گزیده‌ها

پیروی از تجربه انسان اروپایی به‌عنوان پیشرو تمدن جدید، به ترتیب زمانی به سه شکل در جهان اسلام خودنمایی کرد که هنوز هم این‌ گونه‌های سه‌گانه در بخش‌های مختلف جهان اسلام وجود دارند:
اول: تبعیت سیاسی …
دوم: تبعیت اقتصادی …
سوم: تبعیت در شیوه؛ تجربه‌های فراوانی در درون جهان اسلام به اینگونه تبعیت دچار شدند. آنان می‌کوشیدند از نظر سیاسی مستقل باشند و از نظر اقتصادی از سیطره اقتصاد اروپایی رهایی یابند و می‌خواستند بر نیروی درونی خود در ایجاد تحول اقتصادی و از میان بردن عقب‌ماندگی اتکا کنند، اما با این حال نتوانستند در درک ماهیت مشکل خود که در عقب‌ماندگی اقتصادی جلوه‌گر بود، از چارچوب فهم اروپایی بیرون روند. ازاین‌رو خود را ناگزیر یافتند که همان شیوه‌ای را برگزینند که انسان اروپایی در برپایی بنای بلند اقتصاد نوین خود در پیش گرفته بود.
در این میان در طراحی و پیاده کردن شیوه مطلوب، اختلافات بزرگی از لحاظ نظری میان این تجربه‌ها پدید آمد، اما این اختلاف‌ها همواره بر سر این بود که در میان شیوه‌های متعددی که انسان اروپایی در تجربه نوین خویش آزموده است، کدام را باید برگزید؟ بنابراین، اصل گزینش شیوه تجربه پیشرویی که انسان اروپایی امروز در پیش گرفته، مورد توافق همگان قرار داشت؛ زیرا این خَراج رهبری فکری تمدن غربی بود. در این میان مسأله مورد اختلاف تنها این بود که کدام یک از شکل‌های تجربه انسان اروپایی برگزیده شود…

اقتصاد ما، ج١، ص١۵ (با تلخیص).

از رهگذر مطالعه داستان تحریم شراب در اسلام، درمی‌یابیم که قرآن تا چه حد در مسیر رهاسازی انسان مسلمان از اسارت شهوت و تقویت اراده و پایداری او موفق عمل کرده است. عرب‌ها در دوران جاهلیت آن‌چنان شیفته شراب‌ و خوگرفته به آن بودند که شراب، به حکم همین انس و الفت، یکی از نیازهای ضروری زندگی آن‌ها به‌شمار می‌رفت … اما تا قرآن فرمود: «از آن دوری کنید» (١) مسلمانان به سوی مشک‌های شراب رفته، با دشنه و چاقو آن‌ها را دریده، شراب‌ها را بر زمین ریختند. آن‌ها در خانه‌هایشان می‌گشتند تا مبادا جایی شرابی باشد که از بین نبرده باشند. امت قرآنی در یک لحظه به امتی تبدیل شد که به مبارزه با شراب برخاست و نوشیدن آن را فروتر از شأن خود می‌شمرد. این همه، فقط به این ‌دلیل روی داد که امت از بند شهوات آزاد شده و دیگر مالک اراده خود بود و می‌توانست در مواقع لزوم، در برابر انگیزه‌های حیوانی، پایداری نشان دهد و با جدیت و قاطعیت تمام در مقابل آن‌ها بایستد و خلاصه اینکه امت به آزادی حقیقی‌ای رسیده بود که به او اجازه می‌داد بر رفتار و کردار خویش تسلط داشته باشد.
در برابر این تجربه موفق قرآن در عرصه مبارزه با شراب و شراب‌خواری، متمدن‌ترین و فرهیخته‌ترین ملت‌ غربی را می‌بینیم که چگونه در همین راه با شکست مواجه شد. ایالات متحده آمریکا در قرن بیستم، بسیار تلاش کرد تا ملت خود را از زیان‌‌های شراب نجات دهد. از‌این‌رو در سال ١٩٢٠ قانونی مبنی بر ممنوعیت شراب در این کشور به تصویب رسید و برای ایجاد زمینه پذیرش آن، از راه رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر، انتشار کتاب و روزنامه، تبلیغات گسترده‌ای به‌راه افتاد و زیان‌های شراب با استفاده از آمار و ارقام دقیق و بررسی‌های پزشکی به اطلاع مردم رسانده شد. هزینه‌های این اقدامات حدود شصت‌و‌پنج میلیون دلار و صفحاتی که برای بیان زیان‌های شراب و جلوگیری از آن نوشتند، نُه میلیارد صفحه، برآورد شده است. آمارها می‌گوید که در راه اجرای این قانون از زمان تصویب آن تا اکتبر ١٩٣٣م. (زمان رفع ممنوعیت قانونی)، دویست نفر کشته و پانصد‌هزار نفر زندانی شدند و مخالفان این قانون در این مدت مبلغی بالغ بر یک‌و‌نیم میلیون لیره جریمه پرداختند و معادل چهارصد میلیون لیره از اموال آنان مصادره شد. اما در نهایت حکومت آمریکا، به‌خاطر ناتوانی در اجرای این قانون، مجبور شد در اواخر سال ١٩٣٣م. این قانون را لغو کند. بدین‌صورت این اقدام با شکست مواجه شد.
علت این شکست آن است که تمدن‌های غربی علی‌رغم برافراشتن شعار آزادی نتوانسته، بلکه نکوشیدند تا به انسان غربی «آزادی حقیقی» بدهند؛ همان آزادی حقیقی که قرآن کریم برای انسان مسلمان محقق ساخت؛ یعنی آزادی در برابر شهوت‌ها و سیطره بر انگیزه‌های حیوانی…

