دیگر رسانه‌ها

به گزارش شفقنا، آیت الله علی‌اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در همایش فلسفۀ فقه نظام‌ساز که در آذر ماه ١٣٩٨ برگزار شد، با اذعان به اینکه ساختار فقه کنونی با فقه نظام‌ساز متناسب نیست، گفت: درساختاری که برای فقه نظام‌ساز طراحی شده ابواب فقه از ۵۲ باب به ۱۵۲ باب افزایش یافته و همچنان این ابواب قابلیت افزایش را دارند.

وی در توضیح طرح پیشنهادی افزود: تابستان امسال ساختاری را برای مسائل مربوط به فقه نظام ساز طراحی کردیم. درباره جزئیات فقه نظام‌ساز هم بحثهایی درحال انجام است. یکی از بحثها، نقد ساختار فعلی فقه است. آیا این ساختار می تواند متناسب با فقه نظام‌ساز باشد؟ ساختار رایج الگوی مرحوم محقق حلی در کتاب شرایع است. عموم علماء از ایشان پیروی کرده‌اند. این الگو ۵۲ باب دارد.

آقای رشاد الگوی فقه نظام‌ساز را روایتی از امام صادق علیه السلام دانست و گفت: حضرت فرمودند أُصُولُ الْمُعَامَلَاتِ تَقَعُ عَلَى أَرْبَعَهِ أَوْجُهٍ مُعَامَلَهُ اللَّهِ وَ مُعَامَلَهُ النَّفْسِ وَ مُعَامَلَهُ الْخَلْقِ وَ مُعَامَلَهُ الدُّنْیَا. این چهاربخش از اهمیت برخوردار است و حضرت ذیل هر رابطه هفت رابطه خرد را قرار داده اند. حدیث مشکل سندی دارد و به لحاظ فنی مورد اعتماد نیست اما فی المجموع شمیم ولایت دارد. این حدیث چه از معصوم صادر شده باشد و چه صادرنشده باشد، الگو دقیقی را پیش رو ما قرار می‌دهد. در مباحثی که این الگو را پیاده کرده‌ایم، اشکالی وجود نداشته و اگر اشکالی مطرح شده آن را پاسخ داده‌ایم.

وی با توجه به اینکه اعتقاد دارد ساختار فقه کنونی با فقه نظام‌ساز متناسب نیست افزود: جوهر فقه نظام ساز، فقه ارتباطات و فقه روابط و فقه مناسبات است. فقه نظام ساز فقه «فرد به شرط لا» نیست؛ بلکه فقه «فرد به شرط شیء» است. یعنی فقه جماعت، جامعه و مجتمع به شرط پیوند به دیگران و رابطه با دیگران است. غالب فقه کنونی فرد به شرط لا است. فرد خودش و خودش است. چطور نماز بخواند و چطور روزه بگیرد. این فقه به شرط بودن حکومت و جامعه نیست. برای طراحی فقه نظام ساز، فرد هم باید به شرط شیء دیده شود. طبعا ذات نظام، ترکیب و یک عنصر اجتماعی است. فقه نظام‌ساز وقتی معنا پیدا می کند که پای جامعه در میان باشد.

وی در تعریف فقه در الگوی فقه نظام‌ساز گفت: ما فقه را یک دستگاه رفتاری جامع که خودش مرکب از سلسله نظامات خرد است تعریف می کنیم. فقه، کلان نظام‌هایی است که ذیل آن خرده نظام‌هایی قرار دارد و ذیل خرده نظام‌ها ریزنظام‌هایی قرار دارد و ذیل آن زیرنظام‌ها قراردارند. فقه الارث یک خرده نظام است. فقه مشتمل بر نظامهای سلوکی گوناگون که از مصادر و منابع تشریع اسلامی با کاربست روش معتبر و با غایت تنظیم شئون حیات انسان در آن استفاده می شود، است. این فقه شامل تکالیف، حقوق و وضعیات است.

