گزیده‌ها

(باور به ولایت امیرالمؤمنین و اولی بودن او بر مسلمانان نسبت به خود آنها بر پایه) حدیث غدیر استوار است؛ حدیثی که آن را ١١١ تن از صحابه و ٨۴ تابعی و ٣۵٣ مؤلف از میان برادران اهل سنت ما روایت کرده‌اند. این شمار را از مراجعه به کتاب الغدیر تألیف علامه امینی می‌توان دریافت. دوست دارم این جا از این نکته یاد کنم که بسیاری از آیات قرآن بدان اندازه که حدیث غدیر روایت گشته، از سوی صحابه روایت نشده‌اند. بنابراین، کسی که در آن تردید ورزد، تردیدش به شک در خود قرآن کریم می‌انجامد. و اما دلالت این حدیث بر خلافت و امامت علی نیز جای شک و تردید ندارد؛ زیرا کاملا روشن و بدیهی است و قرینه‌های فراوان نیز بر آن وجود دارد. در این زمینه، مراجعه کنید به کتاب المراجعات تألیف سرورمان، نگاهبان مذهب و حامی تشیع در جهان اسلام آیت الله سید عبدالحسین شرف‌الدین که سایه بلندش پایدار باد.

بارقه‌ها، ص ۵۴۵.

اسلام در هسته قانون اساسی خود نظام حکومتی دادگر را بنیان نهاده است که همان کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت است و قرآن کریم این مفهوم را در آن هنگام که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و جهان اسلام روز غدیر را به خاطر بنیان‌گذاری نظام حکومت پاک و وارسته جشن گرفتند، اعلام کرد.
اندیشه کانونی در این نظام همانا ضمانت دادگری و برابری است که با حضور شخص اصلح احراز می‌شود؛ کسی که با حضورش فرد و جامعه سعادتمند می‌شوند و در سایه‌اش به داشتن زندگی آزاد و کرامت‌مند در حدود صحیح مطمئن می‌شوند.
ستون این زندگی صالح در نگاه اسلام، وجود فرد اصلح به عنوان امتداد پیامبر است تا به وجود او رسالتِ نبوت امتداد یابد. کسی که باید از لغزش‌ها به دور باشد و تب حکومت و پیامدهای آن به او راه نیابد، پیامدهایی چون تحت تأثیر عواطف قرار گرفتن یا ناعادلانه جانبداری کردن یا در رأی تباهی کردن یا از چیزی جز وجدان توانای الهی برانگیخته شدن.
چنین امامی فراتر از نیروی مردمی است که انتخاب و تعیین کنند. از این روست که انتخاب این امام از سوی خداوند، بنیادی است که روح اسلام اقتضا می‌کند و با جوهر والای اسلام هماهنگی دارد. از جوهر اسلام چنین برنمی‌آید که حکومتی انتخابی را بپذیرد که از عواطف گوناگون و گرایش‌ها و تمایلات مختلف سرچشمه دارد، حال آن که اسلام آمده تا همین عواطف را راست گرداند و بر همین تمایلات و گرایش‌ها مرز بگذارد. نیز فراخور طبیعت اسلام هم نیست که حکومتی فردی را بر پایه دیکتاتوری ستمگرانه تأیید کند که سلطنتی بدون مرز دارد و حسابی بر کارکردش نیست.
امری که از عمق ماهیت اسلام برمی‌آید، تنها این است که امر امامت با وجود مردی معیّن و برگزیده به پا داشته شود، اما نه بر اساس دیکتاتوری در حکومت، بلکه بر پایه برنامه‌ای که با روح خود از روح دموکراسی عادلانه پیشرفته نیز پیشی می‌گیرد. بدین ترتیب که تنها مرجع سلطه در دستگاه این حکومت، خداوند متعال است که مردمان، خانواده و ملت او به شمار می‌روند. او امام را امین خود می‌گمارد تا قوانین او را اجرا کند و احکام او را پاس دارد و در برابر او مسئول باشد و در سایه آن قوانین، حقوق زندگی را به طور برابر میان برادران دینی و انسانی تقسیم کند.

امامان اهل بیت؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵٩.

امیر مؤمنان علی سلام‌الله‌علیه بنده‌ای از بندگان خداست که خداوند آنان را برگزید و شرافت بخشید تا بار رسالت را پس از پیامبرانش به دوش بکشند، و اینان همان اوصیاء پیامبرانند. بر این اساس هر پیامبری وصی‌ای دارد و علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) وصی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است، و ما او را از سایر اصحاب برتر می‌دانیم، چراکه خدا و رسولش او را برتر شمرده‌اند. ما در این مورد ادله عقلی و نقلی از قرآن و سنت در اختیار داریم و در این ادله هیچ شک و تردیدی راه ندارد؛ زیرا این ادله نقلی از طریق ما و حتی از طرق اهل سنت و جماعت، متواتر و صحیح است. در این رابطه علمای ما کتب بسیاری گرد آورده‌اند. هنگامی که حکومت اموی دست به محو این حقیقت زد و ستیز با امیر مؤمنان علی و فرزندانش (علیهم‌السلام) و کشتن ایشان را پیشه کرد، و کار آن‌ها به دشنام و لعن آن حضرت بر فراز منابر مسلمانان و وادار کردن مردم به این امر با توسل به زور و خشونت رسید، شیعیان و پیروان آن حضرت (رضی‌الله‌عنهم) (در اذان) شهادت می‌دادند که علی ولی خداست و مسلمان نمی‌تواند ولی خدا را دشنام دهد. اینان با این کارحکومت بیدادگر را به چالش می‌کشیدند تا عزت تنها برای خدا و پیامبرش و مؤمنین باشد و به عنوان پرسشی تاریخی و برانگیزاننده برای تمامی نسل‌های مسلمان باشد تا از این رهگذر حقیقت علی علیه‌السلم و بطلان دشمنانش را بشناسند.

