سعید فلاحی

ضرورت بازشناسی مجدد روش‎‌های کلامی شهید صدر و فرصت‌‎های ارزشمندی که این بازشناسی فراروی ما قرار می‎دهد، موضوعی بود که محوریت نشست «مبانی، رویکردها و نوآوری‌‌های کلامی شهید صدر» را به خود اختصاص داد.

گزارش سخنرانی حجت‌الاسلام خسروپناه را اینجا بخوانید

گزارش سخنرانی دکتر لاهوتیان را اینجا بخوانید

نشست رونمایی و نقد دو کتاب «اعتقاد ما» و «انسان و عبادت» به قلم شهید محمدباقر صدر عصر (یکشنبه ۲۲ دی) از سوی کارگروه ویرایش متون دینی انجمن «ویرایش و درست‌نویسی» و پژوهشگاه تخصصی شهید صدر از سوی مؤسسه خانه کتاب و با همکاری انجمن علمی گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران در سرای اهل قلم برگزار شد.

 

گزارش این نشست را اینجا بخوانید

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان تهران، نشست کتابخوان ۱۴۰۰ با معرفی و بررسی کتاب «نا» با حضور مریم برادران نویسنده اثر و ساجده ابراهیمی به‌عنوان مجری و کارشناس برنامه، به‌صورت زنده از صفحات مجازی ادارۀ کل کتابخانه‌های عمومی استان تهران برگزار شد.

گزارش این نشست را اینجا بخوانید

از جنبه بشری، این احساس انسانِ متمدن که دیگر به پایان راه رسیده، عاملی زیربنایی در آفرینش فضای مناسب برای پذیرش رسالت جدید، یعنی رسالت عدالت است.

این احساسِ رسیدن به پایان راه، از رهگذر تجارب گوناگون تمدنی انسان متمدن فراهم می‌آید که از رفتارهای منفی خود گران‌بار گشته و نیاز خود به یاری را دریافته و با فطرتش به جهان غیب یا سویی نامعلوم گراییده است.

از جنبه مادی، شاید وضعیت مادی زندگی جدید،‌ نسبت به وضعیت زندگی کهن در روزگارانی همچون عصر غیبت صغری، برای پیاده‌سازی آن رسالت در همه جای جهان تواناتر باشد.

این از آن رو است که مسافت‌ها کوتاه گشته و قدرتی بزرگ برای هم‌کنشی میان ملت‌های جهان پدید آمده و ابزارهایی فراهم شده که نیاز دستگاه مرکزی برای آگاهی‌بخشی به ملل جهان و پرورش آنان بر اساس رسالت تازه را برآورده می‌سازد.

📚 پژوهشی درباره امام مهدی علیه‌السلام، ص٨٢

روشن است که مهدی علیه‌السلام خود را برای یک اقدام اجتماعی محدود و نیز تغییری در یک بخش معین از جهان آماده نساخته؛ زیرا رسالت وی که خداوند او را برای آن ذخیره نموده، تغییری فراگیر در جهان و بیرون آوردن همه بشریت از تاریکی ستم به روشنای عدالت است.

برای پرداختن به چنین تغییر بزرگی کافی نیست که رسالت و راهبر صالح آمادگی یابد؛ وگرنه، این شرط در همان عصر نبوت فراهم شده بود.

این تغییر نیازمند فضای مناسب جهانی و جو عمومی سازگاری است که اوضاع و احوال عینی مطلوب برای فرایند تغییر جهانی را محقق کند.

📚 پژوهشی درباره امام مهدی علیه‌السلام، ص٨٢

به مناسبت سالگرد شهادت شهید صدر (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR پیش از این در پرونده «متفکر نابغه» به معرفی ابعاد مختلف شخصیت شهید صدر پرداخته بود. در ادامه مطالب این پرونده گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین عباس کعبی درباره شخصیت علمی، مبارزاتی و تفکرات انقلابی شهید صدر با عنوان «شهید صدر؛ نابغه مبارز» منتشر میشود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام به کنگره بزرگداشت شهید آیت‌اللّه سید محمدباقر صدر، این شهید را یک نابغه نامیدند: «او بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود. از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد.» ٢٩/١٠/١٣٧٩

 

شخصیت علمی و مبارزاتی شهید صدر دارای چه ویژگی‌های برجسته‌ای است که از او بعنوان یک نابغه نامبرده میشود؟

شهید سعید آیت‌الله سیدمحمد باقر صدر، فقیه مرجع و فیلسوف و متفکر اسلامی و نظریه‌پرداز بزرگ اسلام و اسلام‌شناس جامعی بود که در همه ساحت‌های نظری اسلام و میدان‌های عملی حضور فعال داشت؛ به‌گونه‌ای که توانست از دل جریان سنتی و اصیل حوزه نجف به زعامت مرحوم و محقق بزرگ، آیت‌الله خوئی، جریان انقلابی فعال هم‌سو با اندیشه‌های امام خمینی رحمةالله‌علیه را در عراق به‌وجود بیاورد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، کل جریان شهید صدر در خدمت امام و انقلاب قرار گرفت و شهید صدر در تراز مرجع شناخته‌شده و آن متفکر بزرگ جهان اسلام در میدان خدمت به نظام و در جهت خط امام به‌عنوان سرباز عمل کرد و از مرجعیت خود دست برداشت و به یاران و نیروهای خود هم گفت که هیچ‌کس حق ندارد از مرجعیت من تقلید کند؛ چون هدف از مرجعیت پیروزی اسلام است و اسلام با مرجعیت رشید امام خمینی رحمةالله‌علیه پیروز شد و همه ما باید در خدمت مرجعیت امام خمینی باشیم.

ایشان در مشورت با امام در نجف تا پای شهادت باقی ماند و در راه تحکیم آرمان‌های اسلام ناب محمدی و در مکتب اهل‌بیت و در دفاع از انقلاب اسلامی شهید شد و در سال منتهی به پیروزی انقلاب و در سال بعد از پیروی انقلاب، کتاب‌های ارزشمندی تدوین کرد که آن کتاب‌ها جزو پایه‌های تئوریک نظام اسلامی می‌تواند حساب شود.

اگر بخواهم شهید صدر را با شخصیت‌های معروف انقلاب اسلامی مقایسه کنم، باید بگویم که شهید صدر از لحاظ مایه فکری، از تفکر عمیق شهید مطهری و از لحاظ تشکیلاتی، از بعد تشکیلاتی و سازماندهی شهید بهشتی برخوردار بود و از بعد مرجعیت، مرجعیتش در تراز مرجعیت امام خمینی رحمةالله‌علیه و مرحوم آیت‌الله خوئی و بزرگان این‌چنینی بود. واقعاً نابغه متفکری بود که در سن میان‌سالی شهید شد و همه این دستاوردها را در ۴۷ سال عمرش به‌دست آورد. یکی از بعدهای مهم شهید صدر، اخلاص و برای خدا کارکردن و ازخودگذشتن و قیام لله بود که جزو آرمان‌های فکری و انقلابی امام خمینی بود.

اندیشه سیاسی شهید صدر چه خصوصیاتی دارد؟ نگاه او به نقش مردم در حکومت اسلامی چگونه بود و چه تفسیری از جایگاه ولایت فقیه داشت؟

در این زمینه ایشان چند کتاب دارد از جمله کتاب «الاسلام یقود الحیات» که جلد اول آن کتاب به نام «لمحة فقهیة تمهیدیة عن مشروع دستور الجمهوریة الأسلامیة فی ایران» (درآمدی فقهی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی) است. آنجا دیدگاه‌هایش را بیان کرده است. در دیدگاه‌های شهید صدر برمی‌آید که اولاً، ایشان به ولایت فقیه مانند امام خمینی رحمةالله‌علیه بدون استثنا معتقد بود؛ ثانیاً، به نقش ملت و مردم و امت‌سازی در شکل‌گیری نظام اسلامی معتقد بود؛ ثالثاً، کارویژه نظام اسلامی را رشد و بالندگی امت اسلامی در حد خلافت الهی انسان می‌دانست. در واقع، در اندیشه شهید صدر پیوند عمیق امت و امامت بر پایه خلافت الهی انسان و حضور مردم در صحنه جزو ارکان نظریه مردم‌سالاری اسلامی است. باید بگویم که ایشان به ولایت فقیه با نگاه حکومتی هم در بعد مقابله با طاغوت و هم در بعد ساخت نظام اسلامی و جامعه‌سازی و تمدن‌سازی معتقد بود.

