نویسنده : سجادی، سیدابراهیم
منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی / شماره٧
قرن چهارده بستر رشد اندیشههای نوین و حرکتهای جدید در روش و بینش دانشوران ومصلحان جوامع اسلامی است.
احساس شدید فرهیختگان وعالمان اسلامی نسبت به بایستگی دگردیسی فرهنگی و اجتماعی، و زدودن غبار رکود و عقب ماندگی علمی و عملی از چهره امّت اسلامی، فروزش فرخنده ای بود که نمودهای آن بیش از هر دوره دیگر در قرن چهارده آشکار گردید.
آنچه در پرتو این احساس شکل گرفت، در دو منظر درخور مطالعه است:
الف. دگرگونی در فهم دینی و تفسیر مفاهیم اخلاقی و اعتقادی
ب. دگرگونی در ساختار تنظیم و شیوه ارائه دریافتها و معارف دینی به جامعه.
حرکت نخست، محتوایی و زیربنایی بوده و حرکت دوّم، صوری و ساختاری و درخدمت شتاب بخشیدن به دگرگونی محتوایی و هموارساختن مسیر آن. نگاه جدید و برداشت نو از معارف دینی ، خواه ناخواه نیازمند اتّخاذ زاویه ای جدید و شیوه ای نوین بود، چه این که روش ثابت و زاویه بسته نگاه، به طور معمول دستاوردهایی همسان و همانند را به همراه دارد. وآنان که نگران بسته ذهنی، وکم اندیشی، جزءنگری، سطح پیمایی و فقر فهم دینی جامعه بودند، همپای بررسی راههای عملی برای گشودن آفاق گسترده پویایی و پیشرفت در برابر چشمان نگران نسل خویش، به جستار شیوه هایی پرداختند که پاسخ گوی این نیاز باشد.
پرهیز از جزءنگری و ساده اندیشی، نگرشی جامع و چند بعدی را میطلبد. این آرمانی بود که در گستردگی و فراگیری تفسیر موضوعی میتوانست تحقق یابد.
بدین گونه تفسیر موضوعی بر شاخههای اندیشه پویندگی و اصلاح جویی و تکامل طلبی عالمان دین در قرن چهارده، جوانه زد و به ثمر نشست.
برخی براین باورند که نخستین نمودهای این روش جدید در (الأزهر) شکل گرفت، ولی آنچه تردید ندارد این است که در مجموع محافل وجوامع پیشرو اسلامی، فصل رویش فرا رسیده بود و زمینه برای رشد نگرش همه سویه و سیستمی به دین ومعارف آسمانی قرآن، هموار میشد واز این روی در یک فضای فرهنگی، بلکه در فضاهای مختلف، تفسیر موضوعی مورد توجه قرار گرفت و به رسمیت شناخته شد.
دو مبنا در بنیاد تفسیر موضوعی
درمیان مفسرانی که به تفسیر موضوعی اهتمام ورزیدهاند، دو مبنا دیده میشود: گروهی از مفسران از آغاز در پی عناوین و سرفصلهایی هستند که در متن قرآن مطرح شده و بایستی با تلاش مفسر، آیات مرتبط با آن دریک سوره و یا درکلّ قرآن شناسایی شود ومورد سنجش قرار گیرد. براساس این باور تعریفی که از تفسیرموضوعی صورت میگیرد این خواهد بود:[1]
(تفسیر موضوعی دانشی است که قضایای قرآنی را که هدف یکسانی دارند، به بحث میگیرد، از راه گردآوری آیات پراکنده و وابسته به آن قضایا و مطالعه آنها به گونه خاص و براساس شرایط معین، به قصد فهم معانی آیات و شناخت عناصر قضایا و پیوند بین آنها.)[2]
دسته دیگری از مفسران تفسیر موضوعی، بر این باورند که موضوع محوری را میتوان از مسائل عینی و نیازهای فکری و اجتماعی، خارج از متن قرآن برگرفت و در پهنه آیات وحی به بررسی شناختها و پیامهای قرآن، پرداخت:
(بررسی موضوعی عبارت است ازطرح مسأله ای ازمسائل اعتقادی، اجتماعی یا مسائل مربوط به هستی که در زندگی مطرح است وپرداختن به بررسی و ارزشیابی آن مسأله از دیدگاه قرآنی تا نقطه نظر و رهنمود قرآن در خصوص آن مسأله آشکار گردد.)
شهید صدر دو تعبیر در تعریف تفسیر موضوعی دارد که یکی ازآن دو، همسوست با مطلب مورد نظر. وی مینویسد:
(نظرخواهی از قرآن، درباره یافتههای بشری، بیانی از تفسیر موضوعی است.)[3]
این دو نگرش، در مواردی هم با یکدیگر ناهمخوانی داشتهاند، زیرا:
- در بینش نخست، موضوعات قرآنی از قبل معین ومحدود است و مفسر هم موضوع را از قرآن میگیرد وهم بررسی و ارزشیابی آن را در پرتو قرآن انجام میدهد. ولی درنگاه دوم، قرآن ناظر بر مسائل فکری زندگی است و برای هر مسأله ای رهنمودی دارد وبراین اساس، پا به پای تجربههای بشری به بازدهی و رهنمائیهایش ادامه میدهد و میتواند تا بی نهایت اظهار نظر کند.[4]
- گروه نخست مباحثی چون تفسیر قرآن به قرآن و بحث جامع درباره ناسخ و منسوخهای قرآن و یا بررسی مجازات قرآن را تفسیر موضوعی میداند.[5] ولی گروه دوم این مباحث را پژوهشهای تفسیر یا قرآنی میشمارند، امّا نام تفسیر موضوعی بدان نمیدهند.[6]
پیشینه تفسیر موضوعی
هرچند تفسیر موضوعی در قرن چهارده به شکوفایی رسید و آوازه یافت، ولی میتوان ریشههای آن را در تفسیر معصومین(ع) ردیابی کرد.
پی جویی ریشههای این نگرش تفسیری، میتواند در اعتبار آن بیفزاید وبه آن پشتوانه شرعی و حجیت ببخشد.
گروهی از قرآن پژوهان، با استفاده از مفهوم کلمه (مثانی) در آیه 23 سوره زمر (الله نزل احسن الحدیث کتاباً متشابها مثانی) استفاده کردهاند که: مثانی صفت قرآن است، یعنی بعضی از آیات قرآن بر بعض دیگر نظاره گرند و پاره ای پاره دیگر را روشن میکنند.[7]
بنابراین، تفسیر موضوعی که اساس آن بر جمع بین آیات و نتیجهگیری ازآنهاست، تأیید قرآنی دارد. پیامبر(ص) میفرماید:
(القرآن یفسر بعضه بعضاً.)[8]
پاره ای از قرآن، بخش دیگر آن را تفسیر میکند.
