گزیده‌ها

ای مؤمنان!
پایداری و ازخودگذشتگی حسین علیه‌السلام باید ارزش این دین والا را که شایسته چنین فداکاری‌هایی بوده، به همه مسلمانان بفهماند و مسئولیت‌های آنان را در برابر عقیده و رسالت خود به یادشان آورد. پس روز عاشورا فقط روز عزا و مصیبت نیست؛ بلکه مکتبی سرشار از عطا است و به هر هنگام، مسلمانان را توان و عزم می‌بخشد و با نیروی فکری و عاطفی به آنان یاری می‌رساند.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۴۵.

فریاد نصرت‌طلبی حسین علیه‌السلام در روز عاشورا پایان نیافت . . . کمک‌خواهی حسین علیه‌السلام از آن‌جا که کمک‌خواهی رسالت است و کمک‌خواهی شیخ یک عشیره یا قبیله نیست، پس تا زمانی که خطرها این رسالت را در میان گرفته‌اند، پایان نمی‌پذیرد. آن امام شهید راستگو فرموده است: هر کس نصرت‌طلبی ما را شنید و ما را یاری نکرد، خداوند در روز قیامت او را به رو، به دوزخ می‌افکند.
باید بدانیم که ما نیز امروز این فریاد را پیش رو داریم؛ هم‌چنان‌که عبیدالله بن حر جعفی پیش رو داشت. گرچه آن را از دهان مبارک حسین علیه‌السلام پیش رو نداریم، اما آن را از خون حسین علیه‌السلام و تاریخ حسین علیه‌السلام و قهرمانی حسین علیه‌السلام در روز عاشورا و همه موضع‌گیری‌هایش پیش رو داریم. ما این فریاد را از همه خطرهایی که رسالت و اسلام را و امت اسلامی را از هر سو در میان گرفته‌اند پیش رو داریم.
همه این تباهی‌ها در ارزش‌ها و اخلاق و اصول و الگوها، همه این بی‌هویت شدن‌ها، همه این‌ها فریاد کمک‌خواهی اسلام هستند.
ما این فریاد را در هر مکان و هر زمان و از هر سویی پیش رو داریم.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶۳.

وقتی امام حسین علیه‌السلام قیام کرد و بر آن شد تا خون خود را در راه اسلام نثار کند، سرآغاز خطی از کژروی را پیش رو داشت. ما اکنون در اوج این خط به‌سر می‌بریم. ما در بحران این خط و بیشترین حد ممکن از اوج‌گیری سویه‌های این خط به‌سر می‌بریم. بنابراین فریاد نصرت‌خواهی اسلام امروز گسترده‌تر و بزرگ‌تر است.
امروز هر یک از ما و هر یک از مسلمانان هم‌چنان فراخوانده می‌شود ـ همان‌گونه که عبیدالله بن حرّ جعفی فراخوانده شد ـ تا از منافع خود، از وجود خود، از هستی خود، از هوس‌های خود و از خواسته‌های شخصی خود برای هم‌دستی در نجات اسلام چشم بپوشیم؛ در راه نجات مسلمانان، در راه بازگرداندن اسلام به زندگی، در راه رفع این وهن از بزرگی و ارجمندی‌های مسلمین.
هر مسلمانی می‌تواند در این روند، کم یا زیاد هم‌دست شود؛ در حدود امکانات و توانایی‌هایش.
مشارکت فقط به این‌گونه نیست که شمشیر برگرفته شود. برگرفتن شمشیر ممکن نیست جز پس از هم‌دستی‌های درازمدت. بنابراین گونه‌ای همکاری پیش از برگرفتن شمشیر در کار است.
اگر هر یک از ما بگوید که من نمی‌توانم شمشیر برگیرم، بنابراین هیچ تکلیف و مسئولیتی بر من نیست، این بِدان معناست که او هیچ روزی نخواهد توانست شمشیر برگیرد.
برگرفتن شمشیر یک گونه از گونه‌های هم‌دستی است. این بالاترین گونه هم‌دستی است و ممکن نیست این‌گونه به یکباره پدید آید.
باید هر مرد و زن مسلمان به اندازه امکان و شرایط فکری و عملی و اجتماعی خود برای اجابت این کمک‌خواهی هم‌دست شود. برای پاسخ دادن به این فریاد، برای نجات این مجروحی که هر روز زخم می‌خورد و هر روز به ریشخند گرفته می‌شود و هر روز احکامش به چالش کشیده می‌شود و هر روز تشریعاتش به دیوار کوبیده می‌شود.
خداوندا ما را از شیعیان امام حسین علیه‌السلام و راهیان خط او و اجابت‌گران فریاد او قرار ده.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶۴.

