مروری بر زندگانی شهید بزرگ آیت‌الله سید محمدباقر صدر

مقالۀ مروری بر زندگانی شهید بزرگ آیت‌الله سید محمدباقر صدر نوشتۀ حسن فخرالشریعه است که در مجلۀ پیام حوزه :: بهار 1376، شماره13 به چاپ رسیده است.

 

خاندان

شهید گرانقدر، آیت الله سید محمد باقر صدر، ثمره شجره طیبه‌ای است از عالمان پاک نهاد و از خاندانی که همگی از چهره‌های تابناک دین و علم و فضیلت و از حماسه گستران جهاد فکری، نبردآوران مجاهدات سیاسی و مردمی، قهرمانان مبارزه‌های‌ ایدئولوژیکی و از مشهورترین خاندان‌های علم و فقاهت و مرجعیت در‌ایران و عراق و لبنان اند.

پدر شهید صدر، سید حیدر، از اجلای علمای عصر خویش بود. مادرش، فرزند شیخ عبدالحسین آل یاسین – که از رجال برجسته عراق به شمار می‌رفت – بانویی پرهیزکار بود. خانواده آل یاسین از لحاظ علمی‌و اجتماعی در عراق دارای تاریخی پرافتخار است. دو دایی شهید صدر، شیخ مرتضی و شیخ محمد رضا آل یاسین، از محققان و دانشمندان بزرگوار عصر خود بودند.

شهید صدر در بیست وپنجم ذی قعده 1353 ق در کاظمین به دنیا آمد. در 14 سالگی از نعمت پدری ارجمند محروم گردید. از دوران کودکی آثار نبوغ سرشار و استعدادی در خور توجه در او کاملا هویدا بود؛ چنان که تحسین همگان را برمی‌انگیخت.

استادان و تحصیل

آیت الله شهید در سن ده سالگی مقدمات علوم را آموخت، سپس به فراگیری علم منطق پرداخت. علم اصول را در سن دوازده سالگی نزد برادرش آیت الله سید اسماعیل صدر، یکی از چهره‌های درخشان فقه شیعه، خواند و در‌این زمینه، انظار صاحب نظران را نقد و بررسی می‌کرد. در اوایل دومین دهه عمر پر برکتش، در معیت برادرش، جهت تکمیل دروس و تهذیب نفس به نجف اشرف هجرت کرد و در مدت کوتاهی مراحل درسی قبل از خارج را، طی کرد و نزد دایی خود، فقیه بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین به تحصیل اصول و فقه عالی پرداخت. نبوغ و هوشمندی او در ‌این ‌ایام به حدی بود که در بعضی موارد، استادان والا مقام در سخنان خود به نظر شهید صدر اشاره و استناد می‌کردند.

برخی از مهم‌ترین اساتید شهید صدر، عبارتند از:

1 – حضرت آیت الله العظمی‌خوئی که در حدود هجده سال بین سال‌های 1369 تا 1386 ق در دوره‌های خارج فقه و اصول‌ ایشان شرکت کرده و در تمام ‌این مدت، روزی دو تا سه درس از‌ ایشان فرا می‌گرفته است. او مورد توجه خاص استاد خود بود، به طوری که استاد، سؤال‌ها و اشکال‌های وی را با دیده خاصی می‌نگریست و نوعا پاسخ می‌گفت. بین‌این دو، گفت وگوهای خصوصی و کتبی در مسایل فقهی و اصولی برقرار بود.

2 -آیت الله شیخ صدرا بادکوبه‌ای که شهید صدر، منظومه حاج ملاهادی سبزواری و اسفار صدرالمتالهین را از‌این استاد درس گرفته است؛

3 و 4 -آیت الله شیخ مرتضی و شیخ محمد رضا آل یاسین، دو دایی شهید صدر؛

5 -آیت الله سید عبدالهادی شیرازی؛

6 -آیت الله حکیم (شهید صدر قدس سره اندکی در محضر‌ایشان تلمذ کرده اند).

شاگردان

شاگردان آیت الله صدر علم و عمل و مبارزه را با هم آموختند. عده بسیاری از شاگردان ‌ایشان طوری تربیت شده بودند که همواره آماده هر نوع فداکاری و از خودگذشتگی در راه اسلام و دفاع از آن بودند. از‌این رو، تعداد زیادی از آن‌ها در دوران اخیر زندگی شهید صدر به شهادت رسیده اند.

اسامی‌ برخی از پروردگان شهید صدر بدین قرار است:

1 -آیت الله سید محمود ‌هاشمی فرزند سید علی حسینی از مدرسان درس خارج حوزه علمیه قم و یکی از شاگردان مبرز شهید صدر که برخی از تقریرات آن شهید بزرگوار را نگاشته اند.

2 – حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر حکیم، فرزند مرجع عالیقدر و معروف شیعه، مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم. ‌ایشان یکی از یاران نزدیک و با وفا و مورد اعتماد شهید صدر بودند و هم‌اکنون از چهره‌های برجسته جنبش اسلامی‌ عراق است.

3 -آیت الله سید محمد کاظم حائری، از خواص شاگردان شهید صدر که بخشی از تقریرات مباحث اصول‌ایشان را نوشته‌اند.[1]

تألیفات

درباره چگونگی آثار قلمی ‌شهید صدر در‌ این‌جا، به آن چه نزدیک‌ترین شاگردان‌ ایشان نقل کرده‌اند می‌پردازیم. در ‌این زمینه حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر حکیم می‌گویند:

نوشته‌های‌ آیت الله شهید، رضوان الله تعالی علیه را می‌توان به گونه زیر بررسی کرد:

نخست، تألیفات معمول و رایج حوزه‌ها که غالبا درباره فقه و اصول است و‌ ایشان سعی کرد تغییر بنیادی در روش بررسی مسایل آن‌ها ‌ایجاد کند؛ بدین گونه که ابتدا قوانین و اصول تازه‌ای در فقه و اصول کشف کرد که تاکنون کسی به آن‌ها دست نیافته و با اندیشه‌های سنتی رایج اختلاف دارد و در‌این زمینه می‌بینیم که ‌ایشان توانستند ده‌ها قانون در اصول، استنباط و آن‌ها را در موارد مختلفی پیاده و تطبیق کنند.[2]

اما روش دوم ‌ایشان در‌ این زمینه، بر این مبتنی بوده است که علاوه بر عمق اندیشه‌های‌ ایشان و بررسی اصولی مسایل فقهی که ویژگی ساختمان فکری ‌ایشان را تشکیل می‌دهد، سعی می‌کردند که به مسایل فقهی به عنوان مسایلی در ارتباط با جامعه و با توجه به شرایط حاکم و نه به گونه‌ای جداگانه و فردی بنگرند.

