[vc_row][vc_column][vc_column_text]دکتر محسن اسماعیلی، عضو مجلس خبرگان و عضو سابق شورای نگهبان، در سومین قسمت از فصل جدید برنامۀ تلویزیونی مصیر از پاسخ به نقدهای وارد به نظریه منطقةالفراغ شهید صدر میگوید.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_raw_js]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjI2MTgzOTkzOTY3OCUyMiUzRSUzQ3NjcmlwdCUyMHR5cGUlM0QlMjJ0ZXh0JTJGSmF2YVNjcmlwdCUyMiUyMHNyYyUzRCUyMmh0dHBzJTNBJTJGJTJGd3d3LmFwYXJhdC5jb20lMkZlbWJlZCUyRnpTWnNyJTNGZGF0YSU1QnJuZGRpdiU1RCUzRDYxODM5OTM5Njc4JTI2ZGF0YSU1QnJlc3BvbnNpdmUlNUQlM0R5ZXMlMjIlM0UlM0MlMkZzY3JpcHQlM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_js][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]
نقدهایی به نظریۀ منطقةالفراغ میشود؛ موارد کلی این است که شاید منظور شهید صدر وجود نقصان در دین بوده است؛ یعنی ما باید یک چیزی به دین اضافه کنیم؛ عدهای دیگر میگویند شاید این منتهی به یک قانون عرفی و سکولاریسم شود؛ پاسخ به این انتقادات را چه میدانید؟
به نظرم آن کسانی که این سؤالات را راجع به نظریه منطقةالفراغ مطرح میکنند، خودشان مستقیم آثار شهید صدر را مطالعه نکردهاند؛ اگر کسی این آثار را خوانده باشد میبیند که اتفاقا ایشان دغدغه داشته که اینطور نشود و پاسخ اینها را داده است.
برای مثال درباره نقص دین، برخی بزرگان ما هستند که به شهید صدر معترضاند معنای منطقةالفراغ، نبود حکم شرع در بعضی زمینههاست و این میشود نقص در دین. شهید صدر تصریح میکند «منطقةالفراغ لیست نقصاً فی الدین»؛ بهمعنای اینکه دین ناقص است، نیست.
ایشان تصریح میکند که منطقةالفراغ به این معنا نیست که شارع در بعضی حوزهها حکمی ندارد؛ میگوید که شارع در بعضی حوزهها حکم الزامی ندارد؛ حکمی که غیرقابلتغییر باشد ندارد؛ و این نهتنها نقص در دین نیست، بلکه این موجب کمال و کارآمدی دین است.
اگر ما تمام جزئیاتی را که در فقه آمده است غیرقابلتغییر و جزء احکام ثابت بدانیم، بهقطع در حل مشکلات روزگار با بنبست مواجه میشویم؛ اما اگر نظریۀ ایشان را که خیلی دیگر از بزرگان قبول دارند بپذیریم (چارهای هم جز پذیرش آن نداریم، با مبانی علمی سازگار است، با کاربرد عملی هم سازگار است و ما باید بپذیریم)، نهتنها دین ناقص نیست، بلکه دین را در هر دورهای از دورههای زمان قابلاستفاده میکند؛ دین پاسخگو میشود؛ چون با مواجهه با سؤالهای جدید میتواند پاسخهای جدیدی را هم بهوجود بیاورد؛ دین را از ایستایی خارج میکند.
اشکال دوم هم که مطرح فرمودید، همینطور جواب داده میشود؛ از اساس نظریۀ منطقةالفراغ به سکولاریسم فقهی یا حقوقی منتهی نمیشود؛ بلکه برعکس، جلوی ورود سکولاریسم در دین را میگیرد. اگر ما شریعت را مجموعهای ایستا، غیرقابلانعطاف بدانیم و این مجموعه فقهی که در دست ماست، نتواند پاسخ نیازهای روزمره بشر را بدهد، بخواهیم یا نخواهیم حتی انسانهای متدین برای حل مشکلشان دست بهسوی سایر نظامهای حقوقی دراز میکنند.
بههرحال باید مشکلات زندگی خود را حل کنند؛ برای مشکل جدیدی که پیدا شده، باید راهحل جدیدی پیدا کنند. این راهحل جدید را اگر فقهای ما بدهند میپذیرند و اگر فقهای ما ندهند، از دیگران میپذیرند؛ در آن صورت است که راه نفوذ سایر نظامهای حقوقی از جمله نظامهای حقوقی سکولار، جای پایشان و راه نفوذشان به سیستم حقوقی ما باز میشود.
اما اگر ما این مبنا را پذیرفتیم که خود شریعت نوزایی درونی و استعداد و شکوفایی بهصورت آناًفآناً دارد؛ در هر دوره از زمان میتواند این کار را انجام دهد؛ یعنی ما مبانیای داریم که این مبانی به تعبیر ایشان بر مشکلات روزگار پرتوافکنی میکند و بر اوضاع روزگار نورافشانی میکند و نشان میدهد که از چه مسیری میتوانیم این مشکلات را حل کنیم، در این صورت پای سکولاریسم باز نمیشود، بلکه این نظریه منطقةالفراغ سد محکمی در مقابل سکولاریسم است و جلوی مشکل را میگیرد.
میگویند چرا ما این منطقةالفراغ را فقط در برخی احکام جاری و ساری بدانیم؟ چرا در همه احکام این حکم را ندانیم؟
باز این، با سؤال قبلی نمیخواند؛ این دو اشکال خودشان همدیگر را پاسخ میدهند. اگر ما همه احکام شرعی را متغیر بدانیم، هویت فقهی خود را از دست میدهیم؛ اینجا لغزنده است و نظام فقهی و حقوقی ما در جاهایی همپوشانی با سایر نظامهای حقوقی پیدا میکند؛ اگر همه احکام را هم ثابت بدانیم، دچار ایستایی میشویم، مشکلات و معضلات روزگار بیپاسخ میماند و باز سکولاریسم ممکن است بهعنوان یک راهحل به ذهن بعضی برسد.
اما اگر الگویی را که شهید صدر ارائه داده است، با مطالعه متون اصیل دینی ببینیم که آن اصول غیرقابلتغییر چیست و بههیچوجه با اینها کلنجار نرویم و هیچ موقع اینها را نقض نکنیم؛ ولی آن چیزهایی که پوسته یا راهوروش رسیدن به این مبانی و اصول ثابت هستند، بر آنها اصرار نورزیم؛ چون روش موضوعیت ندارد، برای رسیدن به اهداف امروز میتوانیم از این راه برویم، فردا ممکن است که راهحل دیگری باشد؛ این است که جلوی تغییر هویت دین را میگیرد. پس قائل شدن به اینکه ما همزمان احکام ثابتی و احکام متغیر داریم، هم پاسخگویی شریعت به نیازهای همیشه بشر را برای ما به ارمغان میآورد و هم هویت دینی ما را حفظ میکند.
ما را در آپارات دنبال کنید
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]