نویسنده: محمدجواد عنایتی
فقه تجلّی جلوه حق از زبانِ وحی در باغستان هستی و کلید راه گشای دشواریهای عملکردی بشر در وادی وجود است و عرصه آن گسترده ترین عرصه زندگی بشر و تمسّک بدان (عروة وثقی) و (مصباح هدایت) در تمامی زوایای زیستی انسانی تا نهایت تداوم وجودی زمان و مکان است و رسالههای عملی نسخههای شفابخش این گستره و نسخه پیچان آن اسلام شناسان روشن ضمیر فقیهان وارسته و مراجع عالیقدر و مرزبانان استوار دیناند.
و از قافله این فرزانگان آیت اللّه شهید سید محمد باقر صدر بوده است. در این نوشتار به شرح شناساندن رساله عملیه او (الفتاوی الواضحة) میپردازیم:
پیش از شناساندن شرح چند نکته سودمند است:
1 . نگاهی کوتاه به زندگی شهید صدر.
2 . اندیشههای فقهی شهید صدر.
3 . نگاهی گذرا به فتوانگاری.
4 . کاستیهای رسالههای عملیه و عوامل آن.
نگاهی کوتاه به زندگی شهید صدر
خاندان صدر از خاندانهای اصیل و پرآوازه دانش اسلامی بوده است. جد اعلای شهید صدر سید صدرالدین از فقیهان و شاعران و ادیبان بلندپایه عصر خود بوده و در سیزده سالگی بسان علامه حلی و فاضل هندی مرتبه قدسی اجتهاد را دارا شده است.
جدّ ایشان سید اسماعیل صدر از شاگردان میرزای شیرازی و مرجع شیعه پس از آن بزرگوار بود.
پدر ایشان سید حیدر صدر عالمی پارسا و خوگرفته به اخلاق الهی بود. و مادر ایشان دخت آیت اللّه عبدالحسین آل یاسین بانویی پرهیزگار بود.
از این زوج پرهیزگار سه فرزند به دنیا آمده و آخرین آنان شهید صدر بود که در کاظمین چشم به جهان گشوده و در چهار سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و برادر دانشمند و گرامیش سید اسماعیل قرار گرفت. از کودکی نشانههای نبوغ در او آشکار بود.
در دوره تحصیلات ابتدایی غیر از کتابهای درسی به هر کتاب علمی و فرهنگی که دست مییافت مشتاقانه به مطالعه آن میپرداخت. در این دوران فلسفه مارکسیسم را مطالعه کرد و به نقد عالمانه آن پرداخت. پس از فراغت از مدرسه در یازده سالگی ضمن فراگیری (منطق) پارهای از آرای آنان را به نقد کشید و در همین سال شروع به آموختن (معالم الاصول) کرد و بیش تر کتابهای درسی سطح را بدون استاد مطالعه کرد.
پیش از 12 ـ 13 سال نداشت به نجف هجرت کرد و در حوزه درس آیت اللّه محمد رضا آل یاسین و آیت اللّه خویی حضور عالمانه یافت. وی بر کتاب فقهی استادش آل یاسین تعلیقه اجتهادی نگاشت. پس از پایان بردن تحصیلات عالی اصولی و فقهی خود تدریس خارج اصول و فقه را در 25 و 28 سالگی آغاز کرد و در حوزه شاداب درس او فضلا و مجتهدان زیادی شرکت جستند و تربیت یافتند.
او در کنار تلاشهای علمی از مبارزه سیاسی غافل نبود و در این اواخر رهبری خیزش عراقیان را عهده دار شد و رژیم عراق که از مبارزات او به ستوه آمد و از ظهور خمینی جدید در عراق هراسناک شد وی را همراه خواهر فاضله اش بنت الهدی در بیستم فروردین ماه 1359 به شهادت رساند. عاش سعیداً و مات سعیدا.[1]
اندیشههای فقهی شهید صدر
علامه شهید براساس مبانی و نوآوریهای شکلی و محتوایی اصولی و فقهی خود و نیز شناخت عالمانه دشواریها و پیچیدگیهای تئوریک فقه شیعه و تلاش علمی و گسترده در حل آنها جان تازهای به فقه بخشید. او در نوشتههای خود بویژه مقاله: (الاتجاهات المستقبلیة لحرکة الاجتهاد عند الشیعه)[2] به شرح پارهای از دشواریها و پیچیدگیهای فقه و راه حل بنیادی آنها پرداخته است که گزیدهای از آنها را میآوریم:
در دید او هدف اصلی اجتهاد فقهی و رسالت فقها شرح و برابرسازی نظر اسلام در دو حوزه زندگی فردی و اجتماعی بشر است ولی فقه موجود به دلیل انزوای سیاسی تنها به برابرسازی شریعت در حوزه زندگی فردی پرداخته است:
(تطبیق النظریة فی المجال الفردی وبالقدر الذی یتصل بسلوک الفرد وتصرفاته.)[3]
و فقیه میانگارد بیش از این وظیفهای ندارد و از شرح شریعت در حوزه زندگی اجتماعی به دور مانده است.
سپس در ادامه دشواریهای برآمده از این روش تفکر را بر میشمارد.
1 . نگاه فردگرایانه به شریعت از این روی فقیه فردگرا قانون دیه و قصاص را ناسازگار با قاعده لاضرر میانگارد.
2 . گشادن دشواریهای فقهی با شیوههای فردگرایانه در مثل فقیه فردگرا مشکل (ربا) را مشکل فرد میداند نه یک گرفتاری و دشواری اجتماعی و تلاش او نیز بر گشادن این گره اجتماعی از چشم انداز فردی است نه اجتماعی.
3 . کارگر افتادن روش تفکر فردگرایانه در فهم نصوص: فقیه فردگرا برای پیامبر(ص) و امامان(ع) جایگاه حکومتی باور ندارد؛ از این روی گفتار و رفتار آنان را روشن کننده حکم ثابت و دائمی شرع میداند.
4 . برابر نکردن روح نصوص شرعی بر واقع و برگرفتن قاعده از آن: فقیه فردگرا جمود بر الفاظ نصوص دارد و از استخراج روح نصوص شرعی و برگرفتن قاعده از آن و برابرکردن آن بر واقع غافل است از این روی در یک موضوع ویژه به احکام گوناگون گردن مینهد و تجزیه را روا میدارد.
نوآوریهای محتوایی
شهید صدر برای گشودن دشواریها که بازدارندههای بزرگی در راه قانونی و حقوقی شدن فقه شیعه در سطح کلان زندگی بشری اند راه گشاهای چندی را ارائه کرده که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
الف . نظام واری و هدف مندی فقه: او بر این باور بود که شریعت یک نظام و سیستم هدف مند است که هر کدام از اجزا و دادههای آن در یکدیگر کارگرند و همه به سوی برآوردن هدفهای دین در حرکتند و باید بدان نگرش نظام وار در دو حوزه بشر داشت تا بتوان روح شریعت را شناخت و شناساند.
(الاسلام کل لایتجزا وان التطبیق الفردی للنظریة لایمکن ان ینفصل بحال عن التطبیق الاجتماعی لها.)[4]
و خود در انتزاع و ترسیم نظام اسلامی در ساختهای گوناگون آن کوشید و در این راستا کتاب (اقتصادنا) را در شرح نظام اقتصادی اسلام نگاشت.
ب . تقسیم احکام شریعت به دگرگونی پذیر و دگرگونی ناپذیر: به نظر او راز و رمز خاتم بودن و همیشگی زمانی و مکانی دین در وجود احکام دگرگونی پذیر و دگرگونی ناپذیر و ترکیب بهینه این دو در پیوند با هدفهای دین است. او از این رهگذر به فتاوای نوینی دست یافت. از باب نمونه: احیای زمینها را دردوره کشاورزی مدرن به تنهایی عامل مالک شدن نمیداند و مصلحت اندیشی ولی امر را ضمیمه میکند؛ بلکه احیا در عصر معصومان را که کشاورزی سنتی و ابتدایی بوده عامل مالک شدن زمینها میداند.
3 . فراغ قانونی (منطقة الفراغ): او بر این باور بود که فراغ قانونی یا میدانهای آزاد حقوقی که در برگیرنده مباحها امور امضایی احکام حکومتی و ولایتی است امتیاز شریعت و عامل پویایی و سازگاری آن بازمانها و مکانهای گوناگون است و باید بدان توجه داشت.
4 . تقسیم نصوص به تبلیغی و ولایتی: او بر این عقیده بود که پیامبر(ص) و امامان(ع) دارای دو مقام بوده اند و بر پایه هر مقام نصوصی از آنان صادر شده است:
الف . مقام تبلیغ و تشریع احکام.
ب . مقام ولایت و امامت.
احکام نصوص گونه نخست را همیشگی و دگرگونی ناپذیری و احکام روایات مقام دوم را موقت و دگرگون شونده میدانست.
نوآوریهای شکلی
او افزون بر شناخت دشواریهای درون فقهی و طرح نوآوریهای محتوایی برای حل آنها از شکل و شیوه ارائه تلاشهای فقهی غافل نبود و در این راه پیشنهادهایی ارائه داد و کارهایی را انجام داد که به تناسب نوشتار به یکی از آنها اشاره میکنیم:
او عقیده داشت: رسالههای عملی جلوه فقه در صحنه عمل مؤمنانند و باید سازوار با هر زمان و مکانی نگاشته شوند و بر این اساس دگردیسی رسالههای عملیه را بایسته میدانست و خود نیز با این که پیش از الفتاوی الواضحه) تعلیقه اش را بر (بلغة الراغبین) و (منهاج الصالحین) منتشر ساخته بود و میتوانست با جای دادن فتاوای خود در متن (منهاج الصالحین) خود را از رساله نگاری رها سازد ولی وقتی کاستیهای رسالههای عملیه و بایستگی دگرگونی آنها را دریافت به نگارش (الفتاوی الواضحه) پرداخت.
نگاهی گذرا به فتوانگاری
فتوا یا دکترین فقها Jurisprudents آرایی است که آنان در کتابها یا در پاسخ پرسشها آشکار میدارند.5 و فتوانگاری نگارش آن آرا است و به نوشته مه ونه یوستی نیانوس:
(تقریرها و آراء فقیهانی است که روش ساختن قانون و نسبت را بر عهده دارند.)6
این نوع نگارهها رساله عملی یا به گفته حنفیان خراسان (رساله عامیه)[7] نام گرفته است.
در فقه یهودی و مسیحی و زردشتی نیز به مانند آن بر میخوریم به گونه نمونه شماری از آنها را نام میبریم.
1 . در 451 و 450 پیش از مسیح الواح دوازه گانه به نگارش در آمده بود.
2 . در 212 مسیحی آئمیلیوس پاپینیانوس Aemilus Papinianus دفتر مسائل قانونی و فتاوی خود را به نگارش در آورده است.[8]
3 . در فقه زردشتی مانند روایات داراب هرمز و داستان دینیک و ماتیکان هزار داستان و روایات امیداشوهشتان و غیره آمده است.[9]
انگیزه فتاوانگاری
مردم که از یک سو مسلمان و دیندارند و از سوی دیگر از استنباط مسائل شرعی خود از منابع اصیل اسلامی ناتوانند برای شناخت وظیفههای شرعی اعتقادی و عملی خود به مجتهدان مراجعه میکنند و آنان برای پاسخ بدین نیاز عمومی به نگارش رسالههای عملیه میپردازند.
سیر تاریخی رسالهنویسی در اسلام
مهم ترین وظیفه مشترک انبیا و امامان(ع) و عالمان در عصر حضور و غیبت تبلیغ روشن گری دین است. پیامبراکرم(ص) در نخستین سالهای برانگیختگی با فرمان الهی: (وانذر عشیرتک الاقربین) انجام این رسالت را آغاز کرد و تا فرجام زندگی دلسوزانه از هر کار شدنی کوتاهی نکرد. به تناسب نوشتار نمونهای را میآوریم و آن فرمان نبوی به نگارش قرآن و سنّت است. آن حضرت که از نقش نگارش وحی و کلمات ملکوتی صحیفهای فرمان داد علی(ع) آن را نگاشت. پیامبر(ص) نوشته مولا را به نیام شمشیر خود میآویخت و سپس آن را به ایشان بخشید و به صحیفه علی بن ابیطالب نامدار گردید.
