حجتالاسلاموالمسلمین رضا اسلامی در یادداشت «چرا الگوهای وارداتی اقتصادی ناکارآمدند؟» به بررسی الگوی مطلوب اقتصادی از دیدگاه شهید صدر پرداخته که در سال ١٣٩۴ در سایت مرکز حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای منتشر شده است.
رهبر معظم انقلاب در خطبهی نماز جمعهی تهران، به تاریخ ٢١ فروردین ۶۶ دربارهی شهید آیتالله صدر، بیانات مفصلی فرمودند که بخشی از آن بدین شرح است:
نکتهاى که من روى آن مىخواهم تکیه کنم این است که حادثهى شهادت این بزرگوار دو بعد دارد؛ یک بعد همینى است که گفتم، خسارت؛ یک ضایعهاى بود براى جهان اسلام. واقعاً «ثلُم فى الاسلام ثلمه» که «الّا یسودها شىء» یک ثلمهاى و رخنهاى ایجاد کرد و ضرر بزرگى زد؛ این یک بُعد قضیه است… بعد دوم قضیه بعد سازندهى این حادثهى بزرگ است، این یک شهادت است؛ یک خون است؛ آن هم خونى به این طهارت، به این نفاست. اینجور این عنصر نفیس و عزیز که وجودش براى اسلام نافع بود و خودش هم مىدانست؛ ماند در عراق و مبارزه کرد و مقاومت کرد و تسلیم نشد تا جان خودش را داد، آن هم با این وضع. یقیناً یک بلهى کوچک، یک گوشهى چشم نشان دادن، یک حرکت حاکى از نوعى سازشکارى جان او را حفظ مىکرد، مىتوانست خودش را نگهدارد، اما او قبول نکرد؛ حاضر نشد. او به ملت خودش و مردم خودش و پیروانش توصیه کرد گفت: «ذوبوا فى الأمام الخمینى کما ذاب هو فى الاسلام» گفت شما در امام عزیز امت اسلامى ذوب بشوید، همچنانى که او خودش را در اسلام ذوب کرد؛ همانطورى که او خودش را تسلیم اسلام کرد تسلیم او بشوید؛ این چه روشنبینى عمیق و عظیمى است!؟ این چه شجاعتى است که انسان در عراق زیر سایهى سنگین کدر ظلمانى آن حکومت مجرم و رژیم پلیسى و اختناق شدید بنشیند و اینجور قوى حرف بزند و از انقلاب اسلامى ایران و از رهبر این انقلاب ستایش بکند!؟ این شخصیت برجستهى اوست؛ مقاومت او، شجاعت او، صراحت او، صمیمیت و انصاف او، و بالأخره شهادت او الگوست، براى همه مخصوصاً براى مجاهدین عراقى و ملت عراق بطور عموم از او درس بگیرند، خاطرهى شهادت او را زنده نگهدارند.
ایشان همچنین در پیامی که برای کنگرهی بزرگداشت شهید صدر در سال ١٣٧٩ ارسال کردند، چنین آوردهاند:
از میان چهرههای برجستهی حوزههای علمیه در دهههای اخیر، مرحوم آیتالله شهید سید محمدباقر صدر قدسسره، یکی از ممتازترین و شگفتانگیزترین آنهاست… از جنبهی علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد، در زمرهی بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.
طرحریزی نظام اقتصادی اسلام، کار بزرگ شهید صدر
از جمله نوآوریهای این شخصیت بزرگ، طرح بحث نظام اقتصادی اسلام در قالب یک مکتب جامعالاطراف و راهگشا بود. طبعاً این بحث، مقدمهای دربارهی ضرورت مطالعهی سیستماتیک آموزههای دینی را میطلبید که شهید صدر بدان وارد شدند و حتی از ارتباط نظامات مختلف در درون دین سخن گفتند؛ مثل ارتباط نظام اقتصادی با نظام سیاسی و نظام امور عبادی؛[1] چنانکه برخی اشکالات وارد بر بحث خود را که از سوی برخی افراد ابراز شده بود نیز محل نظر قرار داده و درصدد پاسخ برآمدند.[2] و نیز در مقالات ارسالی به نشریات، پارهای از این مباحث را انعکاس دادند که نشان از اهتمام ایشان به طرح آنها بود.[3]
شهید صدر نگاه نظامواره به آموزههای دینی را در چند جا مورد توجه قرار داده است. نخست و مفصلتر از همهجا، در طرح اقتصاد اسلامی بهعنوان نظامی رقیب برای دیگر نظامات اقتصادی و سپس در تفسیر قرآن و نیز در سیرهی امامان معصوم سخن گفته[4] و فوق همهی اینها در معرفی روش استنباط فقهی، نگاه جامعنگر فقها را معرفی کرده است.[5] بنابراین در چهار بخش، دیدگاههای ایشان را میتوان پیگیری کرد و ما اکنون به بخش اول میپردازیم.