ایشان در استنباط مسایل فقهی، از احادیث پیامبر و ائمه و هم چنین در استقرای اقوال علمای پیشین، همواره سعی داشته اند که دقیقا شرایط حاکم آن زمان را بررسی کنند و اوضاع موجود را در مدنظر داشته باشند و از طریق‌این بررسی، سرانجام به یک نتیجه فقهی یا اصولی برسند.‌ ایشان، در بررسی یک متن فقهی، سعی داشتند که آن را از نظر محتوا و مفهوم و به طور عمقی بررسی و با سایر متون مقایسه کنند، نه ‌این که تنها ظاهر متون فقها را با هم بررسی و نتیجه نهایی را حاصل کنند. ‌این شیوه استنباط فقهی، اثر بزرگی داشته است و از‌این طریق،‌ ایشان توانستند برخی مضامین فقهی را که با سایر مضامین فقهای دیگر از نظر وسعت و همه جانبه بودنش تفاوت دارند، استنباط کنند. مثلا در مورد ربا، ‌ایشان ضمن مقایسه متون فقهی و کشف واقعیت و حقیقت و عمق شرایط حاکم بر زمان نگارش آن‌ها، سعی می‌کردند فتوای نهایی را استنباط و همه راه‌هایی که نتیجه‌ای چون ربا دارند و زیان‌های ربا را دارند تحریم کنند، بدون ‌این که در بند الفاظ و متن فقهی، جامد و ساکن بمانند.

همین طور قانون «لاضرر و لاضرار» که ‌ایشان با بررسی جو حاکم بر زمان صدور آن و شرایط حاکم آن روز، توانست‌این قاعده را به شکلی استنباط کند که مصداق‌های وسیعی داشته باشد و در همه زمینه‌ها آن را اجرا و پیاده کند. ‌ایشان،‌ این قانون را «قانون مبارک » نام می‌نهاد.

بخش دوم تالیفاتشان، نوشته‌هایی است که هدف از آن‌ها تشویق به بررسی عمیق و اصیل اسلام بود. در آن زمان، ‌ایشان می‌خواست که در کنار بررسی‌های سنتی و رایج، ‌این گونه مطالعات اسلامی‌جدید را نیز به وجود بیاورد تا در نتیجه از نو به حوزه‌های علمیه آگاهی ببخشد و آن را در ادای وظایف خویش توانا و نیرومند سازد.‌ این تالیفات، از جمله کتاب‌های فلسفتنا و اقتصادنا و… برای عامه مسلمانان نیز ارزش فراوان داشته است.

شهید صدر، در کنار رفع ‌این کمبود حوزه‌ها و آغاز‌این نوع بررسی‌ها، سعی کرد که افکار و اندیشه‌های تازه‌ای را نیز در‌این زمینه‌ها ‌ایجاد کند و تئوری‌های اسلام را در مورد مشکلات اجتماعی جامعه اسلامی‌استنباط و به شکل نو و اساسی عرضه کند و از نفوذ تئوری‌های ‌این عصر که ادعای حل مشکلات جامعه را دارند، جلوگیری کند.

بخش سوم نیز مربوط به روشمندنویسی، به زبان روزنگاری و پیروی از سبک‌ها و روش‌های جدید در نگارش است. کتاب‌ها و نوشته‌های معمول در حوزه‌ها، معمولا پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز است و با روش‌های قدیمی‌آن روزها نوشته شده است. در ‌این کتاب‌ها، هم چنین مسایلی طرح شده که امروزه دیگر منسوخ گردیده است.‌ ایشان در همین زمینه، دست به تالیفاتی زد که ضمن آسان نویسی کتاب‌های قدیمی، آن‌ها را در طرحی نو و روشی جدید برای طلاب حوزه به نگارش درآورد و در‌این کتاب‌ها، تازه ترین نظریات فقه و اصول را که در حوزه‌ها پیدا شده بود، نیز منعکس کرد. از‌ این کتاب‌ها، دروس فی الاصول و الفتاوی الواضحه را می‌توان نام برد.

در حقیقت،‌ایشان با‌این نوآوری‌ها و تطابق با شرایط روز، توانست تحول عظیمی ‌را در حوزه به وجود آورد.[3]

آیت الله سید محمود ‌هاشمی، درباره برخی از ویژگی‌های آثار آن شهید می‌گویند:

آثار و تالیفات استاد شهید ما – حضرت آیت الله صدر – دارای ویژگی‌های بسیاری است که مجموع آن‌ها شاید کم تر در تالیفات دیگران به چشم بخورد که از آن جمله به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

1 – نوآوری و ابداع در اندیشه‌ها چه از نظر محتوا و چه از نظر سبک و ترتیب.

2 – مقایسه‌ای بودن اندیشه‌های‌ ایشان درباره گفته‌ها و مکتب‌ها و نظریات دیگران.

3 – مستدل و منطقی و مستحکم بودن استدلالات‌ ایشان.

4 – علمی‌بودن بیان مطالب به جای شعری و خطابه‌ای بودن آن‌ها.

5 – جامعیت بیان و توجه داشتن به کلیه احتمالات و شقوق و نظرها و اقوال.

6 – زنده و حیاتی بودن مسایل مورد بحث و وجود بررسی و تحلیل در اندیشه‌های ‌این شهید بزرگوار.

7 – نظام مند بودن طرز تفکر و قدرت بر ترسیم مکتب.

8 – شیوایی و جذابیت بیان از نظر تعبیر و جمله بندی و طرز ورود و خروج در مطلب و تنظیم مقدمات و نتیجه گیری‌ها.

