شهید صدر

اگر به شعار آسمانی «لا اله الا الله» بنگریم درمی‌یابیم که این شعار از سویی مسیر بشریت را به مطلق حقیقی پیوند زده و ازسوی دیگر همه مطلق‌های ساختگی را انکار کرده است.
تاریخ مسیر بشریت نیز نشان دهنده ارتباط منسجم میان پیوند آگاهانه به خداوند متعال و انکار معبودهای ساختگی است؛ به هر میزانی که آدمی از معبود حقیقی دور شود، گرفتار سردرگمی در میان خدایان و معبودهای پراکنده می‌گردد. بنابراین انکار و اثباتی که در شعار «لا اله الا الله» در کنار هم قرار گرفته‌اند، دو روی یک حقیقت‌اند. حقیقتی که آدمی در مسیر طولانی‌ای که در پیش دارد، از آن بی‌نیاز نیست. چراکه فقط این حقیقت توانایی نجات مسیر بشریت از گم‌گشتگی را دارد و سبب می‌شود همه توانایی‌های نوآورانه انسان شکوفا شود و از مطلق‌های دروغینِ دست‌و‌‌پاگیر رها گردد.

انسان و عبادت، ص ۴۶.

محاضرات تاسیسیه سومین کتاب از گزیده آثار شهید سید محمد باقر صدر است.

این کتاب شامل مجموعه‌ای از مجالس ارزشمند بحث و درس شهید صدر است که در تعطیلات درسی ماه مبارک رمضان در حوزه‌ها که به نام «درس تعطیلی» مشهور بوده، برگزار شده است.

شهید صدر در این جلسات به مطالبی مهم پرداخته که خاستگاه و خمیرمایه مجموعه‌ای از تألیفات اوست؛ چنان که خود درباره برخی از این گفتارها، همین تعبیر خمیرمایه را به کار برده است.

این کتاب شامل شش درس‌گفتار با این عناوین است: پایه‌گذاری منطق ذاتی، شبکه مالکیت‌ها در فقه اسلامی، حواله در فقه اسلامی، قالب‌ریزی فقهی برای معاملات بانکی، مالکیت زمین‌های مرده و احکام آن، احیای زمین‌های مرده.

021-Orig-محاضرات تأسيسية

جماعت بشرى که مسئولیت‌هاى خلافت بر روى زمین را به دوش می‌کشد، این نقش را به‌عنوان جانشینى از جانب خداوند ایفا می‌کند و ازاین‌رو مجاز نیست که به میل خود یا اجتهادی جدا از هدایت الهی، حکومت کند؛ زیرا چنین کاری با سرشت جانشینى از جانب خداوند منافات دارد. جماعت بشرى تنها باید به حق حکم کرده و با اجراى احکام الهى در میان بندگان و سرزمین‌هاى خداوند، امانت خداوندى را ادا کند.

اسلام‌، راهبر زندگی، ص ۱۵۳.

اینکه خداوند متعال خلیفه‌ای را در زمین برمی‌گزیند، به این معنا نیست که او فقط جانشین خداوند بر زمین است؛ بلکه این جانشینی، همه شئونی را دربرمی‌گیرد که به تعیین‌کننده جانشین (خداوند متعال) بازمی‌گردد. خداوند پروردگار زمین و برکات آن، و پروردگار انسان و حیوان و هر جنبنده‌ای است که در سرتاسر پهنه گیتی گسترده شده است. این یعنی جانشین خداوند در زمین، در همه این موارد جانشین اوست. ازاین‌رو در قرآن کریم، خلافت، مبناى حکومت بوده و حکومت کردن بر مردم، فرع بر خلیفه‌شدن انسان است.

اسلام، راهبر زندگى؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص١۵٠.

طاغوت و یارانش می‌کوشند تا به برادران خوب اهل‌تسنن این‌چنین القا کنند که مسأله، مسأله شیعه و سنی است؛ تا از این رهگذر، اهل‌سنت را از میدان نبرد حقیقی‌شان بر ضد دشمن مشترک بیرون کنند.

بارقه‌ها، ص ٣٨۴.

بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره محنت و مصیبت.
بی‌شک بازخوانی این گفتارها در زمانی‌که جهان اسلام غرق در مصیبت‌های گوناگون است، آموزنده و راهگشا خواهد بود.
«… بیایید ـ قبل از اینکه به گذشته بازگردیم و به اینکه چه انجام داده‌ایم بنگریم ـ از مسأله اول آغاز کنیم، یعنی احساسمان نسبت به بلا. پیش از هر چیز باید این احساسات را پاک کنیم، باید احساسمان نسبت به بلا را اصلاح کنیم و آن را به یک احساس اسلامی تبدیل کنیم که آکنده از غیرت نسبت به اسلام باشد، نه غیرت بر منافع شخصی. آکنده از غیرت نسبت به کیان اسلام باشد، نه مملو از غیرت نسبت به این وجود و آن وجود و آن وجود دیگر؛ زیرا ـ آن گاه که ما در بحبوحه یک امتحان سخت و دردناک هستیم ـ تا زمانی که این احساس را نپالاییم، تا زمانی که نتوانیم حداقل در نبرد تغییر این احساس و ایجاد یک احساس پاک نسبت به امتحان، پیروز شویم، اگر نتوانیم حداقل همین مقدار ناچیز از وجودمان را تغییر بدهیم، چگونه میخواهیم خودمان را به عنوان یک مجموعه، بسازیم؛ چگونه میخواهیم مسلمانان را به عنوان یک مجموعه بسازیم؟ بنابراین، نقطه آغاز سخن، این احساس است، این احساسی که انسان مبتلا نسبت به مصیبتش دارد. این احساس چگونه است؟
خیلی وقت‌ها مصیبت و بلایی به وجود می‌آید و این بلا احساسات مختلفی را می‌آفریند و اگرچه این بلا، یکسان است اما بسته به تفاوت سطح دریافت‌ها، اندیشه‌ها، روحیه‌ها و گرایش‌ها، درجات و سطوح این احساسات فرق می‌کند و حتماً این اختلافِ احساس به اختلاف موضعی که شخص مبتلا نسبت به این مصیبت اتخاذ می‌کند، منجر میشود؛ (یعنی) بسته به کیفیت و چگونگیِ احساس، موضعی متناسب با آن احساس گرفته می‌شود …»

