برای اسلام، این مهم نیست که در میان مردم روابطی اجتماعی پدید بیاورد که جنبه عینی پاکی داشته باشد، یعنی در عرصه اجتماعی دارای منافع و فواید باشد، بلکه این برای اسلام مهم است که انسانی پاک بسازد و روابطی را برگرفته از جنبههای درونی درخشان، بنا نهد. خلاصه آنکه اسلام میخواهد که خود انسان را به روشی اسلامی بار بیاورد، بنابراین تربیت انسان را هدف خود قرار داده و قبل از هر چیز در پی آن است که درونمایه روحی و معنوی انسان را بر طبق مفاهیم خود بسازد. درحالیکه سرمایهداری از این وظیفه اساسی شانه خالی کرده، انسان را رها میکند تا خودش، خودش را بسازد. سرمایهداری به تنظیم روابط بین مردم اکتفا کرده و فقط به نتایج و منافع اهمیت میدهد و به انگیزههای فکری و پشتوانههای روحی که در پس آن روابط، پنهان است و در آنها بازتاب مییابد، توجهی ندارد.
پژوهشهای قرآنی، ص ۳۵۲ (مقاله: عمل صالح در قرآن).