وی افزود: این فقه چهاربخش اصلی دارد؛ بخش اول به ارتباط انسان با خداوند می پردازد. مجموعه ای از مناسک و روابط و رفتار در این بخش تنظیم می شود. رابطه عبد و رب در اینجا بررسی می گردد. این بخش مجموعه‌ای از نظامهای خردتر است. البته همیشه این ساختارها حالت استقرائی دارد. در ساختار ما فقه ۱۵۲ باب شده است. بحشی از ابواب را هم احتیاطا به دلیل اینکه شاید برخی خوششان نیاید مطرح نکرده ایم. فقه نماز، فقه روزه، فقه حج و فقه مسائل معنوی در اینجا بحث شده است.

وی ادامه داد: قسم دوم به رابطه انسان و خودش می پردازد. فقه پژوهش و تحقیق نیز دارای احکام است. وقتی می خواهیم حقیقتی را کشف کنیم، باید این کشف در چهارچوب احکام صورت گیرد. فقه ایدئولوژی و مسائل کلام را داریم. فقه طب و سلامت و فقه نظافت و فقه خوردن و آشامیدن و بحث تراریخته‌ها و تصرفاتی که در صنایع غذایی می شود و فقه ورزش و تفریحات سالم همه در این قسم بررسی می گردد.

وی افزود: قسم دیگر به رابطه انسان با خلق خداوند می پردازد. این بخش به دو بخش تقسیم شده است. بخشی به آنچه به انسان مربوط می شود و بخشی برای آنچه که به غیر انسان مربوط می شود. در این بخش فقه تعلیم و تربیت و فقه اخلاق و آداب و فقه تذکیه، فقه طلاق و نکاح و احکام پدر و مادر، احکام مربوط به فرزندان، فقه الاطفال و غیره قرار دارد. فقه الاجتماع و ما یتعلق به نیز در این قسم قرار دارد که خود دایره وسیعی دارد. ما فقه تولی و تبری نداریم اما در این زیرمجموعه دیده شده است. روابط ما با دنیا و روابط ما ادیان و مذاهب و ملل و اقوام همه باید در این چهارچوب معنا شود. فقه مدیریت و سازمان نیز بسیار گسترده است. فقه سیاست را نیز که در این زیرمجموعه هست ساختار مفصلی دارد. فقه قوه مجریه و فقه دیپلماسی و مناسبات با جهان در اینجا بحث می شود. ما معتقدیم حداقل باید پنج قوه داشته باشیم. در شرایط فعلی جهان قوه فرهنگی نباید زیرمجموعه سایر قوا باشد چون برنده‌تر از هرچیز دیگری است. فرهنگ حساس و تعیین کننده است و قدرتها با فرهنگ و اصول الگوشناختی و تغییر در سبک زندگی مردم، به اداره آنها می‌پردازند و سبک زندگی را صادر می‌کنند. اگر فرهنگ دست دولت باشد تاثیرات خود را خواهد داشت. در قانون اساسی ما به صورت نسبی این موضوع لحاظ شده و لذا صدا و سیما زیرمجموعه دولت نیست. اما باید کل فرهنگ از بقیه قوا منفک شود. مسائل امنیتی و اطلاعاتی نیز نباید زیرمجموعه سایر قوا باشد.

آقای رشاد گفت: قسم چهارم مربوط جهان آفرینش و بحثهای ارزشی مربوط به دنیا و آخرت است. برخی گمان کرده اند دنیا به معنای بین الملل است. فقه هنرهای زیبا و فقه صنایع هنری و فقه مسکن و طرق و فقه فن آوری و تکنولوژی و فقه زیست فناوری و فقه مهارتها همه در این زیرمجموعه قرار می گیرند. برای فقه زیست فناوری ساختاری مشخص شده که دایره گسترده ای دارد. با این الگو فقه هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی تغییر می کند. ۱۵۲ باب شده و همچنان می توان این بابها اضافه شود.

