آیتالله محمدعلی تسخیری، رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، در گفتوگو با ماهنامه شاهد یاران از جامعیت استاد خود آیتالله شهید سید محمدباقر صدر میگوید.
آیتالله تسخیری از آن جمله شاگردان شهید صدر است که فراوان از اندیشههای استاد، به ویژه اندیشههای اقتصادی وی وام گرفته است. تقریبا در تمام سخنرانیهای او در اجلاسهای داخلی و خارجی میتوان جلوه هائی از طرحهائی اصلاحی شهید صدر را مشاهده کرد. وی همچنین در احیای یاد و اندیشه استاد سعی بلیغ داشته است و نمونه بارز آن برگزاری کنگره بینالمللی شهید صدر در زمستان ١٣٧٩ با حضور جمع کثیری از اندیشمندان خارجی و داخلی است. جناب تسخیری در این گفتوگو، بازگوی خاطراتی شد که برخی از آنها را برای نخستین بار میگفت.
از نحوه آشنایی خود با شهید صدر چه خاطراتی دارید؟
آشنایی ما با مرحوم آقای صدر در مقطع ورود ما به درس خارج در نجف اشرف بود که ایشان در مسجد کوچکی در نجف، عده ای از فضلای خوب را تربیت میکردند، هم اصول میگفتند و همه فقه، ما الحمدلله یک بخش خوبی از دروس فقهی و دروس اصولی را نزد مرحوم استاد خواندیم و وقتی که به ایران تبعید شدیم، بقیه دروس اصلو را بین خودمان به شیوه مرحوم صدر مباحثه میکردیم؛ تا وقتی که یک دوره کامل اصول ایشان را فرا گرفتیم و انصافا خیلی هم از بحثهای اصول فقه ایشان استفاده کردیم. البته از کتابهای فکری ایشان هم در کنار تحصیل و تدریس فقه و اصول بهرههای زیادی بردیم. در همان اثنا کتاب اقتصادنا را برای طلبهها تدریس میکردم و شاید پنج شش دوره، این کتاب و فلسفتنا را درس دادم. به هر حال از نوشتها و مجالس ایشان تغذیه علمی جالبی داشتیم و میتوانم عرض کنم که بخش زیادی از مسیر فکری و روحی و شناخت ما از اسلام را ایشان موجب شدند. من احساس میکنم تا حالا هر چه نوشتهام ؛ متأثر از تفکر ایشان ودارای صبغه ای از اندیشههای استاد شهید است.
درس ایشان در مقابل دروس فحول دیگر حوزه نجف که از نظر سنی از ایشان بالاتر و از لحاظ زمان آغاز تدریس بر ایشان مقدم بودند، چه مزایایی داشت که شما و دیگران را جذب کرد؟
مرحوم شهید هم در درسهای فقهی و اصولی و هم در سخنرانیهای عمومی و کتابهایشان، امتیازات جالبی داشتند که من حیث المجموع، ویژگی خاصی به ایشان میداد. ایشان به تمام معنای کلمه ایدئولوگ بود، یعنی وقتی مسئله ای را بررسی میکرد، به نظریه عام آن و ایدئولوژی جامع آن فکر میکرد و حتی هنگامی که در مسئله ای فقهی، در باره فرعی بحث میکرد، به عمومات فوقانی آن مسئله فرعی توجه میکرد و سلسله مراتب را به ترتیب میپیمود تا جان تئوری را که حاکم بر این مسئله فرعی و سایر امور فرعی است، به دست آورد. این روش را در اصول هم ایشان، تجدید نظر اساسی انجام داد. در کتاب اقتصادنا وقتی که میخواهد تئوری اقتصاد اسلامی و مکتب اقتصادی را به دست آورد، جزئیات منسجم را در کنار مفاهیم و برداشتهای اسلام گرد میآورد و از مجموع اینها یک خط مکتبی و مذهبی را به دست میآورد. این مسئله را به وضوح در بحثهای اقتصادی، قرآنی و منطقی خود به کار میگیرد. به نظر من یکی از ویژگیهای مهم ایشان این است که نظریه پرداز زبردستی بود. دیگر ویژگی ایشان عمقشان بود. ایشان تعمق زیادی در ادله و ترابط بین ادله به دست میآورد و تأمل زیادی را مبذول میکرد. یکی از نکاتی که میتوان به این دو ضمیمه کرد، دید اجتماعی آن بزرگوار بود.