اخبار
آیا بانکداری اسلامی فعلی ما حاصل اندیشه شهید صدر است؟

[vc_row][vc_column][vc_column_text]بیست‌ودومین قسمت از فصل جدید برنامۀ تلویزیونی «مصیر» با حضور دکتر احسان خاندوزی، نمایندۀ مجلس و عضو هیئت‌علمی دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی: آیا بانکداری اسلامی فعلی ما حاصل اندیشه شهید صدر است؟[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_raw_js]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjI0ODYyODg0NzQxMyUyMiUzRSUzQ3NjcmlwdCUyMHR5cGUlM0QlMjJ0ZXh0JTJGSmF2YVNjcmlwdCUyMiUyMHNyYyUzRCUyMmh0dHBzJTNBJTJGJTJGd3d3LmFwYXJhdC5jb20lMkZlbWJlZCUyRjFjODBsJTNGZGF0YSU1QnJuZGRpdiU1RCUzRDQ4NjI4ODQ3NDEzJTI2ZGF0YSU1QnJlc3BvbnNpdmUlNUQlM0R5ZXMlMjIlM0UlM0MlMkZzY3JpcHQlM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_js][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]دکتر خاندوزی در این برنامه گفت:

نقادی شهید صدر بر اقتصاد شرق و غرب

پس از پایان جنگ جهانی دوم زمانه نبردی بود که اردوگاه فکری و سیاسی و اقتصادی سرمایه‌داری در مقابل اردوگاه فکری و سیاسی کمونیسم ایجاد کرده بود. اگر کشورهای مسلمان می‌خواستند روی پای خودشان بایستند، چاره‌ای غیر از وابستگی به یکی از دو اردوگاه فکری نداشتند.

کتاب اقتصادنا دروارۀ ورود اندیشمندان اسلامی به حوزه اقتصاد

به‌واقع می‌توان گفت که تلاش مرحوم شهید صدر در دل چنین بستر اجتماعی و تمدنی قابل‌فهم است و ایشان با نگارش کتاب «اقتصادنا»، درحالی‌که خودش هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود و درس‌ناخوانده علوم جدید محسوب می‌شد، به ناگاه موجی از حرکت‌های فکری و اندیشه‌ای را در حوزۀ اقتصاد اسلامی دامن زد. او به‌عنوان کسی که مبدع و مؤسس جریان فکری اقتصاد اسلامی محسوب می‌شد، توانست با نگارش این کتاب، سایر اندیشمندان حوزۀ اسلامی را به ورود در این حوزه تشویق کند.

دستاورد اقتصادنا در دو جهت نقد و تبیین

در حوزه اقتصاد اسلامی نیازمند دو دسته دستاورد بودیم تا بگوییم اقتصاد اسلامی هویتی دارد: دستاوردهای سلبی و نقدی؛ دستاوردهای ایجابی و تولیدی. شهید صدر صاحب ذهنی نقاد و جوال بود و این نقادی در همۀ حوزه‌ها وجود داشت و بزرگان آن علم به‌راحتی نمی‌توانستند به نقادی‌های ایشان ایراد بگیرند؛ به این معنا می‌توان گفت که وحید عصر خودش بود. همچنین ایشان ذهن خلاق و مولدی داشت. او مبدع حرف‌های نو و تلفیق‌های سازنده بود.
در دهه ۱۹۵۰ تا ۶۰، کشورهای خاورمیانه متأثر از جریان‌های چپ بودند و تا دهه‌های بعد نیز احزاب چپ مانند حزب بعث در شامات و عراق و مصر حضور داشتند. در این زمان، شهید صدر نقدهایش را بیان کرد و سپس حرف‌های ایجابی درباره مذهب اقتصادی اسلام تولید کرد.

شهید صدر بین مذهب و علم تمایز قائل شد

او بین مذهب و علم تمایز گذاشت و حساب علم اقتصاد را از نظام اقتصاد سرمایه‌داری جدا کرد. بنابراین، هم به‌لحاظ نوع نگاه و هم به‌جهت روش و متد و دستاوردهایی که به ارمغان آورد، کار ایشان حقاً و انصافاً یک تأسیس و بنیان‌گذاری و پدری برای اقتصاد اسلامی بود.

 

آیا بانکداری اسلامی فعلی ما حاصل اندیشه شهید صدر است

وجه ممیز شهید صدر این است که نگاهش خیلی نظام‌واره است. و اساساً تفاوت ایشان با خیلی از فقهای بزرگ در این است که خیلی سیستمی مسئله را تحلیل می‌کردند و به تمام ابعاد و اجزای آن سیستم اهمیت می‌دادند؛ از رفتارسازی اخلاقی انسان‌ها تا تغییر قوانین و سازمان‌ها در سطح کلان.

ما متأسفانه در بانکداری خودمان این‌گونه عمل نکردیم؛ یعنی نظام بانکداری ما در کنار باقی ابعاد اقتصاد اسلامی ما (برای مثال در حوزه مالیات، بودجه، انفال و درآمدهای نفت و…) بنده صراحت به خرج می‌دهم و می‌گویم حاصل هیچ نگاه نظام‌واره‌ای نسبت به اقتصاد اسلامی نیست. یعنی این‌گونه نیست که ما رویکرد مشخصی را در اقتصاد اسلامی انتخاب کرده باشیم (چه از شهید صدر و چه از مرحوم شهید مطهری یا دیگران) و مبتنی‌بر آن نگاه نظامات مالی و بانکی و مالیاتی و بودجه‌ای خودمان را تنظیم کرده باشیم. و شاید این یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های تاریخی است که از دست داده‌ایم و باید جبرانش کنیم؛ به این معنا که وقتی حاکمیت به‌دست تفکر اسلامی شیعی افتاده است بهترین استفاده این است که رفت‌وبرگشت بین خوزۀ اندیشه و تئوری‌پردازی، و عمل و سیاست‌گذاری را برقرار کند. متأسفانه این رفت‌وبرگشت برقرار نیست. بنابراین نه‌تنها در بانکداری، بلکه در سایر ابعاد هم همین‌طور است. این‌طور نیست که معضلات مالیاتی ما را هیچ‌وقت سیاست‌گذارن ما به حوزه و دانشگاه ارجاع نداده باشند و آنها مبتنی‌بر یک پایه تئوریک نسخه‌ای تجویز کرده باشند و اکنون پیاده‌کردن آن نسخه چنین آثار و عوارضی ایجاد کرده باشد که امروز وجود دارد.

البته خوب است اشاره کنیم که خود شهید صدر هم در دو سطح وارد موضوع بانکداری شده‌اند: یک‌ جا ایشان با صراحت درباره پیراستن نظام بانکداری متعارف جهان از مسئلۀ ربا صحبت می‌کنند تا مسلمانی که می‌خواهد وارد فعالیت‌های بانکی بشود، بداند که در این بانک با ربا دست‌وپنجه نرم نمی‌کند و زندگی‌اش پاکیزه و منزه می‌ماند. و در جای دیگر در کتاب الاسلام یقود الحیاة ایشان به‌سمت طراحی نظام بانکداری در جامعه اسلامی می‌روند به آن نحوی که باسته است و می‌توانیم آن را نهاد یا بانک اسلامی بنامیم. که البته این بخش ناتمام اندیشۀ شهید صدر هم هست.

بنابراین به نظر می‌رسد یکی از درس‌هایی که ما باید از اندیشه شهید صدر بگیریم این است که سیاست‌هایمان را هویتمند کنیم. امروزه سیاست‌گذاری‌های اقتصادی در جمهوری اسلامی هویت و چفت‌وبستش با پایه‌های نظری و تئوریک و فقهی روشن نیست و خیلی وقت‌ها هم از واژه‌هایی مثل مصالح عمومی و… استفاده کرده و سیاست‌های خودمان را روزمره گذرانده‌ایم؛ اما به نظر می‌رسد باید برگردیم و این کار را انجام بدهیم. این خدمتی است هم به سیاست‌گذارن ما و هم به ارتقا به عینی و انضمامی‌تر شدن بحث‌ها در حوزه و دانشگاه.

ما را در آپارات دنبال کنید

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، این پژوهشگاه در نظر دارد به مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزه‌های علمیه، آثار فقهی و اصولی شهید صدر را با تخفیف ویژه عرضه کند.
زمان: ١۶ تا پایان شهریور ١۴٠٠
علاقه‌مندان می‌توانند آثار فقهی و اصولی شهید صدر را با ٢٠ درصد تخفیف از طریق فروشگاه سایت پژوهشگاه تهیه کنند.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، ششمین جلسه گفت‌وگو درباره آثار و اندیشه‌های شهید سیدمحمدباقر صدر با موضوع «بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر» با حضور دکتر تاراس چرنینکو اقتصاددان و اسلام‌شناس روس و دکتر علی سعیدی عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم به‌صورت بر خط از صفحه اینستاگرام پژوهشگاه شهید صدر پخش شد.

دکتر تاراس چرنینکو و دکتر علی سعیدی در ششمین جلسه گفت‌وگو درباره آثار و اندیشه‌های شهید صدر، بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر را بررسی کردند.

دکتر تاراس چرنینکو: روسیه قانون‌هایی در بانکداری بدون ربا و محدودیت رباخواران خونخوار وضع کرده است.

دکتر علی سعیدی: بانک اسلامی که تحت اشراف حکومت صالح است از تجمیع سرمایه به‌نفع سرمایه داران جلوگیری می‌کند.

 

در نشست بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر، دکتر علی سعیدی عضو هیأت علمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم که شروع کننده بحث بود گفت:

اثرات کار شهید صدر را در نظام‌های بانکداری ایران و کشورهای دیگر ملاحظه می‌کنیم؛ این آثار باعث شده است تا ساختارهای بانکداری بدون ربا مبتنی بر عقود اسلامی شکل بگیرد و در برخی بانک‌های بین‌المللی و بویژه در سیستم بانکداری ایران با جرح و تعدیلات یا تکمله‌هایی در حال پیاده‌سازی است.

نکته مورد نظر شهید صدر در بانکداری که در مقدمه «بانکداری بدون ربا» و همچنین مقاله «مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی» در کتاب «اسلام راهبر زندگی» بر آن تأکید شده است، تمایز خیلی پررنگ بین «بانکداری اسلامی» و «بانکداری بدون ربا» است که در جزوه‌ای جداگانه با عنوان «البنک اللاربوی» منتشر شده است.

شهید صدر بحث درباره بانکداری را با تقسیم جامعه به جامعه‌ای با حکومت اسلامی و غیر اسلامی شروع می‌کنند و می‌گوید گاهی در جامعه‌ای اسلامی قرار داریم که در آن بخش‌های مختلف حکومت و اجزای جامعه، ارزش‌های اسلامی را رعایت می‌کنند و ما می‌خواهیم از یک الگوی جامع اسلامی در عرصه اقتصاد صحبت کنیم که ساحت‌های مختلف زندگی اقتصادی را مبتنی بر اندیشه‌های اسلامی ساماندهی کند. در این شرایط بانکداری ما با اهدافی که در نظام اقتصادی اسلام طراحی شده و در کتاب اقتصادنا و مجموعه «اسلام راهبر» تصویری جامع از آن وجود دارد فعالیت خواهد کرد.

شهید صدر ادامه می‌دهد در مقابل زمانی در یک شرایطی قرار می‌گیریم که دست بسته هستیم و نظام حاکم بر جامعه، نظام اسلامی نیست؛ برای مثال در یک نظام سرمایه‌داری قرار گرفته‌ایم و بر تغییر کل نظام قدرت نداریم، حکومت در دست اسلام‌شناس نیست و معیارهایی که اسلام برای حکومتداری و تنظیم امور مسلمین تعیین کرده است، وجود ندارد؛ در این شرایط ما فقط می‌خواهیم در حد محدودی به صورت مستقل از سایر اجزای اقتصاد اسلامی دنبال یک نظام بانکداری باشیم که فقط شبهه ربوی بودن نداشته باشد. اسلام در همه شرایط برای انسان برنامه دارد، پس در این سطح نازل هم باید دنبال الگوی بانکداری بدون ربا باشیم.

