دکتر محمدحسین جمشیدی متولد سال ۱۳۴۰ شهرستان اقلید در استان فارس و دارای مدرک دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران بود. وی از سال ۸۸ در گروه روابط بینالملل دانشکده علوم انسانی مشغول تدریس بود و تألیف ۴۰ کتاب و ارائه دهها مقاله علمیپژوهشی و ترویجی در مجامع معتبر علمی را در کارنامه خود داشت. یکی از آثار ارزشمند دکتر جمشیدی کتاب زندگانی سیاسی شهید سید محمدباقر صدر است که آن را با تکیه بر تأثیرگذاری اندیشۀ آن شهید والامقام بر انقلاب اسلامی ایران نگاشته است. آنچه در ادامه میآید متن دیباچۀ این کتاب بهقلم دکتر جمشیدی است که در آن به تبیین چرایی پرداخت به سیره سیاسی و علمی شهید صدر پرداخته است:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» (و هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندارید، بلکه آنان زندگانی هستند که در پیشگاه پروردگارشان متنعمند).
طرح مسئله
انسانهای بزرگ میتوانند در تغییر و تحول سرنوشت تاریخی جوامع و ملتها مؤثر و سرنوشتساز باشند. بسیاری از آنان در سرتاسر تاریخ بشریت بر روی کره خاکی، توانستهاند روحیه، خلقوخو، عادات و سنن و فرهنگ ملت یا جامعهای را دستخوش تحول کنند و با ایجاد دگرگونی در جوامع بشری آنها را بهسوی تمدنی عالیتر سوق دهند. این نظریه برایناساس بیان میشود که جوامع انسانی در کل، دارای سیر تکاملی و روبهرشد هستند هرچندگاهی دچار فرازوفرود میگردند.
تکامل و پیشرفت جوامع بشری میتواند معلول علل متعددی نظیر نوع شناخت و آگاهی مردم آن جوامع، نوع رفتار، مکتب و نوع نگرش انسانها و رهبران بزرگ آنها باشد.
در این میان، یکی از عوامل مهم پیشرفت و تحول جامعه، انسانهای بزرگ یا به تعبیر دیگری قهرمانان و نوابغ هستند که با ایجاد تحول در وجود خود جامعه را نیز متحول می سازند. به بیان:
گاهی مردان بزرگی پیدا میشوند که اخلاق و عادات پَست و منحطی را که به منزلۀ خون کثیفی است که در رگهای مردمی هست و آنها را بیمار و ضعیف کرده، از روح آن مردم بیرون میکشند و بهجای آن، خون پاکِ «اخلاق و عادات متعالی» وارد روحشان میکنند.[1]
در میان این نوابغ و قهرمانان، پیامبران و پیشوایان دینی، مصلحان سیاسی و اجتماعی و شهیدان راه حق و هدایت جایگاه والایی دارند؛ زیرا آنها حرکت خود و جامعه را در جهت مصالح و نیازهای واقعی جامعه تنظیم می کنند و براساس حق و حقیقت سخن میگویند. بیان آنها این است که «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ».[2] در دوران ما هم با آنکه عصر فرهنگ و ارتباطات و تحولات عظیم علمی است، همچنان اهمیت و جایگاه انسانهایی که راه تحول و حرکت را بر روی جوامع گشودهاند، در جای خود محفوظ و مطرح است و حتی به جرئت میتوان گفت که نهتنها از اهمیت تأثیر اینگونه شخصیتها کاسته نشده، بلکه با توجه به بحرانهای فردی و اجتماعی حاصل دوران جدید و تحولات عظیم علمی و ارتباطی بر اهمیت و ارزش آنها و تأثیرشان افزوده شده است. بنابراین امروزه نیز تحقیق در ابعاد زندگانی انسانهای بزرگ نیاز اساسی جامعه بشری محسوب میشود. این موضوع بهویژه زمانی اهمیت بیشتری مییابد که اینگونه انسانها در دوارن معاصر نیز چون گذشته اندک هستند. انسانهایی که علاوهبر نبوغ و ویژگیهای برتر، راهنمایی بشریت را بهعنوان یک رسالت، هدف اصلی خود قرار داده و در این مسئله روش آنها، روش حق و حقیقت بوده و براساس عدالت به طرح اندیشه و تحقق آن در عمل مبادرت کردهاند. بر همین اساس، اینگونه افراد چونان مشعلهایی فروزان و روشنگر تلقی میشوند که محور استوار فیضرسانی به بشر در میان نسلهای گوناگون هستند و لذا بررسی زندگانی آنها بهویژه بااهمیتترین بُعد زندگانیشان، یعنی بُعد سیاسی و اجتماعی، از ضروریات محسوب میگردد.
