آیا اسلام برنامه‌اى براى زندگى است؟

تحصیل‌کرده‌هاى غربى و غرب‌زدگان، زیاد این جملات را تکرار مى‌کنند که: اسلام یک «دین» است نه اقتصاد. اسلام عقیده است نه برنامه‌اى براى زندگى. اسلام رابطه بین انسان و خداى او را بیان مى‌کند و صلاحیت ندارد که بنیاد یک انقلاب اجتماعى در ایران قرار گیرد.
غافل از این‌که اسلام، انقلابى است که در آن، زندگى از عقیده و بُعد اجتماعى از امور معنوى، جدا نیست. ازاین‌رو اسلام همواره در طول تاریخ، انقلابى بى‌همتا بوده است؛ زیرا جوهر عقیده اسلامى، توحید است و اسلام با همین توحید، انسان را از بندگى غیر خدا آزاد مى‌کند: «لااله‌الاالله» و کلیه شکل‌هاى الوهیت ساختگى را در طول تاریخ کنار مى‌زند و به این وسیله انسان را از درون آزاد مى‌سازد. آن‌گاه به‌عنوان مولود طبیعى این آزادسازى، مقرر مى‌دارد که ثروت و اساساً هستى، مالکى جز خدا ندارد و این همان آزادسازى انسان از برون است. امام على (علیه السلام) این دو حقیقت را به هم پیوند داده چنین فرموده است: «العِباد عِباد الله وَالمَال، مَال الله»؛ بندگان، همه بندگان خدایند و اموال، همه از آنِ خداست.
بدین‌سان، اسلام تمامى بندهاى دروغین و موانع تاریخىِ پیشرفت انسان و حرکت شتابان و تکاپوی او به سوى خدا را درهم شکست. خواه این بندها و موانع، به صورت بت‌ها و امور ترسناک و به بند کشیدن انسان در برابر نیروهاى اسطوره‌اى باشد و خواه به صورت قدرت‌هایى که شالوده سیطره طاغوتی را – اعم از این‌که فرد باشد یا گروه و طبقه – در پهنه زمین بر علیه مردم بنیاد مى‌نهند و به این وسیله مانع رشد طبیعى آن‌ها مى‌شوند و در نتیجه رابطه تبعیت‏ و بندگى را بر آنان تحمیل مى‌نمایند.

اسلام، راهبر زندگى؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۴۶.