استخلاف و جانشینى انسان بر روى زمین طى دو مرحله انجام مىشود:
مرحله اول: جانشینى جماعت صالح انسانى به مثابه یک کل. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکمْ قِیاماً؛ اموالتان را که خدا قوام زندگى شما ساخته است بهدست سفیهان مدهید» (نساء: ۵).
این آیه شریفه از اموال نابخردان سخن مىگوید و جماعت بشرى را برحذر مىدارد که اموال خود را بهدست نابخردان بسپارد. خداوند در این آیه اموال را به خود جماعت نسبت مىدهد با اینکه این اموال از آن برخى از آنان است. و این بدین خاطر است که نشان دهد اموال و ثروتها در این جهان براى برپایى زندگى اجتماعى و توانا کردن آن براى ادامه حیات کریمه و تحقق اهداف الهى از خلافت انسان بر روى زمین است و از آنجاکه انسان سفیه و نابخرد شایستگى تحقق بخشیدن به این اهداف را ندارد، خداوند جماعت بشرى را از بازگذاشتن دست چنین افرادى در اموالشان، برحذر داشته است.
از طرف دیگر ملاحظه مىکنیم که قرآن کریم و فقه اسلامى، هرگونه ثروت طبیعى را که مسلمانها از کافران بهدست آورند، با واژه «فىء» تعبیر مىکند و آن را اموال عمومى بهشمار مىآورد. واژه «فىء» به معناى بازگشت شىء به اصل خود است. این معنا نشان مىدهد که اینگونه ثروتها و اموال در حقیقت از آن عموم مردم است و جانشینى انسان از جانب خداوند جانشینى عموم مردم است. ازاینرو به حکم این جانشینى، جماعت بشرى به مثابه یک کل، در مقابل خداوند مسئول است…
اسلام راهبر زندگی؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۵۰.