حضرت علی(ع) فرموده است:
(ینطق بعضه ببعض.)[9]
بعضی از آیات قرآن، در پرتو برخی دیگر از آیات لب میگشایند و سخن میگویند.
پیامبر اکرم(ص) در کار تفسیر آیات، عملاً از نگرش موضوعی بهره جسته برخی آیات را در تبیین معنای برخی دیگر از آیات به کار گرفته است.[10]
چنانکه علی(ع) نیز در ثابت کردن این واقعیت خارجی که ممکن است فرزندی شش ماهه تولد یابد، ازکنار هم نهادن آیات و تفسیرموضوعی بهره جسته است.[11]
شهید صدر مینویسد:
«شاید این پرسش مطرح شود که دست یافتن به دیدگاههای زیربنایی و تئوریهای اساسی قرآن چه ضرورتی دارد! در صورتی که میبینیم خود پیامبر(ص) این دیدگاهها را به صورت یک سلسله تئوریهای مشخص و کلی ابراز نکرده است.
حقیقت این است که پیامبر(ص) نظریات قرآن را ارائه میداد، ولی از راه برابرساختن و عملی کردن آنها درمیدان زندگی. وهر مسلمانی که درآن فضا قرار میگرفت، هرچند به گونه اجمال به آن نظریات پی میبرد.»[12]
دراین میان هستند کسانی که معتقدند برای نخستین بار عمروبن بحر جاحظ (م 255هـ) با این روش قرآن را تفسیر کرد و عناوینی چون: ( العذاب فی القرآن)، (الملائکة فی القرآن) و… را به بحث گذاشت.[13] و بعضی هم عقیده دارند که نخستین مفسیر تفسیر موضوعی قتادة بن دعامه (م: 118 هـ) است.
وبه طور کلی آنچه را که تحت عنوان تفسیر موضوعی در آثار قرآنپژوهان پیش از قرن چهارده نیز میتوان رد یابی کرد، در چهار نوع خلاصه میشود:
- تفسیر قرآن به قرآن که مفیدترین نوع تفسیر موضوعی است.
- تفسیر آیات الاحکام.
- تحقیقاتی که تحت عنوان (الاشباه والنّظائر فی القرآن) انجام یافته است، به گونه ای که یک واژه قرآنی در کلّ آیات، معنیشناسی میشود. نخستین مفسری که به این کار دست زد، مقاتل بن سلیمان (ت 150 هـ) است.
- جمع آوری آیات مربوط به یک موضوع ومطالعه آنها از قبیل آیات ناسخ و منسوخ و…[14]
کارعملی تفسیر موضوعی، یکی از مباحث نظری و تئوریهای بنیادی آن، ثابت کردن تناسب در قرآن است که تئوری یک موضوع بودن قرآن و نیز یگانگی موضوع در سوره ها برآن استوار است و علمای قرن 14 نیز رابطه مستحکم بین تفسیر موضوعی و دانش تناسب را مورد تأکید قرار داده اند.[15]
نخستین دانشمندی که از علم تناسب سخن گفت، شیخ ابوبکر نیشابوری (م 324هـ) است وفخررازی.
زمینههای توجه به تفسیر موضوعی
به هرحال، درقرن 14 روش تفسیری که صدها سال بدان توجه لازم نشده بود، مفسران را به خود خواند.
آنچه حوزههای تفسیری را آماده ساخت که به این روش روی آورند، عوامل و زمینههای چندی است که به برخی از آنها، که اهمیت بیش تری دارند، اشاره خواهیم داشت.
1. سبک ویژه قرآن در بیان تدریجی معارف
گروهی از مفسران وکارشناسان مباحث قرآنی براین نکته اصرار دارند که قرآن هر موضوعی را به گونه پراکنده و در سورههای گوناگون و درهرجا، بعدی از ابعاد آن موضوع را بیان کرده است وهر موضوعی تنها با جمع آوری وجمع بندی تمام آیات مربوط به آن، به گونه کامل، درخور شناخت است.[16] واین نگاه جامع وجمع بندی آیات در زمینه یک موضوع قرآنی، خود شکلی از تفسیرموضوعی است.
2. رشد علوم بشری
اگر چنین سبک تفسیری درگذشته به گونه لازم رشد نیافته است، یکی از سببهای آن نبود تخصصهای لازم برای شکافتن مسائل علمی واجتماعی قرآن است… وبا فراهم شدن این مهارتها، کار تفسیرموضوعی رونق گرفت وحقایقی از قرآن به دست آمد که بر ذهن متفکران پیشین (به دلیل دراختیار نداشتن راههای جدید) نگذشته بود.
3. تلاش برای نمایاندن دیدگاههای علمی ـ اجتماعی اسلام
برخی محققان مسأله روآوری به تفسیر موضوعی را نتیجه اهتمام مصلحان به رویارویی با فرهنگ مهاجم استعمار دانسته ومی گویند:
(این تهاجم دانشمندان دینی را بر آن داشت که دیدگاههای علمی واجتماعی اسلام را درمتون دینی به مطالعه گرفته و مسأله همخوانی دیدگاههای قرآن را با تمدّن وعلم، به اثبات رسانند و رهنمودها و دیدگاههای اسلامی ـ قرآنی را برای حلّ مشکلات زندگی در عصر حاضر، آشکار سازند.)[17]
4. ردّ اتّهام مستشرقان
گروهی از خاورشناسان قرآن را دربردارنده مطالب پراکنده و بدون یگانگی در موضوع و نظم و پیوند دانسته اند.[18] در برابر چنین اتهامی دانشمندان مسلمان در صدد برآمدند که تفسیر قرآن را به گونه موضوعی مورد بررسی قرار دهند.[19]
5. پیشرفت تکنیک و امکانات تحقیق
برآورده ساختن پیش نیازهای علمی و مطالعات تفسیرموضوعی نیاز به معجمهای دقیق و جامعی دارد که بتوان هرآیه را به آسانی در ارتباط با آیات دیگر مورد مطالعه قرار داد واین ابزار و زمینه ها در قرون اخیر بیش از گذشته فراهم آمده بود.[20]
سه تصویر از پیوستگی مفاهیم قرآنی
اندیشه نظام دار بودن معارف قرآن، یکی از پایههای قدیم تحقیق موضوعی در تفسیر را شکل داده است. هنگامی که مجموعه آرای قرآنپژوهان را در زمینه پیوستگی معارف قرآن مورد مطالعه قرار دهیم، سه نظریه اصلی رخ مینماید که هریک در درون، آرای بسیاری راجای داده است.