ر.ک: السیره و المسیره فی حقائق و وثائق، ج ۲، ص ۳۸۲.

شهید صدر بر قرائت روزانه زیارت عاشورا مواظبت داشت. فرزندش ـ سید جعفر ـ از دوران نوجوانی خود به‌خوبی به یاد دارد که پدر همیشه به قرائت زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا و دعای سمات و دعای ابوحمزه ثمالی پایبند بود. وی همچنین در ایام ماه محرم فرزندانش را به خواندن روزانه زیارت عاشورا وامی‌داشت و آنها از روز اول محرم تا روز اربعین گاهی با پدر و گاه با مادرشان زیارت عاشورا را می‌خواندند.
درباره زیارت عاشورا می‌گفت: «خوب است انسان هر روز صبح این زیارت را بخواند. این زیارت برکت دارد و رزق را زیاد می‌کند».
نظرش درباره چگونگی تکرار صد لعن و سلام در زیارت عاشورا این بود که می‌توان آن را به شکل کوتاه‌تر انجام داد و به‌جای صد لعن، تنها عبارت «اللهم العنهم جمیعا» و به‌جای صد سلام فقط عبارت «السلام على الحسین وعلى علی بن الحسن وعلى أولاد الحسین وعلى أصحاب الحسین‏» را تکرار کرد.

ر.ک: السیره والمسیره فی حقائق ووثائق، ج‏٢، ص٢٨١.

ای مؤمنان! ای شیعیان حسین علیه السلام!
امام والای شما وقتی خونش جاری می‌شد، وقتی محرومیت را حتی از آب فرات به جان می‌خرید، حال آن که دنیا برایش فراهم بود، وقتی با هر قربانیِ جدیدی که از فرزندان و خاندان خود می‌داد، شادی و شادمانی در چهره‌اش فزونی می‌یافت، وقتی حتی فرزند شیرخوارش را فدا کرد و آن خون‌خواران او را در دامان ایشان به قتل رساندند، وقتی زمین می‌خورد و سپس برمی‌خاست تا نبرد را پی گیرد، وقتی واپسین نفَس‌های پاکش را بر زمین کربلا می‌کشید… حسین علیه‌السلام در همه این لحظه‌ها فقط به عملیاتی جانبازانه نمی‌پرداخت، بلکه داشت امتی را می‌ساخت و اراده‌ای را حفظ می‌کرد و با تاریخ رسالت به پیش می‌رفت و جهادگران راه اسلام در هر زمان و مکان را رهبری می‌کرد.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۴۵.

ای مؤمنان!
پایداری و ازخودگذشتگی حسین علیه‌السلام باید ارزش این دین والا را که شایسته چنین فداکاری‌هایی بوده، به همه مسلمانان بفهماند و مسئولیت‌های آنان را در برابر عقیده و رسالت خود به یادشان آورد. پس روز عاشورا فقط روز عزا و مصیبت نیست؛ بلکه مکتبی سرشار از عطا است و به هر هنگام، مسلمانان را توان و عزم می‌بخشد و با نیروی فکری و عاطفی به آنان یاری می‌رساند.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۴۵.

فریاد نصرت‌طلبی حسین علیه‌السلام در روز عاشورا پایان نیافت . . . کمک‌خواهی حسین علیه‌السلام از آن‌جا که کمک‌خواهی رسالت است و کمک‌خواهی شیخ یک عشیره یا قبیله نیست، پس تا زمانی که خطرها این رسالت را در میان گرفته‌اند، پایان نمی‌پذیرد. آن امام شهید راستگو فرموده است: هر کس نصرت‌طلبی ما را شنید و ما را یاری نکرد، خداوند در روز قیامت او را به رو، به دوزخ می‌افکند.
باید بدانیم که ما نیز امروز این فریاد را پیش رو داریم؛ هم‌چنان‌که عبیدالله بن حر جعفی پیش رو داشت. گرچه آن را از دهان مبارک حسین علیه‌السلام پیش رو نداریم، اما آن را از خون حسین علیه‌السلام و تاریخ حسین علیه‌السلام و قهرمانی حسین علیه‌السلام در روز عاشورا و همه موضع‌گیری‌هایش پیش رو داریم. ما این فریاد را از همه خطرهایی که رسالت و اسلام را و امت اسلامی را از هر سو در میان گرفته‌اند پیش رو داریم.
همه این تباهی‌ها در ارزش‌ها و اخلاق و اصول و الگوها، همه این بی‌هویت شدن‌ها، همه این‌ها فریاد کمک‌خواهی اسلام هستند.
ما این فریاد را در هر مکان و هر زمان و از هر سویی پیش رو داریم.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶۳.

