«أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا؛ آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایى داشته باشند که با آن تعقل کنند (وحقیقت را با آن درک نمایند)» (حج:۴۶).
… قرآن فقط به تشویق مردم به بررسی طبیعت و اسرار آن، بسنده نکرده، بلکه این مطلب را با ایمان به خدا نیز پیوند داده و اعلام فرموده است که دانش بهترین دلیل برای ایمان به خدا است و انسان هر چه بر دامنه اکتشافات خود بیفزاید و در میدان علم به پیش بتازد، ایمانش قویتر میشود؛ زیرا بر نشانههای عظمت الهی و حکمت صنع و تدبیر او آگاهی مییابد. خداوند متعال میفرماید: «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ بهزودى نشانههاى خود را در کرانهها(ی هستی) و در درون جانهایشان به آنها نشان مىدهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟» (فصلت:۵٣).
بدینوسیله قرآن مفهوم همراهی ایمان و دانش را ارائه کرد و بیان نمود که اعتقاد به خداوند با علم در یک خط به پیش میرود و پردهبرداری از اسباب و قوانین هستی، باور دینی را استحکام میبخشد؛ زیرا حکمت پروردگار و تدبیر او را نمایان میسازد.
امتی که دستپرورده این کتاب ارجمند الهی بود، بر پایه این موضع قرآنی که تقلید را نفی و به اندیشه و تفکر تشویق میکرد، به جای باور به خرافههایی چون جغد و دیو (که در جاهلیت رایج بود)، خاستگاه دانش و فرهنگ در جهان شد و حتی مورخان اروپایی نیز به این حقیقت اعتراف کردند. وزیر و مورخ فرانسوی، «دوری» میگوید: «پیامبر اسلام قبایل عرب را گرد هم آورد و امتی یگانه تشکیل داد که پرچم تمدن را در سراسر زمین برافراشت و در قرون وسطا، در بین همه امتها، تنها متخصصان علوم و دانشها بودند و به وسیله آنان ابرهای تیره و سیاه بربریت و وحشیگری که تمام اروپا را دربرگرفته بود، از بین رفت».
پژوهشهای قرآنی، ص٢۵٠.