اما شهید صدر درباره آن سطح اول که ارزش‌های اسلامی بر جامعه حاکم باشد، یک طرح‌واره را تحت عنوان مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی که در مجموعه «اسلام راهبر زندگی» چاپ شده است مطرح می‌کند که اگر بخواهیم در یک نظام اقتصادی اسلامی، یعنی نظامی که شامل اجزای مختلفی هست، بانک را در نظر بگیریم، به طور طبیعی بانک باید از آن صبغۀ مکتبی ما و از آن جهت‌گیری‌های مکتبی اقتصادی ما نشأت بگیرد و عرصه پولی اقتصاد را ساماندهی کند.

متأسفانه علیرغم اینکه شهید صدر تأکید می‌کند در یک نظام اسلامی باید دنبال چنین نوع بانکداری برویم، پس از انقلاب به این نکته توجه نشده و صرفا بحث بانکداری بدون ربا که برای جوامع غیراسلامی بوده مد نظر قرار گرفته است.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه قم در ادامه سخنان خود در نشست بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر بیان کرد: شهید صدر برای این منظور تلاش می‌کند که با طرح بانکداری در نظام سرمایه‌داری، آن ویژگی‌های مکتبی بانک را در نظام سرمایه‌داری شناسایی کند و بعد طرح خود را در زمینه بانک در جامعه اسلامی ارائه کند. از نگاه شهیدصدر، دو عملکرد را می‌توانیم برای بانک متصور شویم؛ نخست اینکه بانک به عنوان ارائه دهنده خدمات پولی و مالی در جامعه است؛ همانطور که بانک‌ها خدمات پرداخت و دریافت و نگهداری وجوه را انجام می‌دهند. این خدمات اگر چه بخش عمده‌ای از کارهای بانک است، اما چون مبلغ و کارمزدی را در ازای کاری دریافت می‌کند، از حوزه بحث ما خارج است.

بحث ما آنجاست که بانک می‌خواهد وظیفه اصلی خود یعنی تجمیع پول‌های پراکنده، تبدیل کردن این پول‌ها و وجوه پراکنده به سرمایه و بعد تخصیص این سرمایه به فعالیت‌های اقتصادی را انجام دهد.

دکتر سعیدی در نشست بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر برای تبیین دیدگاه شهید صدر افزود: شهید صدر اینجا هم دو حوزه را تفکیک می‌کند و می‌گوید یک وقت در همین نظام سرمایه‌داری، بانک کارکرد عینی خود را در تجمیع وجوه و تخصیص منابع به حوزه‌های مختلف اقتصادی بازی می‌کند و به‌نوعی اعتبار خلق می‌کند و توزیع می‌کند، یک وقت هم نحوه پیاده‌سازی این عملکرد در جامعه است که اینجا حوزه مکتبی بانکداری در نظام سرمایه‌داری مشخص می‌شود؛ در جامعه سرمایه‌داری تنها محرک، پول و سود است؛ اینجا بانکداری در نظام سرمایه‌داری برای اینکه بتواند آن وظیفه عینی خود را برای تأمین مالی اقتصاد انجام دهد از گزاره مکتبی «انسان‌ها فقط برای کسب سود فعالیت می‌کنند» استفاده می‌کند و می‌گوید که من برای این تجمیع وجوه و اختصاص آن به نیازهای مختلف سودی را هم به عنوان بهره پول پرداخت می‌کنم.

بانک از این طریق سعی می‌کند ارزش‌های نظام سرمایه‌داری را در جامعه نهادینه کند و بعد همین عمل بانک باعث می‌شود که وجوه پراکنده‌ای که به خودی خود سرمایه نیست و کاری از آن در عرصه تولید ساخته نیست جمع شود و در یک بانک قرار گیرد و به سرمایه تبدیل شود. اینجاست که آن بانک صاحب قدرت می‌شود و می‌تواند در اقتصاد تأثیرگذار باشد و پول‌ها را به نحوی که صلاح می‌بیند تخصیص‌دهد. اگر این پول‌ها را به یک صنعت، حرفه و فعالیت خاصی تخصیص دهد، سایر مشاغل و صنایع را محروم می‌کند و این قدرت در بانک تجمیع شده است و بانک با این کار خود سعی می‌کند جریان کلی اقتصاد را در جهت اهداف سرمایه‌داری جهت‌دهی کند.

شهید صدر می‌گوید در مقابل این وظیفه مکتبی که بانک در نظام سرمایه‌داری دارد می‌توانیم یک سری وظایف دیگر را برای بانک در چهارچوب نظام اسلامی، در نظر بگیریم. اولین کاری که باید در بانکداری اسلامی اتفاق بیفتد این است که یک بانک دولتی شکل بگیرد که بتواند تمام این وجوه را در اختیار بگیرد و اجازه ندهد که این دولت اقتصادی که ناشی از تجمیع وجوه است، مورد سوءاستفاده فعالان بخش خصوصی قرار گیرد که بعد آن‌ها بخواهند به زعم خودشان و در راستای نظام سرمایه‌داری از این پول‌ها استفاده کنند.

وقتی این پول‌ها در قالب بانکی تحت اشراف و نظارت حکومت صالح اسلامی قرار گرفت، این حکومت به خاطر ویژگی‌های ذاتی خود سعی می‌کند از این قدرت در جهت مصالح و منافع عمومی مسلمین استفاده کند.

دکتر سعیدی در ادامه نشست بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر گفت: از طرف دیگر در نگاه اسلامی پرداخت یا دریافت چیزی با عنوان بهره یا سود، به عنوان ربا تلقی می‌شود و از لحاظ فقه اسلامی جایز نیست؛ این تجمیع وجوه و تخصیص آن به مصالحی که در جهت مصالح مسلمین است می‌تواند به دو صورت باشد، نخست اینکه بازار پولی را مبتنی بر نظام قرض الحسنه طراحی می‌کند و می‌گوید چون در نظام قرض‌الحسنه حکومت و بانک دولتی ارزش حقیقی پول را تضمین می‌کند، بنابراین نه به آن اضافه‌ای پرداخت می‌شود و نه سود یا زیانی متوجه آن می‌شود.

روش دیگر این است که این وجوه به صورت سرمایه‌گذاری در پروژه‌های خاص به صورت مضاربه یا مشارکت صرف شود بدین صورت که این وجوه در فعالیت اقتصادی خاصی سرمایه‌گذاری می‌شود و عایدی‌های ناشی از آن فعالیت واقعی اقتصادی بین همه طرف‌ها تقسیم می‌شود و بدین‌ترتیب، بازار سرمایه اسلامی را طراحی می‌کند. طبق نگاه شهید صدر حتی این پول می‌تواند معاف از مالیات‌های شرعی، زکات و مانند این‌ها باشد؛ چون فرد به تعبیری می‌توانست این پول را کنز کند و مشمول احکام زکات شود اما سپرده‌گذاری آن در بانک اسلامی باعث می‌شود این پول در اقتصاد گردش کند و آن مسأله اصلی که از کنز و اهتکار اتفاق می‌افتد منتفی شود.

بنابراین شهید صدر بازار پول مبتنی بر نگاه اسلامی را با نرخ بهره صفر و با اتکا به قرض الحسنه طراحی می‌کند و بازار سرمایه اسلامی را مبتنی بر فعالیت‌های واقعی و پروژه‌های عینی با سود یا زیان مشخص و توزیع آن سود یا زیان بین دارندگان وجوه طراحی می‌کند.

این اجمالی از بانکداری اسلامی در نگاه شهید صدر بود تا علاقمندان با مراجعه به مقاله «مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی» در فصل ششم کتاب «اسلام راهبر زندگی» شهید صدر، با نگاه عمیق این شهید بزرگوار آشنا شوند.

 

همچنین در نشست بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر دکتر چرنینکو اسلام‌شناس و اقتصاددان صاحب‌نظر در بانکداری بدون ربا، که در حوزه اندیشه شهید صدر بویژه در صحنه عینیت فعالیت‌هایی داشته است نیز گفت:

شهید صدر(ره) در جلد اول کتاب اقتصادنای خود در نقد سیستم‌های سوسیالیستی و سرمایه‌داری می‌گوید هیچ‌کدام از این‌ها ارزش‌های اخلاقی و معنوی را در اقتصاد خود در نظر نگرفته‌اند؛ بلکه هر دو بر اساس ارزش‌های مادی و ماده‌پرستی ساخته شده‌اند؛ کشورهای سرمایه‌داری، آزادی ادیان داشته و دارند، ولی این توجه به دین فقط در ظاهر است؛ سیستم سرمایه‌داری حتی از سیستم کمونیستی و سوسیالیستی خیلی بیشتر ماده‌پرست است و این مسئله در معامله‌های بانکی و تجاری به‌صورت کامل آشکار می‌شود.

بنده هم در پیگیری‌های اقتصادی خود به نتیجه شهید صدر(ره) رسیده‌ام که اینجا نقایصی وجود دارد؛ برای مثال در ریاضیات اگر به یک کیلو سیب، یک کیلو سیب اضافه کنیم دو کیلو سیب می‌شود، اما اگر بخواهیم به یک کیلو سیب چند ثانیه یا چند کیلومتر اضافه کنیم نمی‌توان از آن نتیجه گرفت و این معادله از نظر ریاضیات باطل است.

اگر به مدل بانکداری و تمام معامله‌های رباخواری نظر کنید، به‌دنبال برداشت ربا یعنی پول اضافه به مرور زمان هستند؛ یعنی من به شما ده دلار می‌دهم و شما باید یک دلار اضافه کنید و یازده دلار به من برگردانید، اساس این چیست؟ اصولش چیست؟ کلاً قانون مقایسه خراب شده است.

یکی از قوانین بنیادین اقتصاد، قانون تولید است؛ اجداد اجداد ما برای تبدیل یک جنس به جنسی دیگر یک مقایسه عمومی به‌عنوان معیار داشتند؛ جنس به پول و پول به جنس دیگر تبدیل می‌شد و آن جنس دیگر در منطقه محروم به یک جنس اضافه تبدیل می‌شد که این‌طور تجارت آزاد می‌تواند با انتقال جنس‌ها از منطقه تولید به منطقه نیازمند سود خود را ببرد و پول اضافه بگیرد؛ این حلال است؛ چون در آن کار انجام می‌شود و تولید وجود دارد؛ یعنی جامعه و اقتصاد کشور از این نوع تجارت ارتقا و توسعه پیدا می‌کند.

اما در معامله ربایی چنین چیزهایی نداریم؛ فقط پول را به پولِ اضافه تبدیل می‌کنیم؛ به‌طور مختصر، هر معامله رباخواری از اساس، از پروسه تولید حمایت نمی‌کند؛ نه تولید و نه انتقال یا به عبارتی تجارت به نفعش نیست؛ نفع رباخواران فقط درآمد از نرخ بهره است و این نکته‌ای کلیدی برای درک نقش تخریب‌کننده اقتصاد رباخواری است که در بعضی کشورها از این مسئله حمایت می‌کنند.

برای مثال بانک معمولی رباخوار برای پرداخت پول، مبلغ وثیقه یا رهن وام را حدود 25 درصد کمتر اعلام می‌کند سپس در زمانی که فرد وام خود را تسویه نکرد آن را 25 درصد بیشتر می‌فروشد که این سود بسیار بیش از نرخ بهره بانک است؛ بنابراین سعی او در تصاحب این رهن و فروش آن است. این کار به این دلیل است که بانک در سود و زیان مشتری شریک نیست و اصلاً به نفعشان نیست که به مشتریانشان توصیه انجام معاملات درستی داشته باشند یا تجارتشان موفق باشد و در کل برای جامعه مفید باشد؛ چیزی تولید کنند یا خدمات مفید برای جامعه انجام دهند؛ این برای بانکداران رباخوار اصلاً مهم نیست.

بانکداری ربایی می‌تواند به بحران اقتصادی کشور منجر شود؛ امروز حتی بعضی کشورهای سرمایه‌داری، قوانینی را برای محدودیت کار رباخواران وضع کرده‌اند تا به مردم زیاد ظلم نکنند؛ البته از لحاظ شرعی ظلم کوچک و بزرگ نداریم؛ به فرموده حضرت علی (ع) بزرگترین گناه آن است که خود انسان آن را کم بشمارد. بنابراین حتی با سود و بهره نیم یا پنج درصد که در بعضی کشورهای به اصطلاح متمدن و پیشرفته می‌بینیم، می‌تواند به خراب شدن اقتصاد ملی‌شان منجر شود و زود یا دیر، مورد استضعاف تجار و مشتریان آینده قرار گیرد.