دید اجتماعی برای ایشان، سازنده نتیجه است و یکی از انتقاداتی که به برخی از ادله فقهای بزرگ داشت این بود که اینها ملاحظه نمیکنند که اسلام برای همه جوامع آمده است. این طور نیست که این آیین برای یک فرد گوشه گیر بیکار آمده باشد که هر چه از محتملات در ذهنش میآید، به جا بیاورد و این نوع استدلال با یک دید و برداشت فردی سازگار است، ولی اگر ما آن دید جهانی و دید باز اجتماعی را در نظر بگیریم، نباید به این نوع استدلال بپردازیم. بعد اجتماعی، ویژگی دیگری از مرحوم آقای صدر بود که به همراه نکته بینی و نکته سنجی، به ایشان مقام خاصی میداد. فکرشان ویژگی عمیقی داشت و تفکرشان سازنده بود و لذا به همین ویژگی ها، شاگردان مرحوم آقای صدر، ساخته میشدند. مرحوم آقای صدر نه تنها به شاگردان اطلاعات میداد، بلکه این اطلاعات، سازنده شخصیت شاگرد بود و در تمام مسیر فکرش، با او باقی میماند.
درس مرحوم آقای صدر چقدر در نجف رونق داشت؟ آیا شما جزو اولین گروهی بودید که از ایشان درس گرفتید؟
خیر، قبل از ما گروه دیگری بودند که در میان آنها آقای سید نورالدین اشکوری، آقای سید کاظم حائری، آقای سید محمود هاشمی شاهرودی، آقای سید محمدباقر حکیم، آقای عرفانیان و عده دیگری هم بودند. ما تقریبا نسل دوم شاگردان آقای صدر بودیم.
این درس چقدر رونق داشت؟
در آغاز، در آن مسجد، شاید هشتاد تا صد نفر بودیم، ولی وقتی که به مسجد مرحوم شیخ طوسی که از مساجد بزرگ نجف است، منتقل شدیم، تعداد شاگردان زیاد شد و فضلای بیشتری ملحق شدند.
شواهد نشان میدهند که ایشان با اندیشمندان و مراکز اسلامی به ویژه اهل سنت، ارتباطات خوبی داشتند و این هم یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان به عنوان یک مرجع تقلید بود. به نظر شما چه عاملی موجب شده بود که اولا ایشان این قدر راحت با آنها ارتباط داشته باشند و ثانیا از تعاملات ایشان با مراکز علمی و فرهنگی خارج از عراق، اعم از شیعه و سنی چه خاطره ای دارید؟
دید وسیع و جهانی مرحوم آقای صدر، تأمل اجتماعی و شناخت آینده امت اسلامی و طراحی برای این آینده، ایشان را وادار میکرد که با متفکرین جهان اسلام رابطه برقرار کند. او طبق طراحی خود، زمینههای برپایی جامعه اسلامی نمونه را فراهم میکرد و معتقد بود اولا زیربنای فلسفی و اعتقادی این جامعه اسلامی باید به طور جامع وشامل تأمین شود. ایشان معتقد بود که اگر بناست نظام اسلامی برپا شود، باید زمینههای آن را فراهم کرد و بر این اساس، با نوشتن، «فلسفتنا» این زمینه اعتقادی را فراهم کرد و بدیهی است که وقتی زمینههای اعتقادی، محکم و صحیح پایه ریزی شوند؛ برداشتها و مفاهیم اسلام بر اساس آن، درست تنظیم میشوند و پس از آن، مرحله ساختن عواطف و احساسات پیش میآید و رهبران جامعه باید این احساسات را بر اساس آن زیربنای اعتقادی و مفهومی، تربیت کنند، یعنی برداشتهای اسلام از زندگی، مفهوم تقوا، مفهوم شرافت و امثالهم باید تبیین شوند. پس از ساختن عواطف، رفتار به طور طبیعی ساخته میشود، زیرا رفتار انسانها محصول اراده آنهاست و در اراده انسان، شوق و احساسات قوی، کاملا مؤثرند و احساسات هم هنگامی که از عقیده برخاسته باشد، شخصیت و مسیر زندگی انسان کلا ساخته میشود. ایشان برای بنای چنین جامعه ای «فلسفتنا» را و سپس «اقتصادنا» را برای تنظیم مکتب اقتصادی اسلامی و شناخت این مکتب، نوشت و بنا داشت و پس از آن، کتاب «مجتعمنا» را بنویسد و روابط اجتماعی را تبیین کند، ولی دشمن مهلت نداد و منقول است که ایشان در این اواخر فرموده بودند، «تالیف کتاب مجتمعنا را به دیگران موکول کردیم.» پس ملاحظه میکنید که ایشان امید داشت که بتواند در بیداری اسلامی اثر بگذارد. ایشان در تبیین جایگاه بسیاری از نهادها و مؤسسات اجتماعی دنیای امروز تلاش با ارزشی کرد. به یاد دارم در جریان یکی از سفرهای تبلیغیم به کویت، جمعی از تجار کویتی اعلام کردند که تصمیم دارند یک بانک اسلامی تأسیس کنند و از من خواستند درخواست آنها مبنی بر ارائه طرح یک بانک اسلامی توسط آقای صدر را به ایشان ابلاغ کنم. ایشان به سرعت این طرح را نوشت. در مقطعی که این طرح ارائه شد، ما در کویت بودیم و به چاپ آن کمک میکردیم.
یعنی این طرح بانک غیر ربوی که ایشان نوشته اند، معلول این درخواست بود؟
بله، برای تاسیس همان بانک در کویت نوشته شد و جالب اینجاست که قبل از این، طرح بانک اسلامی در جهان اسلام نبود.
پژوهشی هم نبود.
نه پژوهشی بود و نه تجربه علمی. طرح بسیار ساده ای بود که مهندسی مصری آن را از عمان گرفته بود و در دهی در مصر به نام «بیت خمر» آزمایش کرد که خیلی هم موفق نبود، ولی بعد از طرح آقای صدر و پژوهشهای اقتصادی، امروز ما شاهد 168 بانک اسلامی در دنیا هستیم که چرخش پولی آنها به سطح چهارصد میلیارد دلار در سال میرسد و شاهد رسیدن به طرحهای پخته تری هستیم. به نظر من طرح بانکداری اسلامی بدون ربا در ایران، تا حد زیادی از آقای صدر گرفته شده است و با آنکه این حرکت در مجموعه تفکرات آقای صدر، حرکتی جزئی بود، ولی بسیار در سطح بانکداری اسلامی بدون ربا، پربرکت بود، پس نتیجه میگیریم هنگامی که ایشان به فکر جامعه اسلامی بود، به طور طبیعی با متفکران عالم ارتباط داشت و یادم هست پس از دریافت کتابهای آقای صدر: «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و «الاسس المنطقیه» که در آنجا نظریه منطقی بسیار پیشرفته ای مطرح شده است، یکی از متفکران و فیلسوفان بزرگ و معروف مصری میگفت، «من سه ستاره بزرگ آسمان تفکر اسلامی را یافتهام که یکی از آنها سید محمدباقر صدر است.» و تشکر کرد. یک روز من با استاد روژه کار ودی که یک متفکر بزرگ مارکسیستی بود و اتفاقا مرحوم آقای صدر در یکی از کتابهایش با او مناقشه کرده بود، صحبت کردم و گفتم، «مارکسیستها مدعی هستند که مرحوم آقای صدر مارکسیست را خوب نفهمیده بود. شما نظرتان چیست؟» ایشان به من گفت که، «اتفاقا یکی از معدود کسانی که در جهان اسلام، عمق مارکسیسم را درک کرده اند، مرحوم آقای صدر بود.» گمان میکنم آقای صدر با متفکرین جهان اسلام ارتباطاتی داشت و نامههایی بین آنها رد و بدل میشد. این نکته را هم اضافه میکنم که وقتی مرحوم امام قدس سره، انقلاب اسلامی را به ثمر رساندند و حکومت اسلامی را بر پا کردند، مرحوم آقای صدر احساس کرد کل امیدهایش در اینجا محقق شده است. ایشان واقعا پس از این رویداد، از خود بی خود شد و نامه ای خدمت حضرت امام (ره) نوشت که ما و مرجعیت ما در خدمت شما قرار دارد و از تمام شاگردان و پیروانش خواست که در خط امام ذوب شوند و در کلا در خدمت این حرکت باشند، همچنان که خود امام در خط اسلام ذوب شده است.