امام شهید ابوجعفر سید محمدباقر صدر، از جمله کسانی است که به اعتراف تمام کسانی که از او شناختی هرچند ناچیز دارند، دارای نقشی عظیم در تحکیم مبانی دینی و علمی و معرفتی در دوران جدید و دارای مكتبی فکری و علمی در جهان اسلام و نگرشی انسانی و جهانی و همهجانبه برای تحول انسان معاصر و هدایت او در مسیر فطرت و تکامل حقیقی است. او با ادراک صحیح جهان معاصر و با توجه به مکتب رهاییبخش اسلام وظیفه اساسی هدایت مردم را بر دوش کشید و در این راه خود نیز عملاً وارد جریان مبارزه با ستم و بیعدالتی شد و در راه تحقق عدالت و حقیقت و معنویت به مقام شهادت نایل آمد.
او همچنین با دقت، ژرفنگری، روشنبینی و واقعنگری، نهتنها به بررسی جامعه زمان خود و بحرانهای آن و ارائه درمان برای درد آن پرداخت، بلکه زندگانی خود را وقف مردم کرد و در راه احیای انسانیت و عدالت و معنویت به تعبير خود به اصل «تضحيه» و «قربانی شدن» دست یافت. این فیلسوف، متکلم، فقیه و اندیشمند در صحنه سیاسی و اجتماعی زمان نهتنها از نبوغ و خلاقیت عظیم خود در راه تبشیر و انزار نوع انسان بهویژه مسلمانان بهرهها گرفت، بلکه حیات طیبهای را برای خود بنا نهاد که بهراستی این حیات طیبه سرمشق و اسوۀ نیکو و عالی برای عموم انسانها، به ویژه مسلمانان است. بر همین اساس نهتنها شناخت و بررسی اندیشههای نو و بديع او برای ما و جامعه ما امری حیاتی محسوب میگردد، بلکه شناخت سيره سیاسی و خطمشی عقیدتی و مبارزاتیاش که سرتاسر زندگیاش را دربر میگیرد، برای ما اهمیت اساسی دارد. زیرا به تعبیر دکتر علی شریعتی:
… و نشان داده است که علاوهبر فرهنگ اسلامی، هم فهم زمان ما را دارد و هم درد زمانۀ ما… را حس می کند و هم با «زبان مردم این زمان» حرف میزند و با شيوۀ کار علمی این عصر نیز آشناست و اینهاست آنچه یک «عالم اسلامی»[3] در عصر ما بدان نیازمند است و این است آن «عالم اسلامی» که عصر ما به او احتیاج دارد.[4]
ضرورت و اهمیت پژوهش
بررسی سیره سیاسی و علمی شهید صدر از جهانی چند برای ما و جامعه ما حائز اهمیت است:
١- شخصیت و جامعیت اخلاقی و ایمانی، وجود شهید صدر را بهگونهای پر کرده بود که او در تمام ابعاد زندگانی فردی و اجتماعی میتواند سرمشق و الگوی کاملی برای انسانها حساب آید. به تعبیری دیگر او شخصیتی است که با تأسی به او میتوان در زندگانی موفق و رستگار گردید و این موضوع همه بخشها و جوانب زندگانی او را دربر میگیرد. بهعنوان مثال در علمآموزی و تحصیل و پژوهش بهگونهای بود که در موردش گفتهاند:
فلقد كان، رحمة الله، آية في النبوغ العلمي، و اتساع الانق، و الأعبقریة الفذه و قد ظهر نبوغ منذ طفولته وبداية حياته و تحصيله العلمی…[5]
یعنی: او که رحمت خدایش بر او باد، البته آیتی در نبوغ علمی و دارای دید گسترده و در نبوغ بیهمتا بود، و از همان اوان کودکی و آغاز تحصیلات علمیاش نبوغش آشكار گردید.
سید محسن امین نیز در بیان شخصیت همهجانبه او از چهار ویژگی اساسی «خلق شایسته»، «علم و افر»، «ورع» و «حب» یاد میکند. او در بیان شخصیت شهید صدر مینویسد:
لا يستطيع المرء أن تقدم صورة وافية من هذه الشخصية المتميزة و لكن ذلك لا يمنع من قراءة بعض عناوين هذه الشخصية، بدءاً من المميزات الخاصة بهذه الشخصية و هي مميزات الخلق النبيل، و العلم الوفيد و الورع و الحب….[6]
آری، جامعیت و کمال شخصی صدر بیانگر این امر است که او در هر بعدی از ابعاد زندگی فرد و امت میتواند راهگشا و اسوهای نیکو برای هدایت و راهیابی او بهسوی کمال، معنویت و اخلاق باشد.
٢- انسانهای بزرگ و اندیشمندان از ما خواستهاند که در پی بهدستآوردن بینشی کلی و همهجانبه بهویژه نسبت به امور اجتماعی و سیاسی و جامعه خود باشیم، زیرا در سایۀ دارا بودن چنین بینشی است که میتوانیم: «زمان کنونی را با یک دید وسيع آفاقی که علیالرسم هنگام بررسی آثار و مدنیتهای گذشته بهکار میرود، بنگریم».
و با این درخواست خود سعی کردهاند نهتنها در نظر و ارائه دیدگاهها که در عمل و کنش خود، این دید آفافی به هستی، جامعه، انسان و سیاست را متحقق سازند و به تشخیص راه پرداخته و آن را به دیگران نیز بیاموزند، بلکه با دارا شدن چنین نگرشی همهجانبه، کلی و آفاقی است که میتوانند راه را از بیراهه تشخیص دهند. کار انسانهای بزرگ در این میدان در دو بخش اساسی نظر و عمل و هریک از این دو در دو بُعد بشارت و انزار خلاصه میگردد. بررسی سیره سیاسی، اجتماعی و فردی اینگونه افراد بهمعنای راهی بهسوی دریافت بینشی وسیع و آفاقی تلقی میشود، همانگونه که شهید صدر با بیان اندیشهها و سیره عملی خود با تکیه بر اصل دوراندیشی و ژرفانگری به انذار و اعلام خطر برای بشریت پرداخت و با اتکا به اصل امید و رجا به تبشیر جامعه روی آورد و بدینسان او با سيره سیاسی خود انذار و تبشیر را تجسم بخشید. وی نهتنها راه که نحوه دریافتن و شناختن راه و تمییز آن از پیراهه و کجراهه را نمایان ساخت. ازاینرو پرداختن به سیره سیاسی او، بهمعنای دریافت راه و التزامات آن است.
٣- موضوع دیگری که در اینجا حائز اهمیت است این است که حرکت شهید صدر در تاریخ بشریت الگوی سازنده و پویا تلقی میگردد و بهویژه با توجه به طرح چنین حرکتی توسط مرجعی صاحبنظر و اندیشمندی برجسته است که پی بردن به اهمیت آن آشکار میگردد. این حرکت فکری و سیاسی و مبارزاتی براساس اسلام راستین و در جهت احیای امت اسلامی شکل گرفته است و مبتنیبر نگرشی همهجانبه از هستی و جامعه و همچنين متکی بر اصلی که پیش از این مطرح شد، یعنی اصل حزم و ژرفنگری مورد نظر این اندیشمند است. بر همین اساس مدن أماسی از بررسی زندگانی و سيرة او، نه پرداختن به ابعاد گوناگون زندگی او که در واقع آشنایی با چنین راه و حرکتی است. به تعبیر علامه سید محمدحسین فضل الله:
بل المساله مسأله حركة الشهيد الصدر في التاريخ في الأیجائات لفکریة و الروحية و السياسية و الجهادية الى تطلقها الارشادات العميقة للملامح المضیئة في طبيعة شخصية…[7]
بلکه مسئله، مسئلۀ حرکت شهید صدر در تاریخ، در میدانهای فکری، روحی، سیاسی و جهادی است که ارشادها و آگاهیهای عمیق را برای لحظات نورانی در وجود شخصیت او به نمایش میگذارد. بهویژه آنچه در این حرکت تاریخی شهید صدر و مکتب او مورد نظر است ترکیب منطقی میان عواطف و احساسات و عقلانیت است که حرکت و مکتب او را مکتبی پویا و حرکتی سازنده و مؤثر در سرنوشت انسان قرار داده است، زیرا ترکیب عقلانیت با عواطف و احساسات و نگرشها و بینشها و ایمان و علم است که انسان میتواند مفهوم حرکت و توسعه را دریابد و به مکتبسازی و نظریهپردازی مبادرت کند. در مورد او به صراحت آمده است: «و کانت عاطفيته المقترجة بعقلانیته»[8] و احساسات و عواطف او با عقلانیتش آغشته بود.
۴- نکته دیگری که در این موضوع حائز اهمیت است این است که ترکیب عقلانیت با عواطف و کنش (عمل)، فرد و جامعه را از تعصيات ناروا، خمودی و جمودی برکنار می دارد. از همین روی در مکتب و حرکت صدر نمیتوان تعصبات خشک و ناروا، خمودی، جمودی، بیتحرکی، اشعریگری و اخباریگری را مشاهده کرد. این نکته از نکات بسیار مثبتی است که اهمیت و ارزش بررسی سیره سیاسی این متفکر بزرگ را آشکار میسازد.