من خاطره‌ای از لسان استادمان، مرحوم آیت‌الله شاهرودی قدس‌الله‌نفسه خدمت شما بگویم. ایشان برای من تعریف می‌کرد هنگامی که امام خمینی رحمةالله‌علیه بحث ولایت فقیه را در نجف شروع کردند، من سر درس امام حاضر می‌شدم و بحث ولایت فقیه را می‌نوشتم، با اینکه جزوه‌های درس ولایت فقیه به آن‌هایی که حاضر می‌شدند، داده می‌شد. بعد می‌گفت من نوشته‌های خودم را هر روز تقدیم شهید صدر می‌کردم، شهید صدر با دقت می‌خواند و تحسین می‌کرد و به ما می‌گفت که حتماً بحث ولایت فقیه را تا آخر با امام خمینی پیگیری کنید؛ چون روش ارائه بحث ولایت فقیه امام روش حکومتی است و از دل بحث ولایت فقیه امام، تشکیل حکومت اسلامی برمی‌آید و تا حالا از فقهای شیعه کسی با این رویکرد تشکیل حکومت به ولایت فقیه نگاه نکرده است و معمولاً ولایت فقیه را در چهارچوب وجود حکومت جور بحث کرده‌اند؛ اما اینکه ولایت فقیه خودش برای مبارزه با طاغوت و تشکیل نظام اسلامی پایه شود، این از ویژگی‌های ولایت فقیه امام خمینی رحمةالله‌علیه بود که در اندیشه‌های شهید صدر هم تبلور داشت و بعد شهید صدر هم در حد شارح اندیشه سیاسی امام خمینی رحمةالله‌علیه در عرصه دولت و در عرصه ولایت فقیه و امت‌سازی و تمدن‌سازی ظهور و بروز کرد و کتاب «الاسلام یقود الحیات» (اسلام راهبر زندگی) را نوشت.

اشاره‌ای به کتاب لمحة فقهیة داشتید. اندیشه‌های شهید صدر در تدوین قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران تا چه نقش داشت؟

نسبت به اندیشه‌های شهید صدر در قانون اساسی، ایشان کتاب «مبانی فقهی و مبانی حقوقی قانون اساسی مطلوب نظام اسلامی» را تدوین کرده است که خیلی از این اصولی که شهید صدر تدوین کرده امروز در قانون اساسی ما هست؛ علاوه بر آن، آیت‌الله آقای سیدکاظم حائری، از شاگردان برجسته شهید صدر، در ابتدای انقلاب که پیش‌نویس قانون اساسی تدوین می‌شود، درس خود را تعطیل می‌کند و بر پایه اندیشه سیاسی شهید صدر و مبانی حکومت در اسلام، پیش‌نویس کامل قانون اساسی را می‌نویسد و از طریق شاگردانش به همه خبرگان قانون اساسی می‌رساند. این‌گونه که من از آیت‌الله سیدکاظم حائری شنیدم تقریباً همه پیش‌نویس اصول قانون اساسی به استثنای دو ماده از آن بعداً در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمد.

بنابراین، باید بگویم که این‌همانی بین اندیشه‌های فقه حقوق اساسی شهید صدر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و امروز هم کتاب‌های شهید صدر به‌عنوان مبانی نظری قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد مطالعه می‌تواند قرار بگیرد.

سیره عملی ایشان در تأیید و تقویت انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟

الآن آقای سیدمحمود خطیب از شاگردان شهید صدر و همکاران مرحوم آیت‌الله شاهرودی است او برای من تعریف می‌کرد که در شب ۲۲ بهمن که انقلاب داشت پیروز می‌شد، من خدمت شهید صدر رسیدم و دیدم ایشان فوق‌العاده شادمان است و پشت‌سرهم ذکر الحمدلله می‌گفت و دست‌هایش را از شدت خوشحالی به هم می‌فشرد. من به شهید صدر عرض کردم که چه شده است؟ چرا این‌قدر خوشحالی؟ باز تکرار کرد الحمدلله، الحمدلله انقلاب اسلامی ملت مکتبی ایران به رهبری امام خمینی دارد پیروز می‌شود و آخرین سنگرهای ستم‌شاهی در حال سقوط است و این انقلاب اسلامی آرزوی انبیاء را محقق خواهد کرد. شهید صدر چنین اعتقادی داشت. ایشان فرمود: «لقد حققة الاسلامیه حلول الانبیاء»؛ انقلاب اسلامی آرزوی انبیاء را محقق کرد.

همین جمله را شهید صدر در کتاب «الاسلام یقود الحیات» هم آورده است. ایشان روز پیروزی انقلاب در درس وارد می‌شود و به شاگردانش اشاره می‌کند که دیگر انقلاب اسلامی پیروز شد، هدف از مرجعیت پیروزی اسلام است، نه پیروزی اشخاص؛ از امروز همه ما باید مرجعیت امام خمینی را تبلیغ کنیم و کسی حق ندارد مرجعیت من را تبلیغ کند. بعد این را در قالب نامه‌ای با امضای ابوکم (پدر شما)، فرستاد و اطرافیان شهید صدر گفتند که اجازه بدهید که ما شما را شخص دوم مطرح کنیم. شهید صدر فرمود نه، شخص دوم بعد از امام خمینی باید یکی از شاگردان امام خمینی باشد و در تهران هم زندگی کند که مرکز دولت اسلامی است.

من خاطره‌ دیگری ازخودگذشتگی ایشان نقل کنم. موقعی که ایشان کتاب «الفتاوی الواضحه» را به‌عنوان رساله عملیه منتشر کرد، به شاگردان اصلی‌شان که مروج مرجعیت ایشان بودند، می‌گوید به‌شرطی من این مرجعیت را قبول می‌کنم که اگر در میانه کار کسی پیدا شد که از من برای پیروزی اسلام اولی‌تر باشد، همه ما باید او را تبلیغ کنیم. بعد سرش را پایین برد و با تأمل بالا آورد و فرمود مانند مرجعیت آیت‌الله خمینی که اگر اسلام با مرجعیت ایشان پیروز شد، همه ما باید سرباز امام شویم.

بعد از انقلاب هم آن جمله معروف شهید صدر است که می‌گوید: «ذوبوا فی‌الامام‌الخمینی، کما ذاب هو فی‌الاسلام»؛ ذوب شوید در امام خمینی همان‌طور که امام در اهداف اسلام ذوب شد.

به هر جهت بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، نامه‌های زیادی در پشتیبانی از انقلاب، خطاب به ملت ایران داد. بعد از اینکه ایشان تصمیم گرفت در عراق تا پای شهادت بماند، دستور داد که آیت‌الله سیدمحمود شاهرودی که از شاگردان برجسته‌اش بود، از عراق مهاجرت کند و به ایران بیاید. به ایشان هم نامه‌ای خطاب به امام خمینی داد و ایشان را رابط خود و نهضت امام خمینی قرار داد تا آیت‌الله شاهرودی ادامه‌دهنده مکتب فکری شهید صدر باشد. حقیقتاً هم آیت‌الله شاهرودی در کنار امام و رهبری و در تعمیق اندیشه‌های فقهی حکومتی شهید صدر سنگ‌ تمام گذاشت.

اندیشه اقتصاد اسلامی که شهید صدر در «اقتصادنا»ی خود آورده است، تا چه اندازه در فضای قانون‌گذاری قابل استفاده است؟

کتاب «اقتصادنا»ی شهید صدر بر پایه چرخه تولید، بازتولید، توزیع، بازتوزیع و با محوریت بهره‌مندی از منابع اولیه ثروت و اقتصاد مردمی و اقتصادی که در اندیشه رهبر انقلاب معروف به اقتصاد مقاومتی است، تبلور پیدا کرده است.

شهید صدر به‌خوبی از عهده تبیین مکتب اقتصادی اسلام برآمده است و اصول قانون اساسی، اصل ۴۳، ۴۴، ۴۵ و آن شاخصه‌های اقتصاد اسلامی به‌ویژه سیاست‌های اصل ۴۴ که به‌وسیله رهبری ابلاغ شد، این‌ها کاملاً با اندیشه‌های اقتصادی شهید صدر انطباق دارد.

چطور باید از اندیشه‌های شهید صدر در بحث تولید که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب هم هست، استفاده کرد؟

مبانی نظری این نظریه کاملاً مشخص است، منتها در سیاست‌گذاری و خط‌مشی‌گذاری و در قوانین و مقررات و چرخه تولید و بازتولید و توزیع و بازتوزیع باید به شکل عملیاتی برای آن یک قرارگاه اقتصادی فعالی تشکیل داد و ظرفیت‌های ملی و مردمی و نخبگان اجتماعی در کنار ظرفیت‌های دولت اسلامی باید برای یک نهضت تولیدی بسیج شود.