بعد از رحلت مرحوم آیتالله العظمی حکیم، مراجع بزرگی در نجف بودند که بعضا از اساتید مرحوم صدر هم بودند. چه شد که ایشان به رغم احترامی که برای اساتیدشان قائل بودند به عرصه مرجعیت وارد شدند؟ آیا احساس میکردند آن مرجعیت رشیدی که میگفتند، وجود ندارد یا میخواستند به مرجعیت موجود کمک کنند یا اساسا طرح نوئی برای مرجعیت داشتند و احساس میکردند وضعیت کنونی جوابگوی دنیای تشیع نیست؟
مرحوم آقای صدر پس از فوت آقای حکیم، مرجعیت آیتالله العظمی آقای خوئی را تأیید کرد و مطمئن بود که خیر الموجودین در آن زمان، مرجعیت ایشان است. پس از پیشرفت کار، احساس کرد موج بیداری عظیمی به وجود آمده است که البته خودش و آثارش و حزبی که زیر نظر ایشان تشکیل شد، یعنی همان حزب الدعوه، تأثیر زیادی در ایجاد این موج داشت. ایشان احساس کرد که عده زیادی از جوانان مایلندایشان را به مرجعیت برسانند و احساس ضرورت کردند و پس از تأملات زیادی، این مسئله را پذیرفتند تا مقدمات مرجعیت درست شود و اصلاحات مورد نظر خود را انجام دهند. یکی از ویژگیهای ایشان تجدید نظر در ساختار مرجعیت است از طریق طرح مرجعیت رشیده ، بدین معنا که میخواست مرجعیت را بنیادین کند، یعنی این طور فردی نباشد. نهادینه کردن مرجعیت یعنی به جای اینکه یک فرد، خودش را تربیت کند و به کمال برسد و بعد مرجع شود و یک سال و دو سال مرجع باشد و به رحمت خدا برود و دوباره کار از صفر شروع شود، مرجعیت نهادینه شود و بر اساس این مرجعیت نهادینه شده، خدمت بیشتری به رهبریت جامعه بشود. ایشان برای تحقق این طرح وارد عمل شد و تا حد زیادی هم موفق بود که متأسفانه دشمن مهلت نداد.
طرح مرجعیت آقای صدر چه در داخل و چه در خارج عراق، چقدر مورد استقبال قرار گرفت؟
به اعتقاد من در داخل عراق، مرجعیت مرحوم آقای خوئی بود و آینده بیشتری برای ایشان پیش بینی میشد و میتوانست به مراحل بالایی برسد، ولی به نظرم آقای صدر در زمینه تفکر اسلامی، اثرات عظیم تر و بیشتری از مرجعیتش باقی گذاشت. دکتر احمد محمد علی به من میگفت وقتی که کتاب «اقتصادنا» ی مرحوم شهید صدر منتشر شد، در تفکر اسلامی انقلابی به وجود آمد. ایشان طراح و مجدد بود و اقتصادی مکتب اسلام مطرح و روشی را طی کرد و در کتابش فرمود که این روش اجتهادی است از من مایلیم که دیگران این راه را طی کنند و شاید به نتایجی بهتر و کامل تر و حتی غیر از این برسند و مایل بود در این زمینه بابی باز شود، ولی من طبق مطالعاتم در تفکر اقتصاد اسلامی، به رغم توسعه ای که در این تفکرات به وجود آمده است، کتابی یا اثری ندیدهام که در این زمینه نظریه بهتری را ارائه کرده باشد. بحثهای اقتصادی جنبی بوده و در زمینه هایی، مسائلی مطرح شده اند، ولی ارائه یک طرح جدید ی، با این روشی که ایشان طرح کرد، در خلال مطالعاتم و با آنکه اطلاع نسبتا وسیعی از تفکر شیعه و تفکر سنی دارم، چیز جدیدی ندیدهام.
