دلايل درنگ اميرمؤمنان علیهالسلام برای نبرد سياسی با حکومت منحرف
چرا اميرمؤمنان علیهالسلام برای فعاليت مستقيم در راستای نبرد سياسی تا پس از مرگ خلیفۀ دوم درنگ کرد؟ چرا در روزگار ابوبکر و عمر پا به نبرد نگذاشت؟
اميرمؤمنان علیهالسلام اهتمام بسياری بر اين داشت که نبرد او نبردی ريشهای و اعتقادی ديده شود که هدف آن نظريه است و نه شخص؛ و معلوم شود که او در اين نبرد در پی استحکام بخشيدن به نظريۀ حقيقیِ اسلام است، نه تحکيم [جايگاه] خود.
امام مصرّانه میخواست تا پندارها و بازتابهايی که درباره نبرد ايشان در معرض ديد و لمس مردم قرار میگيرد، در سطح نبردی نظری و عقيدتی باشد، نه در سطح نبردی شخصی؛ چون اين موضوع از بزرگترين ابزار اثبات حقانيت نظريهای بود که ايشان بهدست میداد.
📚 امامان اهل بیت، ص۱۹۱.
اعتقاد ما؛ ایمان به پیامدِه و پیامبر و پیام
برخی از علمای بزرگ و بسیاری از طلاب و مؤمنان از من خواستهاند در زمینهای که روزبه روز بر اهمیت آن افزوده میشود، به علمای گذشته اقتدا کرده و از روش نیکوی آنان پیروی کنم. علمای گذشته معمولاً همراه با رساله عملیه خود یا در ابتدای آن مقدمهای مختصر یا مفصل برای اثبات وجود آفریدگار و اصول بنیادی دین مینوشتند؛ زیرا رساله عملیه بیانی اجتهادی از احکام شریعت اسلامی است – که خداوند متعال از سر رحمت بر جهانها و جهانیان خاتم پیامبران را مأمور آوردن آن کرد – و این بیان، از اساس، بر پذیرش اصول بنیادی دین و تسلیم در برابر آنها مبتنی است. پس، ایمان به خدای پیامدِه و پیامبر و خود پیام، اساس محتوای هر رسالۀ عملیه و دلیل نیازمندی به آن است.
📚 اعتقاد ما، ص۱۵.