چه بخشی از نوآوری‌های فقهی و اصولی شهید صدر می‌تواند زمینه‌ساز بهینه‌سازی قوانین شود؟

آن بحث نظریه منطقة الفراغ شهید صدر یا دایره مباحات عامه و رابطه بین دایره ثابت و متغیر به نقش احکام حکومتی ولی‌فقیه و سیاست‌گذاری‌های ولی‌فقیه در اجرا و اقامه حاکمیت اسلامی و پیشبرد قوانین و مقررات اسلامی و چرخه قانون‌گذاری که شهید صدر بیان می‌کند و مبتنی بر اجتهاد اصیل متحرک زنده پاسخ‌گو و مطابق مقتضیات زمان است، امروز هم در چرخه قانون‌گذاری و هم در چرخه قضایی و اجرایی می‌تواند مؤثر باشد به‌ویژه دادگاه عالی مظالم که جزو پیشنهادهای شهید صدر است، امروز در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی و در سلامت نظام اداری می‌تواند اثرگذار باشد.

شهید صدر در تحول و روزآمدشدن روش‌های علمی و تحصیلی در حوزه‌های علمیه چه نفشی داشته است؟

الگوی تحولی شهید صدر این است که ایشان از متن حوزه اصیل و سنتی برخاست و به دستور و اجازه آیت‌الله‌العظمی خوئی درس خارج خود را شروع کرد و بعد هم کتاب‌های آموزشی حوزه، نظریه‌پردازی اصولی، نظریه‌پردازی فقهی، تربیت شاگردان بزرگ و تأکید بر آمیختگی دین و سیاست و حضور جهادی در صحنه را نوآوری کرد. همه این‌ها می‌تواند عناصر حوزه انقلابی باشد که در اندیشه شهید صدر هم هست. حقیقتاً اندیشه تحولی شهید صدر در حوزه‌های علمیه می‌تواند الگوی تحولی بزرگی باشد.

شهید صدر در چه ساحت‌هایی برای طلاب جوان حوزه علمیه میتواند الگو باشد؟

اول، علم شهید صدر که همان مکتب شهید صدر که مکتب تمدنی اسلام است و این مکتب تمدنی اسلام را امروز در اندیشه‌های امام و رهبری به‌خوبی می‌بینیم؛ دوم، اخلاص و تقوا و پشت به دنیا کردن شهید صدر؛ سوم، روحیه جهادی شهید صدر؛ چهارم، بصیرت شهید صدر؛ پنجم، ولایتمداری شهید صدر و اینکه ذوب در ولایت بود و برای خود چیزی نمی‌خواست؛ ششم، روحیه فداکاری و شهادت‌طلبی شهید صدر برای اسلام و هفتم، تربیت شاگردان و کادرسازی شهید صدر. همه این‌ها می‌تواند برای یک طلبه امروزی و انقلابی الگو باشد.

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.

شهید صدر نابغه‌ای بود که از خود گذشت و همه ظرفیت خود را فدای اسلام و اهل‌بیت و پیروزی اسلام در عصر حاضر و در دوران طاغوت کرد.

این خاطره‌ای را که می‌خواهم بگویم، زیاد گفته‌اند. زمانی که ایشان احساس کرد باید حرکت حسینی کرد تا ملت عراق بیدار شود و علیه صدام شورش کند، در اوایل دهه پنجاه تصمیم می‌گیرد که با یاران خود در حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام جمع شوند و علیه صدام افشاگری کنند تا صدام مجبور شود در حرم آن‌ها را شهید کند تا بعداً از شهادت و خون شهید صدر و یارانش ملت عراق بیدار شود.

این تصمیم را می‌گیرد و مرحوم آقای سیدعلیرضا حائری، از شاگردان خود را به شکل محرمانه پیش حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه می‌فرستد. مرحوم آقای سیدعلیرضا حائری، داماد آیت‌الله مشکینی و رئیس دائرة‌المعارف فقه اهل‌بیت بود که بعد از آیت‌الله شاهرودی مرحوم می‌شود. ایشان پیش امام می‌رود و تصمیم شهید صدر را برای امام می‌گوید، ولی امام مخالفت می‌کنند و می‌فرمایند که این حرکت زودرس است و نتیجه‌بخش نخواهد بود و من این را مصلحت نمی‌دانم. شهید صدر صرفاً به‌خاطر تعبد به اندیشه امام این حرکت حسینی را انجام نداد.

نکته جالب در این خاطره این است که شهید صدر از همان اوایل آماده شهادت در راه اسلام بود و به فکر نام و شهرت و مرجعیت به‌هیچ‌وجه نبود و شهادت در راه خدا را برای رشد و تعالی اسلام میخواست.

شهید سیدمحمدباقر صدر، نابغه فکری قرن معاصر، در حالی که ۴۶ سال بیشتر از عمرش نگذشته بود، رژیم بعث عراق حاضر به تحمل این شخصیت علمی و انقلابی نشده و او را در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به همراه خواهرش به شهادت رساند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار خانواده‌ی این شهید والا مقام این‌گونه می‌فرمایند: «مرحوم آقای صدر به معنای واقعی کلمه یک نابغه بود. ما در زمینه‌ی مسائل فکری و اسلامی و در زمینه‌ی فقه و اصول و بقیه‌ی چیزها آدمهای پیشرفته زیاد داریم؛ منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزو نادرهایی بود که حقیقتاً نابغه بود. ذهن و فکر ایشان فراتر از کارهایی که دیگران میکنند، حرکت میکرد.» ۱۳۸۳/۰۳/۱۹

به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده «متفکر نابغه» به معرفی ابعاد مختلف شخصیت شهید صدر می‌پردازد، در این مطلب گفتاری از حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسن اراکی، از شاگردان شهید صدر، درباره ویژگی‌های معنوی، علمی و سیاسی شهید صدر آمده است.

 

استاد بزرگوار، شهید اسلام و مسلمین آیت‌الله العظمی حاج سید محمدباقر صدر (قدس الله نفسه الزکیه) در همه ابعاد گستره وجودی شخصیت خود، ممتاز، کم‌نظیر یا بی‌نظیر بود. بُعد علمی شخصیت ایشان دارای شعبه‌های مختلف و دامنه‌‌ای گسترده است؛ بعد اخلاقی، بعد اندیشه و رفتار سیاسی، رفتار خانوادگی، معاشرت با مردم، طلاب، شاگردان و سایر شخصیت‌ها و علمای معاصر خود، رفتار سیاسی با طاغوت‌های زمان، همگی از ابعاد شخصیتی ایشان است که هر یک به‌تنهایی شایسته تحقیق و بررسی است و باید درباره آن سخن‌های بسیار گفته و مطالب فراوان نوشته شود. آنچه تاکنون در این باره نوشته و گفته شده در مقایسه با شایستگی شخصیت این مرد عظیم و بزرگ، بسیار اندک است.

ایشان در بعد اخلاقی فردی بی‌نظیر یا کم‌نظیر بود؛ در همه جنبه‌های رفتاری متواضع بود و هیچ‌گاه خود را از دیگران برتر نمی‌دانست. رفتارش واقعاً خاکسارانه بود و در تواضعش با دیگران خاطرات بسیاری از ایشان وجود دارد. مردی خودساخته بود و اخلاصش در علم و عمل کم‌نظیر و به واقع درس‌آموز بود.

جلوه‌هایی از سلوک معنوی شهید صدر

مدتی نماز جماعت را خدمت شهید صدر حاضر می‌شدیم؛ ایشان با وجود اینکه همه شرایط نماز فراهم بود، یعنی وقت نماز شده بود و تعداد زیادی از مأمومین حاضر بودند، حدود پنج دقیقه قبل از شروع، در محل نماز می‌نشست و تأمل می‌کرد. برای من سؤال پیش آمده بود که فلسفه یا حکمت این تأمل چیست. وقتی از ایشان پرسیدم، فرمودند: «نماز ایستادن در برابر خدا و سخن گفتن با خداست؛ باید خود را برای این کار آماده کنیم، فکرمان را صاف و نیتمان را خالص کنیم، خود را برای چنین کاری آماده کنیم که کار بزرگی است و سخن گفتن با عظیم و بزرگترین بزرگان است». شیخ محمدرضا نعمانی که از همراهان ایشان تا روزهای آخر بود نیز نقل می‌کند که یک بار همین سؤال را از شهید صدر می‌پرسد و ایشان پاسخ می‌دهد که «من از کودکی با خودم عهد کرده‌ام جز با حضور قلب نماز اقامه نکنم و به همین دلیل گاهی مجبور می‌شوم دقایقی صبر کنم تا افکاری که در ذهن دارم را کنار بزنم و حالت صفا و انقطاع برایم ایجاد بشود تا به نماز بایستم.»