بخاری در صحیح باب الدیة علی العاقلة وابن ماجه در سنن (ج887/2) و احمد در مسند (ج79/1) از آن نقل حدیث کرده اند و نیز پیامبر(ص) با فرمان: (یا علی اکتب اَملی علیک) او را مأمور نگارش اثر عظیم (جامعه) که درازای آن هفتاد ذراع بوده است کرد و همین کتاب نزد امامان(ع) بود و از آن بهره میبردند.
امام صادق(ع) میفرماید:
(ان عندنا جلداً سبعون ذراعاً املاء رسول اللّه(ص) و خط علی(ع) وان فیه جمیع مایحتاجون الیه حتی ارش الخدش.)10
امامان(ع) نیز نزدیک دویست و پنجاه سال به گونههای گوناگون: خطابه افتاء نگارش نامهها و پاسخ نامهها وصایا و روایتها در این راه تلاش کردند و هر کدام در زمان خود مرجع عام مسلمانان بودند و صحابیان را تشویق و توصیه به تبلیغ و شرح مبانی دینی میفرمودند.
علی(ع) به قثم بن عباس والی خود در مکه مینویسد:
(اما بعد فاقم للناس الحج وذکرهم بایام اللّه واجلس لهم العصرین فافت المستفتی وعلم الجاهل.)
مراسم حج را برای مردم برپا دار و ایام اللّه را به یاد آنان آر و بامداد و شامگاه برای آنان مجلس ساز آن را که فتوا خواهد فتوا ده و نادان را بیاموز.[11]
امام باقر(ع) به ابان بن تغلب میفرماید:
(اجلس فی مسجد المدینه وافت الناس فانی احب ان یری فی شیعتی مثلک.)[12]
در مسجد مدینه بنشین و مردم را فتوا ده که دوست دارم افرادی مانند تو را در شیعیانم ببینم.
از این روی صحابیان در نگارش رسالههای روایی و فتوایی گامهای بلندی برداشته و از خود اصلها و جامعهها و کتابهایی به یادگار گذاردند و برخی از این کتابها فتوایی و مورد مراجعه مردم بوده است مانند کتاب (یوم و لیلة) یونس بن عبدالرحمن.
فاضل تونی درباره آن مینویسد: (الظاهر انه کتاب الفتوی.)[13]
در عصر غیبت فتوانگاری میان فقهاء رواج بیش تری یافت و در این زمینه آثار زیادی انتشار یافت از قبیل من لایحضره الفقیه شیخ صدوق(م:381) مقنعه و احکام النساء شیخ مفید (م:413) الانتصار شریف مرتضی (م:436) الکافی فی الفقه ابوالصلاح حلبی (م:447) المراسم العلویة والاحکام النبویه سلاّر (م: 448) النهایة شیخ طوسی (م:460) السرائر الحاوی لتقریر الفتاوی ابن ادریس (م:598) شرایع الاسلام و مختصرالنافع محقق حلی (م:671) معتقد الامامیه (م:618) حسن طبری تبصرة المتعلمین علامه حلی (م:726) لمعه شهید اول (م:786) نیل المراسم عبدالرحیم بن معروف (قرن نهم) الفتاوی واجوبة المسائل الفقهیة ابن فهد حلی (م:841) فتاوی واجوبة المسائل الفقهیه وجعفریه محقق کرکی (م:94) رساله در صلاة و صوم مقدس اردبیلی (م:993) فقه شاهی عبدالعلی بن محمود خادم جابلقی (اواخر قرن دهم) واجبات نماز ملاعبداللّه شوشتری (م:1021) جامع عباسی و مشرق الشمسین والاثناعشریات شیخ بهائی (م:1030) شارع النجات میرداماد (م:1040) حدیقة المتقین و اجوبة مسائل فقهی مجلسی اول (م:107) خلافیه و رساله عملیه محقق سبزواری (م:109) ابواب الجنان واجوبة المسائل الفقهیة و منهاج النجاة والنحبة فی الحکمه العلمیه والاحکام الشرعیة فیض (م1091) رسائل گوناگون مجلسی دوم (م:1110) آداب التجاره و التحفة الحسینیه وحید بهبهانی (م:1205) انیس التجار والتحفة الرضویة ملا مهدی نراقی (م:1209) بغیة الطالب کاشف الغطا (م:1228) زهر الریاض و مختصر رساله عملیه و سؤال و جواب صاحب ریاض (م:1231) معین الخواص مرشد العوام و جامع الشتات میرزای قمی (م:1332) اصلاح العمل سید محمد مجاهد (م:1242) وسیلة النجاة احمد نراقی (م: 1245) رساله عملیه صاحب فصول محمد حسین بن محمد رحیم اصفهانی (م: 1254) تحفة الابرار شفتی (م:1260) ارشاد المسترشدین محمد ابراهیم کلباسی (م:1262) نجات العباد و مجمع الرسائل محمد حسن نجفی صاحب جواهر (م:1266) صراط النجاة و رساله عملیه شیخ انصاری (م:1281) عروة الوثقی سید محمد کاظم یزدی (م:1337) وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی (م:1365) جامع الفروع و مجمع الفروع و توضیح المسائل مرحوم بروجردی (م:1380) منهاج الصالحین سید محسن حکیم (م:1390) تحریر الوسیله امام خمینی.
برخی از رسالههای بالا رسالههای پایهای و محوری بوده که بر هر کدام حاشیههای گوناگونی از سوی مراجع تقلید نگاشته شده است و متن کمابیش تمام رسالههای فارسی چهل ساله اخیر توضیح المسائل آیت اللّه بروجردی است.
ییادآوری: گویا نخستین رساله جامعی که به گونه مستقل به فارسی نگاشته شده فقه شاهی است که پیش از سال969 نگاشته شده و نگارنده آن معلوم نیست و از کسانی مانند تاج الدین حسن استرآبادی شاگرد محقق حلی نام برده شده است.
فقه شاهی دیگری از عبدالعلی چاپلقی داریم که برای شاه طهماسب صفوی نگاشته[14] است.
گرچه پیش از آن ترجمه فارسی رسالههای فتوایی گذشتگان از قبیل نهایه شیخ طوسی ترجمه شده در سده 6 و 7هـ.ق. شرایع الاسلام و مختصر النافع محقق حلی ترجمه شده در 696 (بیست سال پس از فوت حلی) و تبصرة المتعلمین علامه حلی و الفیه شهید اول و جعفریه محقق کرکی ترجمه شده در 1025 15 در دسترس و مورد استفاده همگان بوده است.
شیوههای فتوانگاری
فقیهان اسلامی در نگارش رسالههای فقهی خود از روشهای زیر پیروی کرده اند:
1 . فتوا نگاری نقلی: نگارندگان این شیوه بر نقل فتواهای خود در قالب آیات و روایات همت گماشته اند و از نگارش مطالب فقهی با عباراتی جز عبارات روایات و نصوص به دلیل حاکیت سنّت گرایی و توجّه ویژه به یادکرد واژگان روایات معصومان(ع) پرهیز داشته اند16.
نوشتههای فقهی این گروه مجموعهای از متون روایات است که به ترتیب موضوعی و دستهبندی شده و گاه سندها روایات نیز حذف گردیده است. محدثانی چون: محمد بن کلینی (م: 329) محمدبن الحسن بن احمد بن الولید (م:343) و محمد بن علی بن بابویه قمی ـ صدوق (م:381) از این گروه اند.
این شیوه در عصر حضور امامان(ع) یکی از دو گرایش فتوانگاری جامعه شیعه بوده است و در روزگار غیبت صغرا اندک اندک بر مراکز علمی شیعی از جمله قم چیره گردید و گرایش فتوانگاری اجتهادی کم رنگ شد.17
2 . فتوانگاری اجتهادی: نویسندگان این روش فتواهای خود را براساس آیات به عباراتی مستقل از عبارات آیات و روایات به دو شکل: استدلالی و ساده مینگاشتند. این روش در عصرحضور کم وبیش رایج بوده است. فضل بن شاذان نگارنده کتاب ایضاح (م:260) که آرای او در مباحث طلاق ارث و برخی مسائل دیگر فقه مورد توجه است[18] و یونس عبدالرحمن زرارة بن اعین جمیل بن درّاج عبداللّه بن بکیر و گروه دیگری از صحابه از این گروه اند. از این روی به عنوان عمل کننده به قیاس مورد طعن قرار گرفته اند.[19]
و در دوره غیبت صغرا همزمان با چیرگی محدثان برمحیط مذهبی ـ علمی شیعی در نیمه دوم قرن سوم و قسمت عمده قرن چهاردهم دو شخصیت بزرگ علمی شیعه به قدیمین (ابومحمد حسن بن علی بن ابی عقیل العمانی الحذّاء معروف به ابن ابی عقیل و ابو علی محمد بن احمد بن الجنید الکاتب الاسکافی معروف به ابن الجنید براساس این روش دفترهای مشهور فقهی خود را به نام (المستمسک بجبل آل الرسول) و (تهذیب الشیعة لاحکام الشریعه والاحمدی فی الفقه المحمدی) نگاشتند.
این روش که براساس آن بیش تر متنهای فقهی متقدمان و متاخران به دو شکل استدلالی و ساده تدوین یافته و تاکنون باقی است در اواخر قرن چهارم و آغاز قرن پنجم به کوشش شیخ مفید و شاگردش شریف مرتضی احیاء و به چیرگی فتوانگاری نقلی خاتمه داده است گرچه رگه هایی از آن تاکنون باقی مانده است. رویکرد فقیهان بدین روش به انگیزه هایی بود که شرح آنها نوشته جداگانهای میطلبد و رویکرد فقیهان بدین روش به انگیزه هایی بود که شرح آنها نوشته جداگانهای میطلبد و شیخ در مقدمه مبسوط برخی از آنها را آورده است.
3 . استفتاء: شیوه استفتاء (پرسش و پاسخ) از دوره حضور تاکنون رواج دارد و بر این اساس رسالههای بسیاری تدوین شده است.
4 . تلفیقی: فتوانگاری تلفیقی نگارش فتوا در چهارچوب کتاب و سنت به گونه اجتهادی و پرسش و پاسخ است. شهید صدر از این شیوه در نگارش (الفتاوی الواضحه) استفاده کرده است.
کاستیهای رسالههای عملیه موجود
بیش تر رسالههای عملیه موجود نیاز به پالایش و آرایش نوینی دارند. پالایش از نارساییها و آرایش به رساییها و همسو ساختن آنها سازوار با جامعه و مخاطبان:
نگاشتههای گذشته فقهی هر کدام سازوار با زمان خود نگاشته شده اند و در زمان خود مفید و کارا بوده اند و آن نگاشتهها با همه ارزشمندی که دارند امروز کارایی لازم را ندارند و نیازهای شرعی مقلدان را برآورده نمیکنند.
کاستیهای رسالههای موجود را در دو محور بررسی میکنیم:
* کاستیهای نگارشی.
* کاستیهای محتوایی.
کاستیهای نگارشی
1 . استفاده از اسلوب و عبارتهای قدیمی زبان: متن اصلی رسالههای فارسی موجود متن رساله آیت اللّه بروجردی است که به خامه آقایان: روزبه و شیخ علی اصغر کرباسچیان نگاشته شده است و چهار دهه از عمر آن میگذرد و در این دوره زبان و ادب فارسی دگرگونی کلی یافته و مقایسه متون فارسی امروزی و چهار دهه گذشته گواه این مدعاست. و همچنین رسالههای عملیه محوری به زبان عربی اند: از قبیل عروه منهاج الصالحین وسیلة النجاة و… که هر کدام از اینها دهها سال از عمر نگارششان میگذرد و در این میان زبان عربی دگرگون شده است. از این روی بازنویسی رسالهها هماهنگ با دگرگونی زبان بایسته و ضروری است.
شهید صدر در این زمینه مینویسد:
(ان الرسائل العملیة لم تعدّ تدریجاً بوضعها التاریخی المألوف کافیة لاداء مهمتها بسبب تطور اللغة… واسالیب التعبیر تختلف وتتطور من عصر الی عصر آخر.)[20]
2 . به کاربردن عبارتهای مبهم و نامفهوم: یکی از کاستیهای رسالههای عملیه نامفهومی برخی از جملهها و عبارتها و گاه دوپهلو بودن آنهاست به گونهای که هرکس برداشت ویژهای از آن دارد از جمله: در مسأله 1211 رساله آیت الله بروجردی آمده است:
(وقتی یکی از شکهای صحیح برای انسان پیش آید چنانکه گفته شد باید فوراً فکر کند ولی اگر چیزهایی که بواسطه آنها ممکن است یقین یا گمان به یک طرف شک پیدا شود از بین نمیرود چنانچه کمی بعد فکر کند اشکال ندارد.)