۵ـ مایهگیری مکتب و حرکت صدر از اسلام راستین و بهویژه اصول تشيع دوازدهامامی و اتکای آن به جهانبینی توحیدی نیز از مواردی است که برای ما، ضرورت پرداختن به سيرۀ سیاسی و حرکت جهادی او را آشکار و مبرهن میسازد.
۶- ابتکارات و نوآوریها، جهانی و انسانی بودن حرکت صدر و ابتنای آن بر تفسير صحيح از جهان هستی، آن هم تفسیری عقلانی، برهانی، جنيۀ ديگری از اهميت مسئله را مشخص مینماید.
۷- همچنین تأثرات او از جامعه و مقتضیات زمان معاصر و تأثیراتی که بهویژه در مورد جامعه ما و انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی بر جای گذاشته است این معطب را مبرهن میسازد که بهمراتب شایستگی آن را دارد که صفحاتی فراخور را به سیره سیاسی او اختصاص دهيم. زیرا برای ما ایرانیان، مهمتر از همه، مسئله ارتباط و پیوستگی شهید صدر، مکتب و حرکتش با ارزشهای انسانیالهی انقلاب اسلامی ایران، مردم ما و نظام جمهوری اسلامی است. اهمیت این ارتباط هم در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی و هم در ارائه اصول آن و هم در گسترش و توسعه آن بهوضوح دیده میشود. برا نمونه هرایرد کمیجانی در مورد تأثیر او بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مینویسد:
… نیز نقش نسبتاً ناشناخته محمد باقر صدر بهعنوان یکی از پدرخواندههای فکری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به همان اندازه اهمیت دارد. درواقع شواهد حاکی از آن است که این آیتالله عرب(!) کمک عمدهای به چهارچوب ایدئولوژیک نظام اسلامی در ایران کرده است.[9]
نهتنها تأثير شهید صدر بر انقلاب اسلامی و جامعه ما که بخشی از رفتار سیاسی و مشی سیاسی او در جهت تبين انقلاب اسلامی، هدایت و راهنمایی آن و حفظ و گسترش آن میباشد، بلکه مهمتر آن این است که اهمیت انقلاب اسلامی برای شهید صدر بهگونهای بوده است که بررسی رفتار او در قبال انقلاب اسلامی یادآور رفتار هگل، فیلسوف آلمانی، نسبت به انقلاب فرانسه بلکه عاطفیتر و بنیاتیتر از آن است. از این نظر او نهتنها حامی انقلاب اسلامی ایران که نظریهپرداز آن هم میباشد و در این مورد دارای دیدگاههای روشن و بیبدیل است.[10] همچنین بیدلیل نیست که یکی از شاگردانش وضعیت روحی او را پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اینگونه وصف میکند:
… با شنیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سراسر وجود شهید صدر روح شده و روحش بهسوی ایران پرواز میکرد. آتش شوق در چشمان پرفروغش میدرخشید و گویا به بالاترین آرزوی خود رسیده است.[11]
و به تعبیر علامه محمدحسين فضل الله:
فاعطاها التأيبة الکلی من فکره و مشاعره و حرکته… حتى أن شهادته في مركز التحدي الكبير للنظام الطاغي في العراق، كانت من بين العطاء الكبير الذي قدمه للثورة التي ادخلت الرعب في قلوب الحكام الظالمين في المنطقة….[12]
[1]. مرتضی مطهری، فلسفه تاريخ، ص٣٨.
[2]. رعد (۳): ۱۷
[3]. تأكيدها از دکتر علی شریعتی است.
[4]. سید محمدباقر صدر، تشیع مولود طبیعی اسلام، ترجمه على حجتی کرمانی، با نقدی از دکتر علی شریعتی، ص۱۳۷.
[5]. سيد محمود هاشمی، المعالم الفكرية لمدرسة السيد الشهيد محمد باقر صدر، در: الإمام الشهيد محمد باقر صدر، سمو الذات و خلود العطاء، ص۱۴.
[6]. السيد محسن الامین و دیگران، الصدر في روی العليا و الفکرین، در: الامام الشهيد سيد محمد باقر الصدر، سمو الذات و خلود العطاء، ص۴۳۲.
[7]. محمد الحسینی، الامام الشهید السید محمد باقر صدر، ص٣.
[8]. همان، ص۴.
[9]. هرایرد کمیجان، اسلام در انقلاب، جنبشهای اسلامی در جهان عرب (بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی)، ترجمه حمید احمدی، ص۱۹۸.
[10]. نک: محمد حسین جمشیدی، اندیشه سیاسی شهید رابع امام سید محمدباقر صدر، ص١٠١ـ١٣٧.
[11]. مصاحبه نگارنده با شیخ محمدرضا نعمانی.
[12]. محمد الحسینی، همان، ص٨.