اسلام در هسته قانون اساسی خود نظام حکومتی دادگر را بنیان نهاده است که همان کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت است و قرآن کریم این مفهوم را در آن هنگام که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و جهان اسلام روز غدیر را به خاطر بنیانگذاری نظام حکومت پاک و وارسته جشن گرفتند، اعلام کرد.
اندیشه کانونی در این نظام همانا ضمانت دادگری و برابری است که با حضور شخص اصلح احراز میشود؛ کسی که با حضورش فرد و جامعه سعادتمند میشوند و در سایهاش به داشتن زندگی آزاد و کرامتمند در حدود صحیح مطمئن میشوند.
ستون این زندگی صالح در نگاه اسلام، وجود فرد اصلح به عنوان امتداد پیامبر است تا به وجود او رسالتِ نبوت امتداد یابد. کسی که باید از لغزشها به دور باشد و تب حکومت و پیامدهای آن به او راه نیابد، پیامدهایی چون تحت تأثیر عواطف قرار گرفتن یا ناعادلانه جانبداری کردن یا در رأی تباهی کردن یا از چیزی جز وجدان توانای الهی برانگیخته شدن.
چنین امامی فراتر از نیروی مردمی است که انتخاب و تعیین کنند. از این روست که انتخاب این امام از سوی خداوند، بنیادی است که روح اسلام اقتضا میکند و با جوهر والای اسلام هماهنگی دارد. از جوهر اسلام چنین برنمیآید که حکومتی انتخابی را بپذیرد که از عواطف گوناگون و گرایشها و تمایلات مختلف سرچشمه دارد، حال آن که اسلام آمده تا همین عواطف را راست گرداند و بر همین تمایلات و گرایشها مرز بگذارد. نیز فراخور طبیعت اسلام هم نیست که حکومتی فردی را بر پایه دیکتاتوری ستمگرانه تأیید کند که سلطنتی بدون مرز دارد و حسابی بر کارکردش نیست.
امری که از عمق ماهیت اسلام برمیآید، تنها این است که امر امامت با وجود مردی معیّن و برگزیده به پا داشته شود، اما نه بر اساس دیکتاتوری در حکومت، بلکه بر پایه برنامهای که با روح خود از روح دموکراسی عادلانه پیشرفته نیز پیشی میگیرد. بدین ترتیب که تنها مرجع سلطه در دستگاه این حکومت، خداوند متعال است که مردمان، خانواده و ملت او به شمار میروند. او امام را امین خود میگمارد تا قوانین او را اجرا کند و احکام او را پاس دارد و در برابر او مسئول باشد و در سایه آن قوانین، حقوق زندگی را به طور برابر میان برادران دینی و انسانی تقسیم کند.
امامان اهل بیت؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵٩.