گزیده‌ها

دوگانگی میان عبادت و فعالیت‌های گوناگون زندگی موجب ناکارآمدی عبادت و از کارافتادن نقش تربیتی و سازنده آن خواهد شد و دیگر عبادت نمی‌تواند انگیزه افراد را متحول و دگرگرا کند و آنها را وادار سازد که کاری را با ازخودگذشتگی و عبور از منافع محدود خود انجام دهند. خداوند متعال که از بندگان خود بی‌نیاز است، در پی آن نبوده است که از رهگذر عبادت‌شدن، جایگاه خود را تقویت کند تا از این رو آنها را به چنین عبادتی امر نماید. اینکه خداوند متعال خود را هدف و سرانجام مسیر بشریت قرار داده تنها برای این نبوده است که آدمی فقط به هنگام عبادت در برابر او سر فرود آورد؛ بلکه به‌دنبال آن است که با عبادت، انسان‌های درستکاری تربیت شوند که بتوانند با گذشتن از خود، در این مسیر بشری بیشتر نقش ایفا کنند. این تنها وقتی به بهترین شکل محقق می‌شود که روح عبادت به تدریج، به دیگر فعالیت‌های زندگی نیز تسرّی پیدا کند.

انسان و عبادت، ص ۶۳.

آیت الله شهید سید محمدباقر صدر:

وقتى انسان به بلايى دچار می‌شود، بايد در كنار اين‏كه تصميم به مقاومت در برابر اين ابتلا می‌گيرد، به ميزان مسئوليت خود در ايجاد اين مصيبت هم بيانديشد. چقدر از مسئوليت اين بلا به عهده اوست؟ او در برابر اين مصيبت چقدر مقصر است؟
قرآن كريم به روشنى بيان می‌كند كه همه ابتلائات و مصائب، نتيجه كارهايى است كه خود مردم انجام داده‏‌اند: «هر مصيبتى به شما برسد به دليل اعمالى است كه انجام داده‏‌ايد»[شوری: ۳۰]؛ همه مصائب به دليل اعمالى است كه مردم مرتكب شده‏‌اند.
«فساد، در خشكى و دريا به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏‌اند، آشكار شده است؛ تا خدا بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند» [روم: ۴۱].

بارقه‌ها، ص ۴۳۱.

آیت الله شهید سید محمدباقر صدر:

«فساد، در خشكى و دريا به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏‌اند، آشكار شده است؛ تا خدا بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند»[روم: ۴۱].
خداوند متعال می‌فرمايد: تا عملشان را به آنان بچشاند. خود عمل انسان‏ها به مصيبت تبديل می‌شود، به ابتلا تبديل می‌شود، اين عملى كه فرد در رفاه انجام می‌داد و نمی‌دانست كه همين عمل چطور پيش خواهد رفت، چطور پيچيده خواهد شد و همين عمل چطور به چيزى بر ضد او تبديل خواهد شد. خيال می‌كرد كه اين كار، عملى ساده و در سطحى معمولى است، گمان می‌كرد يک آشوب ساده در يک ماجراى خاص است، يک بلوا در ماجرايى خاص است، يک غيبت ساده از يک شخص معين است، يک بی‌حرمتى و پرده‏‌درى ساده نسبت به يک فرد مشخص است، اما همين اتفاق‏‌ها به‏‌تدريج متراكم می‌شود. سپس خود همين كارها به مصيبت، به ابتلا و به بلا تبديل می‌شود. وقتى اين كارها به ابتلاها و مصائب تبديل شد، اينجا است كه انسان پيامد و اثر آن‏ها را احساس می‌كند. لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا؛ تا خدا بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند.
ما اگر واقعا به قرآن كريم ايمان داريم، بايد احساس كنيم كه هر مصيبتى كه بر سر مسلمانان می‌آيد، جزئى از [جزاى‏] كارى است كه خود مسلمانان انجام داده‏‌اند و ما هم جزئى از مسلمانان هستيم‏.

بارقه‌ها، ص ۴۳۲.

اگر به شعار آسمانی «لا اله الا الله» بنگریم درمی‌یابیم که این شعار از سویی مسیر بشریت را به مطلق حقیقی پیوند زده و ازسوی دیگر همه مطلق‌های ساختگی را انکار کرده است.
تاریخ مسیر بشریت نیز نشان دهنده ارتباط منسجم میان پیوند آگاهانه به خداوند متعال و انکار معبودهای ساختگی است؛ به هر میزانی که آدمی از معبود حقیقی دور شود، گرفتار سردرگمی در میان خدایان و معبودهای پراکنده می‌گردد. بنابراین انکار و اثباتی که در شعار «لا اله الا الله» در کنار هم قرار گرفته‌اند، دو روی یک حقیقت‌اند. حقیقتی که آدمی در مسیر طولانی‌ای که در پیش دارد، از آن بی‌نیاز نیست. چراکه فقط این حقیقت توانایی نجات مسیر بشریت از گم‌گشتگی را دارد و سبب می‌شود همه توانایی‌های نوآورانه انسان شکوفا شود و از مطلق‌های دروغینِ دست‌و‌‌پاگیر رها گردد.