برای این است که رباخواران با تبدیل اقتصاد کشورها به اقتصاد اسلامی مخالف هستند و به هر نحو و با هر ابزاری سعی می‌کنند از پیشرفت این ارتقا و انتشار معاملات اقتصاد اسلامی یا غیر ربایی جلوگیری می‌کنند.

مسلمانان با اهل مسیحیت و یهودیانِ واقعی مؤمن، ارزش‌های مشترکی در این زمینه دارند؛ هم تورات و هم حرف‌های حضرت عیسی (ع) به‌طور کامل مخالف رباخواری است و ما در این نکات به‌طور مسلم مشترکاتی داریم. اگر مردم صلح‌طلب سراسر جهان، امتیازات اقتصاد اسلامی را می‌دیدند، هیچ‌وقت به‌دنبال وام معمولی نمی‌رفتند.

بعضی بانک‌های اسلامی بر اساس اصول مشارکت سود و زیان یک کار مفیدی انجام می‌دهند، و در این راه مشتریان بی‌تجربه را از ارتکاب اشتباه بازار نگه می‌دارند؛ چون بعضی از قبل درست حساب‌وکتاب نمی‌کنند.

اگر مشتری بدون سابقه کاری برای گرفتن وام به بانک معمولی مراجعه کند، تنها مسئله مهم بانک این است که آیا می‌تواند رهن آن را بگیرد یا خیر؛ اگر رهن آن را گرفتند دیگر خیلی مهم نیست که تجارتشان چقدر موفق شود؛ اگر موفق نشود سود بانک ربایی بیشتر می‌شود.

اما بانک اسلامی شریک زیان احتمالی مشتری خود هم هست؛ به‌هرحال اگر مشتریانش سودی نداشته باشند، بانک هم نمی‌تواند سودده باشد؛ بنابراین خیلی با دقت بررسی می‌کنند؛ تمام پروژه‌هایی که به قرض‌دهنده این بانک سپرده می‌شود به نفع خود بانک اسلامی است که مشتری او موفق شود و تجارت مشتری ارتقا پیدا کند و توسعه یابد.

نکته مهم اینکه بانک اسلامی به آسانی وام نمی‌دهد؛ اما اگر قرار شود که مشتری وام بگیرد، تا آخر عمر برده اقتصادی این بانک نمی‌شود؛ اگر هم احتمال سوددهی کار او قوی باشد، خیلی آینده خوبی دارد، چون غیر از مشتری خودش که می‌تواند حساب‌وکتاب کند، از قبل سابقه کاری نداشته باشد، قشنگ دقت نکند، به‌هرحال هیئت مدیران و متخصصان بانک خیلی زیبا این پروژه را بررسی می‌کنند، قبل از آنکه تصمیم نهایی بگیرند که فلان وام به فلان مشتری داده شود. این نوع بانکداری مدلی از جامعه اسلامی است که همه باید به هم کمک کنند.

به برخی از دوستان که در کارهای اقتصادی شکست می‌خورند می‌گویم شما پیش‌تر باید با من مشورت می‌کردید؛ حال بانک اسلامی هم نقش همین دوست صمیمی را برای مشتری دارد؛ خواه ناخواه مشتری باید با بانک اسلامی مشورت کند و بانک اسلامی خواه ناخواه باید او را نصحیت کند که وارد فلان پروژه بشود یا نشود و چقدر ریسک دارد و این مشورت از وظایف بانک اسلامی است.

این در حالی است که بانک ربایی چنین وظیفه‌ای ندارد و در هر کشور سرمایه‌داری که می‌روید فقط تبلیغات می‌کنند، پلاکارد آویزان می‌کنند، ایمیلتان می‌آید، که فقط بیایید وام بگیرید؛ تنها گذرنامه را می‌گیرند تا بدانند چه‌چیزی دارید و چه‌چیزی ندارید تا برای رهن از آن استفاده کنند. هرچند این یک تله است؛ مانند باتلاق شما را در خود پایین می‌کشد. حال با گرفتن وام برای تسویه وام قبل، انسان بیشتر در این باتلاق فرو می‌رود و به عبارتی در تله این‌ها می‌افتد.

در بانک اسلامی هم مشتری به تله نمی‌افتد، هم به نفع بانک است چون مشتریِ خود را بیدار می‌کند، اگر پروژه را رد کردند، صد نفر دیگر با پروژه‌های موفق می‌آیند و آن‌ها وام اسلامی را می‌دهند، چون شریک سود و زیان است، اگر پروژه خیلی موفق و سودمند باشد، برای مثال درآمد بانک اسلامی نسبت به بانک معمولی چند برابر هم بیشتر می‌شود؛ این به نفع مشتری و بانک است و همچنین به نفع دولت است؛ اگر اکثریت مردم در تله وام افتاده باشند، تله رباخواری افتاده باشند، دیگر خود دولت نمی‌تواند قوی باشد.

در بعضی کشورهای غربی بیش از نصف شهروندان تا حدود پنجاه هزار دلار وام دارند؛ اینان اقساط بچه‌ها، نوادگان وارث وام پدران و اجدادشان می‌شوند؛ وامِ درسشان را می‌پردازند، وامِ املاکشان را می‌پردازند، هرقدر درآمد بیشتری داشته باشند، با این سیستم یک میلیونر اگر بیکار شد یا بحران اقتصادی در این کشور مانند سال 2008 میلادی ایالات‌متحده اتفاق افتاد، در روز آینده بلافاصله فقیر و ندار می‌شود.

کشور روسیه به‌طور کلی خیلی از بانکداری اسلامی استفاده می‌کند؛ وزیر اقتصاد کشور ما برای کار توسعه بانکداری اسلامی در کشور روسیه جایزه گرفته است؛ خیلی از بانکداری اسلامی حمایت می‌کند، با اینکه خودش مسلمان نیست اما درک می‌کند که چقدر برای مشتریان و دولت منفعت دارد.

همچنین در کشور روسیه در پنج سال آخر یک سری قوانین برای محدودیت رباخواری تعیین شد؛ برای مثال از یک حدی می‌توانند روی وام شما درصدی بگذارند اما بیش از آن نمی‌توانند.

در بعضی مناطق مسلمان‌نشین خیلی بانکداری بدون ربا زیاد است، در پایتخت مسکو چند بانک اسلامی فعالیت داشتند یا شعبه خودشان را گذاشته بودند.

منظور همین است که فعلاً کشور روسیه در مرحله ارتقا و توسعه اقتصادی است، و تجارت همه توسعه‌های تجاری در کشور خیلی موفق هستند؛ وام‌گیری معمولی اینقدر ریسک ندارند؛ اگر مقایسه کنید با کشورهای اسلامی که بعضی، کشورهای غیرمتمدن هستند. ریسک خود را بگیرند، شانس خودشان را بگیرند یا بازی شانس نکنند و وارد معامله اسلامی شوند، از این لحاظ ما آزاد هستیم و آزادی کامل داریم.

خیلی از مردم از اقتصاد اسلامی اطلاع دقیقی ندارند؛ این وظیفه ماست که این مدل اقتصادی را تبلیغ کنیم؛ شاید بعضی ندانند که بانکداری اسلامی و غیرربایی منحصر به مسلمانان نیست، این هم باز وظیفه ماست که تبلیغ کنیم، هر دیانتی که شما دارید، چنین اقتصادی را می‌پسندد و از لحاظ قوانین اقتصاد، نه‌فقط از لحاظ دینی، این می‌تواند برای همه سودمندتر باشد، یعنی فعلاً مرحله کار تبلیغی است، این پروژه‌های بانکداری اسلامی در کشور روسیه تازه راه افتاده است.

همچنین می‌توان گفت که آن بانک‌های اسلامی که در حال حاضر در کشور ما فعالیت دارند خیلی موفق هستند؛ از مشتریان محترم کم ندارند، پروژه‌های تجاری بزرگ انجام می‌دهند، راه‌اندازی می‌کنند؛ اما به‌هرحال می‌توان گفت که در زمینه اقتصادی کشور روسیه از بعضی کشورهای اسلامی اسلامی‌تر است، عادلانه‌تر است؛ چون به‌طور رسمی حکومت روسیه از این اقتصاد حمایت می‌کند؛ به‌طور رسمی رئیس‌جمهور و افراد حکومت می‌گویند که مردم گوش بدهید، دقت کنید در تله وام‌های بی‌نهایت نبفتید، حساب‌وکتاب کنید؛ یک سری قوانین برای محدودیت کار رباخواران خون‌خوار گذاشته‌اند.

دکتر چرنینکو با ابراز تأسف از نگاه‌های سرمایه‌داری حاکم بر بانک‌های جهانی در ادامه نشستبانکداری اسلامی از منظر شهید صدر گفت: هر روز تقریباً در اخبار می‌خوانم یا می‌شنوم که شما دقت کنید و دولت هم حمایت می‌کند که عموم مردم شکست نخورند، چون واقعاً نکته مهمی که ما هم باید در نظر داشته باشیم. من و شما هر دو اقتصاددان هستیم، اما عموم مردم اقتصاد‌دان نیستند؛ همانطور که گفتم بانک‌های رباخواری از بی‌سوادی مردم سوءاستفاده می‌کنند؛ آن‌ها می‌گویند به رفقای خود نگاه کنید، هیچ مدرک تحصیلی و چیز دیگری ندارند، وام گرفته‌اند و شرکت خودشان را باز کرده‌اند و موفق شده‌اند، الان ببینید که چقدر درآمد دارند.

خیلی‌ها از الگوهای اینترنتی پیروی می‌کنند، که سواد اقتصادی ندارند و به بانک‌های معمولی می‌روند و می‌گویند که وام می‌خواهیم و می‌خواهیم شروع کنیم؛ رهن می‌دهند و به این راحتی آن از دست می‌دهند، اما مقصر کیست؟ در این موقعیت مقصر تنها بانک غیراسلامی، بانک رباخواری نیست؛ آن آدم‌هایی که خودشان حساب‌وکتاب نکردند و خودشان راحت تبلیغات اینترنتی را باور کردند و سواد اقتصادی ندارند، آن‌ها هم مقصر هستند و باز آن‌ها هم تنها مقصر نیستند.

بلکه از لحاظ اقتصاد‌شناسی خود ما مقصر هستیم که به عموم مردم ابلاغ نکرده‌ایم که معامله ربایی چه خطری برای خودشان و جامعه و دولت دارد؛ یعنی خیلی آدم‌هایی هستند که وارد این موقعیت شده‌اند و خیلی آدم‌ها در این زمینه مقصر هستند، اعم از خودمان که تبلیغ کامل نکردیم و عموم مردم که می‌روند؛ انسان‌ها هرکدام آرزو دارد که موفق و ثروتمند باشد، یک کاخ بسازد، یک ماشین قشنگ بخرد، اما نمی‌داند که چگونه این کار را انجام دهد.

اقتصاد اسلامی اقتصاد معنوی است، ما معنویت داریم؛ در چهارچوب رباخواری ارزش هر آدم به اندازه درآمد اوست؛ اما در معادله اقتصاد اسلامی ارزش هر فرد به معنویت و اخلاق اوست؛ قاعده‌گری اقتصادی این معادله را برطرف می‌کند به اخلاق و معنویت آدم اهمیت می‌دهد و در جلد اول اقتصادنای شهید صدر مرحوم، معادله‌های سرمایه‌داری و کمونیستی مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد، خیلی قشنگ و مفصل توضیح می‌دهند که این معادله‌های ماده‌پرست چطور توجه نمی‌کنند؛

مارکس می‌گوید تولیدکننده ارزش اضافی می‌سازد؛ بر اساس ارزش اضافه، قیمت جنس نهایی را می‌توان محاسبه کرد؛ اما بعضی از تولیدات مانند نقاشی، فیلمسازی، کتاب‌نویسی، شاهکارهای هنری، اصلاً به اندازه انرژی، زحمت و وقتی که برای تولید آن سپرده شده است ارزیابی نمی‌شود.