از خداوند خواستارم که ما را چنان نکند که امام حسین علیه‌السلام را بکشیم حال آن که بر او می گرییم. ما را چنان نکند که اهداف حسین علیه‌السلام را بکشیم در حالی که بر او می گرییم.
امام حسین علیه‌السلام انسانی محدود نیست که از فلان سال زیست و در فلان سال جان سپرد. امام حسین علیه‌السلام، کلیت اسلام است. امام حسین علیه‌السلام کل اهدافی است که این امام والا به خاطرش از خود گذشت. این اهداف، امام حسین علیه‌السلام است؛ چراکه این‌ها روح ایشان و اندیشه ایشان و دل ایشان و عواطف ایشان است. کل محتوای امام حسین علیه‌السلام این اهداف است، این ارزش‌ها است که در اسلام نمود یافته است.
هم‌چنان که کوفیان حسین علیه‌السلام را می‌کشتند و گریه می‌کردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم؛ این که حسین علیه‌السلام را بکشیم در حالی که می گرییم. باید مطمئن شویم که دست‌کم قاتل گریان حسین علیه‌السلام نباشیم.
گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین علیه‌السلام نیست، بنابراین عمر بن سعد هم قاتل حسین علیه‌السلام نبود، چون عمر بن سعد خودش هم گریست.
وقتی زینب ـ که درود و سلام بر او باد ـ آمد و بر کاروان اسیران و قربانیان گذر کرد، وقتی رو سوی برادرش کرد، وقتی رو سوی رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله کرد تا از ایشان یاری بخواهد و کمک طلبد، یا که ایشان را از پیکر امام حسین علیه‌السلام که زیر آسمان بود، خبر دهد، از اسیران که به هر سو پراکنده بودند، از کودکان که در زنجیر بودند، وقتی جد خود را از این همه خبر داد، غریو گریه همه قاتلان برخاست، خون‌خواران گریستند و آنانی که چنان جنایاتی کرده بودند، گریستند؛ خود آنان هم گریستند.
بنابراین گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این ـ دارنده عاطفه ـ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین علیه‌السلام را یا اهداف امام حسین علیه‌السلام را بکُشد.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۱۷.

باید آزمود، باید تأمّل کرد، باید تدبر کرد، باید اندیشید؛ تا بلکه مطمئن شویم که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم.
همین که امام حسین علیه‌السلام را دوست بداریم، همین که امام حسین علیه‌السلام را زیارت کنیم، همین که بر امام حسین علیه‌السلام بگرییم، همین که پیاده به زیارت امام حسین علیه‌السلام برویم، همه این ها کارهایی والاست، خوب است، عالی است، ارزشمند است، اما این کار ارزشمند، ضامن و دلیل کافی نیست تا ثابت کند که ما در قتل امام حسین علیه‌السلام هم دست نیستیم؛ زیرا امکان دارد انسانی همه این کارها را از روی عاطفه انجام دهد و در همان هنگام در قتل امام حسین علیه‌السلام هم دست شود.
باید از خود حساب بکشیم، باید در کردارمان تأمل کنیم، باید در زندگی مان با میزان بیشتری از اندیشه و ژرف نگری و همه جانبگی موضع گیری کنیم و برای همه پیامدها و شرایط آماده باشیم؛ تا مطمئن شویم که ما ـ از دور یا نزدیک، به طور مستقیم یا غیرمستقیم ـ در قتل امام حسین علیه‌السلام حضور نداریم.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۱۷.