برای نمونه می‌توان به بحث و بررسی‌این متفکر بزرگ و شهید مظلوم درباره نقد نظریه ماتریالیسم تاریخی در کتاب اقتصادنا رجوع کرد، که انصافا یکی از شیرین ترین و زنده ترین بخش‌ها و بحث‌های‌ این کتاب است و در آن سعی شده‌ این نظریه از دیدگاه‌های فلسفی، علمی، تاریخی، اجتماعی بررسی و نقد گردد و در هر یک از‌ این نظرها‌ این دانشمند عظیم‌الشأن و نابغه عصر ما توانسته است با سبکی بسیار شیرین و نظمی‌ بسیار متین و علمی ‌ماتریالیسم تاریخی را بی اساس و مخالف علم و فلسفه و تاریخ نشان دهد.[4]

در‌این جا مجموعه مؤلفات گرانسنگ آن شهید بزرگوار را – که اغلب آن‌ها به فارسی و برخی از زبان‌های دیگر ترجمه شده – در دو بخش «چاپ شده (عربی)» و «آثار چاپ نشده» تنظیم کرده و در پایان برخی از تقریرات مباحث‌ ایشان را که شاگردان مبرزشان نگاشته اند آورده‌ایم:

الف) آثار چاپ شده

1 – الاسس العامة للبنک فی المجتمع الاسلامی؛

2 – الاسس المنطقیة لاستقراء؛

3 – اقتصادنا؛

4 – الانسان المعاصر والمشکلة الاجتماعیة؛

5 – بحث حول المهدی؛

6 – بحث حول الولآیت؛ ‌این کتاب تحت عنوان التشیع والاسلام نیز چاپ شده است؛

7 – بحوث فی شرح العروة الوثقی؛ از امتیازات‌این کتاب است که در شرح مسایل فقهی عروة، آفاق جدیدی را در روش‌های استنباطی گشوده، از تتبع و نظر به کلمات دیگران – چه از فقهای شیعه و چه از فقیهان اهل سنت – برخوردار است. استظهاراتش در فقه قانون مند است، نه ادعایی، و با بیان نکته‌های استظهار، شخص را اقناع می‌کند. شرحی است همراه با کثرت تفریع و تشقیق مسایل. دارای دقت در تطبیق اصول با فقه و کارآیی مسایل اصولی در استنباط‌های فقهی است. به مناسبت، بعضی از نکات رجالی (مانند وثاقت من یروی عنه احد الثلاثة، قاعده تعویض سندی و…) را طرح کرده است، در شرح کتاب الطهارة، «طهارت کتابی» را بسیار جالب طرح و بحث کرده و سزاوار است به طور جداگانه نیز چاپ شود؛

8 – البنک اللاربوی فی الاسلام؛

9 – خطوط تفصیلیة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛

10 – خلافة الانسان و شهادة الانبیاء؛

11 – دروس فی علم الاصول. ‌این اثر ارزشمند یک دوره کامل اصول است، برای مشتغلان به «سطح » که جهت تدریس در سه سطح ابتدایی و متوسطه و عالی نگاشته شده و هر دوره، مباحث دوره قبلی را داراست و به نحوی تالیف شده که طلاب را به تدریج و گام به گام – در سه مرحله – برای ورود به دوره خارج اصول آماده می‌کند.

12 – رسالتنا. مجموعه سرمقاله‌های شهید صدر است که پیش تر در مجله الاضواء منتشر می‌شده است؛

13 – صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ‌این رساله، اولین بخش از یک طرح کلی و فشرده درباره نظام اقتصادی در جامعه اسلامی‌است؛

14 – غآیت الفکر فی علم الاصول. ‌این کتاب نخستین اثر شهید صدر در علم اصول است که در 22 سالگی نگاشته؛

15 – الفتاوی الواضحة. اولین اثر فقهی و نیز رساله عملیه ‌ایشان است که فکر عمیق و دگرگون کننده او را در فقه نشان می‌دهد؛

16 – فدک فی التاریخ.‌ این کتاب نابه کاری‌های پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله را آشکار ساخته و جنایت‌های رندانه دشمنان حضرت زهرا علیها السلام را بیان کرده است، جالب توجه است که شهید صدر ‌این اثر را در سنین 14 – 17 سالگی نگاشته است.

17 – فلسفتنا؛

18 – لمحة فقهیة عن مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی‌ایران؛

19 – ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی؟؛

20 – مدرسة القرآنیة: 1) التفسیر الموضوعی والتفسیر التجزیئی فی القرآن الکریم، 2) السنن التاریخی فی القرآن الکریم. عنوان دیگر‌این مجموعه، «مقدمات فی تفسیر الموضوعی للقرآن» است و با دو عنوان انسان مسؤول و تاریخ ساز و سنت‌های تاریخی در قرآن به فارسی ترجمه شده است؛

21 – المرسل والرسول والرسالة. ‌این کتاب تحت عنوان موجز فی اصول الدین نیز چاپ شده و در مقدمه الفتاوی الواضحة هم به چاپ رسیده است؛

22 – المعالم الجدیدة للاصول. اقتباس و خلاصه کتاب معروف معالم الاصول است که بنا به تقاضای دانشکده اصول دین در بغداد نوشته شد. امتیاز‌ این کتاب بر معالم الاصول علاوه بر‌ایجاز، درج تکامل تاریخی علم اصول و تاریخچه اجتهاد است؛

23 – منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة.‌ این رساله، پنجمین بخش از مجموعه الاسلام یقود الحیاة است و در آن، منشا و انگیزه و هدف از قدرت در حکومت اسلامی‌بحث و تبیین شده است؛

24 – المنطق الوضعی والیقین الریاضی فی الفلسفة؛

25 – منهاج الصالحین … والتعلیقة علیه. مؤلف منهاج، آیت الله العظمی‌حکیم است و شهید صدر بر آن حاشیه و تعلیق نگاشته اند؛

26 – موجز احکام الحج؛

27 – نظرة عامة فی العبادات.‌ این رساله در پایان کتاب الفتاوی الواضحة نیز چاپ شده و ترجمه فارسی هم دارد.

ب) آثار چاپ نشده

برخی از آثار ارزشمند شهید صدر که اسامی‌آن‌ها در ذیل آمده، تاکنون چاپ نشده است:

1 – تعلیقه‌ای بر «صلاة الجمعة » از کتاب شرائع الاسلام؛

2 – تعلیقه‌ای بر رساله عملیه مرحومآیت الله شیخ محمد رضا آل یاسین موسوم به بلغة الراغبین؛

3 – تعلیقه‌ای بر «مناسک الحج » استادشان مرحومآیت الله العظمی‌خوئی؛

4 – دراسات فی الفلسفة الاسلامیة المقارنة. مجموعه محاضرات آن شهید بزرگوار است که بر افاضل و خواص شاگردانش در منزل افاضه کرده و یکی از شاگردانشان آن دفاتر را شروع به استنساخ کرده است، ولی پس از آن که کتابخانه‌ایشان مصادره شد، تاکنون اطلاعی از آن در دست نیست؛

5 – العقیدة الالهیة فی الاسلام که شهید صدر در حاشیه کتاب فدک فی التاریخ (بیروت، دارالتعارف، 1980 م، ص 92 و 134) بدان اشاره کرده است.