سه نظریه اصلی عبارتند از:
- نظریه ارتباط سیستمی مفاهیم قرآن.
- نظریه یگانگی موضوعی هر سوره.
- ارتباط و همسویی بیانهای گسسته قرآن درباره یک موضوع.
دیدگاه نخست
این باور که مجموع معارف قرآن، دارای ساختار منسجم و ارتباط و نظم منطقی است، دقتها و ژرفکاویهایی را سبب گردیده که در سه دیدگاه خلاصه میشود:
الف. بیان اجمالی سرفصلها
بعضی کوشیدهاند که سرفصلهای اصلی موضوعات معارف قرآن را معرفی کنند. و با اشاره به این که تمام مباحث قرآن، جزء زیر مجموعه این فصلها قرار میگیرند و نیز به دلیل پیوند منطقی که بین این عنوانها وجود دارد، کل قرآن، دارای یک واحد سازمان یافته است.
علامه طباطبائی مینویسد:
(قرآن با وجود این که گستردگی معرفتی شگفت انگیزی دارد، بازگشت همه معارف و پیامهای فراوان و گونه گون آن از اخلاق گرفته تا احکام، عبادات، معاملات، مسائل سیاسی واجتماعی، وعد و وعید، قصه ها واندرزها، همه وهمه به چند اصل است که عبارتند از:
توحید، نبوت، معاد و شاخههای آنها و آنچه به هدایت بندگان و اصلاح دنیا وآخرت آنان نظر دارد.)[21]
هم ایشان درباره چگونگی پیوستگی توحید با اخلاق وکردار از نگاه قرآن مینویسد:
(توحید درمقام اعتقاد مثلاً، به صورت اثبات اسماء و صفات حسنای الهی و اعتقاد داشتن به آنها درمی آید و درمقام اخلاق، آدمی را متخلق به اخلاق شایسته ای چون: رضا، تسلیم، شجاعت، عفت، سخاوت و… و پاک شده از صفات پست میسازد و درمرحله عمل، وادار به اعمال صالح و پرهیز از حرامهای الهی میکند.)[22]
محمد عبده مطالب محوری و اصولی معارف قرآن را به امور زیر خلاصه میکند:
- توحید.
- بشارت به یکتاپرستان وهشدار به مخالفان آنان.
- عبادت که سبب زنده شدن و استواری توحید در دلهاست.
- بیان راهی که منتهی به نعمتهای دنیوی و اخروی میشود وچگونگی پیمودن آن.
- داستانهای مربوط به موافقان ومخالفان دین خدا به قصد اندرز و شناساندن سنتهای الهی درمورد بشر.[23]
برخی محققان بر این باورند:
(قرآن برای این جهان، آغاز و انجامی قائل است و تعیین مسیری، که ازآنها به توحید، معاد و رسالت تعبیر شده است وتمام معارف دین به همین سه بخش بر میگردد.)[24]
و گروهی براین باورند که مباحث قرآن به چهار دسته تقسیم میشود:
- توحید که غرض اساسی در قرآن را تشکیل میدهد.
- قصص و سرگذشت امّتها و پیامبران… به منظور آشکار شدن عظمت و قدرت الهی.
- تشریع قوانین فردی واجتماعی به قصد سامان دادن زندگی دنیوی انسانها و تضمین مصالح آنان.
- نظام اخلاقی قرآن که از دستاوردهای ایمان است و ضامن اجرای تشریع به شمار میآید.[25]
رشید رضا، وارد شرح بیش تری شده است و هدفهای ده گانه ای را برای معارف قرآن برشمرده است:
- پایههای دین (ایمان به خدا ومعاد وعمل صالح).
- پیامبر و وظائف پیامبری.
- ویژگیهای اسلام.
- اصلاح اجتماعی و سیاسی براساس مبانی ویژه.
- تکلیفها و وظیفههای فردی.
- نظام سیاسی اسلام.
- رهنمودها و نظام اقتصادی.
- جنگ وجهاد.
- حقوق انسانی، دینی و اجتماعی زن.
- مبارزه با نظام برده داری.[26]
از متفکران معاصر امامی، استاد مصباح یزدی مجموع دادههای معرفتی قرآن را عبارت میداند از: خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، راه شناسی، راهنما شناسی، انسان سازی، برنامههای عبادی، احکام فردی و احکام اجتماعی که هرکدام با دیگری پیوند منطقی دارد ومحور دراین مجموعه مباحث خداشناسی است.[27]
درمیان محققان غیر مسلمان، مستشرق فرانسوی (ژول لابوم) نظری درخور مطالعه دارد. وی تمام آیات قرآن را به هجده فصل تفسیم کرده و برای هر فصل فرعهایی برشمرده که مجموع آنها به 350 فرع میرسد. سرفصلهای قرآن از نظر او عبارتند از:
تاریخ، محمد، تبلیغ، بنی اسرائیل، تورات، نصرانیها، ماوراء الطبیعة، توحید، قرآن، دین، عقائد، عبادات، شریعت، نظام اجتماعی، علوم و فنون، تجارت، تهذیب اخلاق و رستگاری.[28]
هدف محققانی که دیدگاههای آنان مورد مطالعه قرار گرفت دو چیز است: شناسایی مباحث کلیدی و کشف پیوند بین آنها که هر دو هدف در راستای یگانگی مطالب و نظام داری معارف قرآن است.
