تصویر دکتر طاووسی مسرور و سید جواد حسینی برای نشست نقش سیاسی‌اجتماعی حضرت فاطمه

گزارش نشست

نقش سیاسی‌اجتماعی حضرت فاطمه(س) در اندیشه شهید صدر

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر، هم‌زمان با ایام پربرکت ولادت حضرت صدیقه طاهره(س)، نشست علمی «بررسی نقش سیاسی‌اجتماعی حضرت فاطمه(س) در اندیشه شهید صدر» با همکاری مرکز تحقیقات تراب بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. در این جلسه که به بازخوانی کتاب ارزشمند «فدک در تاریخ» اختصاص داشت، دکتر طاووسی مسرور و دکتر سید جواد حسینی به واکاوی نخستین اثر مکتوب شهید صدر و تحلیل سیره سیاسی‌اجتماعی فاطمی از منظر این متفکر برجسته جهان اسلام پرداختند.

در آغاز این نشست، دکتر طاووسی مسرور با اشاره به نگاه نوآورانه شهید صدر و نگارش شاهکار «فدک در تاریخ» در دوران نوجوانی، به تبیین جایگاه این اثر در تغییر نگرش‌ها به سیره فاطمی پرداخت و اظهار داشت:

تألیف کتاب در سن نوجوانی

درباره شهید سید محمدباقر صدر این‌گونه گفته شده است که ایشان پیش از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد نائل آمد و در سن بیست‌سالگی تحصیلات خود را به پایان رساند. ایشان اعجوبه‌ای بود؛ لذا  نگارش کتاب «فدک در تاریخ» در یازده‌سالگی  اگرچه در مقایسه با دیگر نوجوانان عجیب بوده، در مقایسه با نبوغ و توانایی‌های خود ایشان کار عجیبی نبوده است.

ایشان در نه‌سالگی و دوران ابتدایی، بر مبانی مارکسیسم نقد می‌نوشت و آن را برای مطالعه به معلم خود می‌داد. همچنین در دوازده‌سالگی کتابی درباره منطق تألیف کرد. کتاب «فدک در تاریخ» را نیز در همان ایام نوشت و در هفده‌سالگی منتشر کرد. شهید صدر نابغه‌ای بود که بیش از ۴۶ سال عمر نکرد و سرانجام به شهادت رسید.

کتاب فدک در تاریخ

«فدک در تاریخ» کتاب شگفت‌انگیزی است که جنبه‌های بسیار مهمی را مطرح می‌کند. نوع نگاه شهید صدر به این مسئله بسیار جالب‌توجه است و به نظر می‌رسد متأثر از فضای سیاسی عراق، نفوذ استعمار انگلستان در آن کشور و لطماتی باشد که آنان به عراق وارد کردند.

با خواندن این کتاب، احساس می‌شود نویسنده فردی مایل به قیام و انقلاب است؛ گویی او علاوه بر بیان آنچه بر حضرت فاطمه زهرا (س) گذشته، پیام‌هایی پنهان نیز به مردم عراق می‌دهد؛ با این مضمون که درسی که از آن حضرت می‌آموزیم، درس ظلم‌ستیزی و فعالیت سیاسی‌اجتماعی است.

نگرش رایج به ماجرای فدک و حضرت زهرا پیش از شهید صدر

اهمیت این موضوع زمانی آشکارتر می‌شود که دانسته شود در زمان نگارش این اثر، تصویری که اندیشمندان حوزوی و تاریخ‌پژوهان از حضرت زهرا (س) ارائه می‌دادند، با نگاه شهید صدر تفاوت داشت. به‌طورکلی تا دهه ۳۰ شمسی، ماجرای فدک را به مسئله‌ای شخصی و مالی تنزل می‌دادند؛ بدین معنا که شخصی ملکی داشته، آن ملک غصب شده و اکنون خواهان بازپس‌گیری آن است.