ج ) تقریرات

1 – بحوث فی علم الاصول، هفت مجلد (به ترتیب در 391، 442، 455، 456، 524، 368 و 427 صفحه)، ناشر: المجمع العلمی‌للشهید الصدر قدس سره ، قم، 1405 ق.

تقریرات اصول آن شهید پاکباخته است، شامل مباحث دلیل لفظی، حجت و اصول عملیه که‌ آیت الله سید محمود‌هاشمی‌ آن را نگاشته اند.

2 – مباحث الاصول.‌ آیت الله سید کاظم حسینی حائری، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1407، ج 1، 168 (مقدمه) + 432 صفحه، وزیری.

این کتاب، تقریرات اصول شهید صدر است و مباحث آن عبارتند از: 1) حجیت قطع؛ 2) تجری؛ 3) اقسام قطع؛ 4) موافقت التزامیة؛ 5) دلیل عقلی؛ 6) علم اجمالی.

شمه‌ای از ویژگی‌های اخلاقی

1 – علاقه و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام

او خود در‌این باره نقل می‌کند:

در‌ایام طلبگی ام، هر شب، یک ساعت به حرم امام امیر المؤمنین علیه السلام می‌رفتم و در برابر قبر آن حضرت می‌نشستم و به درس‌ها و مطالب علمی‌خود فکر می‌کردم. معتقد بودم که از جو حرم و روح پاک و مطهر امیرالمؤمنین الهام می‌گیرم. پس از مدتی،‌ این کار را ترک کردم و کسی هم غیر از خدای خودم خبر نداشت.

چندی بعد، یکی از بانوان اقوام ‌ایشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به خواب می‌بیند که می‌فرماید: «به باقر بگویید او هر شب می‌آمد و نزد ما درس می‌خواند، چرا‌این کار را ترک کرده است ».

2 – بزرگواری

یکی از شاگردان استاد شهید، راه خویش را از او جدا کرد و در غیاب، استاد را مورد حمله قرار می‌داد و از او بدگویی می‌کرد. روزی که در محضر‌ایشان بودیم از آن شخص سخن به میان آمد. فرمودند من هنوز او را عادل می‌دانم. آن چه او می‌گوید: به خاطر اعتقاد خطایی است که پیدا کرده است نه از روی بی توجهی به دین.[5]

3 – بلندهمتی

می‌فرمودند: در‌ایامی‌که مشغول تحصیل بودم، هر روز به قدر پنج طلبه پرکار، درس می‌خواندم.[6]

4 – عزت نفس

شیخ نعمانی، یکی از شاگردان شهید صدر که در ‌ایام حبس در منزل، همراه‌ ایشان بوده گوید:

«در‌ایام حبس، عده‌ای از مؤمنان برای‌ ایشان مبلغی پول فرستادند، ولی امتناع کرده و با وجود احتیاج شدید، قبول نمی‌کردند. عرض کردم شما در‌ این زمان احتیاج به پول دارید و شاید مدتی همین طور بمانید. در جواب فرمودند: «مرحوم پدرم، سید حیدر، شبی که از دنیا رفتند، هیچ خوراکی در منزل باقی نگذاشته بودند که شام ما باشد. پس من و برادرم سید اسماعیل و خواهرم آمنه شب را گرسنه خوابیدیم، چون پولی نداشتیم که چیزی بخریم. اکنون میان من و ملاقات پروردگار مانعی نیست جز‌ این که‌ این ظالمان بیایند و مرا بکشند و به اجداد طاهرینم خود ملحق کنند. پس مال برای چه بیندوزم؟».[7]

5 – اهتمام به امور مسلمین

شهید صدر نه فقط به حل مشکلات ملت مسلمان عراق می‌پرداخت،[8] بلکه رسیدگی به مشکلات همه مسلمانان در کشورهای اسلامی‌و غیراسلامی‌اهتمام می‌ورزید به ویژه ملت‌ایران که از سال 1342 تا لحظه شهادت آن را پی گیری می‌کرد.

در سن 27 سالگی، پس از آن که رژیم شاه، اسرائیل را به رسمیت شناخت، به‌این عمل ننگین و ضد اسلامی‌و ضد فلسطینی شاه اعتراض کرده و آن را به شدت محکوم کرد.

هنگامی‌که سادات خائن سرسپردگی خود را با رفتن به بیت المقدس اشغالی و امضای قرارداد کمپ دیوید در سال 1399 ق اظهار کرد، آیت الله شهید صدر در تلگرافی ‌این عمل را محکوم کرد و او را از عذاب خداوند برحذر داشت. و تاکید کرد که ملل مسلمان، ناامیدی و سرسپردگی را نمی‌شناسد و‌ این امت تا بازگشت نخستین قبله مسلمانان به آغوش خویش، از پای نخواهند نشست.

هنگامی ‌که ملت مسلمان افغانستان بر ضد تجاوز شوروی سابق شورید، آیت الله شهید، غم بزرگ‌ این ملت را می‌شناخت و اعلامیه‌ای مبنی بر محکومیت تجاوز به حریم اسلام و آزادی یک ملت و سبک شمردن ارزش‌های انسانی، انتشار داد و افزود که‌ این تجاوز، عقیده و‌ایمان ملت افغان را به دین حنیف اسلام پایدارتر خواهد کرد.

افزون بر این، به همه امور مسلمانان جهان اهتمام می‌ورزید و نمایندگانی برای بررسی اوضاع مسلمانان به اروپا گسیل می‌داشت.

6 – شجاعت

هنگامی‌که مزدوران رژیم بعث، فرزند برومند آیت الله حکیم را بازداشت کردند و دیگران از بیم حمله و تعدی مزدوران رژیم نمی‌توانستند به منزلآیت الله حکیم بروند، آیت الله شهید صدر، اولین کسی بود که بی پروا به آن منزل رفت و درباره‌ این عمل گفت: «ما باید اعلامیه‌ای مبنی بر مخالفت با اقدامات وحشیانه رژیم، صادر کرده و به امضا برسانیم؛ هر چند که‌ این کار به کشته شدن ما تمام شود».

در پی شهادت‌ آیت الله مطهری، آیت الله صدر مجلس ترحیمی‌ در مسجد شیخ طوسی در نجف اشرف برگزار کرد و از طرف حکومت خونخوار بعثی، هیاتی نزد او آمد و گفتند: «مطهری یک فرد‌ ایرانی است و ما عربیم چگونه مجلس ترحیم برای او برگزار می‌کنید؟»‌ آیت الله صدر در پاسخ گفتند: «من، آن چه به آن معتقدم عمل می‌کنم و به قومیت و مرزهای بین المللی توجهی نمی‌کنم و آن را قبول ندارم. ‌این موضع من است و از آن عقب نشینی نخواهم کرد».