 

صوت سخنرانی را اینجا بشنوید

استاد قاسم علیدوست در همایش ملی فلسفۀ فقه نظام مطرح کرد: آیا در شریعت مطهر اسلام، (یعنی شریعت بالمعنی الاخص) ورای صدها و هزاران گزاره و ورای مقاصدالشریعه و ورای قواعد و ابرقواعد، چیزی به نام “نظام” و “سیستم” داریم یا نه؟ آیا شریعت اسلام دارای نظام است؟

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، همایش ملی فلسفه فقه نظام به مناسبت روز جهانی فلسفه در آذر ماه ١٣٩٨ به‌همت پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با حضور طلاب و فضلای حوزه و اساتید دانشگاه در تالار اندیشۀ پژوهشگاه در شهر مقدس قم برگزار شد.

آیت‌الله علیدوست در ابتدای سخنان خود درباره اینکه «آیا شریعت اسلام دارای نظام است»، بیان کرد: نظام به معنای مقاصد نیست. مقاصد نهایی شریعت، اهدافی هستند که در بعثت رسل، نزول کتب و تشریع مقررات مطرح شده‌اند. این اهداف نه احکام و نه گزاره‌های اتمیک هستند. گزاره‌هایی که جداگانه دیده می‌شوند و حتی قواعد و ابر قواعد هم نیستند. برای مثال، استصحاب یک ابرقاعده است که با آن می‌توان هزاران فرع فقهی را در شبهات حکمیه و غیر حکمی حل کرد، اما به استصحاب نمی‌گویند نظام.

در واقع، نظام یعنی آیا در بخش‌های مختلف، مانند اقتصاد، یک انسجامی داریم که جدا از گزاره‌ها باشد و مانند نخی این گزاره‌ها را به هم مرتبط کند و مجموعه‌ای را شکل دهد که بگوییم این گزاره‌ها برای رسیدن به آن نظام بوده‌اند؟ همانطور که در اقتصاد، نظام‌هایی مانند کاپیتالیسم یا سوسیالیسم وجود دارند، آیا در اسلام نیز چنین نظام‌هایی در حوزه‌هایی مانند اقتصاد، سیاست، خانواده یا مجازات داریم؟

استاد علیدوست به بررسی دو دیدگاه درباره وجود نظام در فقه پرداخت و به دو دیدگاه در این باره اشاره کرد: برخی از گفتمان‌ها، بر این عقیده‌اند که ما در شریعت، مفهومی به نام نظام نداریم و احکام و گزاره‌های مختلف شریعت تنها مجموعه‌ای از دستوراتی هستند که بدون هیچ‌گونه هدف کلی و نظام واحدی برای انسان‌ها تعیین شده‌اند. برخی از اشاعره نیز همین نظر را دارند و جز چند گزاره شرعی چیزی را نمی‌پذیرند. برخی از بزرگان ما مانند فضل بن شادان، زراره، جمیل بن دراج و یونس بن عبدالرحمان که متهم به قیاس‌گرایی شده‌اند، به این دلیل بوده که نوعی نظام خاص را در نظر داشتند که مخالفان، به دلیل عدم درک درست از مفهوم نظام، آن‌ها را به قیاس متهم کردند.

استاد درس خارج حوزۀ علمیه قم در اشاره به گفتمان دوم این‌گونه ادامه داد: در عین حال، کسانی نیز وجود دارند که به وجود نظام با آن معنای خاصی، یعنی چیزی فراتر از گزاره‌های اتمیک، قواعد، ابرقواعد و مقاصد، اعتقاد دارند. این گروه در حقیقت چیزی بین مقاصد و احکام شریعت را موردتوجه قرار می‌دهند.