عبارت (ولی اگر…) برای خواننده و متوسط فارسی زبان مبهم و نامفهوم است.
3 . ارجاع به مسائل گذشته و تعیین نکردن جای آنها: در رسالههای عملیه به جمله هایی مانند: (چنانکه گذشت) چنانکه گفته شد (زیاد بر میخوریم اما درکدام مسأله کدام صفحه توضیح داده شده و خواننده میبایست از آغاز تا انجام را مطالعه کند تا مرجع جمله (چنانکه گفته شد) را پیدا کند از باب نمونه به مسأله 1211 رساله آیت اللّه بروجردی که در بند بالا آمد بنگرید.
4 . نداشتن نشانههای نگارشی: نشانههای نگارشی تأثیر زیادی در سرعت درک مطلب دارد و رسالههای عملیه چندان بدان بها نداده اند.
5 . نداشتن اصطلاح نامه در رسالههای عملیه که برای عموم نگاشته شده پر است از اصطلاحات فقهی و بیش تر مردم با آنها ناآشنایند و در فهم مسائل دچار مشکل میشوند. و بیش تر رسالههای عملی نه در ضمن مسائل به شرح اصطلاحات پرداخته اند و نه اصطلاح نامه جداگانهای بر آن افزوده اند.
6 . نداشتن فهرست آیات روایات اعلام اشخاص اماکن و….
کاستیهای غیرنگارشی
1 . تقسیم غیرتکنیکی فقه: شهید صدر در این باره مینویسد:
(ان هذه الرسائل تخلو غالباً من المنهجة الفقهیة فی تقسیم الاحکام و عرضها وتصنیف المسائل الفقهیه علی الابواب المختلفه.)[21]
بیش تر این رسالهها در تقسیم و عرضه احکام و دستهبندی مسائل فقهی بر بابهای گوناگون روش فنی ندارند.
سپس اشکالهای بسیار ناشی از این اشکال را بر میشمارد و مینویسد:
(ومن نتایج ذلک حصل مایلی:
اولاً ان کثیراً من الاحکام اُعطیت ضمن صور جزئیه محدوده تبعاً للابواب ولم تعط لها صیغة عامه یمکن للمقلدان یستفید منها فی نطاق واسع.
ثانیا ان عدداً من الاحکام دس دساً فی ابواب اجنبیة منه لأدنی مناسبة حرصاً علی نفس التقسیم التقلیدی للابواب الفقهیه.
ثالثاً ان حمله من الاحکام لم تذکر نهائیاً لانها لم تجد لها مجالاً ضمن التقسیم التقلیدی.
رابعاً انه لم یبدأ فی کل مجال بالاحکام العامه ثم التفاصیل ولم تربط کل مجموعة التساؤلات بالمحور المتین لها ولم تعط المسائل التفریعیه والتطبیقیة بوصفها امثلة صریحة لقضایا اعم منها لکی یستطیع المقلد ان یعرف الاشباه والنظائر.
خامساً افترض فی کثیر من الاحیان وجود صورة مسبقة من العبادة او الحکم الشرعی ولم یبدأ العرض من الصفر اعتماداً علی تلک الصورة المسبقة.
سادساً انطمست المعالم العامه للاحکام عن طریق نثرها بصورة غیر منتظمه و ضاعت علی المکلف فرصة استخلاص المبادی العامة منها.)
نخست آن که بسیاری از احکام پیروی از بابها به گونه جزئی [ذکر مصداق] آمده و نه به گونه کلی که مقلّد بتواند از آن به گونه گسترده استفاده کند. [در مثل: قاعده طهارت یا قاعده حلیت را با ذکر چند مثال و مصداق درجای مشخصی ذکر نکرده اند تا مثلا بتواند حکم مصادیق دیگر آن را خود استخراج کند بلکه مصادیق گوناگون آن را به تبع هر بابی آورده اند.]
دو دیگر برای پاسداری از تقسیمبندی تقلیدی فقه بسیاری از احکام با اندک مناسبتی در بابهای یگانه با آن احکام آورده شده است. [مانند حرام بودن خرید و فروش ظروف طلا و نقره و خوردن و آشامیدن در آنها در کتاب طهارت] سه دیگر حکم نهایی پارهای از احکام نیامده است؛ زیرا در ضمن تقسیمبندی سنّتی جائی نداشته اند.
چهار دیگر در هر موضوعی سیر منطقی ذکر احکام کلی سپس شرح آنها رعایت شده و پرسش و پاسخهای هر مجموعهای بر محوری استوار نشده است و نیز مثالهای مسائل به گونهای نیست که مقلد بتواند از آنها حکم مانند آنها را دریابد.
پنج دیگر در بسیاری از موارد مسأله را به تصور این که در پیش صورتی از عبارت یا حکم شرعی عرضه شده از ابتدا مطرح نکرده اند.
شش دیگر به دلیل نگارش نابسامان مسائل و احکام نشانههای کلی و عمومی احکام [قواعد فقهی] پوشیده شده به طوری که استخراج آنها بر مکلف دشوار است.
2 . فاصله رسالههای عملیه از احکام اجتماعی و سیاسی اسلام: ما بر این باوریم که عرضه فقه گسترده ترین عرصهها و قلمرو آن تمامی جنبههای (فعل) بشر را در بر میگیرد و میتوان همه احکام افعال مکلفان را با توجه به پرمایگی دلیلها و مبانی آن در تمامی زوایای زندگی فردی اجتماعی اقتصادی سیاسی و… استخراج کرد و نگاهی به گستره موضوعات آیات و روایات مؤید این باور است ولی رسالههای عملیه فاصله زیادی با این نکته دارند.
امام خمینی در این باره میگوید:
(برای این که کمی معلوم شود و فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفی میشود تا چه حدّ است شما را توجه میدهیم به تفاوتی که میان قرآن و کتب حدیث با رسالههای عملیه هست. قرآن و کتابهای حدیث که منابع احکام و دستورات اسلام است با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی میتواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیش تر است. از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را در بر دارد سه چهار کتاب مربوط به اجتماعات اقتصادیات حقوق و سیاست و تدبر جامعه است.)[22]
باری رسالههای عملیه در فقه العبادة پر حجم و در مسائل حکومتی اجتماعی اخلاقی و… یا بحث نکرده اند و یا اندک اشارتی دارند و مقایسه مسائل مطرح شده در رسالهها گواه روشن مدعاست.
از دویست و پنجاه و پنج صفحه رساله جامع الفروع آیت اللّه بروجردی حدود دو سوم آن؛ یعنی یکصدوشصت و چهار صفحه ویژه مسائل تقلید نماز و روزه از چهارصدوهفتاد صفحه رساله ایشان که محور رسالههای موجود را تشکیل میدهد بیش از نیمی از آن یعنی دویست و هشتاد و هشت صفحه از تقلید نماز و روزه بحث شده است.
از نهصد و شانزده صفحه رساله تازه نشر یافته (1371) محشی به حواشی آیات عظام چهارصدوهفده صفحه در تقلید و نماز و روزه است و باقی در مسائل دیگر:
چهل و پنج صفحه در زکات سی صفحه در خمس بیست و هشت صفحه در احکام خرید و فروش پنج صفحه در شرکت چهار صفحه در صلح دوازده صفحه در اجاره سه صفحه در جعاله شش صفحه درمزارعه شش صفحه در مساقات پنج صفحه در احکام قرض چهار صفحه در وکالت سه صفحه در ضمان دو صفحه در کفالت دو صفحه در ودیعه چهار صفحه در عاریه بیست ودو صفحه در نکاح.
3 . نگاه فردگریانه به فقه: همچنانکه در آغاز نوشتار گذشت فقهای ما بر اثر عواملی به فقه نگرش فردگرایانه (نه جمع گرایانه) داشته اند و این نگرش در فتاوا و آرای آنان در رسالههای عملیه تجلّی یافته است به عنوان نمونه حکم به واجب بودن درک وقوف به عرفات و مشعر بر شخص متمکن با وجود تقیه با این که حکم اولیه است براساس ضرورت جمعی از مجموع برداشته میشود.[23]
- ناهمگونی رسالهها با دگرگونیهای اجتماعی: به عقیده شهید صدر رسالهها هماهنگ با دگرگونیهای زبانی و اجتماعی مردم دگرگون نشده اند. در گذشته که زندگی مردم سنّتی و بیش تر آنان بی سواد و بیش تر خوانندگان رسالهها علما و طلاب بودند رساله با عباراتی علمی همراه اصطلاحات فقهی و مسائل و مثالهای مورد نیاز عصر خود نگاشته میشدند از باب نمونه در احکام اجاره از استیجار حیوان سخن میراندند؛ اما امروز که بیش تر مقلدان با سواد و زندگی اجتماعی مدرن و سطح فرهنگ عمومی بالا رفته باید به لغت و اسلوب زمان و برابر سطح آگاهی مقلدان نگاشت24. رسالههای گذشتگان با همه ارزشمندی که دارند کارایی لازم را برای امروزیان ندارند. امروزه باید بسیاری از مثالهای پیشینیان را به مثالهای نوین تغییر داد و مسائل مستحدثه را افزود.
5 . به کار بردن معیارها و شاخصههای مبهم و نیز اجمال بسیاری از موضوعهای مورد نیاز: هدف از نگارش رسالههای عملیه راهنمایی مردم در عمل است در حالی که استفاده از شاخصههای مبهم خوانندگان را دچار دغدغه و از آن هدف دور میدارد از باب نمونه فقها درباره نخستین مورد از موارد جواز تیمم؛ یعنی نبود آب مینویسد:
(اگر انسان در بیابان باشد چنانچه زمین آن پست و بنلد است باید در هر یک از چهار طرف به اندازه یک تیر قدیمی که با کمان پرتاب میکردند در جست وجوی آب برود و اگر زمین آن پست و بلند نیست باید در هر طرف به اندازه پرتاب دو تیر جست وجو نماید.)[25]
این معیار نزد مردم امروز مبهم است؛ چرا که آنان تیروکمانهای قدیمی را تنها در موزهها تماشا میکنند تا چه رسد به استفاده از آنها و افزون بر این در گذشته نیز مبهم بوده؛ چرا که تیروکمانها و توانایی استفاده کننده از آنها گوناگون بوده اند. اگر متراژ جست وجو از هر سوی بر مبنای پرتاب تیروکمان مشخص است چنانچه مرحوم مجلسی در شرح خود بر (من لایحضره الفقیه) مقدار پرتاب تیر را دویست گام ذکر کرده چرا همان متراژ را که همگان میدانند استفاده نکنیم؟
همین اشکال در معیارهای تعیین اندازه ترخیص و اندازه بلاد کبیره و اندازه کرّ نیز جاری است و یا ارجاع به عرف که با توجه به اختلاف عرف باعث سردرگمی مقلدان میگردد.
6 . غفلت از مسائل مورد نیاز و نگاشتن مسائل غیر مورد نیاز: رسالههای عملیه که باید ضروری ترین مسائل را ذکر کنند در برخی از موارد از توضیح مسائل ضروری جامعه غفلت و به مسائلی که کم تر مورد نیاز است پرداخته اند از قبیل حرام بودن وضو و غسل و خوردن و آشامیدن در ظرفهای طلا و نقره! بیش تر مسلمانان ظرفهای طلا و نقره را نمیبینند تا چه رسد آنها را ظرف وضو و غسل یا خورد و خوراک خود قرار دهند.
برخی دیگر از کاستیهای رسالههای عملیه با شرح ویژگیهای (الفتاوی الواضحه) روشن میشود از این روی از یادکرد جداگانه خودداری میکنیم:
عوامل کاستیهای رسالههای عملیه
شرح عوامل مقال جداگانهای را میطلبد و این جا به یکی از مهم ترین آنها اشاره میکنیم: در یک تقسیمبندی کلی پارهای از این عوامل برون فقهی و پارهای درون فقهی اند. یکی از عوامل مهم و مؤثر برون فقهی دور نگه داشتن فقه شیعه از حکومت و دخالت در ساختارهای آن بوده است. فقه شیعه بر اثر دوری از حکومت مسائل سیاسی و حکومتی و… را غیر مورد نیاز میدید؛ از این روی تلاش خود را بیش تر بر تحلیل و بررسی مسائل عبادی که مورد نیاز همگان بود به کار میبست و این عامل مهمی در کاستیهای کنونی فقه و رسالههای عملیه است.
