دقیقه قبل از شروع، در محل نماز می‌نشست و تأمل می‌کرد. برای من سؤال پیش آمده بود که فلسفه یا حکمت این تأمل چیست. وقتی از ایشان پرسیدم، فرمودند: «نماز ایستادن در برابر خدا و سخن گفتن با خداست؛ باید خود را برای این کار آماده کنیم، فکرمان را صاف و نیتمان را خالص کنیم، خود را برای چنین کاری آماده کنیم که کار بزرگی است و سخن گفتن با عظیم و بزرگترین بزرگان است». شیخ محمدرضا نعمانی که از همراهان ایشان تا روزهای آخر بود نیز نقل می‌کند که یک بار همین سؤال را از شهید صدر می‌پرسد و ایشان پاسخ می‌دهد که «من از کودکی با خودم عهد کرده‌ام جز با حضور قلب نماز اقامه نکنم و به همین دلیل گاهی مجبور می‌شوم دقایقی صبر کنم تا افکاری که در ذهن دارم را کنار بزنم و حالت صفا و انقطاع برایم ایجاد بشود تا به نماز بایستم.»

شهید صدر (رحمه‌الله) حالت معنوی عجیبی داشت. یکی از بستگان ایشان در خواب می‌بیند حضرت امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) به او می‌فرماید: «به سید محمدباقر بگو چرا چند وقت است به درس ما نمی‌آید؟» وی خواب را برای آقای صدر نقل می‌کند، ایشان می‌فرماید: «من هر روز قبل از درس به حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌رفتم و چون ایشان باب علم نبی‌‌(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است، در حرم می‌نشستم و از ایشان مدد می‌خواستم و فکر می‌کردم؛ چند وقتی است به علت بنایی و تعمیر خانه موفق نشدم که به‌ این‌ منظور به حرم مشرف شوم؛ به احتمال زیاد خواب شما به این مناسبت بوده است.» به خاطر اخلاص ایشان بود که چنین جایگاه و پایگاهی نزد ائمه اطهار و امیر المؤمنین (علیهم‌السّلام) پیدا کرده بود.

* قدرت ذهنی ویژه شهید صدر

از امتیازات عجیب شهید صدر این بود که اگرچه درس استاد یا درس خودش را نمی‌نوشت، به شکل عجیبی نسبت به همه مطالب حضور ذهن داشت. استاد بزرگ ما آقای آیت‌الله سید کاظم حائری نقل می‌کنند که در مباحث قطع، شهید صدر پیش از درس، اشکالی از درس قبل به آیت‌الله خوئی (رحمه‌الله) وارد می‌کند و ایشان جواب می‌دهد؛ دوباره اشکال می‌کند و دوباره جواب می‌شنود؛ این کار تا هفت بار ادامه پیدا می‌کند و پس از سؤال یا اشکال هفتم زمان درس می‌شود و آیت‌الله خوئی درس را شروع می‌کنند؛ جالب است که شهید صدر (رحمه‌الله) تمام این هفت سئوال و جواب را در ذهن ثبت کرده بود، بدون اینکه یادداشتی برداشته باشد.

البته حافظه ایشان درباره تمام مطالبی که می‌شنید و می‌گفت اینگونه بود؛ نقل قول‌هایی که ایشان از اساتید می‌کردند، بیشتر نقل قول‌های از روی حافظه بود و هم درس خودش و هم درس استادانش را در ذهن خود به شکل عجیبی ضبط می‌کرد. این قدرت حفظ یا ضبط ذهنی، علاوه بر استعداد طبیعی ناشی از نورانیتی بود که خدای متعال به این مرد عنایت کرده بود.

* نوآوری‌های علمی شهید صدر

شهید صدر در هر عرصه علمی که وارد شده، علاوه بر احاطه و دقت، ابتکارات و ابداعات علمی کم‌نظیر یا بی‌نظیری بر جای گذاشته است. ایشان در علوم مختلف مانند فقه، اصول، فقه نظام، نظام اقتصادی و مباحث اجتماعی و فلسفی ابتکارات زیادی داشت. «فلسفتنا»یی که تدوین کرد، انقلابی در عالم فلسفه به‌ویژه در جهان عرب بود. در عرصه‌های دیگر هم این‌طور بود؛ «الأسس المنطقیة للاستقراء» ایشان انقلابی بنیادین در منطق فکر بشری است که متأسفانه ارزش آن دانسته نشده و درست ترویج نشده است. البته عظمت این تألیف یکی از دلایل عدم شهرت آن است؛ زیرا  بسیار تخصصی است و دربردارنده مجموعه‌ای از مباحث جدید فلسفی، ریاضیاتی و حساب‌احتمالاتی است. شهید صدر در این کتاب اصول معرفت‌شناختی را تغییر می‌دهد و بنیاد جدیدی را برای معرفت تجربی پی‌ریزی می‌کند.

