اخبار

اطلاع‌نگاشت «شهید صدر؛ از طلوع تا غروب» مروری سریع و گذرا بر زندگانی نابغه آل‌الصدر استاد شهید سیدمحمد باقر صدر است که پژوهشگاه تخصصی شهید صدر به مناسبت چهل‌وپنجمین سالگرد شهید به بررسی مهم‌ترین رویداد‌های حیات بابرکت ایشان پرداخته است.

برای دانلود نسخۀ باکیفیت اینجا را کلیک کنید

رسانه‌ی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۵۹، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از زندگی شهید صدر و ویژگی‌های این شهید والامقام را به همراه فیلمی از  دیدار خانواده شهید صدر با رهبر انقلاب اسلامی در نماهنگ «نابغه علمی و انقلابی» منتشر کرد.

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:

شهید صدر بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود. از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد. ۱۳۷۹/۱۰/۲۹

 

رسانه‌ی KHAMENEI.IRبه مناسبت سالروز شهادت شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۵۹،روایت آیت‌الله خامنه‌ای از زندگی شهید صدر و ویژگی‌های این شهید والامقام را مرور کرده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهید صدر بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود. از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
 
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مرحوم آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر «یکی از چهره‌های برجسته‌ی جهان اسلام بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ «در میان‌ چهره‌های‌ برجسته‌ی‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ در دهه‌های‌ اخیر مرحوم‌ آیت‌الله‌ شهید سید محمدباقر صدر (قدس‌ الله‌ روحه) یکی‌ از ممتازترین‌ و شگفت‌ انگیزترین‌ آنهاست.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ ایشان «صرفاً یک روحانی نبود، یک مجتهد فقط نبود، بلکه یک امیدی بود برای آینده‌ی اسلام و بخصوص برای آینده‌ی عراق و ملت عراق.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ از ویژگی‌های کم‌نظیر ایشان این بود که «فقاهت اسلامی را با اندیشه‌ی جدید و نوآوری در مسائل و با شجاعت و با دیانت و تقوا همراه داشت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا «از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ و از سوی دیگر «سیّدمحمّدباقر صدر نمودار یک متفکّر اسلامی به معنای درست کلمه بود؛ او کسی بود که اندیشه‌ی اسلامی را در مقابل ایدئولوژی‌های وارداتی غرب و شرق، با سینه‌ی برافراشته‌ای در مقابل جوانهای جوینده و خواهنده نگاه داشت.» ۱۳۵۹/۲/۵ بنابراین «هر مجمع‌ علمی‌ حق‌ دارد که‌ به‌ فرآورده‌ی‌ انسانی‌ بزرگی‌ چون‌ این‌ عالم‌ بزرگوار به‌ خود ببالد. او بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ ایشان «یک شخصیّت جامع‌الاطراف و استثنائی بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
 
* عالمی معروف به فقاهت و تقوا
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطره ملاقات با شهید صدر در نجف را این‌گونه نقل می‌کنند: «من در سال ۱۳۷۷ هجری قمری که میشود سال ۱۳۳۶ [هجری شمسی]» ۱۳۶۳/۱/۱۹ «آمدم عراق و آن وقت آنجا شهید آقاى آقا سیّدمحمّدباقر صدر را دیدم.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ «بنده مثلاً هجده نوزده سالم بود و آقاى آقا سیّدمحمّدباقر صدر ۲۴ سالش بود.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ «البتّه ننشستیم [صحبت کنیم]؛ در آن جلسه، همین‌طور دیدم ایشان را. ایشان یک جوانى بود که محاسنش هم دیر درآمده بود و آن سال که بنده ایشان را دیدم، محاسن خیلى درست‌وحسابى هم نداشت.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ در واقع تصویری که شهید صدر آن روزگار داشت، یک چهره علمی و فاضل بود، «میگفتند ایشان خیلى فاضل است، خیلى پیش‌رفته است!» ۱۳۸۳/۳/۱۹ از درس‌های معروف آن دوران «ایشان آن وقت درس آقاى خویى میرفتند.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ اما با وجود سن کم، او را مجتهد می‌دانستند «با اینکه جوان بود امّا یک چهره‌ی ممتاز حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف بود. همان وقت گفته میشد که او یک مجتهد در علوم اسلامی و یک فقیه است.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ «در همان سن این مرد معروف بود به فضل و تسلط بر مبانی اسلامی و فقاهت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ اجتهاد ایشان مورد تأیید افراد فراوانی بود، «من تعجب میکردم که یک مرد جوانی در این سن چطور مورد احترام قاطبه‌ی فضلاست، اما بود. از افراد متعددی در آن روز ما می‌شنیدیم که ایشان یک مجتهد قوی است.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا «علاوه بر اینکه از خانواده‌ی علم و تقوا و دارای دودمان بسیار شریف و اصیلی بود، خود او هم در میان چهره‌های ممتاز حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف، یک چهره‌ی استثنائی بود که میدرخشید.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

شهید صدر در سن جوانی دارای تألیفات بود و جلسات تدریس او مورد توجه قرار گرفت، «همان وقت کتابهایی نوشته بود ارزشمند و کم‌نظیر؛ همان وقت شاگردانی داشت، حوزه‌ای داشت؛ همان وقت به عنوان یک متفکّر و یک فقیه، در نجف از او اسم برده میشد؛ با اینکه جوان بود، امّا احترام پیرها را به خودش جلب میکرد. اینها چیزهایی بود که انسان خیلی آسان از شخصیّت او و از محیط زندگی او میفهمید.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ علاوه بر مسائل علمی «در همان اوقات معروف به تقوا و دیانت هم بود؛ یعنی به عنوان یک چهره‌ی متدین متقی و یک جوان نازنین، در حوزه‌ی نجف معروف بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا ایشان واقعاً «یک سرمایه‌ای بود، یک گنجی بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
 
* نابغه دوران حوزه‌های علمیه
وجه تمایز شهید صدر با دیگران این است که «مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ «ما در زمینه‌ی مسائل فکری و اسلامی و در زمینه‌ی فقه و اصول و بقیّه‌ی چیزها، آدمهای پیشرفته زیاد داریم؛ منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزو نادرهایی بود که حقیقتاً نابغه بود. ذهن و فکر ایشان فراتر از کارهایی که دیگران میکنند حرکت میکرد.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ درواقع «علماى بزرگ ما، مثل همین مراجع بزرگى که در این صد سال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند، همه مردمان بزرگى بودند، استعداد داشتند؛ منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ اما «آن نبوغ، یک چیز دیگرى بود که در ایشان وجود داشت.» ۱۳۹۵/۵/۲۵


وقتی از نبوغ صحبت می‌کنیم یعنی «کارى که از عهده‌ى او برمى‌آمد، از عهده‌ى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزه‌هاى ما برنمى‌آید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواسته‌ها.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ و در همین جهت «استعداد خارق‌العاده‌ و پشتکار کم‌نظیر او از وی‌ عامل‌ ذوفنون‌ و ژرف‌نگری‌ پدید آورده‌ بود که‌ دید نافذ و ذهن‌ جستجوگرش‌ در آفاق‌ علوم‌ متداول‌ حوزه‌ها محصور نمانده‌ و هر آنچه‌ را که‌ برای‌ یک‌ مرجع‌ بزرگ‌ دینی‌ در دنیای‌ متنوع‌ امروز سزاوار است‌ به‌ حیطه‌ تحقیق‌ و مطالعه‌ کشیده‌ بود و سخنی‌ نو و فکری‌ بکر و اثری‌ ماندگار در آن‌ می‌آفرید.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ به عنوان نمونه «ایشان همین «البنک اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آن‌طور که شنیدم، آنها میخواستند یک کار این‌جورى درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب‌] را فراهم کرد و براى آنها فرستاد.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ همچنین ایشان در علوم مرسوم حوزوی تألیفاتی نو و ابتکاری داشتند، مانند تألیف کتابی در «اصول فقه» که با عنوان «حلقات شهید صدر» معروف است، «ترتیبى که مرحوم شهید صدر براى تبویب اصول مشى کرده، بسیار خوب و منطقى است؛ این حتّى از ترتیبى که مرحوم مظفر و بعضى دیگر عمل کرده‌اند، و همچنین از ترتیب قدیم کتابهاى اصولى ما بمراتب بهتر است.» ۱۳۷۸/۶/۲۹ در واقع در اصول فقه «چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیر لازمِ اصولِ، معطّل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر (رضوان اللَّه علیه) کار خوبی کرده‌اند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینه‌ی درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است.» ۱۳۷۴/۹/۱۳

البته همه اینها را در سن کم داشت، «طول عمر کوتاه ولی پُربرکت این مرجع اسلامی نشان‌دهنده‌ی یک عنایت و لطف ویژه‌ی خدا بود. آن وقتی که این شهید عزیز شربت شهادت را به دست اشقیاء رژیم عراق نوشید، از کسانی که در رتبه‌ی علمی او بودند سنّ بسیار کمتری داشت؛ کمتر مرجعی، کمتر عالم بزرگی، در سنین او به رتبه‌های علمی او نائل شده بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ ایشان نه تنها در علوم اسلامی مقام اجتهاد داشت بلکه یک «نظریه‌پرداز» بود، «حکومت و نظام اجتماعى، بدون نظریّه امکان ندارد که باقى بماند؛ اوّلاً به وجود بیاید، یا باقى بماند، یا رشد بکند. این آدم، آدم نظریّه‌پرداز بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ «سیّدمحمّدباقر صدر کسی بود که به دنیا میگفت اگر قرار است نظام اسلامی و جمهوری اسلامی در عراق و در سایر نقاط عالم برقرار بشود، بر روی پایه‌های فلسفتنا و اقتصادنا است.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ لذا «شخصیّت آقاى صدر، حالا اگر نگوییم بى‌نظیر، حدّاقل یک شخصیّت کم‌نظیر بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ «واقعاً یک نابغه‌اى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.» ۱۳۹۵/۵/۲۵
 
* احیای اسلام از جهت ایمان فکری و انقلابی
کار بزرگ شهید صدر احیای دوباره اسلام بود، ایشان از دو عامل برای این منظور استفاده کرد، «اوّل از ناحیه‌ی تزریق ایمان علمی و فکری، دوّم از ناحیه‌ی تزریق ایمان انقلابی.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ ایشان در زمینه ایمان علمی و فکری «شاید بیست سال یا بیشتر ــ شاید حدود سی سال ــ تلاش و مجاهدت کرده بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ ایشان می‌دانست که «نسل جدید و تحصیل‌کرده و با معارف و فرهنگ شرق و غرب آشناشده و مکتبهای اقتصادی و سیاسی را شناخته و با فلسفه‌های گوناگون اُنس‌پیداکرده را نمیشود با اندوخته‌ها و ذخیره‌های فکری صد سال و دویست سال قبل، بدون فعّالیّت و تلاش علمی مدرن قانع کرد و مؤمن کرد.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ لذا برای این منظور دست به تألیف زد، «کتاب اقتصادنای او، کتاب فلسفتنای او و کتابها و جزوه‌های فراوان دیگر او و بحثهای فکری او، همه تلاشهای موفّقی بودند برای تزریق ایمان علمی و فکری به نسلهای روبه‌رشد مسلمان.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

در واقع «مسئله‌ی این متفکّر بزرگ فقط مسئله‌ی آشنایی با علوم سنّتی حوزه‌های علمیّه نبود؛ با علوم جدید، با افکار نو، با نیازهای روزبه‌روز امّت اسلامی آشنا بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ نظرات شهید صدر گستره وسیعی دارد، «در زمینه‌ی اقتصاد، در زمینه‌ی سیاست، در زمینه‌ی فلسفه، در زمینه‌ی انقلاب و در زمینه‌ی مسائل قرآنی و مسائل فقهی، در همه‌ی زمینه‌ها حرف دارد. [ایشان] یک عالِم صامت نبود؛ یک عالِم ناطق و مبیّن و صاحب‌نظر در همه‌ی زمینه‌ها بود.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ در نتیجه «فیلسوف بود، اقتصاددان بود، مسائل اجتماعی را میفهمید، سیاست را درک میکرد، فقه اسلامی را در همه‌ی زوایای زندگی انسان با دید فعّال و با استنباط زنده حاضر میکرد و تحقّق میبخشید.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ همچنین «کار سیاسی کرده بود، کار تشکیلاتی کرده بود، در مسائل سیاسی عراق وارد شده بود، مسائل جهانی اسلام را فهمیده بود و دانسته بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱
 