در آن دوران، یکی از مسائلی که علما بر آن اجماع داشتند، لزوم عدم فعالیت سیاسی زنان بود که تجلی این دیدگاه را می‌توان در کتاب «زن و انتخابات»[1] مشاهده کرد. البته ممکن است استدلال شود که این نوع قرائت، اقتضای شرایط آن زمان و واکنشی به سوءاستفاده رژیم پهلوی از مسئله زنان بوده است؛ استدلالی که قابل‌درک و تأمل است. برای نمونه، در اعلامیه امام خمینی  و آیت‌الله سید احمد خوانساری در اعتراض به حق رأی زنان، مخالفت با رژیم پهلوی آشکار است.

بااین‌حال، مسئله محدود به این جنبه سیاسیِ روز نبود و نگاه‌ها ریشه‌دارتر بود؛ چنان‌که حتی در خصوص حضرت فاطمه زهرا (س) نیز غالبِ نگاه‌ها به ماجرای فدک، تفسیری شخصی و مالی بود، نه سیاسی.

تحلیل سیاسی ماجرای فدک از سوی شهید صدر

اما در مقابل آن نگاه رایج، وقتی فصول کتاب فدک در تاریخ شهید صدر بررسی می‌شود، مشاهده می‌کنیم که این اثر با عنوان «علی مسرح الثورة» (در صحنه انقلاب) آغاز شده است. ایشان بارها از واژه «ثوره» (انقلاب) بهره برده و تصریح می‌کند که اگرچه فدک معنایی حقیقی به‌مثابه نخلستان و جغرافیا دارد، دارای معنایی رمزی و نمادین است که از اهمیت اصلی با آن معنای نمادین است.

با این‌ وجود، مایه شگفتی است که استاد حسن عیسی حکیم در کتاب «الشیخ النجاشی»، هنگام دسته‌بندی آثار معرفی‌شده توسط نجاشی،[2] کتاب‌هایی را که راویان و علمای پنج قرن نخست پیرامون فدک نگاشته‌اند، در بخش «جغرافیا» قرار داده است.[3] این نوع طبقه‌بندی بسیار عجیب است؛ چراکه آثار مربوط به فدک اساساً ماهیتی «کلامی» دارند و حتی در زمره تاریخِ صرف هم نمی‌گنجند. حتی اگر با رویکرد تاریخی به این موضوع پرداخته شود، همچون آثار شیخ مفید، باز هم ماهیت اثر و جهت‌گیری بحث، کلامی است.

فقدان پیشینه نگرش سیاسی به ماجرای فدک

امروزه تلقیِ کنش‌های حضرت زهرا (س) به‌عنوان حرکتی سیاسی‌اجتماعی و نمادین بودنِ ماجرای فدک برای مبارزه، امری بدیهی به نظر می‌رسد، اما نباید فراموش کرد در روزگاری که شهید صدر این تحلیل‌ها را مطرح کرده، چنین سخنانی رویکردی کاملاً نو و ساختارشکن محسوب می‌شد؛ تحلیل‌هایی که ذهنیت نه یک نسل، بلکه نسل‌ها را تغییر داد.

تأثیر کتاب «فدک در تاریخ» بر فضای فکری ایران به‌وضوح قابل‌مشاهده است. با رصد و بررسی آثاری که پس از انتشار این کتاب در ایران به نگارش درآمده‌اند، درمی‌یابیم که دیگر تبیین ماجرای فدک به‌عنوان یک منازعه شخصی و دعوایی بر سر قطعه‌زمینی خاص، رنگ باخته است. این تغییر رویکرد و نیز اصل پرداخت به موضوع فدک و فاطمه زهرا(س) را می‌توان در آثار شاخص آن دوران جست؛ چنان‌که مرحوم استاد سید جعفر شهیدی، بخش قابل‌توجهی از کتاب خود را به موضوع فدک اختصاص داد و خطبه فدکیه را با نثری فاخر، هم‌سنگِ ترجمه نهج‌البلاغه خود، به فارسی برگرداند.[4]

همچنین مرحوم آیت‌الله ابراهیم امینی در کتاب خود فصلی را به فدک اختصاص داد، اما در پایان با اذعان به اینکه «حق این مطلب ادا نشده است»، فصلی مجزا و تخصصی شامل مباحث روایی و سندی برای مخاطبان خاص به آن افزود.[5] این‌ها همگی نشانگر امواج فکری برخاسته از کتاب شهید صدر است که تا به امروز تداوم یافته؛ چنان‌که در کتاب «حیات الصدیقة فاطمة» اثر شیخ محمدجواد طبسی نیز توجه ویژه‌ای به چرایی مسئله فدک و مبارزات حضرت زهرا (س) شده است.[6]

بنابراین می‌توان شهید صدر را در ترسیم چهره‌ای سیاسی‌اجتماعی از حضرت زهرا(س) در کتاب «فدک در تاریخ» و تبیین جایگاه ایشان به‌عنوان شخصیتی پیشرو در مبارزه، آغازگر و پیشگام دانست.

