آیا چند روایت که در دل کتابها از رسول خدا(ص) نقل شده، کافی است تا به وجود امام دوازدهم کاملاً باور یابیم، با آن که این فرض دارای شگفتیهای بسیار و برونرفتهای فراوان از قلمرو عادت است؟ فراتر از این، چگونه میتوان اثبات نمود که مهدی دارای وجود تاریخی حقیقی است و تنها یک موجود فرضی به شمار نمیرود که شرایط روانی خاصی در تثبیت آن در ذهن و جان بسیاری از مردم نقش داشته است؟
در پاسخ باید گفت: باور به مهدی به عنوان راهبری که برای تغییر وضع جهان به بهترین حالت، در انتظار او باید بود، در روایات رسول خدا(ص) به صورت عام و در احادیث اهلبیت به طور خاص آمده و در سخنان بسیار، چندان بر آن تأکید گشته که جایی برای تردید در آن باقی نمیماند. شمار این احادیث از رسول خدا(ص) از طریق برادران اهل سنت ما به ۴٠٠ سخن میرسد. نیز مجموعه احادیث رسیده در این زمینه از طریق شیعه و سنی، بیش از ۶٠٠٠ روایت است. این رقمی است بسیار بزرگ که همانندش در بسیاری از مسائل اسلامی که هیچ مسلمانی معمولاً در آنها تردید نمیورزد، یافت نمیشود.
📚 پژوهشی درباره امام مهدی(ع)، ص۶۹-۷۰.
💠 نیاز به غیبت صغری
این نکته درخور تأمل است که اگر غیبت آن امام ناگهان آغاز میگشت، آسیبی بزرگ در پایگاههای مردمی امامت در امت اسلامی پدید میآورد؛ زیرا آنان به این شیوه خو گرفته بودند که در هر دوره با امام زمانه ارتباط داشته باشند و با وی رفتوآمد کنند و در حل مشکلات گوناگون از او چاره جویند. پس اگر این امام از شیعیان خود یکباره چهره نهان مینمود و آنان احساس میکردند که از راهبری معنوی و فکریشان به کلی جدا شدهاند، همین غیبت ناگهانی سبب پیدایش احساس خلأیی سنگین میشد که میتوانست کل وجود شیعه را در معرض نابودی قرار داده و نظام آن را از هم بگسلد. بنابراین، باید برای این غیبت زمینهسازی میشد تا آن پایگاههای مردمی به تدریج به آن خو گیرند و وضع خود را آرام آرام بر اساس آن سامان بخشند. این آمادهسازی در شکل غیبت صغری جلوه نمود. در این دوره، امام مهدی از صحنه عمومی پنهان گشت؛ اما همواره از طریق نمایندگان و نائبان و یاران قابل اعتمادش با پایگاههای مردمی و شیعیانش در ارتباط بود و همین افراد حلقه پیوند او و مردمی بودند که به امامت وی ایمان داشتند.
📚 پژوهشی دربارۀ امام مهدی(ع)، ص۶۰-۶۱.