* اعتقاد راسخ به ولایت فقیه
البته باید توجه داشت «روح همه‌ی فعّالیّتهای او که به آنها جان میداد، ارزش مضاعف میداد، فعلیّت میداد، آنها را به صورت ذخیره‌های آینده‌ی اسلام مشخّص میکرد، روحیه‌ی انقلابی او بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ با اینکه «ایشان در نجف ارتباط تام‌وتمامى با امام نداشتند؛ به طور معمول، یک ارتباط خیلى ضعیفى با بیت امام و با تشکیلات امام [داشتند]، ارتباطشان خیلى زیاد نبود؛ ولیکن بمجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد» ۱۳۹۵/۵/۲۵ ایشان به شاگردان خود و همه مردم و امت گفت: «ذوبوا فی الأمام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ یعنی «ذوب بشوید در امام خمینى، همچنان که او در اسلام ذوب شده.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ به عبارتی «همان‌طوری که او خودش را تسلیم اسلام کرد تسلیم او بشوید.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ باید به عمق این حرف در آن شرایط توجه کرد، «این چه شجاعتی است که انسان در عراق زیر سایه‌ی سنگین کدر ظلمانی آن حکومت مجرم و رژیم پلیسی و اختناق شدید بنشیند و اینجور قوی حرف بزند و از انقلاب اسلامی ایران و از رهبر این انقلاب ستایش بکند؟!» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ روشن‌بینی شهید صدر را از همین سخن می‌توان فهمید، زیرا «این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئله‌ى انقلاب چیست.» ۱۳۹۵/۵/۲۵

او کسی بود که «انقلاب اسلامی را با آغوش باز پذیرفت و در حسّاس‌ترین زمان و در هنگامی که هنوز چشمهای تهدیدگر از این انقلاب بدرستی چیزی نمیدانستند، او با دید نافذ خود نسبت به آن یک قضاوت عمیق و مثبت و قطعی کرد.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ و این در حالی است که «ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیده‌اند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد و این زلزله‌اى که در دنیا به‌‌وجود آمد اصلاً چه بود.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ اما «این آدم، آن روز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ از جمله علتهای دشمنی با شهید صدر همین مسئله بود، «گرایش و دلبستگی شهید آیت اللَّه صدر به اولین شکوفه‌ی انقلاب اسلامی در ایران، و عقیده‌ی راسخ او به «ولایت فقیه» یعنی حکومت اندیشمندان اسلام شناس، توجیه کننده‌ی موضع وحشیانه و قساوت‌آمیز عمال بیگانه در عراق نسبت به این اسلام شناس بزرگ است.» ۱۳۶۱/۱/۱۹
 
* درخشش در مجاهدت علمی و سیاسی
در کنار نابغه بودن ویژگی مهم شهید صدر عمل به نظریات و گفته‌های خود بود، «در بین روشنفکرهای مسلمان و چهره‌های معروف داریم، در بین هندی‌ها داریم، در بین ایرانی‌ها داریم، در بین عربها داریم که اینها یک عمر راجع به احیای فکر اسلامی، بازگشت به قرآن، ایجاد یک انقلاب، مبارزه با استکبار و از این قبیل حرفها گفته بودند و نوشته بودند… بعد، انقلاب به وجود آمد… نشستند در خانه‌هایشان، احیاناً کتاب هم علیه انقلاب نوشتند… امّا کسی که عملش فکر او را تصدیق میکند، بلکه با مُهر شهادت و با مُهر خون پای نوشته‌های او ممهور میشود و امضا میشود، این فکر یک فکر تضمین‌شده است و جاذبه‌ی این فکر برای همه زیاد است. شهید صدر این[جوری] است؛ خون او سخنان او را، فکر او را، اسلام‌خواهی او را، دعوت او به نظام اسلامی را و احیای قرآن را اثبات کرد و تضمین کرد، تصدیق کرد، و این چیز بسیار باارزشی است.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ ایشان خود را از مسائل جامعه دور نگه نمی‌داشت «در هنگامی‌ که‌ حوزه‌ کهن‌ نجف، در بوته‌ آزمایش‌ مواجهه‌ با امواج‌ بیداری‌ اسلامی‌ و انقلابی‌ قرار گرفت، این‌ شخصیت‌ بیدار و آگاه‌ قدم‌ در راه‌ مجاهدتی‌ علمی‌ و سیاسی‌ نهاد و درخشش‌ معنوی‌ خود را مضاعف‌ ساخت. بینش‌ عمیق‌ او نیاز زمان‌ را حس‌ کرد و در راهی‌ که‌ اجداد طاهرینش‌ به‌ روی‌ پیروان‌ و جانشینان‌ خود گشوده‌ بودند، گامی‌ استوار نهاد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ و تا آخرین مرحله یعنی شهادت در راه خدا پیش رفت، «و چه‌ زود پاداش‌ این‌ فداکاری‌ عظیم، یعنی‌ محنت‌ و سپس‌ شهادت‌ در راه‌ خدا را دریافت‌ کرد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹

شهادت او مقارن شده بود با سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، «آن اوّل انقلاب، خبر شهادت ایشان براى ما بسیار ضربه‌ى سنگینى بود؛ چون ایشان واقعاً یک عمود فکرى بودند براى نظام اسلامى و جامعه‌ى اسلامى.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ زیرا «از قبل از انقلاب، ما از کتابهاى ایشان و فعّالیّتهاى بسیار باارزشى که ایشان داشتند مطّلع بودیم، اینها را میدانستیم؛ بعد هم که انقلاب پیروز شد، ایشان پیامهاى بسیار خوبى دادند. خیلى امید بود به آقاى صدر.» ۱۳۸۳/۳/۱۹ اما اگر «این‌ جوهره‌ علم‌ و تحقیق‌ و این‌ ذخیره‌ تمام‌ نشدنی‌ انسانی، با دست‌ پلید جنایتکاران‌ از حوزه‌ علمیه‌ ربوده‌ نمی‌شد، جامعه‌ شیعی‌ و اسلامی‌ می‌توانست‌ در آینده‌ نزدیکی‌ شاهد اوج‌ دیگری‌ در قلمرو مرجعیت‌ و ریاست‌ علمی‌ و دینی‌ باشد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
 
* شهادت در اثر شکنجه‌های وحشیانه
اهمیت شهادت شهید صدر در این است که «اول ملّت اسلام باید سربلند باشد که متفکّرانش، پیشوایان و پیشروانش حاضرند در راه آرمانها و عقاید خود و در راه هدفهاى والاى اسلامىِ خود مجاهدت کنند و جان بر سر این کار بگذارند.» ۱۳۶۰/۱/۲۱ اما «شخصیّت این عالم روحانى چگونه شخصیّتى بود که یک دستگاهى اجازه داشته باشد یک چنین شخصیّتى را دستگیر کند، به زندان بیندازد و بعد هم آن‌طورى که نقل کرده‌اند، با شکنجه‌‌هاى وحشیانه او را به قتل برساند که وقتى دوستان و نزدیکان او با زحمتِ زیاد میتوانند به جسد پاک و مطهّر او دست پیدا کنند، آثار شکنجه‌‌هاى سخت را بر بدن او ببینند؟» ۱۳۶۴/۱/۲۳ لذا «ملّت اسلامى ما، ملّت ایران، ملّت عراق، حق‌طلبان دنیا، انسانهاى خیرخواه عالَم، حق دارند اگر به داعیه‌‌ى سازمانهاى مدّعى طرف‌دارى از حقوق بشر با سوء ظن نگاه کنند و از آنها باور نکنند.» ۱۳۶۴/۱/۲۳ «واقعاً یکی از بزرگترین جرائم رژیم عراق این بود که این شخصیت بزرگ را این‌جور با این وضع فجیع به شهادت رساند و از بشر و از امت اسلامی او را گرفت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ اینکه «دستگاهى بیاید یک چنین شخصیّت عظیم و مغتنمى را این‌طور نابکارانه از دست اسلام و جامعه‌‌ى اسلامى بگیرد و نعمت وجود او را از مسلمانان سلب بکند! این نشان‌دهنده‌ى عمق خباثت آن دستگاه است.» ۱۳۶۴/۱/۲۳

رژیم بعث خباثت را از حد گذرانده بود، «بحث اختلاف نظر سیاسی مطرح نیست؛ خب در همه جای دنیا حکومتها با مخالفین خودشان یک برخوردهای خشنی گاهی دارند، اما در همه جای دنیا هم روی شخصیتهای علمی برجسته و بزرگ یک ملاحظاتی هست. اینجور راحت گلهای استثنائی را پرپر نمی‌کنند، این‌جور راحت یک نهال استثنائی، یک انسان استثنائی را قلع و قمع نمی‌کنند و رژیم مجرم و قسی القلب و شقی حاکم بر عراق این کار را کرد، و به خود او هم اکتفا نکرد؛ خواهر او که او هم یک زن برجسته‌ای بوده آن‌طوری که نقل می‌کنند واقعاً مناسب و زیبنده‌ی خواهری مرحوم صدر بوده، او را هم با وضع فجیعی شهید کرد.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ باید گفت «لعنت بر رژیم مزدور صدّام که متفکّر بزرگ و ارزنده‌اى را از امّت اسلامى گرفت؛ و ننگ باد بر کسانى که از چنین رژیمى حمایت میکنند که متفکّر برجسته‌ى اسلامى مانند آیت‌اللّه سیّد‌محمّدباقر صدر و نیز خواهر مؤمن و فاضل او را میگیرند، میربایند و زیر شکنجه میکُشند.» ۱۳۶۰/۱/۲۱ چرا که «عظمت این عالم بزرگ نشان‌دهنده‌‌ى عمق خباثت قاتلین او است. شخصیّت بى‌نظیرى که حوزه‌هاى علمیّه و دستگاه‌هاى علمى و مربّیان و معلّمان، سالیان درازى باید کار کنند و زحمت بکشند تا یک چنین شخصیّت بزرگى را بسازند و تحویل جهان اسلام بدهند» ۱۳۶۴/۱/۲۳
 
* تلاش استکبار برای تکرار نشدن انقلاب در عراق
تحلیل ما این است «همان‌طور که امام فرمودند، ما در مقابل این حادثه از اینکه یکی از فرزندان اسلام و پیشگامان راه خدا شربت شهادت نوشیده است متأسّف نیستیم؛ شهادت، میراث اجداد سیّدمحمّدباقر صدر است… امّا تأسّف ما از این است که ملّت اسلام نداند که دشمن چه میکند و چرا میکند، و تأسّف ما از آن است که عالَم اسلام در مقابله‌ی با حملات خصمانه‌ی دشمن برنیاید.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ نباید عاملان شهادت شهید صدر را فقط رژیم بعث دانست، زیرا صدام «یک آلت بی‌اراده بود؛ سگ درنده‌ای بود که او را به جان این انسان شریف و این سیّد ارزنده و این شهید بزرگوار و خواهر فاضل و ادیب و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند. تنها او مقصّر نیست؛ مقصّر صهیونیسم بین‌الملل است؛ مقصّر شبکه‌های جاسوسی آمریکا است.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ لذا «قاتل شهید صدر فقط صدّام نیست؛ همه‌ی پشتیبانان سیاسی جهانی صدّام و همه‌ی کسانی که رژیم بعث را به نحوی تأیید کردند، در خون شهید صدر شریکند و سیاست‌بازان و طرّاحان سیاستهای استعماری، یقیناً در توطئه‌ی این قتل شرکت داشتند.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

جلوگیری از تکرار انقلاب، نقشه استکبار بود، «مقصّر آن قدرتی است که انقلاب اسلامی را در ایران دید، ضربتش را چشید و برای اینکه این ضربت در عراق تکرار نشود، سیّدمحمّدباقر صدر را ــ آن کسی را که میتوانست محور حرکات مردمی در عراق باشد ــ به قتلگاه کشانید.» ۱۳۹۵/۵/۲۵ زیرا «آنها دیده بودند که وقتی یک عالم آماده میشود که فداکاری بکند، آب و رنگ زیبا و جلوه‌کننده و مؤثّر فداکاری و مجاهدت را هم به سلاح مجهّز علم و دانش می‌آمیزد، چگونه این سلاح بُرنده میشود و چگونه آثار فراموش‌نشدنی به جای میگذارد. تجربه‌ی ایران آنها را بیدار کرد، فهمیدند بایستی این منادی بزرگ حق و صدق را از سرِ راهِ خودشان بردارند و بظاهر برداشتند.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