ویژگی‌های کتاب فدک در تاریخ

افزون‌ بر رویکرد تحلیلیِ نوینی که به آن اشاره شد، کتاب «فدک در تاریخ» از امتیازات متعدد دیگری نیز برخوردار است. در لایه‌های مختلف بحث، نکات باریک‌بینانه‌ای طرح شده است؛ برای نمونه، پاسخ به این پرسش کلیدی که «چرا امیرالمؤمنین(ع) در مواجهه با جریان مقابل، به روایات نبوی استناد نمی‌فرمود؟».

تحلیل شهید صدر در این زمینه بسیار قابل‌توجه است؛ ایشان معتقد است که دلیل این کار از سوی امیرالمؤمنین(ع) برای حفظ حرمت و جایگاه احادیث نبوی بوده است. جریانی که حرمت پیامبرِ حی و حاضر را پاس نداشتند و جسارتِ «ان الرجل لیهجر» (این مرد هذیان می‌گوید) را روا داشتند، در صورت عرضه احادیث، بی‌تردید آنها را نیز تکذیب کرده یا از درجه اعتبار ساقط می‌کردند. در صورت وقوع چنین رخدادی  و شکسته شدن قداست کلام پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) دیگر حتی در مباحث فقهی نیز مجالی برای استناد به احادیث نبوی نمی‌یافت، چه رسد به اثباتِ امر ولایت.

این‌گونه پرداختن به موضوعات حساس، جسارت و شجاعت علمی بالایی می‌طلبد؛ چراکه بسیاری از تاریخ‌پژوهان در چنین بزنگاه‌هایی سکوت کرده یا از واکاوی دقیق ماجرا طفره می‌روند. اما شهید صدر نه‌تنها شجاعانه با این شبهه (که امروزه دستاویز وهابیت نیز هست) روبه‌رو می‌شود، بلکه پاسخی درخور و قانع‌کننده برای آن ارائه می‌دهد.[7]

ریشه‌های نگرش سیاسی‌اجتماعی شهید صدر در فلسفه تاریخ

رویکرد سیاسی‌اجتماعی شهید صدر، ریشه در «فلسفه تاریخ» ایشان دارد. از منظر او، تاریخی که فاقد کارکرد و دلالت‌های امروزی باشد، عقیم و بی‌فایده است. ازاین‌رو، نگاه شهید صدر نه‌فقط به حضرت زهرا (س)، بلکه به مسئله غصب خلافت و تاریخ خلفای نخستین نیز سیاسی و کاربردی است؛ رویکردی که شواهد آن در جای‌جای کتاب «فدک در تاریخ» به چشم می‌خورد.

در تحلیل چراییِ عدم تحقق «غدیر»، این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انبوهی از جمعیت که در غدیر با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کرده و کلام پیامبر(ص) را شنیدند، تنها پس از دو ماه همه‌چیز را به فراموشی بسپارند؟ از نظر جامعه‌شناختی، شکل‌گیری تحولی عمیق در بازه زمانی دوماهه ناممکن است؛ لذا باید ریشه‌های واقعه سقیفه را در دوران حیات پیامبر(ص) جست‌وجو کرد. نگاه شهید صدر به سقیفه این است که این رخداد، نه یک تصادف، بلکه برایند فعالیت حزب و تشکیلاتی سیاسی و با برنامه بوده است.