پرهیز از الگوهای وارداتی
در مقدمهی چاپ دوم کتاب «اقتصادنا»، شهید صدر نخست از دو جریان حاکم در غرب، یعنی نظام اقتصادی سوسیالیستی و سرمایهداری سخن میگوید که ادعای امامت برای جهانیان را دارند و کشورهای فقیر و مسلمان را به دنبالهروی خود میخوانند. آنگاه الگوگیری و تبعیت از این نظامهای غربی را در سه شکل و سه مرحلهی مترتب و متوالی توضیح میدهند. اول، تبعیت سیاسی کشورهای اسلامی از الگوی غرب؛ طوریکه مستقیماً اقتصاد خود را بدانها سپرده باشند. دوم، تبعیت اقتصادی با فرض استقلال سیاسی؛ طوریکه خود زمامدار امور اقتصادی خود باشند، ولی در عمل، میدان اقتصاد آنها جولانگاه غرب باشد. سوم، تبعیت از منهج و تفکر اقتصادی غرب، هرچند که در سیاست و اقتصاد، خود را مستقل بدانند. اینجاست که اقتصاد غربی، الگوی اقتصاد کشورهای اسلامی میشود و استفاده از تجارب آنها در قالب نظام سرمایهداری یا سوسیالیستی، لازم میگردد. البته در کشورهای اسلامی، الگوی اقتصاد سرمایهداری، زودتر مطرح شد و نظام سوسیالیستی در ضدیت با آن و با فرض لزوم ایمان به امامت غرب، برای مردم جهان پیدا شد.
این هر دو نظام، ناکامی خود در ارائهی الگوی موفق برای کشورهای دیگر را مستند به وجود موانع و فقدان شرایط لازم میکنند و بدین سبب، اجازهی طرح این فکر را نمیدهند که اصل نظام اقتصادی آنها ناکارآمد است.
سپس شهید صدر اضافه میکنند که البته رشد اقتصادی، نیازمند الگوی مناسب است، ولی معنایش لزوم پیروی از الگوهای غربی نیست. الگوی پیشرفت باید مبتنی بر قابلیتها و «استعدادهای داخلی» باشد و در این میان، «ارادهی مردم»، عامل تعیینکننده است، زیرا تا خود مردم رشد نکنند، اقتصاد آنها هم رشد نمیکند و به تعبیری دیگر، بدون رشد فرهنگ دینی و عزم ملی، رشد اقتصادی میسر نیست.
شرط بنیادین برای موفقیت و پیشرفت
تعبیر زیبای شهید صدر چنین است:
حرکت همگانی امت شرطی بنیادین برای موفقیتآمیز بودن هرگونه رشد و مبارزهی فراگیر برضد عقبماندگی است، زیرا حرکت امت، نمایانگر رشد و نشاندهندهی بالندگی اراده و رها شدن استعدادهای درونی آن است و چنانچه امت، خود رشدی نکند، نمیتواند به فرایند رشد، دست یابد. بنابراین رشد ثروت در بیرون و بالندگی امت در درون، میبایست در یک راستا حرکت کنند.[6]
از اینجا میتوانیم اهمیت و عمق بیانات مقام معظم رهبری دربارهی تکیه بر عزم و ارادهی ملی، بسیج نیروهای داخلی، تکیه بر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی، کار و سرمایهی داخلی و مانند آنها را دریابیم.
شهید صدر ادامه میدهد که برخلاف نظر اقتصاددانان غربی یا غربزده، باید گفت که الگوهای اقتصادی وارداتی بدون لحاظ فرهنگ و استعدادهای داخلی، بههیچوجه راهگشا نیست. علاوه بر آنکه تاریخ و تجربهی حاصل از حضور استعمارگران در کشورهای فقیر، ما را بدانها بدبین و حساس کرده است. اما اینکه برخی احزاب و جریانات سیاسی بهسوی ملیگرایی رفتهاند نیز خطاست، چون ملیگرایی مبنای فکری و فلسفی لازم برای اقتصاد را تأمین نمیکند. ما برای یک اقتصاد سالم، نیازمند مبانی فکری، فرهنگی و اعتقادی خاصی هستیم که ملیگرایی نسبت بدان، لابشرط و خنثی است.[7]
این سخن شهید صدر در واقع به اسلامیسازی اقتصاد بهعنوان یک شاخه از علوم انسانی اشاره دارد، چون ما نمیتوانیم نظام اقتصادی معینی برای خود تعریف کنیم، بدون آنکه مبانی آن را آماده کرده باشیم. البته شهید صدر در خلال بحث، میان علم اقتصاد و مکتب اقتصادی تفاوت میگذارد و علم اقتصاد را بهعنوان مفسر پدیدهها و بیانکنندهی رابطهی علّیومعلولی میان دو چیز معرفی میکند، ولی تأکید دارد که علم اقتصاد، روشی برای حل مسائل ارائه نمیکند.[8] بدین لحاظ میتوان گفت: در تفکر شهید صدر، علم اقتصاد در حدی که از طریق تجربه و استقرا به نتایج قطعی رسیده باشد، علمی است که مانند فیزیک و شیمی رابطههای واقعی را براساس منطق تجربی بیان میکند و نسبت به مبانی مختلف، لابشرط و خنثی است و حتی اگر به نتایج قطعی نرسد، به همان درصدی که وجود رابطهی واقعی میان دو چیز را کشف کرده، قابل قبول است، ولی پاسخگوی مشکلات اقتصادی ما نیست. درست مثل آنکه میگوییم: آب در صفر درجه منجمد میشود و در صد درجه جوش میآید، ولی اینکه ما الآن نیازمند کدام هستیم و چه هدفی برای استفاده از آب سرد یا جوش داریم، از محدودهی علم فیزیک بیرون است. البته علم اقتصاد و مذهب اقتصادی در تفکر ایشان، دو قلمرو ذاتاً منفک از هم ندارند، بلکه موضوع و مجالات هر دو واحد است و تنها در شیوه و اهداف، از یکدیگر جدا میشوند.[9] تعبیر دقیق ایشان در نهایت، چنین است:
مکتب اقتصادی شامل هر اصل بنیادین در زندگی اقتصادی است که با اندیشهی عدالت اجتماعی سروکار دارد. اما علم دربردارندهی هر نظریه است که واقعیتی از زندگی اقتصادی را بهگونهای جدا از هر اندیشهی پیشین یا آرمان عدالت، تفسیر مینماید.[10]
و باز در تفکیک میان مکتب اقتصادی و قوانین موضوعه در زمینهی اقتصاد میفرماید که مکتب اقتصادی پایه و مبنای قانون میتواند باشد، ولی خود آن نیست. بدینترتیب متمرکز بر تبیین نظام اقتصاد اسلامی میشود که پاسخگوی مشکلات اقتصادی و راهگشای حیات اقتصادی سالم و صحیح است.[11]
و از آنجا که بر مبناپذیر بودن هر نظام اقتصادی و هر مکتب اقتصادی تأکید دارد، دربارهی مکتب اقتصادی اسلام، وجود دو شاخصهی مهم، یعنی حلال و حرام را شاهد درستی دیدگاهش دربارهی لزوم تبیین مکتب اقتصادی اسلام میداند.[12]
ناسازگاری الگوی اقتصادی غرب با جوامع اسلامی
اما ظهور الگوی التقاطی در برخی کشورها تحت عنوان سوسیالیسم عربی، ناشی از عدم ایمان به جامعیت دین برای حل مشکلات است و شهید صدر، که بهخوبی این مشکل را ریشهیابی کرده است،[13] با نگاهی آسیبشناسانه میفرماید که الگوی اقتصادی غرب در قالب یکی از دو نظام معروف، اساساً با مبانی اعتقادی مسلمانان نمیسازد.[14]