این برخورد خباثت‌آلود، همیشه در سیاست استعماری وجود داشته، «البتّه ما تعجّب نمیکنیم که شخصیّتی با این عظمت، به دست جلّادان دست‌نشانده‌ی عراق به شهادت برسد؛ اگر زنده میماند، [موجب] تعجّب بود. استعمار جهانی مدّتهای متمادی زحمت کشید تا اندیشه‌ی اسلام را از تحرّک و نشاطی که تهدیدکننده‌ی قدرتهای متجاوز است برکنار بدارد و متأسّفانه در مدّت درازی موفّق هم شده بود. استعمار فهمیده بود که قرآن، تسلّط سلطه‌گران بزرگ جهانی و غاصبان حقوق ملّتها را بر ملّتهای مسلمان نمیپذیرد.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ در حقیقت «استعماری که با چند کشیشِ ساده میتوانست در اقصیٰ‌نقاط دنیا، در آفریقا، در آمریکای لاتین، در مناطق آسیای دور، هدفهای استعماری خودش را پیش ببرد… در کشورهای اسلامی، همین استعمار دچار موانع سخت شده بود؛ این موانع عمدتاً از اسلام سرچشمه میگرفت؛ لذا بود که به فکر اسلام افتادند… در چند ده سال اخیر، جلوه‌های زندگیِ دوباره‌ی اسلام همه جا دیده شد و شهید صدر یکی از برترینِ این جلوه‌ها بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹ از همین‌رو علت شهادت ایشان را باید به خوبی فهمید، «هوشمندان و صاحبنظران عراق و نیز سراسر سرزمینهای اسلامی باید دانسته باشند که آن بزرگ مرد در راه ترویج اسلام و قرآن و تلاش برای پیاده کردن حکم خدا و مبارزه با کفر و الحاد و ظلم و طغیان و استکبار به شهادت رسیده است.» ۱۳۶۱/۱/۱۹ در نتیجه «این دشمنى فقط با اسلام است و با پرچم‌داران راستین اسلام؛ و اگر مى‌بینید امروز با روحانیّون مبارز و متعهّد و در خط، این‌همه دشمنى و خصومت میشود، هیچ سرّى جز این ندارد.» ۱۳۶۰/۱/۲۱ اما قاتلان شهید صدر مرتکب اشتباه شدند، «حاکمان خودکامه‌ی عراق گمان می‌بردند که با شهید کردن این اندیشمند مبارز و انقلابی خواهند توانست از نفوذ و پیشرفت تفکر اسلامی در میان مردم عراق جلوگیری کنند. اما با شهادت این عالم ربانی، مردم عراق بیدارتر و آن حاکمان ستمگر، رسواتر و نضج اندیشه‌های اسلامی در آن کشور، بیشتر شد.» ۱۳۶۱/۱/۱۹ و «مرحوم آیت‌اللّه شهید سیّدمحمّدباقر صدر (رضوان اللّه علیه)، به قدر عظمت علمی و فکری‌اش و استحکام شخصیّتش، در مسئله‌ی عراق تأثیر خواهد داشت… واقعاً در مشخّص کردن و واضح کردن جریان اسلامی در صحنه‌ی مبارزه‌ی عراق نقش داشت.» ۱۳۶۶/۱/۳۰
 
* ارزش صبر خانواده شهید صدر
خانواده شهید صدر در سال ۱۳۸۳ با رهبر انقلاب اسلامی دیدار داشتند و رهبر انقلاب چنین فرمودند: «ما، هم به وجود مرحوم شهید آیت‌اللّه آقای سیّدمحمّدباقر صدر به خاطر شخصیّت علمی و جهادی و فکرىِ ایشان افتخار میکنیم ــ ایشان مایه‌ی افتخار همه‌ی ما بودند ــ و هم به شما افتخار میکنیم؛ چون شما در بیست‌وچند سالِ گذشته زحمات زیادی متحمّل شدید و سختی‌های فراوانی کشیدید، امّا صبر کردید. شما از خانواده‌ی بزرگی هستید و صبر و کرم و بزرگواری سجیّه‌ی خانواده‌ی شما است. پس از شهادت مرحوم آیت‌اللّه صدر، شما در آن شرایط سخت در نجف زندگی کردید، بعد هم شوهران این دخترخانم‌ها شهید شدند و هر کدام به نحوی گرفتار شدید، امّا همه‌ی اینها را تحمّل کردید. واقعاً صبر شما برای ما خیلی ارزش دارد… این خانمهایی که در آن محیط اِرعاب و خفقان صبر کردند و در دوره‌ی جوانی، شوهرهایشان به شهادت رسیدند و بچّه‌هایشان مانده‌اند، پیش خدای متعال خیلی ارزش دارند. این صبری که شما کردید، نزد خدای متعال خیلی ارزش دارد.» ۱۳۸۳/۳/۱۹

از دیدگاه رهبر انقلاب «حادثه‌ی شهادت این بزرگوار دو بعد دارد؛ یک بعد خسارت است؛ یک ضایعه‌ای بود برای جهان اسلام. واقعاً «ثلُم فی الاسلام ثلمة» که «لا یسدّها شی‌ء» یک ثلمه‌ای و رخنه‌ای ایجاد کرد و ضرر بزرگی زد؛ این یک بُعد قضیه است… بعد دوم قضیه بعد سازنده‌ی این حادثه‌ی بزرگ است، این یک شهادت است؛ یک خون است؛ آن هم خونی به این طهارت، به این نفاست.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ پرهیز از حرکت سازشکارانه، اهمیت کار شهید صدر بود، «این عنصر نفیس و عزیز که وجودش برای اسلام نافع بود و خودش هم می‌دانست؛ ماند در عراق و مبارزه کرد و مقاومت کرد و تسلیم نشد تا جان خودش را داد، آن هم با این وضع. یقیناً یک بله‌ی کوچک، یک گوشه‌ی چشم نشان دادن، یک حرکت حاکی از نوعی سازشکاری جان او را حفظ می‌کرد، می‌توانست خودش را نگهدارد، اما او قبول نکرد؛ حاضر نشد.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ «بی‌شک، شاگردان آن شهید ــ چه شاگردانی که او را دیدند و از محضر او استفاده کردند، چه کسانی که در پرتو راهنمایی‌های او حرکت میکنند ــ راه او را ادامه خواهند داد و شهید صدر بعد از شهادتش زنده است و زنده‌تر است.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
 
* معرفی الگوی شهید صدر
درست است که «آیت اللَّه صدر در زندان شهید و غریبانه دفن شد، اما نام درخشان وی، مرزها را در نور دید و در اقطار عالم، قلب مسلمانان حقیقت خواه را متوجه خود ساخت، ملتها یاد او را گرامی داشتند و به چشم شهیدی بزرگ به او نظر کردند و بدین‌صورت اندیشه‌های متین و مستحکم او، درخشندگی و جلای «شهادت» نیز یافت و عمق و تأثیر بیشتر گرفت.» ۱۳۶۱/۱/۱۹ وظیفه‌ای که در قبال این متفکر اسلامی داریم این است که «زندگی او، افکار او، روشهای او و پیام او بایستی معرّفی بشود و روی آن کار بشود.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ «این نسل جوان که دل پاکی دارد و احساسات آماده‌ای دارد، احتیاج به الگو دارد. ما الگوسازی را نباید دست‌کم بگیریم. الگو همان «کونوا دُعاةَ النّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم» است؛ این یک دعوت عملی است. خب کدام الگو بهتر از شهید صدر؟» ۱۳۶۶/۱/۳۰ همچنین «شهید آیت‌الله‌ صدر برای‌ طلاب‌ و فضلای‌ جوان، بی‌شک‌ یک‌ اسوه‌ و نمونه‌ است. درس‌ انسان‌پروری‌ او با شهادت‌ جانگدازش‌ خاتمه‌ نیافته‌ است. آثار علمی‌ و شیوه‌ تحقیق‌ او اکنون‌ پیش‌ روی‌ فضلای‌ جوان‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ قرار دارد و انگشت‌ اشاره‌ او آنان‌ را به‌ راه‌ عظمت‌ و مجد علمی، همراه‌ با روشن‌بینی‌ و جهان‌ نگری‌ هدایت‌ می‌کند.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ زیرا «حوزه‌های‌ علمیه‌ امروز نیز محتاج‌ شهید صدر و هر عنصر با همت‌ و پرتوانی‌ هستند، که‌ راه‌ علمی‌ و اسلام‌شناسی‌ و جهان‌نگری‌ او را دنبال‌ کند.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹

شهید صدر الگوی همگان می‌تواند باشد، «شهید صدر اگر از یک کشور دور‌افتاده هم بود، اگر عرب هم نبود، اگر عراقی هم نبود، اگر مال اقصیٰ‌نقاط دنیا هم بود، جا داشت که همه‌ی ملّتهایی که برای انقلاب میخواهند کار کنند و به آن فکرها متّکی هستند، چهره‌ی او را زنده نگه دارند.» ۱۳۶۶/۱/۳۰ احیای تفکرات شهید صدر، احتیاج به کار عمیق و فراوان دارد، «من تأیید میکنم همه‌ی تلاشهایی را که برای احیای این چهره‌ی منوّر و مقدّس انجام میگیرد و فکر میکنم که آنچه هم انجام میگیرد، همه‌ی آنچه ممکن است نیست؛ بیشتر از این میتوان برای این شهید کار کرد؛ کارهای عمیق و پُرجاذبه؛ کتابهای او را [باید] باز کرد، تبیین کرد، ورق‌ورق کرد و فرستاد به بازارهای فکری دنیا و برای جوانها… مخصوصاً آن فکرهای انقلابی سیاسی.» ۱۳۶۶/۱/۳۰

ملاحظه‌ای که باید داشت این است که «آن مقداری که ما از شخصیت ایشان می‌دانیم یقیناً کمتر از آنی است که بود؛ دلیلش هم این است که هر وقت هر مقاله‌ای یا نوشته‌ای از ایشان را منتشر کردند و جدیداً یک چیزی از ایشان دست ما آمده، باز احساس احترام بیشتری نسبت به ایشان پیدا کردیم.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ در این راستا «هر چه ما در این شخصیّت بزرگ و مخصوصاً خون مطهّر این شهید عزیز بگوییم، کم گفته‌ایم. باید این شهید را زنده نگه داشت؛ اگر احیای شهید وجود نداشته باشد و به عنوان یک مسئولیّت پذیرفته نشود، تأثیرات او ضعیف خواهد شد. این وظیفه‌ی همه‌ی ما است.» ۱۳۶۶/۱/۳۰

شهید صدر در همه جهات الگو است، «مقاومت او، شجاعت او، صراحت او، صمیمیت و انصاف او، و بالأخره شهادت او الگوست، برای همه مخصوصاً برای مجاهدین عراقی و ملت عراق بطور عموم از او درس بگیرند، خاطره‌ی شهادت او را زنده نگهدارند.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ شهید صدر در حقیقت «یکی از چهره‌های برجسته و ماندگار تاریخ شد و نه‌فقط چهره‌ی خود این بزرگوار عزیز، بلکه این مقطع از تاریخ عراق را در سرتاسر تاریخ کشورهای اسلامی و کشور عراق، ثابت و ماندگار کرد… واقعاً یک ضایعه‌ی بزرگی بود شهادت ایشان؛ نه‌فقط برای عراقی‌ها، بلکه برای جهان اسلام.» ۱۳۶۶/۱/۳۰

در کلام آخر باید گفت «ان‌شاءالله خداوند درجات آن شهید عالى‌قدر را عالى کند؛ خداوند اجر داد به این مرد بزرگ که شهادت را نصیب او کرد؛ آن هم آن شهادت دشوارى که ایشان مبتلا شد و دچار [آن‌] شد. و امیدواریم که ان‌شاءالله خداى متعال روزبه‌روز روح ایشان را به خودش نزدیک‌تر و مقرّب‌تر کند و درجات ایشان را عالى‌تر کند و ان‌شاءالله با اجداد طاهرینشان محشور بشوند.» ۱۳۹۵/۵/۲۵

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، کتاب الصلاة فی النجس تقریر درس خارج فقه آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر به قلم شاگرد ایشان آیت‌الله شیخ عیسی قاسم است که توسط مؤسسۀ حفظ و نشر آثار ایشان به چاپ رسیده است.

مؤسسۀ حفظ و نشر آثار آیت‌الله شیخ عیسی قاسم پس از آمدن ایشان به ایران این فرصت را یافت تا دفاتر معظم‌له را که همگی حاصل تحصیلات و تحقیقات ایشان در مدت اقامت در نجف اشرف بود موردبررسی قرار دهد. برخی از این‌دست‌نوشته‌ها تقریرات درس‌های اصول (مباحث الفاظ) و فقه (مباحث طهارت) از سوی استاد ایشان، آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر بود. پس از بررسی‌های انجام‌شده مشخص شد موضوع نماز در لباس نجس در هیچ‌یک از تقریرات شاگردان و نیز در آثار خود شهید صدر موجود نیست؛ ازاین‌رو تصمیم گرفته شد این تقریرات برای نخستین بار  به چاپ برسد و در اختیار محصلان و محققان حوزۀ علمیه قرار بگیرد.

در ابتدای این کتاب، مجموعه‌ای از بیانات ایشان در خطبه‌های نمازجمعه و دیگر سخنرانی‌های خود درباره شهید صدر جمع‌آوری شده که در آنها به بررسی شخصیت استاد خود پرداخته است.

متن تقریرات در دو بخش کلی «نماز در نجس» و «فهمیدن نجاست در اثنای نماز» تنظیم شده که به‌رغم حجم کم دارای مطالب و قواعد بسیار مهمی در فرایند استنباط دارد.

در حاشیۀ کتاب به تاریخ ارائۀ مباحث از سوی شهید صدر اشاره شده که نشان می‌دهد ایشان این مبحث را از تاریخ ٩ربیع‌الاول ١٣٩٢ق آغاز و در تاریخ ٣ربیع‌الثانی به پایان برده است.