7 – ژرف‌نگری

حجت الاسلام آصفی، یکی از شاگردان شهید صدر، نقل می‌کنند که ‌ایشان می‌فرمود:

 

«بعضی از آقایان همه تلاش خود را صرف مبارزه با منکرات کوچک جامعه می‌کنند و منکرات و دزدی‌های بزرگ را از یاد برده اند. غارت نفت، ثروت‌های زیرزمینی، ذخایر، منابع و معادن، به انحراف کشاندن جوانان و نیروهای انسانی را به عنوان گناه و معصیت نمی‌شناسند، و فقط اگر گناه کوچکی در محل زندگی خود ببینند، به دست و پا می‌افتند و با آن مبارزه می‌کنند».

8 – مرجعیت با خانه استیجاری

آیت الله شهید، در طول زندگی، اجاره نشین بودند و در خانه محقری زندگی می‌کردند. تاجر صالحی، مبلغی جهت خرید منزل به ‌ایشان می‌دهد، اما قبول نمی‌کنند و می‌گویند: «مرجعیت با اجاره نشینی هم ممکن است». تاجر می‌گوید: «پس با ‌این پول برای فرزندانتان خانه بخرید»، در پاسخ می‌فرماید: «فرزندانم به من تاسی کنند که اجاره نشینم، پدرم هم منزل شخصی نداشت!».[9]

9 -‌ایثارگری در نیازمندی

در اوایل زندگی‌ ایشان که بسیار به عسرت گذشت که حتی نقل می‌کنند عبایشان وصله داشت، یک نفر‌ایرانی، عبای نائینی بسیار گرانی برایشان هدیه می‌آورد، ولی از آن استفاده نکرده می‌فروشند و از قیمت آن ده عبای معمولی می‌خرند و بین طلاب نجف توزیع می‌کنند.‌ این سیره مستمره ‌ایشان بود که هرگاه برخی از تاجران که مقلد او بودند، پارچه و لباسی می‌آوردند، به طلاب می‌دادند، به مفاد‌این‌ایه عمل می‌کردند: « و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة[10] ».[11]

شهید صدر، امام و انقلاب

آیت الله سید محمود‌هاشمی ‌درباره رابطه شهید صدر با حضرت امام قدس سره می‌گوید:

شهید صدر پیش از پیروزی انقلاب اسلامی‌ ایران، با امام امت ارتباط داشت. او در ابتدای حرکت و نهضت امام در قم، یکی از مدافعان اصلی ‌این حرکت در حوزه علمیه و میان علمای روشنفکر و آگاه به شمار می‌رفت و پس از ورود امام به نجف اشرف همواره میان ‌ایشان و امام امت ارتباط برقرار بود. هنگامی‌که امام بحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی ‌را در بحث‌های خارج خود مطرح کردند، شهید صدر از ‌این بحث استقبال کرده و در مقابل کسانی که در حوزه انتقاد می‌کردند، دستور داد که کلیه شاگردانش جزوه‌های ولایت فقیه امام را خریداری و استفاده کنند. او آن را یک فتح بزرگ که به دست یک مرجع تقلید و برای اولین بار با ‌این صراحت و جرات و روشنی و قاطعیت مطرح می‌گردید، اعلام کردند. و‌این خود یکی از علل دشمنی برخی از عوامل ضد انقلاب در حوزه با ‌ایشان و هم چنین حساسیت رژیم شده بود. هم چنین، وقتی که رژیم پلید بعث به دستور شاه مخلوع ‌ایران، امام را تحت فشار و منزل‌ایشان را تحت کنترل قرار داد و سپس، رفت وآمد به آن را ممنوع کرد، شهید صدر از جمله کسانی بود که در آن خفقان شدید و با حساسیتی که نسبت به او بود، مبادرت به زیارت و دیدار‌ ایشان کرد و پس از سفر امام به پاریس، نامه سرگشاده‌ای در تایید انقلاب اسلامی‌ و حقیقت‌ این نهضت بزرگ به رهبری مرجعی بزرگ و آگاه، فرستاد.

شهید صدر، انقلاب اسلامی ‌ایران را طلیعه ظهور مجدد اسلام و مقدمه برپایی حکومت جهانی اسلام و رهبری انقلاب را، رهبری صددرصد اسلامی‌ و واجب الاطاعة می‌دانست. پس از پیروزی انقلاب، سلسله بحث‌هایی را به عنوان اسلام، رهبر زندگی نگاشته که آن‌ها جهت هدیه به انقلاب اسلامی ‌و توضیح ابعاد مکتب انقلابی اسلام است و بارها تجدید چاپ شده است.

جلوه‌هایی کوتاه از آرا و افکار بلند

1 – اجتهاد واقعی

شهید‌ آیت الله صدر در کتاب سنت‌های تاریخ در قرآن اشاره می‌کند که اجتهاد واقعی وقتی تحقق می‌یابد که مجتهد، در متن زمان حضور یابد و واقعیت‌ها و پدیده‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… را بشناسد. سپس در چارچوب اصول متخذه از قرآن و سنت، پاسخ آن‌ها را بیابد. وی معتقد به گسترش افقی فقه بود:

کار تحقیق مسایل فقهی از واقعیت‌های عینی، در زمان شیخ طوسی یا محقق حلی (اعلی الله مقامهما) با محدودیت‌های زمان شروع می‌شود. زیرا واقعیت‌های زندگی آن‌ها فقط می‌توانست نیازهای زمان خود آن‌ها را کفایت کند و برای زمان ما، مسایل آن زمان کافی نیست. مثلا معاملاتی از قبیل اجاره، مزارعه، مساقات و مضاربه، نشان دهنده بازار هزار یا هشتصد سال پیش است، حال آن که بازار امروز برای معاملات دیگر و انواع ضوابط اقتصادی جدید تشکیل شده است. فقه امروز باید همان گونه که در دست دانشمندان گذشته بود و بدان عمل می‌شد؛ یعنی هر چه در زندگی شان پدید می‌آمد، فقه روی آن عکس العمل نشان می‌داد تا حکمش را از دین استخراج کند، در دست دانشمندان زمان ما نیز باید، به طور واقعی، مسایل روزمره را مورد تحقیق و بررسی قرار داده، حکم آن را از اصول کلی اسلام استنباط کنند تا از لحاظ افقی نیز گسترش لازم را پیدا کند.