وقتی امام حسین علیه‌السلام قیام کرد و بر آن شد تا خون خود را در راه اسلام نثار کند، سرآغاز خطی از کژروی را پیش رو داشت. ما اکنون در اوج این خط به‌سر می‌بریم. ما در بحران این خط و بیشترین حد ممکن از اوج‌گیری سویه‌های این خط به‌سر می‌بریم. بنابراین فریاد نصرت‌خواهی اسلام امروز گسترده‌تر و بزرگ‌تر است.
امروز هر یک از ما و هر یک از مسلمانان هم‌چنان فراخوانده می‌شود ـ همان‌گونه که عبیدالله بن حرّ جعفی فراخوانده شد ـ تا از منافع خود، از وجود خود، از هستی خود، از هوس‌های خود و از خواسته‌های شخصی خود برای هم‌دستی در نجات اسلام چشم بپوشیم؛ در راه نجات مسلمانان، در راه بازگرداندن اسلام به زندگی، در راه رفع این وهن از بزرگی و ارجمندی‌های مسلمین.
هر مسلمانی می‌تواند در این روند، کم یا زیاد هم‌دست شود؛ در حدود امکانات و توانایی‌هایش.
مشارکت فقط به این‌گونه نیست که شمشیر برگرفته شود. برگرفتن شمشیر ممکن نیست جز پس از هم‌دستی‌های درازمدت. بنابراین گونه‌ای همکاری پیش از برگرفتن شمشیر در کار است.
اگر هر یک از ما بگوید که من نمی‌توانم شمشیر برگیرم، بنابراین هیچ تکلیف و مسئولیتی بر من نیست، این بِدان معناست که او هیچ روزی نخواهد توانست شمشیر برگیرد.
برگرفتن شمشیر یک گونه از گونه‌های هم‌دستی است. این بالاترین گونه هم‌دستی است و ممکن نیست این‌گونه به یکباره پدید آید.
باید هر مرد و زن مسلمان به اندازه امکان و شرایط فکری و عملی و اجتماعی خود برای اجابت این کمک‌خواهی هم‌دست شود. برای پاسخ دادن به این فریاد، برای نجات این مجروحی که هر روز زخم می‌خورد و هر روز به ریشخند گرفته می‌شود و هر روز احکامش به چالش کشیده می‌شود و هر روز تشریعاتش به دیوار کوبیده می‌شود.
خداوندا ما را از شیعیان امام حسین علیه‌السلام و راهیان خط او و اجابت‌گران فریاد او قرار ده.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶۴.

از خداوند خواستارم که ما را چنان نکند که امام حسین علیه‌السلام را بکشیم حال آن که بر او می گرییم. ما را چنان نکند که اهداف حسین علیه‌السلام را بکشیم در حالی که بر او می گرییم.
امام حسین علیه‌السلام انسانی محدود نیست که از فلان سال زیست و در فلان سال جان سپرد. امام حسین علیه‌السلام، کلیت اسلام است. امام حسین علیه‌السلام کل اهدافی است که این امام والا به خاطرش از خود گذشت. این اهداف، امام حسین علیه‌السلام است؛ چراکه این‌ها روح ایشان و اندیشه ایشان و دل ایشان و عواطف ایشان است. کل محتوای امام حسین علیه‌السلام این اهداف است، این ارزش‌ها است که در اسلام نمود یافته است.
هم‌چنان که کوفیان حسین علیه‌السلام را می‌کشتند و گریه می‌کردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم؛ این که حسین علیه‌السلام را بکشیم در حالی که می گرییم. باید مطمئن شویم که دست‌کم قاتل گریان حسین علیه‌السلام نباشیم.
گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین علیه‌السلام نیست، بنابراین عمر بن سعد هم قاتل حسین علیه‌السلام نبود، چون عمر بن سعد خودش هم گریست.
وقتی زینب ـ که درود و سلام بر او باد ـ آمد و بر کاروان اسیران و قربانیان گذر کرد، وقتی رو سوی برادرش کرد، وقتی رو سوی رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله کرد تا از ایشان یاری بخواهد و کمک طلبد، یا که ایشان را از پیکر امام حسین علیه‌السلام که زیر آسمان بود، خبر دهد، از اسیران که به هر سو پراکنده بودند، از کودکان که در زنجیر بودند، وقتی جد خود را از این همه خبر داد، غریو گریه همه قاتلان برخاست، خون‌خواران گریستند و آنانی که چنان جنایاتی کرده بودند، گریستند؛ خود آنان هم گریستند.
بنابراین گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این ـ دارنده عاطفه ـ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین علیه‌السلام را یا اهداف امام حسین علیه‌السلام را بکُشد.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۱۷.