از سوی دیگر، اسلام به کار بهعنوان نمایی بیرونی از چارچوب روحی و فضای فکریای که بذر عمل در آن رشد کرده است، مینگرد. پس امکان ندارد که کار از ماهیت آن چارچوب و سرشت آن فضای فکری جدا شود. اسلام بهطور طبیعی منکر این نیست که عملی که از چارچوبها و فضاهای فکری و روحی ناشایست ناشی میشود، ممکن است گاهی مفید و سودمند باشد، هرچند ریشه در طمع شخصی یا اهداف خبیثانهای داشته باشد، اما اگر اجازه دهیم که این چارچوبها و فضاهای ناشایست در پناه ارزشها و موازین اخلاقی حاکم بر عرف غیراسلامی رشد و نمو کنند، چه کسی تضمین میکند که این چارچوبها و فضاهای ناصالح همیشه فرد را به انجام کارهای مفید و سودمند وادارند؟ و در چنین شرایطی اگر این عمل مفید و سودمند با منافع شخصی و اهداف زودگذر فرد در تعارض باشد، چگونه میتوان به انجام آن امیدوار بود؟
بدینسان درمییابیم که پیوند عمل با درونمایه و محتوای داخلی انسان، تنها راه واقعی استمرار عمل مفید و رشد و تشویق به آن است.
پژوهشهای قرآنی، ص ۳۵۷ (مقاله: عمل صالح در قرآن).