انسان و عبادت، ص ۴۶.

امام [امیرالمؤمنین علیه‌السلام] -چنان که سرگذشت تابناک ایشان گویاست- برترین اسوه جهاد در راه هدف بزرگ اسلام بود. زندگی فرخنده ایشان از آن‌جا که در مسجد الحرام آغازش فرمود تا سرانجام که در خانه پروردگارش به شهادت رسید، سراسر، لهیب نبردی مقدس بود که در راه دین، هیچ نرمی نداشت و در کارِ تکلیف، هیچ سستی نمی‌ورزید و در راستای حق، هیچ کندی نمی‌کرد و هیچ چیز را برتر و فراتر از ایثار و فداکاری نمی‌دید.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۳۷۶.

جماعت بشرى که مسئولیت‌هاى خلافت بر روى زمین را به دوش می‌کشد، این نقش را به‌عنوان جانشینى از جانب خداوند ایفا می‌کند و ازاین‌رو مجاز نیست که به میل خود یا اجتهادی جدا از هدایت الهی، حکومت کند؛ زیرا چنین کاری با سرشت جانشینى از جانب خداوند منافات دارد. جماعت بشرى تنها باید به حق حکم کرده و با اجراى احکام الهى در میان بندگان و سرزمین‌هاى خداوند، امانت خداوندى را ادا کند.

اسلام‌، راهبر زندگی، ص ۱۵۳.

اینکه خداوند متعال خلیفه‌ای را در زمین برمی‌گزیند، به این معنا نیست که او فقط جانشین خداوند بر زمین است؛ بلکه این جانشینی، همه شئونی را دربرمی‌گیرد که به تعیین‌کننده جانشین (خداوند متعال) بازمی‌گردد. خداوند پروردگار زمین و برکات آن، و پروردگار انسان و حیوان و هر جنبنده‌ای است که در سرتاسر پهنه گیتی گسترده شده است. این یعنی جانشین خداوند در زمین، در همه این موارد جانشین اوست. ازاین‌رو در قرآن کریم، خلافت، مبناى حکومت بوده و حکومت کردن بر مردم، فرع بر خلیفه‌شدن انسان است.

اسلام، راهبر زندگى؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص١۵٠.

طاغوت و یارانش می‌کوشند تا به برادران خوب اهل‌تسنن این‌چنین القا کنند که مسأله، مسأله شیعه و سنی است؛ تا از این رهگذر، اهل‌سنت را از میدان نبرد حقیقی‌شان بر ضد دشمن مشترک بیرون کنند.

بارقه‌ها، ص ٣٨۴.

بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره محنت و مصیبت.
بی‌شک بازخوانی این گفتارها در زمانی‌که جهان اسلام غرق در مصیبت‌های گوناگون است، آموزنده و راهگشا خواهد بود.
«… بیایید ـ قبل از اینکه به گذشته بازگردیم و به اینکه چه انجام داده‌ایم بنگریم ـ از مسأله اول آغاز کنیم، یعنی احساسمان نسبت به بلا. پیش از هر چیز باید این احساسات را پاک کنیم، باید احساسمان نسبت به بلا را اصلاح کنیم و آن را به یک احساس اسلامی تبدیل کنیم که آکنده از غیرت نسبت به اسلام باشد، نه غیرت بر منافع شخصی. آکنده از غیرت نسبت به کیان اسلام باشد، نه مملو از غیرت نسبت به این وجود و آن وجود و آن وجود دیگر؛ زیرا ـ آن گاه که ما در بحبوحه یک امتحان سخت و دردناک هستیم ـ تا زمانی که این احساس را نپالاییم، تا زمانی که نتوانیم حداقل در نبرد تغییر این احساس و ایجاد یک احساس پاک نسبت به امتحان، پیروز شویم، اگر نتوانیم حداقل همین مقدار ناچیز از وجودمان را تغییر بدهیم، چگونه میخواهیم خودمان را به عنوان یک مجموعه، بسازیم؛ چگونه میخواهیم مسلمانان را به عنوان یک مجموعه بسازیم؟ بنابراین، نقطه آغاز سخن، این احساس است، این احساسی که انسان مبتلا نسبت به مصیبتش دارد. این احساس چگونه است؟
خیلی وقت‌ها مصیبت و بلایی به وجود می‌آید و این بلا احساسات مختلفی را می‌آفریند و اگرچه این بلا، یکسان است اما بسته به تفاوت سطح دریافت‌ها، اندیشه‌ها، روحیه‌ها و گرایش‌ها، درجات و سطوح این احساسات فرق می‌کند و حتماً این اختلافِ احساس به اختلاف موضعی که شخص مبتلا نسبت به این مصیبت اتخاذ می‌کند، منجر میشود؛ (یعنی) بسته به کیفیت و چگونگیِ احساس، موضعی متناسب با آن احساس گرفته می‌شود …»

بارقه‌ها، ص ۴۶٧.