ب. یگانگی مفهومی سورهها درمجموع سوره بقره
این دریافت، از پیوستگی مطالب قرآن، در کلام مفسران پیشین زمینه مطالعه ندارد و در میان مفسران قرن 14، صاحب المنار، به یادآوری کوتاهی دراین باره آن هم در مورد بعضی سوره ها بسنده کرده است .[29]
مفسری که به عنوان نخستین طراح این تصویر شناخته شده (سعید حوّی) است که اثرش را به نام (الاساس فی التّفسیر) در 11 مجلد و 6799 صفحه، در سال 1398 آماده کرده و در 1405 به زیور چاپ آراست. نام برده سوره حمد را مقدمه قرآن میداند[30] و سوره بقره را واحدی میشمارد که ازیک مقدمه، سه بخش ویک خاتمه تشکیل شده[31] وتمام موضوعات قرآنی را درخود دارد و دیگر سورههای قرآن، هرکدام موضوعی را که جزء مضامین سوره بقره است به بحث میگیرد وممکن است یک محور چندین بار درکلّ قرآن به هدف خاصی، تکرار شود. وی در نتیجهگیری نهایی مینویسد: سوره بقره 24 بار درقرآن توضیح داده شده است. [32]
مثلاً پنج آیه اول سوره بقره در باره تقوا سخن میگوید و سوره آل عمران همین موضوع را شرح میدهد.[33]
سوره مائده، فسق و آثار آن را شرح میدهد که مضمون آیه 26 و 27 سوره بقره را تشکیل میدهد. [34]
سوره انعام موضوعش احتجاج با کافران درباره عبودیت خلق به درگاه خداوند است که درآیه 28 و 29 سوره بقره بدان اشاره شده است.[35]
موضوع سوره اعراف، هدایت است که مضمون آیه 38 بقره است.[36]
سوره انفال و توبه درباره جنگ وجهاد سخن میگوید که محتوای آیات 216 و 217 و 218 سوره بقره را تشکیل میدهد.[37]
سوره یونس، تردید ناپذیری قرآن را موضوع خود میشناسد که در نخستین آیه سوره بقره تذکر داده شده است.[38]
موضوع سوره یوسف نزول قرآن از سوی خداوند است که آیات 21 ـ 25 سوره بقره، از آن سخن میگوید.[39] و…
سوره کهف، شرح دیگری است بر مسائل مربوط به متقین، منافقین وکافران که در مقدمه سوره بقره درباره آن سخن رفته است.[40]
سورههای کوچک قرآن نیز هرکدام ناظر به موضوعی ازموضوعات سوره بقره است؛ مثلاً موضوع دو سوره (فلق) و (ناس) استعاذه است و ارتباط دارد با آیات 30 ـ 38 سوره بقره که داستان آدم واغوای شیطان درآنها به بحث گذاشته شده است.[41]
دیدگاه سعید حوّی با این که سالهاست دراختیار مفسّران وپژوهشگران قرار گرفته است، ولی گویا هنوز ارزشیابی واظهار نظر جدّی درباره آن صورت نگرفته است.
ج. پیوستگی معارف قرآن بر اساس معناشناسی
این نظریه، سومین تصویری است که از سیستم معارف قرآن، ارائه شده. این تصویر، مبتنی بر دانش معناشناسی است[42] که دانشمند ژاپنی (توشیهیکو ایزوتسو) آن را طرح کرده است. نام برده، گرچه هدف اصلی خود را دراین تحقیق، ارائه جهان بینی وجهانشناسی قرآنی از راه مطالعه کلمات کلیدی قرآن، میداند،[43] ولی در ضمن کار تحقیق به پیوند میان مفاهیم واژههای کلیدی قرآن، اشاره کرده و مینویسد:
(ممکن است کسی چنان بیندیشد که هر کاری که باید صورت بگیرد، عبارت ازآن است که ازکلّ قرآن، همه کلمات مهمی که به تصورات ومفاهیم مهمی چون اللّه، اسلام، نبی، امام وکافر و… ارتباط دارد، جدا کنند ومعنای قرآنی هریک ازاین کلمات را، مورد تحقیق وملاحظه قرار دهند، ولی این کار در واقع، چندان ساده نیست؛ چه این که این کلمات یا مفاهیم درقرآن، هریک تنها و جدای از کلمات دیگر به کار نرفته، بلکه ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند ومعنی محسوس و ملموس خود را دقیقاً از مجموع دستگاه ارتباطات متقابل، به دست میدهند. به عبارت دیگر، این کلمات میان خود گروههای گوناگون بزرگ وکوچک میسازند که این گروهها نیز بار دیگر از راههای مختلف با هم پیوند، پیدا میکنند و سرانجام یک کل نظام مند و سامان دار و یک شبکه بسیار پیچیده را شکل میدهند. آنچه در حقیقت برای منظور خاص ما اهمیت دارد همین نوع نظام و دستگاه تصوری است که بیش از مفاهیم و تصورات منفرد وجدا از یکدیگر، در قرآن به کار میرود.)[44]
مؤلف در فصل اول کتاب خود، به تشریح پیوند بین واژههای کلیدی قرآن میپردازد و بر سه واژه (کلید) ، (کانون) و (میدان معنا شناسی) تکیه فراوان دارد.
به عقیده وی، واژههای کلیدی قرآن مجموعههای بسیاری را تشکیل میدهند که آن مجموعه ها میدانهای معنیشناسی قرآن هستند ودر هر میدانی یک کانون ومرکز وجود دارد که دیگر کلمات کلیدی آن میدان را پیرامون خود نگه میدارد؛ مثلاً:
ایمان، اللّه، تصدیق، اسلام، شکر، تکذیب، عصیان، کفر و… یک میدان معنیشناسی را تشکیل میدهند ودرآن ایمان به عنوان کانون مطرح است و واژگان: کفر، اللّه، شرک، عصیان، تکذیب، استکبار، ظلم، ضلال وفسق، میدان دیگری را شکل میدهند وکانون، کلمه کفر است و واژه های: صراط مستقیم، تیه، ضلال، غوایه، عوج، رشاد، اهتداء وهدا، میدان سومی را تشکیل میدهند ومرکزیت آن را واژه صراط، بر عهده دارد.
بدین ترتیب، کفر، درمیدان دوم، کانون است و درمیدان اول واژه، معمولی است و واژه های: تکذیب، عصیان، اللّه و کفر از اعضای مشترک کانون اول و دوم به شمار میآیند وکلمه ضلال کانون دوم را با سوم پیوند میدهد.[45]
ایزوتسو تئوری خود را با نگرشها و استدلالهای دلپذیر و حوصله درخور تحسینی پی گرفته است و در یک جمله، تحقیقی که ارائه داده از استحکام درخور توجهی برخوردار است.
نظریه یگانگی موضوعی هر سوره
دومین تصویری که از معارف قرآن در قرن 14 ارائه شده، یگانگی موضوع در سورههای قرآن است. البته این که دیدگاه یادشده به قرن 14 مربوط باشد، چندان قطعی نیست و بعضی براین باورند که نخستین بار این تفکر به وسیله (ابن قیم جوزیه) مطرح گردیده[46] و بعضی فخر رازی را نخستین منادی این باور میشناسد.[47] شاطبی[48] و بقاعی[49] نیز درباره یگانگی موضوعی سورههای قرآن سخن گفته اند.
به هرحال در قرن 14 مفسران توانمندی چون علامه طباطبائی،[50] محمد عبده،[51] سعید حوّی، سید قطب،[52] ودانشمندانی چون عبداللّه دراز،[53] محمد عبداللّه شحاته، محمد البهی، محمود شلتوت، یگانگی موضوعی سوره ها را به شکلی پذیرفتهاند و در عمل هم به تفسیر سوره ها براساس این باور پرداخته اند. مثلاً شلتوت در (الی القرآن الکریم) هدفهای هر سوره را مورد توجه قرار داده و به تصویر کشیده است. عبداللّه محمود شحاته در (اهداف کلّ سورة ومقاصدها) اساس نوشته خود را همین موضوع قرار داده است. محمد باقر حجّتی درکتاب (درآمدی به تحقیق دراهداف ومقاصد سورههای قرآن) سعی بایسته ای دراین میدان به کار بسته است.