از روابط شخصی خودتان با آقای صدر و اموری که ایشان به شما محول کردند، خاطراتی را نقل کنید.
ارتباط شخصی من با ایشان در حد عشق بود. مرحوم آقای صدر، تمام مسیر تکاملی ما را اعم از فکری و عملی میساخت. زهد ایشان و ارشادات ایشان، تأثیرات زیادی در عمق و روح ما به جا گذاشت. طرحهایی راهم به ما سپرد که ما در مقابل لطف ایشان، ارزشش را نداشتیم. مثلا یک روز به به من و برادری دیگر دستور داد که بیایند یک تفسیر جامع جیبی بر اساس دیدگاه اهل بیت و بر اساس یک دید اجتماعی، برای قرآن کریم بنویسید که هم جیبی باشد، یعنی قابل حمل باشد و هم کسی که آن را میخواند، دید جامع اجتماعی اسلامی را به دست بیاورد. از آن زمان شروع کردم، ولی متأسفانه به علت کم کاری و مشغلههای زیادی که خصوصا بعد از انقلاب داشتم و مسئولیتهایی که به من سپردند، نتوانستم کار را به خاتمه برسانم، گو اینکه تقریبا به جزو بیست و پنجم رسیدهام و امیدوارم خداوند یاری بفرماید که پنج جزو باقیمانده را هم تکمیل و به روح پاک مرحوم شهید تقدیم کنم. طرحهای کوچک تر دیگری هم به ما دادند که انجام دادیم، اما مهم ترین طرحی که به ما سپردند، همین بود که عرض کردم. البته مأموریتهای تبلیغی به ما میدادند. مأموریتی به قطیف عربستان برای چند سال، مأموریتی برای لندن که انجام نگرفت و مأموریتهای دیگری هم بود که موفق نشدیم.
از اخلاق علمی ایشان چه نکات بارزی را به خاطر دارید؟
مسائل و خاطرات فراوانی از شهید صدر وجود دارند که فرصت بیان همه آنها نیست و فقط به پاره ای از آنها اکتفا میکنم. شهید صدر عادت داشتند در مسیر خانه و مسجدی که در آن درس میگفتند، مباحث آن روز و نیز چگونگی عرضه و بیان آن را در ذهن خود مرور میکردند ؛ به همین جهت گاهی میآمدند از جلوی در مسجد عبور میکردند و دور دیگری میزدند و بعد وارد مسجد میشدند. معلوم میشد که هنوز مطلب را به طور کامل مرور نکرده اند. برخی از دوستان که با ایشان بودند تعریف میکردند که گاهی این طرف و آن طرف را نگاه میکردیم و شهید صدر اعتراض میکردند که چرا قدر لحظاتی را که در هنگام راه رفتن در اختیار شماست نمیدانید؟ از این فرصت برای حل یک معضل اجتماعی، فکری و یا فقهی استفاده کنید. نکته دیگر اینکه شهید صدر به هیچ شاگردی حتی اگر سئوال نا مناسبی میپرسید، تندی نمیکرد و فقط اگر میدید اشکال وارد نیست، درس خود را ادامه میداد. من در دوره ای که شاگرد ایشان بودم، هرگز تندی یا برخورد توهین آمیزی از ایشان ندیدم و این حاکی از روحیه والای ایشان بود. نکته دیگر زندگی ساده ایشان بود. تا آخر عمر با آنکه پیوسته امکانش برای ایشان فراهم بود که خانه بخرند، ولی پیوسته اجاره نشین بودند. در مورد تربیت فرزندان نیز شیوههای جالبی داشتند، از جمله به همسرشان گفته بودند که اگر من یک وقت با بچهها تندی کردم، شمابا آنها رئوف باشید. شهیدصدر اهل برنامه ریزی بود، چه در فکرش، چه در رفتار سیاسی و اجتماعیش و چه در رفتار فردی با خانواده.
