یکتاپرستی

«… در کتاب دوم، اندیشه «خداوند» مرتبه‌ای فراز شده و این از آن روست که نمودار قومی از این اندیشه برکنده شده است. بِدین ترتیب که «الهِ» ارائه شده از سوی شاگردان حضرت مسیح علیه‌‌السلام برای جهان، الهی جهانی است که میان ملت‌‌‌‌ها تفاوتی در آن نیست. اما این الهی ـ که اله سراسر جهان است ـ از قلمرو نزدیک به ذهن محسوس انسان دور نشده و به‌‌‌‌طور کامل از عالم حس، مجرد نشده است. بلکه بر پیوندی بس استوار با انسانِ حسی باقی مانده است؛ آن‌‌چنان که گویی پدر اوست. از همین رو در اناجیل بارها از انسان با تعبیر «پسر خدا» یاد می‌‌‌شود. البته مسیحیت رسمی این انسان را به عیسی‌‌بن‌‌مریم تفسیر می‌کند، ولی گمان نمی‌کنم مقصود آن چنین باشد. تعبیر اناجیل چنین است که انسان ـ هر انسانی ـ پسر خداست، نه این‌‌که به‌‌طور ویژه عیسی‌‌بن‌‌مریم پسر خدا باشد؛ چراکه درباره خداوند، اندیشه یک پدر برای تمامی بشریت را به دست می‌‌دهد و نه اندیشه آفریننده، سرور مطلق و توانای بخشنده بزرگ. این، اندیشه پدری است که دارای پسرانی است و این پسران زبان‌‌‌های گوناگون دارند، رویکردهای گوناگون دارند و مذهب‌‌های گوناگون دارند. ازین روست که باید برادری کنند؛ چراکه همگی پسران یک پدر هستند.
اما کتاب سوم، کتاب نبوتِ اسلام، اندیشه یکتاپرستی را در روشن‌‌ترین و گسترده‌‌ترین گونه ممکن از تنزیه به دست میدهد؛ تنزیهی که همواره در برانگیختن انسان توانا می‌‌ماند، چون این اندیشه از رنگ پدری و رابطه‌‌‌های مادی با انسان، سراسر جدا است. «خداوند» از هر گونه رابطه مادی با هر انسانی مجرد است؛ حتی با ارجمندترین انسان بر روی زمین و حتی با خود صاحب رسالت، حضرت محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم.»
بخشی از گفتارهای شهید سید محمد باقر صدر درباره دلایل تجدید و تغییر در نبوت؛

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص١١١.