همچنین این کتاب دارای ارجاعات فراوانی از سوی محقق ارجمند شیخ حسن فوزی فوّاز عاملی است که بر ارزش علمی آن افزوده است. در پایان کتاب نیز فهرستی از قواعد فقهی، قواعد اصولی و قواعد رجالی و علوم حدیث مطرح‌شده در کتاب آمده است.

کتاب الصلاة فی النجس در قطع وزیری و در ٢٨٩ صفحه برای نخستین بار در سال ٢٠٢۴م به چاپ رسیده است.

برای تهیۀ کتاب اینجا را کلیک کنید.

نخستین دورۀ جایزه جهانی شهید صدر (ره)  از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با هدف ایجاد مرجعیت علمی حوزه‌های علمیه در علوم اسلامی در پژوهش‌های آکادمیک، انگیزه بخشی در اندیشه‌ورزان حوزۀ علوم انسانی و ایجاد رویکرد جهانی‌اندیشی در پژوهش‌های این حوزه برگزار شد.

درباره علت نام‌‌گذاری این جایزه به شهید والامقام سید محمدباقر صدر آمده است:

آیت‌الله سید محمدباقر صدر شخصیتی کم‌نظیر […] نه‌تنها برای محافل علمی‌دانشگاهی جهان اسلام، بلکه برای همه بخش‌های اسلام‌شناسی، ایران‌شناسی، عراق‌‌شناسی، عرب‌شناسی و دانشکده‌های شرق‌شناسی جهان کاملاً شناخته شده است و اساساً جایگاه یکی از نظریه‌پردازان شاخص اندیشه اسلامی معاصر را دارا می‌باشد؛ ازاین‌رو اختصاص جایزه به‌نام ایشان کاملاً معنادار و موجه می‌نماید.

در آیین اختتامیۀ این جایزه با قرائت پیام آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی و سخنرانی مدیر حوزه‌های علمیۀ قم، آیت‌‌الله اعرافی، برگزیدگان معرفی شدند.

دبیر جایزه جهانی شهید صدر با بیان اینکه ۴۲۳ اثر به دبیرخانه جایزه شهید صدر رسید اظهار داشت: از کشور‌های مختلف آثاری به دبیرخانه رسید و پس از بررسی آثار در کمیته‌های هشت‌گانه، داوران دیدگاه‌های خود را به رؤسای کمیته‌ها ارائه و در شورای کمیته‌ها برندگان مورد ارزیابی قرار گرفت که در نهایت در شورای سیاست‌گذاری افراد برگزیده انتخاب شدند. افزون بر برندگان داخلی، از کشور لبنان و عراق افرادی به عنوان برنده معرفی خواهند شد.

در این دوره هیچ‌یک از آثار حائز رتبۀ اول نشد و دیگر برگزیدگان این دوره عبارت‌اند از:

نفر دوم: سیدحمیدرضا حسنی از ایران برای نظریه «روش‌شناسی اجتهادی شهید صدر به‌مثابۀ روش تولید علوم انسانی‌اسلامی»

نفر سوم: ابوالقاسم علیدوست از ایران برای نظریه «جایگاه مصلحت در فرایند استنباط در فقه»

شایسته تقدیر: طیبه دهقان‌پور از ایران برای نظریه «بازخوانی و بومی‌سازی نظریه سرمایه فرهنگی پیر بوردیو با تکیه بر مبانی فلسفی علامه طباطبایی»

شایسته تحسین: خالد غفوری الحسنی از عراق با نظریه «اطروحة لتصویر منهج البحث فی العلوم الاسلامیة من خلاق الافادة من المنهجین التجریبی و الاحصائی»

شایسته تحسین: محمود حکمت‌نیاز از ایران برای نظریه «مبانی آزادی بیان و ساختار حقوقی آن»

شایسته تحسین: حبیب فیاض از لبنان برای نظریه «فلسفة التدین/ نظریة الاولیة للانتقال بالحبث»

برگزیده ویژه بخش شهید صدر: حجت‌الاسلام‌والمسلمین سعید بهمنی برای نظریه «نظریه مفاهیم بنیادین قرآن؛ رهیافتی برای بازآفرینی علوم انسانی براساس قرآن»

در این مراسم از دو کتاب «جایزه جهانی شهید صدر؛ اهداف، رویکردها، ضرورت‌ها و امتیازات» و «آثار برگزیده نخستین دوره جایزه جهانی شهید صدر» که شامل نظریه‌ها و اندیشه‌های علوم انسانی‌اسلامیِ شایسته ارائه جهانی است، رونمایی و فراخوان دومین دوره این رویداد نیز منتشر شد.

 

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین رضا اسلامی در یادداشت «چرا الگوهای وارداتی اقتصادی ناکارآمدند؟» به بررسی الگوی مطلوب اقتصادی از دیدگاه شهید صدر پرداخته که در سال ١٣٩۴ در سایت مرکز حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای منتشر شده است.

رهبر معظم انقلاب در خطبه‌ی نماز جمعه‌ی تهران، به تاریخ ٢١ فروردین ۶۶ درباره‌ی شهید آیت‌الله صدر، بیانات مفصلی فرمودند که بخشی از آن بدین شرح است:

نکته‌اى که من روى آن مى‌خواهم تکیه کنم این است که حادثه‌ى شهادت این بزرگوار دو بعد دارد؛ یک بعد همینى است که گفتم، خسارت؛ یک ضایعه‌اى بود براى جهان اسلام. واقعاً «ثلُم فى الاسلام ثلمه» که «الّا یسودها شى‌ء» یک ثلمه‌اى و رخنه‌اى ایجاد کرد و ضرر بزرگى زد؛ این یک بُعد قضیه است… بعد دوم قضیه بعد سازنده‌ى این حادثه‌ى بزرگ است، این یک شهادت است؛ یک خون است؛ آن هم خونى به این طهارت، به این نفاست. اینجور این عنصر نفیس و عزیز که وجودش براى اسلام نافع بود و خودش هم مى‌دانست؛ ماند در عراق و مبارزه کرد و مقاومت کرد و تسلیم نشد تا جان خودش را داد، آن هم با این وضع. یقیناً یک بله‌ى کوچک، یک گوشه‌ى چشم نشان دادن، یک حرکت حاکى از نوعى سازشکارى جان او را حفظ مى‌کرد، مى‌توانست خودش را نگهدارد، اما او قبول نکرد؛ حاضر نشد. او به ملت خودش و مردم خودش و پیروانش توصیه کرد گفت: «ذوبوا فى الأمام الخمینى کما ذاب هو فى الاسلام» گفت شما در امام عزیز امت اسلامى ذوب بشوید، همچنانى که او خودش را در اسلام ذوب کرد؛ همان‌طورى که او خودش را تسلیم اسلام کرد تسلیم او بشوید؛ این چه روشن‌بینى عمیق و عظیمى است!؟ این چه شجاعتى است که انسان در عراق زیر سایه‌ى سنگین کدر ظلمانى آن حکومت مجرم و رژیم پلیسى و اختناق شدید بنشیند و اینجور قوى حرف بزند و از انقلاب اسلامى ایران و از رهبر این انقلاب ستایش بکند!؟ این شخصیت برجسته‌ى اوست؛ مقاومت او، شجاعت او، صراحت او، صمیمیت و انصاف او، و بالأخره شهادت او الگوست، براى همه مخصوصاً براى مجاهدین عراقى و ملت عراق بطور عموم از او درس بگیرند، خاطره‌ى شهادت او را زنده نگهدارند.

ایشان همچنین در پیامی که برای کنگره‌ی بزرگداشت شهید صدر در سال ١٣٧٩ ارسال کردند، چنین آورده‌اند:

از میان چهره‌های برجسته‌ی حوزه‌های علمیه در دهه‌های اخیر، مرحوم آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر قدس‌سره، یکی از ممتازترین و شگفت‌انگیزترین آن‌هاست… از جنبه‌ی علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانش‌ها ارتباط می‌یابد، در زمره‌ی بنیان‌گذاران و صاحبان مکتب محسوب می‌شد.

 طرح‌ریزی نظام اقتصادی اسلام، کار بزرگ شهید صدر

از جمله نوآوری‌های این شخصیت بزرگ، طرح بحث نظام اقتصادی اسلام در قالب یک مکتب جامع‌الاطراف و راه‌گشا بود. طبعاً این بحث، مقدمه‌ای درباره‌ی ضرورت مطالعه‌ی سیستماتیک آموزه‌های دینی را می‌طلبید که شهید صدر بدان وارد شدند و حتی از ارتباط نظامات مختلف در درون دین سخن ‌گفتند؛ مثل ارتباط نظام اقتصادی با نظام سیاسی و نظام امور عبادی؛[1] چنان‌که برخی اشکالات وارد بر بحث خود را که از سوی برخی افراد ابراز شده بود نیز محل نظر قرار داده و درصدد پاسخ برآمدند.[2] و نیز در مقالات ارسالی به نشریات، پاره‌ای از این مباحث را انعکاس دادند که نشان از اهتمام ایشان به طرح آن‌ها بود.[3]

شهید صدر نگاه نظام‌واره به آموزه‌های دینی را در چند جا مورد توجه قرار داده است. نخست و مفصل‌تر از همه‌جا، در طرح اقتصاد اسلامی به‌عنوان نظامی رقیب برای دیگر نظامات اقتصادی و سپس در تفسیر قرآن و نیز در سیره‌ی امامان معصوم سخن گفته[4] و فوق همه‌ی این‌ها در معرفی روش استنباط فقهی، نگاه جامع‌نگر فقها را معرفی کرده است.[5] بنابراین در چهار بخش، دیدگاه‌های ایشان را می‌توان پیگیری کرد و ما اکنون به بخش اول می‌پردازیم.

پرهیز از الگوهای وارداتی

در مقدمه‌ی چاپ دوم کتاب «اقتصادنا»، شهید صدر نخست از دو جریان حاکم در غرب، یعنی نظام اقتصادی سوسیالیستی و سرمایه‌داری سخن می‌گوید که ادعای امامت برای جهانیان را دارند و کشورهای فقیر و مسلمان را به دنبا‌له‌روی خود می‌خوانند. آن‌گاه الگوگیری و تبعیت از این نظام‌های غربی را در سه شکل و سه مرحله‌‌ی مترتب و متوالی توضیح می‌دهند. اول، تبعیت سیاسی کشورهای اسلامی از الگوی غرب؛ طوری‌که مستقیماً اقتصاد خود را بدان‌ها سپرده باشند. دوم، تبعیت اقتصادی با فرض استقلال سیاسی؛ طوری‌که خود زمامدار امور اقتصادی خود باشند، ولی در عمل، میدان اقتصاد آن‌ها جولانگاه غرب باشد. سوم، تبعیت از منهج و تفکر اقتصادی غرب، هرچند که در سیاست و اقتصاد، خود را مستقل بدانند. اینجاست که اقتصاد غربی، الگوی اقتصاد کشورهای اسلامی می‌شود و استفاده از تجارب آن‌ها در قالب نظام سرمایه‌داری یا سوسیالیستی، لازم می‌گردد. البته در کشورهای اسلامی، الگوی اقتصاد سرمایه‌داری، زودتر مطرح شد و نظام سوسیالیستی در ضدیت با آن و با فرض لزوم ایمان به امامت غرب، برای مردم جهان پیدا شد.

این هر دو نظام، ناکامی خود در ارائه‌ی الگوی موفق برای کشورهای دیگر را مستند به وجود موانع و فقدان شرایط لازم می‌کنند و بدین ‌سبب، اجازه‌ی طرح این فکر را نمی‌دهند که اصل نظام اقتصادی آن‌ها ناکارآمد است.

سپس شهید صدر اضافه می‌کنند که البته رشد اقتصادی، نیازمند الگوی مناسب است، ولی معنایش لزوم پیروی از الگوهای غربی نیست. الگوی پیشرفت باید مبتنی بر قابلیت‌ها و «استعدادهای داخلی» باشد و در این میان، «اراده‌ی مردم»، عامل تعیین‌کننده است، زیرا تا خود مردم رشد نکنند، اقتصاد آن‌ها هم رشد نمی‌کند و به تعبیری دیگر، بدون رشد فرهنگ دینی و عزم ملی، رشد اقتصادی میسر نیست.

شرط بنیادین برای موفقیت و پیشرفت

تعبیر زیبای شهید صدر چنین است:

حرکت همگانی امت شرطی بنیادین برای موفقیت‌آمیز بودن هرگونه رشد و مبارزه‌ی فراگیر برضد عقب‌ماندگی است، زیرا حرکت امت، نمایانگر رشد و نشان‌دهنده‌ی بالندگی اراده و رها شدن استعداد‌های درونی آن است و چنانچه امت، خود رشدی نکند، نمی‌تواند به فرایند رشد، دست یابد. بنابراین رشد ثروت در بیرون و بالندگی امت در درون، می‌بایست در یک راستا حرکت کنند.[6]

از اینجا می‌توانیم اهمیت و عمق بیانات مقام معظم رهبری درباره‌ی تکیه بر عزم و اراده‌ی ملی، بسیج نیروهای داخلی، تکیه بر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی، کار و سرمایه‌ی داخلی و مانند آن‌ها را دریابیم.