ویژگیها و برجستگیهای «الفتاوی الواضحه»
شهید صدر با آگاهی از اشکالهای رسالههای عملیه به نگارش رساله عملیه نوینی پرداخت. انگیزه و هدف او بر پالایش رساله خود از اشکالهای رسالههای موجود و آرایش به ویژگیها و برجستگیهای جدید بود:
(وحینما صدرت تعلیقتنا العملیة علی منهاج الصالحین احسست احساساً واضحا من خلال مراجعات القارئین واسئلة السائلین بما کنت علی ایمان به من ضرورة الاخر… فی وضع رسالة عملیة تتقید بمنهج سلیم فی العرض من الناحیة الفنیة و تلتزم بلغة مبسطة حدیثه و تبدأ فی العرض من الصفر وتحاول ان تعرض الاحکام من حلال صور حیة وتطبیقات منتزعه من واقع الحیاة وتنجه الی بیان الحکم الشرعی لما یستجد من وقائع وهذه (الفتاوی الواضحة) تحقیق لذلک بالقدر الذی اتسع له المجال واتاحته الفرصة.)[26]
باری او با نگارش (الفتاوی الواضحه) دگرگونی نوینی را در فتوانگاری پدید آورد و شایسته است فقیهان وارسته از آرمان راهبردی او پیروی کنند و ضمن کامل کردن طرح ایشان به تدوین رسالههای عملیه خود براساس آن بپردازند. اکنون ویژگیهای الفتاوی الواضحة:
1 . نگارش یک دوره اصول عقائد اسلامی و مختصر به روش نوین: نگارش اصول عقائد در آغاز رسالههای عملی روش نیکوئی بوده که فقهای پیشین بدان اهتمام داشته اند و بر این اساس رسالههای عملی زیادی نوشته شده است از قبیل منهج الرشاد.
شهید صدر در آغاز فتاوی الواضحه مینویسد:
(طلب منی بعض العلماء الاعلام وعدد کبیر من طلبتنا ومن سائرالمؤمنین أن نقتدی بعلمائنا السابقین… وهو انهم کانوا قد اعتادوا ان یقرنوا الی رسائلهم العلمیة او یقدموا لها مقدمة موجزة تارة و موسعة اخری لاثبات الصانع والاصول الاساسیة للدین… وقد استجبت لهذا الطلب شعوراً منی بأن فی ذلک رضا الله سبحانه وتعالی وبان الحاجة التی یعبر عنها کبیرة.)[27]
گروهی از علمای بزرگ و بسیاری از دانشجویان ما و برادران ایمانی از من خواستند که از روش علمای گذشته درنگارش اثبات وجود آفریدگار و اصول بنیادی دین در متن یا در مقدمه مختصر یامفصل رسالههای علمی خود پیروی کنم و من با شناخت و آگاهی از این که در این کار رضای خدا و نیاز شدید بدان است درخواست آنان را پذیرفتم.
سپس در شرح بایستگی نگارش اصول عقائد به همراه رساله عملیه به این نکته اشاره میکند که عمل به احکام شریعت بستگی بر ایمان به خدا و رسول و معاد دارد از این روی شرح استدلالی آنها بایسته است.[28]
بر این اساس شهید صدر رساله مختصری در اصول دین به سبک نوین مینگارد و ضمیمه الفتاوی الواضحه منتشر میسازد.
2 . نگارش پیش درآمد: مقدمه کتاب آئینه و عصاره کتاب است و نویسنده در آن مسائل گوناگونی را از قبیل اهمیت موضوع روش نگارش انگیزه و منابع آن و… مطرح میسازد. امروزه وجود (مقدمه) جزو بایستگیهای هر نوع نوشتاری به شمار میآید که خواننده را با آگاهی بیش تر وارد موضوع میکند و متأسفانه عموم رسالههای عملیه موجود این ویژگی را ندارند.
شهید صدر با نظر بدین نکته مقدمه وزینی بر (الفتاوی الواضحه) مینگارد که گزارش آن را در معرفی ساختار این کتاب شریف خواهیم آورد.
3 . نگارش مؤخره: عصر حاضر عصر دانش و صنعت و انسان امروز انسان آگاه و پژوهنده و خواهان آگاهی از فلسفه شریعت و احکام آن است و تا از اسرار مسائل آگاه نباشد تن بدان نمیدهد. شهید صدر با توجه بدین نکته رساله مختصری در عبادات و فلسفه آن مینگارد و آن را مؤخره (الفتاوی الواضحه) قرار میدهد گزارش آن را در ادامه نوشتار میدهیم.
4 . دستهبندی نوین فقه: علامه شهید که از اشکالهای برخاسته از دستهبندیهای نادرست فقه آگاه بود با الهام از روشهای تقسیمبندی حقوقی جدید دست به تقسیمبندی نوینی از فقه زد. او مباحث فقه را در چهار گروه ردهبندی کرد:
١ . عبادات: نماز روزه اعتکاف حج عمره و کفارات.
2 . اصول که بر دو قسم است:
الف . اموال عمومی: اموالی که به شخصی خاص وابسته نیست و برای مصالح عموم در نظر گرفته شده است مانند زکات و خمس (گرچه این دو عبادی اند ولی جنبه مالی آن قوی تر و بارزتر است) و خراج و انفال.
ب . اموال خصوصی: اموالی که مال شخصی افراد است. احکام مربوط به آن در دو بخش عرضه میشود:
اول اسباب شرعی تملک یا به دست آوردن حق خاصّ. مباحث احیاء موات حیازت صید تبعیت میراث ضمانات و غرامات و مانند آن در این مبحث مورد کندوکاو قرار میگیرند.
دوم احکام تصرف در اموال شامل مباحث بیع صلح شرکت وقف وصیت و دیگر تصرفها و داد وستدها
3 . سلوک و آداب و رفتار شخصی: اعمال شخصی که ربطی به عبادات و اموال ندارند که دو گروه است:
الف . پیوندهای خانوادگی: مناسبات زن و مرد مباحث نکاح و طلاق خلع و مبارات ظهار و لعان و ایلاء و مانند آن.
ب . پیوندهای غیرخانوادگی: پیوندهای اجتماعی و آیینهای مربوط به تنظیم رفتار فردی افراد جامعه آیینهای مربوط به تغذیه پوشاک و مسکن آداب معاشرت احکام نذر و عهد و قسم ذباحة امر به معروف و نهی از منکر همه در این بند جا میگیرند.
4 . آداب عمومی: رفتار و سلوک ولی امر در مسائل قضا و حکومت وجنگ و روابط بین المللی بابها و مباحث ولایت عامه قضا و شهادات و حدود و جهاد و مانند آنها در این گروه جای میگیرند.[29]
او با این باببندی هر مسألهای را در خاستگاه خود قرار داد و از تداخل مسائل جلوگیری کرد.
5 . ورود و خروج منطقی در طرح مباحث و مسائل: سیر منطقی شرح هر بحث و مسألهای منتهای تلاش اوست و براساس شاخصههای زیر مباحث را مطرح و به پایان برده است:
اوّل: پیش درآمد: او در پیش درآمد مسائل زیر را شرح داده است:
الف . شرح اصطلاحات: او در آغاز هر مسأله و فصل و عنوانی اصطلاحات فقهی و اصولی آن بحث را افزون بر شرح معانی لغوی آن با عبارتی روشن و ذکر مثالهایی شرح داده است تا خواننده در مطالعه در مفهوم آن درنماند از باب نمونه:
در آغاز بحث عبادات عبادات و توصلیات[30] در آغاز بحث طهارت حدث و خبث[31] در آغاز بحث خلل و شک در وضوء خلل و شک 32 در آغاز بحث غسل وجوب نفسی و غیری[33] را روشن کرده است.
توضیح و معنای (مائع) را در صفحه 321 و معنای (ملاقات) را در صفحه 313 و نیز اصطلاحات و واژگان هم معنای رایج را (الفتاوی) را آورده است.
ب . اهمیت موضوع: او در پیش درآمد اهمیت موضوع را شرح میدهد و گاه در شرح آن استناد به آیات و روایات مربوط میکند. از باب نمونه: در آغاز کتاب الصلات مینویسد:
(الصلاة اهم عبادة فی الاسلام وهی عمود الدین کما جاء فی الحدیث الشریف و قد روی عن النبی(ص) انها اول ما ینظر فیه من عمل ابن آدم…)[34]
ج . مسائل و احکام کلی: مسائل و احکام کلی که در متن فصل جائی ندارند در پیش درآمد آورده است. از باب نمونه: در پیش درآمد بخش (غسل) احکام عمومی و کلی غسل را آورده است:
(کل غسل لم یأمر به الشارع الزاماً ووجوباً او ندباً واستحباباً لیس عبادة ولا طهارة ولا اثر له شرعاً.)[35]
د . اقسام موضوع: در بحث غسل اقسام آن را در پیش درآمد یاد کرده است:
(ومنه مستحب و منه واجب والواجب علی قسمین: واجب لنفسه وهو غسل الاموات… و واجب لغیره… غسل الجنابة وغسل الحیض…)[36]
هـ. تفاوت موضوع با موضوعهای همانند: در مثل در پیش درآمد کتاب الحج والعمره تفاوت حج و اعتکاف را این گونه یاد میکند:
(وهو یشبه الاعتکاف فی کونه نقلة الی الله تعالی غیر ان الاعتکاف نقلة فردیة یعتکف بموجبها هذا الفرد او ذاک فی بیت من بیوت الله والحج نقلة جماعیة یتجه فیها جمهور المسلمین المکلفین باداء هذه الفریضة…)[37]
و . فلسفه موضوع: در پیش درآمد کتاب الاعتکاف پس از نفی رهبانیت در شریعت اسلامی به فلسفه آن اشاره میکند:
(شرعت الاعتکاف لیکون وسیلة موقوتة و عبادة محدودة تؤدی بین حین وآخر…)[38]
دوم. سیر از قواعد و احکام کلی به مصادیق و احکام جزیی: او یکی از اشکالهای مهم رسالهها را (چنانکه پیش از این یاد شد) یادآوری مسائل جزیی بدون شرح حکم کلی و نهایی مسأله میداند؛ از این روی خود در (الفتاوی الواضحه) در آغاز هر مسأله زیر عنوان: (احکام عامه…) حکم کلی و نهایی مسأله سپس احکام جزئی آن را در زمینههای گوناگون (گونههای عبادت چگونگی انجام آن عناصر و اجزای آن آداب و مستحبات و محرمات آن) یاد میکند پس گاهی تحت عنوان: (تطبیقات و تکملات) نمونههای بیش تری یادآور میشود و به کامل کردن موضوع میپردازد تا مقلد بتواند خود حکم نمونهها و موارد دیگر مسأله را درک کند و نیز موارد استثنا آن را بیان و در پایان خلاصه گیری میکند. از باب نمونه در کتاب (الصلاة) پس از یادآوری گونههای نماز و شکل و صورت و عناصر و اجزا و احکام آنها به ذکر احکام کلی نمازهای روزانه: آداب مستحبی پیش و پس از نماز وقت نماز شمارههای آن میپردازد و یا در مسأله سفر پس از شرح ویژگیهای سفر شرعی نمونهها موارد جزئی آن را تحت عنوان: (تفصیلات و تطبیقات) شرح میدهد و گاه در پایان خلاصه گیری میکند.
6 . آوردن دلیل در موارد بایسته: شرح دلیل پذیرش مسائل را راحت تر و خواننده را در عمل بدان دلگرم تر میگرداند؛ از این روی بعضی از فقیهان شیعه در برخی از مسائل رسالههای عملی خود که در خور فهم عموم بوده دلیل یا دلیلهای مسأله را میآورند. سید درعروة الوثقی و آقا ضیاءالدین درتعلیقه خود بر عروة و شهید صدر از این روش پیروی کرده اند.
شهید صدر در دلیل واجب بودن شرکت در نماز جمعه تشکیل شده مینویسد:
(لان اقامتها نداء الصلاة الجمعه واذا نودی لصلاة الجمعة وجب السعی الی ذکر اللّه.)[39]
در واجب بودن تربیت دینی فرزند غیر بالغ استدلال به آیه: (قوا انفسکم واهلیکم ناراً…) میکند.[40] و در لزوم قدرت به (لایکلف اللّه نفساً الا وسعها) استناد میکند.[41]
7 . بهره گیری از جدول تطبیقی وتصویر هندسی در توضیح برخی از مسائل: یکی از راههای فهم سریع و دقیق خواننده در مسائل فقهی بویژه مسائل همانند استفاده از جدول مقایسهای وتصاویر هندسی است. شهید صدر از این روشها در (فتاوی الواضحه) بهره برده است. در اقسام روزه عنوانی به نام (جدول للمقاربة) یاد کرده و مینویسد:
(وفی مایلی نذکر جدولا للمقارنة بین اقسام الصیام فی اهم الاحکام علی ضوء ماتقدم تسهیلاً للمراجع المفطرات: تشترک کل اقسام الصیام فی المفطرات.