2 – مسئولیت خطیر حوزویان

شهیدآیت الله صدر درباره مسئولیت خطیر علمای حوزه در قبال جوانان – که سال‌ها پیش در نجف اشرف در جمع روحانیان آن حوزه مقدسه ‌ایراد شده و حاکی از ژرف نگری، تعهد، مسؤولیت شناسی و دردمندی آن شهید بزرگوار است – می‌گوید:

چرا باید فرزندان همین سرزمین یا بعضی از آنان، موضع دشمنی و کینه و حسد در برابر‌این حوزه بگیرند و درصدد حمله به آن باشند؟!

آیا تصور نمی‌کنید که‌این جنایت ماست، پیش از آن که جنایت آنان باشد؟ مسؤولیت ماست پیش از آن که مسؤولیت آنان باشد؟ چون ما، با آنان برخورد فعال نداشته‌ایم. با اجداد و پدرانشان کار کرده‌ایم و با آنان نه؟‌این نسل‌هایی که امروزه به ما کینه می‌ورزد و در انتظار انتقام جویی از ماست، به‌این دلیل است که احساس می‌کند ما تنها با مردگان سر و کار داریم و زندگان را اصلا در نظر نمی‌آوریم؛ از‌این رو به ما کینه می‌ورزد و مترصد فرصتی برای ضربه زدن به ماست، چون ما خدمتی به‌این نسل‌ها نکرده‌ایم، چون در کنار آنان نبوده‌ایم و با آنان برخورد فعال نداشته‌ایم.

من از یک سال پیش و بلکه بیش تر از آن با برادران و با عزیزان بارها سخن گفته ام و توصیه کرده ام اگر هر یک از اهل علم، یک جلسه تربیتی و تبلیغی، در نجف اشرف، متشکل از پنج نفر از جوانان – نه بیش تر-، تشکیل می‌دادند، امروزه دارای پایگاهی مردمی متشکل از هزاران تن بودیم و مردم و بچه‌های‌ این سرزمین احساس می‌کردند که ما در کنار آنان هستیم و با آنان برخوردی فعال داریم؛ احساس می‌کردند که به آنان می‌اندیشیدیم و خدمت می‌کنیم؛ وجودمان به وجود آنان مرتبط و پیوسته است؛ زندگی مان منبع فیض و برکت برای آنان است و مصدر خدمتی برای آنان هستیم.

اما ما چنین نکرده‌ایم، با آنان نبوده‌ایم و طبیعی است که آنان نیز در کنار ما نباشند؛ چون ما هم با آنان کاری نداشته‌ایم. بنابراین، باید در دگرگون کردن روش‌های کار بیندیشیم، باید همواره در جست وجوی روش‌های بهتر و برتر باشیم.[12]

شهادت

سرانجام، پس از بیست سال مبارزه، رژیم عراق با امید ‌این که آتش شعله‌ور انقلاب اسلامی ‌در عراق را خاموش کند، در روز شنبه شانزدهم فروردین 1359 مزدوران صدام تکریتی به منزلآیت الله صدر یورش برده و‌ایشان را در سیاهچال‌های رژیم فاشیستی بعث عراق زندانی می‌کنند و صبح روز بعد مزدوران و دژخیمان صدام به منزلآیت الله صدر ریخته و خواهر مظلومه و مکرمه و دانشمند ‌ایشان، نویسنده معروف عراق، علویه «بنت الهدی » را نیز دستگیر و به طرف بغداد می‌برند و در شب سه شنبه 19 فروردین 1359‌ آیت الله مجاهد صدر همراه با خواهر مکرمه و دانشمندش به دست مزدوران امپریالیسم جهانخوار و صهیونیسم بین المللی یعنی صدام تکریتی – در یکی از زندان‌های نظامی‌ بغداد – به فیض شهادت نایل می‌شوند. سلام علیهما یوم ولدا و یوم استشهدا و یوم یبعثان حیا.[13]

در شب چهارشنبه بیستم فروردین دژخیمان بعث عراق به منزل پسر عموی ‌ایشان آیت الله سید محمد صادق صدر در نجف اشرف رفته و با حالت بسیار فجیعی ‌ایشان را از منزل بیرون کشیده و به غسالخانه نجف اشرف که در وادی السلام واقع است می‌برند و جسد دو شهید را تحویل وی داده و با تهدیدهای شدید از او می‌خواهند که به هیچ وجه خبر شهادت را منتشر نکند و در صورت نشر خبر، او را تهدید به قتل می‌کنند و منزلش را هم تحت کنترل شدید قرار می‌دهند.

آیت الله سید محمد صادق صدر، که خود جسد مبارکآیت الله شهید صدر را غسل داده، گفته است: «به هنگام غسل، آثار شکنجه قرون وسطایی بر بدن‌ ایشان نمودار بود و جسد شهید آیت الله صدر غرق به خون و نیلگون شده بود و با ‌این که وزن معظم له سنگین بود، ولی بسیار لاغر به نظر می‌رسید و محاسن مبارکش کاملا سوخته بود».

پس از مراسم غسل و کفن‌ آیت الله صدر و خواهرش در جوار قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در مقبره خانوادگی خود که به نام مقبره مرحوم‌ آیت الله شرف الدین است، در کنار قبر برادرش سید اسماعیل صدر به خاک سپرده شدند.[14] در‌این جا باید افزود که قتل فجیع و شتابزده‌ آیت الله صدر، با تجربیات استکبار جهانی و آمریکا از پانزدهم خرداد 1342 و تبعید امام و سپس رهبری انقلاب اسلامی‌ ایران، در رابطه است. آن‌ها ‌این بار دیگر معطل نشدند. آمریکا و شاه معتقد بودند که امام را نباید زنده می‌گذاشتند و صدام در شهادت‌ آیت الله صدر گفت: «ما سید صدر را کشتیم تا یک خمینی دیگر در عراق پیدا نشود. ولی غافل از‌این که:

که گفت که آن زنده جاوید بمرد؟

که گفت که آفتاب امید بمرد؟

آن دشمن خورشید برآمد بربام

دو چشم ببست و گفت خورشید بمرد

گزیده‌هایی از پیام‌ها

1 – بخشی از پیام تاریخی شهید صدر به ملت مسلمان عراق

ای ملت عظیم و شریف عراق! من در‌این لحظات حساس که دچار چنین مصیبت بزرگی شده‌اید و هم چنان به مبارزه پیگیر خود ادامه می‌دهید، با تمام طوایف و گروه‌ها سخن می‌گویم، با عرب، کرد، سنی، شیعه، زیرا‌این دردها و رنج‌ها تنها به یک مذهب و یا نژاد مشخص اختصاص ندارد همان گونه که همه ملت عراق در ‌این دردها و رنج‌ها شریکند، باید در مبارزه و جهاد قهرمانانه خود نیز در کنار هم شرکت جویند.