در فقه نیز ایجاد روش استنباطِ فقهِ نظام یکی از نوآوری‌های مهم ایشان است. ایشان برای نخستین بار در فقه به استنباط نظام از منابع فقهی اقدام و نظریه‌ نظام اقتصادی را مطرح کرد؛ نظامی که با روش‌های اجتهادی و استنباطی متعارف، از منابع و متون استخراج شده است. در این نظام از احکام فقهی ابواب مختلف، نظام فقهی اقتصادی منسجمی ارائه شده است که براساس آن حاکمیت می‌تواند به‌صورت نظام‌مند و سیستماتیک، ساختار‌هایی را برای مدیریت بازار، مدیریت تولید، مدیریت توزیع و مدیریت مصرف در جامعه ایجاد کند.
یافتن نظام اقتصادی منسجمی که بتواند جامعه را مبتنی‌بر معارف اسلامی مدیریت کند، نوآوری شهید صدر بود و هیچ فقیهی، چه شیعه و چه سنی در این تراز وارد نشده و هیچ‌یک از فقها استنباط فقه نظام نداشته‌اند.

* بنیان‌گذاری فعالیت تشکیلاتی

شهید صدر به کار تشکیلاتی معتقد بود؛ نخستین کسی که در جهان تشیع کار تشکیلاتی را بنیان نهاده، مرحوم صدر بوده است؛ در عراق این کار تشکیلاتی بسیار بنیادین را پایه‌ریزی کرد که البته بعدها معتقد شد هرچند باید زیر نظر مرجعیت کار کند، اما نباید به حوزه‌ها وارد شود.

از همان اساسنامه اولیه‌ای که شهید صدر طراحی کردند این کار تشکیلاتی باید زیر نظر ولی فقیه می‌بود؛ ازاین‌رو مرحوم شهید صدر قبل از دهه چهل، بحث ولایت فقیه را در عرصه سیاست وارد کرد. کار تشکیلاتی شهید صدر هم پیش از دهه چهل انجام گرفت و ایشان از همان وقت در عرصه سیاست مخلصانه و شجاعانه وارد شد تا درنهایت این تلاش‌ها منجر به شهادت این بزگوار شد. شهادت مرحوم شهید صدر به‌واقع شهادت انتخابی بود؛ خودشان این راه را انتخاب کردند و می‌دانستند که شهید می‌شوند و با این علم، راه جهاد و مقاومت را در پیش گرفتند و به آن شکل فجیع به شهادت رسیدند.

* باور عملی شهید صدر به مقام ولایت‌امری امام خمینی

آیت‌الله العظمی سیّد محمدباقر صدر عراقی بود، اما هنگامی‌ که قیام امام برپا شد در نامه‌ای به شاگردان خود نوشت: «ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام…» و اعلام کرد که: «از این پس از مرجعیّت من سخن نگویید. امروز پرچم در دست امام خمینی است و او رهبر جهان اسلام است و همه باید از این پرچم حمایت کنیم.» این روحیه‌ی کسی است که در اسلام و اهداف اسلامی فنا می‌شود و جهانی فکر می‌کند، آنچنان که ائمه‌ی اطهار فکر می‌کردند.

همچنین بنده به یاد دارم که مدتی بعد از پیروزی انقلاب حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای سید باقر مهری از شاگردان شهید صدر به نمایندگی از ایشان به ایران آمده و پیامی را از طرف ایشان برای امام آورده بود. بنده پیگیری کردم و وقتی از امام (رحمه‌الله) گرفتیم و با هم در قم به خدمت امام خمینی رسیدیم. در این جلسه آقا شیخ مرتضی شریعتی نیز حضور داشت.

پیام شهید صدر این بود که «شرایطی پیش آمده که من احساس تکلیف کردم با رژیم صدام مواجه شوم و مقابله کنم، ممکن است این مقابله منجر به شهادت من شود؛ چون شما (امام خمینی) مقام ولایت امری دارید، می‌خواهم این کار با اجازه شما باشد، اگر اجازه می‌فرمایید من این راه را ادامه دهم، وگرنه با توجه به شرایطی که امروز بر من حاکم شده است، می‌توانم از عراق خارج شوم». امام خمینی (رحمه‌الله) فرمودند: «بگویید ایشان استقامت کنند و خدا با ایشان است». این پیام به شهید صدر رسید و ایشان عمل کردند.

مرحوم شهید صدر در آن روزگار در سطح مرجع عام شیعیان بود و دامنه مرجعیت گسترده‌ای داشت؛ در عراق، ایران، افغانستان، پاکستان، لبنان، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و سطح دنیا مقلدین بسیاری داشت، اما برای انجام اقدامی سیاسی که مقابله با رژیم بعثی بود، خود را مکلف به اذن‌گرفتن از مرجعی که ولی امر بود می‌دانست. این نشانه‌ی تواضع، تدین و تقوای فوق‌العاده ایشان بود. ایشان حقیقتاً تقوا و اخلاص عجیبی داشت و همه کارهایش را با نیت خالصانه انجام می‌داد.

از خدای متعال می‌خواهیم مقام ایشان را عالی‌تر کند. یاد ایشان و افکارشان که همگی ناب است باید زنده بماند؛ به‌ویژه اینکه افکار ایشان در جهان عرب به واقع حیات‌بخش و انقلاب‌آفرین است؛ بنابراین همه جا به‌ویژه در جهان عرب باید بیشتر به افکار ایشان پرداخته شود. امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق ادامه دادن راه ایشان را بدهد؛ راه شهید صدر همان  تعالیم و آموزه‌های بلند ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) و راه امام صادق (علیه‌السّلام) و امتداد سیره علوی، فاطمی و حسینی است. ما باید این آموزه‌ها را خوب فرا بگیریم، خوب تبیین و خوب به آن‌ها عمل کنیم.