جریان‌شناسی احزاب چهارگانه در عصر نبوی

همان‌گونه که در یکی از سخنرانی‌های خود دانشگاه شهید بهشتی اشاره داشتم، با تحلیل شرایط عصر نبوی می‌توان چهار جریان یا حزب فعال را شناسایی کرد:

۱. حزب قریش: اگرچه پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از قریش بودند، اما از تعصبات «قریش‌محور» و قبیله‌گرا مبرا بودند. در مقابل، «حزب قریش»  به‌دنبال تجدید سیادت قریش بر جزیرةالعرب در پوشش اسلام بودند. ویلفرد مادلونگ در کتاب «جانشینی حضرت محمد(ص)» معتقد است این جریان ده سال در زمان حیات رسول خدا (ص) فعالیت کرد تا به این هدف برسد.[8] خلیفه دوم را می‌توان عضو شاخص این جریان دانست.

۲. حزب‌الله (مؤمنین راستین): این گروه پیامبر (ص) را نه صرفاً رهبری دینی، بلکه رهبر در تمام شئون می‌دانستند. چهره‌هایی همچون سلمان، مقداد، ابوذر و حذیفه اعضای این گروه بودند و شاخص‌ترین فرد و محور آن، امیرالمؤمنین(ع) بود.

۳. حزب انصار: شاید شهید صدر این جریان را به‌تفصیل مورد واکاوی قرار نداده باشد، اما واقعیت این است که مؤسس سقیفه، انصار بودند و خلیفه اول و دوم از تشکیل اولیه آن بی‌خبر بودند. اقدام انصار در واقع واکنشی پیش‌دستانه به «حزب قریش» بود، نه مخالفت با علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)؛ شهدای انصار در جنگ‌های سه‌گانه امیرالمؤمنین(ع) گواه ارادت آنان به ایشان است، اما با خود گفتند: «اکنون که حزب قریش اجازه خلافت علی(ع) را نمی‌دهد، چرا ما حکومت را در دست نگیریم؟». اما حزب قریش با نفوذ اطلاعاتی از ماجرا باخبر شد و با حضور ابوبکر و عمر در سقیفه ورق برگشت.

حزب قریش با سوءاستفاده از استدلال‌های نبوی و تحریف آن‌ها بر انصار چیره شدند. برای مثال، عمر به سعدبن‌عباده گفت: «پیامبر شما را به ما سپرد، پس نمی‌توانید خلیفه شوید». این استدلال صحیح بود و حتی حضرت امیر(ع) نیز فرمودند اگر انصار شایسته خلافت بودند، پیامبر سفارش آنان را به دیگران نمی‌کرد. وقتی حضرت پرسید قریش چه گفتند؟ پاسخ شنید که آن‌ها به «قرابت و خویشاوندی با پیامبر» استدلال کردند. امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ فرمودند: «احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَة» (به درخت استدلال کردند، اما میوه را ضایع ساختند).

همچنین آنان به حدیث «الائمة من قریش» استناد کردند، درحالی‌که این حدیث تحریف شده بود و اصل آن «الائمة اثنی عشر، کلهم من قریش» بود که در آن، عدد دوازده موضوعیت داشت و قریشی بودن تنها نشانه بود.

۴. حزب بنی‌امیه: شهید صدر توجه ویژه‌ای به نقش خلفای نخستین در قدرت‌گیری بنی‌امیه دارد؛ تحلیلی که معمولاً مغفول می‌ماند.[9] شیعیان همواره معتقد بوده‌اند که ریشه واقعه عاشورا در سقیفه است. ابوالصلاح حلبی در «تقریب المعارف» نقل می‌کند که زیدبن‌علی هنگام اصابت تیر به پیشانی‌اش گفت: «این تیر را در سقیفه رها کردند و اکنون بر پیشانی من نشست»؛[10] یا منقول است که سیدالشهدا(ع) فرمود: «مرا در روز سقیفه کشتند».[11]