این گروه که به نظامات شرعی اعتقاد دارند، در یک تقسیم‌بندی کلان، به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول کسانی هستند که معتقدند فقیه تکلیفی نسبت به استخراج نظامات ندارد. در این دیدگاه گفته می‌شود که اگر فقیه به استنباطات اتمیک و جزیره‌ای بپردازد، به‌طور خودکار به نظامات مطلوب شریعت دست خواهد یافت.

دسته دوم کسانی هستند که معتقدند فقیه باید به استنباط نظامات بپردازد. از جمله افرادی که می‌توان به‌عنوان مثال به آن‌ها اشاره کرد، مرحوم شهید سید محمدباقر صدر است. ایشان از کسانی بودند که به نظام اعتقاد داشتند. هرچند که گاهی در کلمات ایشان ممکن است اشاره‌ای به این مفهوم وجود نداشته باشد، اما در واقع، او به این نظر تصریح کرده است که فقیه باید به دو نوع استنباط بپردازد: یکی استنباطات اتمیک که همان استنباطات فقهی معمول است و دیگری استنباطات سیستمیک و نظامات که به فقه نظام نزدیک‌تر است.

این استاد حوزه در پایان در مقام جمع‌بندی مباحث اشاره کرد: در مجموع، باید تأکید کرد که استنباط نظامات یک ضرورت خطرناک است؛ در دیدگاه ما فقیه اگر دقت نکند به واقع نمی‌رسد، پس به توجه و دقت نیاز دارد؛ پس خطرناک است زیرا اگر رها شود در نهایت به اجتهاد غیرمنضبط و ژورنالیستی و پوپولیستی و بی‌قاعده دست یابیم که در نهایت به قیاسی بینجامد که از آن نهی شده‌ایم.

 

صوت بیانات را اینجا بشنوید

آنچه در ادامه می‌آید متن مصاحبه با استاد سید منذر حكیم درباره شهید صدر است که در آن به جامعه‌شناسی قرآنی در اندیشه شهید صدر و تولید کتاب مجتمعنا بر اساس تفکر شهید صدر پرداخته است. این متن در وبگاه شخصی ایشان منتشر شده است.

آیا نظریات شهید صدر و روش ایشان در طرح موضوعاتی نو می‌تواند پاسخ گوی نیازهای فعلی ما باشد و در جامعه ایجاد تحول نماید؟ 

اگر شرایط مناسب برای رسیدن به درک عمق نسبت به دیدگاه و نظریه ایشان ایجاد شود، می‌توانید تاثیر آشكار نظریات این شهید بزرگوار در پاسخ گویی به نیاز‌های روز مشاهده كنید و بلكه برتر از آن تحولات و پیشروی‌ها را نیز در‌امتداد این مسیر به خوبی خواهید دید‌اما واقعیت این است که به دلیل نبود شرایط و فضاهای مناسب و عدم طرح افکار و نظریات ایشان به صورت شایسته در محافل فکری، بررسی میزان تاثیرات اجتماعی نظریات ایشان به طور جدی قابل پی گیری نیست.

این در حالی است كه افکار شهید صدر همچنان در نوع خود بی‌نظیر است، مثلا نوآوری این شهید بزرگوار در طرح مسئله سنن تاریخ و انواع آن تا کنون بی‌رقیب بوده است و بنده در حد مطالعات خود تا به‌امروز كسی را نیافته‌ام که این مساله را به سبکی که شهید صدر ارائه نموده‌اند، مطرح کند.

شهید صدر سنن تاریخی را به سه دسته تقسیم می‌کند این در حالی است كه دیگر مفسران سنن تاریخی را تنها به دو بخشِ مطلق و مشروط تقسیم كرده اند، آنچه شهید صدر به این مجموعه می‌افزاید «سنت موضوعی» است كه در بر گیرندۀ سنت‌هایی همچون سنت دین‌گرایی و خلافت می‌باشد که البته تقسیم ایشان به حق و صحیح تر از تقسیم دیگر مفسران است چرا كه به نظر دقیق علمی روشن می‌گردد كه سنت‌هایی مانند دین‌گرایی و خلافت را نمی‌توان ذیل هیچكدام از دو بخش سنت‌های مطلق و یا سنت‌های مشروط قرار داد.