شهید صدر (رحمه‌الله) حالت معنوی عجیبی داشت. یکی از بستگان ایشان در خواب می‌بیند حضرت امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) به او می‌فرماید: «به سید محمدباقر بگو چرا چند وقت است به درس ما نمی‌آید؟» وی خواب را برای آقای صدر نقل می‌کند، ایشان می‌فرماید: «من هر روز قبل از درس به حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌رفتم و چون ایشان باب علم نبی‌‌(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است، در حرم می‌نشستم و از ایشان مدد می‌خواستم و فکر می‌کردم؛ چند وقتی است به علت بنایی و تعمیر خانه موفق نشدم که به‌ این‌ منظور به حرم مشرف شوم؛ به احتمال زیاد خواب شما به این مناسبت بوده است.» به خاطر اخلاص ایشان بود که چنین جایگاه و پایگاهی نزد ائمه اطهار و امیر المؤمنین (علیهم‌السّلام) پیدا کرده بود.

قدرت ذهنی ویژه شهید صدر

از امتیازات عجیب شهید صدر این بود که اگرچه درس استاد یا درس خودش را نمی‌نوشت، به شکل عجیبی نسبت به همه مطالب حضور ذهن داشت. استاد بزرگ ما آقای آیت‌الله سید کاظم حائری نقل می‌کنند که در مباحث قطع، شهید صدر پیش از درس، اشکالی از درس قبل به آیت‌الله خوئی (رحمه‌الله) وارد می‌کند و ایشان جواب می‌دهد؛ دوباره اشکال می‌کند و دوباره جواب می‌شنود؛ این کار تا هفت بار ادامه پیدا می‌کند و پس از سؤال یا اشکال هفتم زمان درس می‌شود و آیت‌الله خوئی درس را شروع می‌کنند؛ جالب است که شهید صدر (رحمه‌الله) تمام این هفت سئوال و جواب را در ذهن ثبت کرده بود، بدون اینکه یادداشتی برداشته باشد.

البته حافظه ایشان درباره تمام مطالبی که می‌شنید و می‌گفت اینگونه بود؛ نقل قول‌هایی که ایشان از اساتید می‌کردند، بیشتر نقل قول‌های از روی حافظه بود و هم درس خودش و هم درس استادانش را در ذهن خود به شکل عجیبی ضبط می‌کرد. این قدرت حفظ یا ضبط ذهنی، علاوه بر استعداد طبیعی ناشی از نورانیتی بود که خدای متعال به این مرد عنایت کرده بود.

نوآوری‌های علمی شهید صدر

شهید صدر در هر عرصه علمی که وارد شده، علاوه بر احاطه و دقت، ابتکارات و ابداعات علمی کم‌نظیر یا بی‌نظیری بر جای گذاشته است. ایشان در علوم مختلف مانند فقه، اصول، فقه نظام، نظام اقتصادی و مباحث اجتماعی و فلسفی ابتکارات زیادی داشت. «فلسفتنا»یی که تدوین کرد، انقلابی در عالم فلسفه به‌ویژه در جهان عرب بود. در عرصه‌های دیگر هم این‌طور بود؛ «الأسس المنطقیة للاستقراء» ایشان انقلابی بنیادین در منطق فکر بشری است که متأسفانه ارزش آن دانسته نشده و درست ترویج نشده است. البته عظمت این تألیف یکی از دلایل عدم شهرت آن است؛ زیرا  بسیار تخصصی است و دربردارنده مجموعه‌ای از مباحث جدید فلسفی، ریاضیاتی و حساب‌احتمالاتی است. شهید صدر در این کتاب اصول معرفت‌شناختی را تغییر می‌دهد و بنیاد جدیدی را برای معرفت تجربی پی‌ریزی می‌کند.

در فقه نیز ایجاد روش استنباطِ فقهِ نظام یکی از نوآوری‌های مهم ایشان است. ایشان برای نخستین بار در فقه به استنباط نظام از منابع فقهی اقدام و نظریه‌ نظام اقتصادی را مطرح کرد؛ نظامی که با روش‌های اجتهادی و استنباطی متعارف، از منابع و متون استخراج شده است. در این نظام از احکام فقهی ابواب مختلف، نظام فقهی اقتصادی منسجمی ارائه شده است که براساس آن حاکمیت می‌تواند به‌صورت نظام‌مند و سیستماتیک، ساختار‌هایی را برای مدیریت بازار، مدیریت تولید، مدیریت توزیع و مدیریت مصرف در جامعه ایجاد کند.

یافتن نظام اقتصادی منسجمی که بتواند جامعه را مبتنی‌بر معارف اسلامی مدیریت کند، نوآوری شهید صدر بود و هیچ فقیهی، چه شیعه و چه سنی در این تراز وارد نشده و هیچ‌یک از فقها استنباط فقه نظام نداشته‌اند.

بنیان‌گذاری فعالیت تشکیلاتی

شهید صدر به کار تشکیلاتی معتقد بود؛ نخستین کسی که در جهان تشیع کار تشکیلاتی را بنیان نهاده، مرحوم صدر بوده است؛ در عراق این کار تشکیلاتی بسیار بنیادین را پایه‌ریزی کرد که البته بعدها معتقد شد هرچند باید زیر نظر مرجعیت کار کند، اما نباید به حوزه‌ها وارد شود.

از همان اساسنامه اولیه‌ای که شهید صدر طراحی کردند این کار تشکیلاتی باید زیر نظر ولی فقیه می‌بود؛ ازاین‌رو مرحوم شهید صدر قبل از دهه چهل، بحث ولایت فقیه را در عرصه سیاست وارد کرد. کار تشکیلاتی شهید صدر هم پیش از دهه چهل انجام گرفت و ایشان از همان وقت در عرصه سیاست مخلصانه و شجاعانه وارد شد تا درنهایت این تلاش‌ها منجر به شهادت این بزگوار شد. شهادت مرحوم شهید صدر به‌واقع شهادت انتخابی بود؛ خودشان این راه را انتخاب کردند و می‌دانستند که شهید می‌شوند و با این علم، راه جهاد و مقاومت را در پیش گرفتند و به آن شکل فجیع به شهادت رسیدند.

باور عملی شهید صدر به مقام ولایت‌امری امام خمینی

آیت‌الله العظمی سیّد محمدباقر صدر عراقی بود، اما هنگامی‌ که قیام امام برپا شد در نامه‌ای به شاگردان خود نوشت: «ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام…» و اعلام کرد که: «از این پس از مرجعیّت من سخن نگویید. امروز پرچم در دست امام خمینی است و او رهبر جهان اسلام است و همه باید از این پرچم حمایت کنیم.» این روحیه‌ی کسی است که در اسلام و اهداف اسلامی فنا می‌شود و جهانی فکر می‌کند، آنچنان که ائمه‌ی اطهار فکر می‌کردند.

همچنین بنده به یاد دارم که مدتی بعد از پیروزی انقلاب حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای سید باقر مهری از شاگردان شهید صدر به نمایندگی از ایشان به ایران آمده و پیامی را از طرف ایشان برای امام آورده بود. بنده پیگیری کردم و وقتی از امام (رحمه‌الله) گرفتیم و با هم در قم به خدمت امام خمینی رسیدیم. در این جلسه آقا شیخ مرتضی شریعتی نیز حضور داشت.

پیام شهید صدر این بود که «شرایطی پیش آمده که من احساس تکلیف کردم با رژیم صدام مواجه شوم و مقابله کنم، ممکن است این مقابله منجر به شهادت من شود؛ چون شما (امام خمینی) مقام ولایت امری دارید، می‌خواهم این کار با اجازه شما باشد، اگر اجازه می‌فرمایید من این راه را ادامه دهم، وگرنه با توجه به شرایطی که امروز بر من حاکم شده است، می‌توانم از عراق خارج شوم». امام خمینی (رحمه‌الله) فرمودند: «بگویید ایشان استقامت کنند و خدا با ایشان است». این پیام به شهید صدر رسید و ایشان عمل کردند.