شهید صدر ادامه می‌دهد که برخلاف نظر اقتصاددانان غربی یا غرب‌زده، باید گفت که الگوهای اقتصادی وارداتی بدون لحاظ فرهنگ و استعدادهای داخلی، به‌هیچ‌وجه راه‌گشا نیست. علاوه بر آنکه تاریخ و تجربه‌ی حاصل از حضور استعمارگران در کشورهای فقیر، ما را بدان‌ها بدبین و حساس کرده است. اما اینکه برخی احزاب و جریانات سیاسی به‌سوی ملی‌گرایی رفته‌اند نیز خطاست، چون ملی‌گرایی مبنای فکری و فلسفی لازم برای اقتصاد را تأمین نمی‌کند. ما برای یک اقتصاد سالم، نیازمند مبانی فکری، فرهنگی و اعتقادی خاصی هستیم که ملی‌گرایی نسبت بدان، لابشرط و خنثی است.[7]

این سخن شهید صدر در واقع به اسلامی‌سازی اقتصاد به‌عنوان یک شاخه از علوم انسانی اشاره دارد، چون ما نمی‌توانیم نظام اقتصادی معینی برای خود تعریف کنیم، بدون آنکه مبانی آن را آماده کرده باشیم. البته شهید صدر در خلال بحث، میان علم اقتصاد و مکتب اقتصادی تفاوت می‌گذارد و علم اقتصاد را به‌عنوان مفسر پدیده‌ها و بیان‌کننده‌ی رابطه‌ی علّی‌ومعلولی میان دو چیز معرفی می‌کند، ولی تأکید دارد که علم اقتصاد، روشی برای حل مسائل ارائه نمی‌کند.[8] بدین لحاظ می‌توان گفت: در تفکر شهید صدر، علم اقتصاد در حدی که از طریق تجربه و استقرا به نتایج قطعی رسیده باشد، علمی است که مانند فیزیک و شیمی رابطه‌های واقعی را براساس منطق تجربی بیان می‌کند و نسبت به مبانی مختلف، لابشرط و خنثی است و حتی اگر به نتایج قطعی نرسد، به همان درصدی که وجود رابطه‌ی واقعی میان دو چیز را کشف کرده، قابل قبول است، ولی پاسخ‌گوی مشکلات اقتصادی ما نیست. درست مثل آنکه می‌گوییم: آب در صفر درجه منجمد می‌شود و در صد درجه جوش می‌آید، ولی اینکه ما الآن نیازمند کدام هستیم و چه هدفی برای استفاده از آب سرد یا جوش داریم، از محدوده‌ی علم فیزیک بیرون است. البته علم اقتصاد و مذهب اقتصادی در تفکر ایشان، دو قلمرو ذاتاً منفک از هم ندارند، بلکه موضوع و مجالات هر دو واحد است و تنها در شیوه و اهداف، از یکدیگر جدا می‌شوند.[9] تعبیر دقیق ایشان در نهایت، چنین است:

مکتب اقتصادی شامل هر اصل بنیادین در زندگی اقتصادی است که با اندیشه‌ی عدالت اجتماعی سروکار دارد. اما علم دربردارنده‌ی هر نظریه است که واقعیتی از زندگی اقتصادی را به‌گونه‌ای جدا از هر اندیشه‌ی پیشین یا آرمان عدالت، تفسیر می‌نماید.[10]

و باز در تفکیک میان مکتب اقتصادی و قوانین موضوعه در زمینه‌ی اقتصاد می‌فرماید که مکتب اقتصادی پایه و مبنای قانون می‌تواند باشد، ولی خود آن نیست. بدین‌ترتیب متمرکز بر تبیین نظام اقتصاد اسلامی می‌شود که پاسخ‌گوی مشکلات اقتصادی و راه‌گشای حیات اقتصادی سالم و صحیح است.[11]

و از آنجا که بر مبناپذیر بودن هر نظام اقتصادی و هر مکتب اقتصادی تأکید دارد، درباره‌ی مکتب اقتصادی اسلام، وجود دو شاخصه‌ی مهم، یعنی حلال و حرام را شاهد درستی دیدگاهش درباره‌ی لزوم تبیین مکتب اقتصادی اسلام می‌داند.[12]

 ناسازگاری الگوی اقتصادی غرب با جوامع اسلامی

اما ظهور الگوی التقاطی در برخی کشورها تحت عنوان سوسیالیسم عربی، ناشی از عدم ایمان به جامعیت دین برای حل مشکلات است و شهید صدر، که به‌خوبی این مشکل را ریشه‌یابی کرده است،[13] با نگاهی آسیب‌شناسانه می‌فرماید که الگوی اقتصادی غرب در قالب یکی از دو نظام معروف، اساساً با مبانی اعتقادی مسلمانان نمی‌سازد.[14]

علاوه بر آنکه گفته شد رشد اقتصادی همراهی و هم‌فکری مردم را می‌خواهد و امری تحمیلی نمی‌تواند باشد.[15] حداقل آن است که ما نباید ارتباط اقتصاد و اخلاق را نادیده بگیریم. اکنون که ما می‌توانیم از بستر اعتقادی و دینی خود برخیزیم و دستورات دینی را پشتوانه‌ی اقتصاد خود قرار دهیم و بدان رنگ قدسیت بپوشانیم، چرا به‌سوی اقتصاد غربی برویم که همه‌چیز در آن رنگ مادیت و زمینی دارد؛ غرب مادی‌گرایی که حتی مسیحیت را نیز زمینی کرده است. و باز شهید صدر به چند زبان و چند بیان تأکید می‌کند که نظام اقتصادی غرب مبتنی‌ بر ارزش‌های فکری حاکم در آنجا و مبانی انسان‌شناسی مورد قبول آن‌هاست،[16] بلکه این نظام اقتصاد آن‌هاست که انسان و جهان و اخلاق را پایه‌ریزی می‌کند.[17]

هماهنگی نظام اقتصادی با نظام اخلاقی و اجتماعی

آخرین سخن ایشان در مقدمه‌ی کتاب، که ناظر به کل مباحث محسوب می‌شود، آن است که نظام اقتصادی ما با نظام اخلاقی و نظام روابط اجتماعی به‌ناچار باید هماهنگ باشد و الگوهای وارداتی، این هماهنگی را مختل می‌کند.[18]

اما در تفاصیل بحث، همین مطلب را شهید صدر در قالب زمینه‌های شکل‌گیری مکتب اقتصادی اسلام بیان کرده و از سه عنصر یاد نموده است. اول عقیده، دوم مفاهیم که براساس عقیده شکل می‌گیرد و نظام ارزشی را نشان می‌دهد. چنان‌که مفهوم تقوا براساس اعتقاد به توحید شکل می‌گیرد و سوم عواطف که براساس دو عنصر پیشین شکل می‌گیرد و ارزش‌گذاری و اجلال و احترام به شخص متقی را باعث می‌شود.[19]

تا اینجا تأکید بر شناسایی مبانی دینی و طراحی نظام اقتصادی اسلام براساس مبانی، مورد توجهِ خاص بوده است تا کسی خیال نکند که ما الگوی پیشرفت بدون رعایت فرهنگ ملی و اعتقاد دینی خود می‌توانیم داشته باشیم و در مواضع متعدد با استفاده از آیات و روایات، این امر را توضیح داده و به‌نوعی ارتباط مکتب اقتصادی با نظام سیاسی اسلام و دیگر نظامات را تبیین کرده‌اند و جالب آنکه معتقدند تنها با همین نگاه نظام‌واره به تعالیم دینی است که می‌توان راه‌ جمع میان سودجویی فردی انسان و تأمین منافع اجتماعی پیدا کرد؛ در جایی ‌که نظام‌های رقیب در حل این مشکل درمانده‌اند.[20]

این مقدار گوشه‌ای بود از دیدگاه شهید صدر درباره‌ی نظام‌سازی که پرداختن بدان، در شرایط حاضر البته ضروری است؛ چراکه اکنون نظام جمهوری اسلامی امیدبخش ملت‌های مظلوم جهان شده است و توقع آن می‌رود که الگویی جدید و جامع براساس فقه اسلامی ارائه کند که جایگزین الگوهای رقیب و ازکارافتاده باشد.

 

پی‌نوشت‌ها

[1]. موسوعه الامام الشهید سید محمدباقر صدر، ج١٧، ص۱۶۳ و ج۳، ص۳۴.

[2]. همان، ج١٧؛ ومضات، ص۶۲؛ بارقه‌ها، ص ۶۵.

[3]. موسوعه الامام الشهید سید محمدباقر صدر، ج١٧، ص۹۱.

[4]. همان، ج٢٠، ص١٠٧ و ص١٢٨.

[5]. همان، ج١٩، ص٢۶.

[6]. همان، ج٣، اقتصادنا، ص۲۱؛ اقتصاد ما، ج١، ص ٢٠.

[7]. همان، ص٢٢و٢٣.

[8]. همان، ص۴۱۷.

[9]. همان، ص۴۱۹.

[10]. همان، ص۴۲۱.

[11]. همان، ص۴۲۳.

[12]. همان، ص۴۲۴.

[13]. همان، ص۲۳.

[14].  همان، ص۲۵.

[15].  همان.

[16].  همان، ص۲۷.

[17]. همان، ص۳۱.

[18]. همان، ص۳۴.

[19].  همان، ص۳۳۸.

[20]. همان، ص۳۴۰ـ۳۶۰.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی: تفسیر ترتیبی و موضوعی ارتباطی طولی دارند

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی تفسیر ترتیبی را با تفسیر موضوعی شهید صدر دارای ارتباط طولی عنوان کرد و گفت: تفسیر ترتیبی در مقدمه تفسیر موضوعی، نیازمند استفاده مفسر از اصول فقه است.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهیدصدر، حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی در نهمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «کارآیی دانش اصول فقه در تفسیر موضوعی (با تأکید بر دیدگاه‌های علامه شهید صدر)» که عصر سه‌شنبه در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار و به صورت مجازی پخش شد، بحث خود را به سه قسمت عمده کارآیی دانش اصول فقه در مجموعه استنطاق و استنباط معارف اسلامی، بحث دوم کارآیی اصول فقه در تفسیر موضوعی و بحث سوم چالش‌های این مسیر تقسیم کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی درباره نقش دانش اصول فقه در گزاره‌های اسلامی گفت: از دانش اصول فقه انتظار می‌رود که اصول استدلال فقهی را تأمین کند؛ بنابراین در نگاه اول یک دانش طریقی برای تسهیل، مستندسازی و روش‌مند‌سازی فعالیت علم فقه است؛ اما بافت اصول فقه از چند دسته گزاره تشکیل شده است؛ یک دسته از این گزاره‌ها شبیه گزاره‌های معرفت‌شناسانه است، یعنی تعیین منابع معتبر در استنباط گزاره‌های احکام، مانند آیات قرآن، احادیث و قلمرو عقل است و اینکه چگونه می‌توانیم به این‌ها استناد کنیم.

وی ادامه داد: بخشی از گزاره‌های اصول فقه از جنس روش‌شناسی است، یعنی چگونگی استناد روشمند و کسب معرفت از این منابع؛ بخش‌هایی از گزاره‌ها هم اصول موضوعه‌ای است که در استدلال فقهی به عنوان مقدمات استفاده می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی ابراز داشت: مجموعه دانش اصول فقه در عمل، منطق استدلال و استناد را در دانش فقه تأمین می‌کند؛ این منطقی که تأمین می‌کند و بحث‌های معرفت‌شناسانه، روش‌شناسانه و اصول موضوعی را شامل می‌شود به طور غالب و عام در استدلال و استناد گزاره‌های شریعت به کار گرفته می‌شود.

وی بیش و پیش از همه گزاره‌هایی از اصول فقه را که به کار سایر دانش‌ها می‌آید جنبه‌های معرفت‌شناسانه و روش‌شناسانه دانست و افزود: دانش اصول فقه در وضعیت فعلی می‌تواند از متون دینی مانند قرآن، روایات و حتی متن ادراکات عقلی و عقلایی انسان‌ها در استنباط هر گزاره‌ای که به حوزه مسئولیت اخلاقی و قانونی اعتبار دارد کمک کند اما در خارج از آن حوزه چه در آیات قرآن و چه در روایات که بحث تاریخی است، گزارش یک امر واقعی است، یا سنت‌های تکوینی است برای این به لحاظ معرفت‌شناسی و روش‌شناسی صلاحیت ورود ندارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی با مطالب پیش گفته درباره تبیین کارآیی دانش اصول فقه در تفسیر موضوعی قرآن گفت: بخش‌هایی از تفسیر موضوعی درباره امور اخلاقی و قانونی است، یعنی دنبال همین‌ها هستیم، دنبال عامل مسئولیت اخلاقی، نظریه اخلاقی قرآن کریم، اخلاق اقتصادی در قرآن کریم، نظریه انسان‌شناسانه در حوزه محرک‌های اخلاقی هستیم که خیلی از این‌ها به طور مستقیم در حوزه مسئولیت اخلاقی و قانونی جای می‌گیرد بنابراین منطق اصول فقه در استنباط این‌ها مؤثر است.