پدر مرحوم من هنرمندی بود که درآمدش چند برابر یک کارگر بود؛ خود شوروی که نمی‌توانست از لحاظ فلسفه مارکس توضیح دهد، اما این واقعیت را درک و قبول می‌کرد که هنرمندان، آدم‌های معنوی، آدم‌های خلاق و مبتکر هستند و ارزششان خیلی بالاتر است.

دکتر چرنینکو در پایان نشست بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر توصیه کرد: اگر به جلد دوم اقتصادنا توجه فرمایید برتری اقتصاد اسلامی را خیلی زیبا توصیف می‌کند، توضیح می‌دهد و از تجربه‌های مختلف مقایسه می‌کند، اگر جلد اول آن نقد سیستم‌های موجود باشد، جلد آخر آن آینده روشن برای ما توصیف می‌کند و راهنمای ماست؛ من توصیه می‌کنم که همه این کتاب را کامل بخوانند، اگر نمی‌توانند کامل بخوانند قسمت آخر آن را بخوانند؛ اما به نظرم نقد وضع موجود هم خیلی مهم است و یادمان باشد که برای ماده‌پرستان فقط ارزش‌های مادی اهمیت دارند، ولی برای خودمان و طرفداران مدل اقتصاد اسلامی معنویت خیلی اهمیت دارد و کلاً به‌طور کلی اقتصاد اسلامی اقتصاد عادلانه و معنوی است؛ هرگز این را فراموش نکنیم؛ به‌عنوان معادله اقتصادی معنوی و به‌عنوان پیشرفت‌کننده جامعه از همه لحاظ اعم از اقتصادی و مادی و معنوی و اخلاقی، چنین معادله اقتصاد اسلامی را تبلیغ می‌کنیم.

صحبت صدر۶ با موضوع بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر برگزار می‌شود:
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر نشست اینستاگرامی صحبت صدر۶ با حضور دکتر تاراس چرنینکو (اقصاددان و اسلام‌شناس روسی) و دکتر علی سعیدی (هیئت‌علمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم)، با موضوع بانکداری اسلامی از منظر شهید صدر، چهارشنبه ١٠ شهریور ١۴٠٠، ساعت ۱٨:٣۰ برگزار می‌شود.

در ششمین نشست از سلسله‌نشست‌های صحبت صدر، به مناسبت روز بانکداری اسلامی به دیدگاه شهید صدر درباره بانکداری اسلامی و بانکداری بدون ربا پرداخته خواهد شد.

شهید صدر در اواخر عمر شریف خود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شش رساله با عنوان الاسلام یقود الحیاة (اسلام راهبر زندگی) نگاشت و در آن به تبیین نیازهای فکری و فرهنگی جامعه اسلامی در سایۀ حکومت اسلامی پرداخت. او در این رساله‌ها طرحی اجمالی از مسائل مهمی که امت اسلامی در مرحله پس از انقلاب و به‌دست گرفتن حکومت با آنها روبه‌رو می‌شود ارائه داده است. شهید صدر در آخرین رساله از این مجموعه مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی را تبیین کرده است.

همچنین شهید صدر پیش از آن، در پاسخ به درخواست وزارت اوقاف کویت، برای ارائۀ طرح بانکداری بدون ربا، دست به تألیف کتاب ارزشمند البنک اللاربوی فی الاسلام (بانکداری بدون ربا در اسلام) زد، و در این کتاب بدون در نظر گرفتن حکومت اسلامی و با پیش‌فرض حکومت غیراسلامی و حضور بانک‌ها و مؤسسات ربوی، اصولی را برای بانکداری بدون ربا از شریعت اسلامی استخراج کرد و آن را به‌صورت طرحی مدون برای کشور کویت فرستاد.

این نشست به صورت زنده از صفحه رسمی اینستاگرام پژوهشگاه شهید صدر پخش خواهد شد.

با حضور آیت‌الله یوسفی غروی برگزار شد؛
پنجمین نشست مجازی «صحبت صدر» درباره آثار و اندیشه‌های شهید صدر با موضوع «تحلیل قیام و زمانه امام حسین (ع) از نگاه شهید صدر» با حضور آیت‌الله یوسفی غروی، تاریخ‌شناس حوزوی، شنبه 23 مرداد ماه از صفحه رسمی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در اینستاگرام پخش شد.
آیت‌الله یوسفی غروی، با محور قرار دادن کتاب «امامان اهل بیت (ع) به عنوان مرزبانان حریم اسلام» بخشی از این کتاب درباره سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را مورد نقد و بررسی قرار داد. مهم‌ترين اثر آیت‌الله یوسفی غروی بازساى و ارائه مقتل ابومخنف با استفاده از تاريخ طبرى و ارشاد شيخ مفيد و برخی دیگر از مسانید است كه با عنوان وقعةالطف منتشر شده است.
آیت‌الله محمد‌هادی یوسفی غروی در این جلسه که به عنوان بررسی آرا و اقوال مرحوم شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر برگزار شد، کتاب برگرفته از مقالات و سخنان شهید صدر درباره امامان معصوم (ع) را که با عنوان «امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام مرزبان حریم اسلام» به زبان فارسی به چاپ رسیده است محور بحث قرار داد.
وی که با توجه به مناسبت دهه نخست محرم‌الحرام و موضوع امام حسین (ع) سخن می‌گفت، این کتاب را که ترجمه رضای ناظمیان و حسام حاج مؤمن است، مجموعه کاملی از سخنان شهید صدر درباره امامان شیعه معرفی کرد و تنها به بخشی که مربوط به امام حسین (ع) است پرداخت.
آیت‌الله یوسفی غروی در نشست صحبت صدر۵ در معرفی کتاب امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام گفت: این کتاب شامل مجموعه‌ای از مقالات و سخنرانی‌هایی است که شهید صدر در مناسبت‌های ولادت‌ها (البته کمتر) و شهادت‌های ائمه علیهم‌السلام برای شاگردانشان مطرح می‌کردند و در این مباحث به‌طبع بخشی درباره امام حسین علیه‌السلام است.
این تاریخ پژوه حوزوی در بررسی این کتاب با بیان اینکه در این نشست، تنها بعضی از قسمت‌های متن که ملاحظات، تأملات، حواشی و تعلیقه‌هایی بر آن است بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد، به تبیین برخی از مشهورات نادرست درباره حرکت امام حسین علیه‌السلام پرداخت.
در سلسله‌نشست‌های صحبت صدر که شنبه ٢٣ مرداد پنجمین نشست‌ آن برگزار شد، به آرا و افکار شهید صدر در آثار ایشان پرداخته می‌شود. این نشست‌ها که از مهرماه ١٣٩٠ آغاز شد، تاکنون به این موضوع‌ها پرداخته است: روحانیت چنان‌که صدر می‌گفت؛ آثار شهید صدر را چرا و چگونه بخوانیم؟؛ روایت «نا»؛ ویژگی‌های روش تفسیر موضوعی شهید صدر.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر نشست اینستاگرامی صحبت صدر ۵ با حضور آیت‌الله یوسفی غروی و با موضوع تحلیل قیام و زمانه امام حسین علیه‌السلام در نگاه شهید صدر، شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۰۰ برگزار می‌شود.

آیت‌الله یوسفی غروی، استاد حوزه و دانشگاه و تاریخ‌پژوه گران‌قدر در صحبت صدر ۵ با موضوع تحلیل قیام و زمانه امام حسین علیه‌السلام در نگاه شهید صدر، به تبیین دیدگاه کل‌گرای شهید صدر در کتاب امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام پاسداران حریم اسلام، خواهد پرداخت.

شهید صدر برای رشد علمی و پرورش فکری شاگردان خود از تعطیلی‌های کلاسِ درس به مناسبت‌ درگذشت امامان علیهم‌السلام بهره برد و به بررسی ابعاد شخصیتی و شرایط فعالیت آن امامان علیهم‌السلام پرداخت و نقش آن حضرات را بنا به رسالتی که بر عهده داشتند، آشکار ساخت. شهید صدر در این سخنان نیز همچون همیشه مدارک اسلامی را مورد بازخوانی نوآورانه قرار داد و به تبیین نظام‌مند و علمی از زندگانی معصومان علیهم‌السلام ‌پرداخت. در این نگاه به وجود مبارک امامان علیهم‌السلام به‌عنوان حقیقتی یکتا و یکپارچه در نمودهای متعدد نگریسته شده و از عملکرد اجتماعی و سیاسی ایشان تحلیلی یکپارچه و وحدتگرا ارائه شده است.

شهید صدر باور دارد که این نگاه فقط فرضیه‌ای نظری نیست، بلکه رویکردی است که عقیدۀ متبلور در ایدۀ امامت به خودی خود آن را فرض می دارد؛ چون امامت در همه موارد، با توجه به مسئولیت ها و شرط هایش امری واحد است؛ پس هرقدر هم نمودهای ظاهری اش به‌سبب شرایط و ملزومات گوناگون باشد، باید در رفتارها و نقش های امامان علیهم‌السلام بازتابی واحد یابد.

این شهید والا مقام زمانه امام حسین علیه‌السلام را زمانه مرگ اراده‌ها در امت می‌داند که برای بیداری وجدان این امت مرده، دست به قیام می‌زند تا به همگان بفهماند متاع دنیا که برا او فراهم بود هیچ ارزشی در برابر اهداف بزرگ اسلام ندارد.

این نشست به صورت زنده از صفحه رسمی اینستاگرام پژوهشگاه شهید صدر منتشر خواهد شد

 

کتاب «امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام، پاسداران حریم اسلام را از اینجا تهیه کنید

جلسه دفاعیه رساله سطح ۴ (دکتری) حوزه علمیه مشهد با عنوان تحلیلی بر روش‌شناسی فقهی شهید صدر توسط حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی رحمانی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری شبکه اجتهاد: جلسه دفاعیه رساله سطح ۴ (دکتری) حوزه علمیه مشهد با عنوان «تحلیلی بر روش‌شناسی فقهی شهید صدر» توسط حجت‌الاسلام والمسلمین علی رحمانی، از سوی مدیریت مدارج علمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان، با حضور اساتید داور حجج‌اسلام والمسلمین محسن ملکی و سید محسن حسینی فقیه به‌صورت حضوری و آنلاین در مدرسه علمیه عالی نواب، برگزار شد. این رساله علمی از هدایت و راهنمایی حجج‌اسلام والمسلمین احمد مبلغی در مقام استاد راهنما و مجتبی الهی خراسانی به‌عنوان استاد مشاور، بهره برده است. در ادامه ارائه تدوینگر پایان‌نامه و سخنان اساتید ناقد، راهنما و مشاور پیش‌روی فرهیختگان گرامی قرار می‌گیرد.

حجت‌الاسلام رحمانی: با توجه به اینکه اساتید محترم مستحضر به محتوای رساله اند، در این جلسه به اقتضاء فرصتی که وجود دارد چهار محور را در ارتباط با امور پیرامونی و نه محتوائی دخیل در به ثمر رسیدن این رساله عرض می‌کنم. ابتدا در باب ایده و دغدغه نگارنده، دوم در برخی نتایج حاصله، سوم در اینکه چه چیزی در این رساله مطرح نشده و چهارم محدودیت‌هایی که این پژوهش با آن روبرو بوده است.

محور اول: یعنی ایده و دغدغه اولیه را در سه قسمت ارائه خواهم داد:

قسمت اول: پرسش مهمی مطرح است که آیا دانش فقه، غیر از علم اصول روش دیگری دارد یا اینکه وقتی سخن از روش فقه را مطرح می‌کنیم، منظورمان همان علم اصول است و نباید به دنبال مباحث دیگری باشیم. اگر بحث از روش‌شناسی هم باشد می‌بایست به شناخت اصول پرداخت و آنچه از اصول بر فقه می‌تواند تأثیرگذار باشد را شناسائی کرد.

در پاسخ به این پرسش، جواب‌های متعددی داده شده است. برخی معتقدند که روش فقه چیزی جز اصول فقه نیست. مباحثی که می‌تواند به معرفی آنچه فقیه در رسیدن به حکم انجام می‌دهد بیانجامد، علم اصول است. اگر ما ویژگی‌های آن را بشناسیم، به معرفت روش فقه دست یافته ایم و از نگاه بیرونی زمینه تحقق روش‌شناسی فقه را فراهم آورده ایم.

