آیتالله احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، عضو مجلس خبرگان رهبری، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و مؤسس و رئیس مرکز پژوهشهای دینی تطبیقی «التجدید» در لبنان، از ویژگیهای اندیشه شهید صدر در آثارش میگوید:
یک قسمت نیز ویژگیهای اندیشههای بیرونآمده از شهید صدر در قالب کتابها، مقالات، بحثها و محاضراتشان است؛ یکی از این ویژگیها اینکه نسبت عمیقی با نو دارد؛ یعنی یا نوسازی میکند یا ایجاد نو و نوآوری میکند. چیز تکراری در کلام ایشان نمیبینیم.
شهید صدر حتی وقتی به قواعد اصولی میپردازد که دیگران مطرح کردهاند، آن قواعد را با قالبهای نو و محتواهای جدید میآورد؛ برای مثال قاعده «انصراف» قبل از شهید صدر و کلام ایشان بسیار متفاوت است، نو هست اصلاً چیز دیگری شده است؛ بال و پر عمیق، محتوای جدید و قابلاستفاده پیدا کرده است.
یا قاعده «تراکم ظنون» را ببینید در کلام اصولیون، وقتی در دستگاه فکری ایشان میآید و میشود حساب احتمالات. قاعده «سیره متشرعه» وقتی میآید در کلام ایشان، یکدفعه ابعاد، اجزا، محتوا، پیشینه و پشتوانه عمیقی پیدا میکند و در دل همین خردهقواعد زیادی مطرح میشود. یا «سیره عقلائیه»، یا قاعده «مناسبات حکم و موضوع» یک چیز دیگر میشود. قاعده «فهم عرفی» در کلام ایشان میشود قاعده «فهم اجتماعی»؛ قاعده فهم اجتماعی حرکت بزرگی است تا انسان بتواند واقعیتهای اجتماعی و ابعاد اجتماعی اندیشههای اسلام را بخواند و قرائت کند و ایشان از قاعدۀ فهم عرفی قاعدۀ فهم اجتماعی را میسازد.
پس یکی از ویژگیهای ایشان این است که اندیشههایشان نسبت عمیق و تنگاتنگی با نو دارد و کلیشه و تکرار در کلام ایشان بهندرت یافت میشود؛ اگر هم باشد در کنارش ابداعی وجود دارد.
دوم اینکه اندیشه ایشان بهدنبال حل مشکل و مسئله است؛ حرف غیرقابلفهم یا غیرقابلاجرا در کلام ایشان کم است؛ یک رویکرد برجسته عمیق کاملاً آشکاری در افکار ایشان مشاهده میشود (هم در فقه، هم اصول، هم فلسفه و هم تفسیر) که بهدنبال این است که مسئلهای را حل کند و ثمره عملی داشته باشد.
شهید مشکلاتی را که در ذهن جامعه تصور شده، با نگاه فکری بررسی میکند و با تولید فکر سعی میکند آن مشکل را بهسمت حلشدن ببرد و برطرف کند؛ این نوع نگاه در برخی شاگردان ایشان هم وجود دارد؛ مثل مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی که فقهشان از فقه استادشان متأثر بود و در فقشان رویکرد به حل مشکل در مسئله را داشتند و تا میتوانستند زوایا را میتکاندند که شاید قاعده حلی آنجا نهفته باشد. این در یک سطح عمیقتر، بالاتر، اساسیتر و منطقیتر در شهید صدر وجود داشته است.
سوم اینکه اندیشه ایشان به تعبیر عربی یک اندیشه تجزئی، یعنی جزءجزءکردن بود، نه سربستهگویی؛ اینکه بتوانی لایههای مسئله را از هم بازکنی و بشکافی و یک مسئله را به چند مسئله تبدیل کنی یا ابعاد یک مسئله را بازکنی. این نگاه تجزیهای و خُرد کردن، علامت نبوغ، علم و پیشرفت علم است؛ شاخصه پیشرفت علم، تجزیه است؛ هرجا که سربستهگویی هست، معلوم میشود که آنجا علم وجود ندارد و اگر هم باشد تکرار است. ازآنجاکه ایشان تکرار نمیکرده، نگاه تجزیهای بسیار قوی، درعینحال منظومهای داشته است. این خیلی مهم است که شما هم خُرد کنی و هم نگاه منظومهای، اجتماعی، مجموعهای، هماهنگ، نظمبخش و جهتدهنده نیز داشته باشید.
دیگر ویژگی شهید صدر این است که فکر ایشان از یک بُعد عمیق تاریخی برخوردار است؛ شما رنگولعاب تاریخ را در فکر ایشان میبینید؛ ایشان در مطالعه هر اندیشه، بهدور از سابقه و پیشینه آن فکر نبوده است؛ فکرشان را بر اساس نگاه به گذشته شکل دادهاند؛ اصالت با همه حقیقت خود در فکر ایشان تبلور داشته است؛ یعنی فکر ایشان نمیتواند اصیل نباشد، اصالت و معاصرت را با هم داشته است؛ یک پایه نگاه او به جدید و زندگی مردم است، و پایه دیگر نگاه او به گذشته است؛ این دو را در کنار هم داشته است.
ازاینرو شما در اندیشههای ایشان بوی تاریخ را استشمام میکنید؛ درعینحال بوی زمان را هم استشمام میکنید؛ چون خود ایشان تصریح میکند که ما باید خصایص انسان معاصر و جامعه معاصر را بشناسیم و در فقه و در دانشهای خود آن خصایص و ویژگیهای انسان را اعتبار کنیم.
پس اینکه یک شخصیت بتواند هم به تاریخ نگاه کند، هم به انسان معاصر نگاه کند، آن هم به یک سری کلیات از انسان معاصر بسنده نکند، بلکه به تعبیر خودشان خصایص انسان معاصر را بشناسد و به تعبیر ایشان این ویژگیها را اخذ اعتبار کند، یعنی اینها را اعتبار کند، معتبر بداند، در نظر بگیرد و ملحوظ کند، خیلی مهم است؛ پس بوی معاصرت و اصالت از فکر ایشان کاملاً به مشام میرسد و این از مهمترین ویژگیهایی است که در اندیشه ایشان وجود دارد.
ما را در آپارات دنبال کنید