السهو: تشترک کل اقسام الصیام فی انها لاتبطل فی الافطار سهواً و نسیاناً…)[42]
دربحث سفر دوری و زیگزاگی مسافرت را با استفاده ازترسیم شکل دائره مانند و خطها زیگزاکی مسأله را شرح داده است.[43]
8 . توضیح مسائل مورد نیاز با استفاده از مثالهای پویا و زنده: وی در شرح مسائل مورد نیاز از مثالهای پویا و زنده و مورد نیاز مقلدان بهره میجوید و از مسائل غیر مورد نیاز و مثالهای فرضی و غیرواقعی اجتناب میورزد.
9 . شرح بسیاری از مسائل به گونه پرسش و پاسخ: او از این روش در (الفتاوی الواضحه) زیاد بهره برده است که در پیش نیز بدان اشاره کردیم.
10 . قلم سهل و روان: قلم شهید صدر در (الفتاوی الواضحة) روان و ساده و در عین حال علمی است. ناشران مجموعه آثار او این نکته را یکی از عوامل کلیدی جاذبیت این کتاب در پهنای جهان اسلام دانسته اند.
11 . استفاده اندک از احتیاط و کلمات تردید آمیزی مانند: (اشکال) (محل تأمل) و… احتیاطهای فقها گرچه توجیه فقهی دارد و ناشی از ورع و دوری از افتاء به غیر علم است ولی در عمل مقلّدان را دچار مشکل سردرگم میسازد بویژه در غیر عبادات که گاه آثار منفی در اجتماع نیز دارد.
شهید صدر براساس مبانی اصولی و فقهی خود در عین تقوا و روع احتیاطهای کم تری نسبت به دیگر مراجع تقلید دارد و از جمله هایی مانند: (اشکال) محل تامل (خالی از اشکال نیست) و… که مقلّد را دچار تردید میسازد کم تر استفاده کرده است.
12 . پرداخت به فقه اخلاقی و تربیتی: او گرچه اندک به شرح مفاهیم اخلاقی و نقش آنها در درستی و باطل بودن عبادات پرداخته است در مثل فقیهان در بحث شرطهای تکلیف یکی از شرطهای تکلیف را بلوغ میدانند شهید صدر بی درنگ به دنبال آن با استناد به آیه [سوره تحریم] مینویسد: معنای نداشتن تکلیف نابالغ رفع مسؤولیت ولی در ادب کردن او نیست:
(ان ذلک لایعنی عدم کون الولی مسؤولا عن تصرف هذا الانسان غیرالبالغ و توجیهه وانزال العقاب به فی حالات التأدیب فالولی من اهله یجب علیه ان یقیه النار والتعریض لسخطه الله تعالی عنه عند بلوغه ذلک بان یهیئه قبل البلوغ للطاعة ویقربه نحو الله تعالی بالوسائل المختلفة للتأدیب من الترهیب والترغیب والتعویذ والتثقیف عملاً بقوله تعالی قوا انفسکم واهلیکم ناراً وقودها الناس والحجاره.)[44]
13 . زیاد کردن عنوانها و تهیه فهرست جامع: عنوانها و فهرست جامع کتاب راه گشای خواننده برای پیدا کردن مسأله مورد نیاز است. شهید صدر با انجام چنین مهمی خواننده را در این جهت یاری کرده است.
14 . دستهبندی زیبای مسائل: شهید صدر مسائل و احکام فقهی را در قالب و دستهبندی زیبایی بیان کرده است و خواننده از مراجعه به آن و به راحتی حکم مسأله فقهی خود را مییابد از باب نمونه: بحث چیزهای نجس شونده را چنین آورده است:
(وقد یتنجس الماء الطاهر بسبب الاعیان النجسة وقد فصلنا الکلام حول ذلک فی فصل احکام الماء… و اما غیر الماء من الاشیاء الطاهرة فهی تکتسب نجاسة بسبب تلک الاعیان النجسة فی حالة حدوث الملاقاة والمماسة بین الشی الطاهر واحدی تلک الاعیان النجسة علی التفصیل التالی:
1 . اذا کانت عین النجس مائعة کقطرة بول او دم ولاقت جسماً جامداً کالثوب… سرت النجاسة الی هذا الجسم الجامد الملاقی و تنجس منه خصوص المحل….
2 . اذا کانت عین النجس مائعة… ولاقت شیئاً مائعاً طاهراً… سرت النجاسة الی الطاهر المائع وتنجس کله….
3 . اذا کانت عین النجس جامده… ولاقت المائع… فینجس کله بالملاقاة….
4 . اذا کانت عین النجس جامده ولاقت شیئاً جامداً… فالحکم فی هذه الحالة یرتبط بمدی الجفاف والرطوبة…)[45]
و نیز دسته بندیهای زیبایی در گونههای وطن نمازهای قصر و تمام بلد کبیره و… آورده است.
15 . شرح موضوعهای فقهی براساس شاخصههای روشن: او مقدار و میزان کرّ را بر حسب کیلو و سانتیمتر به طور دقیق مشخص کرده و در اندازه مسافت شرعی و ترخص و معیارهای روشنی را آورده است.
16 . مشخص کردن موارد ارجاع: در بیش تر مواردی که خواننده را به مسائل گذشته ارجاع داده محل آن را دقیق مشخص کرده تا خواننده بتواند زود بدان مراجعه کند از باب نمونه در آغاز بحث چیزهای نجس شونده مینویسد:
(وقد فصلنا الکلام حول ذلک فی فصل احکام الماء (راجع الفقره(8) و مابعدها).)[46]
17 . به کار بردن عبارتها وجملههای روشن و امروزی و رعایت نکتههای نگارشی و نشانههای آن.
ساختار الفتاوی الواضحه
الف . اصول دین: علامه شهید دو رساله مختصر را ضمیمه (الفتاوی الواضحه) کرده است. در مقدمه رسالهای در اصول دین و در مؤخره نظری کلی درباره عبادات و فلسفه عبادت.
او در رساله اصول دین به اصل بنیادی اثبات وجود خدا (المرسل) و پیام آوران الهی (الرسول) و پیام الهی (رسالت) را به گونه استدلالی فشرده شرح میدهد. در پیش درآمد آن روش کار را شرح میدهد.
(با این پرسش روبه رو شدم که با کدامین روش این مقدمه را [رساله اصول دین] بنگارم به روش فتوایی که در فتاوی الواضحه عرضه کردم یا استدلالی؟ متوجه شدم که بین این مقدمه اعتقادی با (فتاوی الواضحه) فرق بنیادی است چرا که فتاوا تنها عرضه احکام و عرضه حاصل اجتهاد و استنباط بدون استدلال یا انتقاد است و در اصول دین نقل فتوا کافی نیست و باید استدلال کرد؛ زیرا مقصود استحکام عقاید است و این جز با استدلال صورت نمیگیرد.)
سپس مینویسد:
(روش دوم را شایسته تر دیدم و برابر سطح فرهنگ عمومی حوزه و دانشگاه آن گونه که برای عموم نیز درخور استفاده باشد نگاشتم از آوردن اصطلاحات و واژگان دشوار دوری گزیدم و دشواریها را به دیگر نوشته هایم از قبیل (اسس المنطقیة للاستقراء) ارجاع میدهم.)
در بخش اول (المرسل) عنوانهای زیر را بحث کرده است:
1 . الله سبحانه و تعالی: در این فصل انگیزه بنیادی ایمان به خدا را فطرت دانسته و با شرح دو دلیل: یکی علمی (استقرایی مبتنی بر حساب احتمالات) و دیگر فلسفی به اثبات وجود باری میپردازد.
نکته درخور توجه این که شهید صدر از دلیل استقراء بر مبنای حساب احتمالات که در مبانی منطقی استقراء نظریه ابتکاری خود را به طور کامل توضیح داده در اثبات برخی از مبانی اصولی و فقهی و اصول بنیادی عقاید از قبیل اثبات وجود مادی و انبیاء ضرورت وجودی انبیاء و اعجاز آنان و امامت استفاده کرده است. در این رساله مختصر نیز بر این دلیل تکیه فراوان دارد.
2 . صفات الله تعالی: در این بخش از راه آثار صنع و نظام کامل هستی به اثبات صفات کمال الهی میپردازد و با استفاده از برهان عدالت بایستگی معاد را شرح میدهد.
در بخش دوم (الرسول) عنوانهای زیر را بحث کرده است:
1 . نبوّت عامه: در پیش درآمد ضرورت و هدف نبوّت عامه را شرح میدهد:
(نبوت به معنای عام همان پدیده خدایی در زندگی انسان است و قانونی است که مصالح فردی را تبدیل به مصالح اجتماعی میکند و انسان را از خط کوتاه منافع فردی به سوی خط طولانی اجتماعی توجیه میکند.)
2 . نبوّت خاصه: او با استفاده از دلیل استقراء به اثبات نبوت خاتم پرداخته و با پرداختن به چهارنکته به نتیجه رسیده است.
الف . پیامبر از منطقه محروم جزیرة العرب است که در آن زمان فقیرترین سرزمینها از حیث فرهنگی فکری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بود.
ب . تجسم رسالت پیامبر در قرآن و شریعت اسلام است. در این جا چهار امتیاز مهم از امتیازهای شریعت اسلام را یاد کرده است.
ج . رسالت پیامبر اکرم(ص) درتاریخ جامعهها ونهضتهای جهان از ویژگیهای بی مانندی برخوردار است که از ظرفها و عاملهای طبیعی خیلی بزرگ تر است که آنها را برمی شمارد.
د . نتیجه این که هرگاه جریان خارق العاده ببینیم که با ظرفها و عاملهای حسی معقول نیست باید بدانیم که یک عامل دیگر در آن مؤثر است و آن عامل در نبوت پیامبر(ص) وحی الهی است.
در آغاز بخش سوم (الرسالة) رسالت را به دین اسلام تعریف و هدف آن را پیوند انسان با مبدأ و معاد یاد میکند و سپس برخی از برجستگیهای رسالت اسلام را از دیگر رسالتهای آسمانی بدین گونه بر میشمارد.
1 . رسالت اسلام در قرآن بیان شده و قرآن تنها کتاب آسمانی تحریف نشده است.
2 . جاودانگی قرآن دلیل روشن اثبات نبوت پیامبر(ص) و خاتمیت است.
3 . گذشت زمان نه تنها قرآن را بی ارزش نمیکند بلکه ابعاد گوناگون آن را فاش میسازد.
4 . رسالت پیامبر اسلام(ص) در برگیرنده تمام ساختهای زندگی فردی و اجتماعی انسان است؛ از این روی میتواند موازنهای بین خواستههای گوناگون او برقرار سازد.
5 . رسالت اسلام عملی و قابل تحقّق در زندگی مردم است.
6 . رسالت اسلام تاریخ ساز است.
7 . رسالت اسلام تنها به ساختن امّت اسلامی بسنده نکرده بلکه درصدد ساختن نیروی پرتکاپو از مسلمانان است که جهان را بسازند.
8 . پیامیر اکرم(ص) آورنده این رسالت خاتم انبیاء رسالت او خاتم رسالتها است.
9 . پس از ختم نبوت حکمت الهی بر این قرارگرفت که امامت و خلافت را در دوازه نفر قرار دهد اول آنان علی(ع) و آخر آنان محمد بن الحسن المهدی(عج).
10 . اسلام مردم را در عصر غیبت امامِ دوازدهم به فقیهان ارجاع داده و باب اجتهاد را باز دانسته است.[47]
ب . فتاوا و آرای فقهی: همان گونه که گذشت شهید صدر فقه را بر چهار بخش محوری تقسیم کرده: عبادات اموال سلوک خاص و سلوک عام.
او بر این تصمیم بود رساله عملیه خود؛ یعنی (الفتاوی الواضحه) را در چهار جلد بنگارد و یک جلد آن را در زمینه عبادات نگاشت که دست ستمگر ستم او را به شهادت رساند و کار عظیم او ناتمام ماند امید آن که خبرگان فقه باقی مانده کار را براساس طرح شهید تمام کنند.
