دعوت اسلامی حرکت خود برای ایجاد تغییر ریشهای در زندگی امت را از کجا آغاز میکند؟ و اقدام اساسی در این حرکت چیست؟
… اما جواب اسلام به این سؤال، کاملاً روشن و دقیق و مبتنی بر دیدگاه کلی اسلام به تاریخ انسان و جامعه است که خداوند متعال در این آیه شریفه تبیین فرموده است: «إِنّ اللهَ لَا یُغَیّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتى یُغَیّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ بىتردید خداوند سرنوشت قومى را تغییر نمىدهد تا اینکه آنها وضع خود را تغییر دهند» [رعد: ۱۱]. این آیه شریفه بیان میکند که تحول اجتماعی تنها از طریق تغییر اوضاع نفوس بشری محقق میشود؛ یعنی با تغییر محتوای درونی انسان، اعم از افکار و احساسات.
بنابراین، کیان فکری و روحی انسان عامل اصلی بنا و نوسازی در تاریخ جوامع است. این دقیقاً سرّ انقلاب بزرگی است که اسلام در این امت پدید آورد؛ درحالىکه نه بهرهای از سیاست داشت و نه در عرصه بینالمللی خبری از آن بود و نه برای حیات دنیوی معنایی جز تفاخر و برتریجویی میشناخت، حتی بهخاطر تسلط بسیار روح قبیلهگرایی در جان امت، اندیشه وحدت قومی در تنگنا قرار گرفته بود. در این اوضاع بود که همین امت، به سروری امتهای روی زمین رسید و زمام امور بینالمللی را بهدست گرفت و تبدیل به مبلغی آرمانی برای دینی جهانی شد که حد و مرزهای قومی را به رسمیت نمیشناخت، تا چه رسد به حدود قبیلهای. همه این انقلاب و تحول بزرگ در بازه زمانی کوتاهی صورت پذیرفت که در طی آن هیچیک از شرایط مادی تغییر نکرد و تنها علت آن ایجاد تغییر در محتوای درونی فکری و عاطفی امت بود. این تغییر همان است که خداوند متعال در قرآن کریم از آن بهعنوان تعلیم و تزکیه یاد میکند: «لَقَدْ مَنّ اللهُ عَلى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الْحِکمَهَ وَ إِن کاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفی ضَلَالٍ مّبینٍ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند» [آلعمران: ۱۶۴].
بارقهها، ص ۳۰۹.