مرحوم شهید صدر در آن روزگار در سطح مرجع عام شیعیان بود و دامنه مرجعیت گسترده‌ای داشت؛ در عراق، ایران، افغانستان، پاکستان، لبنان، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و سطح دنیا مقلدین بسیاری داشت، اما برای انجام اقدامی سیاسی که مقابله با رژیم بعثی بود، خود را مکلف به اذن‌گرفتن از مرجعی که ولی امر بود می‌دانست. این نشانه‌ی تواضع، تدین و تقوای فوق‌العاده ایشان بود. ایشان حقیقتاً تقوا و اخلاص عجیبی داشت و همه کارهایش را با نیت خالصانه انجام می‌داد.

از خدای متعال می‌خواهیم مقام ایشان را عالی‌تر کند. یاد ایشان و افکارشان که همگی ناب است باید زنده بماند؛ به‌ویژه اینکه افکار ایشان در جهان عرب به واقع حیات‌بخش و انقلاب‌آفرین است؛ بنابراین همه جا به‌ویژه در جهان عرب باید بیشتر به افکار ایشان پرداخته شود. امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق ادامه دادن راه ایشان را بدهد؛ راه شهید صدر همان  تعالیم و آموزه‌های بلند ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) و راه امام صادق (علیه‌السّلام) و امتداد سیره علوی، فاطمی و حسینی است. ما باید این آموزه‌ها را خوب فرا بگیریم، خوب تبیین و خوب به آن‌ها عمل کنیم.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به مباحث مرتبط شهید صدر درباره مسأله اجتهاد و فقه، ایده صدر در این موضوع را این‌طور معرفی می کند: شهید محمدباقر صدر مطرح می‌کند خدای متعال در مناسبات اقتصادی، سیاسی، حقوقی، قضایی،‌ خانواده، بهداشت و مانند این‌ها چیزهایی به عنوان درست و نادرست مطرح کرده است باید ببینیم این احکام الهی را برای فهم دقیق‌تر و امکان استمرار دین تا ابد چطور دسته‌بندی کنیم.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست «نگاهی به اندیشه صدر» به مناسبت چهل و سومین سالگرد شهادت آیت‌الله سید محمد باقر صدر با سخنرانی استاد حسن رحیم‌پور ازغدی به صورت برخط برگزار شد. رحیم‌پور ازغدی دیدگاه شهید صدر درباره اجتهاد را ناظر به همه ابعاد دین و فقه توصیف کرد و گفت: این دیدگاه نگاهی گزینشی، ناقص، سطحی، شخصی، گسیخته، گسسته و جدا به آیات و احادیث نیست؛ به هدف دین توجه دارد، بنابراین به هدف فقه توجه دارد و با این توجهات وارد استنباط می‌شود.

رحیم‌پور ازغدی توضیح داد: تقسیم‌بندی سابقه‌دار و شناخته شده در حوزه‌های ما درباره فقه که تحت تأثیر فقه اهل سنت هم بوده است، تقسیم خوبی است اما به نظر شهید صدر تقسیم کل فقه و احکام به عبادات، احکام، ‌عقود و ایقاعات اشکال عقلی و شرعی ندارد، دوم اینکه توقیفی نیست یعنی قرآن و اهل بیت این‌ها را اعلام نکرده‌اند و جز این نباشد؛ سوم اینکه احکام فردی و اجتماعی، عبادی و غیر عبادی، اخلاقی و عملی را باید با هم دید، چون همه با هم یک کتاب و یک شریعت است.

وی تقسیم بندی چهارگانه سابق را خوب ارزیابی کرد و ادامه داد: این تقسیم نه جامع برای تمام اهداف فقه و نه مانع برای تقسیم‌بندی دیگری است؛ شهید محمدباقر صدر کل احکام فقهی و شریعت را از جهت دیگری تقسیم‌بندی می‌کند؛ نگاه او به تمدن‌سازی و حاکمیت و مسائل اجتماعی است.

تقسیم‌بندی شهید صدر درباره احکام

رحیم‌پور ازغدی درباره تقسیم‌بندی شهید صدر درباره احکام گفت: از نظر شهید صدر احکام الهی در قرآن و سنت که فقه متکفل فهم و تبیین آن‌ها است در حوزه سبک زندگی به احکام فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود؛ عبادات فردی و اجتماعی، احکام اقتصادی اموال و سبک زندگی اقتصادی فردی و اجتماعی، آداب اجتماعی، مدنی و حکومتی و آداب فردی وجود دارد؛ البته مسائلی مانند جنگ و صلح، جهاد و قضا و مانند این‌ها به طور کامل به حکومت مربوط است.

وی افزود: این تقسیم‌بندی، تقسیم‌بندی قبلی را از بین نمی‌برد و نفی نمی‌کند بلکه می‌گوید آن تقسیم‌بندی برای یک هدفی مفید است، این تقسیم برای هدفی فراتر از آن؛ این تقسیم‌بندی امروزی‌تر، واقعی‌تر و عینی‌تر، مفید بلکه لازم است؛ اگر فقه برای همه ابعاد زندگی برنامه دارد و مانیفست اسلام است یعنی هر جا باید و نباید، درست و نادرست و سبک های مختلف زندگ مطرح می‌شود، سبک زندگی اسلامی و غیر اسلامی معنادار می‌شود؛ بنابراین باید با توجه به آیات و روایات به معضلات و مشکلات حکم دهد.

رحیم‌پور ازغدی، فقه را مسئول در برابر تمام سئوالات امروز، دیروز و فردای جامعه بشری دانست و گفت: شهید صدر معتقد است فقه موجود در برابر فقه مسئول که تابع تعریف فقه باشد به طور کمی و کیفی خیلی کوچک است؛ این فقه در برابر فقه کبیر مد نظر ما صغیر و اصغر است؛ البته منظور فقه اکبر که شامل کل شریعت می‌شود نیست.

تعریف شهید صدر از فقاهت

وی درباره تعریف شهید صدر از فقاهت ابراز داشت: فقیه مجموعه روایات یک موضوع را جمع می‌کند و فقاهت از جایی شروع می‌شود که می‌خواهی این آیات و روایات را تفسیر و با هم مرتبط کنی و از مجموع این‌ها نتیجه‌ای بگیری؛ استنباط احکام برای پاسخ گفتن به پرسش‌های فرد و جامعه فرد و جامعه اسلامی، اکنون و اینجاست؛ این قیدها را امام خمینی (ره) در بحث ولایت مطلقه فقیه مطرح کرد، شهید مطهری در مباحث فقه و اقتضائات زمان در چندین جلد مطرح کرد و شهید صدر در بخش‌های متعددی به صورت مفهومی به آن پرداخته است.

رحیم‌پور ازغدی درباره تفسیر موضوعی و تاریخ آن گفت: در قرن‌های اولیه کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم وجود ندارد و این تفاسیر موضوعی مربوط به قرن‌های بعد است؛ هر چه از صدر اسلام فاصله گرفتیم و از پیامبر و امامان دور شدیم، هم ابهامات و مسائل جدید بوجود آمد و هم احادیث جعلی مطرح شد؛ بنابراین ضروری شد تا آیاتی که به موضوعات ما بیشتر مربوط هستند را پیدا کنیم؛ البته فقه قبل از تفسیر، موضوعی شده است؛ فقه حتی زودتر از تفسیر به طبقه‌بندی موضوعی پرداخت و علت هم همان نیاز عملی و فوری‌تر جامعه به احکام شرعی بود.

وی از شهید صدر نقل کرد: فقه یعنی جمع آوری، شرح، تفسیر و مقایسه آیات و روایات در یک موضوع که نیاز مسلمانان در سئوالی باشد؛ در این راستا نباید احادیث را جدا جدا دید بلکه باید مجموعه قرآن و سنت را یکجا ببینیم و بدانیم که همه این‌ها یک شریعت و یک کتاب است؛ پس از آن می‌توان گفت این استنباط درست‌تر، جامع‌تر، مستندتر، علمی‌تر و مشروع‌تر است؛  اجتهاد واقعی اینجا اتفاق می‌افتد.

رحیم‌پور ازغدی دیدگاه شهید صدر را شامل روانشناسی اجتهاد، جامع‌شناسی اجتهاد، معرفت‌شناسی اجتهاد، فلسفه اجتهاد و همه این‌ها عنوان کرد و گفت: همه این‌ها با هم فلسفه فقه و فلسفه اجتهاد است؛ این تعابیر صدر و مطهری بدعت نیست؛ برخی فکر می‌کنند که این صحبت‌ها اجتهاد روشنفکرانه و خلاف سنت حوزه و فقه سنتی است که این نظر اشتباهی بزرگ است.

