… بخش غربی تمدن اروپایی میگوید: اروپا پیشرفت نکرد، مگر هنگامی که دین را از زندگی جدا ساخت. و بخش شرقی این تمدن میگوید: دین افیون تودهها است و برای این که تودهها بتوانند برای آزادی خویش مبارزه کنند، باید از دین دست بکشند.
و شما ملت ایران تواناترین مردم برای رد این یاوههای بیاساس هستید؛ چراکه شما از طریق واقعیت زندگی و تجربههای خود به این یاوهگوییها، پاسخ میدهید. تجربه شما ثابت کرد که مانع پیشرفت ملت مسلمان ایران و رشد حقیقیش چیزی جز دوری از اسلام، و سلطه نظام شاهنشاهی و اندیشهها و ارزشهای جاهلی برخاسته از آن، نبوده است و هیچ نیرویی جز دین و اسلام، ملت ایران را به انقلاب و درهم شکستن طاغوت فرا نخواند؛ همان اسلامی که شما مردم ایران آن را به عنوان برنامه زندگی و راهی برای سازندگی انتخاب خواهید کرد.
تحصیلکردههای غربی و غربزدگان، زیاد این جملات را تکرار میکنند که اسلام یک «دین» است نه اقتصاد. اسلام عقیده است، نه برنامهای برای زندگی. اسلام رابطه بین انسان و خدای او را بیان میکند و صلاحیت ندارد که بنیاد یک انقلاب اجتماعی در ایران قرار گیرد. غافل از این که اسلام، انقلابی است که در آن، زندگی از عقیده و بُعد اجتماعی از امور معنوی، جدا نیست. ازاین رو اسلام همواره در طول تاریخ، انقلابی بیهمتا بوده است…
اسلام راهبر زندگی، ص۴۴.