برخی گفته‌‌اند روش فقه قاعدتاً غیر از اصول فقه است و در ترسیم آن به یک مجموعه فرایندهایی اشاره داشته‌‌اند که در تصویر و تبیین این فرایندها دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: یک نگرش الگوریتمی هست که شایع است و آن را به‌عنوان روش فقه بیان می‌کنند و نگرش دومی هم وجود دارد که ناقد نگرش الگوریتمی است.

آنچه در این نوشته مد نظر بوده این نکات است که:

۱- دانش فقه دارای روش است.

۲- این روش لزوماً اصول فقه نیست، اگرچه بدون نظر داشتن به آن نمی‌توان به بررسی روش فقه پرداخت.

۳- روش فقه، فراتر از اصول فقه، از دانش‌های دیگری هم تغذیه می‌کند و باید از آن‌ها هم استفاده کرد.

۴- آنچه بن‌مایه همه این نکات است اینکه در روش شناسی فقهی، مطالعه روش فقه از منظر بیرونی و با رویکردی فلسفی انجام‌ می‌‌پذیرد. این نوع از مطالعه برای توجه دادن به این نکته است که آیا آنچه در رسیدن به حکم، به فقیه کمک می‌کند واجد عقلانیت است یا نه؟ این پرسش از جنس فلسفه علم و در بحث حاضر از جنس فلسفه فقه بوده و به پژوهشگر کمک می‌کند تا دریافت صحیحی از روش‌شناسی داشته باشد.

پس روش‌شناسی فقه یک نگاه بیرونی به حوزه روش و یک نگاه درجه دو است؛ اگرچه ناظر به مباحث اصولی است اما منحصر در آن نیست و فراتر از آن، باید دانش‌های دیگری هم در عملیات استنباط ضمیمه شود تا فقیه را به حکم راهنمائی کند؛ اما اینکه کاربست آن چگونه است؟ در واقع با معیارها و منظر فلسفی و نگاه بیرونی پیوند‌ می‌‌یابد.

قسمت دوم که در این پژوهش مورد توجه واقع شده، تطبیق این انگاره فلسفی بر اندیشه‌های فقهی شهید صدر است.

بر اساس آنچه شهید سید محمدباقر صدر در برخی تألیفاتش دارد، اسلوب و منهج فقهی که بین فقیهان رایج است، در دو مرحله قابل تصور است:

یک مرحله، مرحلۀ نظریه است که از آن تعبیر به عناصر مشترک دخیل در استنباط فقهی می‌کند.

مرحله دوم، مرحلۀ تطبیق است. منظور از تطبیق عناصر خاصی است که فقیه برای فهم ادله خاص از آن‌ها بهره می‌برد و ناظر به مجموعه دانش‌ها و علوم مقدماتی اجتهاد است که در فهم گزاره‌های دینی دخیل‌ می‌‌باشند.

شهید صدر بعد از توضیح و تبیین این منهج که در میان فقیهان رایج است، نقدی نسبت به آن مطرح نمی‌سازد و در نوشته‌های مختلف نسبت به آن تذکر‌ می‌‌دهد. این نحوه از تعامل نشان از تمایل ایشان به این توصیف از منهج فقهی دارد. بنابراین در نوشته حاضر این بیان را مبنای تقسیم‌بندی و ساختاردهی پژوهش قرار دادیم به نحوی که در بخش اول مفاهیم و کلیات مطرح شد و در بخش دوم مرحله نظریه یعنی عناصر مشترک و در بخش سوم ، مرحله تطبیق و عناصر خاص دخیل در استنباط حکم از منظری بیرونی مورد توجه قرار گرفت.

قسمت سوم از مرحله اول، شیوه انعکاس مباحث است. در هر بخش، ابتدا تبیینی از مسئله صورت گرفته است؛ مثلاً در مرحله نظریه ، در ذیل هر مسئله‌‌ای بعد از تعریف جایگاه اصولی آن، مواضعی که آن مسئله اصولی و عنصر مشترک مورد توجه اصولیان قرار ‌گرفته بیان شده است، چرا که گاهی برخی از مباحث اصولی اگرچه فصلی هم برای آنها در کتب اصولی در نظر گرفته شده باشد اما برخی از لوازمش در جاهای دیگر مورد توجه قرار می‌گیرد. لذا هر جا که مسئله اصولی صاحب تأثیر بوده، به آن اشاره شده است، کانون اختلاف هم مورد توجه قرار گرفته و بعد از طی این مرحله، توصیفی خلاصه از مراحلی که شهید صدر برای رسیدن به دیدگاه خودش طی کرده، بیان شده است. به این ترتیب در این شیوه، اصلاً یک نگاه درون اصول فقهی مطرح نیست بلکه پس از بیان تعریف و ذکر مواضع کاربرد مسئله، گونه اختلاف‌های موجود در آن، توصیف گام‌ها، لوازم، آثار و چگونگی اثبات آن از منظر شهید صدر صورت پذیرفته است.

نکته دیگر اینکه شهید صدر در انعکاس مباحث اصولی خود بر برخی از ایده‌هایی که پیشینیان مطرح کرده‌‌اند اما آن را نپرورانده‌‌اند تکیه می‌کند و آن‌ها را صورت‌بندی کرده و ابعادشان را متذکر می‌شود و ادله‌‌‌ای برای اثبات می‌آورد؛ مثلاً در باب حق الطاعه، منطقۀ الفراغ و غیره به این شکل عمل کرده است. در پژوهش حاضر از این آراء شهید صدر که دامنه گسترده‌‌ای را تحت تأثیر قرار‌ می‌‌دهد، تعبیر به نظریه شده است.

برخی دیگر از مباحث اصولی ایشان مباحثی است که مسبوق به سابقه نیست و ذهن خلاق شهید صدر آنها را بیان کرده است. این نوع آراء به ابداعات تعبیر شده است.

گونه سوم مختارات شهید صدر است که در برابر مختارات دیگران قرار‌ می‌‌گیرد. به این معنا که ایشان هم در برخی از مسائل دیدگاه خاصی را بیان کرده‌‌اند که در این نوشته تحت همین عنوان دیدگاه آمده است.

تحلیلی بر روش‌شناسی فقهی شهید سید محمدباقر صدر

محور دوم نتایج حاصله است که در پایان رساله به آنها توجه داده شده است. در این جلسه از میان آنچه ذکر شده بر دو نکته تأکید می‌کنم.

نکته اول: روش‌شناسی فقهی شهید صدر یقیناً متوقف بر شناخت شخصیت علمی او است. به این معنا که مطالعه روش فقیه دیگری که فاقد ویژگی‌های شخصیتی و علمی شهید صدر است، نتایج روش شناختی متفاوتی را در مقایسه با آنچه در روش شناسی فقهی شهید صدر با آن روبرو‌ می‌‌شویم، هویدا‌ می‌‌سازد.

خلاقیت‌ها و ابداعاتی که در آثار ایشان چه در ساختار و چه محتوا، در اقامه دلیل و صورت بندی آن یا بیان برخی آثار و لوازم مشاهده‌ می‌‌شود، در توصیف روش شناسی ایشان مورد توجه واقع شده است؛ ولو اینکه بضاعت این رساله گنجایش پرداختن به همه آنها را نداشته اما آنچه شایسته توجه بوده، مغفول واقع نشده است. افزون براین پاره‌‌ای از مباحث مقدماتی دخیل در شناخت روش نیز مطرح گردیده است مثل: ارتباط روش‌شناسی با مسئله مکتب فقهی، ارتباط روش‌شناسی با پارادایم‌های فقهی و ارتباط روش‌شناسی با ساختارهای متنوعی که ممکن است یک فقیه ارائه بدهد و نقشی که تغییر در ساختار یا ملاک‌های چینش می‌تواند بر نحوه ارائه مباحث به دنبال داشته باشد.

نکته دوم: از مجموع آنچه به دست آمد‌ می‌‌توان گفت که شهید صدر از یک روش ترکیبی استفاده می‌کند.

محور سوم اینکه در این رساله چه چیزهایی مطرح نشده و علی‌القاعده باید حول آنچه مطرح شده است به خوانش آن پرداخت.

۱- برخی از فلاسفه و معرفت شناسان معاصر برای بحث از روش‌شناسی یک حیثیت معرفت‌شناختی قائل هستند؛ مثلاً آقای پارسانیا در تبیین روش‌شناسی علوم سیاسی یک مقاله‌‌‌ای دارد و در ذیل آن متذکر می‌شود که مباحث روش‌شناسی، مباحثی معرفت شناختی است. معرفت شناسی به دنبال موجه سازی یک گزاره است و اینکه چه دلیلی مثبِت میزان حکایت آن از واقع است. در این راستا از ادله بهره برده‌ می‌‌شود. این ادله نمایندگی می‌کنند از روش و چون چنین مداخله‌‌‌ای در شکل‌گیری معرفت صورت‌ می‌‌پذیرد، می‌توان به روش‌شناسی یک نگاه معرفت‌شناختی هم داشت.

در این رساله نگاه معرفت‌شناختی اگرچه فی‌الجمله اشاراتی به آن شده؛ اما در توصیف‌ها و تبیین‌ها، مد نظر قرار نگرفته است و آنچه مورد توجه است صرفاً همان نگاه فلسفه علمی و از جنس فلسفه فقه است.

۲- در شناخت روش‌شناسی فقه نمی‌توان از دانش اصول غفلت کرد، اما اگر از منظر بیرونی به فقه نظری بیاندازیم و گام‌هایی که فقیه مبتنی بر اصول طی می‌کند را شمارش کنیم به این معنا نیست که لزوماً ما می‌خواهیم یک بحث فلسفه اصول فقهی مطرح کنیم. بنابراین فلسفه اصول فقه هم در این نوشته مورد عنایت نیست.

۳- در این پژوهش صرفاً انعکاسی از قابلیت و پیگیری ایده اصلی رساله به تصویر کشیده شده است یعنی ایده‌‌ای مطرح و در ضمن توصیف و تحلیل آن، نمونه‌ها و مثال‌هایی ذکر شده است. البته برای توسعه بیشتر می‌توان دامنه مسائل و نمونه‌ها را گسترش داد؛ اما در این نوشته به میزانی که بتوان اصل ایده را به اثبات رساند، اکتفا شده است. بنابراین افزوده شدن مسائل و نمونه‌های دیگر‌ نمی‌‌تواند مخل به نوشته بوده و نشانی از کاستی آن باشد.

۴- از مجموعه مباحث فقهی که شهید صدر متعرض آن شده است مثل فقه فتوایی و استدلالی، به مباحث فقه استدلالی توجه شده و از مباحث فقه استدلالی، عمدتا فقه غیرتنظیری مورد بررسی واقع شده است؛ اما مباحث فقه استدلالی تنظیری که در باب فقه نظریه به آن توجه‌ می‌‌شود، به میزانی که ایشان در حوزه اقتصادنا و مباحث سیاسی مورد اشاره قرار داده، در تبیین روش فقهی کمک گرفته شده است.

۵- آنچه به‌عنوان مباحث اصولی بیان شده، از اصول فقه کاربردی بوده و مبتنی بر تبیین ساختار اصول فقه با نظر به ساختار تطبیقی و نه ساختار تجریدی است.

محور چهارم و نکته آخر: در نگارش این رساله محدودیت‌هایی وجود داشته که یکی از بزرگ‌ترین آن‌ها زمان اندک بوده است. این نوشته تقریباً حاصل چهار و نیم ماه فعالیت فشرده است. روش‌شناسی خودش یک مبحث جدیدی است و آثاری که بتوان از آن‌ها استفاده نمود اندک است، در عین حال بسیاری از آنها مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است.

محدودیت دیگر، آثار و افکار شهید صدر است. شهید صدر نوعاً منظومه‌‌‌ای فکر می‌کند و اندیشه او ارتباطات بسیار متنوعی دارد و اجزای مختلفی را متذکر می‌شود. پیگیری‌ این‌ها دشواری‌های خاص خودش را دارد؛ مثلاً برای نگارش چهار صفحه در باب استقراء یک دور کامل کتاب «الاسس المنطقیه للاستقراء» مورد مطالعه قرار گرفت تا ابعاد و زوایای مورد توجه ایشان با غفلت مواجه نشود.

