منبع: نامه جامعه، فروردین و اردیبهشت١٣٨۶، شماره٣١ و ٣٢
آیتالله شهید سید محمدباقر حکیم(ره):
شهید صدر(ره) در میان روشن فکران اسلامی، چه در جهان تشیع و چه در کل جهان اسلام، از یک مقبولیت ویژه و بالایی برخوردار بود. شاهد این مقبولیت ممتاز، ارتباطی است که بین شهید صدر(ره)، با اطراف و اکناف جهان اسلام برقرار بود. همچنین دعوتهایی که از شهید صدر برای حضور در کنفرانسهای فرهنگی و سیاسی میشد و یا فرستادن نمایندگانی از سوی ایشان جهت حضور در این کنفرانسها، همه شاهد موقعیت ویژه و مقبولیت این شهید بزرگوار است.[1]
شهید صدر(ره) پایهگذار فعالیتهای فکری و طرحهای تشکیلاتی حرکت اسلامی در عراق است. حتی میتوان گفت او پدید آورندۀ انقلاب اسلامی در عراق است. از لابه لای کتابها و نظریههایی که ایشان از مکتب اسلام بیرون کشیده و ارایه داده است؛ و از نظریات اسلامی ایشان که جوانب گوناگون زندگی را در بر میگیرد؛ و نیز از تصورات ایشان از زندگی و جهان شمولی اسلام و مشخص سازی این تصورات در محورهای مشخص و معین، روشن میشود که چگونه شهید صدر(ره) پایهگذار فکر حرکت اسلامی در عراق بود.[2]
شهید صدر سهم بزرگی در ایجاد انقلاب داشت و پدید آورنده و آغازگر انقلاب اسلامی بود؛ چرا که او مجموعهای از اقدامات خویش را در ارتباط با ایجاد حرکت اسلامی در عراق به کار گرفت که آخرین آن، همان اقدام انقلابی است که باعث شد شهید صدر تصمیم بگیرد از مرجعیت و رهبری امام خمینی(ره) دفاع کند. او انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی را تأیید کرد؛ چرا که انقلاب به رهبری مرجعیت بود و سرآغاز آن، حوزه علمیه بود. شهید صدر برای ایستادگی در برابر نظام طغیان گر عفلقی از ملت عراق خواست تا با بذل قربانیها و خونهای ارزشمند در این راه، یعنی در راه نابودی طاغوتها و آزادسازی اراده ملتهای محروم و مستضعف و اقامه حکومت خدا بر زمین، قدرتمند بایستند.[3]
آیتالله مصباح یزدی:
بدون شک شهید صدر(ره) نوآوریهایی در علوم اسلامی داشتهاند که بسیار مورد استفاده واقع شده و بعداً هم واقع خواهد شد. شهید صدر(ره) بابهایی گشودند و قصد داشتند که آنها را ادامه دهند و شایسته است که شاگردان ایشان ادامه دهندۀ راه آن شهید باشند و مقاصدی را که داشتند، دنبال کنند.
آیتالله شهید صدر(ره) انتظار دارند که شاگردان، نظریات ابداعی ایشان را نقادی نموده تا پختهتر شود و ما نیز باید در پیشگاه این استاد عظیم الشأن تواضع داشته باشیم و فرمایشات ایشان را نقل کنیم؛ ولی فکر میکنم که روح شهید از ما انتظار و توقع دیگری داشته باشد و آن، این که ما درباره این بحثها مناقشه کنیم. برخی از دیدگاهها و نظریات جدیدی که ایشان ارایه دادهاند، امروز برای جامعه بیشتر مورد حاجت است.[4]
آیتالله شیخ محمدعلی تسخیری (از شاگردان شهید و دبیرکل کنگره بینالمللی آیتالله شهید صدر(ره)):
مرحوم آقای صدر(ره) از آن استادهایی بودند که از یک طرف هم مادۀ علمی و هم منطق و هم منهج بحث را به شاگردان میدادند و از طرف دیگر، آنان را تربیت اخلاقی میکردند. این خصوصیات باعث میشد که شاگرد مجذوب استاد شود. به همین دلیل بود که خیلیها عاشقانه در این دروس شرکت میکردند؛ ضمن این که فعالیتهای شاگردان شهید صدر(ره) در حرکت اجتماعی که خود آن بزرگوار هدایت میکرد، کاملاً نمایان بود. شاگردان شهید صدر(ره) آن قدر مجذوب ایشان میشدند که خود شهید صدر(ره) توصیه میکردند که اگر نسبت به استادی عشق و علاقه داشتید، شخصیت مستقل خودتان را از دست ندهید و در او حل نشوید؛ چرا که وقتی آدم خودش را حل کند و جلوی استادش از بین برود، در این صورت، اگر خدای ناکرده استادش انحرافی پیدا کرد، شاگرد هم به طور طبیعی به آن انحراف کشانده میشود. به این جهت، مرحوم آقای صدر(ره) توصیه میکردند که شخصیت خود را حفظ کنید.