از آن جا که مسائل فقهی (الفتوای الواضحه) زیاد و گسترده است درمعرفی آن به یادآوری مطالب زیر بسنده میکنیم.
1 . عناوین اصلی و فرعی آن تا با ساختار و سیر منطقی کتاب آشنا شویم.
2 . نمونه هایی از فتاوای ایشان آن هم بیش تر از کتاب اجتهاد و تقلید و طهارت و صلات و صوم تا با گزیدهای از فتاوا و اندیشههای فقهی ایشان آشنا شویم.
چهارچوب کلی بخش عبادات (الفتاوی الواضحه) از مباحث زیر ساخته شده است:
(المقدمه) (التقلید و الاجتهاد) (الطهاره) (الصلاة) (الصوم) (الاعتکاف) (الحج والعمرة) و(الکفارات).
1 . کیف نشأت الحاجة الی الاجتهاد؛ ریشهها و دلیلهای نیاز به اجتهاد و فرایند تاریخی آن توضیح داده شده است.[48]
2 . حرمة التقلید فی اصول الدین: در این جا حرام بودن تقلید در اصول دین را مینمایاند و درعلت آن به این نکته اشاره میکند که از نظر اسلام در اصول دین دستیابی به علم و یقین درباره پروردگار نبی معاد دین و امامت شایسته است و اسلام همگان را فراخوانده که خود مسؤولیت عقاید دینی را بر عهده گیرند نه این که این مسؤولیت را بر دوش دیگری بگذارند.[49]
3 . اجتهاد و التقلید مبدآن مستمران: ایشان در این بخش به پیوستگی و همیشگی اجتهاد و تقلید اشاره دارد و اظهار میدارد همان گونه که کتاب خدا بدون کاستی و سنت شریف تا امروز محفوظ مانده اند طبیعی است که اجتهاد نیز استمرار داشته باشد مانند تخصص علمی در فهم کتاب و سنت و استخراج احکام شرعیه از آنها.
و طبیعی است رشد و بالندگی تجربههای مجتهدان و فزونی آگاهیهای آنان باگذشت زمان و زمینه سازی آنان برای مجتهدان دیگر تا با آمادگی بیش تر و ژرف تر به استنباط بپردازند و این حاکی از آن است که جمود مقلدان بر رأی فقیهی از فقیهان در طول قرنها جایز نیست.[50]
4 . الترکیز علی العلماء فی الشریعة: مجتهد محور و مرکز است برای دیگران در شؤون دین از این روی خداوند اجتهاد را واجب کفایی قرار داده است:
(فرقه منهم لیتفقّهوا فی الدین…) از سوی دیگر همگان را به رجوع به دانشمندان دینی فرا میخواند:
(فاسألوا اهل الذکر…) عن الامام علی(ع): (مجاری الامور علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه.)
بنابر این دانشمندان دینی نقطه مرکزی تکیه گاه اُمّت در شریعت اند و مردمان باید بدانان رجوع کنند.[51]
5 . الرساله العملیة اهمیتها وتطویرها: در این بخش اهمیت رسالههای عملیه را بررسی کرده و نقد خود را بر آنها که گزارش آن گذشت عرضه میدارد.[52]
6 . مصادر الفتوا: اشاره به منابع اصیل فتاوای خود؛ یعنی (کتاب) و (سنت) کرده درباره ناکارایی و دیگر مصادر فتاوا: (قیاس استحسان دلیل عقلی و اجماع) مینویسد:
(اما القیاس والاستحسان ونحوهما فلانری مسموعاً شرعیاً للاعتماد علیها. واما مایسمی بالدلیل العقلی الذی اختلف المجتهدون والمحدثون فی انه هل یسوغ العمل به اولا فنحن وان کنا نؤمن بانه یسوغ العمل به ولکنا لم نحد حکماً واحداً یتوقف اثباته علی الدیل العقلی بهذا المعنی بل کل مایثبت بالدلیل النقلی فهو ثابت فی نفس الوقت بکتاب او سنة واماما یسمی بالاجماع فهو لیس مصدراً الی جانب الکتاب والسنة وانما لایعتمد علیه الامن اجل کونه وسیلة اثبات فی بعض الحالات.)[53]
بنابراین قیاس و استحسان و مانند آن منابع غیر قابل اعتماد دلیل عقلی منبع بالقوه نه بالفعل و اجماع منبع فرعی و وسیلهای نه اصلی اند و تنها منابع معتبر فتوا کتاب وسنت هستند:
وهکذا کان المصدر ان الوحیدان هما الکتاب والنسة ونبتهل الی الله تعالی ان یجعلنا من المتمسکین بهما.)[54]
7 . التقسیم فی هذه الرساله: در این بخش به گونه فشرده عنوانهای کلی کتاب خود را که در پیش گزارش آن داده شد یاد میکند.[55]
التقلید و الاجتهاد
اجتهاد و تقلید و احتیاط سه راه انجام دستورهای الهی اند و تنها در احکام نا روشن و نامسلّم دینی کاربرد دارند نه در احکام روشن که همگان از آنها آگاهی دارند مانند واجب بودن نماز و روزه و نیز تقلید در برابرسازی معانی کلی بر مصادیق و تشخیص موضوعها معنایی ندارد مانند این که: آیا این مایع خارجی شراب است یا سرکه؟56
التقلید: شهید صدر ضمن شرح احکام تقلید درباره شرایط مرجع تقلید افزون بر شرائط عمومی: (حیات) و ا(اعلمیت) (توانایی بر برابرسازی احکام بر موارد آشنایی به زمان و درک مسائل اجتماعی را افزوده است:
(یرجع الی الاعلم فی الشریعة والاعرف والاقدر علی تطبیق احکامها فی مواردها مع فهم للحیاة وشؤونها بالقدر الذین تتطلبه معرفة احکامها من تلک الادلة.)[57]
سپس به گونه پرسش و پاسخ به این نکته پرداخته که در صورت اختلاف فتوای دو یا چند مجتهد یکسان و برابر عمل مقلّد به قول (اقرب الی الاحتیاط) واجب است[58] و در همین زمینه یکی از معیارهای تشخیص (اَعْلم) را با استفاده از اصل (استصحاب) تقدّم زمانی اعملیت هرکدام میداند:
(اذا شک المکلف وتردد هل زیدا علم من بکر ـ مثلاً ـ او بکر اعلم منه او هما فی درجة واحدة اذا حدث هذا ینظر فان کان المکلف علی یقین بان احدهما ـ ولنفرض مثلاً انه زید ـ کان من قبل اعلم بلاریب ولکن بکراً جد و نشط فی البحث امراً غیر قصیر بعد العلم باعلمیة زید حتی احتمل المکلف او ظن بانه قد وصل الی درجة زید فی العلم او تفوق علیه ان کان هذا فعلی المکلف ان یقلد زیداً لابکراً او ان لم یسبق العلم باعلمیة زید وشک هل بکر فی علمه بمنزلة زیدا واعلم منه منذ البدایة او هو دونه فالواجب فی کل واقعة الاخذ بمن کان قوله اقرب الی الاحتیاط.)[59]
و در مسأله ماندن بر تقلید (میت) مینویسد:
اگر مرده داناتر از زنده باشد ماندن بر تقلید از وی واجب و اگر زنده داناتر از مرده باشد عدول به زنده در تمامی مسائل (عمل کرده یا نکرده) واجب است و اگر هر دو مساوی از هر جهت بوده باشند عمل به فتوا نزدیک تر به احتیاط واجب است.)[60]
الاجتهاد: علامه شهید پس از شرح واجب بودن کفایی اجتهاد و تقسیم آن به (مطلق) و (متجزی) اجتهاد مطلق را شرط مرجعیت و سرپرستی قضا میداند و تقلید از (متجزی) را جایز نمیداند جز در مسائلی که او (اعلم) از مجتهدی مطلق است.[61] پیروی از حکم قضایی او واجب است جز در صورت آگاهی مکلف بر نادرستی حکم قضایی او از باب نمونه مجتهد حکم صادر کرد که این خانه از (زید) است و مکلف میداند که خانه از آن (بکر) است نه زید در این صورت مکلّف باید براساس علم خود عمل کند و از تصرف در آن خانه بدون اجازه (بکر) دوری کند.[62]
الاحتیاط: احتیاط به شرط امکان و آگاهی از فتاوای دیگران چه تکرار در پی داشته باشد و چه نداشته باشد جایز است.[63]
العدالة: عدالت یکی از شرطهای مهمّ مرجع تقلید است. شهید صدر با استناد به آیه (فاستقم کما امرت)[64] و (اَنْ لو استقاموا علی الطریقه)[65] آن را به ملکه استواری بر شریعت و راه آن تفسیر میکند[66] و چهار شاخصه برای شناسایی آن یاد میکند:
1 . حسّ.
2 . شهادت دو عادل.
3 . شهادت ثقه.
4 . حسن ظاهر.[67]
التکلیف و شروطه: در این عنوان شرح شرافت تکلیف و شرایط عمومی: (بلوغ عقل و قدرت) و احکام و آثار آنها داده شده است.
العبادت
شهید صدر پیش از کتاب طهارت احکام کلی وعمومی عبادات چون: قصد قربت حرام بودن ربا عجب بدعت و… را شرح میدهد.
او ریای هنگام عبادت را جز در مواردی حرام و سبب باطل شدن عبادت میداند.[68] و عُجب را گرچه حرام است ولی سبب باطل شدن عبادت نمیداند.[69]
و در تحقق قصد قربت عبادتهای استیجاری همین مقدار که انگیزه عمل مستأجر ترس از خدا به واسطه خیانت حرام بودن خوردن اجرت باشد کافی میداند.[70]
پس از شرح احکام عمومی عبادات به یادآوری گونهای عبادات و احکام هر نوع به ترتیب زیر میپردازد:
1 . نماز چون نماز مهم ترین عبادت است آن را بر دیگر عبادتها مقدم داشته است.
2 . طهارت چون طهارت شرط بنیادی و اساسی نماز است آن را بر نماز مقدم داشته است.
3 . اعتکاف.
4 . حج چون در مناسک به شرح از احکام آن سخن گفته در این جا مختصر از آن بحث کرده است.
5 . کفارات.
الطهارة: احکام الماء
در پیش درآمد حدث و خبث را تعریف و چگونگی پاک شدن از هر یک را به طور مختصر و کلی یاد کرده است و سپس دلیل پیش داشتن بحث آب و احکام آن را بر دیگر بحثهای طهارت چنین بیان میکند:
(لما کان الماء الطاهر هو المطهر الرئیس من الحدث والخبث تعین فی البدایة ان نتحدث من الماء واقسامه ومتی یکون طاهراً ومطهراً من الحدث والخبث ومتی لایکون کذلک.)[71]
الماء المطلق او مضاف
درآغاز اقسام آب را آورده و چهار فرق اساسی میان آب مطلق و مضاف را توضیح داده سپس اقسام آب مطلق و احکام آن را یادآور شده و به شرح حکم آبهای لوله کشی دوشها حوضها و… را بیان کرده است.
وی به طور دقیق اندازه کرّ را از نظر حجم و وزن و مساحت به حسب سانتیمتر تعریف کرده است:
(فحجم الکر منه یساوی ثلاثمائة وسبعة وخمسین الفاً ومائتی سنتمتر مکتب ولما کان طول الشبر لایقل عادة عن واحد وعشرین سنتمتراً امکن القول بان الماء الصافی اذا کان یساوی تسعة وثلاثین شبراً مکعبا فهو یحتوی علی کر مع زیادة بشی قلیل.)[72]
در ادامه بحث تحت دو عنوان: (کیف یتنجس الماء الکثیر)[73] و (اذا ینجّس الماء فکیف یطهر)[74] چگونگی نجس شدن آب کثیر و قلیل و تطهیر و مسائل متفرع بر آن را با آوردن مثالهایی نمایانده سپس بحث وضو و غسل و اقسام و خلل و احکام آنها را آورده و شرح داده است.
در بحث غسل در آغاز احکام عمومی همه غسلها را به بوته بررسی مینهد و سپس احکام هر یک از غسلها را بیان میکند.
در پایان غسل حیض عنوان: (تطبیقات و تکمیلات) را دارد و در آن گونهها و مسائل ومصادیق گوناگون دم حیض وزن حائض را شرح داده است.
