مصلحت

حب دنیا دو درجه دارد:
درجه اول که در آن حب دنیا، محورِ انسان است، در منش و رفتار فرد، اصل، حب‏ دنیا است‏. هرجا مصلحت شخصى اقتضا کند تحرکى انجام دهد، انجام مى‌دهد و هر جا مصلحت شخصى در این باشد که بنشیند و آرام بگیرد، آرام مى‌گیرد. هر جا مصلحت این است که پایبندى به احکام شرع نشان دهد، چنین می‌کند و همین‌طور … . اصل، دنیا است. اما ممکن است گاهى از دنیا فارغ و به کارهاى پاک و طاهر دیگرى مشغول شود. گاهى براى رضاى خداى سبحان نماز مى‌گزارد، گاهى براى خداوند متعال روزه مى‌گیرد، اما سریعاً به همان محور بازمى‌گردد و به همان اصل خودش مى‌چسبد. لحظاتى از قلمرو آن شیطان خارج مى‌شود، ولى دوباره خیلى سریع به شیطان بازمى‌گردد. این درجه اول این بیمارى فاجعه‌بار است؛ بیمارى حب دنیا.

بارقه‌ها، ص ۴۳.