در توضیح این مطلب می‌توان گفت سنت‌های مشروط مانند «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و «من یتوکل علی الله فهو حسبه» سنت‌هایی هستند كه با اراده و اختیار می‌توان از آن‌‌ها تخلف نمود در حالی كه سنت‌هایی مانند «کتب ربکم علی نفسه الرحمه» از آن دسته سنت‌هایی هستند كه به هیچ وجه نمی‌تواند مورد تخلف واقع شود و به آن‌‌ها سنت‌های مطلق می‌گویند.

اما آنچه به عنوان نوآوری شهید صدر در طرح سنن موضوعی مطرح شد این است كه ایشان می‌فرماید سنن تاریخی سنت‌هایی را شامل می‌شود كه حکم آن‌‌ها در کوتاه مدت و نه در دراز مدت قابل تغییر است، این سنت‌‌ها مواردی را شامل می‌شوند كه ممكن است در کوتاه با اِعمال زور قابل تخلف باشند ولی در دراز مدت نمی‌توان از آن‌‌ها تخلف نمود و آن‌‌ها را به طور كامل محو نمود مثلا سنت دین‌گرایی را می‌توان تحت این دسته از سنن قرار داد، و در این باب می‌توان حکومت شوروی را مثال زد این حکومت در کوتاه مدت (به مدت هفتاد سال) توانست مردم را از نیازشان به دین منع کند ولی این حکومت در دراز مدت نتوانست بی‌دینی را بر مردم تحمیل کند و نظام بی‌دینی از هم پاشید و مردم دوباره به دین بازگشتند.

ایشان موضوعات دیگری همچون «قیمومت زن بر مرد» و «سنت خلافت» را به عنوان سنت‌هایی الهی كه ذیل بخش سنن موضوعی قرار می‌گیرد طرح می‌نماید و در واقع با طرح این نگاه كه «انسان خلیفه الهی است» وارد بحث نظریه اجتماعی می‌شود و بحثی کاملا ابتکاری و متفاوت از نگاه دیگر اندیشمندان و مفسران اسلامی ارائه می‌کند. 

تاثیر اندیشه‌های شهید صدر بر روی دیگران بر اساس ظرفیت افراد متفاوت است، ‌امروز افرادی هستند که در محضر شهید صدر درس نخوانده‌اند ولی می‌توان مدرسه و فکر آن‌‌ها را متاثر از شهید صدر دانست و در حقیقت این افراد به خوبی توانسته‌اند به بازخوانی و بازنویسی نظریه‌های این شهید بزرگوار بپردازند.

شهید سید محمد باقر صدر نابغه‌ای بود که فراتر از زمان و مکان خویش حرکت می‌کرد و نظریاتی را مطرح می‌نمود که در زمان طرح آن‌‌ها قابل ادراک و حتی تدریس نبودند، مثلا در زمان طرح نظریه استقراء دسترسی ایشان به منابع بسیار کم و محدود بود و در حقیقت این نظریه با اندیشۀ بلند ایشان و بحث و گفت و گوهای علمی با شاگردان به پختگی رسید، شاید به همین دلیل است هر کسی توانایی تدریس این نظریه را نداشته و می‌توان گفت در زمان تدوین آن هیچ کس همچون آیت الله سید كاظم حائری – كه خود ایشان در شکل گیری این نظریه تاثیر اساسی داشته‌اند – نمی توانست این نظریه را تدریس کند.