در احکام عمومی اموات وتجهیز آنان (غسل کفن و دفن) ده نکته آورده است و در مکان دفن مینویسد:
(الدفن یجب ان یکون فی الارض کما عرفناه فلاتجزی مواراته فی داخل الصندوق و نحوه حتی ولوجعل الصندوق فی بطن الارض کما لایتحقق الدفن المطلوب شرعاً بوضع المیت فی موضع والبناء علیه… و لو کان الدافع الیه دافعاً موقتاً موتنا لانتظار فرصة لنقله الی المشاهد المشرفة.)[75]
در پایان مسائل غسل غسلهای مستحبی را بر شمرده و آنها را کافی از وضو میداند.[76]
التیمم
در پیش درآمد تعریف تیمم و عبادی بودن آن و وجه نامگذاری آن به طهارت ترابیه و طهارت اضطراریه بحث کرده و سپس تحت عنوان: (مسوغات التیمم) در یک دستهبندی زیبا حالتهای ده گانه جایز بودن تیمم را بر شمرده است.[77]
ایشان در زیر عنوان: (الصعید الذی تیمم به) بحثی دارند و در این جا تیمم بر زمین و آنچه از زمین گرفته شده مانند: گچ و آجر کاشی موزائیک و سنگ مرمر را جایز میداند:
(یجب التیمم بوجه الارض او ما کان مقتطعاً منها علی ان یکون طاهراً و مباحاً سواء کان تراباً او صخراً او رملاً او طیناً یابساً یصح التیمم بما تبنی به البیوت من جص وآجر و (اسمنت) ما دامت مواده ماخوذة من الارض وان احرقت وضعت وکذلک مایصنع من (الاسمنت) من قطع للبناء (الکاشی والموزائیک) اذا لم تکن مطلیة بطلاء خارجی غیرماخوذ من الارض والغالب فیها انها غیر مطلیة کذلک حتی الملونة منها و یصح التیمم بالرخام (المرلمر).)
پس از آن عنوانهای: (صورة التیمم) (شروط التیمم) نواقص التیمم و (حول الخلل فی التیمم) به بوته بررسی مینهد و در پایان از احکام باقی مانده تیمم بحث میکند.
انواع النجاسات
نجاست (= خبث) در لغت به معنای پلیدی و در شرع چیزی است که دوری از آن در نماز واجب است. پس اعیان نجسه و متنجسه را بر میشمارد و احکام هر یک را تحت عنوان ویژهای شرح میدهد.
او در بول وغائط به صورت قاعده میگوید: (کل مایطلق علیه اسم البول او الغائط فهونجس)[78] سپس موارد استثنای این قاعده را بر میشمارد و در بحث دم نیز به صورت قاعده میگوید: (الدم نجس عیناً)[79] سپس از موارد استثنای آن از جمله خون تخم مرغ نام میبرد.
و دربحث (مسکر) تنها مستی آور برگرفته شده از انگور را نجس میداند و دیگر مستی آورهای مایع و جامد را پاک ولی حرام میداند.[80]
در بحث کافر به صورت قاعده گوید: (کل کافر نجس) سپس دو گروه را از آن استثنا میکند:
1 . اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان)
2 . غالیان و ناصبیان.[81]
در پایان (اعیان نجسه) عنوان (العرق) را آورده و احکام آن را شرح داده و عرق جنب از حرام را پاک[82] دانسته است.
در بخش اشیای متنجسه در یک تقسیمبندی زیبا انواع و اقسام چهارگانه به ملاقات چیز پاک را (جامد مایع) با عین نجس (جامد و مایع) و حکم آنها را شرح داده است[83] و منظور از ملاقات را تماس جسم پاک با عین و جرم نجس دانسته نه صرفا اثری که از آن بر جسم پاک ظاهر شود.
(ونرید بالملاقاة ان یمس الجسم الطاهر عین النجس وجرمها ولایکفی ان تیسر اثرها و یبدو علی الشیء الظاهر.)[84] و در ادامه به صورت پرسش و پاسخ حکم ملاقات شیی پاک را بامتنجس (المتنجس هل ینجس؟) بیان میکند و در پاسخ مینویسد:
(ان الشیء الطاهر یتنجس اذا لاقی برطوبة عین النجس او کان بینه و بینها واسطه واحد فقط واما اذا کان بینه و بینها واسطتان فلایتنجس.)
پس مثالهای گوناگونی را یاد میکند. در ادامه احکام شرعی وابسته به پاکی و ناپاکی را درچند بند بیان میکند:
1 . الطهاره شرط فی الصلاة.
2 . الطهاره شرط فی موضع السجود.
3 . استعمال النجس.
4 . بیع النجس.
5 . حرمة تنجیس المساجد. جز در موارد استثنا.
در پایان بحث نجاسات نجاسات بخشیده شده در نماز را بر میشمارد و احکام آن را شرح میدهد.
المطهرات
در آغاز بحث را در دوبخش کلی میآورد:
1 . نحوه تطهیر اعیان نجسه.
2 . نحوه تطهیر اشیاء متنجّسه.
درباره نجس نخست گوید: جز در حالتهای معین اعیان نجسه پاک نمیشوند.
الف . غسل میت مسلمان.
ب . استحاله عین نجس.
ج . اسلام کافر.
د . تغییر شراب به سرکه.
هـ. خونی که پشه و مگس مکیده است.[85]
در شرح بخش دوم انواع مطهرات: (آب استحاله تبعیت زمین و…) و احکام آنها و چگونگی ثابت شدن طهارت بحث میکند.[86]
الصلاة
در آغاز با استناد به آیات و روایات اهمیت نماز را بیان میکند سپس انواع نمازهای واجب ومستحب و شکل و عناصر و اجزای آنها شرح میدهد و آن گاه احکام و شرائط تفصیلی هر یک از نمازهای واجب و مستحب روزانه را بیان میکند و در آغاز بیانِ احکامِ نماز صبح ظهر جمعه با استناد به آیات و روایات اهمیت هر یک را شرح میدهد.
وی سه فتوا درباره نماز جمعه دارد:
1 . واجب بودن تعینی در زمان حضور معصوم و نایب خاص او.
2 . واجب بودن اختیاری در زمان غیبت پیش از تشکیل نماز جمعه.
3 . واجب بودن تعیینی در زمان غیبت در صورت تشکیل نماز جمعه.
(تجب اقامة صلاة الجمعه وجوباً حتمیاً فی حالة وجود سلطان عادل متمثلا فی الامام او فیمن بمثله… وهذا هو الحکم الاول لصلاة الجمعه یعبر عنه (بالوجوب التعینی لاقامة صلاة الجمعة) واما فی حالة عدم توفر السلطان العادل فصلاة الجمعه واجبة ایضا ولکنها تجب علی وجه التخییر ابتداء و تجب علی وجه الحتم انتهاء و ذلک ان المکلفین فی هذه الحالة یجب علیهم ان یؤدوا الفریضة فی ظهر یوم الجمعة اما باقامة صلاة الجمعه جماعة… واما بالاتیان بصلاة الظهر وهذا هوالحکم الثانی لصلاة الجمعه ویعبر عنه بـ (الوجوب التخییری لاقامة صلاة الجمعة فان اختیار خمسة من المکلفین اقامة صلاة الجمعة امتثالا للحکم الثانی… واقاموها… وجب علی سبیل الحتم و التعیین علی المکلّفین عموماً الحضور و الاشتراک فی صلاة الجمعة لان اقامتها نداء لصلاة الجمعة… وهذا هو الحکم الثالث لصلاة الجمعه ویعبر عنه بـ (الوجوب التعیینی لحضور صلاة الجمعة.)[87]
و درصورت تشکیل نماز جمعه مسافرت نزدیک ظهر جمعه را جز در صورتی که در سفر به نماز جمعه دیگری برسد و آن را اقامه کند جایز نمیداند.[88]
در ادامه احکام عمومی نمازهای روزانه را بر میشمارد.
1 . الاداب: در این بخش مستحباتِ پیش و پس از نماز را از قبیل اذان و اقامه و تعقیبات را شرح میدهد.
2 . احکام الوقت: درباره وقت نمازها و راههای تحصیل وقت و احکام آن بحث میکند.
3 . احکام العدد: شمار رکعتهای نمازهای روزانه حاضر و مسافر را شرح میدهد.
در بحث از وطن آن را به چهار قسم تقسیم و احکام آن را با ذکر مثال بیان میکند.[89]
سپس در بحث سفر شرعی ویژگیهای آن را به ترتیب زیر بر شمرده است.
1 . مسافت کم تر از 43 کیلومتر و 200 متر (43) نباشد.
2 . مسافت از ابتدا مقصود مسافر باشد.
3 . به گونهای مسافت را بپیماید که در عرف مسافر و سفر شمرده شود.
4 . پیش از کامل کردن مسافت قواطع سفر (وطن اقامت ده روز یا یک ماه و…) نباشد.[90]
آن گاه تحت عنوان: (تفصیلات و تطبیقات) احکام و ویژگیهای شرایط بالا را شرح با استفاده از پرسش و پاسخ و تصاویر هندسی و مثال ذکر کرده است.
در شرح حد ترخص شاخص روشنی را ارائه کرده و آن ناپدید شدن مسافر از چشمان ساکنین خانههای آخر شهر است.[91] درباره کسی که سفر کارش است: دو مصداق بیان میدارد:
1 . کسی که شغل وی سفر است مانند راننده.
2 . کسی که شغل او سفر نیست ولی لازمه شغل وی مسافرت است مانند معلمی که در شهر دیگر به تعلیم میپردازد و هر روز رفت و آمد میکند.
در توضیح این دو مصداق یازده مثال و حالت از گروههای مختلف اجتماعی که کار آنان سفر است ذکر میکند[92] و نیز هفت حالت و مثال از گروههای اجتماعی گوناگون را که نماز آن شکسته است بر میشمرد و سرانجام ازمجموع بحثها و احکام سفر که به طورجامع و کامل همراه مثال و پرسش و پاسخ شرح داده چنین نتیجه میگیرد:
(ویتلخص من مجموع ماسبق ان کل من کان له مقر عمل بعید عن بلدته فیسافر الیه ویتغرب فیه عن بلدته للعمل یتم صلاته فی سفره هذا وفی مقر عمله و لو لم یکن مقر العمل وطناً له ولذلک من کان نفس السفر عملاً له او کان عمله یتوقف علی السفر لمباشرة عمله فانه یتم. اذا کان هذا العمل الذی یتحقق بالسفر یصدق انه مهنة وشغله.)[93]
پس از این (البلاد الکبیرة والصغیره) (صلاة المسافر) (صلوات غیرالیومیه) را شرح میدهد و از شرایط و اجزای عمومی نماز: قبله لباس نمازگزار و مکان او نیت تکبیرة الاحرام قراءت و… سخن میگوید و بایستگی خضوع در نماز را با استدلال به آیات و روایات بیان میکند.[94]
الصلاة الاحکام العامه
در احکام عامه نماز مباحث زیر را مطرح ساخته است:
1 . باطل کنندههای نماز.
2 . قضا.
3 . خلل.
4 . شک.
5 . نماز جماعت.
6 . فرقهای فریضه و نافله.
الصیام
در پیش درآمد معنای لغوی و فقهی صیام و اهمیت روزه رمضان را بیان کرده سپس احکام روزه رمضان را تحت عنوانهای: (متی یجب صیام رمضان) (شروط الصیام) و (واجبات الصیام).
(مفطرات) و احکام عامه آن (قضا کفاره ثبوت هلال) را به بوته بررسی نهاده است. در ادامه احکام روزههای غیرماه رمضان (واجب و مستحب) را به بحث میگذارد و سرانجام جدولی برای مقایسه اقسام روزه و احکام آنها ترسیم کرده است.
او در مسأله اتحاد افق دیدگاه استاد خود آیت اللّه خویی را برگزیده و اول ماه را با دیده شدن ماه در هر شهری ثابت میداند:
(اذا رؤی الهلال فی بلد ثبت الشهر فی سائر البلاد.)[95]
الاعتکاف
درپیش درآمد درمعنای لغوی و فقهی و آثار عملی آن با یادآوری فرق آن با رهبانیت بحث میکند آن گاه شرایط و احکام اعتکاف و واجبات اعتکاف کننده به بوته بررسی میگذارد.
الحج والعمره
در پیش درآمد اهمیت حج و عمره و اقسام آنها را بیان میکند سپس واجبات حج تمتع و عمره را به گونه خلاصه میآورد و شرح آن را به مناسک حج ارجاع میدهد.
