«سرمایهداری بیش از هر گرایش دیگری از دارایی اسلام باخبر است و میداند اسلام قدرتی نهفته در نفوس بشری دارد و از نظامی برخوردار است که جبروت سرمایهداری را از بین خواهد برد. از این رو سرمایهداری با هیچ چیز به اندازه اسلام نمیجنگد و از هیچ چیز به اندازه سیطره اسلام که یاور ضعیفان و آزادیبخش ملتها است، نمیهراسد. به همین دلیل با همه توانش با اسلام جنگید و تلاش کرد همه عرصهها را از اسلام خالی کند تا میدان برایش باز شود و بتواند استثمارگری کرده و حقوق ضعیفان را پایمال کند. در این راستا مسلمانان را نسبت به دینشان و اسلامشان، بیتفاوت ساخت و تلاش کرد اسلام را در نگاه مسلمانان به یک رابطه سطحی بین انسان و خدا تبدیل کند و همه مظاهر درخشان اسلام را که بهشدت از آن میهراسد و منافع و اهدافش را تهدید میکند از آن بگیرد.»
بارقهها، ص٣١٣.