امامت در کودکی؛ واقعیتی تاریخی
تنها توجیه برای سکوت دستگاه خلافت آن دوره و بازی نکردن با این برگ آن است که آنها میدانستند امامت زودهنگام پدیدهای حقیقی است، نه چیزی ساختگی و تصنعی. البته در حقیقت این حاکمان نخست کوشیدند تا با این برگ بازی کنند؛ اما نتوانستند و در نتیجه به این واقعیت پی بردند. تاریخ برای ما روایت نموده که آنان کوششهایی از این دست انجام دادند و به شکست برخوردند؛ اما هرگز نمونهای را برای ما بازنمیگوید که پدیده امامت زودهنگام به سستی دچار شده یا امام کودک به تنگنایی افتاده باشد که در آن درمانده گشته یا اعتماد مردم به وی تزلزل یافته باشد. این معنای همان سخن است که گفتیم: امامت زودهنگام یک پدیده واقعی در زندگانی اهلبیت علیهمالسلام است، نه فقط یک فرضیه.
این پدیده واقعی ریشهها و حالتهایی همانند در میراث رسالتهای آسمانی و راهبریهای ربّانی دارد. یحیی علیهالسلام مثالی است که برای پدیده امامت زودهنگام در میراث ربّانی اهلبیت علیهمالسلام کفایت میکند؛ همو که خداوند درباره وی فرموده است: «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً». ای یحیی! کتاب را نیرومندانه برگیر. و در کودکی به او حکم [نبوت] عطا کردیم.
📚 پژوهشی دربارۀ امام مهدی(ع)، ص۶۶.
آیا چند روایت که در دل کتابها از رسول خدا(ص) نقل شده، کافی است تا به وجود امام دوازدهم کاملاً باور یابیم، با آن که این فرض دارای شگفتیهای بسیار و برونرفتهای فراوان از قلمرو عادت است؟ فراتر از این، چگونه میتوان اثبات نمود که مهدی دارای وجود تاریخی حقیقی است و تنها یک موجود فرضی به شمار نمیرود که شرایط روانی خاصی در تثبیت آن در ذهن و جان بسیاری از مردم نقش داشته است؟
در پاسخ باید گفت: باور به مهدی به عنوان راهبری که برای تغییر وضع جهان به بهترین حالت، در انتظار او باید بود، در روایات رسول خدا(ص) به صورت عام و در احادیث اهلبیت به طور خاص آمده و در سخنان بسیار، چندان بر آن تأکید گشته که جایی برای تردید در آن باقی نمیماند. شمار این احادیث از رسول خدا(ص) از طریق برادران اهل سنت ما به ۴٠٠ سخن میرسد. نیز مجموعه احادیث رسیده در این زمینه از طریق شیعه و سنی، بیش از ۶٠٠٠ روایت است. این رقمی است بسیار بزرگ که همانندش در بسیاری از مسائل اسلامی که هیچ مسلمانی معمولاً در آنها تردید نمیورزد، یافت نمیشود.
📚 پژوهشی درباره امام مهدی(ع)، ص۶۹-۷۰.