شواهد تاریخی پیوند سقیفه و بنی‌امیه

شواهد تاریخی نیز این پیوند را تأیید می‌کند. به‌گفتۀ مرحوم استاد دکتر علی‌محمد ولوی، سران بنی‌امیه (ابوسفیان، معاویه و یزیدبن‌ابی‌سفیان) در سقیفه یا کنار پیکر پیامبر(ص) نبودند، بلکه در خانه عثمان جلسه داشتند. عثمان به آن‌ها گفت: شما دیر اسلام آوردید، وگرنه ما کاندیدای خلافت بودیم. عثمان با وعده آینده، آنان را به حمایت قاطع از ابوبکر و نفوذ در دستگاه او ترغیب کرد. نتیجه این ائتلاف آن شد که عثمان در لحظات آخر عمر خلیفه اول وصیت او را نوشت و نام عمر را ثبت کرد؛ وقتی خلیفه به هوش آمد از او پرسید نام چه کسی را نوشتی و او پاسخ داد: عمر. خلیفه اول نیز نوشته او را تأیید کرد. این  اقدام عمر را وامدار عثمان ساخت. در نتیجه، عمر با وجود سخت‌گیری‌های مشهورش بر کارگزاران، چنان‌که کاخ سعدبن‌ابی‌وقاص را ویران کرد، دست معاویه را در شام بازگذاشت تا کاخ بسازد به این بهانه که سبب عزت اسلام در برابر رومیان است.

نگاه شهید صدر در آن دوران به این وقایع، بسیار شگفت‌آور و بی‌رقیب است. او با چنین بینشی، سیره حضرت زهرا(س) را تحلیل کرد و فهمی سیاسی‌اجتماعی از آن ارائه داد. امروزه روشن است که فدک، موضوعی نمادین و فراتر از یک قطعه‌زمین بود؛ چنان‌که امام کاظم(ع) در پاسخ به خلیفه عباسی که خواستار تعیین حدود فدک برای بازگرداندن آن بود، فرمود: «حدود فدک از مراکش تا چین و از یمن تا آذربایجان است»؛ یعنی فدک نمادِ تمام قلمرو خلافت اسلامی است. غصب فدک با دو هدف انجام شد: نخست، اثبات اینکه اهل‌بیت(ع) حتی در یک قطعه زمین نیز حقی ندارند،چه رسد به جان و مال مسلمین؛ و دوم، خالی کردن دست اهل‌بیت(ع) از منابع مالی، تا توان جذب نیرو و ساماندهی تشکیلات را نداشته باشند.

بازخوانی نمادهای مقاومت حضرت زهرا (س) در پرتو نگاه شهید صدر

اگر با رویکرد شهید صدر، به سیره صدیقه طاهره(س) نگریسته شود، تمام کنش‌های ایشان، حتی «گریه کردن»، ماهیتی مبارزاتی می‌یابد. این در حالی است که بسیاری، گریه‌های حضرت را به عواطفِ صرفِ زنانه یا اندوهِ از دست دادن پدر تقلیل می‌دهند. حتی برخی با استناد به اصل فقهی «حرمت آزار مسلمان»، روایاتی را که در آن همسایگان از شدت گریه‌های حضرت شکایت کرده و خواستار آن بودند که حضرت یا شب گریه کند یا روز،[12] رد می‌کنند؛ با این استدلال که معصوم هرگز موجب آزار دیگران نمی‌شود. غافل از آنکه این گریه‌ها، ابزاری سیاسی برای «بیدارسازی» جامعه‌ای بود که می‌خواست با سکوت، بر انحراف سرپوش بگذارد. ایشان آگاهانه و دقیقاً با هدف برهم‌ زدن این سکوت به مبارزه برخاسته بود.

سایر رفتارهای حضرت نیز در همین طرح تعریف می‌شود؛ حضور مستمر ایشان در روزهای دوشنبه و پنجشنبه بر سر مزار شهدای اُحد، پیامی نمادین داشت: یادآوری اینکه مردانگی و غیرت حقیقی، در وجود شهدای خفته در خاک آنجا معنا می‌شد، نه در کالبد مدعیانِ زنده آن روز. همچنین خطبه‌های ایشان، چه خطبه‌ای که در بستر بیماری خطاب به زنان مهاجر و انصار ایراد شد و در آن فرمود: «از مردان شما بیزارم»[13] و چه خطبه فدکیه، همگی ارکان این مبارزه بودند.