مرحوم آقای صدر(ره)، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نامهای به شاگردان خود در ایران که بنده کوچک ترین آنها بودم، فرستادند و در آن نامه تأکید کردند که شما باید در امام خمینی(ره) ذوب شوید به مقداری که امام در اسلام ذوب شده است. آقای صدر وقتی دیدند که آرزوی دیرینهاش که همانا برپایی نظام اسلامی بود به دست امام خمینی(ره) تحقق یافته است، به امام عاشقانه مینگریستند، و لذا عاشقانه به شاگردان خود نوشتند که: ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب فی الاسلام.
ببینید این جا هم با این که عشق و ذوب وجود دارد، ولی ذوب آگاهانه است. به مقداری که امام در اسلام حل شده، شما هم در امام حل شوید. این نکتۀ جالبی است که شهید صدر(ره) هم دایماً به آن تأکید میکرد.[5]
ـ در مورد شیوههای تربیتی فرزندانشان شنیدیم که به همسرشان میفرمودند که ما باید تقسیم نفس کنیم در تربیت بچه هایمان. اگر من یک شدتی با بچهها داشتم، شما رؤوف باش و اگر من رأفتی با بچهها داشتم، شما جنبۀ شدتی داشته باش تا اینها فقط یک بعد از زندگی را نبینند.
ـ شهید صدر(ره) وقتی احساس کرد بعثیها دارند ریشه دین را میزنند، طبق آموزشی که خودشان از تاریخ و نیز از روحیه مردم عراق داشتند، فرمودند: من احساس میکنم که این وضعیت مردم نیاز به یک خون پاک و مؤثر دارد و من از خدا میخواهم که آن خون باشم.[6]
آیتالله سید علی شفیعی:
استاد شهید [شهید صدر] نه تنها در کشف معضلات علمی و استخراج گوهرهای ذی قیمت از دریای بی کران خدادادی، نابغه است؛ که در روشها و سبکها و متدها نیز فردی بی نظیر و یا کم نظیر و مبتکری سازنده و معماری فکور و اندیشمند است که این ابتکار و سازندگی، یکی از مؤثرترین ابزارهای دست یابی به آفاقی جدید و نورانی از علم و دانش خواهد بود.[7]
مرحوم شهید صدر(ره) که خود فقیهی بزرگ و علامهای عالی قدر در اسلام شناسی، تحقیق، پژوهش، نوآوری، ابتکار و خلاقیت است، در اکتشافات علمی و فکری خویش، خودبینی و خود محوری نمی کند و خویشتن را حاکم بر مدارک و نصوص شرعی نمی بیند. چه بسا نظریهای را اسلامی معرفی میکند، هر چند مورد استنباط شخصی خود وی نباشد، یا خود استنباط دیگری داشته باشد که فواید این روش، بر فرهیختگان و ارباب تحقیق پوشیده نیست. عظمت روح، اوج فکر و اندیشه، سعۀ صدر، بها دادن به آرا و افکار دیگران، آگاهی بر نظرات صاحب نظران، اجتناب از مطلق گرایی و خود محوری در سخنان شهید صدر(ره) موج میزند و بزرگ ترین درس علمی و عملی را به دست اندرکاران پژوهش و کاوش میدهد.[8]
حجتالاسلاموالمسلمین شیخ محمدرضا نعمانی:
شهید صدر(ره)، خود و همۀ وجود خود را، از آن مسلمانان شیعی و سنی به طور یکسان میدانست و با روحی فراخ و از جایگاه پدرانه، همه را مورد خطاب قرار میداد؛ این شهید والامقام، این باور را داشت که اختلافات عقیدتی و سیاسی بین مسلمانان، نباید مانع همکاری و همیاری آنان در راه خدمت به اسلام باشد و برای این امر دو مثال میزد: مثال اول، جنگیدن حضرت علی(ع) در زیر پرچم خلیفه اول، و مثال دوم، دفاع علمای شیعۀ عراقی از حکومت عثمانی عراق، هنگامی که با ارتش استعمار انگلیس در جنگ بود.[9]