وی در بیان نکته‌ای دیگر ابراز داشت: این نکته شاید مفروض کسانی است که دائم تکرار می‌کنند که اصول فقه به درد تمام معارف اسلامی می‌خورد، چون مصرح نیست، اصول فقه به مثابه یک مدل یا نمونه می‌تواند برای استنباط سایر گزاره‌های غیر فقهی هم استفاده شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی با تأکید بر اینکه اصول موضوعه، اصول موضوعه مسئولیت اخلاقی و قانونی است افزود: به هر حال همه آنچه که در اصول موضوعه بحث می‌کنیم چون اصول موضوعه است، قابل نادیده گرفتن نیست؛ بنابراین اگر در فهم یک آیه که به طور مستقیم به احکام کاری ندارد، یکی از این اصول نقض شود، می‌تواند به عنوان عامل سلبی عمل کند.

وی گزاره‌های اسلامی را دارای پیوستگی و ارتباطی زنجیره‌وار توصیف کرد و ابراز داشت: هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و گزاره‌های دیگر قرآن با هم مرتبط هستند؛ شکل یکپارچه‌ای دارد؛ قرآن مدعی است که این‌ها با هم سازگار هستند و هیچ اختلافی به معنای ناسازگاری با هم ندارند.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی نتیجه گرفت: بنابراین طبیعی است که اگر این گزاره بخواهد به نقض یک مسئولیت اخلاقی در جای دیگر منتهی شود، قواعد حاکم بر مسئولیت اخلاقی می‌تواند جلوی تولد این گزاره را بگیرد، چون شما می‌دانید لازمه این گزاره این است که این گزاره در حوزه مسئولیت اخلاقی است؛ لازمه این امر تکوینی شما، استناد آن به خداوند متعال است؛ شما می‌توانید این لوازم را از طریق اصول موضوعه، کنترل و امتحان کنید و بعد شاهد این می‌شوید که گزاره اولیه شما درست یا نادرست بوده است.

وی در ورود به تفسیر موضوعی از مقایسه آن با تفسیر ترتیبی شروع کرد و گفت: در تفسیر ترتیبی می‌توانیم از مباحث الفاظ کمک بگیریم و قواعد حاکم بر فهم دلالات را برای فهم آیات قرآن استفاده کنیم؛ تفسیر ترتیبی قرآن از نگاه شهید صدر مراحلی دارد که ابتدا مفردات و ترکیبات همان آیه است، بعد سیاق، بعد موقعیت در سوره و بعد در منظومه آیات است که از این قسمت آخر به عنوان تفسیر قرآن به قرآن نام می‌برند؛ بعد از آن صدق این فهم را با توجه به تعبیرات معصومین هم انجام می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی درباره تفسیر موضوعی اظهار داشت: نقطه آغاز در تفسیر موضوعی، آیات نیست؛ تفسیر ترتیبی قرآن به مثابه خشت‌های خام و مواد برای تفسیر موضوعی استفاده می‌شود؛ شهید صدر بین تفسیر موضوعی و ترتیبی، نسبتی طولی قائل است یعنی تفسیر ترتیبی مقدمه‌ای برای تفسیر موضوعی است؛ یعنی قبل از اینکه هر آیه‌ای بخواهد در تفسیر موضوعی مشارکت کند، باید اقدامات تفسیر ترتیبی به طور کامل درباره آن طی شده باشد؛ پس مسائل صغروی اصول فقه در تهیه مواد خام تفسیر موضوعی نقش دارد.

وی روش تفسیر موضوعی شهید صدر را روشی موازی و از جنس روش‌های پارالل و نه تک‌خطی عنوان کرد و توضیح داد: از دو نقطه متفاوت، دو فعالیت آغاز می‌شود، یک نقطه پرسش‌های بشری و یک نقطه تفسیر ترتیبی است؛ هیچ کدام بر هم مقدم نیستند؛ دو نقطه آغاز مستقل است و این‌ها در یک جا به هم می‌پیوندند.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی تصریح کرد: درست است که اصول فقه در تولید همه دانش‌های بشری نقش ندارد، اما دانش اصول فقه یک ساز و کاری را برای فقه معلوم کرده است که فهمی را برای پرسش در استنباط احکام قائل شده است؛ یعنی جایی را برای پرسش ایجاد کرده است؛ یا بیش از این جایی را برای نقش عقلانی پرسش باز گذاشته است و ترازی را برای عقلانیت فهم مقرر کرده است؛ اصول فقه می‌گوید در مواجهه با هر کلام مطالبات شنونده و پرسش‌های ذهنی شنونده بر فهم او سایه می‌اندازد.

از این منظر نیز اصول فقه در تفسیر موضوعی نقش‌آفرینی خواهد داشت.

وی ادامه داد: اگر فهم پیشینی بین او و گوینده مورد توافق باشد ممکن است هم او بر اساس این تفاوت قبلی این فهم را بفهمد و هم گوینده حق دارد بر اساس آن فهم مشترک سخن بگوید؛ درباره اینکه آیا کلمات و ظهورات برای کسی که مقصود به تخاطب یا افهام یا حاضر است حجت است؟ این سوالات درباره همه آیات قرآن معنادار است و پاسخ‌های اصول فقه به طور کامل قابل بازسازی برای سایر عرصه‌ها است.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی درباره مراحل تفسیر موضوعی قرآن از نگاه شهید صدر ابراز داشت:‌ تفسیر موضوعی شهید صدر از سه مرحله استظهار و استنباط و استنطاق، در واقع مرحله استنطاق است؛ در حالی که سقف تفسیر ترتیبی آیات، مرحله استنباط است.

وی توضیح داد: تلاش روشمند برای فهم گزاره‌های اسلامی در سه مرحله است؛ یا استظهار که بسندگی به ظهورات متن است، بالاتر از آن استنباط است که همه عوامل مؤثر در فهم متن اعم از دلالت الفاظ از قبیل سیاق و غیره را شامل می‌شود و مرحله بعد استنطاق است که صحبت درباره تفسیر موضوعی پا گذاشتن به دنیای استنطاق است.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی گفت: شما در استنطاق می‌پرسید و وقتی پرسیدید، می‌آیید و مواد خام خود را بررسی می‌کنید؛ نه به این معنا که تفسیر ترتیبی را مرحله دوم می‌گذارید، بلکه بعد از پرسش سراغ خزانه تفسیر ترتیبی می‌روید و از آورده‌های تفسیر ترتیبی دست به گزینش می‌زنید؛ ازاین‌رو مرحله دوم گزینش از خزانه‌ای است که قبل از گزینش و بدون تأثیرپذیری از پرسش‌ها فراهم شده است؛ درواقع با یک نگاه استقلالی این آورده‌ها و مواد خام از تفسیر ترتیبی استنتاج شده است که حالا در مرحله دوم به سراغ گزینش‌گری از آورده‌های تفسیر می‌روید.

وی ادامه داد: معیار این گزینش‌گری این است که هر گزاره‌ای از آیات که به شکل ترتیبی استنباط شده است و احتمال کاربرد در ساخت نظریه قرآنی را دارد، گزینش اولیه می‌شود و مفسر در این گزینش اولیه هم حداکثری عمل می‌کند؛ یعنی فقط آنچه را که یقین دارد به کارش می‌آید نمی‌برد بلکه هر آنچه را که احتمال می‌دهد به کارش بیاید با خود می‌برد؛ بنابراین در این مرحله دوم نیازمند تراکم اطلاعات قرآنی هستیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی افزود: در مرحله سوم که شهید صدر آن را مقارنه می‌نامد، این‌ها را باید کنار هم بگذاریم و با هم مقایسه کنیم و ربط این‌ها را درک کنیم که به نظرم همان آنتولوژی مفاهیم امروز است؛ در مرحله بعد معنادهی می‌کنید که دلالتی را از کل این‌ها کشف می‌کنیم که از آن به عنوان نظریه تعبیر می‌کنیم؛ این بعد، زمانی نیست بلکه همه این مراحل به طور مرتب رفت‌وبرگشت می‌شود؛ که در این رفت‌وبرگشت‌ها ممکن است در مراحل قبلی و استفاده از مواد اصول فقه تغییراتی ایجاد شود.

وی درباره استنطاق گفت: در استنطاق شما درباره واقعیتی فارغ از دلالت بحث می‌کنید؛ وقتی شما به استنطاق توجه می‌کنید، آخرین رهاورد استنطاق یک نظریه قرآنی چیست؟ مطلبی است که بخش‌هایی از آن در قالب آیات با این نظم بیان شده است؛ این واقعیتی است، مانند کوه یخی که استظهار و استنباط شما آن قسمت بیرون از آب را نشان می‌دهد اما در استنطاق شما کل پیکره کوه یخ را کشف می‌کنید؛ ازاین‌رو است که این موضوع مقداری جنبه هرمنوتیکی پیدا می‌کند که به این خاطر برخی تلاش کرده‌اند که فرآیند استنطاق شهید صدر را با هرمنوتیک گادامر توضیح دهند؛ البته بد نیست، هرچند شهید صدر متأثر از گادامر نبوده است؛ به سراغ آن رفته‌اند چون به درستی درک کردند که این چیزی بیش از فهم مراد گوینده است، چون فهم مراد گوینده یعنی آنچه می‌خواهد بگوید، در حالی که در استنطاق سوال این است که آن چیزی که نمی‌خواهد بگوید، اما واقعیت دارد چیست؟

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی ادامه داد: شما در نظریه قرآنی و استنطاق می‌خواهید به آن چیزی برسید که شاید قرآن نخواسته است همه آن را در همه ابعاد در این آیه بگوید؛ اما وقتی کنار هم می‌گذارید و روابط را کشف می‌کنید متوجه می‌شوید که زیر آن چه خبر است.

وی درباره رهاورد دیگر تفسیر موضوعی گفت: این تفسیر می‌تواند پرسش‌های ما را سازماندهی کند و صورت‌بندی جدیدی از پرسش‌ها به ما بدهد؛ یعنی شاید ما متوجه شدیم که پرسش‌های بشری ما باید به گونه‌ای دیگر هم طرح شود، ما این عامل را هم باید در پرسش اضافه می‌کردیم، تغییر پرسش باز می‌تواند به فهم ما یک جهت جدید بدهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی توضیح داد: یک رهاورد روش استنطاقی شهید صدر در تفسیر موضوعی، دسترسی ما به عینیت آن چیزی است که در قرآن یا سنت مطرح است نه به دلالت آیات، دوم اینکه مبتنی بر تجربه بشری است و خاستگاه آن تجربه بشری و صورت‌بندی پرسش‌ها به وسیله دانش‌های بشری است؛ این پرسش‌هایی هم که شهید صدر می‌گوید ساده نیست، کوئسشن نیست بلکه پرابلم است؛ و اگر بگوییم فرضیه اشتباه نکرده‌ایم؛ بنابراین در تفسیر موضوعی که تا مرز استنطاق جلو می‌رود شما فرضیه‌های مختلف بشری را تا انتها می‌روید و بر می‌گردید؛ شاید ابتدا وقتی یک فرضیه را عرضه کردید ببینید که این فرضیه با این نظریه قرآنی در نمی‌آید، وقتی فرضیه را عوض می‌کنید، نظریه قرآنی را قابل کشف می‌بینید.

وی درباره اصول فقه گفت: ما به لحاظ اصولی برای اینکه چگونه این گزینه‌های محتمل را کشف کنیم پیشنهادی نداریم؛ اصول فقه برای اینکه چگونه مقایسه کنیم و ارتباط علی معلولی و وجودی بین مفاهیم برقرار کنیم پاسخی ندارد؛ اصول فقه برای اینکه چگونه با نظریه رفت و برگشت را تأمین کنیم، با نظریه چگونه برویم و پرسش‌های خود را اصلاح کنیم پاسخی ندارد؛ این‌ها کارهایی است که ما باید انجام دهیم؛ چالش جدی ما همان مرحله به دست آوردن روابط از تراکم اطلاعات قرآنی است که یک مسیر استقرائی است که اصول فقه هنوز برای روش‌های استیاد و استقرا پیشنهادی ندارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی در پاسخ به اینکه آیا اصطلاح استنطاق، آورده ابداعی شهید صدر است یا ما این را در دانش اصول و تفسیر داشته‌ایم؟ گفت: اصطلاح استنطاق را شهید صدر از امیرالمؤمنین علی(ع) وام گرفته‌اند و در مقدمه کتاب خودشان هم اشاره و استناد کرده‌اند. کاربست عملی این اصطلاح هم بدون استناد به این واژه از زمانی که مباحث تفسیر موضوعی یا استنباط‌هایی که به صورت گسترده مبتنی بر آیات است، به طور عملی انجام شده است؛ شکل گرفته؛ تفسیرهای موضوعی، امثال سید قطب، عبده، رشید رضا و بحث‌ٌهای علامه طباطبایی و بعضی دیگر وجود داشته است؛ اگر چه گفته می‌شود آغازگر تفسیر موضوعی با این عنوان شهید صدر است؛ اما اینکه این فرآیند تفسیر موضوعی را استنطاق بنامند، پیش از شهید صدر سراغ ندارم. سه گانه استظهار، استنباط و استنطاق سه گانه شهید صدر است.