اما در باب كتاب «مجتمعنا فی فکر و تراث الشهید السید محمد باقر الصدر» (جامعه‌شناسی قرآنی در اندیشه‌های شهید صدر) كه یكی از كار‌های بنده در باب آثار و نظریات علامه بزرگوار شهید سید محمد باقر صدر است باید بگویم كه بنده در این کتاب ایده‌های قرآنی شهید صدر در باب جامعه را مورد بازخوانی قرار داده‌ام، بحث‌هایی مانند این که یك جامعه قرآنی چه ویژگی‌هایی دارد؟ و بر کدام اصول و نظریه استوار است؟ و…

در حقیقت شهید صدر اصل این ایده را در «فلسفتنا» مطرح نموده است ولی فرصت پرداختن به آن در طول عمر مبارک ایشان پیش نیامد.

زیرا شهید صدر بحث‌های اقتصادی خود را كه با عنوان «اقتصادنا» ارائه شد، بر بحث‌های اجتماعی و كتاب «مجتمعنا» مقدم نمود در حالی كه به طور منطقی بحث‌های اقتصادی در حقیقت یكی از فروع نظریۀ اجتماعی ایشان است، در باب چرایی این تقدیم با توجه به مطالعاتی که داشتم می‌توان گفت : دلیل تقدیم «اقتصادنا» بر «مجتمعنا» حساسیت اوضاع سیاسی عراق در آن زمان و ورود اندیشه‌های مارکسیستی در درونمایۀ نظام سیاسی اقتصادی عراق بود، خوب در چنین فضایی شهید صدر می‌خواست هم عظمت اسلام را به عنوان جامع ترین ادیان نمایان سازد و هم در مقابل شبهات و هجمه‌های ماركسیستی پاسخ گوی نیازهای فكری جامعۀ اسلامی آن زمان باشد، لذا شما می‌بینید که جلد اول «اقتصادنا» در حقیقت خمیر مایه‌ای اجتماعی با رویکردی اقتصادی است.

همین طور جزوۀ «الاسلام یقود الحیاة» که ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به حضرت‌امام تقدیم نمودند، در حقیقت رونمایی ابعادی کوچک از جامعه‌ای قرآنی بود که در «المدرسة القرآنیة» نظریۀ آن را ارائه کرده بود .

شهید صدر در نظر داشت پایه‌های کتاب «مجتمعنا» را بر این جزوه که از لحاظ مفهومی به بحث‌های جامعۀ قرآنی بسیار نزدیک است، مطرح نماید که تمام این مطالب اساس کار بنده در کتاب «مجتمعنا» (جامعه‌شناسی قرآنی در اندیشه‌های شهید صدر) شد.

در حقیقت کار بنده در کتاب «مجتمعنا فی فکر و تراث الشهید السید محمد باقر الصدر» بازخوانی مجموعه بحث‌های مجتمعنا و گردآوری آن‌‌ها در یک مجموعۀ به هم پیوسته شبیه به اقتصادنا و فلسفتنا است.

بنده در کتاب «مجتمعنا فی فکر وتراث الشهید السید محمد باقر الصدر» با الهام از روش ایشان در نگارش دو نظریۀ «فلسفتنا» و «اقتصادنا» به ترتیب سه مرحله:

١- مبانی نظریه اجتماعی اسلام،

٢- نظریۀ اجتماعی اسلام

٣- نظام اجتماعی اسلام را مطرح کرده‌ام.

در جلد اول این اثرمبانی نظریۀ اجتماعی و نظریۀ اجتماعی شهید صدر را بر اساس مستندات قرآنی و با یک نگاه فرامذهبی – بدون پرداختن به مسائل روائی – ارائه نموده‌ام

که بر این اساس می‌توان آن را در سراسر جهان اسلام عرضه کرد و متعلق به مذهب خاصی نمی‌باشد.

اما بخش نظام اجتماعی بر اساس نگاه شهید صدر نیازمند تدوین جلد دیگری است که‌امیدوارم خداوند متعال توفیق این کار را به من بدهد.