آیا بانکداری اسلامی فعلی ما حاصل اندیشه شهید صدر است؟

بیست‌ودومین قسمت از فصل جدید برنامۀ تلویزیونی «مصیر» با حضور دکتر احسان خاندوزی، نمایندۀ مجلس و عضو هیئت‌علمی دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی: آیا بانکداری اسلامی فعلی ما حاصل اندیشه شهید صدر است؟

دکتر خاندوزی در این برنامه گفت:

نقادی شهید صدر بر اقتصاد شرق و غرب

پس از پایان جنگ جهانی دوم زمانه نبردی بود که اردوگاه فکری و سیاسی و اقتصادی سرمایه‌داری در مقابل اردوگاه فکری و سیاسی کمونیسم ایجاد کرده بود. اگر کشورهای مسلمان می‌خواستند روی پای خودشان بایستند، چاره‌ای غیر از وابستگی به یکی از دو اردوگاه فکری نداشتند.

کتاب اقتصادنا دروارۀ ورود اندیشمندان اسلامی به حوزه اقتصاد

به‌واقع می‌توان گفت که تلاش مرحوم شهید صدر در دل چنین بستر اجتماعی و تمدنی قابل‌فهم است و ایشان با نگارش کتاب «اقتصادنا»، درحالی‌که خودش هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود و درس‌ناخوانده علوم جدید محسوب می‌شد، به ناگاه موجی از حرکت‌های فکری و اندیشه‌ای را در حوزۀ اقتصاد اسلامی دامن زد. او به‌عنوان کسی که مبدع و مؤسس جریان فکری اقتصاد اسلامی محسوب می‌شد، توانست با نگارش این کتاب، سایر اندیشمندان حوزۀ اسلامی را به ورود در این حوزه تشویق کند.

دستاورد اقتصادنا در دو جهت نقد و تبیین

در حوزه اقتصاد اسلامی نیازمند دو دسته دستاورد بودیم تا بگوییم اقتصاد اسلامی هویتی دارد: دستاوردهای سلبی و نقدی؛ دستاوردهای ایجابی و تولیدی. شهید صدر صاحب ذهنی نقاد و جوال بود و این نقادی در همۀ حوزه‌ها وجود داشت و بزرگان آن علم به‌راحتی نمی‌توانستند به نقادی‌های ایشان ایراد بگیرند؛ به این معنا می‌توان گفت که وحید عصر خودش بود. همچنین ایشان ذهن خلاق و مولدی داشت. او مبدع حرف‌های نو و تلفیق‌های سازنده بود.
در دهه ۱۹۵۰ تا ۶۰، کشورهای خاورمیانه متأثر از جریان‌های چپ بودند و تا دهه‌های بعد نیز احزاب چپ مانند حزب بعث در شامات و عراق و مصر حضور داشتند. در این زمان، شهید صدر نقدهایش را بیان کرد و سپس حرف‌های ایجابی درباره مذهب اقتصادی اسلام تولید کرد.

شهید صدر بین مذهب و علم تمایز قائل شد

او بین مذهب و علم تمایز گذاشت و حساب علم اقتصاد را از نظام اقتصاد سرمایه‌داری جدا کرد. بنابراین، هم به‌لحاظ نوع نگاه و هم به‌جهت روش و متد و دستاوردهایی که به ارمغان آورد، کار ایشان حقاً و انصافاً یک تأسیس و بنیان‌گذاری و پدری برای اقتصاد اسلامی بود.

 

آیا بانکداری اسلامی فعلی ما حاصل اندیشه شهید صدر است

وجه ممیز شهید صدر این است که نگاهش خیلی نظام‌واره است. و اساساً تفاوت ایشان با خیلی از فقهای بزرگ در این است که خیلی سیستمی مسئله را تحلیل می‌کردند و به تمام ابعاد و اجزای آن سیستم اهمیت می‌دادند؛ از رفتارسازی اخلاقی انسان‌ها تا تغییر قوانین و سازمان‌ها در سطح کلان.

ما متأسفانه در بانکداری خودمان این‌گونه عمل نکردیم؛ یعنی نظام بانکداری ما در کنار باقی ابعاد اقتصاد اسلامی ما (برای مثال در حوزه مالیات، بودجه، انفال و درآمدهای نفت و…) بنده صراحت به خرج می‌دهم و می‌گویم حاصل هیچ نگاه نظام‌واره‌ای نسبت به اقتصاد اسلامی نیست. یعنی این‌گونه نیست که ما رویکرد مشخصی را در اقتصاد اسلامی انتخاب کرده باشیم (چه از شهید صدر و چه از مرحوم شهید مطهری یا دیگران) و مبتنی‌بر آن نگاه نظامات مالی و بانکی و مالیاتی و بودجه‌ای خودمان را تنظیم کرده باشیم. و شاید این یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های تاریخی است که از دست داده‌ایم و باید جبرانش کنیم؛ به این معنا که وقتی حاکمیت به‌دست تفکر اسلامی شیعی افتاده است بهترین استفاده این است که رفت‌وبرگشت بین خوزۀ اندیشه و تئوری‌پردازی، و عمل و سیاست‌گذاری را برقرار کند. متأسفانه این رفت‌وبرگشت برقرار نیست. بنابراین نه‌تنها در بانکداری، بلکه در سایر ابعاد هم همین‌طور است. این‌طور نیست که معضلات مالیاتی ما را هیچ‌وقت سیاست‌گذارن ما به حوزه و دانشگاه ارجاع نداده باشند و آنها مبتنی‌بر یک پایه تئوریک نسخه‌ای تجویز کرده باشند و اکنون پیاده‌کردن آن نسخه چنین آثار و عوارضی ایجاد کرده باشد که امروز وجود دارد.

البته خوب است اشاره کنیم که خود شهید صدر هم در دو سطح وارد موضوع بانکداری شده‌اند: یک‌ جا ایشان با صراحت درباره پیراستن نظام بانکداری متعارف جهان از مسئلۀ ربا صحبت می‌کنند تا مسلمانی که می‌خواهد وارد فعالیت‌های بانکی بشود، بداند که در این بانک با ربا دست‌وپنجه نرم نمی‌کند و زندگی‌اش پاکیزه و منزه می‌ماند. و در جای دیگر در کتاب الاسلام یقود الحیاة ایشان به‌سمت طراحی نظام بانکداری در جامعه اسلامی می‌روند به آن نحوی که باسته است و می‌توانیم آن را نهاد یا بانک اسلامی بنامیم. که البته این بخش ناتمام اندیشۀ شهید صدر هم هست.

بنابراین به نظر می‌رسد یکی از درس‌هایی که ما باید از اندیشه شهید صدر بگیریم این است که سیاست‌هایمان را هویتمند کنیم. امروزه سیاست‌گذاری‌های اقتصادی در جمهوری اسلامی هویت و چفت‌وبستش با پایه‌های نظری و تئوریک و فقهی روشن نیست و خیلی وقت‌ها هم از واژه‌هایی مثل مصالح عمومی و… استفاده کرده و سیاست‌های خودمان را روزمره گذرانده‌ایم؛ اما به نظر می‌رسد باید برگردیم و این کار را انجام بدهیم. این خدمتی است هم به سیاست‌گذارن ما و هم به ارتقا به عینی و انضمامی‌تر شدن بحث‌ها در حوزه و دانشگاه.

ما را در آپارات دنبال کنید