حجتالاسلاموالمسلمین سید علیاکبر حائری یکی از شاگردان شهید
شهید صدر(ره) خود را تنها در یک بخش خاص از علوم اسلامی متوقف نکرده است، بلکه در همه شعب علوم اسلامی وارد شده و بسیار عمیق و با دقت هم وارد شده است و در هر بخش که وارد میشود، جوانب آن را هم در نظر میگیرد؛ از همین رو میبینید که دوره تدریس علم اصول ایشان، به عنوان نمونه، حدود سیزده، چهارده سال طول میکشد. این بدان علت بود که در هر موضوع و مسأله اصولی که وارد میشد، تا تمامی جوانب آن را استیعاب نمی کرد، از آن موضوع رد نمی شد. ایشان در عین حال که به فقه سنتی معتقد بود، اما به گونهای همین فقه سنتی را کاملاً با نیازهای فکری زمان و مکان تطبیق میداد. شهید صدر(ره) مباحث خود را به صورت کاملاً فنّی، دسته بندی میکرد و دقیقاً میدانست که از چه نقطهای وارد و از چه نقطهای خارج شود تا نتیجه دلخواه خود را بگیرد.[10]
در مورد کیفیت رابطه ایشان با شاگردان، باید گفت که ایشان نه تنها یک استاد بودند، بلکه برای شاگردان خودشان یک پدر و یک مربی به حساب میآمدند. تلاش شهید صدر بر این بود که بر کار شاگردان خود نظارت داشته باشند و آنها را از همه لحاظ تربیت کنند. به عنوان مثال، ایشان معتقد بودند برای این که طلبه به گونهای تربیت شود که به درد اسلام بخورد و در آینده بتواند خدمتگزار خوبی برای اسلام باشد؛ باید حتی استراحت و خوابش هم دارای نظم و برنامه باشد و خودشان هم همه این مطالب را تذکر میدادند. به خاطر میآورم که زمانی برنامه درسی و روزانه ام را برای شهید صدر بازگو کردم. برای ایشان توضیح دادم که مثلاً از صبح تا ظهر چه درسهایی را دارم. بعد به ایشان گفتم که بعد از نماز و ناهار دو ساعت استراحت میکنم. مرحوم شهید صدر تا این حرف را شنیدند، تشری به من زدند و گفتند که چرا باید بعد از ظهرها عمرت را تلف کنی، برای استراحت ظهر نیم ساعت بس است. دو ساعت عمرت را تلف میکنی که چه؟ این تذکر پدرانه برای این بود که من از فرصتهای خود به نحو شایستهای استفاده کنم. به هر حال ایشان شاگردان خویش را از نزدیک زیر نظر داشتند و در زمانی که لازم بود، تذکرات دلسوزانه خود را از آنها دریغ نمیکردند.[11]
همۀ جوانان و افراد جامعه را مانند فرزندان خود میدانست، به مشکلات و سؤالات آنان رسیدگی میکرد و حتی نسبت به مخالفین خود این اخلاق پدرانه را داشت. هیچ گاه برای امور شخصی خود ناراحت نمی شد؛ ناراحتی و تأثر او برای مسلمانان بود. آن شهید در همۀ جنبههای زندگی زاهد بود؛ در تهیۀ خوراکیها و پوشیدن لباس به ساده ترین چیزها اکتفا کرد و تا آخر عمر خانۀ شخصی تهیه نکرد.[12]
استاد حسن التل:
