عدلى که مسئولیتهاى جامعه بشرى در چارچوب جانشینى عام بر پایه آن استوار شده، چهره اجتماعى عدل الهى است که پیامبران منادى آن بودهاند و دین آسمانى بر آن، بهعنوان اصل دوم از اصول دین و در کنار توحید، تأکید دارد.
اهتمام به عدل الهى در این سطح و تمایز آن از دیگر صفات خداوند متعال (از قبیل علم، قدرت، سمع و بصر و غیر اینها) بهعنوان اصلى مستقل از اصول دین، تنها به این خاطر است که این اصل، مدلولى اجتماعى و ارتباطى عمیق با روح انقلابى دارد که پیامبران در صحنه واقعیت عینى دست بهکار آن بودهاند. توحید از نظر اجتماعى یعنى مالکیت از آن خداست نه از آن خدایان دروغین. و عدل یعنى: این مالک یگانه، بهخاطر عدلى که دارد، هیچکس را بر دیگرى ترجیح نمىدهد و هیچ حقى را به ضرر گروهى به گروه دیگر نمىدهد، بلکه جماعت صالح را به مثابه یک کل بر نعمتها و ثروتهایى که فراهم آورده، جانشین مىکند.
اسلام راهبر زندگی؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۵۳.