اگر این کنش‌ها را حمل بر مبارزه نکنیم، تحلیل منطقی آن‌ها ناممکن خواهد بود. البته شاید واژه «انقلاب» به‌دلیل بار معنایی مدرن آن، تعبیر دقیقی نباشد، اما قطعاً می‌توان از مفهوم «نهضت» برای توصیف این حرکت استفاده کرد. حتی مراجعه‌های شبانه ایشان به درِ خانه مهاجرین و انصار، نه برای استمداد جهت بازپس‌گیری زمین، بلکه برای بازخواست و محاکمه وجدان آنان بود که چرا علی(ع) را تنها گذاشته‌اند؟

مخاطبِ مبارزه حضرت فاطمه تاریخ بود

تمامِ حیاتِ هفتادوپنج‌روزه حضرت پس از پیامبر (ص)، از قهر ایشان با شیخین گرفته تا وصیت به دفن شبانه، مبارزه‌ای تمام‌عیار بود که در آن، «تاریخ» را مخاطب قرار داده بود، نه‌فقط مردمِ وقتِ مدینه را.

نکته حیرت‌انگیز ماجرا اینجاست که این مبارزه در چهارچوبی کاملاً «اخلاقی» سامان یافته بود. ایشان در اوج خشم انقلابی و در متن خطبه فدکیه، هرگز به توهین روی نیاورد و مخاطبان را با عناوینی همچون «مؤمنان»، «یاوران دین خدا» و «یاران پدرم» خطاب قرار داد تا حجت تمام شود. حتی فراتر از آن، از نفرین عمومی استفاده نکرد و فرمود: «اگر با نفرین من بلایی نازل نمی‌شد که دامن بی‌گناهان را نیز بگیرد، هرآینه نفرین می‌کردم»؛[14] لذا برای حفظ امت، از نفرین گذشت.

ضرورت بازخوانی مستمر «فدک در تاریخ»

با عنایت به آنچه گذشت، باید اذعان کرد که آثاری همچون «فدک در تاریخ»، نیازمند بازخوانی مستمر هستند؛ چراکه این متون از لایه‌های عمیقی برخوردارند که در هر عصر و روزگاری و متناسب با اقتضائات زمانه، می‌توانند افق‌های معنایی و فهم تازه‌ای را پیش روی مخاطب بگشایند.

امروز می‌توان با رویکردها و پرسش‌های نوینی به بازخوانی اندیشه شهید صدر پرداخت. برای نمونه، در عصر حاضر که موضوع «جایگاه، نقش سیاسی‌اجتماعی و حضور زنان در جامعه» از اهمیت و حساسیت ویژه‌ای برخوردار است، این اثر حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. دیدگاه‌های شهید صدر در این کتاب، حاوی مبانی و نکات راهبردی فراوانی است که قرابت و همسویی فراوانی با منظومه فکری و نگاه امامین انقلاب دارد.

در ادامه این نشست، دکتر سید جواد حسینی با تمرکز بر «متدولوژی و روش‌شناسی» شهید صدر در مواجهه با تاریخ، به تبیین تفاوت ماهوی نگاه ایشان با مورخان کلاسیک پرداخت و گفت:

بازخوانی تحلیلی منابع و نصوص سنتی

محور اصلی گفتار حاضر، «روش‌شناسی» (Methodology) است. شاخص‌ترین ویژگی شهید صدر و اندیشمندان هم‌تراز ایشان، این است که آنان هرگز در جایگاه «مورخ» یا ناقل صرفِ گزاره‌های تاریخی توقف نکردند؛ بلکه متفکرانی بودند که از دریچه و رهیافتی خاص، تاریخ را برای تبیین مباحث اعتقادی و کلامی به خدمت گرفتند.

تحولات معاصر در جهان اسلام، بستری را فراهم آورد که به شکل‌گیری جریانی نوین برای «بازخوانی نصوص سنتی» در میان شیعه و اهل‌سنت انجامید. در مکتب تشیع، شهید صدر و رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای در قلۀ این روش‌مندی قرار دارند؛ چراکه با رویکردی عمیقاً تحلیلی، به بازخوانی نصوص و منابع سنتی همت گماشتند.

