1 – علاقه و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام
او خود در این باره نقل میکند:
در ایام طلبگیام، هر شب، یک ساعت به حرم امام امیر المؤمنین علیه السلام میرفتم و در برابر قبر آن حضرت مینشستم و به درسها و مطالب علمی خود فکر میکردم. معتقد بودم که از جو حرم و روح پاک و مطهر امیرالمؤمنین الهام میگیرم. پس از مدتی، این کار را ترک کردم و کسی هم غیر از خدای خودم خبر نداشت.
چندی بعد، یکی از بانوان اقوام ایشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به خواب میبیند که میفرماید: «به باقر بگویید او هر شب میآمد و نزد ما درس میخواند، چرا این کار را ترک کرده است ».
2 – بزرگواری
یکی از شاگردان استاد شهید، راه خویش را از او جدا کرد و در غیاب، استاد را مورد حمله قرار میداد و از او بدگویی میکرد. روزی که در محضر ایشان بودیم از آن شخص سخن به میان آمد. فرمودند من هنوز او را عادل میدانم. آن چه او میگوید: به خاطر اعتقاد خطایی است که پیدا کرده است نه از روی بی توجهی به دین.(1)
3 – بلندهمتی
می فرمودند: در ایامی که مشغول تحصیل بودم، هر روز به قدر پنج طلبه پرکار، درس میخواندم.(2)
4 – عزت نفس
شیخ نعمانی، یکی از شاگردان شهید صدر که در ایام حبس در منزل، همراه ایشان بوده گوید:
«در ایام حبس، عدهای از مؤمنان برای ایشان مبلغی پول فرستادند، ولی امتناع کرده و با وجود احتیاج شدید، قبول نمی کردند. عرض کردم شما در این زمان احتیاج به پول دارید و شاید مدتی همین طور بمانید. در جواب فرمودند: «مرحوم پدرم، سید حیدر، شبی که از دنیا رفتند، هیچ خوراکی در منزل باقی نگذاشته بودند که شام ما باشد. پس من و برادرم سید اسماعیل و خواهرم آمنه شب را گرسنه خوابیدیم، چون پولی نداشتیم که چیزی بخریم. اکنون میان من و ملاقات پروردگار مانعی نیست جز این که این ظالمان بیایند و مرا بکشند و به اجداد طاهرینم خود ملحق کنند. پس مال برای چه بیندوزم؟».(3)
5 – اهتمام به امور مسلمین
شهید صدر نه فقط به حل مشکلات ملت مسلمان عراق میپرداخت،(4) بلکه رسیدگی به مشکلات همه مسلمانان در کشورهای اسلامی و غیراسلامی اهتمام میورزید به ویژه ملت ایران که از سال 1342 تا لحظه شهادت آن را پی گیری میکرد.
در سن 27 سالگی، پس از آن که رژیم شاه، اسرائیل را به رسمیت شناخت، به این عمل ننگین و ضد اسلامی و ضد فلسطینی شاه اعتراض کرده و آن را به شدت محکوم کرد.
هنگامی که سادات خائن سرسپردگی خود را با رفتن به بیت المقدس اشغالی و امضای قرارداد کمپ دیوید در سال 1399 ق اظهار کرد، آیة الله شهید صدر در تلگرافی این عمل را محکوم کرد و او را از عذاب خداوند برحذر داشت. و تاکید کرد که ملل مسلمان، ناامیدی و سرسپردگی را نمی شناسد و این امت تا بازگشت نخستین قبله مسلمانان به آغوش خویش، از پای نخواهند نشست.
هنگامی که ملت مسلمان افغانستان بر ضد تجاوز شوروی سابق شورید، آیة الله شهید، غم بزرگ این ملت را میشناخت و اعلامیهای مبنی بر محکومیت تجاوز به حریم اسلام و آزادی یک ملت و سبک شمردن ارزشهای انسانی، انتشار داد و افزود که این تجاوز، عقیده و ایمان ملت افغان را به دین حنیف اسلام پایدارتر خواهد کرد.
افزون براین، به همه امور مسلمانان جهان اهتمام میرزید و نمایندگانی برای بررسی اوضاع مسلمانان به اروپا گسیل میداشت.