وی ادامه داد: شهید صدر توضیح می‌دهد که فقه سنتی همین بوده است که ما می‌گوییم و بعداً جامد و منجمد شد؛ یعنی فقهای سلف سعی می‌کردند خط اهل بیت (ع) را با این وسعت ادامه دهند؛ شهید صدر می‌گوید فقهای سنتی کارشان از یک معضل و سئوال بیرونی شروع می‌شد و به سراغ منابع شرعی می‌رفتند تا احکام آن را استنباط و بیان کنند؛ یعنی از واقعیت بیرونی شروع و به کتاب و سنت ختم می‌شد؛ این لازم بوده و تا حدودی انجام می‌شده است؛ این خط و روند باید گسترش پیدا کند.

تعمیق فقه برای دیدن ریشه‌های مسائل اجتماعی است

رحیم‌پور ازغدی افزود: شهید صدر این گسترش را لازم اما کافی نمی‌داند و از اجتهادی کلیدی‌تر سخن می‌گوید؛ فقه به این روش در سطح گسترش پیدا می‌کند اما نیازمند گسترشی در عمق و ارتفاع است؛ این تعمیق فقه برای دیدن ریشه‌های مسائل اجتماعی است؛ این سخن درباره نظریه‌های بنیان‌ساز فقهی است.

وی افزود: شهیدصدر می‌گوید یک سری آیات و روایات داریم که بر بقیه آیات و روایات حاکم هستند، آن‌ها آیات و روایات کلیدی‌تر، حیاتی‌تر، مبنایی‌تر و کلی‌تر هستند که تکلیف استنباط را در بقیه آیات و روایات تعیین می‌کنند؛ یعنی این اصول باید بر اجتهاد و عمل استنباط فقهی حاکم باشند؛ این حرف خیلی مهمی است که کاش کرسی‌هایی باشند که درباره این دیدگاه بحث کنند.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: شهید صدر توصیه می‌کند که اجتهاد را درست تعریف کنیم؛ شریعت از نظر ما کتاب و سنت است؛ عقل و اجماع هم برای کشف و درک احکام الهی است؛ حال آیا تمام احکام شریعت مربوط به تمام زمان‌ها و مکان‌ها به طور واضح و اختلاف ناپذیر در قرآن و سنت آمده است؟ آیا هیچ روایت جعلی و ساختگی در توضیح و تبیین قرآن یا احکام در دست ما نیست؟ این سال‌ها حیات بشر در حوزه فردی و اجتماعی تفاوت بلکه جهش پیدا کرده است، حوادث، نیازها، نهادها و ابزار جدید به وجود آمده است که اجتهاد یعنی با توجه به همین آیات و روایات به مؤمنان بگوییم که سبک زندگی دینی چیست؛ این قدرت علمی می‌تواند توسعه و تعمیق پیدا کند.

استنباط احکام شرع کار آسانی نیست

وی افزود: شهید صدر می‌گوید اجتهاد همین قدرت علمی و عقلی است؛ استنباط احکام شرع کار آسانی نیست، یک تخصص بسیار دقیق و پیچیده و مستمر است؛ یک بار برای همیشه اجتهاد نمی‌شود بلکه برای هر زمان و مکان اجتهاد می‌شود؛ برخی احکام برای تمام زمان‌ها، اشخاص و موقعیت‌ها ثابت، قطعی و تغییر ناپذیر هستند و بخشی تغییر می‌کند، چون موضوع تغییر کرده است.

رحیم‌پور ازغدی در پایان گفت: اگر پیامبر (ص) می‌فرماید علما ورثه الانبیاء، این ارث همین اجتهاد از دین خداوند است؛ وظیفه علما سنگین و وظیفه‌ای انبیائی و پیامبری است؛ هم باید تقوا، ایمان و زهدی بیش از بقیه داشته باشند و هم کمتر اهل دنیا باشند و از هر چه باعث از دست رفتن این امانت می‌شود بپرهیزند.

منبع: شبکۀ اجتهاد

در سال‌های پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مکاتبات فراوانی بین امام خمینی و افراد مختلف از روحانیون و غیر روحانیان انجام گرفته است که بخشی از نوشته‌های امام در صحیفه امام خمینی منتشر شده و بخشی درلابلای اسناد و خاطرات باقی مانده است. همچنان که نامه‌های فراوانی خطاب به حضرت امام ارسال گردیده که متأسفانه تاکنون حتی جمع‌آوری حداقلی در این باره به عمل نیامده است. دو نامه زیر توسط مرحوم شهید آیت‌الله محمدباقر صدر[1] قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خطاب به امام نوشته شده است و آیت‌الله سید مرتضی مستجابی[2] که از عموزادگان آن شهید بزرگوار بودند این دو نامه را به امام رسانده است. دیدگاه شهید آیت‌الله صدر درباره انقلاب اسلامی، امام خمینی و راهی که نهضت اسلامی باید در پیش بگیرد در این دو نامه به صورت مختصر نگاشته شده است.

ترجمۀ فارسی نامۀ شهید صدر به امام خمینی(ره)