دکتر هادی موسوی:

تفسیر موضوعی شهید صدر از پارادایم‌های جهانی برتر است.

دکتر موسوی پارادایم‌های مختلف سیصد سال گذشته را تشریح کرد و در ادامه گفت: با توجه به اینکه پارادایم‌های کلان جهان منشأ تجربی و منطقی ندارند، تفسیر موضوعی شهید صدر با تکیه بر قرآن، برتر است.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، دکتر هادی موسوی در هشتمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «کارکردشناسی تفسیر موضوعی شهید صدر در حوزه علوم انسانی و نظام اجتماعی» که عصر یکشنبه در پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در قم برگزار و به صورت مجازی پخش شد، درباره دوره جدید و مدرن سخن گفت و با اشاره به جریان‌های پست‌مدرن و پسا مدرن گفت: تفاوتی ادبیاتی بین آثار شهید صدر و آنچه امروز تحت عنوان علوم انسانی و علوم اجتماعی به آن‌ها پرداخته می‌شود وجود دارد.

دکتر موسوی درباره نسبت این موارد گفت: آیا می‌توان گفت که شهید صدر درباره این پارادایم‌ها صحبتی داشته است و یا حداقل یک چارچوب را به ما ارائه کرده است که بتوانیم راجع به این‌ها فکر کنیم؟ آیا بحث از رویکردها از بحث پارادایم‌های علوم انسانی کفایت می‌کند؟

وی ادامه داد: بحث پارادایم‌های علوم انسانی کل آن چیزی است که در جهان غرب یعنی اروپا و آمریکا با عنوان علوم انسانی با شاخه‌های مختلف از جامعه‌شناسی و اقتصاد گرفته تا علوم تربیتی و مدیریت و دیگر رشته‌ها را شامل می‌شود؛ در واقع بحث پارادایمی بحث کلان راجع به شاخه‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی است.

وی با بیان کامل ایده پارادایم اظهار داشت: پارادایم علم به لحاظ مفهومی مجموعه‌ای از پیش فرض‌های متافیزیکی و فلسفی علم است که بر اساس آن هویت نظری و عملیاتی علم تعریف می‌شود؛ یعنی علم وابسته به پارادایم است و روش‌شناسی علمی به وسیله این پیش‌فرض‌هایی هستند که در درون پارادایم طراحی می‌شود؛ بنابراین علم به پارادایم متکی است و با تعبیر صریح‌تر همیشه علم در خدمت پارادایم است.

دکتر موسوی درباره ایده رویکرد شهید صدر در مقابل ایده پارادایم گفت: ایده رویکرد یک هویت کلان فکری است که پشتوانه‌های روشی علم، پشتوانه‌های روشی و نظری اجتهاد و نظام علم را در درون خود تعیین و منطق علمی حوزه‌های مختلف در استفاده از نظام اجتماعی را به ما ارائه می‌کند.

وی ادامه داد: شهید صدر در 1960 یعنی در اقتصادنا به صورت فنی به این موضوع پرداخته است؛ گرچه قبل از اقتصادنا در آثار دیگر شهید صدر هم وجود داشته است، اما در اقتصادنا به عنوان یک اصطلاح فلسفه علمی و به عنوان یک چارچوب نظری بحث شده است.

وی توضیح داد: در مقاله‌ای که در نشریه اندیشمندان مسلمان در دانشگاه تهران منتشر شد این را توضیح دادیم؛ تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی آمده است؛ آنجا تبیین شد که ایده رویکردی که شهید صدر مطرح کرد، چه ظرفیت‌ها و مزایایی دارد، اما علی رغم آن ایده پارادایم شهرت بیشتری در بین جامعه علمی دارد؛ تلاش ما این است که از چارچوب‌های شهید صدر که در آثار و کتبی مانند السنن التاریخیه آمده است استفاده کنیم.

دکتر موسوی درباره پارادایم‌های امروزه سخن گفت و افزود: ادبیات قبلی شهید صدر در وضعیت جدید وجود ندارد؛ ملاک این ایده پارادایمی چیست؟ این ایده پارادایمی تلاش می‌کند به علوم انسانی یک نظم علمی بدهد؛ با این مسأله شروع می‌کند که آیا علوم انسانی تابعی از علوم طبیعی است؟ و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا روش‌های علوم طبیعی را می‌توانیم در علوم انسانی به کار بریم؟ در برابر این ملاک و پرسش ملاک و پرسش دیگری مطرح می‌شود که علوم انسانی تابعی از علوم طبیعی نیست بلکه هویتی متمایز از علوم طبیعی دارد چون انسان هویتی متمایز از اشیاء و طبیعت و موجوداتی مانند کیاهان و حیوانات دارد.

وی درباره نسبت تفسیر موضوعی و سوال پیش گفته اظهار داشت: سوال اینکه تفسیر موضوعی چه نسبتی با این سئوال دارد؟ آیا درست است که ما این تفسیر را در برابر این سئوال قرار دهیم؟ و آیا تفسیر موضوعی شهید صدر می‌تواند به این سئوال پاسخ دهد؟ و در صورت پاسخ بلی هست یا خیر؟ روش‌های تحقیق را می‌توانیم در تفسیر موضوعی یا علوم انسانی که تفسیر موضوعی پیشنهاد می‌کند استفاده کنیم؟

وی توضیح داد: بحث از اینجا شکل می‌گیرد که اگر این سوال را در برابر تفسیر موضوعی قرار دهیم، یک سری مشکلات و تکثر آراء پیش می‌آید و ما برای استخراج پاسخ شهید صدر با مشکلاتی مواجه می‌شویم؛ همانطور که شهید صدر می‌گوید تجربه بشری را مطالعه کنیم و سوالی از آن استخراج کنیم و به قرآن عرضه کنیم تا سوال تفسیر موضوعی ما باشد، برای این کار لازم است که سوال خود را بازنگری کنیم.

دکتر موسوی روال شهید صدر را متفاوت از روال دیگر اندیشمندان جهان برشمرد و گفت: شهید صدر از دوگانه‌ای که اجرای روش‌های علوم طبیعی در علوم انسانی قابل اجرا هست یا نه به سراغ دوگانه دیگری می‌رود که آیا پذیرش قانونمندی تاریخ مستلزم نفی اراده انسان هست و پذیرش اراده انسان مستلزم نفی قانونمندی تاریخ است؟ که اگر یک جمله از هر دو این‌ها در بیاوریم دو دسته اصلی از رویکردها یا به تعبیر جدید دو دسته اصلی از پارادایم‌ها را می‌توانیم در برابر همدیگر ببینیم؛ پارادایم‌هایی که قائل هستند اراده انسانی داریم و قانون داشتن تاریخ را قبول می‌کنند و برعکس.

وی تاریخ دویست ساله فلسفه علم اروپا را توضیح داد و گفت: این یک ملاک اصیل فلسفه علمی است بدون اینکه بازی‌های قدرت بخواهد در آن دخیل باشد؛ شهید صدر این را برای ما تعریف کرده است؛ در یکی از بحث‌های تفسیر موضوعی وقتی می‌خواهد به بحث قانون برسد، می‌گوید که یک پنداری در بین متفکران اتفاق افتاده است و این پندار موجب شکل‌گیری پارادایم‌هایی بود که می‌گفتند ما یا باید قائل به قانون تاریخی شویم و اراده انسان را نفی کنیم و یا باید قائل به اراده انسان شویم و قانون تاریخی را نفی کنیم.

وی ابراز داشت: شهید صدر با روش تفسیر موضوعی که آن را در سنت‌های تاریخی پیاده می‌کند، تاریخ را در جریان علم حفظ می‌کند، قانون‌مندی تاریخ را هم بیان می‌کند و انسانی بودن و تمرکز بر اذهان انسانی را در این کار نشان می‌دهد و اراده انسان و آن چیزی که دویست سال از جریان تاریخ علم را به خود مشغول کرد، اراده انسان را در کنار این قانومندی حفظ می‌کند و آن را به شکل فنی توضیح می‌دهد و در کنار این‌ها ربانی بودن همه آن عنصرها و نسبتشان با خدا را نشان می‌دهد.

دکتر موسوی اظهار داشت: تفسیر موضوعی شهید صدر توانست بر تفسیر سنت‌های تاریخی که یکی از سوالات مهم و اساسی بود فائق آید؛ این کار به وسیله باز تعریف سئوالی که برای متفکران پیش آمده بود حاصل شد؛ علاوه بر آن برای نظم موقعیتی هم پیشنهاد داشت که مثل‌های اعلای اجتماعی آن را برای جوامع در طول تاریخ می‌شمارد و ما می‌توانیم حتی در موقعیت خاص تاریخی از آن استفاده کنیم.

وی درباره اشکال عمده مطرح شده تصریح کرد: اینکه دانشمندان علوم اجتماعی از طریق روش‌های علمی به این نتایج رسیده‌اند اما شهید صدر از طریق قرآن به این نقطه رسیده است سوالی قابل تأمل است؛ یعنی شما چطور می‌توانید قائل شوید که سنت‌های تاریخی یک موضوع از موضوعات تفسیر موضوعی اعتباری بیش از پارادایم‌ها دارد؟ سوال خوب است اما برای پی بردن به پاسخ آن کافی است ادبیات فلسفه علمی و روش‌شناسی سیصد سال اخیر فلسفه غرب و علوم اجتماعی غرب را بخوانید.

وی نظریه‌های علمی را دارای لایه‌های مختلف برشمرد و گفت: یک سطحی از نظریه‌ها به اسم نظریه‌های نظریه‌سازان معروف هستند و وبر و دورکیم و دیلتای و کنت و این‌ها از این دسته‌اند؛ نظریه‌هایی از سنخ نظریه‌های نظریه‌سازان دارند؛ مطالعه این بحث در کتاب‌های فلسفه علمی، ویژگی این نظریه‌ها، شواهد تجربی کمی دارند و مشخص نیست که این نظریه‌ها کاملاً چگونه ساخته می‌شوند؟ بیش از اینکه این نظریه‌ها شواهد علمی داشته باشند، مقبولیت اجتماعی دارند.

دکتر موسوی گفت: مراجعه به آثار پوپر، درباره جریان علم می‌گوید که علم خادم پارادایم است و پارادایم علم را تعریف می‌کند، پوپر می‌گوید ما برای انتخاب نظریه‌های کلان که به عنوان پیش‌فرض‌های ما محسوب می‌شوند نه استدلال تجربی و نه استدلال عقلی داریم بلکه انتخاب می‌کنیم؛ و این انتخاب وارد جریان علم می‌شود.

وی سوال کرد: حال شما از این جریانات پارادایمی یا اعتبار معرفتی برآمده از قرآن به واسطه ادله عقلی و استدلال علمی شهید صدر کدام را بالاتر می‌دانید؟ محتواهای تفسیر موضوعی رویکرد علمی می‌سازند و پارادایم‌ساز هستند.

وی در بیان نکته‌ای گفت: روش تفسیر موضوعی با یک مسأله بزرگ شروع می‌شود، ما نباید این مسأله بزرگ را دست کم بگیریم و فکر کنیم که برای هر مسأله‌ای به سراغ قرآن رویم و پاسخ درست و سر راست بگیریم؛ برای به دست آوردن این مسأله بزرگ که موضوع تفسیر موضوعی است، لازم است کل تجربه بشری را تا دوره خود مطالعه کنید و یک مسأله غنی شده با کل تجربه بشری بیابید.

دکتر موسوی گفت: آنچه که پیشینه واقعی تفسیر موضوعی است، نه کارهایی است که در جریان بیداری اسلامی در اطراف ما اتفاق افتاده است، پیشینه واقعی تفسیر موضوعی رویکردهایی هستند که در جهان علم وجود دارند و این پارادایم‌هایی هستند که در جهان علم وجود دارند و این رویکرد شهید صدر هم بدیل آن‌ها نیست، به خاطر همان تعبیری که راجع به آن‌ها داشت که همه این پارادایم‌ها در یک پنداری گیر افتاده‌اند که یا باید قانون تاریخ را بپذیرند و اراده انسان را نفی کنند و یا باید اراده انسان را نگه دارند و قانون را نفی کنند.

وی ابراز داشت: این بحث سنت‌های تاریخی که خروجی تفسیر موضوعی شهید صدر محسوب می‌شود، به تعبیر فلسفی تباین ذاتی با همه این پارادایم‌ها دارد؛ نقطه مشترک همه آن پارادایم‌ها که سوبجکتیویته حاکم بر دوره مدرن هست را پیدا می‌کند و در برابر آن یک ملاک علمی قرار می‌دهد که اگر علم بخواهد در درون جامعه وارد شود، و انسان و جامعه را شناسایی کند باید چه ملاکی داشته باشد و این ملاک را در ویژگی‌هایی که ایشان در تفسیر موضوعی اشاره می‌کند شاهد هستیم.