محدودیت بعد، دشواری‌های تطبیق این مباحث در فقه شهید صدر است. چرا که تنها کتاب موجود برخوردار از تنوع استدلال و عناصر دخیل در روش فقهی ایشان، بحوث فی شرح العروه الوثقی است در عین حال کاستی آن عدم اشتمال بر مسائل مختلف فقهی مؤثر در کشف روش است. در کمال تأسف عمر ایشان هم کفاف نکرده است تا به تفصیل مباحث فقهی را در ابواب مختلف متذکر شود که اگر چنین‌ می‌‌شد یقیناً نمونه‌ها و موارد متنوع‌تری برای تطبیق مباحث ارائه‌ می‌‌گردید.

مسلماً آنچه به نگارش رسیده دارای نقص‌ها و کاستی‌هایی است که با مشارکت اساتید معزز رفع خواهد شد.

حجت‌الاسلام ملکی، استاد ناقد: زحمتی که جناب حجت‌الاسلام آقای رحمانی کشیده‌‌اند قابل‌تقدیر است. آنچه را که‌ می‌‌گویم، نقد‌ نمی‌‌نامم بلکه سؤال‌هایی است که بیان‌ می‌‌نمایم، چون عنوان این رساله تحلیلی بر روش‌شناسی فقهی شهید صدر است، اگر بخواهیم بحث را با موضوعی که انتخاب کرده‌ایم دقیق‌تر ورود پیدا کنیم و توسعه دهیم به نظر می‌رسد که مبحث سوم که شما تنظیم کرده‌اید: «مبحث روش‌شناسی فقهی و گونه‌های آن» این را انتخاب می‌کردید و توسعه‌اش می‌دادید و بحث‌ها بازتر می‌شد. همچنین بخش سوم: «روش‌شناسی شهید صدر در مرحله عناصر خاص استنباط»، این دو قسمت برای این رساله کافی می‌بود و بقیه را مختصرتر می‌کردید؛ چرا که می‌شود روش‌شناسی در اصول و فقه؛ اما با عنوان‌بندی و دقت‌هایی که در عناوین می‌شود به نظرم این دو بخش زمینه داشت که توسعه داده بشود و این حجم رساله اختصاص به این دو قسمت پیدا کند.

دومین سؤال، تحلیلاتی که انجام گرفته برای قسمت‌های مختلف، این‌طور به ذهن می‌رسد که یک تدوینی است؛ یعنی زحمت کشیده‌اید و نظریات مختلفی را از شخصیت‌های مختلف آورده‌اید و سزاوار بود که بیشتر تحلیل شخصی و اظهار نظرهایی که مبتنی بر یافته‌های خودتان می‌بود، بیشتر می‌آوردید.

دقت‌ها و نوع بیان شما و ورود و خروج زیبا بود و علی‌ای‌حال رساله خیلی خوب و در سطح قابل قبول است.

حجت‌الاسلام حسینی فقیه، استاد ناقد: انتخاب موضوع خیلی عالی و خوب است. شخصیت فوق‌العاده مثل شهید صدر که جا دارد در مورد ایشان هر چه بیشتر مطالعه و تحقیق بشود.

البته بحث روش‌شناسی گاهی جزء مباحث پیشینی قرار می‌گیرند و به نظرم می‌آید که جزء مباحث پسینی شده است؛ یعنی کارها انجام می‌شود و تحقیقات انجام شده است و ما آنچه را که در وادی عمل به بروز رسانده شده بر اساس استقراء استدلالی می‌کنیم و حداقل برای خود آن شخص این‌طور نبوده که از قبل یک اتخاذ روش مشخص داشته باشد و بگوید من بر اساس این روش جلو می‌روم. این در ساحت عمل آهسته‌آهسته این اجزا به هم ضمیمه شده است تا در نهایت به یک روش منتهی شده است، نه اینکه ارتکاز ذهنی‌اش این روش نبوده اما این شکل روش‌بندی که ما به‌حساب ایشان می‌گذاریم ممکن است به این شکل هم الزاماً نباشد.

قلم، قلم زیبا و محققانه است و اغلاط ویراستاری بسیار کم است و فقط گاهی مطالب ساده و روان با عباراتی بیان می‌شود که یک مقداری اغلاق دارد. یا در اصطلاحات همچنان که شهید صدر فرمودند مبدع اصطلاحاتی هم بوده‌‌اند که گاهی همراه با مفهوم و گاهی هم فارغ از مفهوم بوده است. این میراث ارزشمند که هر حوزه‌اش فوق‌العاده است و شاید یک دلیلی که خیلی در حوزه ایران جا نیفتاده است همین عبارات ایشان است و چقدر خوب بود که شما فرمایشات ایشان را با عبارات کان یکون ترجمه می‌کردید و توضیح می‌دادید. موارد متعدد است که به خاطر فضای ذهنی که داشته‌اید اصطلاحاتی آورده‌اید که اگر کسی با آن اصطلاحات آشنا نباشد دچار اشکال می‌شود.

امتیازات همچنان فراوان است و من از امتیازات می‌گذرم و چند نکته کوتاه عرض می‌کنم.

۱- بحث مکاتب فقهی را مطرح کردید. مکتب قم، ری، بغداد، نجف، حله، اصفهان، قزوین، خراسان، کربلا و سامرا؛ یک مناقشه کوچک این است که چرا خراسان را بعد از اصفهان و قزوین و امثالهم نقل کرده‌اید؟ به نظر می‌آید هم‌عرض دانستنش قابل تأمل است.

در همین مکاتب فقهی، علاقه‌مند بودم ببینم شما مکتب فقهی شهید صدر را چه ترسیم فرمودید که در آخر در حد یک خط و نیم فرمودید ایشان هم متأثر از همین مکتب است مثل آیت‌الله خویی؛ و ‌‌‌ای‌کاش اینجا را بیشتر توضیح می‌دادید و به‌علاوه توضیح تطبیقی هم می‌آوردید. ولی این مکتب فقهی که شما ادعا کرده‌اید که مکتب شهید صدر متأثر از آن مکتب است نیاز به توضیح و اثبات دارد.

۲- در صفحه ۷۱ روش‌شناسی فقهی را مطرح کرده‌اید، جزءنگری را با نص گرایی در صفحه ۷۶ برداشت من این است که این‌ها قسیم هم هستند در حالی که این‌ها قسیم نیستند. این هم شاید تعبیر یا اصلاح بشود یا تذکر داده بشود.

۳- توجه به شأن نزول آیات و زمان و مکان و خصوصیات صدور روایات است که این را هم به نظرم می‌آید جا داشت مقداری بیشتر به آن بها داده بشود و در خاطر شریفتان هست که در حدیث لاضرر این بحث مطرح شده است که خود شهید صدر از جمله بیان کرده‌‌اند که از این حدیث چه استفاده‌‌‌ای می‌شود و الی آخر.

۴- جا داشت به قواعد فقهیه و ارتباط آن با روش‌های فقهی شهید صدر مقداری توجه بیشتری شود. شهید صدر کتاب قواعد فقهیه ندارند، آیا اهتمام نداشته‌‌اند و یا اینکه داشته‌‌اند و به تألیفش نرسیده‌اند؟ آیا ایشان در ذهن شریفشان قواعد فقهیه جایگاهی داشته است یا نه؟ لذا توجه به این خوب است.

یکی از رساله‌هایی که خیلی در حوزه علمیه باید در آن مانور باید داده شود، کتاب «الفتاوی الواضحه» است چرا که روش یاد می‌دهد. البته الآن برخی از مراجع عظام فعلی هم رساله‌هایشان تغییر نگاه و رویکردی داده‌اند.

۵- صفحه ۸۶ فرموده‌‌‌‌اید تراکم ظنون در خبر متواتر مشاهده می‌شود که دو ویژگی دارد: یک: اخبار آحادی که ممکن است برخی نامعتبر باشند و دو: عدم تواطی ناقلان بر کذب. عرض من این است که آیا بحث تراکم ظنون در تواتر لفظی هم هست یا فقط در تواتر معنوی یا اجمالی می‌تواند باشد؟ لقائل ان یقول که در بحث تواتر لفظی بحث تراکم ظنون مطرح نباشد چون حضرتعالی می‌فرمایید که ممکن است چون در خبر متواتر دو ویژگی دارد: یک، اخبار آحادی که برخی ممکن است نامعتبر باشند و دو: عدم تواطی ناقلان بر کذب.

بنده عرض می‌کنم اگر یک خبر است ولی از نظر شرایط و خصوصیات کاملاً شرایط خبر متواتر را دارد، دیگر آنجا باز هم بحث تجمیع ظنون مطرح است؟ شاید این فرمایش جا نداشته باشد.

۶- در صفحه ۹۵ فرموده‌‌‌‌اید حکم عقل به اشتغال در اطراف علم اجمالی در طول برائت شرعی است که یک مناقشه‌‌‌ای شهید صدر به اساتید خود کرده است که بالاخره ایشان در انقسامات اول ادله اصول عملیه نقلیه را فرموده‌‌اند و بعد اصول عملیه عقلیه را فرموده‌‌اند که شهید صدر فرموده‌اند: گاهی برعکس است یعنی اصل عملی عقلی بر اصل عملی نقلی در همین‌جا مقدم است. البته عرض کرده‌ام که بله این فرمایش درست است اما بنا بر مسلک علیت تامه در علم اجمالی نه بنا بر مسلک اقتضاء. بله بنا بر مسلک علیت تامه می‌گوییم علم اجمالی منجز تکلیف است و الی آخر و دیگر نوبت به اینکه برائت شرعیه در احد الاطراف بخواهد جاری بشود یا نشود دیگر نمی‌رسیم؛ اما بنا بر مسلک اقتضا جا برای این حرف هست.

اگر شهید صدر بخواهند مناقشه کنند به آن ترتیب بندی مثل مرحوم آقای خویی و نائینی جا دارد که اینجا تفصیل بین دو مسلک بدهند که علیت تامه یا اقتضاء؟

۷- شهید صدر تعابیر مختلفی آورده‌اند. صفحه ۱۰۱ را توجه کنید: ابداع نظام محتوایی، عنصر مشترک، عنصر خاص، منطق فقه، النظریه و التطبیق و الی آخر. برخی از این‌ها به نظر من تغییر اصطلاح و تعبیر است یعنی همان‌طور که شما خودتان به سه بخش تقسیم فرمودید: نظریه، ابداع و دیدگاه. به نظر می‌رسد که بعضی‌هایش انصافاً ابداع نباشد و بد نبود همین اصطلاحاتی هم که آوردید یک توضیح اجمالی اگر می‌دادید مناسب بود.

مثلاً می‌خواهم بگویم حق الطاعه یک ابداع نیست بلکه شاید برگرفته از همان قاعده وجوب دفع ضرر محتمل باشد.

۸- صفحه ۱۳۰ بحث تنوین نکره بر اسم جنس که مقید شدن به قید بعد است که بعد فرمودید اطلاق شمولی ندارد. بنده عرض کردم البته ایشان در این مطلب ابداع نکرده‌اند.

۹- شاید اگر مقداری آراء ایشان را با آراء منتقی الاصول هم مقایسه‌‌‌ای کنید بد نباشد ولی یک مقارنه و مقایسه‌‌‌ای بین آراء این بزرگوار هم خوب است.

۱۰- یک خلائی به نظرم می‌آید که توجه عملی به روش منظومه‌‌‌ای است. اگر می‌شد این را توجه عملی می‌دادید ولو یک نمونه، یعنی ساختار ذهنی منظومه‌‌‌ای شهید صدر این است و بر اساس این ساختار در فقه چنین عمل کرده است. حتی یک یا دو نمونه عینی که آدم کاملاً محسوس درک کند آن روش منظومه‌‌‌ای شهید صدر را که حضرتعالی فرمودید و بنده هم اذعان دارم که ایشان یک منظومه فکری دارد ولی این کجا خودش را نشان داده است.