محمد بهی 24 سوره قرآن را تحت عنوان (التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم) مورد تحقیق قرار داده است.
با این همه، اندیشه پیوند مفاهیم قرآنی هر سوره هنوز به صورت کامل وهمه جانبه بر کرسی عمل ننشسته است وهنوز طرفداران این تفکر درکشف موضوع هر سوره در تلاشند وآرای آنان هنوز سامان نهایی نیافته است؛ چه این که درمورد سوره نساء، سعید حوّی تأکید دارد که موضوع اصلی آن (تقوا) است،[54] ولی محمد بهی و سید قطب میگویند موضوع آن جامعه است که شامل خانواده نیز میشود و دراین سوره ازعوامل استحکام، خطرات داخلی و تهدیدهای خارجی که ساختمان به هم پیوسته جامعه را تهدید میکند، سخن رفته است.[55]
نمونه دیگر اختلاف نظر طرفداران این تفکر، درباره موضوع سوره بقره است که به گونههای مختلف به تصویر کشیده اند:
نویسنده (النبأ العظیم) درباره سوره بقره این باور را دارد که این سوره ازیک مقدمه و چهار مقصد ویک خاتمه تشکیل شده است:
مقدمه، شأن هدایتی قرآن را بحث میکند.
مقصد اوّل: عموم مردم را به اسلام فرا میخواند.
مقصد دوّم: عهده دار دعوت از اهل کتاب به اسلام است.
مقصد سوّم: به شرح قوانینی از اسلام میپردازد.
مقصد چهارم: از انگیزه پای بندی دینداران به دستورات دینی سخن گفته است.
خاتمه درمقام بیان و معرفی کسانی است که دین را پذیرفته اند.[56]
علامه طباطبائی درباره موضوع سوره بقره، اظهار داشته است:
(پذیرش بندگی خداوند، مقتضی این است که مؤمن به کلام او که به وسیله انبیاء ابلاغ میگردد، ایمان داشته و بین پیامبران فرق قائل نشود.)[57]
سعید حوّی مینویسد:
سوره بقره دربردارنده یک مقدمه، سه قسمت و یک خاتمه است. درمقدمه که 20آیه اوّل سوره را دربرمی گیرد، سه گروه از مردم؛ یعنی متقیان، کافران و منافقان، سخن به میان آمده است:
در قسمت اول؛ یعنی ازآیه 21 تا 167، محور بحث، دعوت مردم به تقواست.
در قسمت دوم که ازآیه 168 شروع و با آیه 207 پایان میگیرد، تقوا، شرطها وارکان آن، مورد بحث است.
قسمت سوم یعنی آیات 208 ـ 284 ، عهده دار بیان قوانین اسلامی است.
خاتمه که از دوآیه آخر سوره تشکیل یافته، فشرده ای ازتمام مطالب سوره است.[58]
بنابراین، تعیین موضوع محوری هر سوره، هنوز نیازمند تحقیق و بررسی است وهنوز هستند کسانی که در اصل این دیدگاه تردید دارند[59] و یا مانند امین الخولی و عفت شرقاوی منکر آن هستند.[60]
ارتباط وهمسویی بیانهای گسسته قرآن درباره یک موضوع
سومین دریافت، از پیوستگی معارف قرآنی که به عنوان واقعیتی تردید ناپذیر، درمحافل پژوهشی شناخته شده است، یگانگی مطالب وابسته به یک موضوع است. چنانکه پیداست سبک بیانی قرآن به گونه ای است که یک موضوع بارها و بارها به صورت گسسته در سورههای مختلف و به مناسبتهای گوناگون و از زاویههای متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است.به شکلی که در نگاه سطحی، ممکن است ارتباطی میان آنها دیده نشود، در حالی که این بیانهای گسسته درباره یک موضوع، نه تنها با یکدیگر پیوند استوار دارند که کامل کننده و روشن گر هم نیز هستند.
واین پژوهشگر توان مند است که میتواند به آسانی ازاین اجزای به ظاهر دورافتاده، واحدهای سازمان یافته را به نمایش بگذارد.
مفسران مسلمان، بلکه محققان غیر مسلمان نیز، محتوای قرآن را مطالب تجزیه شده و در عین حال منسجم و پیوسته ای یافتهاند که نیاز، به جستن و کنار هم نهادن جدید دارد.
(بوکای) از قرآنپژوهان غیرمسلمان مینویسد:
(دیدگاه قرآن را در هر زمینه، بایستی با یافتن وجمع آوری آیات مربوط آن، از سراسر قرآن بازیافت)[61]
مستشرقان، از سال 1837 م به کار تفسیر موضوعی قرآن علاقه نشان دادهاند و مستشرق هلندی (فت) تحقیقی را در پنج قسمت، تحت عنوان: (محمد والقرآن) در مجله هلندی (والدلیل) در سال 1845 م به چاپ رسانده است.[62]
گستردگی موضوعات قرآنی در نگاه مفسران قرن 14
شگفتی محققان حوزه معارف قرآنی در قرن 14 تنها بدین دلیل نبود که مطالب قرآن را در قالب موضوعهای بسیاری به صورت نامرئی سازمان یافته میدیدند، بلکه درکنار آن جامع بودن و چشم اندازهای گسترده موضوعهای قرآنی نیز برایشان اعجازآمیز مینمود.
افزون بر محققان مسلمان، پژوهشگرانی چون (بوکای) اعتراف کرده اند: خدشه ناپذیرترین دیدگاههای علمی، دیدگاههای قرآن است و این کتاب آسمانی درباره آفرینش ستارگان، زمین، طبقه حیوان، طبقه گیاهان و توالد انسانها، مسائلی را مطرح کرده است که اثری ازخطا درآنها دیده نمی شود.[63]
دانشمندان دراین قرن دریافتند که قرآن در شاخههای گوناگون دانش طبیعی دیدگاههایی دارد و در زمینههای مختلف علوم انسانی، روان شناسی، قانون گذاری، جامعه شناسی، عقائد، اقتصاد، نظام تربیتی و… سخن نهایی را میگوید.[64]
بدین ترتیب، جامع بودن قرآن به معنی بالا پذیرفته شد،[65] منتهی با افزودن این مطلب:
(اگر قرآن از پدیده جوّی ومسائل زیستی وحیاتی سخن میگوید، با نگاه یک دانشمند زیست شناس تفاوت دارد و قرآن از همه اینها میخواهد نتیجه توحیدی ومعنوی به بشر ارائه دهد.)[66]
مفسران با چنین چشم داشتی از قرآن، به کار تفسیر موضوعی همّت گماشتند و با این اعتقاد به تحقیق درموضوعات مختلف علوم انسانی و طبیعی پرداختند، چنانکه با همین ایده کتاب (دستور الاخلاق فی القرآن)، (من علم الطب القرآنی)، (روانشناسی در قرآن) ، (باد و باران در قرآن) ، (عدالت اجتماعی در اسلام) و دهها کتاب دیگر به رشته تحریر درآمد و صدها موضوع علمی از دیدگاه قرآن، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.