بارقه‌ها، ص ۴۶٧.

بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره رویکرد کل‌گرا به زندگی امامان اهل بیت علیهم‌السلام:
«… رویکردی که می‌خواهم با شما از آن سخن گویم، رویکردی است که به‌جای دیدگاه جزءگرا، بر پایه دیدگاهی کل‌گرا به زندگی و تاریخ هریک از امامان علیهم‌السلام می‌پردازد. یعنی به امامان علیهم‌السلام همچون یک کل به‌هم‌پیوسته می‌نگرد و در مطالعه این کل، بر آن است تا نشانه‌های عمومی و هدف‌های مشترک و سبک و سیاق اصیل آن (کل به‌هم‌پیوسته) را آشکار سازد و پیوستگی مراحلش را فهم کند، سپس نقشی را بررسی کند که امامان علیهم‌السلام همگی در زندگی اسلامی ایفا کردهاند. با این سخن نمی‌خواهم بررسی زندگی امامان علیهم‌السلام را از دیدگاه جزءگرا، یعنی مطالعه جداگانه هر امام رد کنم؛ بلکه این بررسی جزءگرا نیز خود برای انجام بررسی همه‌نگر از امامان علیهم‌السلام به‌عنوان یک کل، بایسته است؛ چراکه ناگزیر باید در آغاز، امامان علیهم‌السلام را جداگانه به‌گونهای بررسی کنیم که گسترده‌ترین بُرد ممکن از زندگی هر یک را با همه نشانه‌ها و هدف‌ها و فعالیت‌های انبوهش دربر گیرد تا پس از آن بتوانیم همه را هم‌چون یک کل بررسی کنیم و نقش مشترک همه ایشان و نشانه‌ها و هدف‌ها و همبستگی را که این نقش مشترک حاکی از آن است، کشف و استنباط کنیم».

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص١٢٠.

بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره رویکرد کل‌گرا به زندگی امامان اهل بیت علیهم‌السلام:
«… در اینجا به پنداری‌ رایج نزد بسیاری‌ از مردم برمی‌خوریم که عادت دارند از امامان علیهم‌السلام به‌‌‌‌عنوان اشخاصی‌ صرفاً مظلوم یاد کنند که از مرکز رهبری‌ کنار زده شدند و امت هم این برکنارشدن را پذیرا شد و بدین سبب ایشان گونه‌‌‌گونه فشار و محرومیت را به خود دیدند. این مردم معتقدند نقش امامان علیهم‌السلام در زندگی‌شان به سبب کنار زده شدن از عرصه حکومت، بیشتر نقشی‌ سلبی‌ بوده و حالِ ایشان حال مالکی‌ بوده که مِلکش را غصب کرده‌‌اند و دیگر امیدی‌ به پس گرفتن آن ندارد.
این تفکر ـ افزون بر نادرستی‌ نظری‌ ـ از سویه عملی‌ نیز نادرست است؛ چراکه این تفکر سبب می‌شود که انسان، کناره‌‌گیری‌، انزوا و موضع سلبی‌ را در برابر مشکلات امت و عرصه‌‌های‌ رهبری‌ بپسندد. از این‌‌رو من معتقدم از ضرورت‌‌های‌ اسلامی‌ کنونی‌ ما این است که نادرستی‌ این تفکر را ثابت کنیم و زندگی‌ امامان علیهم‌السلام را بر پایه دیدگاهی‌ کل‌گرا بررسی‌ کنیم تا نشان دهیم ایشان در طول یک خط در راستای‌ رسالت خود عملکردی‌ ایجابی‌ داشته‌‌اند و روشن سازیم که ایشان در پاسداری‌ از رسالت و عقیده، نقش فعالانه و مشترکی‌ را ایفا کرده‌‌اند.»

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص١٢٣.

«… بر این اساس ما اذعان داریم که یک انقلاب حقیقی، هیچ‌گاه از وحی و نبوت و گستره آن دو در زندگی انسان، جدا نیست. چنان‌که نبوت و رسالت الهی، هیچ‌گاه از انقلاب اجتماعی علیه بهره‌‏کشی و رفاه‌‏طلبی و سرکشی جدا نیست».

اسلام راهبر زندگی، ص١٧٩.