الکفارات
در آغاز از معنای لغوی و فقهی کفاره سخن میگوید و سپس کفاره عبادات را از قبیل کفاره افطار روزه رمضان و… را بیان میکند و در فرجام احکام عامه کفاره را توضیح میدهد.
ج . نظرة عامه فی العبادات: علامه شهید در مؤخره (الفتاوی الواضحه) نگاهی دارد جامع به عبادات و در آن اندکی نظام عبادی اسلام را مورد کندوکاو قرار داده است.
در آغاز نیاز ثابت انسان را به عبادت مینمایاند:
(نظام عبادی اسلام یکی از ابعاد ثابت اسلام است که از دگرگونیهای زندگی انسان تأثیر نمیپذیرد مگر بمقدار اندکی برخلاف بُعد تشریعی اسلام که باحرکت اجتماعی و مدنی در کلیه زمانها زندگی بشر تغییر و خود را با آن برابر میسازد مانند نظام معاملات و عقود… نتیجه آن که نظام عبادت نیاز ثابت و فطری زندگی انسان را پاسخ میدهد و چون نیاز به عبادت ثابت است نظام عبادات که پاسخ بدان نیاز است نیز ثابت خواهد بود.)[96]
سپس در پاسخ این پرسش که با توجه به دگردیسیهای زندگی آیا در ذات انسان نیاز ثابت وجود دارد؟ مینویسد:
(آری زیرا دگرگونی دروسائل راجع به علاقه انسان با طبیعت است و عبارت پیوند میان انسان و پروردگار است نه انسان با طبیعت تا از دگرگونیهای طبیعی اثر پذیرد).[97]
سپس چند نیاز ثابت انسان را که بوسیله عبادت برطرف میشود میشمارد:
1 . نیاز ارتباط با مطلق (=خدا):
الحاد و شرک انسان را در تنگناهای مسیر زندگی و دشواریها سرگردان میکند و از حرکت و آفرینندگی و نوآوری باز میدارد و یگانه راه رهایی از این سرگرانی ایمان به خدای متعال است. ایمان به خدا انسان را خلیفه خدا و مسؤول میسازد و حرکت او را با حرکت جهان هستی در یک جهت قرار میدهد و عبادت تعبیر علمی ارتباط با خدا (موجود مطلق) است.)[98]
2 . نیاز به موضوع بودن قصد (یعنی عمل برای خدا و از خود گذشتن در راه مصالح اجتماع): او پس از تقسیم مصالح انسان به فردی و اجتماعی مینویسد:
(کار در راه مصالح اجتماعی چون سود آن به فرد برگشت نمیکند نیاز به انگیزه و تربیت انسان چه در عصر حجر و چه در عصر فضا دارد و هدف نظام تربیتی عبادی اسلام تربیت انسان است برای از خود گذشتن و به خدا رسیدن؛ زیرا عبادت باید تنها برای خدا باشد و اگر پای غیر خدا در آن وارد شود حرام و باطل است.)[99]
در اساس جمله (سبیل الله) در فرهنگ اسلامی تعبیر دیگر خدمت به مردم است.
(لان کل عمل من اجل الله فانما هو من اجل عبادالله لان اللّه هو الغنی عن عبادة ولما کان الاله الحق المطلق فوقای حد و تخصیص… کان سبیله دائما یعادل من الوجهة العملیه سبیل الانسانیة جمعاء فالعمل فی سبیل الله و من اجل الله هو العمل من اجل الناس و لخیر الناس جمیعا.)[100]
و یکی از مصارف زکات (سبیل الله) شمرده شده و مقصود از آن تلاش برای تحقق مصالح انسانی و جهاد درراه مستضعفان و… است:
(قد جعل الاسلام سبیل الله احد مصارف الزکاة و اراد به الانفاق لخیر الانسانیة و مصلحتها وحث علی القتال فی سبیل المستضعفین من بنی الانسان و سماه قتالا فی سبیل الله و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان نساء65/.)[101]
3 . نیاز به وجدان و شعور درونی برای ایجاد مسؤولیت:
وجدان یک پایه مهم ضمانت اجرای قوانین و مسؤولیت آور است و عبادت وجدان و شعور باطنی انسان را رشد میدهد؛ زیرا عبادت واجب است که ضامن اجرایی آن وجدان و شعور باطنی است نه نیروی خارجی و در اثر ممارست بدان درانسان ملکه میشود و به وسیله همین ایمان و وجدان محیطهای سالم در جامعه ایجاد میشود.)[١٠٢]
با دقت در مطالب گذشته پاسخ چند نکته کلی در زمینه عبادات روشن میشود:
1 . چرا فلسفه برخی از عبادات روشن نیست.
پوشیده بودن اسرار برخی از عبادات جنبه تربیتی دارد؛ چرا که انجام آنها نشان رسوخ ایمان به خداست.[103]
2 . فراگیر بودن عبادات:
عبادات همه جوانب و زمینههای زندگی انسان را شامل است: جهاد عبادتی اجتماعی. زکات و خمس عبادتی مالی و اجتماعی روزه عبادتی با نظام غذایی ویژه وضو و غسل عبادتی همراه پاکیزگی وهمین فراگیری روشن میکند که هدف اسلام تربیت عام انسان است که او را در تمام کارها و حرکتها با خدا پیوند دهد.)[104]
3 . بُعد حسّی عبادت:
(انسان ترکیبی از عقل و حس است و عبادتی تأثیر آن بر انسان بیش تر است که هر دو بعد (حسّ و عقل) را برآورد. زیاده روی و کندرویها در بُعد حسی یا عقلی انحراف آور است و اسلام در حد اعتدال به هر دو بُعد در عبادت توجه داشته است؛ از این رو نیت و قصد قربت جنبه عقلی عبادت را بر میآورد و قبله طواف و… بُعد حسی آن را. بنابراین معنای توجه به قبله پرستش نقطه حسّی معینی نیست بلکه مقصود آن است که چون این مکان (کعبه) مورد توجه خداست بدان توجه کنیم که جنبه حسی عبادت نیز اشباع گردد.)[105]
بُعد اجتماعی عبادت
عبادت افزون بر این که تجسّم پیوند انسان با پروردگار است ابعاد اجتماعی نیز دارد. یکی از هدفهای جهاد وحدت و هماهنگی مجاهدین است. در بعضی عبادات اجتماع جزو عبادت است از قبیل نماز جماعت و حج. روزه در پیوند با عید فطر جنبه اجتماعی پیدا میکند.
زکات از یک سو بیان گر پیوند انسان باخدا و از سوی دیگر بیان گر جنبه اجتماعی آن یعنی پیوند با حاکم مسلمانان است.
کعبه قبله مسلمانان تنها یک شعار دینی نیست بلکه رمز وحدت و شخصیت مستقل نیز هست از این روی وقتی مسلمانان از بیت المقدس به قبله جدید توجه کردند سفهاء (به تعبیرقرآن) خرده گیری کردند.
(سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم.) (بقره 143 و 144) و این خرده گیری به واسطه جنبه اجتماعی آن بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . (مباحث الاصول) سید کاظم حائری جزء اول15/ به بعد مکتبة الاعلام الاسلامی.
2 . (دائرة المعارف الشیعه) حسن امین ج اول جزء سوم واژه اجتهاد؛ فصلنامه (فقه) اهل بیت) شماره اول و سال اول.
3 . همان مدرک.
4 . فصلنامه عربی (فقه اهل بیت) شماره اول سال اول16/.
5 . (فهرستواره فقه هزار و چهارصدساله اسلامی در زبان فارسی) محمد تقی دانش پژوه19/ علمی و فرهنگی.
6 . همان مدرک.
7 . همان مدرک79/.
8 . همان مدرک24/.
9 . همان مدرک79/.
10 . (اصول کافی) ثقة الاسلام کلینی ج186/؛ (بصائر الدرجات) 167/ باب 13 ح5.
11 . (نهج البلاغه) صبحی صالح ترجمه سید جعفر شهیدی نامه 351/67 ـ 353 انقلاب اسلامی.
12 . (رجال النجاشی) تحقیق محمد جواد نائینی ج72/1 دارالاضواء بیروت.
13 . (الوافیه فی اصول الفقه) فاضل تونی305/ مجمع لفکر الاسلامی قم.
14 . (فهرستواره)40/ ـ 41.
15 . همان مدرک 35/ ـ 40.
16 . (مبسوط) شیخ طوسی مقدمه.
17 . (مقدمه بر فقه شیعه)37/ ـ 39.
18 . (فروع کافی) ج93/6 ـ 96؛ ج88/7 ـ 90 95 ـ 96 98 ـ 99 105 ـ 108 116 ـ 118 120 ـ 121 142 145 ـ 146 148 ـ 149 161 ـ 162 168؛ (من لایحضره الفقیه) ج197/4؛ (مقنع) صدوق170/ 175 ـ 176؛ جواهر ج90/16.
19 . (من لایحضره الفقیه) ج197/4.
20 . (الفتاوی الواضحه) سید محمد باقر صدر چاپ شده در (المجموعة الکاملة لمؤلفات السید محمد باقر الصدر) ج9 96 دارالتعارف للمطبوعات.
21 . همان مدرک65/.
22 . (ولایت فقیه) امام خمینی7/ ـ 8.
( 390 )
23 . مقاله (همسویی فقه با تحولات ونیازهای اجتماعی) از مصطفی اشرفی شاهرودی چاپ شده در (آثار کنگره مبانی فقهی امام خمینی) ج120/1.
24 . (الفتاوی الواضحه)96/ ـ 97.
25 . رساله آیت اللّه بروجردی مسأله 655.
26 . (الفتاوی الواضحه) 97/ ـ 98.
27 . همان مدرک7/.
28 . همان مدرک.
29 . همان مدرک132/ ـ 134.
30 . همان مدرک137/.
31 . همان مدرک147/.
32 . همان مدرک194/.
33 . همان مدرک205/.
34 . همان مدرک355/.
35 . همان مدرک206/.
36 . همان مدرک205/.
37 . همان مدرک665/.
38 . همان مدرک655/.
39 . همان مدرک381/.
40 . همان مدرک126/.
41 . همان مدرک127/.
42 . همان مدرک650/.
43 . همان مدرک404/ ـ 405.
44 . همان مدرک126/.
45 . همان مدرک320 ـ 322.
46 . همان مدرک30/.
47 . همان مدرک77/ ـ 81.
48 . همان مدرک88/.
49 . همان مدرک91/.
( 391 )
50 . همان مدرک92/.
51 . همان مدرک92 ـ 93.
52 . همان مدرک94/.
53 . همان مدرک98/.
54 . همان مدرک.
55 . همان مدرک99/.
56 . همان مدرک103/.
57 . همان مدرک105/.
58 . همان مدرک106/.
59 . همان مدرک107/.
60 . همان مدرک110/.
61 . همان مدرک114/ ـ 115.
62 . همان مدرک 116/ ـ 117.
63 . همان مدرک118/ ـ 120.
64 . همان مدرک120/.
65 . همان مدرک.
66 . همان مدرک.
67 . همان مدرک121/.
68 . همان مدرک139/.
69 . همان مدرک140/.
70 . همان مدرک142/.
71 . همان مدرک147.
72 . همان مدرک153.
73 . همان مدرک156/.
74 . همان مدرک158.
75 . همان مدرک276/.
76 . همان مدرک286.
77 . همان مدرک290/ ـ 293.
( 392 )
78 . همان مدرک309/.
79 . همان مدرک315/ ـ 316.
80 . همان مدرک317/.
81 . همان مدرک319/.
82 . همان مدرک.
83 . همان مدرک320/ ـ 322.
84 . همان مدرک323/.
85 . همان مدرک341/ ـ 342.
86 . همان مدرک343/ ـ 351.
87 . همان مدرک381.
88 . همان مدرک382/.
89 . همان مدرک396/ ـ 397.
90 . همان مدرک400/ ـ 403.
91 . همان مدرک420/.
92 . همان مدرک427/ ـ 431.
93 . همان مدرک432/ ـ 433.
94 . همان مدرک433/ ـ 434.
95 . همان مدرک628/.
96 . همان مدرک703/ ـ 704.
97 . همان مدرک704/ ـ 705.
98 . همان مدرک706/ ـ 712.
99 . همان مدرک714/ ـ 716.
100 . همان مدرک716/.
101 . همان مدرک.
102 . همان مدرک718/ ـ 720.
103 . همان مدرک721/ ـ 723.
104 . همان مدرک723/ ـ 726.
105 . همان مدرک726/ ـ 729.