پس از بازگشت به ایران، رابطه خود را با ایشان چگونه ادامه دادید؟
از راه مکاتبه و از راه مباحثه درسهای ایشان، از راه تواصل و داشتن تماس نزدیک با همه شاگردان ایشان. ارتباط روحی و فکری ما با آقای صدر ادامه داشت و الحمدلله آن فتره برای ما فتره سازندگی شخصیتمان به حساب میآید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که دوران فشار و حصر رژیم بعث بر ایشان آغاز شد، آیا شما تلاشی برای تسهیل وضعیتشان کردید؟ آیا با ایشان تماسی داشتید؟
نه، من نتوانستم با ایشان تماس برقرار کنم. فقط مکاتبه داشتیم و از ایشان نامههایی دریافت میکردم که برایم تقویت روحی و بسیار روح بخش بود، اما پس از آمدن، تماس مستقیم با ایشان نداشتیم.
اینک شخصیت فکری و معنوی خود را تا چه حد مرهون آموزههای شهید صدر میدانید؟
کل شخصیت و کل مسیر فکریم، به مقدار دریافتم، از روح و فکر بزرگ ایشان متأثر است و احساس میکنم هر چه تولید کردهام، اگر چیز صالحی باشد و هر مسیری که طی وهر خدمتی که به انقلاب اسلامی و به اهداف بزرگ مرحوم حضرت امام (ره) کردهام و حتی مسیرم در ارتباط با مرحوم آیتالله مطهری و مسیرهای درسی و شخصی و فکری، همگی متأثر از هدایتها و ارشادهای ایشان بوده است.
در مقامی که هستید، چقدر برای اشاعه افکار شهید صدر تلاش کردهاید؟
به مقدار توانم سعی کردهام اولاً در ارتباط با فعالیتهای سیاسی، خط سیاسی ایشان را دنبال و منویات سیاسی ایشان را محقق کنم. حرکت در خط انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را مرهون هدایتهای ایشان میدانم. تفکر ایشان را در محافل بین المللی و خصوصا در مجمع جهانی فقه اسلامی مکررا مطرح کردهام، به طوری که بعضی میگفتند مگر شما چیزی ندارید؟ اما من معتقدم خط سالم و سازنده، همین خط است. همچنین سعی کردم اجلاس بزرگی با حضور متفکرین جهانی از جمله همین آقای احمد محمدعلی، رئیس بانک اسلامی و متفکرین دیگر بر پا شود و آن نحوی که دیگران آقای صدر را فراموش کردند، ما سعی کردیم این کنفرانس یادآور این شخصیت باشد و کنفرانس بسیار جالبی بود و کتابهای ایشان احیا و مقالههای زیادی در این زمینه نوشته شد و موجی فکری به وجود آمد، ولی وقتی که مسئولتیهای دیگر بر عهدهام قرار گرفتند، نتوانستم آن کنفرانس را دنبال کنم. من معتقدم کل حرکت اسلامی در عراق، انعکاسی از شخصیت آقای صدر است. منظورم آن حرکت اصیل است و نه حرکت غوغایی و شلوغی و بی برنامه. حرکت با برنامه اسلامی و منطقی بیداری اسلامی در جهان اسلام، تا حد زیادی معلول افکار ایشان است. من نمیخواهم نقش دیگران را نفی کنم. امام رهبر بیداری اسلام در جهان هستند و هنر بزرگشان هدایت حرکت اسلامی به سوی افقهای منوری بود که آقای صدر در تبیین آنها نقش بزرگی داشت.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره ١٨