مؤلفه‌های شاخص در بازخوانی تحلیلی تاریخ

مختصات و ویژگی‌های اصلی این متدولوژی (روش‌شناسی) تاریخی عبارت‌اند از:

۱. تقدم مبانی کلامی و اعتقادی بر گزاره‌های تاریخی

در این روش، حرکت پژوهشگر از «تاریخ» به‌سمت «کلام» نیست؛ بلکه ابتدا مبانی اعتقادی و کلامی را در هندسه معرفتی خود تثبیت می‌کند و سپس به تاریخ به‌عنوان «مؤید» و «شاهد» می‌نگرد. اگر فرایند معکوس شود، انحراف به‌وجود خواهد آمد. برای نمونه، برخی با استناد به ظواهر برخی گزارش‌های تاریخی، مدعی شدند که امام حسن(ع) در جنگ جمل به امیرالمؤمنین(ع) اعتراض کرده است؛ حال آنکه اگر با عینک «کلام» (اصل عصمت) به این گزاره بنگریم، درمی‌یابیم که اعتراض معصوم به معصوم محال است. بنابراین، در این مکتب، کلام به‌عنوان معیارِ سنجش و پالایش تاریخ عمل می‌کند.

نگرش «جریانی» به تاریخ

مؤلفه دوم، عبور از نگاه نقطه‌ای و گسسته، و رسیدن به «جریان‌شناسی» است. شهید صدر در کتاب «فدک در تاریخ»، وقایع را مجزا نمی‌بیند؛ بلکه تحلیل خود را از ماجرای غدیر آغاز می‌کند. در این منظومه فکری، غدیر، رحلت پیامبر(ص)، سقیفه، غصب فدک و شهادت حضرت زهرا(س)، همگی حلقه‌های زنجیره‌ای به‌هم‌پیوسته‌اند که تنها در صورت «مجموعی دیدن» و در کنار هم قرار گرفتن، معنای حقیقی خود را آشکار می‌کنند.

واکاوی هنجارهای اجتماعی پیش از بعثت (جاهلی)

تحلیل رفتار جریان‌های صدر اسلام بدون در نظر گرفتن ریشه‌های جاهلی آن‌ها ناقص است. شهید صدر با هوشمندی، ماهیت جریان بنی‌امیه را بر اساس ویژگی‌ها و مختصات دوران پیش از بعثت تحلیل می‌کند که یکی از غنی‌ترین تحلیل‌ها در این حوزه است. در همین راستا، جلد ششم کتاب ارزشمند «از مدینه تا مدینه» نیز به جریان‌شناسی فکری بنی‌امیه با همین رویکرد پرداخته است. همچنین رهبر معظم انقلاب در کتاب «حماسه امام سجاد(ع)»، به‌دقت تبیین می‌کند که چگونه هنجارها و ارزش‌های جاهلی، بار دیگر در جامعه مدینه احیا و پررنگ شدند و زمینه را برای انحرافات بعدی فراهم کردند.

درک عمیق مناسبات و رقابت‌های درون‌قبیله‌ای

یکی دیگر از امتیازات این اثر، تبیین دقیق رقابت‌های «درون‌قبیله‌ای» در عصر ماجرای فدک است. نباید ساختار پیچیده جامعه قبیله‌ای آن روز را با معیارهای جامعه مدرن امروزی تحلیل کرد؛ چراکه این امر خطایی روش‌شناختی محسوب می‌شود. ایشان در کتاب «فدک در تاریخ»، نقش‌آفرینیِ جریان‌های فعال آن دوره، اعم از انصار، بنی‌امیه، قریش و بنی‌هاشم را به‌دقت تفکیک و تبیین می‌کند تا تصویر روشنی از موازنه قوا ارائه دهد.

جامع‌نگری و بهره‌گیری شبکه‌ای از گزاره‌های تاریخی

در متدولوژی شهید صدر، هیچ گزاره تاریخی‌ای بلااستفاده رها نمی‌شود و دورریختنی نیست. این شیوه که ریشه در «دقت‌های فقهی» و استنباطی دارد، تمامی قطعات پازل را کنار هم می‌چیند. هنر ایشان این است که حتی از گزاره‌هایی که از نظر زمانی با ماجرای فدک فاصله دارند، برای تحلیل آن بهره می‌برد. برای نمونه:

١. ماجرای ارث همسران پیامبر: ایشان به این واقعیت تاریخی استناد می‌کند که تمام همسران پیامبر از ایشان ارث بردند و هیچ خلیفه‌ای متعرض آنان نشد؛ این گزاره در کنار محرومیت حضرت زهرا(س)، استاندارد دوگانه حاکمیت را آشکار می‌کند.[15]

٢. اختلاف بر سر صدقات: ایشان حتی ماجرای اختلاف امیرالمؤمنین (ع) و عباس بر سر تولیت صدقات (که سال‌ها بعد رخ داد) را نیز وارد تحلیل کرده و از آن بهره می‌برد.