بسم الله الرحمن الرحیم

ستایش، پروردگار جهانیان را رواست و درود و سلام بر محمد بهترین خلق خدا و بر عترت پاک او باد. ما در نجف اشرف با دل و جان در کنار ملت ایران هستیم و در رنج‌ها و آرمان‌های این ملت عزیز سهیم. ما معتقدیم که تاریخ این ملت بزرگ همواره ثابت کرده است که مردم ایران ملتی دلاور بوده و در راه آرمانی که به آن ایمان دارد و تعیین کننده‌ی هدف و شخصیت اوست به فداکاری برخاسته و مقاومت از خود نشان می‌دهد. هرگاه مسیر مبارزه‌ی این ملت را در طی قرن حاضر در نظر بگیریم می‌بینیم که ملت ایران با قهرمانی تمام و ایمان کامل در راه حفظ حرمت خویش و تحقق بخشیدن به اهداف عالیه و آرمان‌های پسندیده‌اش به مبارزاتی دلیرانه دست یازیده است. در قضیه‌ی تنباکو ملت بزرگ ایران توانست بندهای اسارت را که هیئت حاکمه و اربابان استعمارگر او بر دست و پای ملت بسته بودند از هم فروگسلد، در قضیه‌ی مشروطه بزرگان و آزادگان این کشور عزیز در برابر انواع زورگویی و استبداد ایستادگی کردند و این در حالی بود که جهان اسلام در زیر ستم استبداد دست و پا می‌زد. امروز هم این ملت مبارز با فداکاری‌های عظیم خود، ایمان و مقاومت روزافزون خویش را با روحیه‌ی مبارزه‌جویانه به اثبات می‌رساند. از مجموعه‌ی این حماسه‌های مبارزه‌گرانه ژرفای شخصیت مذهبی فرد مسلمان ایرانی نمایان می‌گردد و در این پیکار شرافتمندانه نقش عظیمی را که مفهوم دین و گرایش عمیق عقیدتی و رسالت و مرجعیت ایفا می‌کند به وضوح دیده می‌شود. در تمام این حماسه‌ها می‌بینیم این روحیه‌ی مذهبی است که برای نهضت همچون چشمه‌های زاینده به شمار می‌آید. و این شعارهای بزرگ اسلامی است که در صفحه‌ی مبارزه خودنمایی می‌کند و این مرجعیت و رهبری خردمندانه‌ی مذهبی است که توده‌های مؤمن خلق به دور آن جمع گشته و در پایداری و پیکار خویش از آن الهام می‌گیرند. هویت راستین و آرمان قلبی یک ملت تنها به هنگام شهادت و دادن خون در میدان نبرد متجلی می‌گردد. هیچ ملتی هویت مبارزه‌طلبانه‌ی خود را همچون ملت مسلمان ایران که هویت اسلامی خود را در تمام مبارزات شرافتمندانه‌ی خویش تثبیت کرد جلوه‌گر نساخته است. بسیج یکایک این پیکارها به نام اسلام صورت پذیرفته و احساسات مبارزه‌جویان در این نبردها بر اساس اسلام پی‌ریزی شده است. نیروی روحانیت و رهبری صالح مذهبی بود که در این مبارزات شرافتمندانه پیشاپیش صفوف مبارزه در حرکت آمد، گرچه ملت ایران همواره در طول تاریخ هویت اصیل مبارزه‌جویی خود را به منصه ظهور رسانده است، لکن نهضت برپاشده‌ی کنونی ملت ایران از نظر گسترش روزافزون و وسعت فداکاری‌ها و ایستادگی مردم خود جالب‌ترین جلوه‌ی این هویت مبارزه‌گرانه است. ما می‌بینیم این هویت مبارزه‌جویانه که مبتنی بر ایمان است و ملت ایران آن را از خود بروز داده و می‌دهد خود یکی از بزرگترین ذخایر و نیروهایی است که اسلام در تاریخ معاصر بدان دست یافته است. از میان همه‌ی آزمایش‌های نبرد و مبارزه که ملت مسلمان ایران با آن‌ها دست به گریبان بوده و هست، این هویت مبارزه‌جویانه روشنگر پاره‌ای از حقایق است که ضرورت دارد خود به عنوان یک چهارچوب اصلی و ثابت برای راهنمایی ملت به حساب آید. از جمله‌ی این حقایق مسلم این است که ملت ایران همیشه پیروزی خود را در مبارزه به اندازه‌ی همبستگی خود و با رهبری روحانیت و مرجعیت خردمندانه‌ی مذهبی و به نسبت این همبستگی تحقق بخشیده است، به این معنا که هر وقت بر این حقیقت آگاه بوده و کاملاً با رهبریت مذهبی و مرجعیت آگاه دینی هم‌دلی و همراهی داشته، توانسته است حرف خود را به کرسی بنشاند؛ و لیکن هر وقت این ملت مجاهد از این حقیقت غفلت نموده یا او را به غفلت انداخته‌اند، با شکست و توطئه مواجه گشته است. بنابر این باید گفت رهبری مذهبی و مرجعیت آگاه دینیْ خود، دژ مستحکمی است که ملتی را از شکست‌ها و انحراف‌ها مصون و محفوظ می‌دارد. از جمله‌ی آن حقایق یکی دیگر این است که رهبران مذهبی نیز تا جایی که همبستگی و پشتیبانی و طرفداری مردم را داشته‌اند، نقش خود را ایفا کرده و به خوبی از عهده‌ی کار بر آمده‌اند. خلاصه موقعی که ملت مسلمان ایران توانسته است به یک پیروزی دست یابد آن وقتی بوده است که این همبستگی و پشتیبانی یادشده نقش عظیمی در امکان تحقق این پیروزی بازی کرده است. باز از جمله‌ی آن حقایق یکی این است که این مبارزه‌ی شرافتمندانه برای آن که رسیدن به هدف اسلامی خود را تضمین کند ناگزیر باید نظریات هوشیارانه‌ی مفصل و همه جانبه در مورد پیام اسلام و محتوا و دستورالعمل‌های آن در تمام زمینه‌های گوناگون زندگی اجتماعی را در دسترس همگان قرار دهد و هر اندازه که این نظرگاه‌های مفصل که به جزئیات مسائل می‌پردازد و در نتیجه خطوط فکری هویت مبارزه‌جویانه را از دیگر اصول فکری متمایز می‌سازد، فراوان‌تر باشد و اساس فکر و موجودی ایدئولوژیکی مبارزه را غنا بخشد، این چنین مبارزه‌ای بیش از پیش بر انجام تحول بنیادی و تحقق بخشیدن به اهداف اسلامی خود قدرتمند خواهند گشت و در نتیجه، شخصیت ایدئولوژیکی مبارزه کمتر آسیب پذیر خواهد بود و از رخنه‌ی ایدئولوژی‌های دیگر در امان. بدین ترتیب می‌بینیم که مبارزه‌ی افتخارآمیزی که ملت مسلمان ایران را در پیکار خویش به دنبال خود می‌کشد، امروز بیشتر از هر زمان دیگر ـ حال که به این مرحله حساس از سیر خود رسیده و پشتیبانی همه‌ی آحاد ملت را به دست آورده است – به بحث و گفتگو دعوت می‌شود. من می‌گویم این مبارزه امروز بیشتر از هر زمان دیگر دعوت می‌شود که با یک چشم به نیازهای کنونی خط مسیر خود بنگرد و با چشمی دیگر نیازهای آینده را محفوظ دارد. از این رو باید از هم اکنون تمام خطوط نظرگاه‌های تفضیلی در رابطه با ایدئولوژی و پیام اسلامی این مبارزه معلوم و معین گردد و همان گونه که این مبارزه در وهله‌ی اول به نیازهای کنونی و ارزیابی آن‌ها و تعیین اقداماتی که می‌بایست توسط رهبری مذهبی انجام گیرد ارتباط دارد، همچنین در وهله‌ی ثانوی به تعیین خطوط اصلی ایدئولوژی اسلامی توسط رهبری مذهبی و مرجعیت دینی نیازمند است؛ همان مرجعیت و ولایت مذهبی و دینی که پیکار این ملت را هدایت می‌کند، زیرا مقام رهبری تنها منبع قانونی و طبیعی شناخت اسلام و احکام و مفاهیم عالیه‌ی آن می‌باشد. مطلب دیگری که باز هم بدان برخورد می‌کنیم این است که این مبارزه افتخارانگیز دستاوردی عظیم را برای ما به وجود آورد و به دنیا فهماند این اشتباه است که کسانی تصور کنند اسلام خود را نشان نمی‌دهد مگر به عنوان مبارزی با مارکسیسم و از این امر که بگذریم دیگر با قطب مخالف آن سر مبارزه ندارد. کسانی از این ایده پیروی بهره‌برداری می‌کنند که می‌خواهند به مبارزه‌ی اسلامی صبغه‌ی عقب افتادگی و دنباله‌رو بودن بزنند ولی این طرز تفکر در اثر مبارزه‌ی ایران که به نام اسلام و با نیروی اسلام و به رهبری یک مرجع بزرگ مذهبی خودنمایی کرد کاملاً مطرود شناخته شد، زیرا این چنین مبارزه، در بعد والاتر از مارکسیسم و مارکسیست‌ها به فعالیت ادامه خواهد داد؛ چون این امر است که اسلام خود دارای پیام و اصالت در مبارزه است و آن اسلام که در برابر مارکسیسم ایستادگی می‌کند همان اسلامی است که در برابر همه نوع ستم و بیداد مقاومت از خود نشان می‌دهد. اکنون مبارزه به جایی رسیده است که باید این دستاورد را عمیقاً مورد توجه قرار دهد و با بیشتر و بیشتر مطرح ساختن خطوط اصلی نظریات تفصیلی و با تبیین و توجیه ایدئولوژی ممتاز آن، اذهان عمومی را روشن‌تر سازد.

این مبارزه‌ی شرافتمندانه که ملت بزرگ ایران به رهبری اسلامی آن ایمان و اعتقاد دارد ایجاب می‌نماید که تا این مرحله به پیش رود و عمق مشکلات عظیمی را که برای تحقق بخشیدن به اهداف بزرگ خود برای تحول بنیادی در جامعه‌ی ایران با آن‌ها روبروست به خوبی درک نماید. زیرا بازسازی ایران اسلامی، تنها تغییر شکل و نام نیست بلکه علاوه بر این‌ها باید از همه‌ی عناصر و ریشه‌های فاسد پاکسازی شود و حیاتی تازه توأم با ارزش‌های قرآنی و اسلامی در زمینه‌های گوناگون زندگی در آن به کار افتد. شک نیست که قهرمانی و درایت منحصر به فردی که این مبارزه در پیکار علیه فساد از آن‌ها برخوردار است به شناخت و درک این مسئولیت‌ها و شناخت عمق روحی و اجتماعی و تاریخی آن‌ها صلاحیت اکید می‌بخشد.

ما از خدای بزرگ می‌خواهیم که فداکاری‌های عظیم ملت مجاهد ایران به رهبری علمای اسلام را مورد عنایت قرار دهد و از خون‌های پاک شهدا که بیدادگران بی‌دین ریختند مشعل‌هایی سازد که ایران را از تاریکی‌های استبداد و انحراف به برقراری همه جانبه اسلام در تمام شئون زندگی رهنمون گردد.

کشت و کشتار اخیر در مشهد مقدس یکی دیگر از حمام‌های خونی است که تجاوزگران به راه انداختند، خداوند این قربانیان را رحمت فرماید و روح آنان را به شهدا و صدیقان و صلحا ملحق گرداند که اینان نیکورفیقانند. آری سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است، آنان که ستم کرده‌اند خواهند دانست که چه سرنوشتی در انتظار آن‌هاست.