حسین علیه‌السلام حکومت اسلام را به پا نداشت، اما برای حکومت اسلام تاریخ نهاد و حقایق زرین آن را نگاشت و نظام آن را با جوهری از خون پاک برای همیشه روزگار ثبت کرد.
روز طفّ، تاریخی شکوهمند برای روز غدیر بود و آن خون پاکی که بر زمین کربلا جاری شد، برهانی بود بر این‌که روح اسلام فراتر از منطق جبهه مخالف و حکومت‌های آن است.
روز طفّ روز قیامت کبری بود که شرف حکومت و اعتبار حاکمان را بر باد داد و حقایق اسلام را در عرصه‌ای خونین و هراسناک ـ با قهرمانی بی‌نظیری در تاریخ انسان ـ برای مسلمانان آشکار نمود.
امام به این بسنده نکرد، بلکه در آن جایگاه والا از همه انسانیت یاری خواست و صدای الهی‌اش در پی کمک و یاری پژواک انداخت. این‌چنین تاریخ اسلام از فداکاری‌های کریمانه و ایثارهای نیک‌خواهانه و جنبش‌های توانمند آزادی‌خواه سرشار شد. این صدا در گوش انسانیت طنین‌انداز خواهد ماند و آدمیان را سوی مرگ برخواهد انگیخت تا برایشان زندگی بیافریند و سوی فداکاری خواهد انگیخت تا کرامتشان را به دستشان دهد و به آنان خواهد آموخت که چگونه فرد زندگی‌اش را به امت تقدیم می‌کند و جزئی از زندگی سراسر امت می‌شود.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۶۱.

حسین علیه‌السلام کسی است که همه قداست‌های انسانیت را در یگانگیِ معجزه‌آسای خود خلاصه کرد. حیاتی در روح بی‌همتای او موج می‌زد که زندگی می‌ساخت؛ ازاین‌رو بر او گران آمد که این حیات را تنها برای خود بخواهد، پس آن را به عقیده‌ها بخشید و به نسل‌ها ارزانی داشت. این‌چنین زندگی حسین علیه‌السلام در هستی گستره یافت و از زندگی محدود یک انسان به زندگی گرانمایه و جاویدِ الگوی والای اسلام تبدیل شد و چنان وجدانی نیک‌خواه در دل نسل‌های آگاه بنی‌آدم ادامه یافت.
این‌چنین، عقیده، بالندگی و آمادگی خود برای جاودانگی را از روح و خون حسین علیه‌السلام گرفت، هم‌چنان‌که حسین علیه‌السلام بنیان و وجدان خود را از عقیده گرفته بود. از آن پس عقیده با حیات درخشان حسینی زندگی کرد، هم‌چنان‌که حسین علیه‌السلام با حیات عقیدتی پاک زندگی گذراند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵۷.

حسین علیه‌السلام، چراغ فروزنده انسانیت، نور خود را بر شبی از شب‌های قیرگون آدمی تاباند تا بر او بامدادی تابناک و درخشان بیافریند و او را در راه رسیدن به انسانیت دست گیرد و به جلای ناب اسلامی بپالاید و حقوق فردی و اجتماعی‌اش را به دستش دهد، پس از آن‌که حکومت‌های ترس‌افکن و برده‌ساز آن‌ها را از او برگرفته بودند، حکومت‌هایی که هیچ‌گاه به نگاه اسلام در حکمرانی و نظام‌مندی باور نداشتند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵۷.

اعتماد امت به امام زین العابدین علیه‌السلام ـ با وجود رویکردها و مذاهب گوناگون ـ تنها در سویه فقهی و روحی خلاصه نمی‌شد، بلکه امت به ایشان در جایگاه مرجع و رهبر و پناهگاهی برای همه دشواری‌ها و قضایای زندگی، به عنوان امتداد پدران پاک ایشان ایمان داشتند.
ازاین‌رو می‌بینیم وقتی عبدالملک با تهدید پادشاه روم رویارو شد که می‌خواست از نیاز مسلمانان به دریافت نقدینگی از سرزمین روم سوءاستفاده کند و این‌گونه مسلمین را خوار کند و شرایطی بر ایشان بگذارد، عبدالملک سرگشته ماند و زمین برایش به تنگ آمد؛ هم‌چنان که در روایت آمده است. او گفت: خود را نحس‌ترین زاده‌ای که در اسلام زاده شده، می‌بینم. سپس اهل اسلام را گرد آورد و از آنان مشورت خواست. اما نزد هیچ یک از آنان اندیشه‌ای نیافت تا به کار بندد. آن قوم به او گفتند: تو خود رأی و راه نجات از این ماجرا را خوب می‌شناسی. گفت: وای بر شما، آن کس کیست؟! گفتند: باقیمانده اهل‌بیت پیامبر. گفت: راست می‌گویید.
این شد که به امام زین العابدین علیه‌السلام پناه آورد. ایشان آموزه‌های ویژه خود را به فرزند خود حضرت محمد بن علی، امام باقر علیه‌السلام، داد و ایشان را ره‌سپار کرد. این‌گونه ایشان برای نقدینگی اسلامی برنامه‌ای نو ریخت و آن وضعیت را چاره کرد.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۷۰.