٣. حضور در شورای شش‌نفره: وقتی ابن‌عباس ترکیب شورای شش‌نفره عمر را برای امیرالمؤمنین(ع) تحلیل کرد و گفت چینش نفرات به‌گونه‌ای است که عثمان خلیفه شود، حضرت فرمود: «با این حال من در این شورا شرکت می‌کنم تا مشخص شود ادعای ابوبکر و عمر که گفته بودند نبوت و خلافت در یک خانه جمع نمی‌شود، دروغ بوده است». صورت این استدلال این‌گونه است: همین که خلیفه دوم، علی(ع) را کاندیدای خلافت کرد، عملاً اعتراف کرده است که «جمع شدن نبوت و خلافت در یک خاندان» منع شرعی و عقلی ندارد؛ وگرنه نباید ایشان را در شورا قرار می‌داد.

شهید صدر با کنار هم قرار دادن همه این‌گونه گزاره‌های پراکنده، منظومه‌ای منسجم می‌سازد. این یکی از قوی‌ترین ویژگی‌های روشمندی تاریخی است؛ زیرا موجب می‌شود ساختار استدلال چنان «محفوف به قرائن»  شود که حتی اگر مخالفان در سندِ یکی از گزاره‌ها تشکیک کنند، آسیبی به کلیتِ بنای تحلیلی وارد نشود.

 

[1]. در سال ۱۳۴۰، کتابی با عنوان «زن و انتخابات» در منتشر شد که محتوای آن بر حرمت قطعی و شرعیِ مشارکت زنان در انتخابات تأکید داشت. این اثر به قلم شش تن از فضلای نامدار وقتِ حوزه و تحت نظارت یکی از مراجع تقلید معاصر تألیف شده بود. بااین‌حال، امروزه هیچ‌یک از آن بزرگواران، مشارکت زنان در انتخابات (اعم از انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن) را حتی مکروه نمی‌دانند، بلکه بر آن تأکید نیز می‌ورزند (نک: دیانت و عقلانیت، رضا بابایی، ص٨٨)

[2]. حسن عیسی حکیم در فصل ششم از کتاب «الشیخ النجاشی» با بیان اینکه مرحوم نجاشی کتاب‌های اصحاب را بنا به شیوه مرسوم فهرست‌نویسان بدون دسته‌بندی موضوعی آورده است، خود در این فصل به دسته‌بندی کتاب‌های معرفی‌شده در کتاب رجال نجاشی می‌پردازد (نک: الشیخ النجاشی، حسن عیسی حکیم، ص١٩۶).

[3]. نک: الشیخ النجاشی، حسن عیسی حکیم، ص۴۵٠.

[4]. نک: زندگانی فاطمه زهرا، سید جعفر شهیدی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

[5]. نک: بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا(س)، ابراهیم امینی، فصل هفتم: تحقیقی در منازعه زهرا با ابوبکر، انتشارات شفق.

[6]. نک: حیاة الصدیقة فاطمة(س)، محمدجواد مروجی طبسی، بوستان کتاب.

[7]. نک: فدک در تاریخ، ترجمه ابوالقاسم حسینی، ص١١۶-١٢١.

[8]. نک: جانشینی حضرت محمد(ص)، ص۶٢.

[9]. نک: فدک در تاریخ، ترجمه ابوالقاسم حسینی، ص١٠٢-١٠٣.

[10]. نزدیک به این مضمون نک: بحار الانوار، ج٨٢، ص٢۶۴.

[11]. نزدیک به این مضمون نک: مقتل الحسین خوارزمی، ج٢، ص٣٩

[12]. نک: امالی شیخ صدوق، ص١۴١.

[13]. نک: معانی الاخبار، ص٣۵۴.

[14]. نک: کافی، ج١، ص۴۶٠.

[15]. نک: فدک در تاریخ، ترجمه ابوالقاسم حسینی، ص١۶٣-١۶۴.