شهید صدر افزون بر کتابهای تخصصی به مطالعه داستان علاقهمند بود و به طور ویژه قصههای پلیسی را دوست داشت و ادبیات مصری و لبنانی را بر ادبیات عراق ترجیح میداد و از آنها متأثر بود و خواندن «بینوایان» ویکتور هوگو را دوست داشت.
به شاگردانش سفارش میکرد که تفسیر «المیزان» علامه محمدحسین طباطبایی را بخوانند. او معتقد بود «المیزان» بهترین و برترین کتابهای دوران است و رکودی که تفسیر شیعه پس از طبرسی با آن مواجه شد، توسط علامه طباطبایی از میان رفت و او تفسیر شیعی را با «المیزان» دوباره احیا کرد.
شهید صدر دیگران را به مطالعه سیره پیامبر(ص) بسیار تشویق میکرد و میفرمود: اسلام فرد تنها با مطالعه سیره پیامبر(ص) کامل میشود. او همچنین کتابهایی که در ایران چاپ میشد، به ویژه آثار علامه طباطبایی و شهید مطهری را پیگیری میکرد و مجله «مکتب اسلام» را میخواند. از کتابهای حسن البنا و سیدقطب خوشش میآمد و برای ارسطو، ابن سینا، جان مینارد کینز و لایبنیتس احترام خاصی قائل بود.
شیخ نجیب سویدان به یاد دارد که رمان «الحی اللاتینی» را از شهید صدر امانت گرفته است. این اثر رمانی عاشقانه است که ماجرای سفر جوانی لبنانی به فرانسه را روایت میکند؛ جوانی که میخواهد با سفر به غرب زندگی تازهای را آغاز کند. شیخ محمد فرحات نیز نقل میکند که یک بار شهید صدر از او حال برادر کوچکترش، زید را میپرسد و او شکایت میکند که وی وقت خود را به خواندن کتابهای «آرسن لوپن» میگذراند، اما شهید صدر این اعتراض را نمیپذیرد و پاسخ میدهد: من خودم این کتابها را میخوانم؛ اگر این کتابها را نخوانیم چطور میتوانیم بفهمیم که چه چیزهایی در این کتابها برای فرزندان ما منتشر میکنند؟!
سیدحسین موسی که همواره تازههای نشر را پیگیری میکرده است، به یاد دارد که یک بار، دو کتاب جدید را پیدا میکند که گمان میکرده هیچکس آنها را ندیده است. آن دو کتاب را برای شهید صدر میبرد، اما او پاسخ میدهد که آنها را خوانده است.