کتاب نظریه حق الطاعه بهقلم رضا اسلامی به بررسی این نظریۀ شهید سید محمدباقر صدر و ادله عقلی آن میپردازد و ضمن بررسی اشکالهای وارد به آن به آنها پاسخ میگوید.
در این اثر نخست به جایگاه نظریه حق الطاعه در علم اصول فقه و علم کلام اشاره شده و آنگاه تبیین این نظریه از دیدگاه شهید صدر و برخی دیگر از فقیهان شیعه بیان شده است.
رضا اسلامی در مقدمه کتاب نظریه حق الطاعه میگوید:
بخشی از علم را نظریهها تشکیل میدهند. نظریهها دیدگاههای کلان و فراگیری هستند که با در اختیار داشتن فرازهای حساس و جایگاههای مهم علم، بخشهای دیگر آن را تحتتأثیر قرار میدهند. یکی از ویژگیهای اندیشهورزی فقهی و اصولی معاصر، رفتن بهسمت افزایش و گسترش نظریهها و برداشتن گامهایی سنگین و آهنگین در این مسیر است. یکی از نظریههای قابل طرح، نظریه حق الطاعه است که در ادبیات معاصرِ اصولی، همراه با شکلدهی به نکتههایی فنی و زاویههایی تخصصی در اطراف آن، با قلم باطراوت و پرعمق شهید صدر به سامان رسیده است. در این کتاب به تبیین این نظریه پرداخته و سعی شده است اشکالات مطرحشده نسبت به آن مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
فصول کتاب نظریه حق الطاعه عبارتاند از:
جایگاه نظریۀ حق الطاعه در اصول و کلام؛ تاریخ برائت عقلی؛ ادلۀ برائت عقلی؛ ادلۀ احتیاط عقلی؛ بررسی اشکالهای وارد بر مسلک حق الطاعه.
ازآنجاکه شهید صدر نظریه حق الطاعه را در برابر و در رد مسلک برائت عقلی مطرح کرده، نویسنده کتاب نظریه حق الطاعه نیز در فصل دوم این کتاب به تبیین این مسلک و تاریخ آن پرداخته است. او خود دراینباره مینویسد:
پرداختن به ریشههای تاریخی بحث برائت عقلی و سیر تطور و تکامل بحث، کاری بس ارزشمند است که علاوهبر آشنایی طلاب با برخی متون و منابع اساسی این علم و میزان تأثیر و تأثر اصولیان از یکدیگر، راه را برای شناخت قول حق هموار میکند.
ازاینرو نویسنده کوشیده در این بخش ارجاعات و منابع این بحث را به تفصیل بیان کند که این کار برای پژوهشگران این موضوع امری مغتنم و پرفایده است.
رضا اسلامی در فصل پایانی کتاب نظریه حق الطاعه به نقد و بررسی چهارده اشکال وارد شده به نظریه حق الطاعه میپردازد که در خلال مطالعه و بررسی این اشکالها و پاسخها نکتههای فنی بسیاری به چشم میآید و در نهایت عمق و انسجام تفکر اصولی شهید صدر آشکار میشود. این بخش بهتنهایی نزدیک به نیمی از حجم کتاب را به خود اختصاص داده است.
حجتالاسلاموالمسلمین رضا اسلامی در کتاب نظریه حق الطاعه از ابعاد گوناگون به این نظریه نگریسته و مباحث اصولی مرتبط با آن را تشریح كرده است. وی پس از بررسی اشکالات وارد بر این نظریه، در جمعبندی و نتیجهگیری چنین نوشته است:
از بررسی اشکالهای وارد بر نظریه حق الطاعه میتوان دریافت که منشأ به خطا افتادن مشهور در انحراف از یک حکم بدیهی عقلی بهطور عمده یکی از موارد زیر است:
١. عدم تفکیک میان مولویت خداوند متعال که ذاتی و غیرمجعول و غیرمحدود است و مولویتهای عرفی که همواره مجعول و از نظر سعه و ضینق، تابع جعل جاعل است؛
٢. عدم تفکیک میان مولویت تکوینی و تشریعی؛
٣. تفکیک میان مولویت تشریعی و حق الطاعه؛
۴. استبعاد در مخفی ماندن یک حکم بدیهی از مشهور اصولیان و فقها؛
۵. خلط میان برائت عقلی با برائت شرعیِ مدلولِ به دلیل عقلی؛
۶. تفاوت نگذاردن میان احکام عقلی و احکام عقلایی؛
٧. توهم ارشادی بودن ادلۀ برائت شرعی؛
٨. توهم عدم امکان مخالفت اصل ثانوی شرعی با اصل اولی عقلی؛
٩. انکار حسن و قبح عقلی یا تفسیر خاصی از آن؛
١٠. تفاوت نگذاشتن میان حکم عقل به وجوب احتیاط و حکم عقل به حسن احتیاط که یکی از قبل از ثبوت برائت شرعی است و دیگری بعد از ثبوت برائت شرعی.
کتاب نظریه حق الطاعه در ۴٠٠ صفحه رقعی از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به چاپ رسیده است.
برای خرید این کتاب از بخش فروشگاه، اینجا را کلیک کنید