۱۱- حجیت خبر ثقه را فرمودید قائل است بر اساس نظریه حساب احتمالات. عرض کردم آیا حساب احتمالات با وثوق صدوری هم قابل جمع نیست؟

۱۲- آخرین عرض البته تا حدی پرداخته‌‌‌‌اید و شما هم اشاره فرمودید که کتاب الطهاره‌‌‌ای که ایشان بحوث فی شرح العروه نوشته‌‌اند و محدود شده است و ادامه پیدا نکرده است، بنده عرضم این است که در روش‌شناسی دو نوع می‌شود عمل کرد: یک اینکه اول بیایید به‌صورت نظری فرمایشاتی را بفرمائید و جلو بروید و یک روش هم این است که انسان به‌صورت عملی مصادیق و مواردی را که ایشان استنباط کرده‌‌اند بیاورد و از دل این روش را اتخاذ کند. البته باید آن نگاه بیرونی قبلی و پیشینی باشد اما در گزارش روش‌شناسی این شیوه شاید سریع‌تر مخاطب را به مقصود برساند.

حجت‌الاسلام الهی خراسانی، استاد مشاور: مقوله روش‌شناسی مقوله تقریباً دشواری است که در حوزه علوم اسلامی حدود دو دهه بیشتر نیست که طرح شده و به خاطر تازه گی‌اش هم چنان دچار یک نوع تشویش مفهومی است و تا حدی متأسفانه سطحی‌نگری می‌شود.

نکته اول: روش‌شناسی با یک مفهوم دقیق یک شاخه از فلسفه علم محسوب می‌شود که اگر به هر علمی مضاف شود طبعاً با یک نگاه عقلانی فلسفی باید بتواند نسبت به آن علم مشخص مسئولیتش را انجام دهد. از این منظر روش‌شناسی با توجه به مبانی که در فلسفه علم است در نگاه غالبش توصیفی است به این معنا که ما از تطبیقات علمی در یک اثر یا یک مکتب این روش‌ها را استخراج می‌کنیم.

منظور از روش هم در روش‌شناسی از هفت معنایی که روش در مباحث فلسفه علم دارد، یک معنا مد نظر است و به‌طور دقیق روش کسب معرفت است. لذا مباحث دیگری که در روش کسب معرفت نمی‌گنجد از بحث خارج است. مثل مبانی اعم از مبانی حاکم بر فقه که از جنس کلام هستند و مبانی کلامی هستند و مبانی فلسفی و هم‌چنین مبانی درون فقهی که قواعد فقهی از این جمله هستند و مبانی درون فقهی محسوب می‌شوند و لذا از گستره روش‌شناسی کاملاً بیرون خواهند رفت.

نکته دوم: تفاوت بین روش‌شناسی و روش تحقیق است. این تفاوت ایجاب می‌کند که مقولاتی مثل ترسیم مراحل گام‌به‌گام حل مسئله جزء روش‌شناسی به‌حساب نیایند و لذا یک خلطی که دوستان ما در مباحث الگوریتم دارند اساساً خلط روش تحقیق با روش‌شناسی است؛ یعنی بین نقشه پیمودن گام‌های حل مسئله یا به تعبیری مهارت تنظیم گام‌به‌گام آن روش‌های کسب معرفت، خودش روش کسب معرفت نیست و بنابراین این تحقیقات روش شناسانه محسوب نمی‌شود.

این رساله از این منظر از معدود آثاری است که به‌دقت قلمرو روش‌شناسی را هم تبیین کرده و هم به آن پایبند بوده است؛ یعنی ما در بخش اول که کلیات است حتی در شخصیت علمی شهید صدر، آن مبادی ذهنی یا مدیریتی از شهید صدر را می‌شنویم که غالباً در روش اثر داشته است. مثل نظام سازی و مفاهیم مربوط به روش‌شناسی هم به‌درستی تبیین شده است و در بخش‌های اصلی رساله از خود شهید صدر و روش کسب معرفت فقهی شهید صدر استفاده شده است و این به نظرم یکی از امتیازات خوب رساله ایشان است.

یعنی ایشان روش‌شناسی شهید صدر را به‌تبع روش خود شهید صدر به دو قسم نظریه و تطبیق تقسیم کرده‌‌اند و این تقسیم خودش از ابداعات شهید صدر است. در حوزه فقه آنچه به نام روش‌شناسی است در دو ساحت باید بررسی شود؛ بنابراین آنچه به‌عنوان مثلاً اصول فقه تلقی می‌شود، خیلی‌هایش مباحث روش‌شناسی در حوزه نظریه است.

جناب آقای صرامی در کتاب حوزه روش‌شناسی علم اصول نکته‌‌‌ای را بیان کرده‌‌اند که آنچه به‌عنوان روش‌های فقهی می‌گوییم در بسیاری از موارد منطبق بر حجج و امارات است؛ یعنی وقتی می‌گوییم اماره‌‌‌ای مثل خبر واحد، معنایش این است که روش فقها برای استناد و تنقیح و استدلال فقهی به سنت، خبر واحد است. روش استدلالشان به سنت، اجماع است لذا خیلی از این حجج و امارات عملاً همان روش‌ها هستند و اگر کسی بخواهد روش‌شناسی بکند این‌ها یعنی شناسایی روش‌ها. البته این‌ها فقط در ابعاد اصولی محدود نمی‌شود و ابعاد دیگری را هم در برمی‌گیرد ضمن اینکه این مباحث بیشتر در روش نظریه قابل بحث خواهد بود.

نکته سوم: نگارنده در بحث روش‌شناسی شهید صدر در بخش نظریه یعنی عناصر مشترک خیلی به مبانی و یا نوآوری‌های شهید صدر توجه نداشتند که این به نظرم امتیاز است چرا که خیلی از این نوآوری‌ها در زمره آرای اصولی است و در زمره یک عنصر مشترک است و حالا در ادله عقلی و یا مباحث مربوط به اصول عملیه ولی ایشان خیلی‌ها را نیاورده‌‌اند بلکه آن‌هایی را آورده‌‌اند که اولاً نظریه است یعنی هم یک قضیه است و هم این قضیه در چند مسئله اصولی اثر دارد و هم در سازماندهی فهم از شریعت یا دست‌یابی به حکم شرعی نقش مؤثر دارد و لذا آن‌ها را استقساء کرده‌‌اند که این‌ها به نظرم خوب است.

البته خود شهید صدر در «المعالم الجدیده» وقتی که می‌خواهند روش‌های کلی کسب معرفت فقهی را بیان نمایند و بر آن اساس اصول فقه را سازماندهی کنند، با یک تقسیم انجام می‌دهند و این خودش هم می‌توانست یک مبنایی باشد اما گمان می‌کنم اگر ایشان این را دنبال می‌کردند همه آن نوآوری‌ها را نمی‌توانستند در نظر بگیرند و لذا از این بخش‌بندی استفاده کرده‌‌اند، یعنی نظام ساختاری و نظام محتوایی و آنچه می‌خواسته‌‌اند به‌عنوان نوآوری‌ها بگویند همه را در نظام محتوایی می‌گنجاندند.

اجماعات سیدمرتضی در عرض روایات نیست، بلکه گویای اتفاق فتاوای علمای شیعه است

نکته چهارم: مهم‌ترین بحث‌های مقدماتی ایشان مبحث سوم در بخش اول است که روش‌شناسی فقهی و نمونه‌های آن است که خودش ارزش کار مستقل و نشر به‌عنوان مقاله علمی پژوهشی دارد.

دوم، کلیات فصل دوم در بخش دوم است یعنی ابداع نظام محتوایی که به نظرم در این فصل به‌خوبی انجام شده است تا اول بحث گفتار سوم نظریات وابسته به دلیل شرعی.

در بخش سوم روش‌شناسی شهید صدر در مرحله عناصر خاص، فکر می‌کنم آن گردآوری‌هایی که ایشان در بحث‌های نص انجام داده‌‌اند و به‌خصوص نقش دیدگاه‌های مربوط به فقه الحدیث در روش فقهی هر چند بسیار رقیق شده است و چند صفحه بیشتر نیست ولی به نظر اهمیت دارد چون تازگی دارد.

کارهای مشابهی که انجام شده است ولی انصافاً مطالعه این اثر نشان می‌دهد که یک قدم توانسته‌‌اند بحث روش‌شناسی شهید صدر را جلو ببرند.

نکته پنجم: نسبت به بحث محتوایی نکاتی هست و مرز بین نوآوری و عدم نوآوری چیست؟ آیا اینکه یک بحثی ریشه در مسائل سابق دارد، معنایش این است که نوآوری صورت نگرفته است و یا استناد این نوآوری به صاحب آن نظریه نادرست است؟

نظریه یعنی اینکه: اولاً این ایده در پهنای خاص خودش طرح بشود و تبیین کافی بشود.

دوم اینکه تفسیرش در مسائل دیگر نشان داده شود. سوم: از شبهات و اشکالات پیش‌گیری بشود و در برابرش جواب‌های جدیدی استقصاء بشود و چهارم تمایزش را با مبانی در مقایسه نشان دهد.

همین درباره نظریه حق الطاعه و خیلی از نظریات دیگر هم ثابت است ولی ریشه داشتن معنایش این نیست که نظریه از آن شهید صدر نیست ضمن اینکه نظریه حق الطاعه به‌طور کلی همچنان که ایشان در جایی تصریح کرده با احتیاط عقلی و با وجوب عقلی حفظ خود از ضرر متفاوت است و اصلاً نظریه حق الطاعه جمله دیگری دارد و مبتنی بر عقل عملی است و و چون عملی است استدلال ناپذیر است و لذا ایشان سعی کرده‌‌اند بحث برائت را به‌صورت یک مصادره در بیاورند و بعد از اینکه آن را به شکل یک مصادره تعبیر کرده‌اند، توضیح داده‌‌اند که آن مبنای مؤثر در اتخاذ برائت یا حق الطاعه چیست؟ چون بعد از آن عقل اولیه می‌گوید در همان حدود مولوی اطاعت بیشتر لازم نیست.

نکته پایانی: اگر بخواهد پیشرفتی در حوزه فقاهت و فقه اتفاق بیفتد به قول مقام معظم رهبری باید اول در حوزه فقاهت یعنی منطق تفقه اتفاق بیفتد. این لوکوموتیو اصول و روش‌های فقهی واقعاً بیش از این تحمل این همه واگن جدید و مستحدثه را ندارد و یا مثل برخی از فتاوا خواهد شد که از ریل روشمندی فقاهت خارج می‌شود یا دچار تسلمی می‌شویم که شبیه به اخباری‌ها می‌شویم و همه‌اش باید قائل به توقف شویم.

حجت‌الاسلام مبلغی، استاد راهنما: پایان‌نامه خوبی است و در حوزه روش‌شناسی قلم زدن کار هر کسی نیست. روش‌شناسی در واقع در یک لبه نفی و اثبات است یا کسانی که وارد می‌شوند حرف‌هایی می‌زنند که ربطی به روش ندارد و یا اگر بخواهند در باب روش حرفی بزنند مطلب کم است. اینکه یک پایان‌نامه این‌طور نوشته شود در باب روش‌شناسی کار خوبی است.

البته اشکالاتی که دوستان فرمودند برخی از آنان محتوایی مبنایی است اما یک اشکال را من پسندیدم و آن اینکه در روش‌شناسی یک فقیه، هفتاد درصد باید به فقه او مراجعه کرد و سی درصد به اصول او اما در اینجا معکوس شده است و تمرکز بر اصول شده و کمتر به فقه مراجعه شده است چون فقه عرصه ظهور و بروز روش است. اصول بیشتر اندیشه‌ها است استفاده از اندیشه‌ها و نوع قاعده اگر ابتکاری برای اصولی باشد و در فقه به کار بگیرد، خروجی فقهی خاصی دارد و لذا سهم اصول سی درصد است به‌عنوان روش‌شناسی. شما اینجا چون اصول و اندیشه‌های شهید صدر خیلی قوی و قدر است اولاً مراجعه به فقه برای استخراج روش خیلی سخت است و ثانیاً کمتر به فقه شان مراجعه می‌شود.

در مجموع یک رساله خوبی است و گامی است به پیش و باید احسنت گفت به ایشان و اشکالاتی که برخی از اساتید فرمودند، به نظرم این اشکالات شرط قبولی یا نمره نیست چون رساله خوبی است و سعی ایشان بر این بوده که از مدار روش‌شناسی خارج نشود و آن مقداری که خارج شده است طبیعی کار است.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، سه‌شنبه ۲۲ تیرماه در نشست علمی «دولت در اندیشه شهید صدر» که به‌صورت مجازی برگزار شد، به تشریح مراحل پنج‌گانه تمدن‌سازی اسلامی پرداخت و گفت: شهید صدر دارای نظریه «دولت صالحه» در زمینه دولت‌سازی اسلامی هستند و جا دارد نظریه ایشان مورد بررسی قرار گیرد.