 

————————————————————-

(١) المائده: ٩٠

پژوهش‌های قرآنی، ص٢۵١.

همه ما برای دفاع از اسلام و زیر لوای اسلام، با هر رنگ مذهبی که باشد، می‌جنگیم.
علمای شیعه نیم قرن پیش فتوا دادند که جهاد برای [حفظ] حکومتی سنی (١) که پرچم اسلام را به دوش دارد، واجب است و صدها هزار نفر از شیعیان به میدان جنگ شتافته و به راحتی، برای حفظ پرچم اسلام و برای دفاع از حکومتی سنی‌ که بر اساس اسلام به پا شده بود، خون خود را نثار کردند.

 

————————————————————————————

(١) اشاره به نبرد حکومت عثمانی بر ضد استعمار انگلیس.

بارقه‌ها، ص ٣٨۵.

هیچ انسانی نمی‌تواند صددرصد محمدی زندگی کند، وگرنه همه مردم در شمار شاگردان راستین او بودند. هیچ انسانی محمدی زندگی نمی‌کند جز در لحظه‌هایی مشخص که به اندازه هم‌کنشی او با رسالت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله کم و زیاد می‌شود. بنابراین در آن لحظه‌هایی که بر هر یک از ما می‌گذرد و ما حس می‌کنیم که دلمان برای حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گشایش یافته و حس می‌کنیم که عواطف و احساساتمان سراسر از نور رسالت این پیامبر والا برافروخته شده، در آن لحظه‌ها فرصتی مغتنم هست تا انسان ذخیره‌سازی کند. من به این روند ذخیره‌سازی ایمان دارم. یعنی ایمان دارم که اگر انسان در این لحظه اندیشه‌هایش را متمرکز سازد و بر مضمونی معین تأکید ورزد و آن را در خود ذخیره کند، این ذخیره در لحظه‌های ضعف بر او گشوده خواهد شد. بدین‌گونه که پس از گذشت این تجلی والا و بازگشت انسان به زندگی روزمره‌اش این دریافت به تدریج ژرفا می‌یابد. بذری را که او در لحظه تجلی در خود نهاده، یعنی در لحظه گشایش مطلق به سوی ارجمندترین رسالت آسمان، به موقع او را در بر می‌گیرد و به او می‌گوید: بپرهیز از کژروی! بپرهیز از نافرمانی! مبادا که سر سوزنی از راه محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به بیراهه روی!

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۹۴.

بسیاری از اهل سنت یاران امامان بودند، بلکه برخی از پیشوایان اهل سنت از یاران بزرگ امام صادق علیه‌السلام بودند. امامان در این اندیشه بودند که اسلام را به مجموع امت اسلامی ارائه دهند و الگویی والا و برنامه‌ای والا برای همه مسلمانان باشند. امامان در دو خط عمل می‌کردند: خط ساختن شیعیان شایسته و خط ارائه الگوی والا به تمام مسلمانان، گذشته از شیعه یا سنی بودنشان …
بنابراین رویکرد (مکتب) علی علیه‌السلام رویکردی بسته و محدود نبود، بلکه رویکردی گسترده در سطح تمام امت اسلام بود که می‌کوشید کل امت اسلام را استوار سازد و به همه امت اسلام بشناساند که اسلام چیست و اهداف اسلام چیست و چگونه انسان می‌تواند به‌گونه‌ای اسلامی و در چارچوب جامعه اسلامی زندگی کند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ٢۶٧.