این جانب از آن زمان که خود را شناخته و مسؤولیت خود را در میان مردم تشخیص داده ام، موجودیت خود را به طور یکسان وقف شیعه و سنی و عرب و کرد کرده‌ام. زیرا من از مکتبی دفاع می‌کنم که همه آن‌ها را یکسان می‌داند… تاکنون در فکر و هستی من چیزی جز اسلام که راه رهایی و هدایت همگان است نبوده است. پس‌ ای برادر و فرزند اهل تسنن، من به همان اندازه با توام که با برادر و فرزند اهل تشیع و من به همان اندازه با شمایم که شما با اسلامید و‌ این چراغ هدایت اسلام عظیم را به خاطر رهایی عراق از کابوس وحشتناک زور و ستم با خود به دوش می‌کشید و بدانید که طاغوت و یارانش می‌کوشند تا به برادران اهل تسنن چنین القا کنید که مساله مهم و اساسی، مساله بین شیعه و سنی است. زیرا می‌خواهند پیروان تسنن را از مبارزه علیه دشمن مشترک غافل ساخته و او را از میدان کنار نگه دارند… .

ای برادران و فرزندان من!

ای مردم موصل و بصره!

ای فرزندان بغداد و کربلا و نجف!

ای مردم سامرا و کاظمیه… !

ای مردم عماره و کوت و سلیمانیه… عراق! در هر کجا که هستید، من با شما پیمان می‌بندم که برای شما زیسته و به خاطر شما برای اسلام و قرآن تلاش کنم؛ زیرا تنها هدف حال و‌اینده شما هستید و بس. پس وحدت داشته باشید و صفوف خود را تحت لوای اسلام فشرده سازید.

…‌ای ملت بزرگ، امروز یک بلایی هولناک به دست آدم کشان و قاتلانی که از غضب و خروش ملت به ترس افتاده و شما را با زنجیره‌هایی از آهن، استبداد و وحشت زندانی کرده اند، گرفتار شده‌اید. آدم کشان چنین می‌پنداشته اند که با‌ این کار خود احساس عزت و کرامت را از ملت گرفته و آنان را از هر گونه پیوندی با دین و حضرت محمد صلی الله علیه وآله جدا ساخته اند تا ‌این جمعیت میلیونی قهرمان و مؤمن و سرافراز عراق را به عروسک و ماشین‌هایی تبدیل کرده تا به طور دلخواه بر آن‌ها حکومت رانده و ولای عفلق و امثال او (مزدوران تبشیر و استعمار) را به جای ولای محمد و علی (صلوات الله علیهما) به آن‌ها تحمیل کنند… .

در‌این هنگام که عمق فاجعه‌ای را که بر تو‌ای ملت من و پدران و نیاکانم می‌گذرد، درک می‌کنم،‌ایمان واثق دارم که شهادت‌این علما و به شهادت رسیدن بهترین جوانان برومند و سرافرازت در زیر شکنجه‌های عفلقیان نتیجه‌ای جز‌ایمان بیشتر، پایداری روزافزون و تصمیم قاطع تو در پیمودن ‌این راه تا سرحد شهادت و یا پیروزی نخواهد داشت… .

من به شما فرزندان برومندم اعلام می‌کنم که من بر شهادت تصمیم گرفته ام و شاید‌این آخرین حرفی است که از من می‌شنوید. بدانید که درهای بهشت برای استقبال کاروان‌های شهدا – تا وقتی که خداوند پیروزی را نصیبتان فرماید – باز شده اند. شهادت بی اندازه گواراست. پیامبر صلی الله علیه وآله در مورد آن فرمود که آن «حسنة لاتضر معها سیئة » و شهید با شهادت خویش تمام گناهان خود را – هر چند زیاد – پاک خواهد کرد.

پس هر مسلمانی در عراق و هر عراقی در خارج از عراق، باید آن چه را که در توان داشته، حتی اگر به قیمت زندگی اش تمام شود، برای ادامه جهاد و مبارزه به منظور نابود کردن‌این کابوس، از روی سر عراق عزیز و آزادی آن از دست‌این تبهکاران ضد انسان انجام دهد و تا استقرار نظامی‌صالح و نیک و شرافتمند که متکی بر اسلام باشد کوشش کند».[15] دهم شعبان 1399

 

2 – گزینه‌ای از پیام شهید صدر به ملت مسلمان ایران به مناسبت پیروزی

در خود احساس عزت و افتخار بسیار می‌کنم و‌این احساس سراسر وجودم را فرا می‌گیرد آن گاه که با‌این ملت عظیم، ملت مسلمان‌ایران سخن می‌گویم. ملتی که با جهاد و خون و دلاوری‌های بی نظیر خود، تاریخ اسلام را از نو نوشت و تجسم و تجلی زنده و گویایی از روزهای نخستین اسلام با همه درخشانی‌هایش گردید.

این احساس من آن گاه عمق می‌یابد که ‌این ملت را در برابر لحظه‌ای بزرگ می‌یابم که نه تنها نقطه عطفی در تاریخ‌ این ملت که آغاز دوران جدیدی در حیات امت اسلامی‌شد.‌ این لحظه، هنگامی‌است که‌این ملت مجاهد می‌خواهد با «آری » گفتن خویش به جمهوری اسلامی‌که رهبر گرانقدر، آیت الله العظمی‌امام خمینی پایه گذار آن است،‌ ایمان راستین و وفاداری شگرف خویش را به اسلام نشان دهد، و‌این خود مرحله نوینی در حیات مسلمین گشوده و آنان را از ظلمت جاهلیت به نور توحید رهنمون خواهد گشت… .

… شکی نیست که شما مردم پرتوان ‌ایران با برگزیدن جمهوری اسلامی‌به عنوان روش زندگی و چارچوب حکومت، به ادای فریضه‌ای از بزرگ ترین فریضه‌های خداوند تعالی دست یازیده‌اید و هدفی را پی گرفته‌اید که پیامبر بزرگ اسلام زندگانی گرانقدر خویش را بر سر آن نهاده و امیرمؤمنان علی علیه السلام به خاطرش با قاسطین و مارقین و ناکثین به ستیز پرداخته و رهبر آزادگان امام حسین علیه السلام آخرین قطرات خون پاکش را در راه آن نثار کرده است. شما با‌این گزینش پر ارج، اهداف والای خون‌های پاکی را که سیزده قرن پیش از‌این در میدان کربلا بر زمین ریخت، محقق می‌سازید… باید امروز هم با همان توان و بهره مند از همان مکتب، در تحقق بخشیدن به آرمان‌های اسلامی‌خود بکوشید… .