شرایط تفسیر موضوعی
مفسران و قرآنپژوهان قرن 14 افزون بر شرایط عامی که برای کار تفسیر قرآن لازم دانستهاند، شرایط خاصی را نیز درخصوص تفسیرموضوعی مورد تأکید قرار داده اند.
شرایط عام تفسیر
از آن جا که که شرح این شرایط، نوشته را ازموضوع اصلی تحقیق باز میدارد، به بیان فهرست این شرایط بسنده میشود.
- پاکی روح و آمادگی و شوق معنوی برای درک معارف وحی.[67]
- آگاهی از قواعد دستوری و مبانی لغوی و ظرایف ادبی و بیانی زبان عرب.[68]
- آشنایی با تاریخ اسلام واسباب نزول.[69]
- آشنایی با تفسیر و آرای مفسران.[70]
- آشنایی با روایات و سنّت پیامبر(ص) واهل بیت(ع) و در ارتباط دانستن آنها با آیات قرآن.[71]
- توجه به سیاق ویژه و تناسب وجایگاه آیه، نسبت با آیات پیش و پس از آن.[72]
نگاه سیستمی به مفاهیم قرآن، شرط تفسیر موضوعی
شناخت سیاق عام و توجه به پیوند سیستمی یک آیه با آیههای دیگر قرآن در همان موضوع و نیز موضوعات همسو وهمانند، از شرایط ویژه تفسیرموضوعی است، تا آن جا که میتوان گفت:
نگاه به کلّ قرآن، یکی ازاصول بنیادین مفسران موضوعی در عصر جدید است.[73]
محمد عبده دراین باره مینویسد:
(گفته شده است که برخی آیات قرآن، برخی دیگر را تفسیر میکند و بهترین نشانه بر حق بودن معنی لفظ، همخوانی آن با سیاق سخن و سازگاری آن با هدف قرآن، است.)[74]
استاد ناصر مکارم اظهار میدارد:
(همه اجزای هستی یک واحد به هم پیوسته را تشکیل میدهد وطرز مطالعه صحیح آنها این است که همه را در ارتباط با هم مورد بررسی قرار دهیم.
درکتاب تدوین؛ یعنی قرآن مجید، نیز مطلب همین گونه است و روابط دقیق و ظریفی درمیان تمام موضوعات قرآنی وجود دارد وباید آنها را در ارتباط با یکدیگر مورد تفسیر قرار داد.)[75]
استاد جوادی آملی مینویسد:
(سراسر قرآن مثانی است؛ یعنی به هم منعطفند وگرایش دارند و یکدیگر را روشن میکنند، به یکدیگر تکیه میکنند و به یکدیگر پناهنده میشوند واین نشانه انجام کامل قرآن است.)[76]
علامه طباطبایی،[77] استاد جوادی آملی[78] و عدنان شریف[79] ریشه این بینش را درخود قرآن جستهاند، آن جا که فرموده است.
(اللّه نزل أحسن الحدیث کتاباً متشابهاً مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربّهم)
زمر / 23
زیرا صفت مثانی برای قرآن بدین معنی است که رابطه بین آیات آن، از گونه رابطه و نظارت متقابل است.
علامه طباطبایی مینویسد:
(این از شگفتیهای قرآن است که آیه ای از آیات آن، امکان ندارد که به تنهایی به مطلبی راهنمایی نکند و معنایی را نتیجه ندهد. هرگاه آیه ای ضمیمه آیه مناسبی شود، حقیقتی از حقایق تازه را ارائه میدهد وآن گاه آیه سوم آن حقیقت (کشف شده) را، مورد تصدیق وگواهی قرار میدهد. این، از شؤون قرآن و ویژگیهای آن است… این راهی است که کسی آن را فرا روی خود قرار نمی دهد. اگر مفسران این راه را میپیمودند، امروز چشمه سارهای زلال قرآن و گنجینههای عظیم آن بیش از گذشته وآنچه اکنون هست، در دسترس ما قرار میگرفت.)[80]
براین اساس نگریستن همراه با تفکر در همه قرآن برای پژوهشگران موضوعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نادیده گرفتن و یا کم بها دادن به سیاق عام، ارزش کار آنان را به شدّت میکاهد.
