بسیاری اوقات از طرف تردیدافکنان چنین مطرح میشود: چگونه ممکن است مشکلات اقتصادی زندگی در پایان قرن بیستم بر اساس آموزههای اسلام حل شود درحالیکه پس از گذشت نزدیک چهارده قرن، در روابط اجتماعی و اقتصادی، گسترش و پیچیدگیهایی پدید آمده و همچنین در نتیجه این تحولات، انسان امروزی با مشکلاتی روبهرو شده است؟!
پاسخ این شبهه این است: اسلام همواره قادر است زندگی انسانها را در درون چارچوبهای زنده خود، رهبری و سازماندهی کند؛ زیرا احکام اسلام درباره ثروت، نمایانگر اقتصاد اسلامی است و این احکام، دو نوع عنصر را دربر دارند:
یکی عناصر ثابت که عبارت از احکامی است درباره زندگی اقتصادی انسان که بدانها در کتاب و سنت تصریح شده است.
دیگری عناصر متحرک و انعطافپذیر که عبارت است از احکامی که مطابق مقتضیات زمان، از شاخصههای کلی در فقه اسلامی که در حوزه احکام ثابت قرار دارند، استنباط میشوند.
بنابراین در عناصر ثابت فقه اسلامی، عناصری وجود دارد که نقش شاخصههای کلی را ایفا میکنند و میتوان به آنها برای تعیین عناصر انعطافپذیر و متحرکی که در شرایط خاصی بدانها نیاز است، به مثابه پایه و اساس تکیه کرد.
اقتصاد اسلامی و به تعبیری دیگر اقتصاد جامعه اسلامی تنها هنگامی صورت کامل به خود میگیرد که این دو نوع عنصر در ترکیبی واحد که روح واحد و اهداف مشترکی بر آن حاکم است، به هم درآمیزند.
اسلام، راهبر زندگى؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۵۸.