پیام تسلیت امام خمینی قدس سره به مناسبت شهادت شهید صدر

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با کمال تاسف، حسب گزارش جناب آقای وزیر امور خارجه، که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی‌به دست آورده است، و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد، مرحومآیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او – که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود – به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده اند. شهادت، ارثی است که امثال‌این شخصیت‌های عزیز از موالیان خود برده اند و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال‌این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستم پیشه خود می‌برند. شهادت‌این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده اند، به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستم پیشگی گذرانده اند، عجیب نیست. عجیب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آن‌ها آغشته نکنند. عجیب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومه اش به شهادت نایل شدند، عجیب آن است که ملت‌های اسلامی‌و خصوصا ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار‌این مصیبت بزرگ، که به اسلام و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله وارد می‌شود، بی تفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند. و عجیب تر آن که ارتش عراق و سایر قوای انتظامی‌آلت دست‌این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم با آن کمک کنند.

من از رده بالای قوای انتظامی ‌عراق مایوس هستم، لیکن از افسران و درجه داران و سربازان مایوس نیستم و از آنان چشم‌داشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند، همان سان که در‌ایران واقع شد، و یا از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مایوس نیستم و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و‌این لکه ننگ را از کشور عراق بزدانید. من امیدوارم که خداوند متعال، بساط ستمگری‌این جنایتکاران را درهم پیچد.

این جانب برای بزرگ داشت‌ این شخصیت علمی‌ و مجاهد، که از مفاخر حوزه‌های علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی‌بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی‌ اعلام می‌کنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی‌اعلام می‌نمایم. و از خداوند متعال خواستار جبران‌این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین می‌باشم.

والسلام علی عبادالله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی

3/2/1359

منابع و مآخذ عمده مقاله[16]

اطلاعات، شماره 17272 (20/1/1363)؛ شماره 17563 (20/1/1364).

پلیس انقلاب، شماره دوم، فروردین 1361 .

پیام انقلاب، شماره 82 (27/1/1362)؛ شماره 83 (10/2/1362) و 108 (25/1/1363).

تئوری شناخت در فلسفه ما (مقدمه).

جمهوری اسلامی، شماره‌های 1405 (19/1/63)، 1696 (19/1/64) و 2275 (19/1/66).

جهاد، (نشریه صدای انقلاب اسلامی‌افغانستان) شماره 23 (ماه رمضان 1410 ق).

رسالت، شماره 357 (19/1/66).

الشاهد الشهید، (اضواء علی حیاة الامام الشهید – 2) به قلم ع . نجف.

طرح گسترده اقتصاد اسلامی‌(مقدمه).

کیهان، شماره‌های 11546 (18/1/61)، 11547 (19/1/61) و 13582 (19/1/68).

هفته نامه بعثت، (26/1/69).

[1] به لحاظ این که صفحات مجله محدود و بنای این مقال براختصار است، اسامی بیش از شصت تن از شاگردان، حذف گردید.

 

[2] مثلا: اصل حق الطاعة در کل شبهات که اصلی است در مقابل قاعده «قبح عقاب بلا بیان »؛ قانون تزاحم حفظی در مقابل تزاحم ملاکی و تزاحم امتثالی؛ اصل عدم تنافی اصول متوافقه؛ استصحاب طهارت و قاعده طهارت در یک جا با هم، به خلاف مشهور که قایلند، جاری نمی‌شود.

[3] هفته نامه 19 دی (بعثت)، مورخه 18/1/61 ؛ گفت وگو با حجة الاسلام والمسلمین، سید محمد باقر حکیم، از شاگردان و یاران وفادار و نزدیک آن شهید، نقل، با اندکی تلخیص و تغییر.

[4] کیهان فرهنگی.

[5] از خاطرات آیة الله سید کاظم حائری که در مقدمه مباحث الاصول نگاشته اند (نقل از قواعد کلی استنباط، ج 1، ص 22 و 23).

[6] از خاطرات آیة الله سید کاظم حائری که در مقدمه مباحث الاصول نگاشته اند (نقل از قواعد کلی استنباط، ج 1، ص 22 و 23).

[7] قواعد کلی استنباط ، ص 51 – 52.

[8] از جمله گفته اند: رژیم حاکم در عراق چندین بار سعی کرد که از آیة الله صدر، فتوایی در تایید سرکوبی مسلمانان کرد شمال عراق بگیرد. ولی ایشان با این امر مخالفت کرد و نماینده رژیم را از منزلشان اخراج کرد و از موضع آیة الله حکیم که فرموده بود: «نه کشتار، نه جدایی، جای قاتل و مقتول هر دو در جهنم است » پشتیبانی کرد.

[9] از یادداشت‌های پراکنده راقم که از بعضی شاگردان و نزدیکان شهید صدر شنیده است.

[10] حشر (59): 9 .

[11] ماخذ شماره 1 .

[12] اطلاعات، شماره 18444 (13/1/67) ص 3 ؛ این سخنرانی در بهار سال 1348 شمسی در نجف اشرف به عربی ایراد شده و آن چه در متن آمده، بخشی از آن است.

[13] آیة الله صدر پیش از شهادت به شدت شکنجه می شود و از او می خواهند که فقط چند کلمه در رد انقلاب اسلامی ایران و رهبریش بنویسد تا او را رها کنند اما پایبندی آن بزرگوار به اسلام و ایمانش به انقلاب اسلامی موجب شد تا شهادت را برگزیند.

[14] از شهید صدر شش فرزند به یادگار ماند، یک پسر به نام آقا سید جعفر و پنج دختر.

[15] کیهان، شماره 12128 (20/1/1363) ص 3 .

[16] در تهیه این مقاله، افزون بر منابعی که در متن آمده، از رهنمون های برخی از اعاظم شاگردان صاحب ترجمه (کثرالله امثالهم) نیز از حجج اسلام آقایان سید حامد حسینی و شیخ ابوآمنه بهره بردیم که بدین وسیله از اظهار لطف همه آن عزیزان تشکر و قدردانی می شود، شکرالله مساعیهم.