وی درباره نظام اجتماعی گفت: بخش عمده‌ای از رویکرد از سنخ علم و شناسایی است، اما نظام اجتماعی از سنخ عمل است، همانطور که مذهب اجتماعی و اقتصادی از سنخ عمل است؛ نظام اجتماعی تلاش می‌کند یک نظم اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایجاد کند، از طریق آن بر جامعه حاکم شود و ایده‌های خود را وارد جامعه کند؛ شهید صدر وقتی می‌خواهد از نظام‌های اجتماعی یاد کند بر خلاف رویکردهای علمی از چهار نظام اجتماعی یاد می‌کند، نظام سرمایه‌داری دموکراتیک، نظام اشتراکی یا سوسیالیسم، نظام کمونیسم و نظام اسلامی.

 

آیت‌الله مبلغی: حوزه‌های علمیه باید با استفاده از تفسیر موضوعی شهید صدر پاسخگوی سؤالات روز جامعه باشند.

آیت‌الله مبلغی پرداختن به تفسیر موضوعی شهید صدر و صحبت درباره چیستی آن را دارای اهمیت ارزیابی و تصریح کرد: در این حد پرداختن به تفسیر موضوعی شهید صدر کافی نیست؛ حوزه‌های علمیه باید با جدیت بیشتر در موضوعات مختلف از این تفسیر استفاده کنند و پاسخگوی سئوالات روز جامعه باشند.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، آیت‌الله دکتر احمد مبلغی از اساتید درس خارج حوزه علمیه و نماینده مجلس خبرگان رهبری در هفتمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «چارچوب‌های سه‌گانه فکری، گرایشی و اخلاقی و نقش آن‌ها در تفسیر موضوعی» که عصر سه شنبه در اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و كتابخانه ملی برگزار و به صورت مجازی پخش شد، در مقدمه، تفسیر را بحثی مهم و حساس و دارای دایره‌ای اعم و گسترده توصیف کرد و گفت: همه اجتهادات فقها و تلاش‌هایی که مفسران درباره نصوص قرآنی و حدیثی انجام می‌دهند در حوزه تفسیر می‌گنجد.

آیت‌الله مبلغی در اشاره‌ای به مسائل دیگر پیرامون تفسیر گفت: زمان متن و مفسر از اهمیت بالایی برخوردار است؛ گاهی فاصله متن و ماتن به هزار سال می‌رسد؛ با تفاوت زمانی، شرایط اجتماعی هم متفاوت می‌شود یعنی متن و مفسر برای دو جامعه جدا هستند.

وی ابراز داشت: اگر بپذیریم شکل‌گیری متن بی‌ارتباط با شرایط اجتماعی نیست و نیز بپذیریم فهم و تفسیر بدون تأثر از شرایط اجتماعی رخ نمی‌دهد، این جامعتین، یعنی جامعه زمان صدور متن و جامعه زمان تحقق فهم، دخالت می‌کنند؛ حال چون تفاوت بین دو جامعه وجود دارد، عمل تفسیر سخت می‌شود، چون نقطه عزیمت به سمت تفسیر و پیش‌داوری‌ها و پیش‌فرض‌ها با شرایط خاص زمان صدور متن متفاوت است؛ انطباق این‌ها بر هم نیازمند روش دقیق، علمی، هوشمندانه و ناظر به چالش‌ها است.

نماینده مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: بر اساس کلمات، نکته‌ها و مواجهه‌ها در کتاب‌ها و بحث‌های مختلف، می‌توان نظریه‌ای را به شهید صدر نسبت داد: شهید صدر می‌گوید، پاسخ گرفتن از قرآن امکان پذیر است؛ پیچیده است و با چالش‌های علمی مواجه است؛ اگر چه در دسترس است اما امکان اشتباه و خطا در آن کم نیست؛ تفسیر برای دستیابی به موفقیت باید اطلاعات کافی داشته باشد و این اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند؛ باید استحضار نصوص کرد یعنی نصوص را احضار کنید تا به نتیجه دست پیدا کنید؛ حتماً باید قبل از استحضار نصوص چارچوب‌های فکری را با نگاهی تنقیحی و دقیق بنا کنیم.

آیت‌الله مبلغی درباره تفسیر موضوعی گفت: هنوز تفسیر موضوعی شهید صدر جایگاه خود را در حوزه‌های علمیه پیدا نکرده است؛ این تفسیر موضوعی در حوزه‌های علمیه برپا و فعال نشده است.

وی به تقسیم‌بندی تفاسیر به تجزیئی و توحیدی از سوی شهید صدر اشاره کرد و گفت:‌ تفسیر تجزیئی پراکنده‌گرا و به دنبال تفکیک نصوص است؛ در این تفسیر رابطه اجزا در ذهنیت مفسر محل توجه قرار نمی‌گیرد تا از دل این رابطه و ارتباط و پیوندی که این‌ها با هم دارند، معناهایی را خلق کند و بسازد.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در توضیح تفسیر توحیدی ابراز داشت: تفسیری یکپارچه ساز که اجزاء را می‌بیند و کوشش می‌کند آن‌ها را با نظمی منطقی کنار هم قرار دهد تا سخن واحد جای جای قرآن را به صورت یک اندیشه اساسی بشنوید؛ در این تفسیر شما باید از روشی پیروی کنید که قدرت و توان یکپارچه سازی متن‌های از هم دور افتاده در ظاهر را داشته باشد.

آیت‌الله مبلغی تصریح کرد: اگر حوزه‌های علمیه تفسیر موضوعی را بشناسند و آن را به کار گیرند، مشکل نسل کنونی در ارتباط با استفاده از قرآن حل می‌شود؛ حوزه علمیه باید پای کار بیاید و این تفسیر موضوعی را فراتر از یک کالبد‌شناسی، ظاهرشناسی و تعریف‌گرایی پیش ببرد؛ مهم‌تر از اینکه گفته شود نظر شهید صدر چیست، آن است که شما این تفسیرهای موضوعی را برپا کنید. نخست مشکلات و مسائل جامعه را کشف و کسب کنید، و طبق روالی که شهید صدر ارائه می‌کند به سمت قرآن برویم و دست به کار تفسیرهای موضوعی متعدد شویم.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در بیان سه مبنای تفسیر موضوعی شهید صدر گفت: نخست اینکه قرآن دارای افکار کلان، بزرگ و عمیق درباره واقعیت‌های هستی، عقایدی و اجتماعی است؛ مبنای دوم اینکه قرآن در موارد بسیار این کلان اندیشه‌ها را در تک آیه‌ها منعکس نکرده است، لذا شما باید مجموعه آیاتی را در یک روند تجمیعی، تحلیلی، توحیدی کنار هم قرار دهید تا به فکر اساسی قرآن برسید؛ و سومین مبنا اینکه انسان می‌تواند این آیات به ظاهر منتشره را در کنار هم قرار دهد و بر اساس آن طبق یک روش دقیق، نظریه‌پردازی و مراد مجموع اجزای آن را کشف و کسب کند.

وی به مشکل تحمیل رأی به قرآن در تمام تفاسیر اشاره کرد و افزود: در تفسیر موضوعی هم چون با اطلاعات پیشینی به سراغ قرآن می‌آیید در معرض تحمیل رأی هستید؛ اما اگر تفسیر موضوعی آنچنان که شهید صدر می‌گوید، به دقت اجرا شود و تحت مواظبت و کنترل قرار گیرد، پر رفت‌و‌برگشت و پر سؤال باشد این مشکل پیش نمی‌آید.

نماینده مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: پرونده‌ای که در تفسیر موضوعی از مسأله خود می‌سازید باید دارای اطلاعات کافی باشد، اندیشه‌های بشری را در بر داشته و تجارب بشری در آن موجود باشد.

نماینده مجلس خبرگان رهبری درباره چارچوب‌های موجود در اندیشه شهید صدر و نقش آن در تفسیر موضوعی ابراز داشت: شهید صدر معتقد است هیچ عمل تفسیری رخ نمی‌دهد مگر اینکه با یک چارچوبی شکل گیرد؛ این چارچوب‌ها گاهی درست است و گاهی انسان را به خطای در فهم می‌کشاند؛ در تفسیر موضوعی ایشان به دو چارچوب توجه می‌کند، یکی چارچوب موضوعی را بسازید، و دوم باید چارچوب‌های فکری بنا کنید.

آیت‌الله مبلغی چارچوب‌های فکری، گرایشی و اخلاقی را انواع پذیرفته‌شده چارچوب در دیدگاه شهید صدر عنوان کرد و اظهار داشت: چارچوب فکری، یعنی اندیشه‌ای را از پیش گرفته‌اید، مطابق با اندیشه به سمت متن و نص می‌روید و تفسیر می‌کنید، حال درستی یا نادرستی تفسیر ناشی از درستی یا نادرستی آن چارچوب است.

وی در توضیح چارچوب فکری شهید صدر گفت: چارچوب‌های فکری تفاوت‌ها و گونه‌هایی دارد، چارچوب لغوی که شناخت درست لغت لازم و شناخت اشتباه آن خطرناک است، چون معنایی اشتباه را به قرآن تحمیل می‌کنید؛ چارچوب‌های فلسفی و فقهی نیز از دیگر زیر مجموعه‌های چارچوب‌های فکری است.

نماینده مجلس خبرگان رهبری چارچوب گرایشی را مربوط به مطالعه گرایش خاصی مانند چارچوب‌های مذهبی و انسانی توصیف کرد و درباره چارچوب اخلاقی گفت: نوعی از چارچوب است که به خاطر هویت خاص آن، که از رفتار انسان ناشی می‌شود تغییراتی را به وجود می‌آورد؛ ایشان معتقد است اگر چارچوب اخلاقی را برپا نکنیم، بسیاری از مفاهیم اسلامی قدرت و قابلیت تطبیق‌پذیری خود را از دست می‌دهد.

آیت‌الله مبلغی درباره نقش چارچوب‌ها در تفسیر موضوعی گفت: چارچوب نقش مثبت و منفی دارد؛ بدون چارچوب انسان نمی‌تواند تفسیر کند؛ انسجام درون یک چارچوب را به عنوان تفسیر موضوعی خلق می‌کنید و آن را به تکامل می‌رسانید، بعد تحلیل خود را بر اساس آن چارچوب منسجم همراه با سوالات روی قرآن می‌برید تا به یک انسجام و وحدانیت مفهومی برسانید؛ این چارچوب است که خلق می‌کند، البته اگر این چارچوب نادرست باشد، ممکن است شما را از حقیقت دور یا قوانین علم نما را به شما ارائه کند.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به اینکه آیا توقیفی بودن چیدمان آیات را که به عنوان مثال سیاق‌بندی آیات را شکل می‌دهد، می‌توان به عنوان یک چارچوب و پیش‌فرض در تفسیر موضوعی لحاظ نمود؟ گفت: حتماً چنین است، سیاق بر دو قسم است، یکی سیاق درون آیه که حتماً باید مورد توجه قرار گیرد و یک حوزه آماده و مستعد در اختیار مفسر است؛ یکی هم سیاق آیات متوالی پشت سر هم است؛ اگر ثابت شود که نظم آیات، نظم دقیق تنزیلی است می‌توان از سیاق آیات استفاده کرد؛ لذا اول باید احراز هم جواری و بعد سیاق‌سازی شود.

آیت‌الله مبلغی در پاسخ به مرز تفسیر موضوعی شهید صدر با هرمنوتیک ابراز داشت: در بعضی اندیشه‌های هرمنوتیک نسبیت پذیرفته شده است که هیچ گاه حقیقت ثابتی نداریم، در یک نگاه مفسر است که متن را تغذیه می‌کند و فرآورده تفسیر عمل مفسر است؛ شهید صدر این را قبول ندارد و مانند دیگر فقها و عالمان دین معتقد است که اول، شارع مراد دارد و دوم مراد او قابل کشف است؛ کشف مراد باید با روش دقیق انجام شود تا این کشف رخ دهد، و چهارم خطای در کشف هم در موارد بسیار رخ می‌دهد؛ بنابراین اساساً نسبیت گرایی در اینجا وجود ندارد.

وی ادامه داد: و اما در ارتباط با مفسر، شهید صدر کلماتی در ارتباط با مفسر تفسیر موضوعی ارائه کرده است که تصور می‌شود به هرمنوتیک نزدیک می‌شود؛ چون یک عمل پر چالش است که مستمع نباش، و این تعابیر تصور می‌شود که باید دخالت کنی و این دخالت مفسر نقش دارد؛ در حالی که اگر شما می‌خواهید استنطاق کنید باید پرسشگری داشته باشید نه اعطای معنایی، ممکن است که در هرمنوتیک بگویند که مفسر معنایی را می‌دهد، اینجا بحث است که زوایای معانی را باز کن تا بتوانی درباره آن معنا سوال و پرسشی را مطرح کنی و جوابی را بگیری؛ این بسط معانی است نه اعطای معانی.