در نگرش دینی به زندگی و تفسیر آن، مسأله جامعه، مسأله فرد نیز خواهد بود و محال است این روشِ آشتی دادن بین منافع فردی و اجتماعی، در سایه فهمی مادی از زندگی حاصل شود؛ زیرا فهم مادی از زندگی موجب می‌شود که انسان مطابق طبیعتش جز به میدان کنونی و زندگی محدود دنیوی نیندیشد. برخلاف تفسیر و فهم واقعی از زندگی که توسط اسلام ارائه می‌شود که عرصه زندگی انسان را توسعه داده، طرز تفکر عمیق‌تری به منافع و مصالح ایشان ارائه می‌دهد و از زیان دنیایی، سودی حقیقی و از سودهای دنیوی زیانی حقیقی در سرانجام این دنیا، قرار می‌دهد:
… ذَلِکَ بِأَنّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللهِ وَلاَ یَطَؤُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نّیْلاً إِلاّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ الله لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ * وَلاَ یُنفِقُونَ نَفَقَهً صَغِیرَهً وَلاَ کَبِیرَهً وَلاَ یَقْطَعُونَ وَادِیًا إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ الله أَحْسَنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ زیرا در راه خدا هیچ تشنگى به آن‌ها چیره نشود یا به رنج نیفتند یا به گرسنگی دچار نگردند یا قدمی که کافران را خشمگین سازد برندارند یا به دشمن آسیبی نزنند، مگر آن‌که عمل صالحى برایشان نوشته شود که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌سازد و هیچ مالی چه اندک و چه بسیار خرج نکنند و از هیچ بیابانی نگذرند، مگر آن‌که به حسابشان نوشته شود، تا خدا پاداششان دهد، چون پاداش نیکوترین کاری که می‌کرده‌اند. (توبه: ۱۲۰-۱۲۱)

اسلام راهبر زندگی، ص ۳۳۶.

بر خلاف آزادی در تمدن‌های غربی که از رهایی شروع می‌شود و در نهایت ـ همان‌طور که خواهیم دید‌ ـ به انواع بندگی و عبودیت می‌انجامد، آزادی گسترده اسلامی از عبودیت و بندگی خالص برای خداوند متعال آغاز شده، به رهایی از همه بندگی‌های خوار می‌انجامد…
اسلام عملیاتش برای آزادسازی انسان را از درون‌مایه و محتوای داخلی خود او آغاز می‌کند؛ زیرا معتقد است آزادی بخشیدن به انسان فقط به این نیست که به او بگویند: «این تو و این راه! برو به‌سلامت»، بلکه انسان زمانی حقیقتاً آزاد می‌شود که بتواند بر راهش چیره باشد و با تصمیم‌گیری در تعیین راه و ترسیم شاخصه‌ها و جهت‌گیری‌های آن، از انسانیت خود پاسداری کند و این پیش از هر چیز نیازمند آن است که انسان از بندگی شهوت‌هایی که در نفسش فوران می‌کنند، آزاد گردد تا از آن پس، شهوت‌ فقط وسیله‌ای برای آگاه‌سازی انسان نسبت به تمایلاتش باشد، نه نیرویی محرک که اراده او را در تسخیر خود درآورده، هرگونه توان و نیرویی را از او سلب کند؛ زیرا اگر شهوت‌ها این‌چنین شوند، انسان آزادی‌اش را از همان ابتدای راه از دست می‌دهد و اینکه دستانش باز باشند در واقعیت تغییری ایجاد نمی‌کند؛ زیرا خرد و همه مفاهیم انسانی‌اش که او را از حیوان جدا می‌سازند اسیر و از کار افتاده‌اند.

پژوهش‌های قرآنی، مقاله «آزادی در قرآن»، ص ٣٧٣.

هر مسلمان کاملی باید از فهم سیاسی صحیح به معنای اسلامی آن برخوردار باشد و این فهم خود را بر مبنای اسلامی بنا کند؛ چه‌اینکه هر مسلمان بنا به ماهیت اسلامی‌اش، باید مسئله امت و شئون آن را، مسئله اول در زندگی خود قرار دهد و با تمام توان و امکانات خود، در آن نقش ایفا کند؛ زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم فرمود: «همه شما سرپرست هستید و همگی نسبت به رعیتتان مسئولید».

بارقه‌ها، ص ٣۴٢.

«لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» ؛ در دین، اجبارى نیست؛ (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است.
برخی افراد در فهم این آیه شریف به خطا می‌روند و گمان می‌کنند که اسلام، آزادی در پذیرفتن و نپذیرفتن دین را برای انسان تضمین کرده و بر پایه اصل آزادی فردی که تمدن‌های نو به آن معتقدند، هرگونه اجبار بر دین‌داری را منع نموده است، اما این کاملاً خطا است.
… مقصود اسلام از نفی اجبار در دین، این است که راه هدایت و انحراف روشن شده است و حق و گمراهی از هم متمایز هستند و ازآنجاکه نشانه‌ها روشن و برهان آشکار و تفاوت بین تاریکی و روشنایی بر همه هویدا است، دیگر نیازی به اجبار نیست و اساساً امکان اجبار بر پذیرش دین وجود ندارد؛ زیرا دین فقط کلماتی بی‌روح که بر زبان جاری شوند یا آداب و رسومی سنتی که اعضا و جوارح انسان انجام دهند نیست، بلکه دین یک باور، یک نظام و یک شیوه برای اندیشیدن است.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۸۰.