علاوه بر آنکه گفته شد رشد اقتصادی همراهی و همفکری مردم را میخواهد و امری تحمیلی نمیتواند باشد.[15] حداقل آن است که ما نباید ارتباط اقتصاد و اخلاق را نادیده بگیریم. اکنون که ما میتوانیم از بستر اعتقادی و دینی خود برخیزیم و دستورات دینی را پشتوانهی اقتصاد خود قرار دهیم و بدان رنگ قدسیت بپوشانیم، چرا بهسوی اقتصاد غربی برویم که همهچیز در آن رنگ مادیت و زمینی دارد؛ غرب مادیگرایی که حتی مسیحیت را نیز زمینی کرده است. و باز شهید صدر به چند زبان و چند بیان تأکید میکند که نظام اقتصادی غرب مبتنی بر ارزشهای فکری حاکم در آنجا و مبانی انسانشناسی مورد قبول آنهاست،[16] بلکه این نظام اقتصاد آنهاست که انسان و جهان و اخلاق را پایهریزی میکند.[17]
هماهنگی نظام اقتصادی با نظام اخلاقی و اجتماعی
آخرین سخن ایشان در مقدمهی کتاب، که ناظر به کل مباحث محسوب میشود، آن است که نظام اقتصادی ما با نظام اخلاقی و نظام روابط اجتماعی بهناچار باید هماهنگ باشد و الگوهای وارداتی، این هماهنگی را مختل میکند.[18]
اما در تفاصیل بحث، همین مطلب را شهید صدر در قالب زمینههای شکلگیری مکتب اقتصادی اسلام بیان کرده و از سه عنصر یاد نموده است. اول عقیده، دوم مفاهیم که براساس عقیده شکل میگیرد و نظام ارزشی را نشان میدهد. چنانکه مفهوم تقوا براساس اعتقاد به توحید شکل میگیرد و سوم عواطف که براساس دو عنصر پیشین شکل میگیرد و ارزشگذاری و اجلال و احترام به شخص متقی را باعث میشود.[19]
تا اینجا تأکید بر شناسایی مبانی دینی و طراحی نظام اقتصادی اسلام براساس مبانی، مورد توجهِ خاص بوده است تا کسی خیال نکند که ما الگوی پیشرفت بدون رعایت فرهنگ ملی و اعتقاد دینی خود میتوانیم داشته باشیم و در مواضع متعدد با استفاده از آیات و روایات، این امر را توضیح داده و بهنوعی ارتباط مکتب اقتصادی با نظام سیاسی اسلام و دیگر نظامات را تبیین کردهاند و جالب آنکه معتقدند تنها با همین نگاه نظامواره به تعالیم دینی است که میتوان راه جمع میان سودجویی فردی انسان و تأمین منافع اجتماعی پیدا کرد؛ در جایی که نظامهای رقیب در حل این مشکل درماندهاند.[20]
این مقدار گوشهای بود از دیدگاه شهید صدر دربارهی نظامسازی که پرداختن بدان، در شرایط حاضر البته ضروری است؛ چراکه اکنون نظام جمهوری اسلامی امیدبخش ملتهای مظلوم جهان شده است و توقع آن میرود که الگویی جدید و جامع براساس فقه اسلامی ارائه کند که جایگزین الگوهای رقیب و ازکارافتاده باشد.
پینوشتها
[1]. موسوعه الامام الشهید سید محمدباقر صدر، ج١٧، ص۱۶۳ و ج۳، ص۳۴.
[2]. همان، ج١٧؛ ومضات، ص۶۲؛ بارقهها، ص ۶۵.
[3]. موسوعه الامام الشهید سید محمدباقر صدر، ج١٧، ص۹۱.
[4]. همان، ج٢٠، ص١٠٧ و ص١٢٨.
[5]. همان، ج١٩، ص٢۶.
[6]. همان، ج٣، اقتصادنا، ص۲۱؛ اقتصاد ما، ج١، ص ٢٠.
[7]. همان، ص٢٢و٢٣.
[8]. همان، ص۴۱۷.
[9]. همان، ص۴۱۹.
[10]. همان، ص۴۲۱.
[11]. همان، ص۴۲۳.
[12]. همان، ص۴۲۴.
[13]. همان، ص۲۳.
[14]. همان، ص۲۵.
[15]. همان.
[16]. همان، ص۲۷.
[17]. همان، ص۳۱.
[18]. همان، ص۳۴.
[19]. همان، ص۳۳۸.
[20]. همان، ص۳۴۰ـ۳۶۰.