محمدباقر صدر

****

بسمه تعالی حضرت آیت‌ا… العظمى الامام المجاهد الخمینی دام ظله

این نامه را به حضرتعالی در یکی از حساس‌ترین لحظات تاریخ اسلام می‌نویسم تا بدین وسیله اعتماد و اعتزار بی‌نهایت خود را نسبت به پیروزی‌های غرورآفرین ملت مسلمان ایران اظهار کنم.

پیروزی‌های پی در پی و چشمگیری که با رهبری خردمندانه آن حضرت صورت گرفت و برنامه نجات بخش اسلامی را به جای دو تمدن و ایدئولوژی متقابل شرق و غرب به بشریت عرضه داشت.

پیروزی شکوهمندی که با همت عظیم ملت مسلمان ایران به رهبری حکیمانه آن حضرت تحقق پیدا کرد و این سرزمین اسلامی را از لوث شبح طاغوت روز پاک و شرافت و کرامت ملت مسلمان ایران را که جریحه‌دار شده بود از نو احیاء و زنده کرد.

پیروزی تاریخی بزرگی که با سعی و مجاهدت روحانیت بیدار و آزاد اسلام به رهبری آن حضرت صورت گرفت و با همبستگی و همفکری تمام نیروهای فکری و روحانی و عملی جامعه روحانیت به ثمر رسید که در باب خود در تاریخ مجاهدات روحانیت شیعه کم نظیر است و همچنین وحدت و یکپارچگی و همبستگی بود که این پیروزی بزرگ اسلامی را برای جامعه‌ی مسلمان ایران تضمین نمود و در این هنگام که ما با امیدواری فراوان از درگاه الهی چشم به راه مراحل بعدی پیروزی این نهضت عظیم اسلامی هستیم همه وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامی می‌گذاریم. و از خداوند متعال خواستاریم که بر عمر و عزت آن حضرت بیافزاید و آرزوهای دیرینه و بزرگ ما را در سایه مرجعیت و رهبری آن حضرت محقق بفرماید.

ان شاءالله تعالی

نجف اشرف – محمدباقر صدر

(این نامه را مرحوم شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر برای امام خمینی نوشته و توسط اینجانب[آیت‌الله مستجابی] خدمت‌شان تقدیم شده است)

 

منبع: مرکز بررسی اسناد تاریخی

 

[1] شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر در سال  1309 ﻫ ش در شهر مقدس کاظمین به دنیا آمد. «سید حیدر صدر» پدر وی از مجتهدان بود. زمانى که محمدباقر صدر چهار ساله بود، سید حیدر درگذشت و او توسط مادر مذهبى خود و برادر بزرگترش، اسماعیل، که او نیز مجتهد بود، بزرگ شد. پدر بزرگ مادرى محمدباقر، «شیخ عبدالحسین یاسین»، و دایی‌های او شیخ مرتضى یاسین، «شیخ رضى یاسین» و «شیخ محمدرضا یاسین» از روحانیون عراقی بودند.

محمدباقر، تحصیلات ابتدایى رسمى خود را در مدرسه امام جواد (ع)، یکى از دبستان‌هاى مذهبى بغداد، شروع کرد. او براى ادامه تحصیل به نجف رفت. در آنجا دایى‌هاى او و برادرش اسماعیل صدر و آیت‌اللّه العظمی سید‌ محسن حکیم از جمله معلمان او بودند. شهید محمدباقر صدر در نجف سرآمد همه شاگردان بود و توانست در عنفوان جوانی تدریس «فقه» را آغاز کند. سید محمدباقر صدر با دخترعموى خود، فاطمه، خواهر «امام موسى صدر» ازدواج کرد.

شهید صدر بیست و دو کتاب منتشر کرد که جملگى آثار وى مورد توجه و منبع محققان اسلامى گردید. وی تا زمان شهادت در خانه‌اى کوچک در یکى از محله‌هاى فقیرنشین نجف زندگى مى‌کرد. آیت‌الله صدر و خواهر گرامی و مبارز ایشان بنت‌الهدی صدر، در 19 فروردین 1358 زیر شکنجه رژیم سفاک عراق به شهادت رسیدند.

به آیت‌اللّه‌ صدر لقب «شهید رابع» (شهید چهارم) داده شد در میان روحانیونى که نهضت اسلامى عراق را بینان‌گذارى و رهبرى کردند، آیت‌اللّه‌ صدر سرآمد همه بود. ابتکار وى در استفاده از غیرروحانیون تحصیل‌کرده به عنوان مبلغان مذهبى در میان مسلمانان عراق، نهضت اسلامى معاصر را به وجود آورد.

امام خمینی پس از اطلاع و اطمینان از شهادت آیت‌الله صدر و خواهر گرامی ایشان پیامی به شرح زیر صادر و یک روز را تعطیل و سه روز را عزای عمومی اعلام فرمودند.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌

إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‌

با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقاى وزیر خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهاى اسلامى به دست آورده است و حسب گزارشاتى که از منابع دیگر به دست آمد. مرحوم آیت‌اللَّه شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او- که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود- به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشى به درجه رفیعه شهادت رسیده‌‌اند. شهادت ارثى است که امثال این شخصیت‌هاى عزیز از موالیان خود برده‌‌اند؛ و جنایت و ستمکارى نیز ارثى است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف[پیشینیان] ستم پیشه خود مى‌برند. شهادت این بزرگواران که عمرى را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده‌‌اند به دست اشخاص جنایتکارى که عمرى به خونخوارى و ستم ‌پیشگى گذرانده‌اند عجیب نیست؛ عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومه‌‌اش به شهادت نایل شدند؛ عجب آن است که ملت‌هاى اسلامى و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول‌اللَّه صلى‌اللَّه علیه و آله وارد مى‌‌شود بى‌تفاوت بگذرند و به حزب‌ ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکى پس از دیگرى مظلومانه شهید کنند. و عجب‌تر آن که ارتش عراق و سایر قواى انتظامى آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.

من از رده بالاى قواى انتظامى عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکارى را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ و یا از پادگان‌ها و سربازخانه‌ ها فرار کنند و ننگ ستمکارى حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگرى این جنایتکاران را درهم پیچد.

این جانب براى بزرگداشت این شخصیت علمى و مجاهد، که از مفاخر حوزه‌‌هاى علمیه و از مراجع دینى و متفکران اسلامى بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزاى عمومى اعلام مى‌‌کنم، و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومى اعلام مى‌‌نمایم، و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین مى‌باشم.

و السلام على عباد اللَّه الصالحین

دوم اردیبهشت 59 (صحیفه امام، ج ‌12، ص 253 و 254)

[2] آیت‌اللّه سید مرتضی مستجاب‌الدعواتی مشهور به «مستجابی» فرزند حاج سید اسدالله مستجاب‌الدعواتی و نوه آیت‌‌الله سید ابوالحسن صدرعاملی، در ۱۳۰۲ ش به دنیا آمد. به علت نسبت خانوادگیش با خاندان صدر، از جوانی رابطه‌ای نزدیک و صمیمی با امام موسی صدر داشت. به گفته ایشان، امام موسی صدر هر زمان که به اصفهان می‌آمد اولین مکانی که برای حضور انتخاب می‌کرد منزل  آقاسید مرتضی بوده است.

آیت‌الله سید مرتضی مستجابی تحصیلات را در حوزه علمیه تهران آغاز کرد و در نجف ادامه داد و موفق به اخذ اجتهاد از آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی شد. او یکی از مبارزان سیاسی در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت و از نزدیکان آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی به شمار می‌رود. آیت‌الله مستجابی در امور خیریه و عام‌المنفعه نیز فعال بود و همچنین دستی نیز در حوزه شعر و ادب و هنر و خطاطی دارد. علاوه بر این او در دوره جوانی هم‌زمان با تحصیلات حوزوی، به ورزش زورخانه نیز می‌پرداخت و به همین دلیل از او به عنوان مجتهدی پهلوان یاد می‌شود.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی با هدف شناساندن ابعاد شخصیت این روحانی مبارز، اخیراً کتابی با عنوان «خاطرات آیت‌الله مستجابی» منتشر کرده است. مؤلف کتاب در پیشگفتار، آیت‌الله مستجابی را این‌گونه معرفی می‌کند: «ایشان دست راست آیت‌الله کاشانی، رفیق خاص نواب صفوی، محرم اسرار امام موسی صدر، یار با وفای شهید سید محمدباقر صدر و دوست صدیق مصطفی خمینی…» بود.