دولت، هدیه انبیا به بشر

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نشست دولت در اندیشه شهید صدر با اشاره به دیدگاه شهید صدر در مورد دولت، بیان کرد: شهید صدر نظریه جدیدی دارد و آن اینکه مبدع دولت و مخترع آن انبیای الهی هستند و دولت هدیه انبیا به بشر است. بنابراین اینکه گفته شود دولت دینی است یا خیر سبب تعجب می‌شود. این نوآوری بسیار مهم است. همچنین طبقه‌بندی وی از دولت به‌عنوان یک فقیه، متلکم، حکیم و عالم علوم انسانی و اسلامی از دیگر ممیزات اندیشه صدر است.

لکزایی با بیان اینکه سازمان، بزرگ‌ترین کشف بشر، و دولت، برترین سازمان است، تصریح کرد: فلاسفه اسلامی طبقه‌بندی‌های خاصی از دولت انجام داده‌اند که عمدتاً براساس علم و عمل به حقیقت و به تعبیری فضیلت و سعادت است؛ یعنی انسان به‌دنبال کمال است و از طریق تعاون و اجتماع و دولت می‌تواند به این سعادت برسد؛ ما دولت تشکیل می‌دهیم تا به سعادت برسیم و برای سعادت باید علم به حقیقت داشته باشیم و به آن عمل کنیم؛ در اینجا دولت و مدینه فاضله شکل می‌گیرد و نمونه آن از منظر فارابی حکومت پیامبر(ص) است.

انواع دولت براساس حقیقت

لکزایی در نشست دولت در اندیشه شهید صدر با اشاره به تقسیم‌بندی فلاسفه از دولت، بیان کرد: ممکن است جامعه‌ای دولت تشکیل دهد؛ ولی نه علم به حقیقت و نه عمل به آن داشته باشد که دولت جاهلی است و با ضرب و زور و غضب، کارهایش را پیش می‌برد و اساساً نیازی به حکمت نمی‌بیند؛ در اینجا فضیلت و دانش و دانشمند ارزشی ندارد. دولت دیگر هم دولتی است که علم به حقیقت دارد، ولی عمل نمی‌کند که دولت فاسقان است و مدل دیگر دولت هم علم به حقیقت ندارد، ولی فکر می‌کند مسیر حقیقت را طی می‌کند که دولت ضاله است.

وی اظهار کرد: متکلمان شیعه هم دولت‌ها را براساس نوع رهبری آن تقسیم کرده‌اند و امامت و ولایت را دولت مشروع می‌دانند و اهل تسنن هم سراغ خلافت رفتند؛ سید مرتضی گفته است که حکومت براساس حاکم دو نوع است؛ حکومت بر حق عادل و حکومت باطل و ظالم مستبد که براساس زور روی کار آمده است. این نظریه هنوز در فقه سیاسی مطرح است؛ تقسیم‌بندی دیگری را مرحوم نائینی انجام داده و دولت را به ولایتیه و تملیکیه تقسیم کرده است؛ ولایتیه را حکومتی می‌داند که معصوم در رأس آن است.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) ادامه داد: وی معتقد است که در عصر غیبت هم می‌توان دولتی تشکیل داد که به ولایتیه نزدیک باشد. البته تقسیم‌بندی دیگری از سوی امام خمینی ذیل ولایت فقیه انجام شده است؛ ایشان معتقد بود که دولت‌ها سه دسته هستند؛ دولتی که براساس هوا و خواسته یک فرد و اقلیت تأسیس می‌شود که استبدادی است؛ دولتی که براساس خواست اکثریت جامعه تشکیل می‌شود که جمهوری یا مشروطه است و سوم دولت اسلامی که براساس قانون اسلام تأسیس و بر این اساس اداره می‌شود.

تقسیم‌ شهید صدر برای دولت

لکزایی در نشست دولت در اندیشه شهید صدر با بیان اینکه شهید صدر این طبقه‌بندی‌ها را تغییر داد و به سه دسته تقسیم کرد، اضافه کرد: اول دولت‌هایی که از لحاظ فکری ضد اسلام هستند؛ در دوره وی، مارکسیسم و سرمایه‌داری مصادیق این دولت و دولت‌های کافر بودند، چون قصد دارند اسلام را از بین ببرند؛ قرآن فرموده است که اگر کافرانی با شما بجنگند دشمن هستند و نباید با آنها رفاقت کنید. همچنین کفاری که قصد دارند سرزمین شما را اشغال کنند.

وی افزود: نوع دوم دولت از منظر شهید صدر، دولتی است که مکتب فکری ندارد و با کودتا و زور به قدرت رسیده و این دولت هم کافر است، ولو هم حاکم و هم شهروندانش بگویند که ما مسلمان هستیم؛ مانند رضاخان که به‌دنبال اجرای اسلام نبود و بر مسلمین واجب است که دولت اسلامی را به جای آن بنشانند. از نظر صدر، دولت اسلامی دولتی است که در قانون‌گذاری از اسلام سیراب می‌شود و سه نوع است؛ نوع اول دولتی است که همه نظامات و قوانین براساس اسلام باشد و اطاعت از چنین دولتی واجب است؛ دولتِ نوع دوم دولتی که برخی قوانین  و احکام و نظامات آن ممکن است در تعارض با اسلام باشد، آن هم به‌دلیل جهلی که وجود دارد. البته این مباحث قبل از انقلاب بیان شده است. در مواجهه با چنین دولتی چند حکم وجود دارد؛ اول اینکه علما باید برای این دولت حکم اسلامی را تشریح و تبیین کنند؛ تا جایی که این دولت موافق اسلام عمل می‌کند باید اطاعت شود و در مواردی هم که موافق اسلام نیست، مثلا در مسائل مهمی مانند جنگ، اطاعت از این دولت اشکالی ندارد، مانند رفتار امام علی(ع) در برخورد با حکومت خلفا.

نوع سوم هم دولتی است که عمداً خلاف اسلام رفتار می‌کند. مسئولان چنین حکومتی باید عزل شوند و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر صورت بگیرد و اگر تأثیری نداشت، فرمان بردن از چنین حاکم و حکومتی ممنوع است.

تقسیم دولت براساس انسجام

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نشست دولت در اندیشه شهید صدر اظهار کرد: علمای لبنان نامه‌ای برای ایشان نوشتند و از او خواستند که درباره قانون اساسی جمهوری اسلامی اظهار نظر کند؛ ایشان در پاسخ فرمود که دولت هدیه انبیاست و امام و ملت ایران جا پای انبیا گذاشته‌اند؛ از دید وی دولت، نهاد اساسی است و اگر نادیده گرفته شود، امنیت مسلمین از بین می‌رود؛ شهید صدر به آیه ۲۱۳ سوره بقره اشاره می‌کند: «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ». البته علامه هم به این مسئله پرداخته، ولی به بحث دولت اشاره نکرده است.

وی افزود: آیه می‌گوید که انبیا برای جامعه‌سازی و حل‌وفصل اختلافات آمده‌اند؛ لذا برای تحقق آن باید سراغ مردم رفت و اندیشه و انگیزه مردم را اصلاح کرد تا چنین امتی تشکیل شود. تفسیر ایشان این است که اختلافات در جوامع ابتدایی از زمان خلقت انسان اندک بود، ولی کم‌کم زیاد شد. لذا انبیا مجبور به دولت‌سازی شدند و دولت‌سازی از حضرت نوح(ع) آغاز شد تا امنیت ایجاد شود و راه ایجاد امنیت هم عدالت است.

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه باقرالعلوم در ادامه نشست دولت در اندیشه شهید صدر گفت: از دیدگاه صدر، بنیادهای دولت را خدا بنا نهاده است و بسیاری از انبیا مانند داوود و سلیمان در رأس دولت قرار گرفتند و کسی مانند موسی(ع) هم عمرش را در راه دولت‌سازی صرف کرد، ولی موفق نشد. پیامبر(ص) موفق شد که پاک‌ترین دولت تاریخ را ایجاد کند و بعد از ایشان هم دولت، دغدغه ائمه علیهم‌السلام بود و حتی امام حسین(ع) وقتی دیدند که دولت در اوج انحراف است از جان خود گذشتند تا مسیر را اصلاح کنند. بعد از ائمه(ع) هم بحث ولایت فقیه را مطرح کرده و گفته است دولتی که در تداوم دولت ائمه علیهم‌السلام است، از سوی مردم ایران و با مرجعیت صالح آن یعنی امام ایجاد شده است.

دیدگاه صدر درباره انقلاب ایران

لکزایی تصریح کرد: برخی می‌گویند در اندیشه شهید صدر نام ولایت فقیه وجود ندارد و صرفاً تقسیم‌بندی ارائه داده است؛ ولی اگر ما پاسخ ایشان به نامه علمای لبنان را ضمیمه آثار دیگر وی کنیم، بحث ولایت فقیه هم به‌دست می‌آید؛ وی از تعابیر المرجعیة المجاهدة، الرشیدة و الصالحیة، برای حاکمیت ولایت فقیه استفاده کرده است. از دید صدر ایرانی‌ها چند چیز را قبول کرده‌اند: اول، اسلام می‌تواند قانون زندگی آنها باشد؛ دوم، امام را به‌عنوان زعیم پذیرفتند؛ سوم، انسان ایرانی و حق آزادی و کرامت او را قبول کرده‌اند.

وی در پایان نشست دولت از دیدگاه شهید صدر بیان کرد: بدین ترتیب از دیدگاه وی، زعیم رشید و شریعت و انسان سه ضلع مثلث دولت‌سازی اسلامی است. در این نظام مبنای قدرت، خدا و دین، مبنای قانون‌گذاری و قوای مجریه و مقننه باید خاستگاه مردمی داشته باشد که همان نظریه مردم‌سالاری دینی است که مقام معظم رهبری به‌کار بردند. البته شهید صدر از این تعبیر استفاده نکرده، ولی لبّ مطلب همین است.

 

کرسی علمی‌ترویجی
کرسی علمی‌ترویجی با موضوع «تحلیل تطبیقی عدالت اجتماعی» برگزار می‌شود.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر، کرسی علمی‌ترویجی با موضوع «تحلیل تطبیقی عدالت اجتماعی» در رویکرد اسلامی و نئولیبرال با تأکید بر رویکرد شهید صدر (ره) و فردریش فون هایک به‌صورت آنلاین برگزار می‌شود.

این کرسی با ارائه آقای دکتر سید عقیل حسینی، عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه یاسوج و نقادی آقای دکتر علی سعیدی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه قم در روز سه‌شنبه ١۵ تیرماه ١۴٠٠، ساعت ١٠:٠٠ تا ١٢:٠٠ برگزار می‌شود.

لینک ادوبی کانکت:https://webinar1.yu.ac.ir/a142020201

آغازگر یک پایان مستند زندگی و زمانه شهید سید محمدباقر صدر از چهارشنبه  در شبکه یک اکران می‌شود

این مستند که روایتی درباره شهید سید محمدباقر صدر است، در ایام نیمۀ خرداد از شبکه‌ اول سیما پخش می‌شود.
این مستند که به مقاطع مختلف زندگی شهید محمدباقر صدر، از اجازه اجتهاد در کودکی تا جابه‌جایی‌های چندباره قبر ایشان در دوران صدام حسین و رژیم بعث در عراق می‌پردازد، به کارگردانی امید حسن‌زاده و تهیه‌کنندگی مهدی مطهر تولید شده است.
آغازگر یک پایان توسط پژوهشگاه تخصصی شهید صدر و با همکاری مؤسسه فرهنگی‌رسانه‌ای اوج و خانه مستند در چهار قسمت۵۰ دقیقه‌ای در عراق و ایران تهیه شده است.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهیدصدر، «آغازگر یک پایان» در روزهای چهارشنبه، جمعه، شنبه و یک‌شنبه ۱۲، ۱۴، ۱۵و ۱۶ خرداد ساعت ۱۷ از شبکه‌ اول سیما پخش می‌شود.