موضوعشناسی علمی، دومین شرط تفسیر موضوعی
درنگاه شهید صدر، حرکت تفسیری، در بررسیهای موضوعی قرآن از متن زندگی بشر و واقعیتهای فکری موجود درآن، آغاز میشود و نه با انتخاب موضوعی از قرآن و آیات وابسته به آن:
(تفسیرموضوعی کار خود را با آشنایی و فراگیری محصول تجربه فکری بشر و دریافت افکار و محتوای آن آغاز میکند و آن گاه به سراغ قرآن میرود. البته نه با این تصمیم که تجربه بشری بر قرآن تحمیل شود، یا انگیزههای تسلیم وکرنش قرآن در برابر دانشهای بشری فراهم آید! بلکه هدف این است که تجربه بشری با مطالب قرآن در یک بستر پژوهشی قرار گیرد، تا نظر قرآن به گونه روشن در برابر موضوع مورد تجربه انسان آشکار گردد.)[81]
(رسالت تفسیر موضوعی درهر مرحله و درهر عصری این است که تمام میراث فرهنگی بشری و افکار و مقوله هایی که خود مفسر فرا گرفته است، با خود داشته و در پیشگاه قرآن قرار دهد تا قرآن درباره مجموعه این دست آوردهای بشری داوری کند.)[82]
بدین ترتیب، قرآن مرجع است و درباره تجربه بشری نظر میدهد و پا به پای افزایش تجربیات بشری تا بی نهایت ابراز نظر قرآن نیز تا بی نهایت، تداوم پیدا میکند. و براساس تجربه انسانی، غنا، باروری وفهم صحیح قرآن میسر میگردد.)[83]
گروهی دیگر از مفسران نخواستهاند تا بدین پایه موضوعشناسی علمی و آشنایی با علوم بشری و تجربی را درفهم قرآن دخالت دهند، ولی به ارزش آن تصریح کرده و نوشته اند:
(لیکن این معنا (غنای محتوایی قرآن و بی نیازی آن از غیر) مستلزم آن نیست که انسان با قرآن برخورد جاهلانه نماید و آنچه از علوم ومعارف که اندوخته است، آنها را ندیده بگیرد و همانند یک فرد بسیط تحصیل نکرده در حضور این کتاب الهی قرار گیرد، زیرا بین تحمیل و بین تحمّل نمودن فرق است… هرچه انسان درمدرسه جهان آفرینش از آیات کتاب تکوینی خداوند، بهره میبرد وآگاهی مییابد، قدرت تحمّل او نسبت به آیات کتاب تدوین افزون تر میشود.)[84]
درمیان دانشوران اهل سنت کسانی چون نویسنده (منهجیة البحث فی التّفسیر الموضوعی للقرآن الکریم)[85] و نویسنده (دستور الاخلاق فی القرآن) به این دیدگاه گرایش پیدا کردهاند.[86]
دخالت ندادن ذهنیتها، سوّمین شرط تفسیر موضوعی
همه کسانی که صادقانه در صدد راهیابی به دیدگاه قرآن، در زمینههای عقیدتی، اجتماعی، علمی بوده وهستند، ازکجرویها و نگرشهای متعصبانه و پیشداوریها شکایت داشته اند. براین اساس، زدایش علاقه ها و دلبستگیهای تصوری را برای مفسران موضوعی، ضروری شمردهاند تا دستاوردهای آنان به غبار تفسیر به رأی و گرایشهای مذهبی، فلسفی، اجتماعی، دلبستگی به مکتبهای بشری، دانش طبیعی وایده وآرمانهای مقطعی آلایش نیابد.[87]
بهرهگیری صحیح از روایات اهل بیت(ع) در تفسیر موضوعی
تلاش برای دریافت معارف موضوعی از قرآن، همپای همه آثار ارزشمند و افقهای روشن، گذرگاههای خطر خیزی نیزدارد که ازآن جمله فرو غلتیدن در تفسیر به رأی بود که یاد کردیم واز آن دست، بیگانه ماندن ازمعارف ناب اهل بیت است که اکنون بدان اشاره داریم.
بررسی و کندوکاو در متن آیات و سورههای قرآن و دریافت نکتههای جدید و پرجاذبه از آیات، ممکن است این پندار را پدید آورد که نیازی به درنگ در سنّت، روایات پیامبر واهل بیت نیست! ولی حقّ این است که حتی مشروع بودن این حرکت تفسیری را ما باید از مفسران واقعی آن که پیامبر و عترت اویند، فرا گیریم. چنانکه گروهی از دانشوران بدین نکته تصریح کرده و برابری و هماهنگی دریافتهای تفسیری موضوعی را بامعارف اهل بیت، لازم و مایه اطمینان شمرده اند.[88]
[1] . ازاین گونه است تعریفهایى که در کتابهای زیر آمده است:
مصطفى مسلم، مباحث التفسیر الموضوعى / 16؛ مکارم شیرازى (پیام قرآن، مدرسه أمیرالمؤمنین، 1367) 1/ 20؛ بیومى، محمد رجب، التفسیر القرآنى (مصر، المؤسسة العربیة الحدیثة) / 91؛ رومى، محمد بن عبدالرحمن، بحوث فى اصول التفسیر ومناهجه (مکتبة التوبة ، 1413) / 62.
[2] زاهر عواض، دراسات فى التفسیر الموضوعى /7 به نقل از: مباحث فى التفسیر الموضوعى / 16.
[3] . صدر، محمد باقر، المدرسة القرآنیة /23.
[4] مصطفى مسلم، مباحث فى التفسیر الموضوعى / 16 و 17؛ صدر، محمد باقر، المدرسة القرآنیة / 17.
[5] صدر، محمد باقر، المدرسة القرآنیة / 17.
[6] جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن مجید (مرکز فرهنگى رجاء، 365 ) 1/ 15.
[7] جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن مجید (مرکز فرهنگى رجاء، 365 ) 1/ 15.
[8] شهرستانى، سید هبة الدین، تنزیه التنزیل، به نقل از : خرمشاهى، بهاء الدین، قرآن پژوهى (نشر مشرق، تهران) / 323.
[9] نهج البلاغه، خطبه 133.
[10] صدر، محمد باقر، المدرسة القرآنیة / 30.
[11] العمرى، احمد جمال، دراسات فى التفسیر الموضوعى للقصص القرآنى (مصر، مکتبة الخانجى، 1406) / 50.
[12] صدر، محمد باقر، المدرسة القرآنیة / 34.
[13] دغامین، زیاد خلیل محمد، منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى للقرآن الکریم (عمان، دارالبشیر، 1416) / 17 ـ 18.
[14] همان/ 19.
[15] رومى، محمد بن عبدالرحمان، بحوث فى اصول التفسیر و مناهجه / 62.
[16] دغامین، زیاد خلیل محمد، منهجیة البحث فى التّفسیر الموضوعى للقرآن الکریم / 106؛ رومى، محمد بن عبدالرحمان، مباحث فى التفسیر الموضوعى / 57.
[17] جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن مجید، 1/ 36؛ ناصر مکارم، پیام قرآن، 1/ 22؛ بوکاى، مقایسه اى میان تورات، انجیل، قرآن وعلم، ترجمه دبیر، (دفتر نشر فرهنگ اسلامى)/ 269؛ سبحانى، مفاهیم القرآن؛ شرقاوى، عفت، قضایا انسانیة فى اعمال المفسرین (دارالنهضة العربیة، بیروت، 1980) / 7.
[18] دغامین، زیاد خلیل محمّد، منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى للقرآن الکریم / 19؛ سبحانى، جعفر، مفاهیم القرآن (قم، انتشارات توحید، 1404) 1/ 16.
[19] شرقاوى، عفت، قضایا انسانیة فى اعمال المفسرین (بیروت، دارالنهضة، 1980) 81/ 82؛ صدر محمد باقر، المدرسة القرآنیة / 37.
[20] اجنتس جولد تسهیر، مذاهب التفسیر الاسلامى، ترجمه عبدالحلیم نجار (مصر، مکتبة خانجى، 1314 هـ) / 4.
[21] طباطبایى، محمد حسین،المیزان فى تفسیر القرآن (مؤسسة مطبوعاتى اسماعیلیان) 1/ 40.
[22] طباطبایى، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر همدانى موسوى، (دفتر انتشارات اسلامى) 10/ 203.