اولین مسألهای که شهید صدر(ره) به آن تکیه نمود، پایهها و اساس سلوک اسلامی بود که این حقیقت، در شخصیت وی در ابعاد مختلف از جمله دعوت به سوی حرکت و رهبری و تفکر جمع گردیده بود؛ از این رو به روش دفاعی برای حفظ اسلام اکتفا ننمود و از این حالت خارج و به مبارزه طلبی زبانی فکری رو آورد و نشاط اسلامی را از خندق دفاع به درگیری رو در رو و نمایان کشانید؛ به طوری که انعکاس این روش شهید صدر(ره)، دشمنان را به حالت تدافعی و مقابله با اسلام وادار نمود.[13]
دکتر احمد محمدعلی (رئیس بانک توسعۀ اسلامی):
شهید صدر(ره) به ملکیت شخصی که تضادی با روابط اجتماعی نداشته باشد، اهمیت میداد؛ برارزش معنوی انسان به عنوان جانشین خدا در زمین تأکید نموده و برای اخلاق اسلامی در اقتصاد نیز اهمیت قایل بود. شهید صدر(ره) ملکیت شخصی را حق مطلق نمی دانست و معتقد بود که این مسأله باید ارتباط تنگاتنگی با وحی داشته باشد… . توسعه باید در ارتباط با ارزشهای معنوی انسان بوده و تولید و مصرف باید به عنوان ابزاری جهت خدمت به امت باشد.[14]
حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر ناصری:
شهید صدر(ره) معتقد بودند: ما یک نظریه داریم و یک عمل، در بعد نظریه ما اسلام را داریم که به صورت نظری احکام را بیان نموده است. ولی نباید فراموش کرد که اصلاح در اسلام راه ندارد؛ چون زمان و مکان، اسلام را تحت تأثیر قرار نمی دهد و قواعد اسلام فوق تمام زمانها و مکان هاست. قواعد اسلام برای تمام زمانها و مکانها وضع شده است؛ ولی از نظر عملی ما نیاز به اصلاح داریم. ما همیشه نوعی تمایل به استصحاب گرایی داریم و دوست داریم اوضاع در عمل یک نوع باشد؛ مردم به یک حال بمانند و امت تغییر نکند؛ در حالی که مردم امروز، مردم دیروز نیستند و با زبانی که ما با مردم دیروز سخن میگفتیم، دیگر نمی توان با مردم امروز سخن گفت، پس در وهلۀ اول باید جامعۀ خود را شناخت و راههای تلاش و عمل را فهمید؛ از مسایل اجتماعی خود آگاهی کامل داشت تا از راه ممارست و ارتباط بتوانیم بفهمیم که مردم امروز چه چیزی نیاز دارند و با چه شرایطی و …[15]
دکتر خدیجه عبدالهادی المحمید از کویت:
امروز از مفهوم آزادی سوء استفاده میشود و این مفهوم باعث بی بند و باری میگردد… خواهش میکنم همان گونه باشید که شهید صدر(ره) بود. او حکمت عالی و جوهر اسلام را آورد. شهید صدر(ره) قلبها و عقلهای ما را تسخیر کرد. بعد از شهادت ایشان ما توانستیم راهمان را از طریق امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای ادامه دهیم. شهید صدر(ره) مسأله آزادی را به عنوان یک روش مطرح کردند، نه به عنوان یک راه درمان موقت.[16]
[1] اندیشه ماندگار، ش 2، ص 18.
[2] همان، ش 2، ص 14.
[3] همان، ش 6 ، ص 17.
[4] همان، ص 21.
[5] همان، ش 4، ص 8 .
[6] همان، ص 8 و 18.
[7] همان، ش 1، ص 18.
[8] همان، ص 18.
[9] همان، ش 2 ، ص 40.
[10] همان، ش 3، ص 5 .
[11] همان، ص 15.
[12] همان، ش 5 ، ص 30.
[13] همان، ش 1، ص 26.
[14] همان، ش 6 ، ص 17.
[15] همان، ص 47.
[16] همان، ص 23.