6 – شجاعت
هنگامی که مزدوران رژیم بعث، فرزند برومند آیة الله حکیم را بازداشت کردند و دیگران از بیم حمله و تعدی مزدوران رژیم نمی توانستند به منزل آیة الله حکیم بروند، آیة الله شهید صدر، اولین کسی بود که بی پروا به آن منزل رفت و در باره این عمل گفت: «ما باید اعلامیهای مبنی بر مخالفت با اقدامات وحشیانه رژیم، صادر کرده و به امضا برسانیم; هر چند که این کار به کشته شدن ما تمام شود».
در پی شهادت آیة الله مطهری، آیة الله صدر مجلس ترحیمی در مسجد شیخ طوسی در نجف اشرف برگزار کرد و از طرف حکومت خونخوار بعثی، هیاتی نزد او آمد و گفتند: «مطهری یک فرد ایرانی است و ما عربیم چگونه مجلس ترحیم برای او برگزار میکنید؟» آیة الله صدر در پاسخ گفتند: «من، آن چه به آن معتقدم عمل میکنم و به قومیت و مرزهای بین المللی توجهی نمی کنم و آن را قبول ندارم. این موضع من است و از آن عقب نشینی نخواهم کرد».
7 – ژرفنگری
حجة الاسلام آصفی، یکی از شاگردان شهید صدر، نقل میکنند که ایشان میفرمود:
«بعضی از آقایان همه تلاش خود را صرف مبارزه با منکرات کوچک جامعه میکنند و منکرات و دزدیهای بزرگ را از یاد برده اند. غارت نفت، ثروتهای زیرزمینی، ذخایر، منابع و معادن، به انحراف کشاندن جوانان و نیروهای انسانی را به عنوان گناه و معصیت نمی شناسند، و فقط اگر گناه کوچکی در محل زندگی خود ببینند، به دست و پا میافتند و با آن مبارزه میکنند».
8 – مرجعیت با خانه استیجاری
آیة الله شهید، در طول زندگی، اجاره نشین بودند و در خانه محقری زندگی میکردند. تاجر صالحی، مبلغی جهت خرید منزل به ایشان میدهد، اما قبول نمی کنند و میگویند: «مرجعیت با اجاره نشینی هم ممکن است ». تاجر میگوید: «پس با این پول برای فرزندانتان خانه بخرید»، در پاسخ میفرماید: «فرزندانم به من تاسی کنند که اجاره نشینم، پدرم هم منزل شخصی نداشت!».(5)
9 – ایثارگری در نیازمندی
در اوایل زندگی ایشان که بسیار به عسرت گذشت که حتی نقل میکنند عبایشان وصله داشت، یک نفر ایرانی، عبای نائینی بسیار گرانی برایشان هدیه میآورد، ولی از آن استفاده نکرده میفروشند و از قیمت آن ده عبای معمولی میخرند و بین طلاب نجف توزیع میکنند. این سیره مستمره ایشان بود که هرگاه برخی از تاجران که مقلد او بودند، پارچه و لباسی میآوردند، به طلاب میدادند، به مفاد این آیه عمل میکردند: « و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة(7)».(6)
پینوشتها
1) از خاطرات آیة الله سید کاظم حائری که در مقدمه مباحث الاصول نگاشته اند (نقل از قواعد کلی استنباط، ج 1، ص 22 و 23).
2) از خاطرات آیة الله سید کاظم حائری که در مقدمه مباحث الاصول نگاشته اند (نقل از قواعد کلی استنباط، ج 1، ص 22 و 23).
3) قواعد کلی استنباط ، ص 51 – 52 .
4) از جمله گفته اند: رژیم حاکم در عراق چندین بار سعی کرد که از آیة الله صدر، فتوایی در تایید سرکوبی مسلمانان کرد شمال عراق بگیرد. ولی ایشان با این امر مخالفت کرد و نماینده رژیم را از منزلشان اخراج کرد و از موضع آیة الله حکیم که فرموده بود: «نه کشتار، نه جدایی، جای قاتل و مقتول هر دو در جهنم است » پشتیبانی کرد.
5) از یادداشتهای پراکنده راقم که از بعضی شاگردان و نزدیکان شهید صدر شنیده است.
6) حشر (59): 9 .
7) ماخذ شماره 1 .