[23] رشید رضا، المنار (بیروت، دارالمعرفة) 1/ 36.
[24] جوادى آملى، عبدالله، تفسیر موضوعى قرآن مجید، 1/ 41.
[25] بوطى، محمد سعید رمضان، روائع القرآن (دمشق، مکتبة فارابى) / 165.
[26] رشید رضا، وحى محمدى، ترجمه محمد على خلیلى (تهران، بنیاد علوم اسلامى، 1361)؛ رشید رضا، المنار، 11/ 206 ـ 293.
[27] مصباح یزدى، محمدتقى، معارف قرآن (قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1374) / 5 ـ 20.
[28] مصطفى مسلم، مباحث فى التفسیر الموضوعى/ 22.
[29] رشید رضا، المنار 288 ـ 289.
[30] سعید حوّى، الاساس فى التفسیر (مصر، دارالاسلام، 1412) 1/ .
[31] همان، 1/ 61.
[32] همان، 11/ 6770.
[33] همان، 2/ 685.
[34] همان، 3/ 1295.
[35] همان، 3/ 1557.
[36] همان، 4/ 3518.
[37] همان، 4/ 2101.
[38] همان، 5/ 2413.
[39] همان، 5/ 2525.
[40] همان، 8/ 4163.
[41] همان، 11/ 6760.
[42] ایزوتسو در تعریف معنىشناسی مینویسد:
(معنىشناسی بدان صورت که من آن را میفهمم، تحقیق و مطالعه اى تحلیلى درباره کلمات کلیدى زبان است به منظور آن که سرانجام جهانبینى قومى شناخته شود که آن زبان را نه تنها همچون وسیله سخن گفتن و اندیشیدن بلکه مهمتر ازآن همچون وسیله اى براى تصور کردن و تفسیر کردن جهانى که آن قوم را احاطه کرده است، به کار میبرد.) توشیهیکو ایزوتسو، خدا و انســان در قرآن، ترجمه احمد آرام (شرکت سهامى انتشار، تهـران، 1361) /4.
[43] همان / 4.
[44] همان /5.
[45] همان / 51 ـ 52.
[46] دغامین، زیاد خلیل محمد، منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى للقرآن الکریم/ 98.
[47] همان/ 99.
[48] همان/ 100.
[49] همان/ 102.
[50] طباطبایى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، 1/ 16 و 15/ 78.
[51] عبداللّه محمود شحاته، درآمدى بر تحقیق در اهداف، مقاصد سورههای قرآن، ترجمه محمدباقر حجتى (دفتر نشر فرهنگ اسلام، 1369) / 27.
[52] حوى، سعید، الاساس فى التفسیر، 2/ 687.
[53] دراز، محمد عبداللّه، النبأ العظیم (کویت، دارالقلم) / 142.
[54] حوى، سعید، الاساس فى التفسیر، 2/ 977 و 980 و 1270.
[55] التفسیر الموضوعى للقرآن الکریم ـ تفسیر سوره نساء (مصر ، مکتبة وهب، 1400) / 3 و 10؛ سید قطب، فى ظلال القرآن (دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1391 ) 2/ 205.
[56] دراز، محمد عبداللّه، النّبأ العظیم / 163.
[57] طباطبایى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، 1/ 43 و 2/ 440.
[58] حوى، سعید، الاساس فى التفسیر، 1/ 61 و 1/ 673.
[59] منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى للقرآن الکریم / 120.
[60] همان / 111.
[61] بوکاى، مقایسه اى میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس دبیر / 253 و 269
[62] الصغیر، محمد حسین على، المستشرقون و الدراسات القرآنیة (مکتب الاعلام الاسلامى، 1413 هـ)/ 72.
[63] بوکاى، مقایسه اى میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس دبیر (دفتر نشر فرهنگ اسلامى) / 73.
[64] عدنان شریف، من علم الطب القرآنى (بیروت، دارالعلم للملایین) / 10.
[65] . جوادى آملى، عبدالله، تفسیر موضوعى قرآن مجید، 1/ 73.
[66] شهید مطهرى، آشنایى با قرآن، ( صدرا، 1372) 4/ 197.
[67] عدنان شریف، من علم الطب القرآنى / 24؛ جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن مجید.
[68] قاسمى، جمال الدین، محاسن التأویل (دارالفکر، بیروت، ط 2 1398) 1/ 325
[69] سبحانى، جعفر، منشور جاوید قرآن (کتابخانه عمومى امام أمیرالمؤمنین، 1360) 3/303؛ رومى، محمدبن عبدالرحمن، اتجاهات التفسیر فى القرن الرابع عشر، 3/ 891؛ دغامین، زیاد خلیل محمد، منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى للقرآن الکریم / 43.
[70] مصطفى مسلم، مباحث فى التفسیر الموضوعى / 53.
[71] جوادى آملى، عبدالله، زن در آیینه جلال وجمال (مرکز نشر فرهنگى رجاء، 1371) / 51.
[72] عائشة، عبدالرحمن، التفسیر البیانى للقرآن الکریم (دار المعارف، مصر، 1388) 1/7.
[73] رومى، فهد بن سلیمان، منهج المدرسة العقلیة الحدیثة فى التّفسیر /231؛ التفسیر البیانى للقرآن الکریم، 1/ 7.
[74] همان /240.
[75] مکارم شیرازى، ناصر، پیام قرآن، 1/ 19.
[76] جوادى آملى، عبدالله، تفسیر موضوعى قرآن مجید، 1/ 129.
[77] طباطبایى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن 1/ 3 ـ 12 ، 12 / 190.
[78] جوادى آملى، عبداللّه، تفسیر موضوعى قرآن مجید، 1/ 29.
[79] عدنان الشریف، من علم الطب القرآنى / 24.
[80] طباطبایى، محمد حسین، المیزان، 2/ 314.
[81] صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، 25 و 28.
[82] همان / 22.
[83] همان / 22 ـ 24.
[84] جوادى آملى، عبداللّه، تفسیرموضوعى قرآن مجید، 1/ 74.
[85] دغامین، زیاد خلیل محمد، منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى / 44.
[86] دراز، محمد عبداللّه، دستور الاخلاق فى القرآن / 17.
[87] دغامین، زیاد خلیل محمد، منهجیة البحث فى التفسیر الموضوعى / 44؛ حکیم، محمدباقر، علوم القرآن / 83؛ صغیر، محمد حسین على، دراسات قرآنیة / 36؛ دراز، محمد عبداللّه، دستور الاخلاق فى القرآن / 18.
[88] جوادى آملى، عبداللّه، زن در آینه جلال و جمال / 52.