اسلام قبل از هر چیز به آزادی رفتار عملی فرد از بندگی شهوات و بتها اهتمام دارد و از آن پس به انسان اجازه میدهد که تا جایی که از حدود قوانین الهی خارج نشده است، هرگونه که میخواهد رفتار کند.
قرآن مجید میفرماید:
«خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً»؛ همه آنچه را در زمین است براى شما آفرید (بقره: ۲۹).
«وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ»؛ و همه آنچه را در آسمانها است و آنچه را در زمین است از سوى خود براى شما مسخّر و رام کرد (جاثیه: ۱۳).
قرآن با این آموزه همه هستی را تحت تصرف انسان و آزادی او قرار میدهد، اما این آزادی، محدود به مرزهایی است که آن را با آزادی درونی از بندگی شهوتها و آزادی بیرونی از پرستش بتها، هماهنگ میسازد. اما آزادی عمل در پرستش شهوات و چسبیدن به زمین و مفاهیم زمینی و رها کردن آزادی حقیقی انسانی یا آزادی عملی در پرستش بتهای بشری، نزدیکی جستن به آنها، حرکت به دنبال منافع آنها و دست برداشتن از رسالت بزرگ و حقیقی انسان در زندگی، چیزی است که اسلام هرگز اجازه نمیدهد؛ زیرا از سویی این کار نابود کردن عمیقترین معانی آزادی انسانی است و از سوی دیگر اسلام آزادی را نه به معنای فراهم کردن میدانی برای کششهای حیوانی در وجود انسان، بلکه جزئی از برنامه فکری و روحی کاملی میداند که انسانیت باید بر اساس آن بنیان بگیرد.
پژوهشهای قرآنی، ص ۳۷۹.